رضا خندان، همسر نسرین ستوده روز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ در یادداشتی در فیسبوک از وضعیت غمانگیز زندان قرچک پس از باران یک شب قبل خبر داده است. آقای خندان نوشته است:
امروز روز ملاقات بود. متوجه شدم بارانِ شب گذشته باعث شده، حدود نیمی از زیراندازها و فرشهای زندانیان قرچک کاملا خیس شوند. سقف سالنی که نسرین در آنجاست دستکم از ده جا آب میداده؛ با وجود این که کلی ظرف در سرتاسر سالن برای جمعآوری آب گذاشته بودند آب همه جا را گرفته بود.
مسئول حراست در پاسخ به اعتراض نسرین گفته که: “ببینید سقف اتاق من هم آب میده”!!
با گرم شدن هوا بوی فاضلاب قرچک تشدید شده است. بوی فاضلاب به قدری شدید است که فرد احساس میکند داخل فاضلاب زندگی میکند. نامهها و شکایتهای مختلف از وضع زندان قرچک تاکنون بیپاسخ مانده است.
سرویسهای بهداشتی زندان داستان غمانگیز دیگری است که قابل وصف نیست. من عکسی از یک دستشویی مستقر در پارکینگ زندان گرفتهام که سربازان آن قسمت، راننده سرویسها و مراجعین از جمله وکلا میتوانند از آن استفاده کنند. این دستشویی (توالت) به قدری کثیف و مخروبه است که قابل تصور نیست. دوستی که تجربه انفرادی زندان قرچک را داشت میگفت که دستشویی انفرادیهای قرچک خیلی بدتر از این است.
ماه رمضان باعث شده به بهانه این که چند نفر از زندانیان روزه میگیرند به زندانیان ناهار نمیدهند. در واقع به کسانی که ساعت ۲-۳ نصف شب برای گرفتن سهمیه سحری بیدار میشوند ناهار فردا ظهر داده میشود. زندانیان هیچ وسیلهای برای گرم کردن غذا ندارند. ناهار ظهر ۱۰ تا ۱۲ ساعت بعد از تحویل گرفتن، بدون امکان گرم کردن (اگر فاسد نشده باشد) خورده میشود.
البته غذای زندان حتی در شرایط عادی هم غیر قابل خوردن است. یادمه روزهای اول که زندان اوین بودم ماکارونی داده بودند. فکر کردم شاید بتوانم حداقل ماکارونی را بخورم. بعد از دومین قاشق به سرعت تمام خودم را به دستشویی رساندم ...
بیش از هفت ماه است که نسرین به زندان قرچک منتقل شده است. به خاطر دوری راه و کثیف بودن زندان نتوانستیم بچهها را ملاقات ببریم.
متوجه شدم زندان قرچک که پیش از این یک سوله دامداری بوده است متعلق به دو تا خواهر است و آنها برای پس گرفتن زمین و سوله شکایت کردهاند. این چیزی است که زندانیان قدیمی تعریف میکنند.