روزنامه شرق
ایالات متحده رئیسجمهوری داشت که از ترس ترور، شبهنگام و تحت پوشش و با لباس مبدل به واشنگتن رفت تا بدون اطلاع عموم در هتلی نزدیک کاخ سفید ثبتنام کند.
به همان سرعت که سوگند ریاستجمهوری خود را بیان کرد، آن را نقض کرد و به سرعت مخالفان خود را بدون محاکمه به زندان فرستاد. اما اهمیتی ندارد که او چقدر تلاش کرد. نکته مهم این بود که شاهد ازهمگسستگی و شکاف میان مردم آمریکا در دوران ریاستجمهوری او بودیم. با این حال امروز بسیاری از مورخان از آبراهام لینکلن بهعنوان یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین رؤسای جمهور ایالات متحده یاد میکنند.
مایکل هرش، یکی از تحلیلگران برجسته آمریکایی در تحلیلی برای هفتهنامه فارینپالسی مینویسد تجربه لینکلن نشان میدهد که عملکرد صد روز اول ریاستجمهوری نمیتواند همواره معیار دقیقی برای سنجش کارنامه رئیسجمهور باشد. این واقعیت را فرانکلین روزولت دوباره اثبات کرد؛ ۶۸ سال پس از مرگ لینکلن، هنگامی که روزولت برای پایاندادن به رکود بزرگ به سرعت اقدام به امضاکردن قوانین اضطراری و خارج از اختیارات خود کرد. اما امروزه بسیاری از مورخان این قانونشکنی را نادیده میگیرند.
اما امروز نمیتوانیم مانند گذشته صد روز اول ریاستجمهوری بایدن را نادیده بگیریم، بهویژه به این دلیل که جو بایدن جانشین دونالد ترامپی شد که چالشها و بحرانهای زیادی برای جانشین خود بر جا گذاشته بود؛ یک بیماری همهگیر که جان بیش از نیممیلیون نفر را در آمریکا گرفته بود، نابسامانی در مدیریت و کنترل بلایای طبیعی که با تغییرات اقلیمی در سالهای گذشته تشدید شده است، اقتصادی که میلیونها شغل در آن از دست رفته و هنوز احیا نشده است و یک سیاست خارجی که همچنان نسبت به رهبری جهانی ایالات متحده شک و تردید دارد و بیهدف به کار خود ادامه میدهد.
تعدادی از مورخان برجسته و دانشمندان علوم سیاسی که تاریخ ریاستجمهوری آمریکا را مطالعه میکنند، درباره متفاوتبودن این دوره با دورههای گذشته متفقالقول هستند که صد روز اول ریاستجمهوری بایدن شاید به اندازه اقدامات روزولت در صد روز اول ریاستجمهوری خود برای مبارزه با رکود بزرگ اقتصادی مهم باشد. وجه مشترک بایدن و روزولت این است که هر دو باید در شرایط اضطراری فعلی و با وجود آشفتگیها و بیاعتمادی فراوان به دولت ایالات متحده، در بالاترین سطح اقداماتی مؤثر انجام دهند.
«سیدنی میلکیس»، مورخ ریاستجمهوری در دانشگاه ویرجینیا میگوید: «شما بعد از روزولت به سختی میتوانید رئیسجمهوری را پیدا کنید که مهمترین و سرنوشتسازترین صد روز ابتدایی را داشته باشد. بسیاری از فرامین اجرائی بایدن باعث توقف سیاستها و رویکردهای ترامپ در بسیاری از حوزهها شد. او همچنین لایحه ۱.۹ هزار میلیارد دلاری احیای اقتصادی در دوران همهگیری را با چالشهای فراوان ارائه کرد. اما این اقدامات در کشوری اتفاق میافتد که اکنون از نظر فرهنگی، منطقهای و هویتی دچار شکاف بزرگی است؛ شکافی که حتی در زمان لینکلن و جنگ داخلی هم به این اندازه نبود.
بایدن در وضعیتی آغاز به کار کرد که خیانت به کشور به یک روال عادی در میان سیاستمداران آمریکایی تبدیل شده بود. در زمان تصدی روزولت هیچ حملهای به کنگره انجام نشده بود و تعداد کمی از مردم آمریکا مشروعیت و اعتبار رئیسجمهور را زیر سؤال میبردند».
«شان ویلنتز»، استاد تاریخ دانشگاه پرینستون هم به زیرپاگذاشتن قانون اساسی ایالات متحده و نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم از سوی ترامپ اشاره میکند و میگوید: «وضعیت قوه مجریه در ایالات متحده کاملا آشفته و بههمریخته است و برای بازسازی آن نباید وقت تلف کرد. عدم اعتماد به وزارت دادگستری مهمترین چالش دولت جدید است. با توجه به حوادث ششم ژانویه در کنگره، هیچ رئیسجمهوری در تاریخ مدرن آمریکا با چنین شرایطی روبهرو نبوده است».
