ابوالفضل قديانى
* تحکیمِ ملت: تحلیل شما در خصوص رفتار شورای نگهبان در اعلام نتایج صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که بسیاری از منتقدان وضع موجود و مخالفان رویکرد استصوابی شورای نگهبان آن را کودتا علیه جمهوریت یاد میکنند چیست؟
قدیانی: باید به عرضتان برسانم برخی چنان از کودتا علیه جمهوریت سخن میگویند گویی تازه از خواب بیدار شدهایم و کودتایی که برای اولین بار رخ داده را نظاره میکنیم. عجیب این است که ما خواب زدگان، کودتایی که بیش از چهل سال علیه جمهوریت و جمهور مردم انجام گرفته و دائما در حال انجام است را ندیده و نمیخواهیم ببینیم. در حقیقت با نظارت استصوابی در تمامی دورهها کودتا رخ داده فقط در این دوره شدت و حدت آن بیشتر و بیآبرویی آن گستردهتر است.
* مشخصا برداشت و تحلیل شما از روند شکلگیری این انسداد سیاسی و تصمیمگیریهای شورای نگهبان و تحمیل هزینههای سنگین بر آیندهی سیاسی ایران چه میتواند باشد؟
چرا این بار تا این حد رسوایی و افتضاح به بار آوردند؟ به نظر من پاسخ روشن است همانطور که دیگران هم گفتهاند بحث آلترناتیو رهبری حکومت و موضوع جانشینی است؛ البته عللی دیگر هم میتوان برای آن بر شمرد اما علتالعلل مسئله جانشینی در رهبری نظام سیاسی کشور است.
* برخی اصلاحطلبان شرکت در انتخابات را برای مقابله با خطری که جمهوریت نظام را تهدید میکند توجیه مینمایند؛ آیا شما خطر جمهوریت را عامل مؤثری برای معرفی کاندیدا و همراهی و مشارکت در انتخابات میدانید؟
بعضی از دوستان اصلاحطلب طوری از جمهوریت سخن می گویند که انگار در این ۴۲ سال جمهوریتی بر قرار بوده و تازه با کودتا از میان برداشته شده است. اصولاً جمهوریت در این کشور ناقص الخلقه متولد شد و بعد هم به کما رفت و اکنون هم جسد بیروحی از آن باقی مانده است. نباید از جمهوریت طوری صحبت کرد که ناخواسته به مردم القا شود که تاکنون جمهوریت بر قرار بوده و این بار فاتحهی جمهوریت خوانده شده و از این رهگذر عامل اغوای مردم شد.
* باتوجه به گزارشات و تحلیلهای برآمده از این انتخابات و پیشزمینهی بحثهای نظام پارلمانی و حذف ریاست جمهوری آیا با برگزاری انتخابات و برخواسته مورد خواست هسته سخت قدرت در نتیجه انتخابات، میبایست منتظر پایان جمهوریت در ایران بود؟
اصولاً ولایت مطلقه فقیه با جمهوریت غیر قابل جمع است و منطقأ یک تناقض است و در تاریخ نظامهای سیاسی بشری، اقتدار مطلق مرجعیت دینی و فردی همواره با روح دموکراسی و آزادی در تضاد است و مانع جدی برای تحقق آن بوده است.
* پیشنهاد و راهحل شما برای برون رفت از بحرانهای سیاسی و موانع دمووکراسی در ایران چیست؟
راهحلی که به ذهن بنده میرسد تکیه بر جنبش اجتماعی خشونت پرهیز و مسالمت آمیز و اعتراض و مقاومت است و در صورت لزوم نافرمانی مدنی است. باید از صندوق محوری دست برداشت و از مشروعیتزایی برای خودکامگان پرهیز نمود. همچنین با تأکید بر دموکراسی مشارکتی به فکر خشکاندن ریشهها و خاتمه بخشیدن به عمر استبداد بود