ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 07.09.2012, 21:35
استقلال‌وتمامیّت ارضی ایران، سرآغاز هرکارپایه سیاسی

توافق‌نامۀ مشترک رهبریِ دو سازمان "حزب دموکرات کردستان ایران" و "کومله"، که به تاریخ اول ژوئن ۲۰۱۲ منتشر شد، ما امضاکنندکان این بیانیّه را بر آن داشت که مرزبندی روشن و قاطعِ خود را با این توافق‌نامه، که آشکارا زمینه‌ای برای تجزیه وتلاشی ایران است اعلام کنیم.

به باور ما، تدوین‌کنندگان توافق‌نامۀ مشترک حزب دموکرات کردستان ایران و کومله، با طرحِ برخی از مباحث، بی هیچ پرده‌پوشی چارچوبِ نظری و سیاسی تجزیۀ ایران را ارائه کرده‌اند. طرح تزهایی مانند "جنبش رهایی‌بخش ملت کرد در کردستان ایران" و این نظر که: «حقوق سیاسی ملت کُرد که در رأس آنها حق تعیین سرنوشت قرار دارد» و از آن روشن‌تر، پیشنهاد "فدرالیسم ملی – جغرافیایی" به عنوان "شعار اصلی و برنامۀ سیاسی" با تکیه بر "ملیت‌های ایران فدرال" گواهی بر این طرز فکر است.

گویا تدوین‌کنندگان توافق‌نامه بر آنند که ایران ملت‌های کُرد و آذری و ترکمن و بلوچ و عرب و فارس و احیاناً چند ملت دیگر را در بر می‌گیرد! اما تقسیم ایران به ملّت‌ها و ملیّت‌هایِ گوناگون، آشکارا با وجود یگانگی ملی مردم ایران و به طریق اوُلی، با دولت واحد کشور ایران در تضاد است.

روشن است که تکیه بر "حق ملل در تعیین سرنوشت خویش" لاجرم به شناسایی و پذیرش "حقّ جدایی واحدهای ملی" تا تشکیل "دولت"های ساختگی می‌انجامد. تصادفی نیست که نویسندگان توافق‌نامه از "جنبش رهایی‌بخش ملت کرد" سخن گفته‌اند. برخی از فرمول‌بندی‌های توافق‌نامه یادآور شرایط ملت‌هایی است که یوغ استعمار را به گرده می‌کشند، درحالیکه در ایران علی‌رغم وجود نارسایی های بسيار در رفتارهای حاکمیت‌ها هیچگاه دولتی منبعث از گروهی قومی در رأس "ملت یا ملت‌های زیرسلطه" دیده نشده است.

اقوام ساکن فلات ایران، طی قرن‌ها در کنار هم زیسته و ملت واحد ایران را پدید آورده‌اند. آنها برای حفظ کیان و تمامیت ارضی زادوبوم مشترک خود، تاریخی سرشار از فداکاری و جانبازی پشت سر گذاشته‌اند. در این سرزمین هیچ قومی بر آن نبوده که اقوام دیگر را با قهر و لشکرکشی، به زیر سلطۀ خویش در آورد، بنابرین طرح تزهایی مانند "جنبش رهایی‌بخش ملی" نمی‌تواند پایه و اساس معقولی داشته باشد.

مادها، که دولت در ایرانزمین تشکیل دادند، از همین منطقۀ کردستان و آذربایجان، برخاستند. در درازنای تاریخ ایران، تا پس از جنگ جهانی دوم (۱۳۲۴ خورشیدی) هرگز جنبشی با مضمون جدایی طلبانه از سوی اقوام ایرانی دیده نشده است. یکایک اقوام پیوندهای ملی خود با همدیگر را به خوبی می‌شناختند و هرگز به دنبال دولتی مستقل با سرشت قومی نبودند. نخستین بار این روس‌ها بودند که با اهداف استعماری، زمینه تشکیل "فرقۀ دموکرات آذربایجان" و "جمهوری مهاباد" را پدید آوردند. آنها به محض رسیدن به منافع کوتاه مدت خود، پشت این دو "جنبش ملی" را خالی کردند تا دشمنان تمام ملت ایران، رادمردانی چون "قاضی محمد" را بر دار کنند.

