بیتا غفاری – تهران
فایننشال تایمز / ۲۶ دسامبر ۲۰۲۵
صنعت فرش دستباف ایران با رکودی بیسابقه روبهرو شده است؛ بهطوری که صادرات آن به دلیل تحریمهای آمریکا و مقررات داخلی مربوط به ارز خارجی، به پایینترین سطح ثبتشده در تاریخ رسیده است.
فعالان حوزه فرش ایرانی ــ که به ظرافت هنری و مهارت بالای بافت شهرت جهانی دارد ــ میگویند بیثباتیهای منطقهای نیز به فروپاشی این بازار دامن زده است. تولید این فرشها، که پیشینهای چند هزار ساله دارند، اکنون به کسری از سطح دهههای گذشته کاهش یافته؛ آن هم در شرایطی که ایران جایگاه مسلط خود را در بازار جهانی از دست میدهد.
این وضعیت ضربه سختی به کسبوکارهای محلی وارد کرده است. اکرم فخری، ۴۵ ساله، قالیباف اهل کاشان ــ شهری که به هنر ظریف فرشبافی شهرت دارد ــ میگوید: «هزینه تولید فرش بالاست و سود آن اندک.»
او توضیح میدهد که برای خرید پشم و ابریشم یک قالی باید حدود ۲۵۰ دلار سرمایهگذاری کند و سپس یک سال کامل را صرف بافت آن کند. به گفته او، اگر فرش بدون نقص از کار درآید، نهایتاً میتواند آن را به قیمتی بیش از ۶۰۰ دلار بفروشد.
فخری میگوید در نبود پوشش تأمین اجتماعی یا حمایت دولتی، بهشدت فرسوده شده است: «با درد دائمی کمر و پا کار میکنم، اما توان مالی استخدام یک بافنده کمکی را ندارم.»
بر اساس آمار کمیسیون فرش و صنایعدستی اتاق بازرگانی ایران، پیشبینی میشود صادرات فرش در سال منتهی به مارس ۲۰۲۶ به کمتر از ۴۰ میلیون دلار سقوط کند؛ رقمی که نسبت به ۴۱.۷ میلیون دلار سال قبل کاهش نشان میدهد.
مرتضی حاجآقامیری، رئیس این کمیسیون، میگوید میزان صادرات طی شش سال گذشته همواره زیر ۱۰۰ میلیون دلار بوده است؛ رقمی که به گفته او «آنقدر ناچیز است که عملاً میتوان آن را نزدیک به صفر دانست». این در حالی است که صادرات فرش ایران سه دهه پیش به بیش از ۲ میلیارد دلار میرسید.
فرشهای ایرانی با نقوش پیچیده گلدار و ترنجهای ظریف، پیوند عمیقی با مناطق مختلف کشور دارند؛ هرچه طرحها پیچیدهتر باشند، زمان بافت نیز طولانیتر است. به گفته کارشناسان، فرشهای تولیدشده در شهر مذهبی قم از ارزش بالایی برخوردارند و تسلط بر طرحهای ظریف شهر تبریز در شمالغرب ایران به سالها تمرین نیاز دارد. فرشهای عشایری قشقایی و بختیاری نیز با نقوش هندسی شاخص و گلهای درشت و جسورانه شناخته میشوند.
به گفته محسن شجاعی، تاجر فرش در مشهد، یک فرش تمامابریشم ششمتری با طرح قم ــ که از گرانبهاترین انواع فرش بهشمار میرود ــ دستکم یک سال و نیم زمان برای بافت نیاز دارد و با قیمتی بین ۱۰ هزار تا ۳۰ هزار دلار فروخته میشود.
ضربه اصلی به این صنعت در سال ۲۰۱۸ وارد شد؛ زمانی که دونالد ترامپ در نخستین دوره ریاستجمهوری خود، ایالات متحده را از توافقی که برنامه هستهای ایران را در ازای کاهش تحریمها محدود میکرد خارج کرد و کارزار «فشار حداکثری» با تحریمهای جدید و تنبیهی را آغاز نمود.
در پی کمبود ذخایر ارزی ناشی از تحریمها، دولت ایران از سال ۲۰۱۸ صادرکنندگان را ملزم کرده است بخشی از درآمدهای ارزی خود را به نرخ رسمی به بانک مرکزی بفروشند؛ نرخی که بهمراتب پایینتر از نرخهای قابل دسترس در بازار آزاد است.
تشکلهای اقتصادی میگویند این سیاست باعث کاهش شدید تعداد صادرکنندگان فرش شده است.

عبدالله بهرامی، رئیس اتحادیه تعاونیهای فرش دستباف کشور، میگوید این مقررات «عملاً بخش را فلج کرده است. هیچکدام انگیزهای برای ادامه فعالیت در بازارهای جهانی ندارند.»
فرشهای ایرانی پیشتر به حدود ۸۰ کشور جهان صادر میشد، اما امروز بازارهای مقصد به امارات متحده عربی، آلمان، ژاپن، بریتانیا و پاکستان محدود شده است. همزمان با از دست رفتن بسیاری از بازارهای سنتی ایران، رقبایی از ترکیه، هند، چین و افغانستان جای خالی را پر کردهاند.
