iran-emrooz.net | Sat, 04.06.2011, 19:55
روز شنبه مقابل حسینیه ارشاد چه گذشت؟
روز شنبه در تهران باز هم فضا امنیتی بود. برای بزرگداشت یادبود زنی که مظلومانه دو روز پیش در مراسم تشییع جنازه پدرش رفت. هاله سحابی فرزند، عزت الله سحابی فعال ملی- مذهبی.
به گزارش خبرنگار کلمه، این روزها یکی از تکراریترین خبرها اعلام فضای سنگین امنیتی بر شهر است. چرا که این روزها حکومت به هر بهانهای از تشییع جنازه گرفته تا مراسم ختم و اعتراض مسالمت آمیز و اعتراض صنفی -کارگری و هر چه بتوان از آن یاد کرد فضای شهر را امنیتی میکند. امروز هم درست همین فضا بر شهر حاکم بود و کسی حق نداشت در پیاده روهای خیابان شریعتی قدم از قدم بردارد، پلیس ضد شورش، نیروهای امنیتی و ماموران انتظامی اطراف حسینیه ارشاد در خیابان شریعتی را کاملا محاصره کرده بودند.
امروز در اطراف جایی که قرار بود مراسم ختمی برای یک تازه درگذشته از خانواده سحابی که بر اثر ضرب و شتم ماموران امنیتی در روز تشییع جنازه پدرش کشته شده، برگزار شود. کسانی که قصد شرکت در مراسم را داشتند مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، زن و پیر و کودک کتک خوردند. هیچ عابری حق نداشت حتی برای لحظهای در پیاده روها بایستد اما خیابان شریعتی پر از اتومبیل بود. در روز تعطیلی که در سایر قسمتهای شهر پرنده پر نمیزد.
اما در این خیابان مردم آمده بودند، به احترام زنی که مظلومانه رفته بود در مراسم تشییع پدری که در تمام عمرش جز با صلح و آشتی نزیسته بود. در این روز دهها نفر بازداشت شدند.
اما مراسم امروز حاشیههایی هم داشت
- روبروی حسینیه ارشاد تعدادی جوان که موهایشان از ته تراشیده شده بود و به هیچیک از نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی شباهت نداشتند ایستاده بودند، این جوانان بیشترشان لاغر و رنجور به نظر میرسیدند و به زندانیانی میمانستند که تازه از زندان آزاد شدهاند. تعدادی از آنها در میدان مادر هم بودند با همان ظاهر و با جلیقههای سبز رنگ فسفری بر تن. مثل لباسی که ماموران در متروی تهران برتن دارند. جماعت زمزمه میکردند شاید اینها زندانیانی هستند که حکومت تا چند سال پیش آنها را اراذل و اوباش خطاب میکرد و الان با تقاضای عفو به میدان آمدهاند تا از طریق کتک زدن مردم بتوانند کلید آزادیشان را از حکومت بگیرند این عده مردم را دنبال میکردند وکتک میزدند وگاه بهت زده نمیدانستند چه کنند.
-فیلمبردار ی از همه عابران و رانندگان اتومبیلهای حاضر در خیابان شریعتی، مقابل حسینیه ارشاد و میدان مادر با دوربینهای فوق حرفهای نیروهای امنیتی یکی از برنامههای معمول آنها در این روز بود.
-کسانی که در ساعات اولیه اعلام شده برای مراسم بزرگداشت سحابیها، قصد نزدیک شدن به حسینیه ارشاد را داشتندبه شدت مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و حتی ماموران چادر از سر چند زن کشیدند. امروز حداقل چند ده نفر از سوگواران سحابیها بازداشت شدند.
-کلمات رکیک از سوی لباس شخصیها و ماموران نیروی انتظامی امروز بر سر و روی زنان و جوانان میبارید، جوانانی که ناباورانه این سخنان را میشنیدند و زنانی که با تعجب به این افراد میگفتند ما جای مادرتان هستیم!
-خندههای ماموران لباس شخصی که ساندیس و کیک میخوردند و با پیروزی به مردمی که به زور از صحنه دور میشدند نگاه میکردند از دیگر صحنههایی بود که در این روز دیده شد.
امروز ۱۴ خرداد هم آنها نگذاشتند برای هاله سحابی، فعال جنبش زنان و قرآن پژوهش مراسم ختمی برگزار شود، اما مردم با چشمهای پر از اشکشان میگفتند که هاله در دلهای ماست و برای آرامش روح پاکش زیر لب دعا میخواندند.
