ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 30.12.2025, 21:38

عباس عراقچی در مقاله‌ای در گاردین به آمریکا پیشنهاد مذاکره داده است


روزنامه گاردین / ۳۰ دسامبر ۲۰۲۵

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در یادداشتی در روزنامه بریتانیایی «گاردین» نوشته است: «ما ایرانیان از مذاکرات جدی برای دستیابی به توافقی منصفانه هراسی نداریم، مشروط بر آنکه رفع تحریم‌ها به‌صورت ملموس و قابل راستی‌آزمایی در آن گنجانده شود.»

ترجمه متن کامل یادداشت عباس عراقچی:

در حالی که بنیامین نتانیاهو در ابتدای سال جاری رویای خود را برای کشاندن ایالات متحده به رویارویی نظامی با ایران محقق کرد، این اقدام بهایی سنگین و بی‌سابقه برای اسرائیل داشت. هنگامی که نتانیاهو را دیدیم که از دونالد ترامپ درخواست کمک برای رهایی از باتلاق کرد، شمار فزاینده‌ای از آمریکایی‌ها آشکارا اذعان کردند که اسرائیل نه متحد بلکه باری بر دوش آن‌هاست. در ماه سپتامبر، متحدان عرب آمریکا نیز به همان نتیجه‌ای رسیدند که ما ایرانیان همواره بر آن تأکید کرده‌ایم: بی‌پروایی اسرائیل خطری برای همگان است.

این واقعیت زمینه‌ساز روابطی تازه شده که می‌تواند منطقه ما را دگرگون کند. اکنون دولت آمریکا با یک دو راهی روبه‌روست: یا همچون گذشته چک سفید برای اسرائیل امضا کند — با هزینه دلارهای مالیات‌دهندگان آمریکایی و اعتباری که از دست می‌رود — یا بخشی از تحولی سازنده و تاریخی باشد. در دهه‌های گذشته، سیاست غرب در قبال خاورمیانه عمدتاً بر پایه افسانه‌هایی شکل گرفته که از اسرائیل سرچشمه گرفته‌اند. جنگ ماه ژوئن به دلایل گوناگون رویدادی سرنوشت‌ساز بود، از جمله اینکه نشان داد اشتباه گرفتن اسطوره با راهبرد، چه هزینه‌ای برای غرب داشته است. اسرائیل و نیروهای نیابتی‌اش از «پیروزی قاطع» سخن می‌گویند و مدعی‌اند ایران تضعیف و بازداشته شده است. اما عمق استراتژیک گسترده ما — کشوری به وسعت اروپای غربی و با جمعیتی ده‌ برابر اسرائیل — سبب شد که تقریباً تمامی استان‌های ما از تجاوز اسرائیل در امان بمانند، در حالی که همه اسرائیلی‌ها قدرت نظامی ایران را از نزدیک لمس کردند. افسانه شکست‌ناپذیری که محور دستگاه اسطوره‌سازی اسرائیل بود، در هم شکست.

بحران ساختگی درباره برنامه هسته‌ای ایران نمونه‌ای روشن از آن است که چگونه روایت‌های ساختگی در تل‌آویو و بازتاب‌یافته از سوی نیروهای نیابتی اسرائیل، رویارویی‌های غیرضرور را شعله‌ور کرده است. ما ایرانیان دهه‌هاست تأکید می‌کنیم که به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم — این تنها ادعایی تاکتیکی نیست، بلکه دکترین راهبردی ماست که بر پایه ملاحظات دینی، اخلاقی و امنیتی بنا شده است. با این حال، در دوره نخست ریاست‌جمهوری آقای ترامپ، دولت او فریب خورد تا باور کند ایران در آستانه فروپاشی است، توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ نخ نجاتی برای ما بوده، و خروج از آن می‌تواند ما را وادار به تسلیم سریع کند. این افسانه‌ها واشنگتن را به ترک چارچوب دیپلماتیک مؤثری سوق داد که نتیجه‌اش چیزی نبود جز «فشار حداکثری» در برابر «مقاومت حداکثری».

