روزنامه “اعتماد”
ويروس كرونا در حال تبديل شدن به سنگ محک و ابزار سنجشی برای میزان اعتماد و کیفیت كارآمدي موجود است. اجازه دهيد كه از وضعيت انتشار اين ويروس كه به صورت تصاعدي خواهد بود، كمک بگيريم و بگوييم كه عوارض آن در جامعه و مديريت كشور نيز تصاعدی است.
این مساله و شاید بحران با پديدهای مثل زلزله و حتی سيل فرق میکند. زلزله و سيل مناطق محدودی از کشور را دچار خود میکنند و ساير مناطق ميتوانند ضمن کمک به آنان، زندگی عادی خود را انجام دهند. ولی كرونا با وضعيت فعلی ايران كه بسياری از مناطق را از جنوب تا شمال درگير خود كرده است، متفاوت از حوادث و مصائب ديگر است.
ديروز یکی از پزشكان معتبر كشور متنی را خطاب به بنده نوشت و طی آن يادآوری كرد كه:
”بیماری کرونا هنگامی که با فقدان اعتماد عمومی به منابع خبری رسمی همراه شده، فشارها و ترسهای روحی و روانی زیادی را به خانوادهها بخصوص طبقه متوسط و پایین وارد کرده و میکند که عوارض آن اگر از ویروس بیشتر نباشد، کمتر نیست و خانوادههای با اقتصاد پایین قادر به انجام کامل توصیههای ایمنی نیستند. مثلا توصیه شده که از مترو و اتوبوس استفاده نکنند یا رژیمهای خاص غذایی داشته باشند. درحالیکه به نان شب محتاجاند. بنابراین، وارد کردن استرس به این خانوادههای درحال فشار از عوارض ویروس کرونا خطرناکتر است. ویروسهای فقر و بیعدالتی و ناامیدی و.... بسیارکشندهتر و مسریتر است و هر روز قربانیان زیادی را میگیرد که به مراتب از این ویروس بیشتر است. لذا در صورت صلاحدید از منظر یک جامعهشناس و روزنامهنگار دعوت به آرامش در این زمینه کرده و صرفا به رعایت موارد عمومی پیشگیری توصیه نمایید”.
هرچه فكر كردم چگونه میتوان هم به مردم آرامش داد و هم از حساسيت آنان كم نكرد؛ فكرم به جایی نرسيد. میدانيد چرا؟ برای اينكه اين رفتار فقط در جامعهای رخ میدهد كه اعتماد ميان حكومت و مردم در حد مطلوب باشد. مردم بايد به تمام سياستها يا حداقل به سياستهای رسمی در زمان بحران و اضطرار اعتماد داشته باشند.
دقيقا مثل کسی كه شب در خانهای آرام میخوابد كه آن خانه قفلهای مطمئن دارد و نگران ورود غريبه به آن نيست. جامعهای كه هر روز و هر هفته با یک ادعای تازه مواجه میشود كه خلاف آن ثابت میشود و حقيقت به مردم گفته نمیشود، اعتمادش را از دست میدهد.
حكومت و عناصر و نهادهای اجرایی آن به مثابه لنگر آرامشدهنده هستند و اجازه نمیدهند كه امواج ناشناخته گوناگون آرامش مردم را سلب كنند. ولي افرادی كه فقط تا نوک بینی خود را میبينند و بهراحتی دروغ میگويند؛ مثل آن چوپان دروغگو، در موقعيتهای حساس كه نيازمند اعتماد مردم هستند، دستانشان خالی است و گمان میکنند كه ديگران عليه آنان توطئه كردهاند، درحالیکه خودكرده را تدبير نيست.
اين وضعيت محصول عمل آنان در گذشته دور و نزدیک است. روزی كه قضيه هواپيمای اوکراینی رخ داد، بايد متوجه میشدند كه تكذيبهای اوليه سود اندک و بسيار گذرایی دارد؛ ولي زيانهای آن بلندمدت و بسيار كلان است. كدام آدم عاقلی است كه سود اندک و كوتاهمدت و چندروزه را به زيان هنگفت و بلندمدت ترجيح دهد؟
به نظرم، زيان از هر جا جلويش گرفته شود؛ سود است. اكنون در حال فرو ريختن آوار شايعات هستيم. آواری كه با وجود ناتوانی سازوكار ارتباطی رسمي بويژه صداوسيما و فشل بودن نهادهای ارتباطی نظام و فقدان فرهنگ پاسخگویی در اين جامعه، قادر به مواجهه با اين سيل شايعات نخواهد بود.
متاسفانه باید گفت که بعيد است ساختار تصميمگیری در ايران قادر به ايجاد تحول و تطبيق دادن خود با مقتضيات جامعه باشد. بنابراين، راهی جز حضور نهادهای مدني مرتبط با بهداشت و درمان و نیز امدادی و اطلاعرسانی و مردم در عرصه عمومب باقی نمیماند.
تبليغات ضدپزشکی كه طی سالهای اخير سكه رايج شده بود، اكنون میتواند نشان دهد كه چقدر در تخريب منابع و نقاط قوت خودمان تبحر داريم! اگر در هيچ كاری قدرت نداشته باشيم، حتما در اين كار قدرتمند هستيم.
آنچه كه میتوان گفت، حضور جدی و موثرتر نهادهای مدنی بهداشت و درمان و امداد و نيز نهادهای اطلاعرسانی و همکاری مردم برای مصون ماندن از دو ويروس شايعه و كرونا است.
هرچند حكومت همواره مستعد اين است كه مشاركت و حضور مردم را به پای خود بنويسد، ولی چارهای نيست. اكنون با آزمون مهمی مواجه هستيم و فرصتی برای تسويهحساب با دغلكاریهای گذشته نيست.