iran-emrooz.net | Sun, 22.02.2009, 11:31
ما در سیاست و حكومت عقلانی سابقه درخشانی نداریم
مصاحبه دکتر سریع القلم با ایسنا:
ایسنا: شما فرهنگ عشیرهای را در رفتار مردم و فرهنگ سیاسی ایران غالب میدانید؛ با این فرض، مفهوم رفتارهای انتخاباتی از سوی كاندیداها و مردم را در ایران چگونه ارزیابی میكنید؟
سریعالقلم: مادر سیاست و حكومت عقلانی سابقه درخشانی نداریم. شاه عباس برای اینكه فرزندانش با عثمانی علیه او ائتلاف نكنند، سه پسر خود را كور كرد. آقا محمدخان قاجار استخوانهای لطفعلی خان زند را از كرمان به تهران آورد و هر روز به آنها لگد میزد و میگفت بدان كه امروز چه كسی بر ایران حكم میراند. رضاخان اكثر اطرافیان خود را به قتل رساند زیرا نگران بود تا آنها بعد از مرگ رضاخان، سلطنت پسرش را بگیرند. بعد از اینكه محمدخان قاجار در ایران به قدرت رسید، به او گفتند ممكن است كه عموی شما ادعای سلطنت كند و بهتر است كه با او صحبت كنید و او عمویش را به دربار خواست و با او ناهار خورد و بعد از ناهار در سیاه چال دربار چشمان او را در آورد و او را به ساری فرستاد. سوابق بسیار منفی در حوزه سیاست و حكومت داریم زیرا قواعد حكمرانی عقلانی نداشتهایم و همیشه یك گروه آمده است و گروه دیگر را تخطئه و نابود كرده است و بر ایران حكمرانی كرده است. این مباحث به تازگی در حوزه سیاسی ایران مطرح شده است. موضوعاتی مانند تحمل، تحمل آرا و دیدگاههای مختلف، احترام به آرا در جامعه ما جدید است و نزدیك به نیم قرن بیشتر نیست كه احترام گذاشتن به آرای دیگران، پذیرفتن دیدگاههای مختلف، داشتن رهیافتهای گوناگون به موضوعات اجتماعی و سیاسی در ایران مطرح شده است. در تاریخ، اگر ما با آرای كسی مخالف بودیم یا باید او را حذف یا تبعید میكردیم، او را به قتل میرساندیم یا بیهویتش میكردیم و القاب روی او میگذاشتیم. تاریخ گذشته ما، در حوزه سیاست و حكومت این گونه است. در حوزههای دیگر، تاریخ بسیار درخشانی داشتهایم. در دهه ۲۰ شمسی در ایران، آزادی نسبی رسانهها داشتهایم اما به كودتای ۲۸ مرداد منتهی شد. بعد از انقلاب هم رقابت رسانهای در كشور داشتهایم و علیرغم همه فراز و نشیبهایی كه طی كردهایم اما این مساله را به صورت تكاملی تجربه كردهایم. به همین ترتیب، مسایل ایران در دوره تكاملی سیر میكند و اتفاقاتی كه در كشور ما میافتد در یك سیر خطی تاریخی رو به تكامل است.
مقدمات حكومت ملی در ایران بعد از انقلاب شروع شده است
هر انسانی برای خود جلوه و مداری از اندیشهها دارد و مساوی با بسترهایی است كه در آن رشد كرده است؛ بنابراین زیبایی و عظمت جامعه در این است كه انسانها متفاوت باشند. یكسانسازی، حكم عقلی و دینی ندارد؛ اگر ما تاریخ عملكرد ائمه شیعه را مبنا قرار دهیم، آنها هم به تفاوت آرا اعتقاد داشتند و احترام میگذاشتند و حتی با دشمنان خودشان بسیار محترمانه برخورد میكردند، چه برسد به افرادی كه در دایره خودشان بودند و متفاوت میاندیشیدند. مثلا كمونیسم نیم قرن بر مجارستان حاكم بود. همین كه سپر كمونیستی را بعد از فروپاشی شوروی از آن برداشتند، به فاصله ۵ سال به یك كشور دموكراتیك تمام عیار با حاكمیت بخش خصوصی تبدیل شد زیرا مجارستان قبل از اینكه كمونیست شود، سنت حزبی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ داشته است؛ كشوری بود كه در آن رقابت اندیشه و احزاب مختلف وجود داشتند و حكومت قانون در آنجا بوده است. اساسا ظهور كمونیسم در مجارستان امری مصنوعی بوده است. برای همین وقتی امر مصنوعی برداشته شد، مجاریها به سنتهای قدیمی خود بازگشتند. سنت تحمل آرای مختلف، حكومت قانون و حكومتی با گردش اندیشه در تاریخمان نداشتهایم و در سوابق تاریخی ما تحمل مخالف نبوده است و در شرایط فعلی هم درحال تمرین هستیم. ما درباره تاریخمان حداقل در حوزه سیاست و حكومت نباید غلو كنیم. در حوزه عرفان به دنیا میتوانیم فخر بفروشیم و بگوییم كه در عرفان و معماری و ادبیات چه كارهایی كه ایرانیان نكردهاند؛ اما در حوزه سیاست و حكومت باید سكوت كنیم.
