ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 17.07.2023, 12:55
افغان‌ستیزی: نژادپرستی یا تبعیض؟

م. روغنی

شوربختانه یکی از ویژگی‌های فرهنگی بسیاری از ما ایرانیان نگاه از پایین نسبت به خود در برابر شهروندان اروپایی و آمریکای شمالی و نگاه از بالا نسبت به شهروندان کشورهای هم جوار است. گردشگران اروپایی و آمریکایی که به ایران سفر کرده‌اند همواره تحت تاثیر مهمان نوازی ایرانیان قرار گرفته‌اند اما کمتر گردشگر و یا مهاجر از کشورهای همسایه شاهد این خصلت پسندیده ایرانیان بوده است. دلایل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی این ویژگی نیاز به بررسی‌های جامعه شناسانه دارد.

در این نوشته وضعیت مهاجرین و پناهندگان افغان‌تبار در ایران واکاوی شده است.

ورود افغان‌ها به ایران پس از جدایی افغانستان از ایران، در زمان ناصرالدین شاه آغاز شد که شامل خان‌ها و سرداران رانده شده به خاطر جنگ داخلی در کشور افغانستان می‌گردید.

در نیمه اول دهه پنجاه و در پی افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی و رشد بی‌پیشینه فعالیت‌های ساختمانی، بسیاری از افغان‌تبارها به‌صورت گارگران ساختمانی در شهرهای بزرگ کشور مشغول به‌کار بوده‌اند.

اما ورود انبوه افغانسنانی‌ها به ایران از زمان اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش شوروی و جنگ میان سربازان این کشور و بنیادگرایان مجاهد کلید خرد.

بنا بر سرشماری سال ۱۳۹۵، شهروندان افغانستان، عراق و پاکستان بیشترین جمعیت مهاجر ساکن ایران را تشکیل می‌داده‌اند. بر پایه این آمار، شمار افغان‌تبارها حدود یک میلون و ۵۸۴ هزار، عراقی‌ها ۳۴ هزار و ۵۰۰ نفر و پاکستانی تبارها ۱۴ هزار و ۳۲۰ نفر بوده‌اند.[۱] البته آژانس پناهندگان سازمان ملل، شمار شهروندان افغانستانی سرشماری شده در ایران پس از تسلط طالبان را حدود ۲/۶ میلیون نفر اعلام کرده است. نیم میلیون از این افراد فاقد مدرک بوده‌اند.[۲]

استان‌های تهران، خراسان رضوی و قم بیشترین و ایلام و کردستان کمترین (تنها ۱۲ و ۱۳ نفر) مهاجر افغانستانی را در خود جای داده‌اند.

رفتار دولت ولایی و بسیاری از ایرانیان با مهاجران افغانستانی تبعیض‌آمیز و نژادپرستانه بوده است.

اقامت افغانستانی‌ها در ۱۵ استان کشور ممنوع است و حتی پس از ۳۰ تا ۴۰ سال اقامت در کشور برای سفر به برخی از شهرها از جمله شیراز، مشهد و حتی سفر از تهران به قزوین باید برگه تردد بگیرند که با پرداخت حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان امکان‌پذیر می‌گردد.[۳]. افزون برین یک کارگر افغان با ده‌ها سال سابقه کار، هنوز قادر به خرید خانه، گواهینامه رانندگی و خرید خودرو نیست و باید این اقلام را به نام یک نفر ایرانی خریداری کند. افغان‌ها برای تمدید اقامت سالانه باید هزینه‌های سنگینی بپردازند. با وجود این محدودیت‌ها یکی از نگرانی‌های مهم مهاجرین افغان بازگشت اجباری و خشن آنان به افغانستان است.


مناطق قرمز استان‌ها و شهرستان‌هایی است که اقامت مهاجران افغانی در آنها ممنوع است

برپایه یک نظر سنجی که در شهر تهران در سال ۱۳۹۸، در مورد اقامت مهاجرین افغانستانی صورت گرفت، ۴۳ در صد پرسش شوندگان موافق ممنوع شدن اقامت آنان در تهران و ۴۱ در صد موافق بوده‌اند. در جنوب شهر تهران که جمعیت ساکن در گیر مشکلات معیشتی است، از هر ۳ نفر ۲ نفر خواستار ممنوع شدن اقامت افغان‌ها در این مناطق بوده‌اند.[۴]

چندی پیش پسر نجیب مایل هروی، شاعر و نویسنده سرشناس افغانستانی در اعتراض به انتظار ۴۰ ساله پدرش برای دریافت شهروندی ایرانی خودسوزی کرد.[۵]

فضای کشور به‌طور عموم و با استثنائاتی حاکی از افغان‌ستیزی است و در پشت خشونت در قبال این دسته از مهاجرین حکومت ولایی قرار دارد که می‌تواند به رفتار اجتماعی بسیاری از ایرانیان علیه شهروندان افغانستان تبدیل شود.

