ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 13.03.2023, 16:43

توافق پکن و سه فرضیه! / صابر گل عنبری


توافق ایران و عربستان همچنان بحث داغ محافل سیاسی و رسانه‌ای جهان است. از زوایای مختلفی به این قضیه پرداخته شده است و بعضا نیز از خاستگاه رقابت‌های سیاسی و حزبی چه در ایران چه اسرائیل چه آمریکا به آن می‌نگرند. در این راستا، این گزاره مطرح شده که اسرائیل و آمریکا بازندگان توافق هستند و عربستان به دور از واشنگتن راسا اقدام کرده است. 

این توافق به دلیل نقش و میزبانی چین و تاثیرات احتمالی آن بر موازنه قوا میان قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه، علی الظاهر نباید خوشایند آمریکا و غرب نیز باشد. اما در این صورت، برخی پرسش‌ها و ابهامات مهم مطرح است.

نخست این که این مذاکرات در چین هر چند از دید ناظران و رسانه‌ها پنهان ماند و تا زمان اعلام توافق کسی خبر نداشت، اما فکر نمی‌کنم این گفتگوها از دید سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل پنهان بوده باشد.

حال در سایه پارامتر پیش‌گفته و این تحلیل که اسرائیل و آمریکا را “بازندگان بزرگ” توافق پکن می‌‍ پندارد، این پرسش پیش می‌آید که چرا آمریکا و اسرائیل مانع توافق نشدند تا جلو این زیان را بگیرند؟ آیا صرفا نظاره‌گر ماندند؟ یا این که اقدامی کرده‌اند و عربستان تسلیم فشارهای آن‌ها نشده است؟ در این صورت آیا عربستان در این حد به آمریکا پشت کرده و نقش آمریکا در سیاست‌گذاری‌های این متحد خود در خاورمیانه کاسته شده است؟ یا اگر واقعا فشاری بوده و مخالفتی شده، دلیل آن چیست؟

البته نه چین فعلا می‌خواهد جایگزین امنیتی آمریکا در خاورمیانه شود و نه عربستان هم به این جمع‌بندی رسیده است که چین می‌تواند جایگزین آمریکا شود، با این وجود، آیا ریاض واقعا آمریکا را دور زده است؟ یا این که مساله چیز دیگری است که در ورای این هیاهوی تحلیلی و رسانه‌ای نهفته است.

از این رو، فرضیه دیگر می‌تواند این باشد که میان عربستان و آمریکا یک نوع هماهنگی پیشینی صورت گرفته است. آمریکا متحد امنیتی عربستان در منطقه است و صرف نظر از برخی اختلاف‌نظرها بعید است که ریاض آن را در جریان مذاکرات و توافق احتمالی قرار نداده باشد.

مساله دیگر این که اساسا مذاکرات ایران و عربستان متاثر از رویکرد دیپلماتیک دولت بایدن در قبال ایران بود. از این رو، با شروع مذاکرات در وین، گفتگوهای ایران و عربستان نیز در بغداد شروع شد. همچنین، نتایج گفتگوهای بغداد به نوعی به مذاکرات وین گره خورده بود و ریاض و احتمالا در یک هماهنگی با آمریکا منتظر نتایج مذاکرات برجام برای از سرگیری روابط بود.

اما حالا که مذاکرات هسته‌ای به نتیجه نرسیده است، گفتگوهای ایران و عربستان مثمر واقع شده است. آیا این بدان معناست که چون آمریکا به این جمع بندی رسیده است که دیگر امکان احیای برجام وجود ندارد، به ریاض چراغ سبز نشان داده است که برای کنترل تنش‌ها در خاورمیانه در راستای مدیریت دوران پسابرجام روابطش را با ایران از سر گیرد؟ یا این که خود ریاض راسا به این دلیل به چنین نتیجه‌ای رسیده است؟

اما در این حد که خوشایند اسرائیل و شخص نتانیاهو نیست. عربستان و اسرائیل در سال‌های اخیر لابی‌گری مشترکی را در آمریکا برای جهت دهی به سیاست آن علیه تهران به راه انداخته بودند و به این خاطر چندان محتمل نیست که بن سلمان این گونه آن را کنار بگذارد؛ مگر در مقابل امتیاز بزرگی در توافق پکن به دست آورده باشد.

پوشیده نیست که یک نوع عادی‌سازی محدود و پنهان روابط میان اسرائیل و عربستان رخ داده و یکی از اهداف بن سلمان از آن بالا بردن قدرت مانور خود در آمریکا بود. خود او خوب می‌داند که توافق با ایران می‌تواند موجب ناخرسندی اسرائیل شود و او را برای انجام اقداماتی علیه شخص بن سلمان تحریک کند. در این صورت، آیا بن سلمان بدور از این محاسبات تصمیم گرفته است؟

دو احتمال فرع بر فرضیه یاد شده می‌تواند مطرح باشد. نخست این که بن سلمان شاید بخواهد توافق احیای روابط با ایران را مدخلی برای عادی سازی آشکار روابط با اسرائیل قرار دهد و از این طریق از پیامدهای دومی بکاهد.

دوم این که شاید منطقه با یک “اتفاق امنیتی” رو به رو شود و از این رو، آمریکا در یک هماهنگی با اسرائیل به ریاض برای توافق آن هم در چین چراغ سبز نشان داده باشد تا با کنترل پیامدهای این اتفاق امنیتی مانع آسیب دیدن کشور نفت خیز عربستان شود که پس از تحریم روسیه کوچک‌ترین اتفاقی علیه آن می‌تواند بازار انرژی جهان را به شکل بی‌سابقه‌ای آشفته کند.

اگر هم این فرضیه موضوعیت نداشته باشد، احتمالا آمریکا و اسرائیل مانع شوند که توافق فراتر از صلحی سرد رود.

فرضیه سوم این که توافق پکن صرفا محصول اعمال نفوذ و ثقل چین نزد دو طرف است و ریاض در معذوریتی، برقراری “روابطی عادی” با تهران را پذیرفته است. در این صورت باید دید آمریکا چگونه با این تاثیر پکن در خاورمیانه کنار می‌آید و در جهت بی‌محتواسازی محصول آن یعنی توافق پکن چکار می‌کند.