پیام دکتر صدیقه وسمقی در آستانهی دهمین سال بازداشت سیدمصطفی تاجزاده
بسیارند کسانیکه وقتی از پست و مقام حکومتی فاصله می گیرند -چه با ارادهی خود و چه با ارادهی نظام- زبان به انتقاد میگشایند و از کاستیها و نارساییها میگویند؛ اما بسیار نادرند آنان که در دورهی تصدی پست و مقام، منتقد باشند و عملکرد حاکمیت را به چالش کشند. تاجزاده را میتوان در شمار این نادر کسان دانست.
او در سال ۱۳۷۸ هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات مجلس ششم اعتراض کرده و در دفاع از آرای مردم تهران از احمد جنتی، دبیر وقت شورای نگهبان شکایت نمود. تاجزاده با اینکار با یکی از مهمترین ارکان حکومت درافتاده بود، حال آنکه حتماً میدانست بهای بزرگی برای این اقدام جسورانهی خود (که از نظر حاکمیت گستاخی بزرگی بود) خواهد پرداخت. او هم در دورهی تصدی پست معاونت سیاسی وزیر کشور و هم پس از آن، مستمراً ادعای جابهجایی آرای مردم تهران در انتخابات مجلس ششم را مطرح و شکایت خود از جنتی را پیگیری نمود. اگرچه او نتوانست در دستگاه قضایی غیرمستقل و هزار توی جمهوری اسلامی جنتی را به پای میز عدالت بکشد، اما با پایمردی، کوتاه نیامدن از انجام وظیفه و عدم مصالحه با مزوّران و خیانتکاران، یکی از فسادهای بزرگ را آشکار و مستند ساخت و مسیر تازهای را برای مبارزه با فساد در دل حکومت گشود. مسیری که برای حکومت کمهزینه نبوده است.
تاجزاده در همان دوران هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، در فاجعهی هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ کنار دانشجویان ایستاد. او نسبت به عملکرد نیروی انتظامی و گروههای فشار در حمله به خوابگاه دانشجویان، معترض بود و سوار بر موتور برای بررسی اوضاع به خوابگاه رفتوآمد میکرد، درحالیکه بسیاری از مسئولان وقت، حتی یکبار نیز به کوی دانشگاه نرفتند و هیچگاه از بزرگی فاجعهی هجده تیر آگاه نشدند. شاید ازآنرو که اگر شاهد این حجم از فاجعه باشی نمیتوانی سکوت کنی. ازهمینرو اکثر مسئولان، خود را پنهان ساخته، سکوت اختیار کردند و در کنار نیروهای متجاوز حکومتی ایستادند.
بهراستی بسیار سخت است که هم عنصری از نظام حاکم باشی و هم معترض به آن. این شیوهی مصلحان واقعی است که همواره در این راه هزینههای بزرگ، حتی جان خود را نیز دادهاند. امیرکبیر آرزوی اصلاح حکومت فاسد را داشت که در حمام فین همراه با آرزویش قربانی شد. دکتر مصدق آرزوی اصلاح نظام شاهنشاهی و مهار قدرتِ عنانِ گسیختهیِ شاه را داشت که در یک تبانی شرمآور میان شاه و بیگانگان، در کنار آرزوی خود در احمدآباد دفن شد.
تاجزاده نیز اگر دهسال حبس را تحمل کرده، ازآنروست که بر استبداد لجام گسیخته و فاسد دینی، شوریده و آرزوی آبادی و آزادی ایران را در سر دارد. امروز اما تاجزاده تنها نیست و آرزوی اصلاح و آبادی و آزادی ایران، مردان و زنان بسیاری را به شور آورده است. دیگر استبداد نمیتواند و نباید بتواند آرزومندان اعتلای ایران را با آرزوهایشان دفن کند. تاجزادهها باید با ارادهی محکم آزادیخواهان و وطندوستان از زندانها به در آمده و برای تحقق آرزوهای این ملت، نقشآفرینی کنند.