چهرههایی شاخص در کابینه
با وجود این چالشها، بهتازگی ۱۲ کارشناس و تحلیلگر حوزههای مختلف در گفتوگو با فارینپالسی تأکید کردند که به صد روز اول ریاستجمهوری بایدن نمره مثبت میدهند. این نمره قبولی در حالی برای بایدن در نظر گرفته شده است که او نتوانسته شکاف حزبی ناشی از چهار سال ریاستجمهوری پرتنش ترامپ را کاهش دهد.
بایدن در نخستین روز کاری خود حداقل ۵۰ دستورالعمل اجرائی را امضا کرد که تقریبا نیمی از آنها سیاستهای ترامپ را تغییر میداد، از جمله بازگشت به پیمان آبوهوایی پاریس، بازنگری در سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه، ساخت دیوارهای مرزی و ممنوعیت سفر مسلمانان به ایالات متحده.
بایدن در زمان امضای این دستورالعملها به خبرنگاران گفت: «من قوانین جدیدی وضع نمیکنم، بلکه به سیاستهای مخرب پایان میدهم» (بایدن در دو هفته نخست حضور خود در کاخ سفید، تقریبا به اندازه یک ماه اول ریاستجمهوری روزولت فرامین اجرائی امضا کرد). سپس در ۱۱ مارس، بایدن بسته امدادی برای جبران خسارات ناشی از همهگیری ویروس کرونا را امضا كرد و دموکراتها با برتری میلیمتری خود در سنا توانستند آن را تصویب کنند. این بسته احتمالا بزرگترین برنامه اشتغالزایی و مبارزه با فقر از زمان «معامله جدید» فرانکلین روزولت بود. دولت بایدن همچنین توزیع واکسنها را بهطور چشمگیری تسریع کرده و از برنامه بازسازی زیرساختهای اقتصادی با هزینه ۲.۳ هزار میلیارد دلاری خبر داده و آن را «برنامه مشاغل آمریکایی» نامیده است. این شور و هیجان دولت بایدن، یادآور دوران ریاستجمهوری روزولت است. او هم در زمان خود سعی میکرد رویکرد نادرست «هربرت هوور» سلف خود را به سرعت اصلاح و آمریکا را از رکود بزرگ خارج کند.
«ریچارد ایمرمان»، محقق و مورخ ریاستجمهوری در دانشگاه تمپل و مقام ارشد سابق اطلاعاتی در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش، به این نکته اشاره میکند که «هم بایدن و هم روزولت تیمی از بهترین متخصصان را در هر حوزه گرد هم آوردهاند. با وجود روند کند تأیید نامزدهای پیشنهادی بایدن برای کابینه که به لطف برگزاری دومین دادگاه استیضاح ترامپ در ماه ژانویه و امتناع رئیسجمهور سابق از پذیرش شکست و شرکت در مراسم انتقال قدرت، کندتر هم شد، بایدن موفق شد مجموعهای از بهترین گزینهها را که مورد احترام هر دو حزب بودند، برای پستهای برتر و کلیدی منصوب کند. لوید آستین وزیر دفاع، آنتونی بلینکن بهعنوان وزیر خارجه و جانت یلن بهعنوان وزیر خزانهداری، شاخصترین این چهرهها هستند. بایدن با طعنه به ترامپ، متعهد شده «مریک گارلند» دادستان کل ایالات متحده هم وکیل ملت خواهد بود، نه وکیل رئیسجمهور».
بیشتر کارشناسان اتفاق نظر دارند آنچه بیش از هر چیز بایدن را به روزولت شبیه میکند، تأکید او بر ضرورت تعمیر اساسی سیستمی است که هدایت آن را در دست گرفته است.
جوزف الیس، یکی دیگر از مورخان نامدار تاریخ ریاستجمهوری در آمریکا میگوید: «بحرانهای بسیاری پیشروی بایدن وجود دارد: همهگیری، اقتصادی که در دوران این همهگیری از بسیاری جهات تغییرات اساسی داشته و در آینده هم این تغییرات ادامه خواهد یافت و البته گرمشدن کره زمین که یک بحران وجودی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت، کاری که دولت قبلی انجام داد. بایدن با شناسایی این بحرانها در گام اول کار درستی انجام داده است».