ایسنا: نوع فرهنگ حاكم بر كشور و روند تحزبگرایی را در ایران روندی امیدواركننده میدانید و آیا در حال حاضر احزاب ما كاركرد واقعی حزب را دارند؟ اگر اینطور نیست، چرا؟
سریعالقلم: برخی الگوهای نظام عشیرهیی به صورتهای مختلف هنوز در عرصه سیاسی ادامه دارد؛ كما اینكه اگر بخواهیم امروز در كشورمان یك حزب را بشناسیم، باید به سراغ چند نفر برویم، این همان تاریخ ماست. در احزاب چه در چپ و چه در راست، ما هنوز افراد را قبل از احزاب میشناسیم زیرا در كشور ما هنوز فرد مهمتر از سیستم است.
ایسنا: جامعه برای حركت موفق به سوی تحزبگرایی باید چه مسیری را طی كند و به چه عناصر محركهای نیاز دارد؟
سریعالقلم: این فرآیند نیازمند زمان است و بسیار طولانی هم خواهد بود. باید صبور باشیم و كار فرهنگی، آموزشی و رسانهیی انجام دهیم. عنصر محركه در ایجاد فرهنگ رقابتی و فرهنگ تحمل در حوزه سیاست غیردولتی بودن اقتصاد یك كشور است و همه تحولات از آنجا آغاز میشود.
از نظر حرفهیی و تخصصی، رفتار انتخاباتی معطوف به احزاب است. در كشورهایی كه انتخابات هست، اگر بخواهیم بر اساس متون تخصصی علم سیاست و تجربیات دنیا بحث كنیم، مردم باید به برنامه به جای فرد رای دهند. تا زمانی كه مردم عادت نكردهاند به برنامههای یك نفر رای دهند، حتما در رفتارهای انتخاباتی مشكل خواهیم داشت و فراز و نشیبهای قابل توجه سینوسی را طی خواهیم كرد زیرا به هر حال هیچ جای دنیا نباید از شهروندان انتظار داشت كه درباره افراد به شناخت عمیق برسند. به عنوان مثال اگر الان در آمریكا از ۵ نفر در خیابان درباره اوباما بپرسیم، ممكن است كه اطلاعات بسیار كلی داشته باشند؛ اما اگر بپرسید كه چرا به او رای دادید، آنها خواهند گفت كه به اندیشههای حزب دموكرات رای دادهاند كه اوباما نماینده آن حزب است تا این اندیشهها در كشورشان جنبه عملیاتی پیدا كند.
نكته اساسی برای انتخاب، داشتن برنامههای مختلف برای مدیریت كشور است
ایسنا: جامعه ایران این سابقه را داشته كه به كاندیدای مستقل و در واقع فرد اعتماد بیشتری دارد تا حزب؛ دلیل این موضوع، ضعف احزاب است یا یك رفتار طبیعی است؟
سریع القلم: در ایران به فرد رای داده میشود كه البته از منظر تاریخی، مرحلهای از رشد است؛ هنوز به فرد رای میدهیم، با این وجود نسبت به گذشته كه هیچ انتخاباتی در كار نبوده، قطعا اوضاع بهتری است. لغت مردم، افكار و انتظارات مردم، حقوق مردم، حقوق شهروندی و... واژگانی هستند كه حداكثر ۵۰ سال است كه در ایران مطرح شده است؛ البته در دوره مشروطه در حلقههای فكری و روشنفكری هم مطرح شد اما به صورت عمومی نیم قرن بیشتر نیست كه مطرح شده است. قبل از آن منظورشان از مردم، بیشتر رعایا بود و مردم حكم رعیت داشتند، در تاریخ یك پادشاه داشتیم كه مركز ثقل جهان بود و تعدادی اشراف و خان كه در كل ۵۰۰ نفر در جمعیت ۲۰ میلیونی میشد، بقیه همه رعیت بودند. ما درباره چنین كشوری صحبت میكنیم؛ البته در كشورهای صنعتی و غربی نیز چه توسعه اقتصادی و چه توسعه سیاسی، جنبه تدریجی و تكاملی داشتهاند. توسعه امری فرآیندی بوده است. در كشورهای در حال توسعه مثل ما توسعه اقتصادی و سیاسی با برنامه جلو میرود اما در جوامع توسعهیافته كسی برای این روندها برنامهریزی نكرد؛ تحولاتی روی هم انباشته و حادث شد اما توسعه در كشورهای در حال توسعه به شكل برنامه است. با این حال همین كه این اتفاق افتاده، امری مثبت است كه الان هر كس كه در ایران متولد شده است، حق رای دارد.
