iran-emrooz.net | Sun, 09.05.2010, 21:57
از رهبر عفو نخواستند و اعدام شدند
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
رای ما کجاست: فرهاد وکیلی که صبح روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ، در زندان اوین اعدام شد، بارها توسط بازجوهایش تحت فشار قرار گرفته بود که برای رهایی از اعدام، نامه عفو به رهبری بنویسد. اما او از نوشتن این نامه خودداری کرد. یکی از نزدیکانش این را می گوید .او به همسرش و دوستانش گفته بود ترجیح می دهد اعدام شود اما هرگز چنین نامه ای ننویسد .
فرهاد و کیلی روز یک شنبه به همراه چهار شهروند کرد ایرانی که مظنون به ارتباط با پژاک بودند و همچنین یک شهروند شیرازی که برادرش عضو انجمن پادشاهی بود، اعدام شد. چیزی که دست کم در مورد فرزاد توانگر و مهدی اسلامیان هرگز به اثبات نرسید.
بررسی تجربه زندانیان سیاسی سالهای اخیر ایران نشان میدهد که تحت فشار قرار دادن زندان سیاسی و عقیدتی برای نوشتن نامه عفو به رهبری ، سال هاست که سیاست و روش بازجوهای وزارت اطلاعات است. آنها با این که می دانند بسیاری از کسانی را که محکوم به اعدام کردهاند، بی گناه هستند، اما برای راضی کردن برخی از مقامات جمهوری اسلامی دست به چنین کاری می زنند. یکی از زندانیان سیاسی سالهای دور در این باره توضیح میدهد: "شما را به جایی میرسانند که مجبور به نوشتن این نامه شوید. اگر ننویسید اعدام حتمی است. بسیار سخت است که بدانی اعدام میشوی و نامه را هم ننویسی."
همچنان که خلیل بهرامیان وکیل فرزاد کمانگر که او هم امروز صبح به همراه فرهاد وکیلی اعدام شد، امروز در مصاحبه با بی بی سی فارسی توضیح داد. او گفت: "فرزاد نیز بی گناه بود. بازجویش هم به این موضوع اعتراف داشت. اما می خواست که فرزاد برای رهایی از اعدام نامه عفو به رهبر جمهوری اسلامی بنویسد. "کاری که فرزاد حاضر به انجام آن نشد. اگر مینوشت به مفهوم این بود که کاری کرده و جرمی را مرتکب شده است.
عدهای دیگر بر این باورند که فشار بر زندانیان سیاسی برای نوشتن نامه عفو به رهبری برای این است که دستگیری آنهایی را که بی گناه هستند، توجیه کنند. چرا که وقتی کسی نامه بخشش مینویسد، به طور ضمنی می پذیرد که جرمی را مرتکب شده و حالا مورد عفو و رافت رهبر ایران قرار گرفته و از این بابت باید سپاسگزار هم باشد.
همسر فرهاد وکیلی برای پیگیری پرونده او بارها به تهران رفته بود و با قاضی صلواتی که در دادگاه بدوی حکم اعدام را صادر کرد، دیدار داشت. او در یکی از این دیدارها فرزندانش را نیز با خود برده بود. قاضی صلواتی به تندی با آنها رفتار کرده بود و گفته بود چرا این بچهها را با خود از کردستان به تهران آوردهاید. همسرش نیز جواب داده بود :"آنها را آوردهام تا قاتل پدرشان را بشناسند."