در توافق‌نامه دو سازمان کرد ایده‌هایی طرح شده که خواه ناخواه یکپارچگی ملی ایران را زیر سؤال می‌برد. تقسیم ایران به ملت‌های گوناگون و سپس تکیه بر "اصل حق ملل در تعیین سرنوشت خود"، جز جداسری این "ملت‌ها" و تشکیل چندین "دولت ملی" به تعداد اقوام ساکن ایران، فرجامی ندارد. چنین اقدامی بیش از هر چیز دیگر، مجوزی برای تشدید سرکوب خواهد بود و هدف اصلی آن منزوی کردن نیروهای سیاسی دموکراسی‌خواهی است که در کردستان حضور دارند تا این دو گروه هژمونی خود را بر سایرین غالب کند.

با توجه به این درک نادرست و خطرناک از مسئله ملی است که ما امضاکنندگان این بیانیّه، از همۀ سازمان‌های سیاسی آزادیخواه، محافل فرهنگی و تشکلات مدنی می‌خواهیم که ضمن افشای این گونه تلاش‌ها، با هرنوع جدایی‌طلبی قاطعانه مرزبندی کنند.

امضاکنندگان این بیانیّه از یک دولت ملی مرکزی با ساختارغیرمتمرکز دفاع می‌کنند. به نظر ما سیستم فدرال با واقعیّت‌های تاریخی و سیاسی کشور ما همخوانی ندارد. ما برای رسیدن به یک ساختار سیاسی متعادل و غیرمتمرکز، از احیای ایده اصیل و ایرانی تشکیل انجمن‌های ایالتی، یکی از میراث‌های گرانبهای نهضت مشروطه، دفاع می‌کنیم. به نظر ما این ایده با تکیه بر تقسیمات کشوری، همه ایالت‌های ایران را بدون توجه به رنگ و نشان‌های قومی، در بر می‌گیرد.

امضاکنندگان این بیانیّه احترام به هویّت قومی ـ تباری همه شهروندان ایران را که شناسه‌های اصلی آن در زبان و فرهنگ و کیش این اقوام نمایان است، وظیفه هر ایرانی می‌داند. لذاسیاست خشن و سرکوب گروتبعیض آمیزدولت جمهوری اسلامی علیه اقوام واقلیّت های دینی – فرهنگیِ ساکن ایران را، به ویژه درزمینۀ مذهب وزبان مادری به شدت محکوم می کنیم. در ایران فردا، هر دولت مردمی موظف است که بهترین شرایط را به شکل عادلانه و برابر برای بالندگی همه اقوام ایرانی فراهم سازد.

