بلاهت در سیاست حکومت آخوندی نباید گفتمان غالب ما باشد.
- وقتی حکومتی ۴۶ سال شعار رسمی نابودی یک کشور دیگر را میدهد، دهها سال برای دسترسی به سلاح هستهای نزدیک به یک تریلیارد دلار هزینه میکند و هیچگونه تردیدی چه در شعار، چه در گفتار رسمی دولتی و چه در عمل باقی نمیگذارد که هدفش برای نابودی اسرائیل جدی است، دیگر نباید تعجب کرد که آن کشور برای دفاع از خود کار کند و سرانجام در فرصتی مناسب به این شکل خفتبار چنان ضرب شستی به حکومت گندهگو و خالیبند نشان دهد که سرانش و رهبرش اکنون در سوراخ موش مخفی شده، مردم بیدفاع را تهدید و گرم مذاکره با روسیه برای ایجاد امکان احتمالی فرار از ایران هستند.
- این که کشور ایران از دید اطلاعاتی و نظامی این چنین توخالی، پوشالی و بیدفاع باشد و یک کشور خارجی کوچک از ۲۰۰۰ کیلومتر آن سوتر در چند ساعت در آسمانها و حتی خیابانهای کشور جولان دهد، حتی مرا با دانش نظامی قدیمی و زنگزده غافلگیر کرد. انتظار نداشتم این چنین بیدفاع باشیم. پدافند هوایی در چند ساعت کامل از کار افتاده، نیروی هوایی هم گویا وجود خارجی ندارد. نیروهای زمینی و دریایی هم در چنین جنگی این گونه به کار نمیآیند. این است نتیجه سالها صرف بودجههای عجیب و غریب برای تشکیلات موازی سپاه پاسداران در برابر ارتش!
- اسرائیل از سالها پیش پایگاههای گوناگون در کشور ایجاد کرده و دارای یک شبکه اطلاعاتی و ترابری کارآمد است که این روزها خود را نشان میدهد. آنها در همه لایههای اطلاعاتی، نظامی و سیاسی حکومت اسلامی حضور و به تصمیمهای آنها اشراف کامل دارند. ارتش اسرائیل در تبلیغات خود میگوید: ما میدانیم خامنهای در کجا مخفی شده است. بارها از کنار او نیز رد شدهایم و به حضرت آقا ابراز احترام هم کردهایم. اغراق یا پروپاگاندا، اهمیت چندانی ندارد. این روزها آنها به جهان نشان دادهاند که کارشان را بلد هستند. در این میان حکومت اسلامی است که مورد تمسخر همگان در داخل و خارج کشور قرار گرفته است.
- اسرائیل از سالها پیش در کار طراحی و ساخت بخشی از موشکهای دوربرد در “کنار” حکومت آخوندی بوده و مشارکت داشته است. آنها قطعات الکترونیکی خاصی را برای ساخت موشک به سپاه دادند که در روز لازم از هزاران کیلومتر آن سوتر اختیار موشکها را به اسرائیل بدهد و آنها را هر زمان که بخواهند منفجر کنند؛ چیزی که روز جمعه به گونه گسترده روی داده است. تجربه کوچکترش را اسرائیل در جریان پیجرهای حزبالله لبنان انجام داده بود. در آنجا نیز از یک سو اسرائیلیها در میان حزبالله شایع و آنها را قانع کردند که شبکه تلفن همراه امن نیست و موساد بر آنها اشراف دارد و پیشنهاد کردند که بهتر است حزبالله یک شبکه جداگانه با پیجر بسازد. سپس اسرائیلیها با تاسیس یک شرکت گویا بلغاری پیجرهای ساخت خود را که در آنها مواد منفجره نصب کرده بودند، به حزبالله ابله فروختند و در موقعیت مناسب آن بلایی را بر سرشان آوردند که شاهد بودیم. روز جمعه صدها موشک (و شاید بیشتر) را پیش از آن که بتوانند به سوی اسرائیل پرتاب شوند، اسرائیلیها از راه دور منفجر کردند.
