سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ -
Tuesday 26 September 2023
|
مغرب عربی در شمال آفریقا اخیرا شاهد دو بلای طبیعی هولناک بود؛ یکی زلزله مراکش و دیگری طوفان سیل لیبی که دست کمی از یک سونامی نداشت. فاجعه سیل در شرق لیبی به مراتب از زلزله مراکش دردناکتر و مرگبارتر بود که ابعاد آن با وجود فروکش کردن طوفان دانیال هر روز عمیقتر میشود. احتمال میرود که آمار قربانیان به بیش از ۱۵ هزار نفر برسد و سیل محلاتی از شهر درنه را با خود به دریای مدیترانه برده است.
بلایایی طبیعی از اول خلقت یک واقعیت گریزناپذیر و همواره همزاد زندگی انسانی بوده است؛ اما در دنیای امروز، زیادهخواهیها و دست دارزیهای بشر در طبیعت بر دامنه این بلایا به گونهای افزوده است که دیگر برخی از این حوادث صرفا منشآ طبیعی ندارند و عامل انسانی مزید بر علت و احیانا خود منشآ آنهاست.
در کنار آن نیز نوع برنامهریزی و مواجهه بشر با بلایای طبیعی در کنترل و کاهش ابعاد، آثار و تبعات آنها بسیار تعیین کننده است و در دنیای مدرن امروز متناسب با توسعه امکانات و تکنولوژی، کشورهایی چون ژاپن که به علت نزدیکی به حلقه آتش اقیانوس آرام از زلزلهخیزترین نقاط جهان است، از دههها قبل با برنامهریزی علمی و آینده نگرانه تبعات بلای طبیعی زلزله با ۹ ریشتر و بالاتر را به حداقل ممکن رسانده است؛ اما کشورهای دیگر از جمله در خاورمیانه با زلزله ۶ و ۷ ریشتری به علت ناکارآمدی ساختاری مدیریتی متحمل بیشترین تلفات و زیانها میشوند.
سیل لیبی نیز هر چند منشا طبیعی داشت و باران شدید و توفان دانیال عامل اولیه آن بود، اما عامل انسانی این بلای طبیعی را به فاجعهای تمام عیار تبدیل کرد که این کشور در چهار قرن اخیر به خود ندیده است. این سیل شرق لیبی از جمله شهرهای درنه، بنغازی، سوسه، المرج، شحات و البیضاء را در هم کوبید، اما بیشترین تلفات در شهر درنه اتفاق افتاد و آن هم به علت ریزش دو سد این شهر بود؛ ریزشی که قابل جلوگیری بود و در آن صورت، فاجعهای به این بزرگی رخ نمیداد.
اما چرا از ریزش سدها جلوگیری نشد؟ پاسخ در نوع حکمرانی در لیبی در این چند دهه نهفته است. اين كشور هفت میلیون نفری نفت خيز با داشتن نهمین ذخایر نفتی جهان و صادرات روزانه حدود ۱.۵ ملیون بشکه نفت هنوز هم فاقد سیستم و نهادی است که بدون آن حکمرانی خوب شکل نمیگیرد. سرهنگ قذافی از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۱ بر لیبی حکومت کرد و بعد از ۴۲ سال به زور و به قیمت کشته شدن خود و هزاران لیبیایی قدرت را واگذار کرد و کشور را که نه بلکه ویرانهای تحویل داد که تنها امنیت داشت و آن هم در این ده سال “انقلاب” لیبی از بین رفت.
قذافی بر خلاف دیگر کشورهای عربی نفتخیز در خلیج فارس که از همان دهه هفتاد مسیر حکمرانی اقتصادی و توسعه زیرساختها و بنادر را در پیش گرفتند و بیابانهای خشک و لم یزرع را به قطب تجارت منطقه تبدیل کردند، جز مالکیت دولتی، مالکیتی را به رسمیت نمیشناخت و در دنیای انقلابی خاص خود سیر میکرد، اعتقادی به نهادسازی و ساختارمندی قدرت و قانون نداشت، خود را رهبر کل میپنداشت و کتاب سبزش را قانون اساسی. شعارهای پوپولیستی و پرطمطراقی سر میداد و کشورش را “جماهیری عربی خلق سوسیالیستی عظمای لیبی” نامیده بود؛ در حالی که نه اعتقادی به “جماهیر” داشت، نه خلق نه سوسیالیسم. جهان را هم به تسمخر میگرفت و منشور سازمان ملل پاره میکرد.
با حذف قذافی و در سایه نبود هیچ نهاد و ساختار سیستماتیکی، “انقلابیون” نه تنها هیچ کاری در جهت نهادسازی نکردند، بلکه “تشنگان قدرت” و انقلابینماهایی چون خلیفه حفتر فرصت را غنیمت دانسته و برای تصاحب لیبی پسا قذافی با مداخله قدرتهای منطقهای و بینالمللی به جان هم افتادند و کشور سه پاره و دارای سه حکومت شد. هم اکنون هم دو دولت آن باقی مانده است؛ یکی در شرق و دیگری در غرب. تمام هم و غم آنها هم تقابل و حذف دیگری است. در چنین وضعیتی طبیعی است که کسی به فکر زیرساختها و رفع مشکلات مردم رنج دیده لیبی نباشد و به هشدارها و تحقیقات علمی پیرامون وضعیت سست دو سد درنه توجهی نکند.
در سال ۲۰۲۲، مهندس عبدالونیس عاشور طی تحقیقی علمی نسبت به خطر ریزش دو سد بزرگ شهر درنه که مهندسان یوگسلاوی چند دهه قبل ساختند، هشدار داده بود و قبل از او نیز مهندسان دیگری بر لزوم انجام اصلاحات و تعمیر سدها تاکید کرده بودند، اما گوش شنوایی نبود تا این که این فاجعه رخ داد و جان هزاران نفر را گرفت و آثار باستانی قدیمی شهر تاریخی درنه را نیز با خود برد؛ شهری که توانست در ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ بر داعش فائق آید و آن را طرد کند؛ اما .....
تلگرام نویسنده
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2023
|