به‌طور کلی صدا و سیمای جمهوری جهل و جنایت تنها بازنمایی منفی از مهاجران افغان را در دستور کار قرار داده است. گزاره‌هایی نادرستی همچون “افغانستانی‌ها سبب بیکاری جوانان ایرانی شده‌اند”، “افغانستانی‌ها جرم‌های خطرناکی مثل بچه‌ربایی و قتل و تجاوز انجام می‌دهند” و “افغانستانی‌ها عامل شیوع بیماری‌ها هستند” در این رسانه رایج است که در تصویرسازی نادرست از مهاجرین در ذهن بسیاری از ایرانیان موثر است.

به باور آرش نصر اصفهانی، پژوهشگر مسایل اجتماعی و مهاجران افغانستانی در ایران، “نوعی سوء ظن نسبت به پناهندگان وجود دارد که گویی آن‌ها به جامعه ایران وفادار نبوده و در لحظه نهایی عامل افغانستان خواهند بود”. برپایه این نگاه امنیتی، حتی آن‌هایی که سی یا چهل سال است در ایران زندگی می‌کنند و یا در ایران به دنیا آمده‌اند و تشکیل خانواده داده‌اند هنوز خود و خانواده‌شان بیگانه و خارجی محسوب می‌شوند و حکومت و بخش بزرگی از جامعه حاضر به پذیرش آنها به عنوان ایرانی نیست.[۶]

تبعیض جنسیتی نسبت به زنان ایرانی نیز سبب شده است که ارائه شهروندی ایرانی شامل شوهران افغانستانی آنان نگردد. اما اگر یک مرد ایرانی با زنی افغانستانی ازدواج کند، این زن  می‌تواند تابعیت ایرانی کسب کند!

حکومت در بهترین حالت مهاجرین افغان را “مهمان” می‌خواند که پس از آرام شدن شرایط زندگی در افغانستان باید به کشور خود باز گردند. با اینحال خامنه‌ای و سپاه قدس برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک با پرداخت حقوق ماهانه تا ۵۰۰ دلار و وعده اعطای تابعیت، از مهاجرین شیعه افغانستانی بهره‌گیری ابزاری کرده‌اند. لشگر فاطمیون در سال ۱۳۹۴ با ترکیب تیپ ابوذر در زمان جنگ ایران و عراق و مهاجرین افغانستانی زیر نظر سپاه قدس تشکیل شد و برای حمایت از دولت استبدادی بشار اسد به نام محافظین حرم به سوریه اعزام گردید. این لشگر بین ۱۲ تا ۱۴ هزار جنگجو داشت. دیدبان حقوق بشر، دولت ایران را متهم کرده است که از مهاجرین فقیر، بی‌سواد هزاره مقیم ایران سوء استفاده کرده و آنها را به سوریه می‌فرستد. گفته شده که در جنگ‌های سوریه بیش از دو هزار افغانستانی کشته و بیش از هشت هزار نفر زخمی شده‌اند.[۷]

رویکرد برخی از نهادهای دولتی به خصوص در استان‌ها نیز در تشدید اهانت و آزار اتباع افغانستان نفرت‌آور است. این دسته از نهادها “فروشندگان مواد غذایی، نانوایی‌ها و تاکسی‌ها را ملزم کرده‌اند که به “اتباع خارجی غیرمجاز” خدمات ارائه ندهند و پیش از فروش یا ارائه خدمات از اتباع خارجی کارت اقامت بخواهند”[۸]

غلامرضا غلامی، مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی استانداری فارس دلیل چنین رفتار ناشایسته‌ای را “حفظ بهداشت” مردم و پیش گیری از “خطر بیماری‌های واکیردار” اعلام کرده است!

گاهی شایعه‌هایی علیه مهاجرین افغان انتشار می‌یابد که واکنش خشمگین بسیاری از شهرنشینان را بر می‌انگیزد.

