iran-emrooz.net | Sat, 22.09.2007, 7:53
نامهى يك جوان بهايى محروم از تحصیل در دانشگاه
به نام خداوند بخشنده ى مهربان
من يك جوان ۱۸ ساله بهايى هستم كه در تهران زندگى مىكنم. در دورهى دبيرستان رشتهى رياضى فيزیك را برگزيدم. تمام جوانان هم سن و سال من براى كنكور، كه نقطه عطفى در زندگىشان است، به شدت تلاش مىكردند. خصوصاً در سال آخر كه همان دورهى " پيش دانشگاهى" باشد. من هم، بالطبع، با تلاش و پشتكار، تقريباً تمام انرژى و وقت خود را روى كنكور گذاشتم و به جرأت مىتوانم بگويم كه بيشتر آزمونهاى آزمايشى خود را با موفـقيت پشـت سـر گذاشـتم. در فرم تـقاضـاى كنـكور سراسـرى، دين اسـلام را از بين ادیان كلیمى، زرتشتى، مسيحى و اسلام، براى پاسخگويى گزينش كردم. هفتهاى قبل از كنكور سراسرى براى دريافت كارت ورود بـه جلـسهى خود اقـدام كردم، امـّا مـشاهده كردم كه "اسـلام" را به عنوان "دين" من ثبـت نمـودهاند، نـه به عنوان دين مورد نظر براى پاسخ گويى. ولى بعداً متوجه شدم، با توجه به توضيحات داده شده در جوامع بينالمللى توسط كشورم، منظور از دين، دين مورد نظر براى پاسخگويى است. در هر صورت، من آزمون كنكور را در چند روز بعد دادم و منتظر اعلام نـتايج اوليه شدم. يك ماه بـعد نـتايج اولـيه كنـكور سـراسـرى از طريق اينـترنـت اعلام شد. نتيجهى اوليه خود را ديدم. رتبهام در سهميه مناطق (منطقه۱) ۵۴ و در كل كشور ۷۶ شد. خوشحال شدم، چون مىدانستم كه اين رتبه بسيار خوب است و مىتوانستم با اين رتبه در هر رشـته و در هر دانشگاهى كه مىخواهم ، پذيرفته شوم. امّا طولى نكشيد كه متوجه شدم كه اكثر جوانان بهايى هم سن و سالم، به علت " نقـص پرونده" كه در سايت اعلام شده بود، حتّى موفق به ديدن كارنـامه ى خود نيز نـشدهاند. خوشـحالىام به غم تبديل شد. چون من جزء معدود افرادى بودم كه موفق به ديدن كارنامه شده بودم. بعد از چند روز از طريق اينترنت فرم انتخاب رشته را تكميل كردم. ۲۶ رشته را انتخاب نمودم. پس از گذشت تقريباً يك ماه، از طريق رسانهها، مطلع شدم كه نتايج نهايى در اينترنت اعلام شده است. پس از مراجعه به سايت مربوطه، در كمال نـابـاورى و تعـجب، مشاهده كردم كه در هيچ يك از رشتههاى انتخابى قبول نشدهام. بلافاصله، در اولين فرصت، براى اعتراض به سازمان سنجش كشور واقع در خيابان كريم خان زند، مراجعه كردم. مسئـله را با آنها در ميان گذاشتم. همـگى از اين انتخاب تعجب كرده بودند. امّا بعد از مدتى معلوم شد كه اين حادثه اتفاقى نبوده است: يكى از مـسئولين پس از نگاهى به كامپيوترش از من دينم را جويا شد. به او گفـتم كه بهايى هستم. مرا به جايى ديگر (اتاق ۱۰۱) ارجـاع داد و در آنجا متوجه شدم كه تنها به دليل اعتـقادم به دیانت بهـايى در هیچ يك از رشتهها قبـولم نـكردهاند. حـال آنكه در هيچ يك از مراحل ثبت نام و انتخاب رشته از ديانت بنده سوالى نـشده و من نيز طبىـعتاً ذكرى نكرده بودم. از آنجا كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، اصول ذيل ذكر شده است:
* اصل ۳:
دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است همه ى امكانات خود را براى امور زير به كار برد :
- آموزش و پرورش و تربيت بدنى رايگان براى همه در تمام سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالى ؛
- رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براى همه، در تمام زمينههاى مادّى و معنوى ؛
* اصل ۱۴:
به حكم آيه شريفه ى " لا ينهاكم اللّه عن الدين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا
اليهم انّ اللّه يحبّ المقسطين " دولت جمهورى اسلامى ايران و مسلمانان موظّفند نسبت به افراد غير مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمايند و حقوق انسانى آنها را رعايت كنند.
* اصل ۱۹:
مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوى برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد شد.
* اصل ۲۳:
تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ كس نمىتواند به صرف داشتن عقيده اى مورد تعرض و مواخذه قرار داد.
لذا خواهشمندم كه مرا يارى فرمائيد و با اعـلام اجحـافى كه در حق مـسلّم من و تعداد كثيرى از دوستان بهـايى مـن شده است، ما را در دستيابى به حقوق حقه خـويش كـمك كنـيد تا ما نـيز به عـنوان بخـشى از جوانان ایران زمـين بتوانيم با كسب تحصيلات عاليه و با خدمت به سرزمين مقدّس ايران، دِين خود را به ميهن عزيز خويش ادا نماييم.
هلاكو رحمانيان