iran-emrooz.net | Fri, 30.12.2005, 23:09
بحران هويت در انجمنهای اسلامی
ايسنا: «عبدالله مومنی» گفت: در گذشته در پی نگاه تكسويه به مسائل سياسی از حوزههای ديگر اجتماعی غفلت ورزيديم، در حالی كه برای اجتماعی كردن اصلاحات بايد آن را به لايههای ديگر اجتماع برد. انتخابات اخير هم غفلت دانشجويان، روشنفكران و اصلاحطلبان را از اين حوزهها نشان داد.
دبير تشكيلات اسبق دفتر تحيكم وحدت(طيف علامه) در گفتوگو با خبرنگار سياسی ايسنا، اظهار داشت: انجمنهای اسلامی دانشجويان تشكلهای دانشجويی مركب از دانشحويان بودند كه با تعلقات مذهبی بخشهايی از دانشجويان را نمايندگی میكردند. اما به دليل تحولی كه در دوم خرداد ٧٦ صورت گرفت، با تغييرات جدی در ساختار تشكيلاتی انجمنهای اسلامی مواجه شديم. آنها از سيستمی بسته به سيستم باز تغيير شكل دادند و حق انتخاب كردن و انتخاب شدن تمام دانشجويان را به رسميت شناختند.
مومنی اظهار كرد: مهمترين دليلی كه باعث شد انجمنهای اسلامی دربهای خود را به روی دانشجويان با تمام عقايد باز كنند، فقدان تشكلهای دانشجويی مستقلی بود كه بتوانند علايق و سلايق مختلف را نمايندگی كنند و در دانشگاه تنها تشكلی كه رويكرد انتقادی نسبت به وضع موجود داشت، انجمنهای اسلامی بودند.
وی اضافه كرد: عمدهترين چالش انجمنهای اسلامی دانشجويان به دليل ساختار آزادشان كه موضوع سمت گيری منتقدان آنها هم قرار میگيرد و سبب تشديد بحران هويت در انجمنها میشود اين است كه بر اساس قوانين موجود دانشگاه تنها تشكلهای اسلامی در دانشگاه حق فعاليت دارند، لذا تفكراتی هم كه رويكردی انتقادی به وضع موجود دارند وارد اين تشكل میشوند، اين مشكل در كنار كم توجهی به آموزشهای تئوريك باعث روبرو شدن مجموعه با بحران هويت شده است.
دبير تشكلات اسبق دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) در ادامه گفت: ايدههای مختلفی برای حل بحران هويتی انجمنهای اسلامی دانشجويان مطرح است. عدهای معتقدند كسانی كه تمايلی به فعاليت با هويت مذهبی ندارند بايد حذف شوند، عدهای ديگر میگويند بايد تا تشكيل پارلمان وضعيت كنونی را ادامه دهيم. اما اينها نمیتواند خيلی مشكلات را حل كند پس بايد به دنبال راهكار سوم بود چرا كه حذف ساير هويتها از انجمنها در حالی كه جايی برای طرح عقايد خود ندارند، اقدام غير مسئولانهای است، در عين حال موكول كردن حل مشكلات به تشكيل پارلمان با توجه به محدوديت فعاليت تشكلهای مستقل تنها شيفت مشكل به آيندهای نامعلوم است.
مومنی گفت: راه حل سوم اين است كه از يك سو آموزشهای تئوريك را جدی بگيريم و به تقويت مبانی مذهبی ضمن طرح دغدغههای جديد شكل گرفته در اذهان دانشجويان بپردازيم و از طرفی هم فكر تشكيل پارلمان دانشجويی باشيم اما تا زمانی كه به آن دست پيدا كنيم بايد از حضور افكار مختلف استقبال كنيم. مجموعهی شورای مركزی جديد هم راه حل سوم را در پيش گرفته است، اما از اين امر غفلت نمیكند كه ادامهی وضع موجود و وجود هويتهای متكثر بدون رفتن به سمت راه حلی برای ايجاد نهادهای جديد برای پوشش آنها تحكيم را با چالشها و مشكلاتی روبرو میكند كه ادامهی كار را سخت میكند.
