ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 10.06.2021, 12:31
جنبش دادخواهی در ایران؛ نبرد با فراموشی

جنبش دادخواهی در ایران؛ سعی پیوسته برای آشکار شدن حقیقت و نبرد با فراموشی

کمپین حقوق بشر در ایران

فعالیت‌های «دادخواهان» در در دنیا سابقه تاریخی دارد؛ جنبش‌های مانند مادران میدان مایو در آرژانتین، که بدل به یکی از مهم‌ترین نمونه‌های تلاش‌های دادخواهانه در دنیا شد. تمامی تلاش‌های دادخواهانه در کشورهای مختلف دنیا به مرور زمان و در اثر مداومت دادخواهان به «جنبش‌»های بزرگی تبدیل شدند؛ تلاش‌ها و اقدامات «دادخواهانه» در ایران با مقاومت مستمر و مداوم بازماندگانِ قربانیانی‌ که به دست حاکمیت کشته شدند و تلاش آنها برای بیدار نگه داشتن صدای فریاد عدالت‌خواهی پیوند خورده است؛ از مداومت دادخواهان خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام‌شده‌ی دهه شصت خورشیدی گرفته تا مادران پارک لاله و بازماندگان ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی که همگی پس از شلیک موشک‌های سپاه کشته شدند.

هرچند براساس اصل ۳۴ قانون اساسی ایران «دادخواهی» حق مسلم هر فرد است و همه می‌توانند به منظور دادخواهی به دادگاه‏‌های صالح رجوع کنند اما موانع و چالش‌های پیش‌روی دادخواهان و برخورد سرکوب‌گرانه حاکمیت با دادخواهان، عملا این حق مسلم را از شهروندان دریغ کرده است.

فعالیت‌ها و اقدامات و تلاش‌های «دادخواهان» در ایران به تناسب موقعیت‌های گوناگون و در مواجهه با غیر پاسخگو بودن مقامات قضایی در برهه‌های مختلف، با پشتکار و پیگیری مستمر خانواده قربانیان، صدای دادخواهی آنان را همواره رسا و بیدار نگه داشته است. اما به نظر می‌رسد در زمانه پیش‌رو، ضرورت شکل‌گیری «جنبش دادخواهی» به شکلی گسترده‌تر و در جهت رسیدن به اهداف مشترک تمامی اقدامات و مجاهدت‌های «دادخواهانه» بیش از پیش احساس می‌شود. تداوم و استمرار و یا به تعبیری از پا ننشستن دادخواهان، فصل مشترک و حیاتی تمام حرکت‌های دادخواهانه‌یی بوده است که هم‌چنان و با تمام چالش‌های موجود، بر ادامه راه «دادخواهی» مصمم است و سرِ کوتاه آمدن ندارد.

مبارزه علیه فراموشی برای آشکار شدن حقیقت در آینده 

جنبش‌های دادخواهی با تاکید بر وجوه مشترک تمام تلاش‌هایی که تحت این عنوان شکل گرفته‌ و در تاریخ مبارزات سیاسی و مدنی ثبت شده‌اند، قابل تعریف هستند؛ تلاش‌هایی پیوسته و هدفمند برای «روشن شدن حقیقت»، «معرفی مسببان اعمال خشونت و ظلم علیه قربانیان»، «لزوم مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی آمران و عاملان خشونت»، «فراهم آوردن زمینه برای اجرای عدالت» و «جبران خسارت‌ها» که در گذر تاریخ و استمرار دادخواهان به جنبش‌های تاثیرگذار بدل شده‌اند.

یکی از رویکرد‌های پراهمیت موجود در تمام جنبش‌های دادخواهی، تلاش پیوسته دادخواهان برای مبارزه با «فراموشی» از طریق یادآوری مدام قربانیان و روایت‌ ظلم‌های رفته بر آنهاست. همین سعی پیوسته دادخواهان و پیوستگی این تلاش‌ها در راستای مقابله با فراموشی، به تعبیری بانی اصلی بدل شدن یک «اقدام موقت» یا «واکنش» کوتاه مدت به یک «جنبش تاریخی»ست. با این حال جنبش‌های دادخواهی تلاشی برای «اصلاح نهادهای حقوقی» هم هست.

اعتقاد بر پاسداری حقوق شهروندان و هم‌چنین تاکید بر دادرسی مستند و شفاف و عادلانه در یک فرایند حقوقی‌ نیز یکی دیگر از رویکردهای مهم در جنبش‌های دادخواهی‌ست. به عبارتی، مسیر این دادرسی بر ضرورت «پاسخگو شدنِ» حاکمیت سرکوبگر در مقابل مردمی که حقوق‌شان پایمال شده، تاکید دارد؛ مسیری که در فرآیند آن، آگاهی عمومی شهروندان از حقوق خود بیشتر می‌شود.

