تابآوری مردم ایران یک مفهوم انتزاعی یا اخلاقی نیست؛ بلکه واقعیتی اقتصادی–اجتماعی با آستانهای مشخص است. شواهد روزهای اخیر نشان میدهد اقتصاد کشور در حال ورود به مرحلهای خطرناک از همگرایی بحرانهاست؛ مرحلهای که در ادبیات اقتصادی به عنوان «آغاز ابرتورم» شناخته میشود.
در هفتههای اخیر، افزایشهای روزانه و پیوسته قیمتها بهویژه در بازارهای مرجع، زنگ خطر را به صدا درآورده است. افزایش چند هزار تومانی نرخ ارز در هر روز و جهشهای میلیونی قیمت سکه، صرفاً نوسانات بازار نیستند؛ بلکه نشانهای روشن از فروپاشی انتظارات پولی و بیاعتمادی عمومی به پول ملیاند.
تورم سهرقمی، بهویژه در کالاهای اساسی، مسکن و خدمات درمانی، به معنای فشار اقتصادی عادی نیست. در این شرایط:
- دستمزد عملاً کارکرد خود را از دست میدهد؛
- پساندازهای کوچک و متوسط نابود میشوند؛
- برنامهریزی اقتصادی خانوار ناممکن میگردد؛
- و «کار کردن» دیگر ضامن بقا نیست.
افزایش همزمان نرخ ارز، طلا و سکه نشاندهنده همگرایی بحرانهای پولی، مالی و انتظاری است. این وضعیت معمولاً در اقتصادهایی مشاهده میشود که دولت کنترل سیاست پولی و اعتماد عمومی را از دست داده است. دلار با جهشهای روزانه چند هزار تومانی و سکه با افزایشهای میلیونی، پیام واحدی مخابره میکنند: جامعه وارد فاز فرار از پول ملی شده است.
ابر تورم، برخلاف تصور رایج، ابتدا با اعتراضهای سازمانیافته آغاز نمیشود؛ بلکه با نافرمانی خاموش، اعتصابات پراکنده، خروج از نظم رسمی و تضعیف اقتدار اقتصادی دولت شکل میگیرد. این مرحله، آستانه «انفجار مدنی» است؛ نقطهای که در آن جامعه دیگر توان و تمایل بازتولید نظم موجود را ندارد.
تجربههای تاریخی در آلمان وایمار، آرژانتین، ونزوئلا و لبنان نشان میدهد که هیچ جامعهای از این مرحله عبور نکرده است مگر با تغییرات بنیادین در سیاستها، ساخت قدرت یا نظم اجتماعی. سرکوب، آمارسازی و تبلیغات، نهتنها مانع ابرتورم نشدهاند، بلکه هزینه فروپاشی را سنگینتر کردهاند.
جمعبندی آنکه تورم سهرقمی، جهشهای روزانه دلار و افزایش میلیونی بهای سکه، دیگر «هشدار زودهنگام» نیستند؛ بلکه نشانههای آغاز ابرتورماند. نادیده گرفتن این علائم، کشور را از بحران اقتصادی به بحران اجتماعی سوق خواهد داد.
تابآوری مردم ایران محدود است و اقتصاد، پیش از سیاست، پایان این تابآوری را اعلام میکند.
امضا: البرز سلیمی
تاریخ: ۷ دیماه