مومنی با بيان اينكه «بايد موضوع مذهب و هويت دينی را از حالت حربهای برای برچسب زدن خارج كرد»، ابراز عقيده كرد: جريان روشنفكری دينی در سالهای اخير دچار رخوت شده و برای سوالهای موجود پاسخی پيدا نكرده است در حالی كه برای رشد و بالندگی جريانات مذهبی و دانشگاه نيازمند كوشش عميقی هستيم تا به سوالات و مشكلات عصر حاضر پاسخهای قانع كنندهای داده شود.
وی افزود: روشنفكران و روحانيونی كه از جوانان و دانشجويان به همين دلايل انتقاد دارند بايد به اين سوال پاسخ دهند كه برای حل اين مشكل چه كردهاند و تا چه ميزان در رفتار خود زمينهی اعتماد نسل جوان را فراهم كردهاند؟ البته برای اعتماد جوان و دانشجو به حل مشكلات عقيدتی، با توجه به ويژگیهای جوانی، رفتار به دور از برتری جويی میتواند منجر به پذيرش مباحث آنها توسط جوانان شود.
مومنی معتقد است: در كنار كم كاری و غفلت روشنفكران دينی، عاملی كه سبب شده مذهب در بخشی از جوانان با ترديد روبرو شود، برخی اقداماتی است كه به نام مذهب انجام میشود، اكنون رفتار و اقدامات بسياری كه موجب محدود كردن آزادیهای سياسی – اجتماعی میشود، به نام مذهب صورت میگيرد. همين هويت دينی و مذهبی مسالهای است كه منتقدان معتقدند جامعهی دانشجويی با بحران آن مواجه است.
وی در ادامه با بيان اينكه «تحكيم از تنوع ايدئولوژيك برخوردار است»، گفت: اين كثرت عقايد منجر به عدم وحدت استراتژيك در طول ساليان گذشته در تحكيم شده است. در اين راستا رفتن انجمنهای اسلامی به سمتی كه در دانشگاه از فضای متكثر و حق دگرانديشی حمايت كنند و لزوم وجود تشكلهای دانشجويی مستقل و منتقد با گرايشات مختلف را به دانشگاه منتقل كنند و همواره از تكثر ديدگاهها دفاع كنند تا حدودی میتواند به حل اين مشكل كمك كند.
مومنی اظهار كرد: مجموعهی تحكيم در شرايط كنونی با توجه به تنوع عقايد و ديدگاهها نزديك به يك پارلمان دانشجويی است تا يك تشكل دانشجويی.
فعاليت جنبشی به جای فعاليت حزبی
دبير تشكيلات اسبق دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) در ادامه دربارهی تفاوت كاركردی انجمنهای اسلامی دانشجويان با احزاب، با تاكيد بر ماهيت متفاوت اين دو اظهار داشت: بزرگترين ويژگی و مشخصهی جريان دانشجويی نقادی است، جريان دانشجويی از سويی به دليل اينكه درگير منافع شخصی خود نيست و همواره ضمن دفاع از دموكراسی با محافل روشنفكری ارتباط دارد، طبيعی است كه بدون نگاه معطوف به قدرت به مثابه وجدان بيدار جامعه مطرح شود.
وی افزود: به دليل ذات پرسشگری دانشجويان آنها كاركردی كاملا متفاوت از احزاب دارند؛ لذا جايگاهی كه برای دانشجويان قائليم اين است كه جريان دانشجويی بايد رويكرد صنفی – سياسی در موضعگيریهايش داشته باشد، نه به مانند احزاب نگاه معطوف به كسب قدرت داشته باشد و نه اينكه اين توان را دارد كه مانند يك حزب ظاهر شود، نه حتی میتوان آن را به مسايل صنفی و رفاهی محدود كرد كه البته برخی برای كاهش تاثير گذاری جريان دانشجويی میخواهند آن را به دانشگاه محدود كنند. در كشور ما به دليل ضعف يا نبود نهادهای دموكراتيك در جامعه، جريان دانشجويی بايد به پيگيری مطالبات صنفی و سياسی به صورت توامان تاكيد كند و عرصهی كلان سياست و دموكراتيك كردن مناسبات قدرت را مدنظر قرار دهد.
مومنی در ادامهی گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران، فعاليت جنبشی به جای فعاليت حزبی را وجه تفاوت كاركرد جريان دانشجويی و احزاب خواند و افزود: دانشجويان نقد حاكميت را بر مبنای آزادی، عدالت و منافع ملی در پيش گرفتهاند و بايد تلاش كند تا زاويهی ميان سياستهای حاكميت با اين آرمانها كاهش پيدا كند و به نظر میرسد اين جايگاه بايستی استقلال و نقد قدرت باشد كه بر مبنای تجربهی فعاليت دانشجويان به وجود آمده است.
