این ماجرای سیاسیـورزشیِ رقتانگیز نمونهای کوچک اما گویا از وضع امروز جهان است...
رادیو و تلویزیون دولتی چین اعلام کرده است مسابقات لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا (انبیای) را پخش نمیکند. فکر میکنید دلیل این تصمیم چیست؟ دلیلش این است که یکی از صدها فرد فعال در لیگ حرفهای بسکتبال «آمریکا» جرئت کرده است در یک توییت چهار کلمهای از معترضان هنگکنگی حمایت کند؛ البته این توییت خیلی زود پاک شد، اما فایده نداشت و خشم چین فروکش نکرد... و اما ماجرا رقتانگیزتر و مشمئزکنندهتر از این است...
هیوستون راکتس یکی از تیمهای بسکتبال آمریکاست که در لیگ انبیای بازی میکند. دَریل موری، مدیر این تیم، در توییتی از معترضان هنگکنگی حمایت کرد و تلاش معترضان هنگکنگی را «نبرد برای آزادی» توصیف کرد. اما نه مالک تیم هیوستون راکتس از او حمایت کرد و نه انبیای. عملاً دریل موری پشت خود را خالی دید و به این نتیجه رسید که باید این توییت را پاک کند. انبیای بیانیهای صادر کرد و کوشید با چاپلوسی دل چینیها را به دست آورد و توییت دریل موری را «مایۀ تأسف» خواند. واقعاً حمایت فردیِ یک نفر چرا باید «مایۀ تأسف» باشد، به خصوص وقتی همه تأکید کردهاند این توییت نظر باشگاه نیست و نظر شخصی یک فرد است؟! اما مسئله پول است و دیگر هیچ! هراس انبیای برای اینکه مبادا مشتریان چینی را از دست بدهند باعث شده رفتاری چنین زبون و بیهویت داشته باشد، البته اگر هویت این نظام اقتصادی «پول» باشد، باید گفت انتظاری غیر از این نباید داشت.
اما برای اینکه خوشخیالی دولتمردان آمریکایی را بفهمیم بد نیست مروری کنیم بر خیالات بیل کلینتون در سال ۱۹۹۹، وقتی برای عادیسازی روابط اقتصادی چین و آمریکا تلاش میکرد. کلینتون میگفت مسئله این نیست که چین فقط کالاهای آمریکایی بیشتری وارد خواهد کرد، بلکه «چین میپذیرد آزادی اقتصادی که یکی از گرامیترین ارزشهای دموکراسی است، وارد کشورش شود». خیال کلینتون این بود که «آزادی اقتصادی» به «آزادی سیاسی» منجر خواهد شد. او میگفت: «چین هر قدر اقتصاد خود را آزادتر کند، پتانسیل مردمِ خود را بیشتر آزاد میکند و وقتی افراد این قدرت را داشته باشند که علاوه بر رویاپردازی بتوانند رویاهای خود تحقق بخشند، خواستار [حق] بیان بیشتری خواهند شد.» زهی خیال باطل!
امروز بیست سال از این نظریهپردازی کلینتون میگذرد و نه تنها خیال خام او نقش نبسته بلکه بر عکس! به جای اینکه اقتصاد آمریکا زبان مردم چین را باز کند، اقتصاد چین دهان مردم آمریکا را هم میبندد! جهانیسازی اقتصادی به جای اینکه به واردات ارزشهای دموکراتیک به چین منجر شود، به صادرات منویات اقتدارگرایانۀ چین انجامیده است. البته این فقط وضع بخش خصوصی آمریکا نیست. فقط کافی است نگاهی به مواضع اروپاییها در مورد هنگکنگ بیندازیم. فرانسه دولت اجرایی هنگکنگ و معترضان را دعوت به آرامش و گفتگو کرد و آلمان ابراز خوشحالی کرد که همهچیز مسالمتآمیز در جریان است! کلیشهایتر و خنثاتر از این نمیشد نظر داد، این اظهارنظر عین این است که بگوییم: «به مردم هنگکنگ توصیه میکنیم اگر هوا ابری بود چتر با خود ببرند» (همینقدر کلیگویانه و پاورچین، مبادا عالیجناب چین، این شریک تجاریِ صدها میلیاردی عصبانی شود). برگردیم به ماجرای توییت و خشم چینیها...
وقتی انبیای آن بیانیۀ خاکسارانه را صادر کرد برخی سیاستمداران آمریکایی از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به این بیانیه اعتراض کردند. در نهایت آدام سیلور، رئیس لیگ بسکتبال واکنشی نشان داد و یکی به نعل زد، یکی به میخ، یکی بر سر خودش! گفت: بیانیۀ انبیای درست بوده، دریل موری هم حق آزادی بیان دارد، البته دولت چین هم حق دارد اعتراض کند (منظورش به ادبیات ایرانی ما این بود که «آقا صلوات بفرست طوری نشده حالا!»). اما همین هم برای طرف چینی قابل تحمل نبود و در اعتراض به اینکه چرا آدام سیلور گفته فلانی حق آزادی بیان دارد، چین اعلام کرده لیگ انبیای از تلویزیون دولتی چین دیگر پخش نمیشود! احتمالاً چینیها انتظار داشتند به خاطر این اظهارنظر شخصی، کل خدم و حشم انبیای غلطکردیمنامه بنویسند، دریل موری را از مقامش اخراج کنند و او را بفرستند به اردوگاه تعلیمیِ اویغورها!
این هم فرجام رؤیاهای کلینتونی. بخش خصوصی آمریکا که قرار بود آزادی به چین صادر کند، در برابر اَبردولتِ اقتصادی چین، خوار و زبون و دریوزهگر...