برای نمونه در خرداد ماه سال ۱۳۹۷ شایعه نادرست تجاوز ۲۵ افغانستانی به یک دختر ۱۶ ساله و قتل وی در شهر یزد بر سر زبان‌ها افتاد که در سال ۱۳۹۳ نیز انتشار یافته بود و صحت آن در آن سال از سوی نیروی انتظآمی تکذیب شده بود.

پس از نشر این دروغ، جمعیتی از شهرنشیان به خانه افغان‌ها حمله برده و تعدادی از آن‌ها را آتش زده خواستار اخراج افغان‌ها از کشور شدند.

- حدود ۷۱ درصد کودکان افغانستانی در مدارس ابتدایی تحصیل می‌کنند اما ورود این کودکان در مقطع دبیرستانی به ۴۱ درصد می‌رسد. ورود زود هنگام به بازار کار علت کاهش تحصیل دانش آموزان افغانستانی در مقطع دبیرستان است.
- ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان از اتباع افغانستان و پاکستان‌اند (۳ دی ۱۳۹۹، خبر انلاین)
- ۹۰ در صد کودکان کار کاشان، اهل افغانستان‌اند (۱۵ اسفند ۱۴۰۱ باشگاه خبرنگاران جوان)
- ۸۰ درصد کودکان کار گلستان اهل افغانستان‌اند (۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ایسنا)[۹]

ورود به دانشگاه برای افغانستانی‌ها رایگان نیست و مشکلاتی از جمله هزینه بالای تحصیل، مشکل تمدید روادید اقامتی، بیمه دانشجویی و غیره چالش برانگیز است. در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۱ هزار دانشجوی افغانستانی در دانشگاه‌های ایران در رشته‌های محدودی مشغول به تحصیل بوده‌اند. رشته‌های ممنوعه از جمله شامل رشته‌های مهندسی، فیزیک اتمی، فناوری ماهواره و کامپیوتر می‌گردد.[۱۰]

البته در حالی که حتی دختران ایرانی به‌واسطه تبعیض‌های جنسیتی در نظام دینی از تحصیل در برخی از رشته‌ها در ۳۶ دانشگاه کشور از جمله انواع رشته‌های مهندسی، فیزیک هسته‌ای و غیره محرومند[۱۱] نمی‌‌توان از اعمال چنین تبعیض‌هایی علیه مهاجرین شگفت زده شد.

برپایه گزارش سازمان امور پناهندگان در سال ۱۳۹۶ تنها ۱۲۴ هزار مهاجر قانونی در طرح سلامت ثبت نام کرده تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند. هزینه سالانه بیمه هر مهاجر ۴۶ هزار تومان است که از سوی کمسیاریای عالی پناهندگان پرداخت می‌شود.

در حالی که نرخ بالای بیکاری در کشور شامل فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، متخصصان و زنان می‌گردد و اکثریت اتباع خارجی در شغل‌های پر زحمت و ساده مشغولند، برخی از کارگران ایرانی به حضور کارگران افغانستانی در کشور اعتراض کرده‌اند. در واکنش دولت ایران محدودیت‌های متعددی در برابر اشتغال افغانستانی‌ها ایجاد کرده از جمله از کارفرمایان خواسته است از کارگران ایرانی بهره گیرند و در صورت تخلف به زندان و پرداخت جریمه محکوم خواهند شد. با این حال بسیاری از کارفرمایان ترجیح می‌دهند از کارگران افغان به دلیل نداشتن بیمه و بهروری بالا استفاده کنند.

نگاه امنیتی و ایدئولوژیک نظام ولایی به پناهندگان و مهاجرین سبب اعمال تبعیض‌های گوناگون در حد نژادپرستی علیه مهاجرین افغانستانی شده است و انگیزه بهره‌وری از توانایی‌های مهاجرین در ساخت کشور را به بیگانه‌ستیزی تقلیل داده است. این در حالی است که تشویق مهاجرت در برخی از کشورهای دمکراتیک از جمله کانادا کمبود نیروی کار و کاهش جمعیت در اثر کاهش تولید مثل را جبران کرده است. در برابر راهبرد‌های افزایش جمعیت خامنه‌ای، خانه‌نشین کردن زنان را در دستور کار قرار داده است.