نیروهای تازه وارد برای سرکوب چه کسانی هستند؟
در سومین روز به شهادت رسیدن هاله سحابی حسینیه ارشاد و خیابانهای اطراف شریعتی مملو از نیروهای امنیتی اعم از نیروی انتظامی، لباس شخصی، گارد ویژه و نیروهای تازه وارد سرکوب گر بود که مانع برگزاری هر گونه مراسمی برای هاله و عزت الله سحابی شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه، این سوالی است که امروز در مراسم ختم هاله سحابی مطرح شد. قرار بود در سومین روز مرگ هاله سحابی در حسینیه ارشاد مراسمی برگزار شود که نیروهای امنیتی مانع برگزاری هر نوع مراسمی در حسینیه ارشاد شدند. اما آنچه امروز به چشم متفاوت از هر تجمع و تظاهراتی دیده شد؛ حضور نیروهای سرکوبگری بود که به لحاظ ظاهری متفاوت بودند.
نبش خیابان گل نبی، کنار حسینیه ارشاد جمعی از مردان جوان را با لباسهایی خاص از اتوبوسها پیاده کردند و آنها را مقابل در حسینیه به صف کردند. مردانی لاغر اندام با پوستی آفتاب سوخته که موهای همهشان با ماشین کوتاه شده بود و به کچلی میزد. همگی شلوار جین و یا کتان پوشیدهاند؛ با تی شرت و بلوزهای آستین کوتاه. مردان آفتاب سوختهٔ لاغر اندام را به صف میکنند و کاورهای فسفری رنگ به آنها میدهند. یکی از لباس شخصیها لیستی در دست دارد و گویی آنها را حضور و غیاب میکند.
مشاهده نیروهای تازه وارد سرکوبگر این سوال را به ذهن متبادر میکند که چه کسانی هستند؟ آیا از زندانها به خیابان برای سرکوب روانه شدهاند؟ آیا از ارذل و اوباشی هستند که زمان جمع آوری اراذل و اوباش زندانی شدند و یا به خاطر کم سن و سال بودنشان آنها را از کانون اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان آوردهاند؟ و سوال اساسیتر اینکه؛ این نیروها را چه ارگانی به خیابانها سرازیر کرده است؟
پیش از این در جریان سرکوب اعتراضات مردم در سال ۸۸ برخوردهای وحشیانه و فحاشیهای بسیار رکیک به مردم میشد و نیز اتفاقاتی که در برخی زندانها افتاد همه اذهان را متوجه پیشنهاد یکی از فرماندهان نیروی انتظامی کرده بود که از اراذل و اوباش برای سرکوب و کتک زدن و.. مردم استفاده شود
این نیروها از حسینیه ارشاد در دو سوی خیابان شریعتی به فاصله هر ده متر تا سر خیابان ظفر ایستادهاند. گاهی به پیاده روها حمله میکنند و عابران را کتک میزنند. چندی نمیگذرد که مردان آفتاب سوختهٔ سرکوبگر کاورهای فسفری رنگشان را درمی آورند و زیر لباسهایشان مخفی میکنند. اما همچنان کنار خیابان ایستادهاند و ماشینها و عابران را نظاره میکنند.
یکی از حاضران در خیابان با تعجب از حضور این نیروها میگوید:» در چهره اینها اعتماد به نفسی دیده نمیشود و معلوم است هنوز آموزشهای لازم برای سرکوب را ندیدهاند.»
عصر روز شنبه چهاردهم خرداد ماه، موتورسوران با لباسهای سبز رنگ تیره مانور وحشت در خیابان راه انداختهاند، در خیابان جنب حسینیه به خودروی پارک شدهای که دو زن کنارش ایستادهاند حمله میکنند و پلاک خودرو را میکنند و چند جوان عابر پیاده را با باتوم کتک میزنند. آن طرف خیابان نیز افسر نیروی انتظامی با کلاه کاسکت محکم بر سر پیرمردی که در ایستگاه اتوبوس ایستاده میکوبد. کمی آن طرفتر، پایینتر از خیابان گل نبی گارد ویژه با دختری درگیر میشود و با مواجه شدن با مقاومت دختر، روسری را از سرش میدرد.
نیروها اجازه رفت و آمد عابران پیاده را نمیدهد اما خیابان شریعتی مملو از خوردروهایی است که قصد شرکت در مراسم ختم هاله سحابی را داشتند. و به گفته حاضران این تجمع از نوع ماشینی بود. تجمعی با بنزین لیتری ۷۰۰ تومان. خودروها خیابان شریعتی را بسته بودند و ترافیک سنگینی در خیابان شریعتی، پاسداران و میرداماد را موجب شده بودند.
امروز نیروهای سرکوبگر چه تازه واردها و چه قدیمیها حاکم بر خیابان بودند اما ترس و عدم اعتماد به نفس در چهرههایشان هویدا بود.