- اسرائیل در ایران پایگاه پهپاد ایجاد و آنها را در جای جای تهران در نزدیکی هدفهای مورد نظر مستقر ساخته بود. شب جمعه پهپادها هر جا که خواستند رفتند و سران متوهم و هوچی سپاه پاسداران و دانشمندان خودفروخته و بیشرف هستهای را در خانههایشان و یا در جایی که اسرائیلیها آنها را برای جلسهای گرد هم آورده بودند، کشتند. این گونه آنها احساس امنیت میکردند و دروغهایشان بیشتر باور خودشان شده بود. این یعنی بلاهت و حماقت! اوج فلاکت و درماندگی در این است که سپاه پاسداران اکنون از مردم خواسته که کامیونهای مشکوک سرپوشیده را شناسایی کنند و به شماره ۱۱۳ خبر دهند. هنوز گمان میکنند که اسراییل با کامیونهای مشکوکی در تهران تردد دارد که مردم عادی قادر به تشخیص آنها هستند. در حالی که گویا کامیونها و یا پایگاههایی که اسرائیلیها ایجاد کرده بودند، آرم سپاه پاسداران داشتهاند و افراد آنها نیز لباس نظامی پاسداران بر تن! شاید هم پاسدارهای واقعی هستند که به آنها یاری میرسانند.
درجه هوشمندی را ببینید!
- نماد بلاهت حکومتی یکیشان سردار سلامی همان احمقی بود که ویروسیاب کرونا را به جهان معرفی کرد که به در قابلمه مشهور شد. این درجه هوش فرمانده سپاه پاسداران بود و در این سالها حتی از درون حکومت نیز کسی در درایت او تردید نکرد و تا روز جمعه او فرمانده ارشد نظامی بود. یک لحظه به این بیندیشید که آیا در کشوری دیگر آیا چنین کسانی میتوانند در هرم قدرت دارای چنین رتبه و مسئولیتی باشند؟ چه خبر است در این کشور که ابلهان بر آن حاکم هستند؟ کدام آدم هوشمند را در این حکومت اسلامی میبینید که درایت درازمدت داشته باشد؟ آیا این وضعیت را تنها با سلطه سرکوب و وحشت بر مردم میتوان توضیح داد؟ پس مقاومت جانانه زنان ایران و دستاوردهای پی در پی آنان چگونه قابل توضیح است؟
حال هوشمندی اسراییل را ببینیم:
- به نظر میرسد که اسرائیل با یک برنامه دقیق و مرحلهبندی شده پیش میرود. این به این مفهوم نیست که آنها آن گونه که ما دوست داریم عاقلانه عمل کنند. آنها سیاست خود را پی گرفتهاند.
- آنها تاکنون به ارتش ایران حمله مستقیم نکردهاند. ارتش ایران نیز تاکنون منفعل مانده و دخالت در درگیریها نکرده است که از دید من امری است هوشمندانه. البته ارتش را حکومت آخوندی چنان تضعیف و محدود کرده که ورود آنها به جنگ تنها به شکست بیشتر میانجامد. بیتفاوتی ارتش نسبت به حمله اسراییل از دید من دارای مفهومی است که برای من آشکار نیست. این همان ارتشی است که وقتی صدام حسین در اوایل سالهای ۱۳۵۰ در کاخ خود مشغول رجز خوانی بر علیه ایران بود، نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی هم زمان با سخنرانی صدام بر فراز کاخ ریاست جمهوری عراق جولان داد و حقارت او را به رخ جهان کشید.
- اسراییل تاکنون مردم غیرنظامی را مورد حمله مستقیم قرار نداده است. همانهایی که در نوار غزه نسلکشی مستقیم انجام میدهند در ایران به جز تلفات همسایههای حملات هدفمند، مردم ایران را هدف قرار نداده است. در برابر حکومت اسلامی با حملات کور موشکی به اسراییل مردم غیرنظامی را هدف قرار داده است. دیشب نیز دیده شد که موشکهایی از مناطق مسکونی تهران شلیک میشوند که گویا دو مورد در نارمک سقوط کرده و خسارت به بار آورده است. بزدلان حکومتی خود را چون حماس در میان مردم بیدفاع مخفی میکنند.
