ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 17.07.2025, 14:02

نه این زندان تازه است و نه این ظلم / مهدی محمودیان


نه این زندان تازه است و نه این ظلم؛ این ماییم که تازه آمده‌ایم

مهدی محمودیان
زندان تهران‌بزرگ

* امروز، یکی از مدیران سازمان زندان‌ها به فشافویه آمد. چهره‌ای متین، نگران و با چاشنی عذرخواهی. آمده بود بگوید: «ما غافلگیر شدیم. باید کمی تحمل کنید تا امکانات فراهم شود.» گفتند که ما را بی‌خبر آوردند، زندان آماده نبود، قول دادند شرایط بهتر شود.

* اما حقیقت این است:
ما را به زندانی تازه‌تأسیس نیاورده‌اند.
اینجا سال‌هاست که آدم‌هایی با هر جرمی، هر گذشته‌ای، هر طبقه و قشری، در همین وضعیت زندگی کرده‌اند؛ بدون امکانات، بدون صدا، و بدون امکان اعتراض.

* این‌جا زندانی نیست که «آماده» نباشد. این‌جا زندانی است که سال‌هاست آماده ظلم کردن است. آماده‌ی خرد کردن انسان‌ها، با خُردترین امکانات ممکن. آن‌ها که پیش از ما اینجا بودند، فریاد نزدند یا فریادشان شنیده نشد و کسی نبود صدایشان را منعکس کند.
و ما، جامعه‌ی مدنی، فعالان سیاسی، روشنفکران، نویسندگان، کسانی که دغدغه آزادی داریم، ما هم ــ اغلب ــ صدای آن‌ها نبودیم.
سالیان سال، هزاران زندانی ــ صرف‌نظر از جرم‌شان ــ در سلول‌های نمور، بدون تخت، بدون دسترسی به آب شرب، بدون پزشک، با بدرفتاری مأموران و در شرایطی غیرانسانی زندگی کردند.
نه فقط «زندگی»، بلکه تحقیر شدند، فراموش شدند، له شدند.
اما چون «سیاسی» نبودند، چون عنوانی برای دفاع از حقوق‌شان نبود، چون هویت جمعی و مدنی نداشتند، در اولویت دفاع ما هم نبودند.

* حالا که ما را ــ با پابند و دستبند ــ به همین زندان کشانده‌اند، فریاد می‌زنیم.
فریادمان به حق است.
اما اگر راستش را بخواهیم، این فریاد دیر است.
ما دیر فریاد زدیم.
ما، که خود را دل‌سوز مردم می‌دانستیم، اغلب در برابر این سطح از تحقیر زندانیان عادی، ساکت بودیم.

* سالیان پیش از ما، انسان‌هایی با نام «اراذل»، «قاچاقچی»، «سارق» و برچسب‌های بی‌رحمانه دیگر، در همین سلول‌ها و راهروها، در همان صف‌های کثیف هواخوری، زیر همان سقف‌های کوتاه، زیسته‌اند و خمیده شده‌اند.
جمهوری اسلامی با آن‌ها آزمایش انسان‌زدایی کرده و ما بیشترِ وقت‌ها فقط نظاره کردیم. یا از کنارش گذشتیم.
بی‌عدالتی را طبقه‌بندی کردیم. حقوق بشر را طبقاتی دیدیم.
آدم‌ها را بر اساس جنس اتهام‌شان، درجه‌بندی کردیم.
و حالا، وقتی خودمان به همان سرنوشت دچار شدیم، تازه داریم می‌فهمیم که ظلم، هیچ‌گاه صرفاً سیاسی نیست.

ظلم، تمرین می‌شود.
اول بر ضعیف‌ترین‌ها، بی‌صداها، فراموش‌ شده‌ها.
و وقتی خوب تمرین شد، به سراغ ما می‌آید.
ما ــ فعالان سیاسی و مدنی ــ به‌جای آنکه صدا باشیم، گاهی شریک سکوت شدیم و این خودِ ما بودیم که با این سکوت، ظلم را مشروع‌تر کردیم.

* سال‌هاست که جمهوری اسلامی و ساختار امنیتی‌قضایی مسلط بر آن، زندان را به مرکزی برای شکستن کرامت انسان تبدیل کرده‌اند.
در این ساختار، زندان ابزار سلطه است، نه اصلاح.
شکنجه فیزیکی، بی‌خوابی، فشار روانی، سلول انفرادی، قطع ارتباط با خانواده، انتقال‌های ناگهانی، محرومیت از درمان، توهین، دستبند، پابند، و محرومیت از ابتدایی‌ترین نیازها، نه استثناء بلکه قاعده‌ی این سیستم است.
و این سیستم را نه صرفاً قاضی می‌سازد، نه زندانبان.
این یک سازوکار تمام‌عیار برای له کردن انسان است، که از بالاترین سطوح قدرت طراحی و پشتیبانی می‌شود.

* امروز که ما از فشافویه می‌نویسیم، نه از سر نازک‌دلی است، نه ضعف، نه تازه‌کار بودن در زندان.
می‌نویسیم چون نمی‌خواهیم بار دیگر، صدای کسی را نشنویم.
می‌نویسیم تا ثبت شود که این‌جا «زندان تازه‌ای» نیست؛ این‌جا قتلگاه خاموش هزاران انسان بوده.
و اگر ما تا امروز صدای‌شان نبودیم، از امروز به بعد وظیفه‌ای دو چندان داریم که باشیم.

تلگرام نویسنده
@MahmoudianMehdi