باید به سمت نظام حزبی حركت كنیم و از فرد به برنامه منتقل شویم
ایسنا: در كشورهای توسعه یافته ابتدا شركت در انتخابات مرحلهای بود و آرام آرام طی دو قرن در انگلستان حق رای به همه افراد داده شد و اكنون نیز حق رای تنها متعلق به افراد بالای بیست سال است اما در ایران، حق رای یكباره به همه اقشار و افراد داده شد. آیا این مساله در فرآیند انتخاب و مفهوم اصلی انتخاب كردن در ایران تاثیر داشته است؟
سریعالقلم: البته به نظر من اینكه به ۱۵ سالهها میگوییم، حق رای داری، در هیچ جای دنیا نیست و تنها در ونزوئلاست. این كار خوب نیست و دنیا به این نتیجه رسیده كه این حق را برای افراد ۲۰ سال به بالا و برای مصالح یك جامعه در نظر بگیرد؛ اما در مجموع بسیار كار مثبتی است كه ما آحاد مردم را بیاوریم و به آنها بگوییم كه این انتخابها را دارید اما باید به تدریج آموزش داد كه مردم به برنامه رای دهند و فقط به قیافه یا حركات یك كاندیدا كار نداشته باشند. جامعه ما یك جامعه احساسی و عاطفی است و باید آموزش ببینند كه با مسایل ظاهری نباید رای دهد.
بلوغ سیاسی در رای دادن افراد، اساسی است. الان میتوانیم بگوییم كه جامعه آمریكا به یك بلوغ سیاسی رسیده است كه به یك سیاهپوست رای داده است. مستقل از همه مشكلات ایران با آمریكا باید انصاف داشت. در مملكتی كه ۵۰ سال قبل به سیاهان اجازه تحصیل و ورود به رستورانها را نمیدادند، الان به یك سیاهپوست نسل اولی آمریكا مهمترین پست سیاسی این مملكت را میدهند و نزدیك به نود درصد كسانی هم كه به او رای دادند، سفیدپوست هستند. این نشان میدهد كه نژادپرستی به عنوان یك واقعیت اجتماعی در آمریكا رو به افول است و این خود نشان از بلوغ سیاسی است؛ حتی یك جامعه مانند، اما آمریكا هنوز در حال تكامل است و جای رشد دارد. اروپاییها گفتهاند كه باید از آنها یاد بگیرند و اجازه بدهند كه اقلیتها و مهاجرین وارد عرصههای سیاسی شوند. ما نباید برش بزنیم بلكه باید فرآیندی به وضعیت خودمان نگاه كنیم. رفتار انتخاباتی نیاز به آموزشهای طولانی دارد تا مردم به سمت برنامه و اندیشه رقابتی در جامعه بروند. باید در نظر گرفت كه در بیشتر كشورهای صنعتی، احزاب بعضا چند قرن تاریخ دارند و زمان برده است كه آنها به اینجا رسیدهاند و تبعا ما نیز باید به سمت نظام حزبی حركت كنیم و از فرد به برنامه منتقل شویم.
ایسنا: تاثیر وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر نوع نگرش و رفتار انتخاباتی مردم در دو سطح مردم و كاندیدا دیده میشود، كدامیك از این عوامل موثرتر در جامعه ایران عمل میكنند؟
سریعالقلم: تاثیر این عوامل و رفتار انتخاباتی حتما در سطح تشكلها و گروهها و افراد نیز هست. در اكثر كشورها كسانی كه كاندیدا میشوند با هم مناظره میكنند. الان یك آفت نظام انتخاباتی ما این است كه چند مجری به جای مناظره با كاندیداها مصاحبه میكنند زیرا مناظره باید میان كاندیداها باشد و بعد كاندیداها نمایندگان خود را میفرستند. ما باید فضایی ایجاد كنیم كه كاندیداها در موضوعات مختلف با هم مناظره كنند. ما مناظره بین كاندیداها در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زنان، جوانان، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سیاست خارجی، امنیت اجتماعی و امنیت ملی داریم. در آن زمان ما یك درجه بلوغمان بالاتر میرود و مردم میتوانند، تفاوتها را ببینند و این آفت بسیار بزرگی بوده است كه هر كسی برای خود صحبت میكند اما كاندیداها حتی در شهرستانها، دانشگاهها، فرهنگسراها و... باید بیایند و مناظره كنند تا مردم رقابت را ببینند و آن جاست كه مردم رشد میكنند و كاندیداها را با برنامههای مختلف برای مدیریت جامعه انتخاب میكنند. البته كاندیداها ممكن است، همپوشانی داشته باشند. كما اینكه در انتخابات آمریكا، كلینتون و اوباما با هم همپوشانی داشتند و به صورت تنگاتنگی با هم رقابت كردند و نتیجه این انتخابات نشان داد كه اگر خانم كلینتون هم نامزد حزب دموكرات میشد، عملا به ریاست جمهوری میرسید. فرقی نمیكرد مردم میخواستند به اندیشههای متفاوت رای دهند.