پرسش: مشکل ما مردم ایران با اسرائیل چیست؟
از دید من هیچ! صفر! هیچ و باز هم هیچ!
- دعوای تاریخی اسراییل و فلسطینیان کوچکترین ارتباطی به ما ندارد. منافع ملی ایران هیچ گونه انگیزهای در برابر ایران نمیگذارد که بخواهد در این درگیری فرای مواضع دیگر کشورهای جهان موضعی بگیرد. نگاهی به رهبران عقب مانده و دزد حاکم بر حماس و حکومت فلسطین در ساحل غربی اردن بیندازید و ببینید با چه نابغههایی روبرو هستید. آنچه حکومت دیوانه آخوندی به گفتمان عمومی کشور تبدیل کرده کوچکترین ربطی به منافع ملی ایران و واقعیت منطقه ندارد. جالب اینجاست که هیچ یک از همین سازمانهای تروریستی و فاسد عربی و فلسطینی هیچ گاه از ایران حمایت نکرده و نمیکنند. این نیز بدیل دیگری است از بلاهت حاکم بر حکومت آخوندی. اپوزیسیون ایران باید سیاست خود را بدون توجه به درگیری اسرائیل و فلسطین تدوین کند. اسرائیل دشمن ما نیست و مشکلات آنها با فلسطین نیز به ما ربطی ندارد.
- نیازی به شرح سابقه دوستی تاریخی ایران با یهودیان نیست. مخلوطی از تاریخ واقعی، ساختگی و اغراقآمیز در تاریخ ایران و داستانهای تورات ساخته شده که از دوستی تاریخی مردم ایران و یهودیان حکایت دارد. هر چه هست، نشانگر این است که مردم ایران و اسرائیل هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند. دوستی ایران و اسرائیل در دوران حکومت پهلوی نیز یک دوستی عمیق و همهجانبه بود.
- ایران با اسرائیل مرز مشترک ندارد که دعوایی داشته باشد. ایران با افغانستان و عراق و یا در دریای مازندران بیشتر دعوای مرزی و آبی با همسایگان خود داشته و دارد که موارد جدی و واقعی هستند. وقتی این مشکلات واقعی درگیری با آنها پیش نمیآورد، درگیری با اسرائیل هیچ مفهومی برای ما ندارد و تنها با بلاهت و حماقت حکومت متوهم قابل توضیح است که خود و کشور را در تیررس درگیری دیگران با یکدیگر قرار داده است. هم حزبالله، هم حماس، هم حشدالشعبی و یا مقتدا صدر همه آنها هوشمندی بیشتری از خود نشان داده و نشان میدهند که خود را از این درگیری کنار کشیدهاند.
- آیا تاکنون به این اندیشیدهاید که شاید ما ابلهترین حکومت را در جهان داریم؟ چگونه است که کشورهایی عقب مانده، بدون ساختارهای شهروندی متمدن که حتی بردهداری نیز هنوز در آنها رسما ممنوع نیست (و ایران از آنها بسیار جلوتر است) چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و شاید حتی کره شمالی در تعامل جهانی به هر دلیلی که میخواهد باشد، بسیار موفقتر عمل میکنند تا ایران؟ آیا سیاست آنها بسیار هوشمندانهتر از ایران نیست که خود را نخود هر آشی میبیند و همیشه هم بدون استثنایی شکست میخورد و درس نمیگیرد؟
- از حکومت آخوندی گذر کنیم و به طرحی نو بیاندیشیم. این که کسی میآید و هنوز از آقای خامنهای میخواهد که در این شرایط حساس درایت نشان دهد، ادامه توهمی است که حکومت آخوندی در ذهن برخیها انداخته است. خامنهای انسانی است به شدت متوهم، حقیر، کینهتوز و خودپسند. گروهی نیز اعتقاد دارند که او مدتهاست عقل سلیمی ندارد. فرای همه اینها، آیا جامعه ایران این گونه درمانده است که کماکان امیدش را به این آدم مجنون، ضعیفالنفس و خطرناک بسته باشد؟ آیا این کشور با شمار بالای ایرانیان توانمند در داخل و خارج از کشور نمیتواند راه حلی معقول برای خود تدوین کند؟