شمار فزاینده‌ای از آمریکایی‌ها — به‌ویژه آنان که خواستار تمرکز بر بازسازی ایالات متحده‌اند — اکنون به‌صورت علنی آنچه را تا پیش از این تابو بود بر زبان می‌آورند: پذیرش بی‌چون‌وچرای روایت‌های اسرائیل، منابع آمریکا را تحلیل برده، اعتبارش را تضعیف کرده و آن را درگیر جنگ‌هایی نموده که تأمین‌کننده منافع آمریکایی نیستند. در دو سال گذشته، رژیم تل‌آویو ده‌ها هزار غیرنظامی بی‌گناه فلسطینی را در غزه به قتل رسانده و به لبنان، سوریه، ایران، یمن و حتی قطر حمله کرده است. تقریباً هیچ کشور دیگری در منطقه از تهدید مصون نمانده است. هیچ فرد مسئولی نمی‌تواند این تجاوزات را «دفاع از خود» بنامد.

رویدادهای اخیر در عین تلخی، نکته امیدبخشی نیز دارند: شکل‌گیری انگیزه‌ای تازه در منطقه برای مهار تهدید مشترک اسرائیل. این روند، نشانه پایان قطعی توافق‌نامه موسوم به ابراهیم و گشودن درهای همکاری‌های نوین است.

من آگاه شده‌ام که میان دوستان مشترک ایران و ایالات متحده، تمایل بی‌سابقه‌ای برای تسهیل گفت‌وگو و تضمین اجرای کامل و قابل راستی‌آزمایی هر توافق احتمالی وجود دارد؛ چشم‌اندازی امیدوارکننده. با وجود حمله اسرائیل به مسیر دیپلماسی هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، تهران همچنان به توافقی مبتنی بر احترام و منافع متقابل پایبند است.

دستیابی به این هدف مستلزم آن است که واشنگتن بپذیرد مذاکره با دیکته‌کردن شرایط تسلیم تفاوت دارد. ملت ما به‌خوبی می‌داند که دونالد ترامپ نخستین رئیس‌جمهور آمریکا نیست که به آنان حمله کرده است و تجربیات تلخ تعامل با آمریکا را از یاد نبرده‌اند. اگر ترامپ می‌خواهد اعتماد مردم ایران را به دست آورد و هم‌زمان به وعده‌هایش به هواداران خود در داخل آمریکا عمل کند، باید کاری کند که هیچ‌یک از پیشینیانش انجام ندادند: پایان دادن به بحرانی غیرضروری از راه صلح و دیپلماسی. نخستین گام، سخن گفتن با ملت ایران به زبانی آمیخته با احترام است — بی‌هیچ اما و اگر.

ایران هرگز خواستار جنگ با ایالات متحده نبوده است؛ خویشتنداری فرماندهان ما در ماه ژوئن — تنها دلیلی که پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه هنوز پابرجاست — گواه این واقعیت است. اما این خویشتنداری نباید با ضعف اشتباه گرفته شود و نه ابدی تصور گردد.

جهان باید بداند که ایرانیان هرگز از حقوق خود دست نخواهند کشید — حقوقی که همه امضاکنندگان معاهده عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای از آن برخوردارند، از جمله دسترسی به همه جنبه‌های فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز. ما ایرانیان از مذاکرات جدی برای دستیابی به توافقی منصفانه هراسی نداریم، مشروط بر آنکه رفع تحریم‌ها به‌صورت ملموس و قابل راستی‌آزمایی در آن گنجانده شود. تحولات جدید منطقه‌ای می‌تواند راه‌های تازه‌ای برای اجرای تفاهمات فراهم سازد.

برای آنان که آماده‌اند راهی بروند که تاکنون کسی نرفته است، اکنون فرصتی کوتاه اما طلایی وجود دارد. بخت با شجاعان یار است، و شهامت واقعی در آن است که چرخه‌ای شیطانی را بشکنی، نه اینکه آن را ادامه دهی.