دکترماشاءالله آجودانی؛ دریادارهوشنگ آریان پور؛ دکتر سیروس آرین پور؛ ابوالفضل اردوخانی؛ کمال ارس؛ دکترمحمد ارسی؛ اردوان ارشاد؛ حسین اسدی؛ محمود ارگی؛ دکتر ایرج اشراقی؛ کورش افطسی؛ ارژنگ برهان‌آزاد؛ بابک امیرخسروی؛ محمد امینی؛ مهدی امینی؛ دکتر کاظم ایزدی؛ دکتر مهران براتی؛ دکتر محمد برقعی؛ دکتر بهروز بیات؛ جمشید بیاتی؛ بیژن پوربهنام؛ بیژن پورمندی؛ حبیب پرزین؛ دکتر امیر پیشداد؛ دکتر سعید پیوندی؛ دکتر نصرالله جهانشاهلو افشار؛ مهندس رضا حاجی؛ بهرام چوبینه؛ محسن حیدریان؛ مهدی خانبابا تهرانی؛ اسماعیل ختائی؛ دکتر مهرداد درویش پور؛ شیرین دخت دقیقیان؛ هوشنگ رمضان پور؛ دکتر ماندانا زندیان؛ دکتر حمید زنگنه؛ لهراسب زینالی؛ پرویز سروش؛ اسدالله سرخیل؛ دکتر محمد سهیمی؛ علی شاکری؛ مهندس منوچهر صالحی؛ حمید صدر؛ رامین صفی زاده؛ پرويز ضرغامی؛ دکتراسفندیارطبری؛ دکتر اسدالله طیورچی؛ دکتر ضیا عابدی؛ بهرام عباسی؛ نازی عظیما؛ شهرام فداکار؛ فرهاد فرجاد؛ سرهنگ فروزین؛ دکترفرهنگ قاسمی؛ کامبیز قائم مقام؛ دکتر محسن قائم مقام؛ دکتر سياوش قائنی؛ دکترمصطفی قهرمانی؛ دکتر عزیز کرملو؛ علی کشتگر؛ دکتر بهزاد کشاورزی؛ علی کشگر؛ حمید کوثری؛ رضا گوهرزاد؛ حسن لباسچی؛ علی ليمونادی؛ مهندس بهمن مبشری؛ دکتر هدایت متین دفتری؛ داریوش مجلسی؛ ملیحه محمدی؛ فرخنده مدرسی؛ تراب مستوفی؛ دکتر مهدی ممکن؛ بيژن مهر؛ بهجت مهرآسا؛ دکتر محمدعلی مهرآسا؛ مهدی موبدی؛ دکتر اکبر مهدی؛ فرید مهران ادیب؛ محمود مهران ادیب؛ دکتر همایون مهمنش؛ مهران میرفخرائی؛ علی نادری؛ رضا نافعی؛ نقی نقاشیان؛ مهدی نوربخش؛ سیروس هوشنگی؛ حسن یوسفی اشکوری

• به امضاء کنندگان گرامی عرض می کنم که بنا نداشته ام و ندارم اعتراضیه ها و بیانیه ها و فراخوان ها را امضاء کنم. الا اینکه پای استقلال ایران و آزادی مردم ایران به میان است. این اعتراضیه و نقد و هر اعتراضیه و نقد دیگری بر تجزیه طلبی را برحق می دانم و با این و آنها موافقم. تحول از طریق مردم و با شرکت و به دست مردم، با تجزیه طلبی ناسازگار است. مراجعه به قدرت خارجی محور کردن آن در سیاست داخلی و باز کردن دست آن در امور کشور و بستن دست مردم است. در عوض، همگرائی در درون توانائی است و همگان را به این همگرائی فرا می خوانم.
ابوالحسن بنی صدر

*******

لطفا کسانی که مایلند این بیانیه را امضاء نمایند برای اعلام حمایت ، نام و نام خانوادگی خود را به آدرس ایمیل زیر ارسال فرمایند:
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

امضاهای جدید، تاتاریخ09/09/2012)

(ازامضا کنندگان دورن کشور، تنها آنهائی که خودشان قید کرده اند، ذکرشده است)