ایسنا: میزان تاثیر رفتار نخبگان بر رفتار انتخاباتی مردم و نقش آنها برای رسیدن جامعه به مطالبات خود در انتخابات را تا چه حد میدانید و نخبگان چگونه میتوانند در جهتدهی رفتارهای انتخاباتی مردم موثر باشند؟
سریعالقلم: فضای باز انتقاد بسیار ضروری است. حتی در میان بعضی تحصیلكردههای جامعه، اگر حرفی متفاوت بزنید، با شما برخورد میكنند اما در جامعه روحانیت ایران، ظرفیت تحمل آرای مختلف به مراتب بیشتر از گروههای دیگر در جامعه ماست. طلبهها با هم جدل میكنند، افراد روحانی با همدیگر حدود و ثغوری دارند كه اقشار دیگر جامعه ما ندارند و این نشان میدهد كه در جامعه روحانیت، اصول فكری و فرهنگی وجود دارد كه در بخشهای دیگر جامعه كه متخصص و به اصطلاح خودشان مدرن شدهاند و تحصیلات عالیه دارند، تحمل آرای مختلف وجود ندارد. با احتیاط به عنوان یك دانشجو، میگویم كه ما هنوز جامعه تشكیل ندادهایم. جامعه باید رنگارنگ باشد زیرا انسانها متفاوت هستند و ما همدیگر را تحمل میكنیم، انسانها فكر میكنند اختیار و حقوق دارند؛ به رنگها، غذاها و مبانی فلسفی مختلف علاقهمند هستند. تلاقی این تفاوتها، جامعه را زنده میكند و به طرف رشد میبرد.
وجود نظام حقوقی برای تشكیل یك جامعه اهمیت دارد؛ باید نظام قوی حقوقی حكومتی داشته باشیم تا همه در سر جای خود، حدودشان را بدانند. تجربیات مشابه زیادی در دنیا داریم. بنابراین برای توسعهیافتگی هم باید در بخش فرهنگی و هم در بخش اقتصادی كار كنیم.
ایسنا: كدامیك از این عوامل (فرهنگی و اقتصادی) سریعتر قابل ترمیم و تصحیح است؟
سریعالقلم: بخش فرهنگی راحتتر از بخش اقتصادی است زیرا غیردولتی كردن اقتصاد ایران هم نیازمند زمان است و هم اینكه غولهای سیاسی و فكری نیاز دارد و تصمیمگیریهای بزرگی در كشور لازم دارد و بالاخره ایران هم در مقطعی ناچار خواهد بود كه به سمت آن (خصوصیسازی اقتصاد) برود زیرا منابع نفت و گاز ما ابدی نیست و بالاخره این كشور باید درآمد و مردم باید معاش داشته باشند. مالزی فقط درخت موز دارد اما تنها ۲۰۰ میلیارد دلار تكنولوژی در سال صادر میكند.
ایسنا: تاثیرگذاری مذهب بر رفتارهای انتخاباتی را چگونه میبینید؟
سریعالقلم: جامعه ما جامعهای مذهبی است و ابراز عقاید مذهبی، جزیی از فضای باز فكری و رقابتی است. كما اینكه در بسیاری از كشورها تشكلهای مذهبی و دینی هم در كار سیاسی نقش دارند. انجمنهای خیریه فعالیت میكنند، كاندیدا ارائه میدهند و از كاندیدا حمایت میكنند. تنها مهم است كه مردم به سطحی از آگاهی برسند و ببینند كدام حزب و گروه و اندیشه در كشور بهتر میتواند مدیریت كند. ما در یك دوره تكاملیم و از آنجایی كه یك جامعه مذهبی هستیم، اینها را مشكل نمیدانم.
باید اجازه دهیم، همه این روندها در كشورمان رخ دهد و گرایشهای مختلف مذهبی در كار سیاسی شركت كنند. همه اینها باعث رشد جامعه میشود. اگر از لغت واجب برای شركت مردم در انتخابات استفاده شود، خوب است. تا آنها به انتخابات بیایند و در آن شركت كنند. اگر بخشهای دیگر جامعه هم تشكل پیدا كنند و با رهیافت دیگری در همین انتخابات شركت كنند، به لحاظ تاریخی، تكاملی مشاهده خواهد شد و ممكن است ۳۰ سال دیگر انتخابات در ایران به شكل دیگری باشد، حزبی یا برنامهای یا رقابتیتر باشد و اینها خود فرازهای رشد است؛ بعضی وقتها افقهای ایدهآلی را در نظر میگیریم مانند كشوری مثل فرانسه كه ۲۰۰ سال زحمت كشیده و به این جا رسیده است و ما باید با حوصله باشیم؛ این روندها زمان میبرد.
