iran-emrooz.net | Tue, 07.06.2011, 17:14
امیراجمند: متفرعنین از مردم طلب بخشش کنند
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۰
دکتر اردشیر امیر ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با بیان اینکه صحت مواضع رهبران جنبش سبز امروز حتی برای دشمنانشان ثابت شده است میگوید رهبران جنبش نشان دادهاند که کینه توز و متعصب نیستند، اما حق پذیرند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستادهاند. آنها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.
وی همچنین گفت: رهبران جنبش بارها اعلام کردهاند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کردهاند، اما تاکید کردهاند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکید کردهاند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمیافتد. یک فرایند معینی دارد. زندانیان را آزاد کنید، به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنند، فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید. بدین ترتیب به تدریج فضا آماده میشود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با اشاره به تعداد فراوان زندانیان سیاسی و برخورد غیرانسانی با مبارز مومنی چون مرحوم سحابی و دخترش، میگوید: ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهیترین حقوق انسانی را رعایت نمیکند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه میتوان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ اول باید اعتماد مردم را با آزاد کردن زندانیان، احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی جلب کنند.
به گفتهٔ امیرارجمند اختلافات داخلی محافظه کاران با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتیکه اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن، حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است.
مشاور ارشد میرحسین موسوی در همین راستا وظیفهٔ جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید را آگاهی بخشی دانسته و تصریح کرد: موضع ما منتهی به نفع یکی و علیه دیگری نخواهد بود. متفرعنین باید توبه کرده، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند.
متن کامل گفتوگوی کلمه با اردشیر امیر ارجمند پیش روی شماست:
آقای امیر ارجمند! اگر رهبران جنبش سبز اکنون در زندان نبودند پیش بینیتان درباره آخرین مواضع آنها چه بود؟ آیا فکر میکنید تغییری در دیدگاهشان ایجاد شده بود؟
قطعا هیچ تغییری در مواضع رهبران جنبش سبز ایجاد نشده است. صحت مواضع آنها حتی برای دشمنانشان ثابت شده است. رهبران جنبش نشان دادهاند که کینه توز نیستند متعصب و خودسر نیستند، حق پذیرند و منطقی عمل میکنند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستادهاند. هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکردهاند و نخواهند کرد. البته سخن از آشتی ملی و انتخابات آزاد تا هنگامی که روندها و روشها عوض نشده رهبران جنبش در زندان هستند و اجازه فعالیت آزادانه ندارند بیمعنی است.
رهبران جنبش بارها اعلام کردهاند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کردهاند، اما تاکید کردهاند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکید کردهاند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمیافتد. یک فرایند معینی دارد. زندانیان را آزاد کنید، به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنید، فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید. بدین ترتیب به تدریج فضا آماده میشود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.
اکنون اختلافات داخلی درون حاکمیت بیش از هر زمان دیگری مشهود شده است در این باره شما چه نظری دارید؟ این موضوع چه رابطهای با جنبش سبز میتواند داشته باشد؟
عدهای قدرت طلب و بیبصیرت بر سر غصب حق تعیین سرنوشت مردم با یکدیگر متحد شدند و در انتخابات تقلب سازمان یافته کردند، از دین و اعتقادات مردم سو استفاده کردند، دروغ گفتند با جن گیران و رمالان و راویان خرافه هم پیمان شدند، به نام عدالت و مبارزه با فساد، اموال عمومی را به یغما بردند، معترضان مسالمت جو از پیر و جوانان، زن و مرد، دانشجو کارگر و معلم را سرکوب و شکنجه کردند و اکنون بر سر غنائم و توزیع منافع و قدرت با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند. اختلاف آنها با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتی که اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن است بر سر حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است. چهرهٔ هر دو طرف برای مردم افشا شده است و ان شالله بیشتر هم افشا خواهد شد.
وظیفه ما آگاهی بخشی است نه موضع منتهی به نفع یکی و علیه دیگری. متفرعنین باید توبه کنند، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند.
اکنون بیش از هر زمان دیگری منتقدان سرکوب و زندانی میشوند و به قول عدهای حتی مردگان هم در مراسم تشییع جنازهشان امنیت و حرمت ندارند شما این شرایط را چگونه تحلیل میکنید و علت را در چه میبینید؟
در کشوری که امنیت ملی را بنا به امیال و منافع صاحبان قدرت تعریف میکنند، هیچ منتقد و معترضی امنیت ندارد و واژه امنیت و منافع ملی تبدیل به ابزاری برای سرکوب مخالفان میشود. امنیت و عدالت ظالمانه از افرادی که جز به بیان حقایق اکتفا کردهاند دریغ شده است به آنها توهین شده، آنها را زندانی کردند، جوانان را در خیابانها کشتند و یا زندانی کردند.
در مقابل این همه جنایت چه کردید؟ اجازه نمیدهید تشییع جنازه یک فرد مومن و ملی برگزار شود. دختر او را در حین مراسم پدر مورد حمله قرار میدهید و شهید میشود، چگونه و با چه معیاری از امنیت برای منتقدان صحبت میکنید؟ چه کسی این حرفها را باور میکند؟ این امنیتی که از آن صحبت میکنید، امنیت برای آحاد مردم و مخالفان نیست، برای دوستان نزدیک و دور است. امنیت برای فجایع و سلب حقوق قانونی مردم است.