هادی خطیب؛ فریبا داودی مهاجر؛ حسن بهگر؛ عباس خرسندی؛ ژاله وفا؛ جهانگیرگلزار؛ میهن جزنی؛ اتابک فتح الله زاده؛ ناصرآذرافروز؛ یدی قربانی؛ دکترناصرالدین پروین؛ شبگیرایرانی (ازتهران)؛ دکترمنوچهرگنجی؛ داریوش وثوقی؛ ماشاءالله عباس زاده( کارشناس ارشد کشوری دردولت اصلاحات)؛ علی حاتم زاده؛ مسعود شب افروز؛ محمدحسین جعفری؛ دکتربیژن سینا؛ علی رضا محمودی(کارشناس ارشد شهر سازی ازتهران)؛ مهشید یگاهی؛ فرهاد روحی؛ رضا سیاوشی؛ مهندس اکبرخانی؛ محمد رحمان زاده؛ مهندس بیژن معجزی؛ شاهین انزلی؛ هومن فروزش فر(کرمانشاه)؛ حسین فرمایش؛ احمد انوری؛ دکترمحمود دلخواسته؛ کیوان فروزان؛ محمد رضا صداقت؛ مهنازهدایتی؛ دکتراکبر طوطین؛ بهنام صارمی؛ ناهید فرهاد؛ دکترابراهیم آهنیان؛ امیر هوشنگ طاهری؛ رضا صداقت؛ کوروش استکی؛ ایرج پرچی زاده؛ علی ستاری؛ اسفندیارخلف؛ فرخ افشارایرانی؛ مرتضی عبداللهی؛ فرشید یاسائی؛ رضا بزرگمهر؛ امیرمدنی؛ نوید محبی؛ فرشید فاریابی؛ نصرالله لشنی؛ مهرداد مقصودی؛ مهرداد احسانی پور؛ احسان منصوری؛ شاپوروشن؛ مزدک نصیری؛ جوادزاده؛ احمد آزاد؛ رضابورچلو؛ ساسان نامدارپور؛ جهانگیرشادانلو؛ مهندس مهدی اقدم؛ نادرکاکاوند؛ سعیده وفا؛ امیرحسین مهدی ایرانی؛ حسن طالبی؛ روزبه فراهانی پور؛ سید مصطفی علوی؛ کیا اسفندیاری؛ ستوده بهروز؛ بهرام رفیعی؛ الهام یعقوبیان؛ دکترمحرم اسلامی؛ محسن بابائیان؛ محمد تنها؛ مرضیه گلبار؛ محمد درخشان؛ علی کبیری؛ مریم شبانه؛ حشمت توکلی؛ ولی علی نژاد؛ کیوان سپهر؛ دکترعلی اکبرامید مهر؛ مهندس هوشنگ بیات؛ محمود جعفری؛ علی هدایت؛ اریوبرزان پیروزنیا؛ محمدرضا راعی؛ دکترمحمدرضا صفائی؛ اسماعیل زرگریان؛ یوسف سهرابیان. ...

ادامه دارد

طهماسب وزیری؛ سهیل کشاورز؛ بیژن پیرزاده؛ بیژن مهر؛ دکترمسعود خشنود؛ ناهید خشنود؛ دکتراردوان خشنود؛ آروین خشنود، دکتربابک بهزادی؛ سید قدرت الله اتابک؛ دکترغلامحسین صادقی نامگی؛ مازیار قویدل؛ دکترعلی تیزقلم؛ کامران امیری؛ دکترامیرهوشمندممتاز؛ محمد کرمی؛ فرین فخاری؛ مسعود دیوان فرد؛ شررکنورتبریزی؛ علی رحیمیان؛ سعید الموتی؛ فریبا راد؛ احمد کشتکار؛ شهریر نواختر؛ مجتبی آقامحمدی؛ آریا آجرلو؛ ولی علی نژاد؛ فرشید واسعی؛ محمد بابکی راد؛ حسین همتی؛ محمد باقرتقوی؛ هاشم رضائی؛ بهمن فره بخش؛ محمد موسوی نیا؛ مهران ادیب؛ خانم شیرین اسفندیارمز؛ سیمین هوشنگی؛ طلعت یگانه تبریزی؛ گیتی رضائی؛ آناهیتا مهران ادیب؛ فرزین مهران ادیب؛ نبی الله سلطانی؛ محمدقاسمی؛ ایرج لاجوردی؛ بهروزفرزامی؛ مصطفی شمس الدینی؛ احمدگلستانی؛ حمیدولایتی؛ جواد نوری؛ مهدی عامریون؛ آرش برومند؛ مزدک عبدی پور؛ فرشید یاسائی؛ فرهاد یاسائی؛ رضاشاه حسینی؛ هرمز چمن آرا؛ محمودجعفری؛ داریوش احمدی؛ هوشنگ سروری؛ محمدسجّاد نقوی؛ دامون گلریز؛ امیرطوطیان؛ منصورگلریز....