پرشهای تاریخی برای رسیدن به توسعه نادرست است؛ همانطور كه خوب نیست شخصی كه ۹ سال دارد را به سال اول دانشگاه بیاوریم. او حتما به جایی نمیرسد و مراحل خودش را باید بگذراند. بالاخره طی كردن مراتب باعث بلوغ میشود.
ایسنا: با این تفاسیر، نسبت الگوی عقلانی در تعامل با الگوهای مذهبی را چگونه ارزیابی میكنید؟
سریعالقلم: الگوی دینی با الگوی عقلانی تضادی ندارد. علمای مذهبی در روندهای جامعه ایران نقش داشتهاند. در جامعه آمریكا، گروههای مذهبی هم در انتخابات شركت میكنند؛ بالاخره مراجع نقشی مهم در ایران دارند و همیشه داشتهاند و خواهند داشت. اگر بخشی از جامعه آرای مراجع را آرای خود میداند، این واقعیت جامعه ایرانی است. اینها بخشهایی از جامعه ما هستند، باید اجازه دهیم جامعه در انتخابهای خود آزاد باشد.
دانشگاهیان در ایران دایرههای تاثیرگذاری بسیار محدودی دارند
ایسنا: اگر سه نهاد دانشگاه، دین و سیاست را بر رفتارهای انتخاباتی و سیاسی مردم موثر بدانیم، به نظر میرسد نقش دین پررنگتر است، این موضوع نیز در روند توسعه و تكامل تاثیرگذار است؟
سریعالقلم: من به عنوان یك دانشگاهی این روند را بد نمیبینم. فكر میكنم كه جزئی از تكامل جامعه است. آگاهی مردم در ایران، ارتباط كمی با دانشگاه دارد. این یك واقعیت است كه باید آن را پذیرفت. دانشگاه و دانشگاهیان در ایران مثل اكثر كشورها، دایرههای تاثیرگذاری بسیار محدودی دارند و بیشتر بر روی طیف تحصیلكرده جامعه اثر دارند. بافت جامعه ما، مذهبی است و در واقع اتفاقی كه در كشور ما باید بیفتد، در میان مراجع، دانشگاهیان، نخبگان، دانشگاهیان، هنرمندان و تمام گروههای موثر در جامعه این است كه ما مصالح كشور را در اولویت قرار دهیم، این اتفاق باید بیفتد. من با احتیاط میگویم كه ادعای ناسیونالیست بودن ما ایرانیها نیز در حال رشد است. چین كشوری است كه در آن ناسیونالیسم میبینیم. در هند و تركیه این حس بسیار قوی است. تاریخ ایران تاریخ گروههای سیاسی و عشایر سیاسی است. تاریخ ایران، تاریخ مجمعالجزایر عشایر سیاسی است. اینكه ما چیزی به نام كشور داشته باشیم و مصالح كشور را اولویت دهیم، نوع دیگری، در حال تكامل است و راه نسبتا طولانی دارد.
جامعه ما، متحدالشكل نیست. در چین، ۹۰ درصد به لحاظ فكری، فرهنگی و رفتاری به هم نزدیكاند. ژاپنیها نیز خیلی به هم نزدیكاند اما ما اینگونه نیستیم. الان در تهران در خیابان راه بروید و مشاهده كنید، انواع و اقسام آدمها و سطوح فكری میبینید. جامعه ما از یكدیگر متفاوت است و بخشهای مختلف دارد. البته تفاوت به معنای فكری خوب است. اما فرهنگ عمومی ما باید به این سمت برود كه از منابع و سرچشمههای مشترك بهرهمند باشیم. اندیشهها باید متفاوت باشند، كما اینكه در حزب كمونیست چین هم، ۵ -۶ گرایش میبینید اما تشكیلاتی هست و در آن جا بحث و بالاخره در آنجا تصمیمگیری میشود.
