۱. من فمنیست نیستم. حداقل فمنیست مدل ایرانی نیستم. فمنیسم نحلهای قوی از فلسفهی پسامدرن است که در شکلگیری اخلاق مراقبتی و توجه برابر به زن و مرد نقش خیرهکنندهای داشته است. اما آنچه در ایران از فمنیسم میبینم چیزی جز عریانسازی و تنانگی برای گرفتن امتیاز بیشتر نیست.
۲. به عنوان زنی که ۲۰ سال به طور جدی فعالیت فکری، فرهنگی، مدنی، سیاسی و دانشگاهی کردهام همواره گفتهام زن ایرانی با سه شیوه موفق میشود: یا انتساب به کسانی که بر سر سفرهی انقلاب نشستهاند! یا استفاده از زنانگی و پرورش پرستوی درون! و سومین راه از طریق نهراسیدن، فریاد کشیدن و هجوم بیوقفه برای گرفتن حقش!
ما که به دو صفت اول آراسته نیستیم خوب است که راه سوم را دقیق و عمیق بیاموزیم.
۳. وقتی شما زنی هستید که نمیهراسید، فریاد حقخواهی سر میدهید، در بحث بر مردانِ رقیب چیره میشوید، فرقی نمیکند زنی کاریکاتوریست باشید یا نمایندهی مجلس یا معلم یا روزنامهنگار! اول انگی که به شما میزنند وجههی جنسی دارد. آنها از پس هنر و زبان و توان شما برنمیآیند اما با استفاده از الفاظ جنسی از سادهترین نوع آن مثل خاله زنک، مادر عروس، احساسات زنانه تا فحاشیهای رکیکتر مثل اتهام فاحشه بودن، بیحیایی، بیحجابی، همهجایی بودن شما را مینوازند.
۴. این شمای زن فعال هستید که باید در برابر اتهامات جنسی و جنسیتی بردبار باشید، نادیدهشان بگیرید، حرف خودتان را بزنید، مغالطهی شخصی کردن و جنسی کردن بحثها را یادآور شوید و با قدرت راه خودتان را ادامه دهید.
۵. در زمانهی زاهدیها و مستر تیسترها و تتلوها باید که ما پروانهی سلحشوری شویم!