ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 14.08.2022, 8:38
جهان در حرف‌های ما زاده می‌شود

ماندانا زندیان

برای سلمان رشدی


نشسته‌ام
روبه‌روی نور
که رودِ زخم‌های تو را عبادت می‌کند
زمان نیستم،
نمی‌گذرم
وَ ریشه‌های تو
میوه می‌شود در انگشت‌هایم وُ
دیگر فرقی نمی‌کند
پلک‌هایت کدام سوی زمین باز شود
ما از بهشت چیده می‌شویم وُ باز
جهل، ماشه را رها نمی‌کند،
تو قلم را.

«در آغاز، هیچ نبود. کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.» کلمه -کلام- خِرَد است، و در گفتاورد انجیل یوحنا، دلالت دارد بر عقل و خِرَدِ انسان در فهم و تبیینِ جهان. کلمه خدای اسطوره‌ای است، و نویسنده، که هم‌نَفَس است با کلمه و نَفَسِ تازه می‌بخشدش، هم‌زمان، خدای‌واره‌ای که روایت می‌کند - باز می‌آفریند- انسان و جهان را.

در سرزمین ما، که در آیینهٔ حافظ، «از کران تا به کران[ش]، لشکر ظلم است»، نویسندگانی آگاه «از ازل تا به ابد» از خِرَد نوشته‌اند، و حاکمانی نابخرد از خِرَد ترسیده‌اند، همواره، و خشونتِ زاییده از ترس‌شان، از عطار و سهروردی تا کسروی و مختاری و پوینده و تفضلی و خِرَدهای پرشمار دیگر را در سمت دیگر خاک از هم‌نَفَس ماندن با کلمه بازداشته‌. گاه حتی سپردن‌شان به خاک را نیز تاب نیاورده‌ - از فردوسی تا طاهره قرة‌العین و اعدام شدگان تابستان ۶۷ و بهاییان. تا شاید دیگرانی، در سوی دیگر کلمه، بترسند و تن دهند به خاموشی که به فراموشی می‌رسد و جهانی می‌زاید ناآگاه و مغلوبِ «لشکر ظلم». جهانی که نوشتن از نوعی اعتقاد شخصی در قالب یک رمان را، اهانت به «مقدسات» و سزاوار قتل می‌داند و بی‌حرمتی، حتی آواره کردنِ ساکنان روستای روشنکوه را، به واسطهٔ اعتقاد شخصی متفاوت، حق نهاد قدرت.

خشونت فیزیکی، بازتابِ هراسی است که خِرَد بر تن استبداد می‌افکند؛ هراس از قدرت کلمه در دست‌های انسان‌هایی که کابوس زندگیِ سراسر تاریکیِ استبدادند. چرا که هر کلمه، هر نوشته، پرسشی است که اگر هم در قالب کار فردی جلوه کند، بازتاب فکر هم‌بستۀ جمعی است.

من، نه به عنوان نویسنده، که در جایگاه خوانندهٔ حاضر در محضر کلمه - که خِرَد است- و در جایگاه یک فرد، یک شهروند هزارهٔ سوم، مسئولم در برابر هر نویسنده که احترام به کرامت انسانی را حق خود و خوانندهٔ خود می‌داند و می‌خواهد.

اعتراض به حملهٔ فیزیکی به سلمان رشدی، اعتراض به جرمْ نامیدنِ نقدِ به‌اصطلاح «مقدسات»، اعتراض به ترورِ انسان، به هر دلیل و به هر شکل، مسئولیت من است. پرسش اعتراضی من است از آن‌ها که مرا صغیر می‌انگارند و برایم کلمه و نویسندهٔ مجاز و غیرمجاز، و در تعبیرِ به نظر خودشان «تلطیف شده‌»، خوب و بد، تعیین می‌کنند- از آیت‌الله خمینی تا آقای مهاجرانی و آقای زیدآبادی، که برای آزادی بیان هم تعریف خودی و غیر خودی دارد، و گردانندگان روزنامه‌های «کیهان» و «جوان» و «جام جم» و هر آن‌کس که در کار تعیین سرنوشت کلمه است، یا بی‌تفاوت به این رفتار، که جز به خشونت نمی‌انجامد، به پشتوانهٔ قوانین غیرانسانی.*

پلشتی حمله به چشم و گلوی سلمان رشدی بسیاری از ما را امتداد نگاه و صدای او خواهد کرد، به‌شکلی نمادین، آن‌سان که چشم و گلوی کلمات عطار و کسروی و مختاری و تفضلی و طاهره بوده‌ایم، سال‌ها. «و چنین است که کسی می‌میرد و کسی می‌ماند...»


۲۳ مرداد ۱۴۰۱ خورشیدی (اوت ۲۰۲۲ م)

—-
* اصل ۱۶۷ قانون مجازات اسلامی می‌گوید در مواردی که نمی‌دانید با یک پدیده چگونه مقابله کنید می‌توانید به فتاوی مراجعه کنید و آن‌ها را قانون در نظر بگیرید.



نظر خوانندگان:


■ این “سرزمین ما” همانجایی ست که مردان سیه اندیش اسلامی‌اش از اصولگرا تا اصلاح‌طلب خواهان قتل رشدی‌ها و در عین حال تازیانه زدن بر بدن نرگس‌ها هستند. تاثیر فتوای خمینی بر کسی که ۱۵ سال پس از مرگ او زاده شده باید کنجکاوی هر ایرانی را بر انگیزد.
مهرداد


■ سپاس از شما خانم دکتر زندیان گرامی. متاسفانه هستند افرادی که هنوز این چنین جنایاتی را به اسم دین تایید و حمایت می‌کنند، نه تنها در خاور میانه بلکه من شاهد کلاس‌هایی بودم در افریقا که ج.ا. سالهاست که هزینه می‌کند برای ساخت سربازان امام زمان(تروریست‌های مذهبی) که برای رسیدن به بهشت تخیلیشان از هر جنایتی روی‌گردان نیستند، و در این ۴۲ سال بسیار، بسیار سرباز امام زمان تربیت کردند.
رامین برزگر


■ کلامتان بجا بود و پسندیده. از طرف همه آزادگان دنیا صحبت کردید. پیشنهاد دارم برای هر ایرانی: امروز جلدی از کتاب رشدی را بخرید. اگر دارید دوباره بخرید. به دوستان خود نیز بسپارد چنین کنند. از دوستان غیر ایرانی هم بخواهید به زبان خود را بخرند. پیامی روشن و نیک به جهان و نسل‌های بعد بفرستیم. کلام زیبنده انسان است نه تیغ
نادر زارع