ایسنا: تفاوت رفتارهای مردم در انتخابات را چگونه ارزیابی میكنید؟
سریعالقلم: تفاوتهای رفتاری مردم جامعه با همدیگر خیلی زیاد است. رفتارهای بسیار متفاوت عامه مردم در انتخابات، تابع این است كه ما تشكیلات حزبی و سیاسی در كشور نداریم كه به جامعه آموزش دهد. در مبارزات انتخاباتی اوباما ۴۲۰ هزار نفر كمك كردند. از شهرهای كوچك تا شهرهای بزرگ، خیلیها كار و فعالیت كردند، آموزش دادند، بروشور پخش كردند، سخنرانی گذاشتند، اما ما تشكیلات حزبی نداریم و مبارزات انتخاباتی ما در ایران عملا ۲ -۳ هفته بیشتر در حوزه ریاست جمهوری نیست و پارلمان هم كمتر است. بخشی عمده از این رقابتها هم تلویزیونی است و كمتر پیش میآید تا یك كاندیدا واقعا بتواند در شهری كوچك در مدرسهای با دانشآموزان صحبت كند، در كارخانهای با كارگران حرف بزند و نظرشان را برای مردم مطرح كند. در واقع انتخابات ما، به شكل انتخابات از راه دور است. در حالیكه در آمریكا دو سال طول كشید تا اوباما به ریاست جمهوری رسید و یكی یكی ایالتها را گذراند. این سیستم آنهاست و اولین جایی كه باید مبارزه كنند كمجمعیتترین شهر است، برای اینكه میگویند، این عده هم حق دارند. از كم جمعیتترین ایالت شروع میكنند و به پرجمعیتترین میرسند؛ به خاطر اینكه میخواهند منصفانه باشد. در واقع آنهایی كه نقش اساسی ایفا میكنند، ایالتهای كوچك هستند و كاندیدا در ۵ – ۶ ایالت اول مطرح میشوند و موجی ایجاد میشود و به ایالتهای بزرگتر میروند.
ایسنا: جامعه ایران این سابقه را داشته كه در انتخابات مختلف، تصمیمی یكباره میگیرد. آیا این نشانه رفتارهای هیجانی است یا مرحلهای از تكامل است؟
سریعالقلم: هیجانی رفتار كردن ما به دلیل سیستم اجتماعی است. سیستم اجتماعی، مردم را به این رفتارها عادت میدهد. به لحاظ فرهنگی، اگر دولتی بخواهد به مردم ایران خدمتی بزرگ كند باید دو یا سه كار انجام دهد كه در این صورت واقعا كشور ما رشد میكند؛ اول اینكه چون ما ایرانیها در كارمان بسیار عجول هستیم، اگر چند فیلم ساخته شود و برنامههای آموزشی به شكل كارگاه در ساعتهای مهم ۹-۸ شب در تلویزیون پخش شود كه نشان دهد در قضاوت و واكنشهایمان عجول هستیم، كاری مفید است. مقدسترین عبارت این است كه بگوییم نمیدانم. اینجاست كه من با احتیاط میگویم، بسیاری از غریزه به عقل عبور نكردهاند. بسیاری از كارهای ما عقلانی نیست زیرا ما خیلی فكر نمیكنیم و این است كه فرق نمیكند در انتخابات، در قضاوت، در استفاده از كالا و خیلی جاهای زندگی ما، هیجان وجود دارد. نهادهای مختلفی مانند مدرسه، خانواده، جامعه و رسانهها به ما نمیآموزند كه فكر كنیم و كاری را انجام دهیم، مطالعه كنیم و بپرسیم. نكتهای كه برای من در دوره دانشجویی جالب بود، در كشورهای صنعتی میدیدم، مردم برای انجام امور كوچك هم با وكیلشان مشورت میكنند و این جزیی از زندگیشان است. اینكه ما همه چیز را میفهمیم و در همه حوزهها میتوانیم اظهارنظر كنیم را كسی باید در كشور ما حل كند. تلویزیون در خیابان با مردم دربارهی همه مسایل مصاحبه میكند در حالی كه سخنان بسیاری از این افراد از روی مطالعه نیست. این كارها خوب نیست و باعث میشود كه افراد هم به خاطر دوربین بر اساس حس انسانی چیزی بگویند. از او میپرسند تورم وجود دارد؟ او هم بحث اقتصادی میكند. این حالتها خوب نیست و جامعه ما از این جهات پوپولیستی است و همه درباره همه چیز نظر میدهند؛ حتی قشر تحصیلكرده، عادت ندارد كه آنچه را كه نمیداند بگوید نمیدانم. این یك برجستگی برای آدم تحصیلكرده است كه بگوید «نمیدانم» یا «اطلاع ندارم». این ضعف نیست.