وی اضافه كرد: احزاب با هدف كسب قدرت و تصاحب اركان حاكيمت فعاليت میكنند كه اين با ماهيت و ذات حزب همخوان است، در صورتی كه اين نگاه با آرمانهای دانشجويان در تضاد است و مسالهای كه برای آنها مهم است پايبندی به خواست ملی و دموكراسی است.
تعامل انجمنهای اسلامی عضو اتحاديه در عين حفظ عقايد
عبدالله مومنی در ادامه اظهار داشت: پيش نياز نقد قدرت و ديدهبانی جامعهی مدنی كه از سوی جريان دانشجويی مطرح شده است، اين است كه دچار خود حق انگاری نشود و بپذيرد كه ممكن است درصدی از كنشهايش خطايی به همراه داشته باشد، اگر مجموعهی انجمنهای اسلامی اعتقاد و التزام به كثرت و تنوع در دانشگاه داشته باشند و متوجه باشند كه تكثر میتواند منجر به پايداری آنها شود و در كنار آن عقل جمعی و حاكميت خرد خود بنياد را بپذيرند میتوان از تعامل انجمنهای عضو اتحاديه در عين حفظ عقايد برای تقويت جريان دانشجويی استفاده كرد.
وی افزود: آنچه كه بخشی از اصلاح طلبان و حتی دانشجويان به آن پايبند نيستند اين است كه در حوزهی عمومی جامعه كه بايد تنها دليل برتری، خرد جمعی باشد، از پيش امتيازهايی برای خود قائلند كه همين امر منجر به منتفی شدن تعاملات و گفتوگوها يا منفی بودن نتيجهی آن میشود. اما اگر بپذيريد كه همهی ايدهها مادامی كه به دليل مقبوليت نزد اكثريت برتر شناخته نشود، يكسان هستند، حق نداريم ايدهی خود را برتر از ديگران بدانيم.
دبير تشكيلات اسبق دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) گفت: آنچه مبنای فعاليت ما در دورهی جديد تحكيم بوده، پايبندی به اخلاق سياسی، قواعد دموكراتيك، پذيرش حركت در پارادايم كلی اصلاحات و نقد وضع موجود بوده است. اين مسايل مجموعهی تحكيم را در طول چند سال گذشته به هم پيوند داده و اگر اختلافی هم وجود داشته به دليل عدول از برخی از اين مولفهها بوده است.
وی همچنين دربارهی تشكيل فراكسيونها در تحيكم گفت: اين امر برای اعلام مواضع شفاف و شكلگيری جمعهايی كوچكتر برای پيگيری اهداف نه تنها مضر نيست كه مقوم فعاليتهای جدی دانشجويی است و همين تنوع موجب ماندگاری مجموعهای شد كه علیرغم فشارهای ساليان گذشته، توانست خود را در حيات سياسی جامعه نگاه دارد و به فعاليتش ادامه دهد.
مومنی افزود: البته گاهی اين تكثرها به دليل اينكه طيف گستردهای از علايق را در بر میگيرد و مانع از اجماع نظر میشود مضر است چرا كه زمينهی اختلاف و تنشزايی به وجود میآيد اما آنچه منجر به كناره گيری برخی انجمنها از اتحاديه شده است، بخشی به دليل عدم پذيرش قواعد جمعی و بخشی هم به دليل بحثهايی بوده كه جنبهی خصلتی داشته و بيشتر در حاشيه تعريف شده تا در متن.
اين فعال دانشجويی همچنينی اضافه كرد: لازمهی موفقيت و كار آمدی ديدهبانی جامعهی مدنی در حوزهی عمومی اين است كه ابتدا داخل مجموعه چالشهای خود را از طريق استقلال حل كنيم و اين تجربه و تمرين در تحكيم صورت بگيرد تا پيگيری آن در خارج از مجموعه سهلتر شود.
عبدالله مومنی اظهار داشت: انجمنهای اسلامی همچنان بايد بپذيرند كه اصلاحات استراتژی اصلی جريان دانشجويی در ايران است اما بی ترديد ساز و كارهای تحقق آن با توجه به تجربهی هشت سالهی اصلاحات بايد متفاوت و فراتر از استراتژیهای اصلاح از درون باشد، در اين راستا حضور تحكيم در عرصهی سياست و دوری از خشونت به عنوان مشی برآمده از اخلاق دموكراتيك نزديكترين گزينه به منافع ملی است.
