سود مکنِت، وارن پی. استروبل، نیلو تبریزی و جان هادسن / واشنگتنپست / ۱۷ دسامبر ۲۰۲۵
آمادهسازیها برای جنگ تقریباً کامل شده بود. دهها مأمور آموزشدیده که برای اسرائیل کار میکردند، در داخل ایران مستقر بودند و به سلاحهای پیشرفته و جدید مجهز شده بودند. خلبانان نیروی هوایی اسرائیل در حالت آمادهباش، منتظر صدور دستور برای حمله به زیرساختهای هستهای ایران، سکوهای پرتاب موشکهای بالستیک و سامانههای پدافند هوایی بودند. اسرائیل و ایالات متحده، مهمترین حامی آن، پس از بحثهای فراوان به نوعی توافق کلی رسیده بودند درباره اینکه تهران تا چه اندازه به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شده است. همزمان، ترفندهای دیپلماتیک در جریان بود تا ایران را از حملهای که در راه بود، غافل کند.
اما مقامهای امنیتی اسرائیل میدانستند که برای وارد کردن ضربهای فراتر از خسارتی مقطعی به برنامه گسترده هستهای ایران، باید «مغز متفکر» آن را نیز نابود کنند؛ نسلی از مهندسان و فیزیکدانان ایرانی که به باور مقامهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، روی هنرهای تاریک تبدیل مواد شکافتپذیر هستهای به بمب اتمی کار میکردند.
حدود ساعت ۳:۲۱ بامداد ۱۳ ژوئن، در دقایق آغازین جنگ ۱۲روزه اسرائیل با ایران، سلاحهای اسرائیلی شروع به کوبیدن مجتمعهای مسکونی و خانهها در پایتخت ایران کردند. عملیات «نارنیا» ــ کارزار علیه برجستهترین دانشمندان هستهای ایران ــ آغاز شده بود.
محمدمهدی طهرانچی، فیزیکدان نظری و متخصص مواد منفجره که به دلیل فعالیتهای مرتبط با سلاح هستهای تحت تحریمهای آمریکا قرار داشت، در آپارتمان طبقه ششم خود در تهران، در ساختمانی موسوم به «مجتمع اساتید»، کشته شد. فریدون عباسی، فیزیکدان هستهای و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران که او نیز تحت تحریمهای آمریکا و سازمان ملل متحد بود، دو ساعت بعد در حملهای دیگر در تهران جان باخت. در مجموع، به گفته اسرائیل، ۱۱ دانشمند ارشد هستهای ایران در روز ۱۳ ژوئن و روزهای پس از آن ترور شدند.
حملات گسترده، چندلایه و هماهنگ اسرائیل و ایالات متحده به برنامه هستهای ایران، خاورمیانه را دچار تکانه کرد، وعدههای انتقامجویانه ایران را در پی داشت و ــ دستکم در مقطع کنونی ــ امکان دستیابی به یک توافق دیپلماتیک برای مهار فعالیتهای هستهای تهران و قرار دادن آن تحت نظارتهای سختگیرانه بینالمللی را از میان برد.
واشنگتنپست، به همراه برنامه «فرانتلاین» شبکه PBS، جزئیات تازهای درباره این حملات، برنامهریزی پشت آنها و پیامدهایشان در داخل ایران به دست آورده است. این گزارش بر پایه گفتوگو با شماری از مقامهای کنونی و پیشین اسرائیلی، ایرانی، عرب و آمریکایی تهیه شده است؛ افرادی که برخی از آنها برای نخستین بار و به شرط حفظ ناشناس ماندن، برای توصیف عملیاتها و ارزیابیهای محرمانه با خبرنگاران صحبت کردهاند.
به گفته مقامهایی از اسرائیل، ایالات متحده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل، برنامه هستهای ایران احتمالاً سالها به عقب رانده شده است. اما این ارزیابی با ادعای رئیسجمهور دونالد ترامپ مبنی بر اینکه این برنامه «بهطور کامل و مطلق نابود شده» فاصله زیادی دارد.