- حکومت در این روزها با حملههای هدفمند اسرائیل به شدت تضعیف شده است. این که آنها چرا ضعیف شدهاند اهمیتی ندارد. وقتی که ما خود به هر دلیلی توانایی سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی را نداشتهایم و اکنون این که یک دولت خارجی شرایط مناسب را فراهم آورده، باید مورد توجه ما باشد. اگر توانایی و اعتماد به نفس لازم را داریم که خود سرنوشت کشور را رقم زنیم، نباید برایمان اهمیتی داشته باشد که کشوری خارجی با نیروی نظامی شرایط مناسب را فراهم آورده است. آنهایی که اکنون یادشان افتاده که کشور مورد تجاوز نیروی خارجی قرار گرفته و باید در کنار حکومت آخوندی ایستاد و از کشور دفاع کرد، یا از عوامل رژیم آخوندی هستند، یا ۴۶ سال است در خواب بودهاند و هیچ از عرق ملی نمیدانند و یا در گیر دگمهای کهنه و فرسوده ناسیونالیستی هستند. حکومت آخوندی نیز این را میداند و روی اینها حساب میکند. این یک تله احساسی است. اهمیتی ندارد که اسرائیل اکنون شرایط تغییر را فراهم آورده است؛ امری که خود به هر دلیل تواناییش را نداشتهایم. نه اسرائیل و نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری به دنبال ایجاد حکومت دست نشانده در ایران است و نه تواناییش را کسی دارد و نه این کار در اساس عملی است. تنها گروهی متوهم و بازیچه حکومت اسلامی در ایران از این حرفها میزنند. از این شرایط برای آزادی کشور و گرفتن اختیار سرنوشت خود به دست خود استفاده کنیم. ایستادن در کنار رژیم آخوندی به بهانه دفاع از کشور ادامه جنایت و خیانت به منافع ملی است.
■ محمود تجلی مهر گرامی درود، به نظر من شما موجز، همه جانبه و درست نوشتید. اسرائیل بیگدار به آب نزده و تا سرنگونی کامل رژیم اسلامی برنامهریزی کرده و همه کشورهای غربی هم، برای منافعشان، در کنار اسرائیل هستند. این طلاییترین فرصت برای مردم ماست که از این فرصت برای نجات خودشان (خودمان) و میهنمان استفاده کنیم. چرندیات ابلهانه مشتی درمانده که این رژیم را سرکار آوردهاند و الان هیچ غلطی جز حمایت از آن را در چنته ندارند باید نادیده گرفت. اتفاقا فرصت خوبیست تا دست بسیاری باز شود که دارد میشود.
حمید
■ با درود بر شما، فقط اضافه کنم که جدل بر سر اینکه سقوط رژیم به کمک اسرائیل خوب است یا نه، امروز نادرست و بیفائده است چون با عمل در حال انجام روبرو هستیم. هر حرکت و موضع گیری از سمت اپوزسیون در جهت همراهی و آماده کردن مردم مثبت است. شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با bbc خیلی روشن از تمام نیروها خواستند تا در فرایند آزادی شرکت کنند و شیوههای حاکمیت را به آینده و پارلمان ایران بسپارند. حتی پیام دادن از سوی تمامی نیروها و گروهها در این زمینه نقش مثبتی دارد. اعلان وجود تمامی نیروها خود به وزنهای مبدل میشود و به فرایند گذار کمک میکند.
با احترام، پیروز.
