بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در محکومیت بازداشت و احضار پژوهشگران مستقل
در زمانی که کشور زیر بحرانهای پیدرپیِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خرد میشود و نهادهای قدرت از حل آن ناتواناند و حاضر به اعتراف به ناتوانی نیستند حکومت به جای پاسخگویی دوباره به ابزار کهنهٔ سرکوب متوسل شده است.
در نمونه اخیر آن آگاهیورزان و پژوهشگرانِ مستقل (همان کسانی که با کار پژوهشی و تحلیل انتقادی، زوایای پنهان و علتهای بنیادین بحرانها را روشن کردهاند) هدفِ مستقیم این موج جدیدِ ارعاب قرار گرفتهاند.
خبر بازداشتِ پرویز صداقت، مهسا اسداللهنژاد و شیرین کریمی و نیز احضار و توقیف وسایلِ محمد مالجو و هیمن رحیمی نه حادثهای منفرد، بلکه بخشی از الگوی تدارکدیدهای است برای خاموش کردن صدای انتقاد و بستن صدای معترضان.
این رفتارها بهروشنی نشان میدهد که ساختارهای قدرت از پژوهش مستقل میهراسند و پاسخ را در تفتیش، توقیف و بازداشت جستوجو میکنند.
روزمره کردنِ بازداشتِ اندیشمندان و محاکمهٔ اندیشه، واپسماندگیِ سیاسیای را عیان میسازد که ریشهاش به سازوکارهای حقوقی و امنیتیِ تحمیلشده بر جامعه بازمیگردد؛ سازوکارهایی که در دهه های گذشته بارها به حذف و سرکوب دگراندیشان و خاموش کردن صدای فرودستان انجامیده است و اکنون در ادامه آن فرایند، همان نقشِ سترگِ خاموشسازیِ اجتماعی را دنبال میکند.
ما این رویهٔ آشکار و سازمانیافتهٔ سرکوبِ تفکر و اندیشه را قویاً محکوم میکنیم. بازداشت پژوهشگرانی که به روشنی مسئلهها را نشان میدهند و از راهِ تحلیل و نقد به توسعهٔ فهم جمعی کمک میکنند، حملهای مستقیم به علم، فضای عمومی اندیشه و به حقِ جامعه در دانستن است. با زندان و تفتیش و توقیفِ کتاب و لپتاپ نمیتوان دانش را محو کرد؛ اما میتوان هزینهٔ نقد را چنان بالا برد که جامعه را به سکوت بکشانند — و این خیانتی است به آیندهٔ کشور.
ما خواستارِ آزادیِ فوری، بیقید و شرطِ تمامی پژوهشگران، مترجمان و روشنفکرانی هستیم که در پیِ بلندگوی پژوهش و نقد بازداشت، احضار یا تهدید شدهاند. همچنین اعتقاد داریم این روند جز با تقویت کار جمعی برای تغییرات بنیادین متوقف نخواهد شد.
در سرزمینی که
کتاب را توقیف می کنند
و واژه را بازجویی میکنند،
منادیان علم
بیپرچمترین سربازانِ حقیقتاند.
آنان که با قلمی لرزان
زیر نور چراغی کمرمق،
برای اندیشه مینویسند؛
و هر سطرشان،
شهادتنامهایست بر بیعدالتی.
میگیرندشان،
تا صدا خاموش شود،
اما نمیدانند
که هر سکوتِ تحمیلی،
فریادیست پنهان در ذهن تاریخ.