مبارزه مستمر علیه فراموشی ظلم و سرکوب و کشتار توسط حکومت‌های مستبد از طریق برگزاری مراسم یادبود قربانیان این جنایات، نشان می‌دهد که یکی دیگر از رویکردهای اصلی جنبش دادخواهی، مساله «جمعی» بودن این جنبش‌هاست؛ تلاش خانواده‌های اعدام‌شدگان زندانیان سیاسی دهه شصت خورشیدی که به جنبش دادخواهی «مادران خاوران» شهره است، سالیان سال است که خواهان روشن شدن حقایق پرونده و همچنین محل دفن اعضای خانواده‌شان هستند.

هرچند که این خانواده‌ها در سی و دو سال گذشته بارها از طرف مقامات امنیتی و قضایی، تهدید و سرکوب و بازداشت شده‌اند اما در تمام این سال‌ها پیوسته بر پیشبرد دادخواهی خود اصرار ورزیدند و دو بار در سال، اولین جمعه ماه شهریور و جمعه آخر هر سال، به قبرستان خاوران رفته‌اند و به یاد عزیزان خود مراسمی برگزار کردند.

چندی پیش بود که دادخواهان «خاوران» طی بیانیه‌ای تاکید کردند که گورستان خاوران باید به عنوان حافظه تاریخی جنایت‌های جمهوری اسلامی، حفظ و در اسناد بین‌المللی ثبت شود.

جنبش «دادخواهی» یا «انتقام‌جویی»؟

پرداختن به کارکردها و تاثیرات  مفهوم «دادخواهی» از مسیر پاسخ به این پرسش که تفاوت میان «دادخواهی» و «انتقام‌جویی» چیست و تاکید بر «جمعی» بودن «دادخواهی» قابل بررسی‌ست؛ در جنبش دادخواهی هیچ «خصومت فردی» با عوامل سرکوب‌ و کشتار حاکمیت در میان نیست. به این معنا مجازات آمران و عاملان کشتار و سرکوب بر اساس خواست خانواده‌هایی که عزیزان خود را از دست داده‌اند، تعیین نمی‌شود و این «دادگاه صالح» و «مرجع قضایی‌ مستقل» است که در یک روند دادرسی عادلانه و علنی و بر اساس موازین حقوق بشری، مجازات آمران و عاملان را در آینده تعیین خواهد کرد.

پرستو فروهر، هنرمند و فعال حقوق بشر که پس از قتل فجیع پدر و مادرش، داریوش فروهر و پروانه اسکندری به دست نیروهای امنیتی در پرونده موسوم به «قتل‌های زنجیره‌ای» فریاد دادخواهی والدین خود را در تمام سال‌های گذشته بیدار نگه داشته است، با اشاره به این کارکرد جنبش‌های دادخواهی گفته بود «آنطور که من دادخواهی را می‌فهمم، مسیر آن از بستر آگاهی و تفکر انتقادی می‌گذرد و نه انتقام‌کشی… و این میراثی است که باید از دادگاه باقی بماند و تنها از پی چنین روند حقوقی است که می‌توان به برقراری عدالت و پالایش جامعه از سازوکار سرکوب امید بست».

روند آگاه شدن شهروندان از حقوق خود از یک سو و تاکید بر اصول و موازین دادرسی منصفانه و شفاف از سوی دیگر، مهم‌ترین کارکردهای جنبش‌های دادخواهی‌ست. به این تعبیر، مفاهیمی چون «خون‌خواهی» یا «تقاص» و یا «انتقام‌گیری» اساسا مورد نظر جنبش دادخواهی نیست. 

نگاه جنبش دادخواهی به آینده‌ای معطوف است که در آن دادگاه و روند دادرسی شفاف و عادلانه به انجام می‌رسد. این نگاه ناظر به آینده، در حقیقت با زنده نگه‌داشتن یاد کشته‌شدگان و قربانیانی در گذشته ممکن می‌شود. در واقع همین نگاه معطوف به آینده است که اساسا جنبش‌های دادخواهی را از گرفتار آمدن در چرخه یاس و شکست با تمام چالش‌ها و موانع موجود در روند دادخواهی، دور نگه داشته و امید را نزد دادخواهان زنده نگه می‌دارد. 

چالش‌های پیش‌روی جنبش‌ دادخواهی در ایران

مطابق اصل ۳۴ قانون اساسی «دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاه‌های صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه‌ها را در دسترس داشته باشند و هیچ‌کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد.» با این‌حال ناگفته پیداست که در تمام سال‌های گذشته و در جریان جنبش‌ها و فعالیت‌های دادخواهانه در ایران، این حق مسلم از دادخواهان گرفته شده است.