■ آقای تجلی مهر گرامی. در مجموع بسیار خوب نوشتهاید و موضوع را باز کردهاید و من هم موافقم. اما سه نکته را لازم به تاکید میدانم. اول اینکه عقل حکم میکند که از اسرائیل نباید انتظار داشت که حکومت خوبی در ایران روی کار بیاورد. ایرانیان باید خودشان ابتکار تشکیل یک حکومت دموکراتیک و مردمی را به عهده بگیرند. منظور اسرائیل از تغییر حکومت در ایران، مربوط به رابطه ایران با اسرائیل است. یعنی حکومتی که “محو اسرائیل” را هدف قرار ندهد و برای آن به بمب هستهای دست پیدا نکند. بقیه مسائل حکومتی، وظیفه خود ایرانیان است. دوم اینکه، شما دانشمندان هستهای ایران را به “بیشرفی” متهم کردهاید. در یک مقاله سنگین و متین جای کلمات رکیک نیست. من هم در جبهه مخالف آن دانشمندان هستم، اما کرامت انسانی حکم میکند از کلمات مناسب استفاده کنیم. سوم اینکه شما اسرائیل را متهم کردهاید که در “نوار غزه نسلکشی مستقیم انجام میدهد”. ارزیابی من بسیار متفاوت است.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ جناب قنبری عزیز با سلام،
واژه “بیشرف” که من بکار بردهام، واژه رکیک و ناشایست نیست. با مفهوم کامل این واژه اعتقاد دارم که کسانی که مسئولیت اجتماعی دانش تخصصی خود را نادیده گرفته و آن را در اختیار جنایتکاران میگذارند، خودفروخته و بی شرف هستند. من خود متخصص هستم و همواره برایم کاربرد دانش تخصصی با مسئولیت اجتماعی نتیجه آن مهم و تعیین کننده است.
برای من از سی سال پیش روشن بوده که در پروژه های هسته ای و تسلیحاتی و هر چه به شهروندان آسیب برساند شرکت نخواهم کرد. به این موارد در سال های اخیر آسیب به محیط زیست را نیز افزوده ام. من در این رابطه نوشته های زیادی دارم. من همه کسانی که در جاسوسی علیه شهروندان، فیلترینگ، پروژه های هسته ای و موشکی و هم مواردی که به پایداری جمهوری اسلامی یاری رساند، شرکت داشته و دارند را مسئول و مجرم می دانم. آخوند بدون این افراد حتی یک روز قادر به زندگی و حکومت نیست. این که در نوار غزه جنایت صورت می گیرد، تنها دیدگاه شخصی من نیست.
نسل کشی در نوار غزه از سوی کشورها، فعالان حقوق بشر، سازمان های مدنی بسیاری به اسرائیل نسبت داده شده است و دو وزیر اسرائیلی در تحریم اتحادیه اروپا و شخیص نتانیاهو نیز حکو دستگیری دارد. ۵۵ هزار نفر کشته غیرنظامی هیچ گونه توجیه از هیچ زاویه ای ندارد.
شاد باشید! محمود تجلیمهر
■ ظاهرا ارتش اسرائیل چشماندازی برای پایان حمله ندارد مگر رژیم سقوط کند و تمامی تهدید ها حذف فیزیکی شوند. بدترین سناریو ادامه یافتن شرایط جنگی موجود و عادی سازی آن در جهان است، که به قیمت جان و زندگی هموطنان ما تمام میشود. تصور کنید که یک یا دو ماه اینچنین بگذرد، تهران و بسیاری شهر ها نابود شوند، و همچنان گمانه زنی کنیم که چه کسی درست میگوید. از آغاز “جنگ غزه” ترس از جنگی شوم و خانمان برانداز بر ایران سایه افکند. با در نظر گرفتن ماهیت آخرالزمانی رژیم منطقی است که به چنین روزی رسیدیم. گروهها و شخصیتهای اپوزسیون بهتر است راهبرد های عملی و شدنی پیشنهاد کنند. واکنش آقای تاجزاده را دیدم که پیشنهاد همهپرسی و مجلس موسسان کردند. باید این نکته را نیز در نظر دشت که دولت نتانیاهو کوچکترین دل نگرانی برای ایران و آینده آن ندارد. مساله آنها فقط حذف تهدید جمهوری اسلامی بطور کامل است.
مورد غزه درس خوبی برای شناخت دولت کنونی اسرائیل است. بعد از شروع جنگ غزه هدف آنها تخلیه کامل غزه بود، و در این راه چشم خود را بروی هر اتهام جنایت جنگی یا نسل کشی بستند و هنوز هم ادارمه میدهند. زمانی که دیگر نظامیگری جواب نمیداد، چون مقاومتی نبود، از سلاح گرسنگی استفاده کردند. وقتی به سناریوهای ممکن در ایران فکر کنیم عمق فاجعه را میبینیم.
روز خوش، پیروز