پس از اعدام زانیار و لقمان مرادی طی نوشتهای در همین کانال، سوگواری خود را نسبت به از دستدادن دو دوستی که ۵ سال در یک بند بسته، با هم دمخور و رفیق بودیم؛ نشان دادم.
گویا این سوگواری، بر تعدادی از «جماعت فحاش دنیای مجازی» سخت گران آمده است! امیدوارم این جماعت، مرا به بزرگواری خود ببخشند و عفو فرمایند! من آدمی روستایی و دنیا ندیدهام! همیشه تصورم از زندگی این بوده است که اگر عزیزی از دست رفت؛ باید سوگوار و عزادار او شد و برایش گریست و برای خانوادۀ داغدارش طلب صبر کرد. باور بفرمایید هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که اگر دوستانی غریبانه اعدام شدند و تن نازنینشان اسیر خاک شد؛ بدین دلیل که جنازۀ آنها سوژهای برای تبلیغ هدفی سیاسی شده است؛ باید در دل بشکن زد و از شادی در پوست خود نگنجید!