ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 17.03.2023, 19:10
بازی ماهرانه پکن در خاورمیانه

برگردان: شاهرخ بهزادی

روزنامه فرانسوی لوموند در شماره روز جمعه ۱۷ مارس در مقاله‌ای تحلیلی به قلمِ «آلن فِرِشون» سرمقاله نویس معروف این روزنامه بر نقش فزاینده چین در منطقه‌ خاورمیانه و در همان حال کاهشِ نقشِ آمریکا در این منطقه تأکید کرده است. در این مقاله به اعلامِ از سرگیری روابطِ دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری ماهرانه چین در آینده‌ای نزدیک اشاره شده و تلاش پی‌گیر چین برای کاهش تنش‌ها در خاورمیانه را در جهت نیاز حیاتی این کشور به هیدروکربور‌های خلیج فارس تبیین کرده است. در این مقاله همچنین به راهبردِ استقلالِ عمل قدرت‌های متوسطِ جهان و برائت آنها از حمایتِ قدرت‌های بزرگ اشاره شده و راهبردِ عربستان سعودی و ترکیه را در این چارچوب تبیین کرده است.

آلن فِرِشون می‌نویسد: ولادیمیر پوتین ایالات متحده را به اروپا بازگرداند: جنگ تجاوزکارانه‌ای که رئیس جمهوری روسیه در اوکراین دنبال می‌کند، اتحادِ بین کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) را تقویت کرده است. از سوی دیگر، میانجیگری موفق چین در مناقشه قدیمی خلیج فارس، خروج واشنگتن از خاورمیانه را تأیید می‌کند، منطقه‌ای که برای مدتِ طولانی در اختیار ایالات متحده بود. این پرده‌ای از بازی غیرمنتظره قدرت‌های بزرگ در گرگ و میش نخستین ربع قرن بیست و یکم است.

باید به این موضوع عادت کنیم. شی جین پینگ - که به تازگی برای سومین دوره پیاپی در راس حزب و دولت چین قرارگرفته است - اکنون این ریسکِ را می‌پذیرد که در سرزمین‌هایی گام بگذارد، که پیش تر به سختی در آنها رفت و آمد می‌کرد. ماجراجویی‌های بزرگِ دیپلماتیک در جهان، پیش تر در انحصار آمریکایی‌ها و روس‌ها بود. در این عرصه، چینی‌ها با احتیاط اغلب از خط کرملین در زمان اتحاد جماهیر شوروی و پس از آن پیروی می‌کردند.

یکشنبه ۱٢ مارس، این خبر[شگفت آور] از پکن منتشر شد: پس از دو سال گفتگو با حمایت و میانجیگری چین، ایرانی‌ها و سعودی‌ها تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را که در سال ٢٠۱۶ قطع شده بود، از سر بگیرند.

این موضوعی بسیار با اهمیت و مهم است. جمهوری اسلامی ایران و رژیم پادشاهی سعودی سال‌هاست که برای تسلط بر منطقه با یکدیگر رقابت می‌کنند. درگیری آنها یک نبرد کلاسیک برای قدرت دو ابرقدرت منطقه‌ای است. قدمت آن به بلندای تضاد میان ایرانیان و اعراب است. با عبور از خط گسلی که از جهان اسلام می‌گذرد، این درگیری از رقابتِ بین سنی‌ها (شاخه اکثریت جهان اسلام) و شیعیان (شاخه اقلیت جهان اسلام) تغذیه می‌شود.

استراتژی “اپورتونیسم”

حکومت دینی سعودی قصد دارد «رهبری» خود را بر جهانِ عربِ اهلِ سنت اعمال کند. ریاض با حمایتِ امارت‌های خلیج فارس و همچنین اسرائیل متعهد به مهارِ توسعه طلبی ایران در سرزمین‌های عربی شده است. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران در رأس یک کشورِ عمدتاً شیعه، می‌خواهد رهبرِ اقلیت‌ شیعی در جهانِ اسلام باشد. این کشور با تکیه بر جوامع شیعی جهان عرب که اغلب آنها را مسلح کرده است، تأثیر قاطعانه و بی ثبات کننده‌ای در منطقه دارد.

این رقابتِ استراتژیک، خاورمیانه را تضعیف می‌کند. جنگ داخلی و اسفناک یمن را تغذیه می‌کند؛ این رقابت در قلب مشکلات لبنان جا دارد. این یکی از کلیدهای فاجعه سوریه است و در نهایت، بر آینده عراق سنگینی می‌کند. بدون شک برای میانجیگری موفقیت‌آمیز بین ایرانی‌ها و سعودی‌ها به یک بازیگر ماهر و بزرگ “ماهجونگ” نیاز بود. این بازیگر، وانگ یی، رئیس دیپلماسی چین است که می‌تواند راه را برای مماشات منطقه‌ای کشورش باز و هموار کند.

