عصر ایران؛ جعفر محمدی
رئیس جمهور آمریکا برای گفت و گو با ایران اعلام آمادگی کرد؛ آن هم با این سه وصف: هر کجا که ایرانیها بخواهند، هر زمان که ایرانیها بخواهند، بدون پیش شرط.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
۱ - کاخ سفید پیشتر ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران تعیین کرده بود. این، عقب نشینی آشکار ایالات متحده در برابر ایران است؛ آنقدر واضح که پمپئو، وزیر خارجه آمریکا کوشید با تکرار جملات کلیشهای مانند لزوم اصلاح رفتار ایران به عنوان شرط گفتوگو، این عقبنشینی را تعدیل کند.
۲ - در دولت قبلی آمریکا، باراک اوباما چند بار به طور غیرعلنی از ایران تقاضای مذاکره کرده بود ولی جمهوری اسلامی نپذیرفت. یکی از علتها، همین مخفیانه بودن درخواستهای آمریکا بود ولی اینک ترامپ در علن و به صورت شفاف اعلام کرده است که حاضر به گفتوگوی بدون پیش شرط با ایران است، آن هم در هر زمان و مکانی که طرف ایرانی تعیین کند.
خط قرمز جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با آمریکا همواره این بوده است که مذاکره نباید بر مبنای انفعال ایران صورت گیرد. بنابراین وقتی اوباما مخفیانه دعوت به مذاکره میکرد، پذیرش آن میتوانست این شائبه را ایجاد کند که این، ایران بوده که تحت فشارهای اقتصادی مجبور شده به سمت آمریکا برود و تقاضای مذاکره کند. چنین تصویری برای جمهوری اسلامی، قابل پذیرش نبود.
اینک اما رئیس جمهور آمریکا، نزد همه جهانیان، اعلام کرده که این، آمریکاست که خواهان گفتوگو با ایران است. او همچنین گفته است که این تقاضا را نه از موضع ضعف میگوید و نه از موضع قدرت.
شاید مشاوران ترامپ به او گفتهاند که ایران همواره بر گفت و گوی برابر تاکید داشته است و تمایلی ندارد صندلی طرف مقابل، بلندتر باشد.
با این اوصاف، هر چند ترامپ از مذاکره بدون پیش شرط سخن گفته، ولی در واقع شرط اساسی ایران را پذیرفته است: گفتوگو از موضع برابر ، بیآن که شائبهای از انفعال ایران در آن باشد.
۳ - ایران در شرایط مناسبی برای آغاز یک گفت و گوی عزتمندانه با آمریکاست. از جمله این که جمهوری اسلامی دست بالا را در منطقه دارد و برگ برنده هایش در عراق، یمن، لبنان و سوریه این امکان را می دهد تا بتواند با دست پر گفتوگو کند. مثلاً درباره سوریه، هدف اولیه این بود که بعد از شکست داعش، نیروهای ایرانی برگردند ولی با دوراندیشی صورت گرفته - که با تأکید سپاه صورت گرفت - در سوریه ماندند؛ اگر آنها پیش از این برمی گشتند، اتفاقی که می افتاد، صرفاً پایان یک «مأموریت نظامی» بود ولی اینک نیروهای ایرانی در سوریه بخش مهمی از توان جمهوری اسلامی در یک «مذاکره سیاسی» هستند.
از منظر بین المللی نیز به لطف سیاستهای نابخردانه ترامپ، چین و اروپا دل خوشی از آمریکای او ندارند و ایران می تواند از وضعیت موجود، فضای مانور مناسبی برای خود ایجاد کند. این در حالی است که آمریکای اوباما، همه جهان را در اردوگاه خود داشت.
۴ - آنچه ترامپ گفته است، منعطفترین ادبیاتی است که یک رئیس جمهور آمریکا درباره مذاکره با ایران گفته است و اساساً نرمتر از این نمیتوان تقاضای مذاکره کرد. اگر این انتظار وجود دارد که ترامپ با بیانی التماسآمیز، خواستار مذاکره شود، حتماً دچار اشتباه محاسباتی هستیم و البته دانش و تجربه موجود در مجموعه نظام جمهوری اسلامی، چنین خطایی را برنمیتابد.
۵ - ایران میتواند از آمریکا بخواهد برای اثبات حسن نیتاش، تعهدات برجامی آمریکا را در طول مذاکرات رعایت کند و تحریمها را طی دوران گفتوگو معلق سازد.
۶ - آمریکا، سرزمین لابیهاست؛ از ژاپن و چین گرفته تا عربستان و اسرائیل، همه و همه به واسطه حضور در آمریکا و ارتباط با آن، گروههای قدرتمند و لابیمنهای متعددی در ساختار قدرت آمریکا دارند. حتی مؤسساتی هم وجود دارند که کارشان به ثمر رساندن لابیهاست. از این روست که کشورهای مختلف جهان میکوشند با تقویت حضور خود در جریان لابیگری آمریکا، سیاستها و منافع ملی خود را دنبال کنند. مذاکره و ارتباط با آمریکا میتواند لابی ایران در آمریکا را بعد از ۴ دهه احیا کند و به تقویت سیاست های خارجی ایران بینجامد.
۷ - درست بعد از اظهارات ترامپ، اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در صدد براندازی و ناامن سازی داخل است، با نگرانی شروع به جوسازی علیه این اظهارات کرد. قطعاً نگرانی مشابهی در ریاض و تل آویو به وجود آمده است و تلاش های جریان ضد ایرانی برای در نطفه خفه کردن این رویکرد، تشدید می شود.
واقعیت این است که دشمنان جمهوری اسلامی، به شدت از این که مسائل بین ایران و آمریکا حل و فصل شود، نگران هستند و ترجیح شان این است که از آب گل آلود روابط دو کشور، همچنان ماهیهای درشت بگیرند. آیا در صورت بهبود روابط ایران و آمریکا، عربستان سعودی می تواند این همه یکه تازی کند؟!
جمهوری اسلامی میتواند با ورود سنجیده و عزتمندانه به گفت و گو، عرصه را بر دشمنان نظام تنگ کند.
۸ - معنای مذاکره این نیست که در نهایت، آنچه آمریکاییها خواستند محقق میشود. ایران میتواند وارد مذاکره شود و اگر در نهایت دید خواسته هایش برآورده نمی شود، با متهم کردن آمریکا به تمامیت خواهی از روند مذاکرات خارج شود. در چنان وضعی جهان، ایران را به پرهیز از گفت و گو و صلح، متهم نخواهد کرد و این آمریکا خواهد بود که از سوی جهانیان به عنوان کشوری که اصول مذاکره را رعایت نمی کند شناخته خواهد شد.
اگر هم ایران دید که مذاکرات تأمین کننده منافع ملی اش است، آن را ادامه می دهد و به نتیجه می رساند.