مخالفان جنبش سبز دایما بر این نکته پای فشاری میکنند که جنبش سبز پایان یافته است و دلیل آن را هم نبودن مردم در خیابانها عنوان میکنند در این باره چه عقیدهای دارید؟ آیا الزما نبودن مردم در خیابانها پایان جنبش سبز است؟
-اگر مطالبات بر حق مردم غائله است و ختم شده است چرا اجازه نمیدهند یک بار برای همیشه این امر به همه ثابت شود. اجازه یک راهپیمایی مسالمت آمیز بدهند با این همه ادعای شجاعت چرا این قدر میترسند. ممیزی و مصداق شجاعت مواجهه با واقعیت است.
اما مخالفان جنبش سبز همواره در رسانههایشان واقعیت را به گونه دیگری جلوه میدهند و سعی میکنند افکار عمومی را با خود همراه کنند میخواهم بدانم آنها از این اعمال چه قصدی دارند؟
آنها به جای اتخاذ مواضع فراجناحی، سخنگوی یک جناح میشوند، در غیاب رقیب، بیپروا با انحصار همه مجاری اطلاع رسانی و صدا و سیمایی که ملک شخصی آنها تلقی میشود رقیب را به بیتقوایی متهم میکنند. هر چه را که بوی خواست و اراده مردم را دارد از جمله دوم خرداد و ۲۲ خرداد را حاصل برنامههای ده ساله دشمن تلقی میکنند و اسم این عمل خود را هم تقوا میگذراند. اقتدارگرایان همان گونه که کارکرد نهادها را تغییر دادهاند معنای واژههایی مثل کرامت انسان، آزادی، عدالت، اخلاق و تقوا را هم تغییر دادهاند.
از هم اکنون و با توجه به انتخابات پیش روی مجلس در میان مردم بحث انتخابات و حق تعیین سرنوشت افراد و شرکت کردن و یا نکردن در این انتخابات مطرح است در این باره شما چه نظری دارید؟
خواست جنبش سبز تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است. یکی از بنیادهای بسیار مهم جنبش که رهبران به آن تاکید خاص دارند تنوع و تکثر جنبش است. بدون تردید آنچه در جنبش مورد توافق همگانی است حق تعیین سرنوشت و رعایت حقوق بنیادین است.
راهکار تحقق حق تعیین سرنوشت بشر انتخابات است. البته انتخابات آزاد، منصفانه و سالم. به همین جهت تاکید بر انتخابات برای همه اهمیت ویژهای دارد، شاید بتوان گفت انتخابات برای ما هم استراتژی است هم تاکتیک. انتخابات آزاد و سالم به عنوان مناسبترین، مسالمت آمیزترین و کم هزینهترین روش برای پایان دادن به معضل استبداد و گذار بدون خشونت به دمکراسی و تحقق مشارکت مردم در امور کشور برای جنبش سبز استراتژی است و در شرایط فقدان چنین زمینهای برای افشای ماهیت برگزار کنندگان یک انتخابات دروغین و مشروعیت زدایی هر چه بیشتر از حاکمان مستبدی که میکوشند بنابر مصلحت روز چهره خود را با انتخابات نمایشی بزک کندیک تاکتیک است.
لذا به نظر میرسد نه مشارکت مطلق و بیقید شرط توجیه دارد و نه عدم مشارکت مطلق و بیقید و شرط.
کنشگر سیاسی در یک جامعه فعال و ملتهب با اعلام از پیش عدم مشارکت مطلق، خود را از فرصت و امکاناتی که احتمالا فضای سیاسی انتخابات در اختیار او قرار میدهد محروم نمیکند. در ضمن نمیتواند برای مشارکت خود شروط معین کند که نهایتا به پذیرش ساختارهای غیر منصفانه و ناسالم انتخابات شود. لذا نگاه ما باید نگاهی فرایندی باشد و نه ناظر به شروط جویی و موردی مثل تایید صلاحیت این فرد و یا این گروه.
دقیقا منظورتان از نگاه فرایندی چیست؟ لطفا بیشتر توضیح دهید؟
شاید یکی از راهها این باشد که معیارهای انتخابات آزاد، منصفانه و سالم را مشخص کنیم و بر آن پافشاری کنیم. ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهیترین حقوق انسانی را رعایت نمیکند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه میتوان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ حکومتی که هنوز این میزان زندانی معترض به نتایج انتخابات دارد. دو نامزد معترض به انتخابات که با سابقهترین چهرههای سیاسی کشور محسوب میشوند هنوز در زندان هستند. چگونه انتظار دارند مردم به آنها اعتماد کنند؟ مشکل از خود حکومت است نه از جنبش سبز و نه از رهبران آن. اول باید اعتماد مردم را جلب کرد با آزاد کردن زندانیان، یا آزاد کردن رهبران جنبش، با آزاد گذاشتن احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی. آزمون۲۲ خرداد بزنگاه دیگری است که نشان خواهد داد حکومت معترضانی را که خواستههای خود را به مسالمت آمیزترین شکل ممکن نشان میدهند آیا تحمل میکند. به نظر من انتخابات هم برای جنبش آزمون مهمی است همه ما باید با اجتناب از یک جانبه نگری، التهاب و ارزیابیهای عجولانه، تندروی یا کندروی، رعایت همه جوانب مساله را به بحث بگذاریم و سعی کنیم تا حد ممکن و به صورت دمکراتیک اجماع سازی کنیم. شورای هماهنگی راه سبز امید هم باید فعالانه با این بحث برخورد کند و پس از خرداد ماه تحلیلی را برای طرح و نقد ارایه کند.