مردم ایران بیشتر شفاهیاند تا اینكه متن بخوانند
ایسنا: به نظر میرسد ورود هیجان در رفتارهای انتخاباتی میتواند از عوامل كند كردن مسیر توسعه سیاسی باشد. عوامل تاثیرگذار بر آنچه رفتارهای هیجانی مردم در انتخابات نامیده میشود و علت اینكه گفته میشود رفتارهای انتخاباتی مردم ایران پیشبینیناپذیر است، چیست؟
سریعالقلم: هیجان همه جا هست؛ هیجان در انتخابات، مسایل و نگرانیهایی را پیش میآورد و پیامدهایی به وجود میآورد كه مفید نباشد. نكته دوم اینكه ما مردم بسیار كم حوصلهای هستیم. خیلی زیاد حرف میزنیم. اگر بتوانیم آموزش ببینیم كه كمتر حرف بزنیم خیلی مفید است؛ مثلا رانندگی در تهران را ببینید افراد تحمل همدیگر را نمیكنند و به هم راه نمیدهند و اینها همه نشانههای یك فرهنگ وسیعتری بین ماست كه ما رعایت همدیگر را نمیكنیم. هر وقت در رانندگی رعایت همدیگر را كردیم، در سیاست و شهروندی و صفوف هم رعایت همدیگر را میكنیم. لازمه تغییر فرهنگ ایرانی آموزش است. به نظر من زمان میبرد اما مجری هم میخواهد، هم مسوولان جامعه و هم رسانهها نسبت به این مساله مسوولیت دارند؛ رسانهها خیلی تعیینكننده هستند. چون اكثریت مردم هم با رسانهها خصوصا رسانههای تصویری سروكار دارند زیرا مردم ایران بیشتر شفاهیاند تا اینكه متن بخوانند. در ایران رسانههای تصویری وظیفه خیلی سنگینی دارند كه چه نوع فرهنگی را به مردم منتقل كنند.
باید رقابت رسانههای تصویری را داشته باشیم
موضوع دموكراسی و مفهوم دموكراسی یك پدیده غربی است و در بسترهای غربی امكان محقق شدن را دارد. دموكراسی به این مفهوم تقریبا هیچ ربطی به ایران ندارد و كسانی كه فكر میكنند ما میتوانیم به سمت دموكراسی برویم، توهم دارند. چون دو مساله هست، من فكر میكنم جامعه ما آمادگی آن را به لحاظ فرهنگی و ساختار اجتماعی و اقتصادی ندارد و دوم اینكه ما شاید به طور جدی، جلوهها و انعكاس دموكراسی در دنیا را خوب مطالعه نكردهایم كه كجا دموكراتیك است و دموكراسی به چه معناست؛ اما در رابطه با ایران میتوانیم مفهوم فضاهای باز سیاسی را بحث كنیم؛ فضاهایی را كه جامعه احساس میكند، میتواند درجهای از آزادی و استقلال را داشته باشد و زمان هم میبرد و خیلی هم طولانی است. در همه جای دنیا تبلیغات رسانهها را میبینید. اتفاقی كه من امید دارم در طول زندگی ما - اما اگر بعد از ما هم - بیفتد خوب است، این است كه ما باید رقابت رسانههای تصویری را داشته باشیم. تا رقابت صورت نگیرد، مشكل حل نخواهد شد. ما یك رسانه تصویری بیشتر نداریم و به هر حال آن رسانه مشخص میكند كه جامعه چگونه باید مسایل را تفسیر كند. در آزادترین كشور دنیا هم، رسانهها بسیار موثرند و نقش ایفا میكنند. تنها چیزی كه ما میتوانیم به آن امید داشته باشیم، این است كه رقابت رسانههای تصویری رخ دهد و غیردولتی شدن رسانهها محقق شود.
ایسنا: آیا لازمه رسیدن به تصمیم مناسب در انتخابات نیازمند فضای رقابت رسانهیی است و این فضا آیا در ایران با وضعیت دولتیبودن بیشتر رسانهها ممكن است؟
سریعالقلم: اگر اقتصاد غیردولتی شود به طور طبیعی رقابت رسانهای رخ خواهد داد. اگر جامعه ما به آرامش برسد و ثبات باشد و ما ایرانیها این قدر نگران آینده نباشیم كه چه اتفاقی میخواهد بیفتد، به رقابت رسانهیی نزدیك میشویم. وقتی ثبات باشد همه كارها صورت میگیرد. لازم است دولت از حوزههای مختلف در ایران جدا باشد. الان دولت در ایران تعیین میكند كه بهترین كتاب سال چیست. در حالیكه این اقدام با مبانی علم و عقل سازگاری ندارد و حتی یك رسانه دولتی تعیین میكند كه چهرههای ماندگار چه كسانی هستند؛ در حالیكه در حوزه هنر، هنرمندان باید جمع شوند و این كار را كنند، در حوزه فلسفه، هم فلاسفه ایران جمع شوند و بگویند این فرد زحمت كشیده و ما به اجماع رسیدهایم كه این فرد چهره ماندگار در فلسفه است. اینكه یك نهاد دولتی، بهترین مورخ ایران را انتخاب كند، ارزش علمی ندارد و یك امر تشریفاتی است.