شجاعی میگوید: «پس از بسته شدن بازار آمریکا، برخی تاجران شروع کردند به ارسال مجدد فرشهای ایرانی به ایالات متحده از طریق کشورهای ثالث، تحت نام فرشهای چینی، نپالی یا مصری. این کار باعث ارتقای جایگاه صادراتی آن کشورها شد، اما به هنر فرشبافی ایران لطمه زد، چون هویت واقعی آن پنهان میشد.»
در داخل ایران نیز پیش از آخرین موجهای تحریم، گردشگران غربی بزرگترین خریداران فرشهای نفیس ایرانی بودند، اما تنشهای سیاسی با غرب موجب کاهش گردشگری خارجی شده و بازار خردهفروشی را بهشدت کوچک کرده است.
حاجآقامیری میگوید نااطمینانی ناشی از جنگ ۱۲روزه در ماه ژوئن امسال ــ که در پی حمله اسرائیل به ایران رخ داد ــ ضربه دیگری به این صنعت وارد کرده است.
شجاعی میافزاید: «اختلال در حریم هوایی منطقه پس از جنگ با اسرائیل، همراه با دیگر تنشهای سیاسی، باعث شد تاجران خارجی اعتماد خود را از دست بدهند.»
او میگوید: «حتی نمایشگاه فرش تهران که هر سال در ماه سپتامبر برگزار میشد و به ما امکان میداد حداقل ارتباطی با خریداران خارجی حفظ کنیم، امسال ظاهراً بهدلیل کمبود برق لغو شد.»
به گفته کارشناسان، ظرفیت تولید کشور کاهش یافته و بسیاری از طراحان برجسته به خارج مهاجرت کردهاند. قالیبافی دستی که نیازمند سرمایهگذاری بالاست، از نظر مالی دیگر توجیهپذیر نیست.
قطع روابط تجاری بر اثر تحریمها این فرصت را از ایران گرفت که خود را با سلیقههای در حال تغییر بازار و گرایش به دکوراسیون مینیمالیستی ــ که اغلب با طرحهای سنتی فرش ایرانی در تضاد است ــ تطبیق دهد.
حاجآقامیری میگوید: «در حالی که فرشهای روستایی و عشایری ما با طراحیهای مدرن و مینیمال از دید طراحان داخلی خارجی پنهان ماندهاند، بهدلیل قطع شدن کانالهای ارتباطی نمیتوانیم خود را بهدرستی با تقاضای بازار هماهنگ کنیم.»

با کاهش قدرت خرید خانوارها در اثر تورم، تقاضای داخلی نیز افت کرده است؛ بهطوری که فرشهای ایرانی عملاً از خانه بسیاری از خانوادهها ناپدید شدهاند. به گفته کارشناسان صنعت، امروز کمتر از ۳ درصد فرشهای تولیدشده در داخل کشور مصرف میشود.
شجاعی میگوید: «کاهش تعداد ازدواجها، رکود بازار مسکن و تغییر سلیقه مصرفکنندگان بهسوی دکوراسیون مدرن و مینیمال، خرید فرشهای سنتی را کاهش داده است. با کوچک شدن طبقه متوسط و افزایش فشارهای اقتصادی، فرش به کالایی غیرضروری تبدیل شده است.»
بهرامی میگوید فرشهای ماشینی و مصنوعیِ تولید انبوه بهشدت تبلیغ میشوند و همین امر مردم را به خرید این محصولات ارزانتر ــ اغلب بهصورت اقساطی ــ سوق میدهد.
به گفته بهرامی، دولت «هیچگونه تسهیلاتی، هیچ نمایشگاه و هیچ حمایتی در حوزه بازاریابی» ارائه نکرده است. او میگوید در دهه ۱۹۹۰ حدود ۶ میلیون نفر در این بخش شاغل بودند و سالانه ۶ میلیون متر مربع فرش تولید میکردند؛ اما اکنون، به برآورد او، کمتر از ۷۰۰ هزار بافنده باقی ماندهاند که مجموع تولیدشان به کمتر از ۲ میلیون متر مربع میرسد.
حمید قنبری، معاون وزیر امور خارجه در دیپلماسی اقتصادی، در ماه دسامبر اعلام کرد که این وزارتخانه کارگروهی برای حمایت از صادرات فرش دستباف تشکیل خواهد داد.
او وعده داد الزامات ارزی صادرکنندگان کاهش یابد تا «صادرات این محصول ارزشمند تسهیل شود».
حاجآقامیری میگوید اگر روابط ایران و غرب ترمیم شود، هنوز میتوان به آینده فرش ایرانی امیدوار بود: «اگر تحریمها برداشته شود و دوباره ارتباطمان با جهان برقرار شود، میتوانیم بار دیگر بازار فرشهای دستباف هنری را به دست آوریم.»
اما بهرامی نگاه بدبینانهتری دارد. او میگوید: «آینده؟ آینده از دست رفته است. صدای دار قالی در روستاها و شهرها خاموش شده.»
او میافزاید: «فکر نمیکنم فرش دستباف هرگز دوباره احیا شود؛ دستکم نه به شکلی که بتوانیم به سالهای اوج خود بازگردیم.»