ایران که میگوید فعالیتهای هستهایاش صرفاً برای تولید انرژی صلحآمیز است ــ نه ساخت سلاح ــ همچنان موضعی سرسختانه دارد.
امیر طهرانچی به فرانتلاین گفت که کار برادرش محمد ادامه خواهد یافت. او گفت: «با کشتن این استادان، ممکن است خودشان از میان بروند، اما دانششان برای کشور ما از دست نرفته است.»
اسرائیل پیش از این نیز دانشمندان ایرانی را ترور کرده بود، اما همواره با امکان انکار. مأمورانی که با موتورسیکلت حرکت میکردند، در ترافیک تهران بمبهای مغناطیسی را به خودروهای دانشمندان میچسباندند. عباسی در سال ۲۰۱۰ بهسختی از یکی از این سوءقصدها جان سالم به در برد. محسن فخریزاده، دانشمند برجسته هستهای، نیز در سال ۲۰۲۰ در کمینی در خارج از پایتخت ایران با شلیک یک مسلسل کنترل از راه دور کشته شد.
اما در ماه ژوئن، نقش اسرائیل دیگر از سایهها بیرون آمد. این کشور در حالی جسورتر شده بود که بهطور آشکار نیروهای نیابتی ایران را در نوار غزه، لبنان و سوریه هدف قرار داده و تضعیف کرده بود.
یک ژنرال نیروی هوایی اسرائیل که در برنامهریزی حمله به ایران نقش داشت، گفت: «بالاخره یک “فرصت عملیاتی” برای انجام این کار پیدا کردیم.»
برای عملیات نارنیا، تحلیلگران اطلاعاتی اسرائیل فهرستی از ۱۰۰ دانشمند هستهای مهم ایران تهیه کردند و سپس فهرست اهداف را به حدود یک ۱۲ نفر کاهش دادند. آنها برای هر یک از این افراد پروندههایی دقیق درباره نوع فعالیتها، رفتوآمدها و محل سکونتشان تهیه کردند؛ پروندههایی که بر پایه دههها فعالیت جاسوسی شکل گرفته بود.
این عملیات بینقص نبود. واشنگتنپست و پایگاه تحقیقاتی متنباز «بلینگکت» توانستند بهطور مستقل، با استفاده از تصاویر ماهوارهای، مکانیابی جغرافیایی ویدئوها، آگهیهای فوت، سوابق گورستانها و پوشش مراسمهای تشییع در رسانههای ایرانی، کشته شدن ۷۱ غیرنظامی را در پنج حملهای که در آنها دانشمندان هستهای هدف قرار گرفته بودند، تأیید کنند.
واشنگتنپست و بلینگکت تأیید کردند که ۱۰ غیرنظامی، از جمله یک نوزاد دوماهه، در حمله به «مجتمع اساتید» در محله سعادتآباد تهران جان باختهاند. روایتهای شاهدان، در کنار ویدئوها و تصاویر مربوط به انفجار و خسارات ساختاری ناشی از آن، نشان میدهد که قدرت این حمله معادل انفجار بمبی در حدود ۵۰۰ پوندی بوده است.
اسرائیل در موج نخست حملات، دانشمند دیگری به نام محمدرضا صدیقی صابر را در منزلش در تهران هدف قرار داد. صدیقی صابر در خانه حضور نداشت، اما پسر ۱۷ سالهاش در این حمله کشته شد.
در آخرین روز درگیری، ۲۴ ژوئن، صدیقی صابر در منزل یکی از بستگانش، در شهر آستانهاشرفیه در استان گیلان، در فاصلهای حدود ۳۲۰ کیلومتری از پایتخت، کشته شد. یکی از ساکنان این منطقه که به دلیل ترس از پیامدهای حکومتی به شرط ناشناس ماندن با واشنگتنپست صحبت کرد، گفت صدیقی صابر برای مراسم سوگواری پسرش به خانه خانوادگی بازگشته بود و همراه با دیگر بستگانش جان باخت.