اجماع در عین فردگرایی ممكن است
ایسنا: با توجه به نظر شما بر اهمیت فردگرایی برای رسیدن به توسعه، آیا اجماع ممكن و درست است؟
سریعالقلم: اجماع در عین فردگرایی ممكن است و اجماع درباره تصمیمگیری است، زوجی كه با هم زندگی میكنند، باید برای هم فضاهای تنفسی قائل باشند اما وقتی میخواهند نسبت به زندگیشان تصمیم بگیرند باید با هم آن قدر بحث كنند تا به یك تصمیم واحد برسند. كشور هم همینگونه است وقتی میخواهیم در كشور تصمیمی پایدار، منطقی و اثرگذار اتخاذ كنیم، باید در آن اجماع باشد. بنابراین فردیت در كارهای فردی است، اما وقتی جمعی دور هم اجتماع میكنند و میخواهند كاری انجام دهند و تصمیم بگیرند، آنجاست كه با هم بحث و جدل میكنند و دیالوگ دارند تا به یك جمعبندی مشترك بتوانند برسند.
ایسنا: با بررسی تاریخ ایران و حاكمیت قرنها استبداد در این كشور، دستیابی به توسعه در كوتاهمدت امكانپذیر است؟
سریعالقلم: استبدادی كه در تاریخ ایران وجود داشته، بدترین نوع استبداد تاریخ بوده است. سیاست ایران تكامل نیافته است و سیاست در ایران مساوی با مناسبات بین افراد است و برای مثال حدود ۵۰۰ نفر داریم كه آنچه میان آنها میگذرد سیاست در ایران میشود. اما بالاخره انتخاباتی داریم، رییسجمهوری انتخاب میشود و چهار سال رییسجمهور یا نمایندهای وجود دارد و اینها همه در ایران جدید است. زمان میبرد تا ما به مراحلی برسیم كه در آن بلوغ فكری و رفتاری مشاهده شود.
ایسنا: آیا در ایران قائل به اخلاق در انتخابات و رعایت آن در دو سطح انتخابشوندگان و انتخابكنندگان هستید؟ ویژگیهای برجستهی این دو گروه چیست؟
سریعالقلم: اخلاق در گفتارهای اجتماعی در ایران اهمیت دارد. البته من میتوانم با اطمینان قابل توجهی عرض كنم كه من كشوری را در دنیا سراغ ندارم كه به این درجه صحبت از اخلاق در آن شود. حتی در كشورهای اسلامی مثل مصر، عربستان، پاكستان، تركیه و... به قدری كه در كشور ما حرف از اخلاق زده میشود، آن جاها نیست. ما خیلی حرف از اخلاق میزنیم اما به طور شگفتانگیزی آنچه كه درباره اخلاق میگوییم، در رفتارهای ما انعكاس محدود دارد و این خیلی موضوع مطالعاتی خوبی است كه چطور ذهن ما مثل منظومه مستقلی برای خود عمل میكند و رفتارهای من ایرانی نوعی هم در دنیای دیگری است و من بین این دو در هیات فیزیكی و وجودی خود ایرانیام نتوانستهام، ارتباط برقرار كنم و این یك واقعیت است. به نظر من اخلاق خوب است و حتما در سیاست كاربرد دارد؛ اما زمانی اخلاق را میتوانید، در سیاست نهادینه كنید كه سیاست ابتدا جنبه حقوقی و رویهای پیدا كند و بعد هم میتوانید اخلاق را به آن اضافه كنید. به مدد اخلاق، حقوق سیاسی را نهادینه كنید و آن عملی است كه جامعه بگوید من مسایل را مراعات میكنم، به خاطر اینكه قانون میگوید و اینجا اخلاق رفتاری میشود. اخلاق در اجتماعات چه سیاسی و چه غیر آن، بدون سوار كردن اتاقكهای حقوقی امكانپذیر نیست. حقوق بسیار مهم است. ای كاش ما در حوزه سیاست كشور ۱۰ درصد حقوقدان داشتیم. این خیلی مهم است كه فارغ التحصیلان حقوق به حوزه سیاست بروند و رفتار حقوقی و اندیشه حقوقی در سیاست باشد. كسانی كه سروكارشان با رویه، قانون و قاعده باشد. متاسفانه انبوهی از اطبا و مهندسین را در سیاست داریم كه خیلی از آنها علوم انسانی را درك نمیكنند بلكه بیشتر اپراتورهای سیاسی هستند و بعضا در روز چند بار جهانبینی عوض میكنند و با هر گرایش فكری و سیاسی كار میكنند. هدف این است كه در صحنه باشند و خیلی به اصول مشخصی اعتقاد ندارند. ما افراد متفرقه متاسفانه در سیاست فراوان داریم. البته افراد با صلاحیت هم داریم. اما باید اجازه دهیم افراد با شخصیت، جهانشناس، غیر متملق، با ثبات فكری كه نیازی به هیاهو ندارند نیز در مدارهای سیاست نقش ایفا كنند.