با وجود شباهتهای بایدن با روزولت که یکی از بزرگترین رؤسای جمهور تاریخ آمریکاست، ایجاد هر اجماعی درباره موفقیت بایدن و مقایسه با روزولت قطعا بیش از صد روز طول میکشد. برای مثال، بایدن در حوزه سیاست خارجی با وجود لزوم حل چالشهای فوری مانند بحران هستهای ایران و پایاندادن به جنگهای ابدی، هنوز موفقیتی کسب نکرده است. او همچنین در تلاش برای محدودکردن محدودیتهای مهاجرتی ترامپ، با بحران جدیدی از جمله موج مهاجران در مرزهای جنوبی ایالات متحده روبهرو است و نمیتواند به سادگی محدودیتهای قبلی را لغو کند. بایدن همچنین باید با چالشهای ساختاری، اجتماعی و سیاسیای روبهرو شود که بسیاری از رؤسای جمهور قبلی با آن روبهرو نبودهاند.
معیار غلط برای قضاوت
دو دهه پیش «ریچارد نوستات»، مورخ بزرگ ریاستجمهوری، استاندارد و معیار صدروزه را مبنایی غلط برای بررسی عملکرد کوتاهمدت رؤسای جمهور دانست و معتقد بود مسئولیت فرانکلین روزولت به دلیل شدت بحرانی که با آن روبهرو بوده، یک مورد استثنائی است؛ «بیکفایتی سلف او در رسیدگی به چالشهای اقتصادی که منجر به رکود بزرگ شد و مهمتر از همه لزوم کنترل کامل بر کنگره برای حل بزرگترین بحرانهایی که ایالات متحده با آن روبهرو بود، وضعیت روزولت را از دیگر رؤسای جمهور آمریکا متفاوت میکند».
روزولت در هر دو مجلس از اکثریت حامیان خود برخوردار بود و با استفاده از این اکثریت، کنگره را به جلسات اضطراری دعوت میکرد. در نتیجه، روزولت سه ماه پس از مراسم تحلیف خود در مارس ۱۹۳۳، توانست کنگره را متقاعد کند تا ۱۵ لایحه مدنظرش را تصویب کند. قانون بانکی اضطراری و قانون ملی بازیابی صنایع از جمله قوانین مدنظر روزولت بودند.
«ویل راجرز»، طنزپرداز برجسته آمریکایی آن زمان به شوخی میگفت: «نمایندگان کنگره چنان سریع در حال تصویب لوایح مورد نظر روزولت هستند که حتی فرصت رأیگیری هم به خود نمیدهند. آنها در واکنش به هرچه در برابرشان قرار میدهند، فقط دستان خود را بلند میکنند تا نوبت به لایحه بعدی برسد». اما حزب دموکرات بایدن در حال حاضر با حزب جمهوریخواه برابر است و تنها کامالا هریس معاون رئیسجمهور میتواند این بنبست ۵۰-۵۰ را بشکند.
سایر رؤسای جمهوری خوشنام ایالات متحده هم شروع کُندی داشتند، از جمله جان اف کندی و رونالد ریگان. «لارا براون»، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه جورج واشنگتن میگوید: «در برخی از موارد، صد روز اول ریاستجمهوری یک نشانه مهم است و سبک رهبری رئیسجمهور و نمونهای از آنچه را در ادامه شاهد خواهیم بود، نشان میدهد. اما از نظر عملکرد واقعی باید بگویم اگر بخواهیم این صد روز را معیار موفقیت یا شکست رئیسجمهور بدانیم، کمی کوتهبینانه است. برای اکثر رؤسای جمهور در دوران مدرن، صد روز اول آغاز داستان آنهاست، نه پایان آن».
این حتی درباره روزولت نیز صدق میکند. تصویب سریع ۱۵ لایحه مدنظر او کمک بسیاری به جلوگیری از بروز فاجعه اقتصادی و فروپاشی آمریکا کرد. اما مهمترین دستاوردهای روزولت بعد از صد روز اول ریاستجمهوریاش حاصل شد. نشانههای اصلی «معامله جدید» تنها در اواسط دوره اول ریاستجمهوری او نمایان شدند.
برای مثال، قانون تأمین اجتماعی سال ۱۹۳۵، بخشی از دستاوردهای مهم «صد روز دوم» روزولت بود که دستاوردهایی به مراتب بیشتر از صد روز اول داشت. ایجاد اداره برقرسانی روستایی و قانون واگنر (تأسیس شورای ملی روابط کار) اصلاحات اساسی روزولت بود که سرمایهداری ایالات متحده را برای همیشه تغییر داد.
اما رؤسای جمهور دهههای اخیر ایالات متحده عملکرد درخور توجهی در صد روز اول ریاستجمهوری خود نداشتند و توجه بیش از اندازه به این معیار میتواند درک نادرستی از رئیسجمهور وقت به مردم، رسانههای ایالات متحده و جهان ارائه دهد.
چالش پوپولیستها
بایدن و روزولت شباهت دیگری هم با هم دارند. روزولت هم مانند بایدن پس از صد روز اول با چالشهای مداوم از سوی نیروهای پوپولیست روبهرو شد. «عوامگرایان» از هر نوع شکست و ناکامی نهادها استفاده و به روشهای مختلف به دولت مستقر فشار وارد میکنند. روزولت هم در مورد سیاستهای گسترده خود پس از موفقیت «معامله بزرگ» با بیمهری و عدم همراهی دادگاه عالی روبهرو شد.