تیرماه ۱۴۰۲
mrowghani.com
—————————————————
[۱] - بی‌بی‌سی فارسی، مهاجران در ایران؛ تعداد اتباع کدام کشورها بیشر است؟ ۲۹ خرداد ۱۳۹۶
[۲] - آژانس پناهندگان سازمان ملل، پناهندگان در ایران
[۳] - تردد مهاجران افغانستانی در شهرهای ایران: ممنوع یا با برگه عبور و تردد، رادیو زمانه
[۴] - نگرش ایرانیان به مهاجرین افغانی، روزنامه شرق، ۱۳ خرداد ۱۳۹۹
[۵] - رنج مضاعف، مهاجران افغانستانی در ایران، آرادا: سازمان مبارزه با نژاد پرستی و افترا، ۱۲ ژانویه ۲۰۲۱
[۶] - اعظم حمید پور، نگاهی که یک مهاجر افغانستانی به رفتار ایرانی‌ها دارد، ایرنا، ۴ مرداد ۱۴۰۱
[۷] - لشگر فاطمیون؛ ایران حمایت می‌کند و افغان‌ها قربانی می‌دهند. العربیه فارسی، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸
[۸] - خشونت علیه افغان‌ها در ایران، آراد: سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا، ۲۲ اکتبر ۲۰۱۸
[۹] - وضعیت کودکان کار افغانستانی در ایران؛ پیدای پنهان، دیاران، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
[۱۰] - رشته‌های ممنوعه برای داوطلبان غیرایرانی در کنکور اعلام شد، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ۲۸ بهمن ۱۳۹۶
[۱۱] - رشته‌های ممنوعه برای دختران، مشرق، ۱۷ مرداد ۱۳۹۱



نظر خوانندگان:


■ با سلام/ در دوره ناصرالدین‌شاه، “افغانستان” از ایران جدا نشد؛ بلکه ایران جهت کاهش تنش در روابط خود با بریتانیا ناگزیر از شناسایی “افغانستان” به عنوان کشوری مستقل در همسایگی خود شد (به موجب معاهده پاریس ۱۸۵۷ میلادی). پیش از این معاهده، “افغانستانِ مستقل” در ۱۷۴۷ میلادی توسط احمدشاه درانی با تاسیس امپراتوری درّانی رسما موجودیت یافته بود و حدود قلمرو آن از هرات تا دهلی، و از آمودریا تا دریای عرب را در بر می‌گرفت. ایران تا امضای “معاهده پاریس در ۱۸۵۷میلادی” چنین کشوری را به رسمیت نمی‌شناخت و آن را بخشی از ایران می‌پنداشت! هر چند که این “پندار” در خوش‌بینانه‌ترین تعبیر خود، در عهد عباس‌میرزا و محمدشاه قاجار تا “اشغال ولایت تاریخی هرات” پیش‌تر نرفت و سرانجام با فشار بریتانیا به موجب عهدنامه پاریس - برای همیشه - به محاق رفت.
با سپاس/ فرداد


■ آقای فرداد، با درود و سپاس از توجه شما نسبت به مقاله من، با وجودی که مقاله در مورد تبعیض و نژادپرستی علیه افغان‌تبارها در ایران نگاشته شده است، یادداشت شما بی‌شک به روشن شدن گوشه‌ای از تاریخ جداشدگی افغانستان که بی‌شک داوطلبانه نبود یاری می‌رساند. به باور نگارنده، سه عامل در این جداشدگی دخیل بودند. یکم توسعه طلبی استعماری انگلیس در آسیای میانه و رقابت به روسیه تزاری، دوم بی‌کفایتی پادشاهان مستبد قاجار و سوم همکاری روحانیت پر قدرت آن زمان با دولت انگلیس در این جدا شدگی را می‌توان نام برد. همانگونه که ماشاء الله آجودانی در کتاب “مشروطه ایرانی ص. ۹۹” شرح می‌دهد، محمد باقر شفتی مجتهد پرقدرت که در اصفهان حکومت اسلامی راه اندخته بود و با کمک لوطیانش حدود شرعی را اجرا و بیش از صد نفر را اعدام نمود اموال منقول و نا منقول بسیاری از ثروتمندان را نیز مصادره و به اموال شخصی‌اش افزود.” در ماجرای ھرات با “سفیر انگلیس علیه حکومت متحد شد و ھمراه با روحانیون دیگر فتوا داد که لشگر کشی محمدشاه بر ھرات خطاست” او حتی به تشویق انگلیس به فکر خودمختاری نیز افتاده بود که مورد اعتراض دولت ایران قرار گرفت. لازم به تذکر است که به نوشته اکبر گنجی در نسخه اولیه لغت نامه دهخدا جنایات شفتی بیان شده بود که به در خواست حوزه علمیه و دستور خامنه‌ای حذف شده است!
شاد باشید. م- روغنی