اما افزون بر کنشگری دیپلماتیکِ بسیار فعالِ چین، رفتارِ عربستان سعودی در این زمینه نیز نمونه‌ای از رویکرد و گرایش‌های جدید قدرت‌های منطقه‌ای در سطحِ جهان است. در عمل، بسیاری از قدرت‌های میانی جهان راهبردی را دنبال می‌کنند که بر اساس آن خود را از تسلطِ حامیان خود آزاد می‌کنند- در مورد عربستان، رهایی از تسلط ایالات متحده است. در یک خاورمیانه “اتمیزه” شده - جایی که آمریکا دیگر بازیگر اصلی آن محسوب نمی‌‌شود- محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان یک بازی دیپلماتیک را با کلیدهای متعدد اجرا می‌کند.

این کشور برای بازگشایی سفارت خود در ایران(دشمن قسم خورده واشنگتن) بر چین، یعنی بزرگ‌ترین رقیب استراتژیک ایالات متحده اتکا می‌کند، در حالی که بیش از هر زمان دیگری برای تضمین حفاظت از پادشاهی سعودی روی پنتاگون حساب می‌کند. در ماه مارس، سربازان سعودی و آمریکایی در یک رزمایش مشترک در کنار هم خواهند بود، در حالی که ریاض خود را آماده می‌کند تا موشک‌های قدرتمندِ ضد کشتی چینی را سفارش دهد! در مسائل «رئال‌پولیتیک»، شاهزاده سعودی توصیه‌های «ماکیاول» را اجرا می‌کند.

محمد بن سلمان با ناراحت کردن کاخ سفید، برای حمایت از قیمت جهانی نفت با روسیه همکاری می‌کند. او در حال مذاکره با آمریکایی‌ها در مورد پروژه توسعه هسته‌ای غیرنظامی در پادشاهی سعودی است. با این وجود، رابطه اعتمادآمیز خود را با ولادیمیر پوتین حفظ می‌کند. ولیعهد عربستان سعودی از هر فرصتی برای نشان دادن میل به خروج از قیمومیت قدیمی آمریکا - بدون شکستن رابطه‌ای دفاعی که در قلب امنیت پادشاهی سعودی جای دارد- استفاده می‌کند. غسان سلامه، سیاست شناس و دیپلمات بین المللی لبنانی، در مصاحبه با وب سایت Le Grand Continent، در باره این راهبرد بن سلمان از «استراتژی فرصت‌طلبی» صحبت می‌کند.

یکی دیگر از قدرت‌های متوسط جهان، یعنی ترکیه‌ی رجب طیب اردوغان، مدت‌هاست که این راهبرد را به خوبی به مورد اجرا گذاشته است. اردوغان بسته به موضوع، گاهی به یکی از ابرقدرت‌ها تکیه می‌کند. او در باره بسیاری از موارد با ایالات متحده مخالف است، با این وجود، قصد خروج از ناتو را ندارد. او روابط خود را با پوتین تقویت می‌کند، اما در سوریه، لیبی، اوکراین یا جاهای دیگر با روسیه مخالفت می‌کند.

چین در حالی خود را وارد بازی خاورمیانه کرده است، که عقب‌نشینی نسبی ایالات متحده از این منطقه، حاشیه عمل زیادی را برای قدرت‌های منطقه‌ای -چه ترکیه، چه ایران، عربستان سعودی و یا اسرائیل - ایجاد کرده است. منافع بزرگ چینی‌ها بیش از آمریکایی‌ها و روس‌ها، ایجاب می‌کند که تنش‌ها در خاورمیانه کاهش یابد: آنها واردکنندگان اصلی هیدروکربور از ایران و عربستان سعودی هستند. درگیری میان ایران و عربستان می‌تواند امنیت انرژی چین را تهدید کند.

عقب‌نشینی ایالات متحده از خاورمیانه امری نسبی است: این کشور از نظر نظامی، هنوز بزرگ‌ترین قدرت خارجی - و با فاصله زیاد - است که در منطقه باقی مانده است. تأثیر از سرگیری روابط دیپلماتیک بین تهران و ریاض به خودی خود سیاست‌های دو حکومت مذهبی در دو طرف خلیج فارس را تغییر نمی‌‌دهد. این موضوع، چه تاثیری بر افزایش قدرت هسته‌ای ایران دارد؟ چه بازتابی در جبهه اعراب و اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایجاد می‌شود؟ آیا نزدیکی اسرائیل با امارات متحده عربی و بحرین که بر پایه توافقنامه موسوم به آبراهام ایجاد شده، ادامه خواهد یافت؟ از ساحلی به ساحل دیگرِ خلیج فارس، طوفان‌های شن پیش‌تر، توهمات زیادی را از بین برده‌اند.