وی افزود: ما معتقد به حركت اصلاح طلبانه و متكی به ظرفيتهای درون جامعهی ايران برای رسيدن به آزادی، عدالت و پيشرفت جامعه هستيم، پس بايد به تمامی لوازم آن ملتزم باشيم و پارادايم كلی اصلاحات را بپذيريم اما معتقديم ظرفيتهای گفتمان اصلاحات دوم خرداد ٧٦ به پايان رسيده و نياز امروز جامعهی ما تغيير گفتمان بر مبنای نقد گذشته همراه با تكيه به دستاوردهای آن و جمعبندی شرايط موجود است.
مومنی در ادامه با تاكيد بر نقد شرايط موجود، بررسی اصلاحات در هشت سال گذشته و بسترسازیهای تغيير گفتمان اصلاحات به عنوان نقش جريان دانشجويی گفت: دانشگاه بايد تنها بسترساز طرح گفتمانهای جديد باشد تا بتواند بنبستهای موجود اصلاحات را رفع كند نه اينكه به فكر استقرار سازی ساختارهای جديد باشد.
ديدهبانی جامعهی مدنی
مومنی همچنين دربارهی اظهارات اخير سعيد حجاريان گفت: حجاريان درست گفته كه انجمنهای اسلامی نهادی مدنیاند اما مدنی بودن انجمنها نافی عملكرد ديدهبانی جامعهی مدنی نيست. تحكيم علاوه بر اينكه رويكرد فعالان عرصهی سياست را نقد میكند برای حفظ و تقويت جامعهی مدنی میكوشد، از شكلگيری نهادهای مدنی جديد استقبال و از نهادهای موجود پاسداری میكند. هر نهاد مدنی میتواند هم از نهادهای مدنی ديگر دفاع و هم برعملكرد آنها نظارت كند و ساير احزاب و گروهای سياسی هم میتوانند اين نقش را ايفا كنند.
اين فعال دانشجويی اظهار داشت: همانطور كه رضا خاتمی از تحكيم خواسته بود تا ديده بانی جامعهی مدنی را توضيح دهد، اين انتظار به جايی است كه مراد طراحان از اين امر شفاف شود، ديده بانی جامعهی مدنی ناظر به نقد و بررسی قدرت است. در مقطعی نبرد فقير و غنی، دورهای ديگر عدالت و در دورهای توسعهی سياسی مطرح بوده است، در مقطع موجود هم با توجه به طرح استراتژی دوری از قدرت در چهار سال گذشته و اينكه اتخاذ اين استراتژی از سوی جامعهی روشنفكری مورد استقبال قرار گرفته، گرچه موجب خشم برخی نسبت به جريان دانشجويی شده است، اما علیرغم اين دشواریها گزينهی جنبش دانشجويی؛ همراه ملت، نقاد قدرت، انتخاب استراتژيكی از سوی تحيكم بوده است.
مومنی گفت: ما به اين نتيجه رسيده بوديم كه ظاهر شدن در قامت يك حزب و كاركرد بازوی حزبی يا حاكيمت در شان دانشجويان نيست، لذا فعاليت خود را در حوزهی جامعهی مدنی تعريف كرديم و گزينهی نقد حاكميت را مدنظر قرار داديم كه البته اين به معنای رويارويی با نظام سياسی موجود نيست بلكه در صورت وجود نقد مداوم در قدرت، رويههای سابق بهبود پيدا میكند.
وی اضافه كرد: فاصله گرفتن از كاركرد حزبی كه در ساليان اخير كمابيش بر مجموعه حاكم بود به اين دليل بود كه اين شيوهی حضور آرمان گرايانه نبوده و بايد از آن فاصله بگيريم، البته اين به معنای جدا شدن از فعاليتهای سياسی نيست و ما بايد حضور پيگير در عرصهی سياسی داشته باشيم و آمادهی گفتوگو با تمام فعالان سياسی باشيم. اما انتقادی كه به استراتژی دوری از قدرت تحكيم وارد بود اين است كه نقد قدرت فقط نقد ساختار سياسی را در پی داشت، لذا با تاسی از خطاها ديدهبانی جامعهی مدنی مطرح شد كه در كنار نقد قدرت به نقد جريانات سياسی اعم از اپوزيسيون تا اپوزيسيون بپردازيم.