ادامه دارد

نظر کاربران:


■ متاسفانه این طومارهای نابخردانه امید این مردمان تحت ستم و ضلم صد ساله را برای همزیستی و تفاهم به صفر رسانده.   سربهای یوگسلاوی هم این جور تفکری داشتند که این روز به سرشان آمد و این ایده را باید با خود به گورستان برد که با زور چماغ و گلوله می‌توان چهارچوبه جغرافیایی را یکپارچه نگهداشت.  فرهنگ انگلیسیها در کانادا را ببینید چطور با فرانسویهایی که خواستاری تشکیل کشور مستقل خود هستند تعامل میکنند.  تجربه نشان داده که امتیاز مثبت به این خواسته‌ها تنها راه راضی کردن و جذب دوباره‌شان به مرکز می‌باشد.  دو حزب کردستانی با هم تفاهم کردند چرا شماها تنگ نظری می‌کنید که خودتان نه قادر به تشکیل تشکل سیاسی هستید نه با هم مدارا کردن و دور هم جمع شدن.  هرچه بر ایران است همه از شماست و هر چه بر سر ایران بیاید باز هم از خود شماست نه کرد، نه ترک، نه عرب نه بلوچ یا ترکمن. 


■ در دنیایی که کشورهای جداگانه جایی برای عرض اندام در نظام جهانی ندارند و یا مانند اروپا و یا آمریکای لاتین با ایجاد اتحادیه های منطقه‌ای و برداشتن مرزها می کوشند که با انسجام و یکسو کردن نیروهای شان سهم بیشتری در نظام جهانی کسب کنند، طرز تفکری که بدنبال مرز کشی قومی و «ملی» است، تنها موفق به ایجاد واحدهای کوچک سیاسی یا کشورک هایی خواهد شد که در نهایت به این یا آن قطب نیرومند جهانی وابسته خواهد بود. بجای خط کشی هایی که در نهایت ایران را پاره پاره و فقیر می خواهد، تنها همبستگی قوم های ساکن ایران در چارچوبی متحد و دمکراتیک است که می‌تواند به رفاه و سربلندی همه این قوم‌ها بیانجامد.


■ این بیانیه نشان داد كه هیچ كدام از امضاء كنندگان باور به دموكراسی وحقوق بشر ندارند چرا كه حق تعیین سرنوشت از ابتدایی ترین حقوق انسانهاست ، این برداشت را به ذهن متبادر می كنند كه امضاء كنندگان در طول مدتی كه انواع ستم ها بر كردها اعمال می شد موافق بوده اند و اگر حرفی زده اند فقط برای ژست سیاسی و پرستیژ بوده ، هیچ اتفاقی نیفاده و هیچی هم نخواهد شد اما این محكی بود تا دیگر از دمكراسی... دم نزنند.


■ فدرالیسم و تجزیه یک کشور و دعوت بیگانگان به حمله به آن، نه جزو حقوق بشر است و نه میثاق های بین المللی آن. کسانی که بیگانگان را دعوت به حمله به ایران کرده اند در فردای ایران در برابر دادگاه ها باید پاسخ گو باشند. صد در صد با این بیانیه که تمامیت ارضی و استقلال کشور پایه همه چیز است موافقم. اگر کشور نباشد بقیه بحث ها بیهوده و مسخره است.


■ من به‌‌ عنوان نیمه کرد و نیمه مازندرانی برایم مهم نیست چه نامی‌ برای حکومتهایی منطقه‌ای گذاشته شود سه‌ اصل برایم مهم است ۱- تعهد رسمی‌ و قید آن در اساسنامه همکاری احزاب کردی که تمایت آرضی ایران اساس همدلی با همه مردم ایران است. من کردزاده سوادکوهی که از نسلهای مهاجر کرد هستیم خود را صاحب ایران می‌دانم و انهاییکه ده‌ها سال خود را در جنگ درون قبیله‌ای میکشتند نمیتوانند یکباره دمکرات باشند، در فنجان خود می‌‌توانید طوفان ایجاد کنید. شما باید همراه ۷۰ میلیون ایرانی به‌‌ نتیجه برسید.
۲ - برنامه ریزی کلان اقتصادی، سیاست خارجی‌، ارتش و زبان رسمی‌ پارسی برای همه شهروندان یکسان و دولت مرکزی مسول اجرای آن است.
۳- یادگیری یکی‌ از زبانهای اقوام که بیش از ۵% مردم را تشکیل میدهند برای پارسی زبان به‌‌ عنوان زبان دوم اجباری باشد.
هوشنگ اسدی II