پیوستگی در دادخواهی و تلاش بی‌وقفه دادخواهان برای احقاق حقوق پایمال شده و روشن شدن حقیقت و به پاسخ واداشتن عاملان و آمران جنایت، همواره برای دادخواهان  پر هزینه‌ بوده است؛ از سرکوب و بازداشت دادخواهان گرفته تا تهدیدهای امنیتی و قضایی ناتمامی که بر زندگی خانواده‌های قربانیان سایه انداخته است.

آنچه مورد خطاب دادخواهان در دوران چهل و چند ساله حکومت جمهوری اسلامی بوده است، دستگاه سرکوب‌گر و اقتدارگرایی‌ست که هیچ‌گاه در برابر جنبش‌های دادخواهانه، خود را ملزم به پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری ندانسته است و از آشکار شدن حقیقت هراس داشته و دارد. دستگاهی که در مقابل استمرار چند دهه دادخواهی، رفتاری جز سرکوب و تهدید دادخواهان نداشته است. ممانعت از برگزاری مراسم یادبود قربانیان و بازداشت شهروندانی که در مقاطع مختلف تاریخی به این جنبش‌های دادخواهانه پیوسته‌اند، معمول‌ترین واکنش مقامات امنیتی و قضایی حاکمیت در مقابل تمام جنبش‌های دادخواهانه دهه‌های گذشته بوده است؛ موضوعی که حتی بسیاری از خانواده‌ها و بازماندگان قربانیان را ناچار به سکوت کرده است. به علاوه آنکه، ضرورت تداوم اعتراض در فرآیند دادخواهی و دشواری‌های حفظ این استمرار و البته بی‌تفاوتی گروهی از افراد جامعه به جنبش‌های دادخواهی، برخی از خانواده‌ها را ناامید و سرخورده کرده است.

راه‌های پیش‌روی جنبش دادخواهی در ایران

روند حرکت‌های دادخواهانه در ایرانِ سال‌های معاصر، با توجه به تداوم ظلم و ستم حاکمیت در مقاطع مختلف تاریخی، بیش از پیش گسترده شده است. از طرفی، حرکت‌های دادخواهانه در سال‌های اخیر با تاکید بر نقاط مشترک خود، به نحوی با یکدیگر پیوند خورده‌اند و به نوعی باعث شکل‌گیری مفهوم دقیق‌تری از «جنبش دادخواهی» شده‌اند. واکنش‌های موثر و حمایت‌های همه‌جانبه‌ی دادخواهان از اقدامات دادخواهانه‌ی یکدیگر، به درک ضرورت اتحاد و پیوستگی این حرکت‌های دادخواهانه و بدل شدن آنها به یک جنبش بزرگ، کمک بسیاری می‌کند.

نگاهی به روند فعالیت‌های دادخواهانه «مادران پارک لاله» که با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن معترضان به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ در پارک لاله تهران شکل گرفت، نمونه‌ای گویا از تلاش این حرکت دادخواهانه برای همراه شدن با فعالیت‌های «دادخواهی مادران و خانواده‌های آسیب‌دیده‌ی ایرانی» است.

تاکید و اصرار بر روایت‌گری مدام و پیوسته دادخواهان و شنیدن صدای آنها، سویه دیگری از جنبش دادخواهی‌ست که با نگاه معطوف به آینده و ارجاع مدام به گذشته‌ی آکنده از ظلم، خود را قوام می‌بخشد.

امسال و همزمان با روز ۱۲ فروردین، سالگرد برگزاری همه‌پرسی جمهوری اسلامی، گروهی از کنشگران ایرانی و زندانیان سابق در یک برنامه اینترنتی به نام «صد روایت، یک روایت»، چهار دهه سرکوب و شکنجه در زندان‌های جمهوری اسلامی و سال‌ها مقاومت و دادخواهی را روایت کرده‌اند؛ برنامه‌ای که به باور بسیاری از فعالان مدنی و دادخواهان، بانی ایجاد همدلی و همبستگی در میان آنان بود.

به نظر می‌رسد روند پیوسته شدن حرکت‌های دادخواهانه در ایران و مهیا شدن زمینه بروز یک جنبش دادخواهی تاریخ‌مند، بیش از پیش در میان فعالان مدنی و حقوق بشری برجسته شده است؛ انتشار روایت‌های گوناگون از ظلم اعمال شده بر زندانیان در اثر شکنجه‌های ناتمام روحی و جسمی و محاکمات ناعادلانه و غیر انسانی و بلند شدن فریاد دادخواهانِ کشته‌شدگان به دست نیروهای حکومتی و البته جسارت بسیاری از زندانیان سابق سیاسی در شرح روایت‌های خود، نشانه‌های آشکاری از گسترده‌تر شدن و محکم‌تر شدنِ جایگاه و زمینه جنبش دادخواهی در ایران است.