بایدن هم در ابتدای راه ریاستجمهوری خود با چالشی بزرگ روبهرو است و قصد دارد با ایجاد تغییرات در ساختار و ترکیب دادگاه عالی، اثرگذاری آرای این نهاد را که به لطف سه انتصاب ترامپ، اکثریتی محافظهکار در آن حضور دارند، کاهش دهد.
روزولت همچنین با چالشی بزرگ از سوی بلوكی به رهبری فاشیستها از جمله كشیش ضد یهود «چارلز كاگلین» روبهرو شد و «هوی لانگ» سناتور پوپولیست هم به دشمن قسمخورده او تبدیل شده بود. وقتی لانگ در اوج قدرت و نفوذ خود ترور شد تهدید فاشیستها علیه روزولت هم کمکم بیاثر شد. اما اقدامات لانگ تنها به دشمنی با روزولت محدود نمیشد. برنامه «تقسیم ثروت» که به ابتکار لانگ ارائه شده بود، محبوبیت زیادی نزد مردم پیدا کرد. بر اساس این برنامه، درآمد سالانه به ۱.۸ میلیون دلار محدود میشد و هیچ فرد بزرگسالی درآمد کمتر از دو هزار دلار در ماه نداشت. مورخان عقیده دارند اگر لانگ زنده میماند، میتوانست چالش بزرگی برای روزولت در انتخابات ۱۹۳۶ ایجاد کند.
انتظار میرود بایدن هم مانند روزولت در ادامه راه با مقاومت نیروهای پوپولیست که در دوران ترامپ جان تازهای گرفتند، روبهرو شود. انتخابات میاندورهای کنگره در ۲۰۲۲ اولین میدان رویارویی بایدن و پوپولیستها خواهد بود.
از طرف دیگر این تردید جدی وجود دارد که بایدن در ۷۸سالگی میتواند به اندازه کافی در قدرت حضور داشته باشد که تغییرات پایدار ایجاد کند و اثرات منفی ریاستجمهوری ترامپ را از بین ببرد؟ بنابراین بزرگترین خطر در دوره ریاستجمهوری بایدن این است که دوقطبی ایجادشده در دوره ترامپ ماندگار شود.
«جولیا آذری»، مورخ ریاستجمهوری در دانشگاه مارکیت میگوید: «صد روز اول صرفا یک دوره برای نشاندادن این است که شما مسیری متفاوت از دولت قبلی را میخواهید طی کنید». این امر بهویژه در شکست سیاستهای اجماع پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد در مورد نقش آمریکا در جهان صادق است. در سه دوره اخیر ریاستجمهوری این واقعیت را به روشنی شاهد بودیم. بوش آنچه را بیل كلینتون انجام داد، انكار كرد و علیه «ملتسازی» مدنظر کلینتون (حداقل تا زمان حمله به عراق) موضع گرفت.
باراک اوباما نیز به نوبه خود تلاش کرد کاری را که بوش انجام داد، بیاثر کند و جنگ عراق را یک جنگ احمقانه خواند. ترامپ هم تلاش کرد میراث اوباما در حوزه سیاست خارجی بهویژه پیمان آبوهوایی پاریس، توافق هستهای با ایران و سیاستهای تجاری او را نابود کند.
براون میگوید: «در زمانی که شاهد دوقطبی نگرانکنندهای در میان سیاستمداران و مردم هستیم، باید اقدامات اصلاحی را با درایت و محافظهکاری انجام داد تا فرصت اتحاد و انسجام را از مخالفان بگیریم. هرچه عجولانهتر کار کنید به مخالفان و رقبا فرصت بیشتری برای ایجاد جبهه علیه خودتان را میدهید. به نظر میرسد درستی این موضوع را در مورد بسته امدادی بایدن شاهد بودیم. با وجود تلاشهای بیشمار رئیسجمهور برای ارتباط با جمهوریخواهان، حتی یک سناتور جمهوریخواه هم به این بسته مورد نظر بایدن رأی مثبت ندارد و تنها رأی کامالا هریس بود که توانست بنبست را بشکند».
این ممکن است نگرانکنندهترین بخش استاندارد و معیار صدروزه باشد؛ از آنجا که بسیاری از رؤسای جمهور دوران مدرن خواستهاند تا در صد روز اول تغییراتی اساسی ایجاد کنند، پیامی حاوی بیثباتی به سایر نقاط جهان میفرستد. بایدن با ایده بازگشت رهبری ایالات متحده در جهان وارد کاخ سفید شد و همه چیز را باید به آرامی به وضعیت قبلی بازگرداند».