■ دوستی‌ که در پایین میفرمایند: "همانطور که هر روز و از هر تریبونی تهدید به کشتارشان شنیده می شود" حتما در جهانی‌ موازی زندگی‌ میکنند، که من اعلام خشونت و و تهدید به کشتار دست‌جمعی در این اعتراض نامه به تجزیه طلبان دو گروه شبه نظامی دموکرات و کومله نمی بینم. تجزیه طلبی قومی هست که "دست خود را به خون هزاران انسان بی‌گناه آغشته خواهند نمود" که در کشور در هم تنیده مانند ایران تجزیه بدون آن و کمک از دول خارجی‌ ممکن نیست.
اشتباه اساسی‌ در این تصور است که تاسیس ملت و دولت جدیدی در ایران تنها تصمیم مردمیست که امروز برای مثال در غرب کشور زندگی‌ میکنند و کردی صحبت میکنند. ایرانیان همه با هم ریشه‌های مشترک قومی و جغرافیایی دارند. نمی توان کشوری جدید در غرب کشور سخت و فقط از کرد زبانان همه پرسی کرد. مردم همدان، لرستان، تهران و قزوین و دیگر شهر‌ها و استان هم حق دارند در باره نظر دهند. همه در همه جا ریشه تاریخی دارند و در این مقطع تاریخی نمی‌‌توان در مورد چنین امر مهمی‌ از ایشان همه پرسی‌ نکرد. بدین دلیل است، که تجزیه طلبان، قمی ستمگر به نام "فارس" را اختراع کرده‌اند. که بعدا خودشان تعیین کنند چه کسانی‌ حق شرکت در همه پرسی‌ را دارند. همه ملت حق دارد در هر همه پرسی‌ در باره آینده کشور شرکت کند. و آینده ایران در دست همه پرسی‌ سراسری و نه‌ قومی خواهد بود.


■سیاستی که در روزهای اخیر به بهانه‌ی «مبارزه با تجزیه طلبی» حمله به احزاب کردی را هدف قرار داده است، نمی تواند یک سیاست مسئولانه و دموکراتیک باشد,به جای لشکر کشی و جبهه سازی و تقویت دشمنی ها، مذاکره و گفتگو و مسالمت محور هر گونه رابطه بین اجزا اپوزیسیون قرار گیرد.


■ من تآکید بر تمامیت ارضی ایران را جزء جداناپذیر هر حرکت سیاسی در ایران می دانم و بسیار خوش حالم از اینکه مردان روشن روان و تیز بینی چون امضا کنندگان این بیانیه به خوبی به نقاط ضعف تفاهم نامه مورد اشاره پی برده و به موقع واکنش منطقی خودرا ابراز داشتند اینجانب نیز به نوبه خود به عنوان یک فرد کوچک این سر زمین اهورایی با وجودی سراپا تحسین بدینوسیله حمایت خودرا از این بیانیه اعلام میدارم.
ابوالفضل جمالی


■ معنی این مقاله این است که میلیونها نفر ملتهای غیر فارس حق ندارند در مورد سرنوشت خود اظهار نظر کنند و باید تابع زور اکثریت باشند و بدین ترتیب آزادی و کرامت را زیر نظر برادر بزرگ بدست خواهند آورد.


■ آقای بنی صدر فرموده‌اند: " تحول از طریق مردم و با شرکت و به دست مردم، با تجزیه طلبی ناسازگار است". "مردم" آذربایجان، کردستان، بلوچستان و ... برآنند که "با شرکت و به دست مردم" از زیر یوغ استثمار آنانی که موقعیت ژئوپلتیک ایران کنونی را بر حقوق اولیه و انسانی میلیون‌ها "هموطن" خود ترجیح می دهند رهایی یابند. امضای عده‌ای که چه بسا در راه آرمان تمامیت خواهی ارضی ایران دست خود را به خون هزاران انسان بی‌گناه آغشته خواهند نمود (همانطور که هر روز و از هر تریبونی تهدید به کشتارشان شنیده می شود) خللی در اراده‌ی آزادی خواهان در مناطق جغرافیایی ملل تحت ستم -که روز به روز نیز بر تعدادشان اضافه می‌گردد- وارد نخواهد کرد. آینده از آن ماست...