وی در ادامه گفت: در گذشته در پی نگاه تكسويه به مسائل سياسی از حوزههای ديگر اجتماعی غفلت ورزيديم، در حالی كه برای اجتماعی كردن اصلاحات بايد آن را به لايههای ديگر اجتماع برد. انتخابات اخير هم غفلت دانشجويان، روشنفكران و اصلاحطلبان را از اين حوزهها نشان داد.
عبدالله مؤمنی همچنين اظهار داشت: ديدهبانی جامعهی مدنی از طرف تحكيم نه تنها در تناقض با جايگاه تحكيم به عنوان نهاد مدنی نيست بلكه هدف و رسالت نهادهای مدنی نقد قدرت است و اگر نهادها خود پاسخگو نباشند اين در تناقض با حركتهايشان است. اين عين رسالت و ويژگی تحكيم است كه به نقادی ديگر سطوح اجتماعی بپردازد، در حقيقت مراد ما از ديدهبانی جامعهی مدنی دفاع از بهبود شرايط شهروندان است.
اين فعال دانشجويی افزود: به هر حال دوری گزيدن از قدرت بايد معطوف به ايجاد وضعيتی شود كه بر مبنای آن به نقد اصلاحات دست بزنيم. اصلاحات سال ١٣٧٦ برآمده از خواست و مطالبهی جنبش اجتماعی و به ويژه دانشجويان بود، البته دوگانگی دانشجويان هم به اين دليل بود كه هم خواستار اصلاحات بودند و هم آن را به نقد میكشيدند، چراكه نگران بودند مبادا به دليل مشكلتراشی از طرف برخی و اهمال از طرف اصلاحطلبان اين اصلاحات پيش نرود.
وی همچنين گفت: نقد قدرت متناسب با ويژگیهای اصيل جريان دانشجويی بود، ما معتقد بوديم خصلت دانشجويی ايجاب میكند به نقد قدرت بپردازيم اما از جايی كه اين نقد منجر به پرداخت هزينههايی برای فعالان دانشجويی شد باعث تضعيف پايگاه دانشجويی و سرخورده شدن و كنارهگيری دانشجويان شد.
دبير تشكيلات اسبق دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) گفت: به دليل اينكه بعضا نقدهای ما با اصلاحطلبان زاويه پيدا میكرد، آنها نيز نه تنها دانشجويان را همراهی نكردند كه منتقد آنها شدند و حتی گاهی در قبال آنها موضع گرفتند، اين مسأله در كنار حساسيتهای بخشی از مسوولان به نقد دانشجويان باعث شد تا اين نقد اثرات لازم خود را نداشته باشد.
عبدالله مؤمنی در ادامهی گفتوگو با ايسنا افزود: دانشجويان از پديدآورندگان دوم خرداد بودند و آرمانهای خود را در تحقق اصلاحات در قدرت جستجو میكردند اما به دليل چالشها، موانع و مشكلات كه در پيش برندگی حركت اصلاحات به وجود آمد، مواضعی اتخاذ شد كه بخشی از آن ناشی از چالشهای حقوقی قدرت بود و بخش ديگر به عدم شفافيت و تناقضگويی اصلاحطلبان و تزلزل و بیثباتی آنها در پيگيری خواستههای به حق جنبش اجتماعی برمیگشت، منجر به ايجاد وضعيتی شد كه دانشجويان به نقد اصلاحات بپردازند.
وی گفت: به نظر میرسد دانشجويان پس از نقد اصلاحطلبان نتوانستند ايده و الگوی جايگزين اصلاحطلبی را به نحو درستی تبيين كنند. در حقيقت دانشجويان در نقد اصلاحات درست عمل كردند اما در ايدهی جايگزين برای اصلاحطلبی ناتوان بودند چراكه گفتمان اصلاحطلبی در بين بخشهای مختلف جبههی دوم خرداد از محبوبيت برخوردار بود و دو ركن از اركان قدرت پيگير آن بودند و تنها بخشهايی از دانشجويان و روشنفكران نقاد آن بودند، و در كنار آن به دليل نبود امكانات و فضا نتوانستند آن را به درستی تبيين كنند و نقد به دانشجويان از اين جهت وارد است.