■ اصطلاح ملت- دولت قابل فهم است. طرح ملتها - دولتها برای کشور معین منظور و توجیهی برای اجرای مقاصد سیاسی است که به دنبال تفرقه ای تاریخی است برای آینده ملتی که تاریخ مشترک هزاران ساله دارد. متاسفانه ناشی از نا آگاهی و شرایط غیر دموکراتیکی است که در ایران حاکم بوده و هست. ایران آزاد با ایران استبداد متفاوت است نقطه‌ای جدید است این طرح حاصل بی اطلاعی از وضعیت دیگر بخشهای کشور نیز هست. سیستم فدرالی در ایران خواست تغییر و جاجائی و تجزیه شهر به شهر ، محله به محله و حتی روستاهائی از ایران است حکومتهای ایران تاکنون اکثرا ترک بوده اند و نه "فارس" این حرفی بی ریشه است برای فریب مردم عامی. فدرالیسم طرح تشکیل ملت و کشور جدیدی و واحد از گروه‌های متفاوت و مخالف همدیگر است و نه تجزیه کشور هزاران ساله به فدرالهای جدید متفاوت و مخالف همدیگر آن هم در دنیائی که همگرائی را تبلیغ میکنند و نه واگرائی را به اتحادیه اروپا نگاه کنید. برای این گروها که کردهای ایران را اینقدر نا آگاه فرض نموده اند متاسفم.


■ این بیانیه‌ یادآور دستور آقای بنی صدر در سال 1359 به‌ ارتش است. ایشان به‌ عنوان رئس جمهور به‌ سربازان امر کردند که‌ نباید بند پوتینهایشان را باز کنند تا روزی که‌ کردستان را از اشرار و ضد انقلاب پاکسازی نکنند. تمام جناحها و طیفهای سیاسی و عقیدتیی ملت بالادست. از جمهری اسلامی گرفته‌ تا سلطنت طلب، جمهوری خواه، دمکراتها وچپها در یک امر مشترک هستند. آنهم حفظ تمامییت ارضی ایران است! تمامیت ارضی ایران مقدس ترین مقدسات است که‌ باید به‌ هر قیمتی از ان پاسدری کرد! آقایان و خانمهای که‌ این بیانیه‌ را امضا کرده‌اند شاید به‌ خوبی به این امر واقف هستند که‌ از زمان رضاخان میرپنج تا به‌ امروز همین تمامیت ارضی به‌ اضافه‌ی مزهب، دو پایه‌ و رکن اسایی رژیمهای دیکتاتوری در ایران بوده‌ و هستند.


■ شکستن سرزمینی به کوچکترین گروه‌های زبانی، قومی، قبیله‌ای و مذهبی‌ ممکن در قرن نوین ارتباطات و درهم تنیدن جهانی‌ نشان از پیشرفت و تفکر مترقی نیست، قوم گرایی، پسرفت شونیست و قبیله‌ای است. من برای این احزاب که تاریخ درخشانی در گذشته داشته‌اند عمیقاً متاسف هستم. البته حکومت مذهبی‌، با ترور رهبران اصلی‌ و دور اندیش حزب دمکرات، گسستن گفتمان سیاسی مسئول اصلی‌ بر آمدن این تفکرات ارتجاعی است.


■ به عنوان یک ایرانی مانند هر ایرانی دیگر از هرقوم و مسلک دیگر تمامیت عرضی ایران برایم مهمترین شرط است ولی من تمامیت عرضی را در دولت مرکز‌ی نمی‌بینم بلکه حکومت فدرال که همه اقوام ایرانی در آن شریک باشند می‌تواند ضامن تمامیت ایران باشد حکومت هخامنشیان و اشکانیان فدرال بودند حکومت‌‌ها‌ی متمرکز همیشه به دیکتاتور‌ی می‌انجامد در بهترین حالت دیکتاتور‌ی یک قوم بر اقوام دیگر ایرانی خواهد بود.