واشنگتنپست در این حمله ۱۵ کشته غیرنظامی، از جمله چهار کودک را تأیید کرده است. دو خانه مسکونی بهطور کامل ویران شدند و تنها دو گودال بزرگ از محل آنها باقی ماند.
مقامهای امنیتی اسرائیل گفتند که تمام تلاش خود را برای محدود کردن تلفات غیرنظامیان انجام دادهاند. یکی از مقامهای ارشد اطلاعات نظامی اسرائیل گفت: «یکی از ملاحظات اصلی در برنامهریزی عملیات نارنیا، تلاش برای به حداقل رساندن هرچه بیشتر خسارات جانبی بود.»
سرتیپ الاد ادری، رئیس ستاد فرماندهی جبهه داخلی ارتش اسرائیل، گفت حملات تلافیجویانه ایران مدارس، بیمارستانها و دیگر مراکز غیرنظامی را هدف قرار داد و به کشته شدن ۳۱ اسرائیلی انجامید. سخنگوی دولت ایران در ماه ژوئیه اعلام کرد که در حملات اسرائیل ۱۰۶۲ نفر کشته شدهاند که ۲۷۶ نفر از آنها غیرنظامی بودهاند.
سلاحهای ویژه و مأموران خفته
اسرائیل نام کارزار گستردهتر علیه ایران را «شیر خیزان» گذاشت. جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی، به همراه مأموران مستقر در داخل ایران، بیش از نیمی از پرتابگرهای موشکهای بالستیک ایران را نابود کردند و باقیمانده سامانههای پدافند هوایی این کشور را از کار انداختند. این حملات به حذف رهبری نظامی ایران و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجامید.
جنگندههای اسرائیلی همچنین نیروگاههای برق و سامانههای تهویهای را بمباران کردند که ایران برای راهاندازی سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم در نطنز و فردو ــ دو مرکز اصلی غنیسازی کشور ــ به آنها نیاز داشت. پس از آن، حملات گسترده بمبافکنهای رادارگریز بی-۲ اسپیریت آمریکا و شلیک انبوهی از موشکهای کروز تامهاوک انجام شد.
در داخل ایران، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، موساد، بیش از ۱۰۰ مأمور ایرانی را به کار گرفت و برخی از آنها را به یک «سلاح ویژه» سهبخشی برای اجرای حملات دقیق علیه اهداف نظامی مجهز کرد؛ این موضوع را یک مقام ارشد امنیتی اسرائیل که مستقیماً در برنامهریزی عملیات نقش داشت، اعلام کرد.
به گفته این مقام، مقامهای ایرانی برخی از پرتابگرها را بازیابی کردند، اما نه موشکها را و نه جزء سوم و محرمانه این سامانه را.
تیمهای مأموران ایرانی در اسرائیل و نقاط دیگر آموزش دیده بودند. به آنها فقط مأموریتشان گفته شده بود، نه ابعاد کامل آنچه اسرائیل در تدارک آن بود. این مقام گفت: «این عملیات در تاریخ بیسابقه است. ما داراییها و مأموران خودمان را بسیج کردیم تا پیش از آنکه نیروی هوایی [اسرائیل] وارد حریم هوایی ایران شود، به نزدیکی تهران بروند و عملیات زمینی را آغاز کنند.»
اسرائیل طی دههها به حملهای گسترده به برنامه هستهای ایران و دیگر اهداف آن اندیشیده بود. اما موانع بالقوه، یکی پس از دیگری کنار رفتند؛ آن هم پس از آنکه نخستوزیر بنیامین نتانیاهو، در پی حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، دستور نابودی دشمنان اسرائیل را صادر کرد.
حمله حماس حدود ۱۲۰۰ کشته بر جای گذاشت و به محاصره نوار غزه از سوی اسرائیل انجامید؛ محاصرهای که بازوی نظامی حماس را بهشدت تضعیف کرد و بنا بر اعلام مقامهای بهداشتی غزه، بیش از ۷۰ هزار فلسطینی در جریان آن جان باختهاند.
نیروی نیابتی قدرتمندتر تهران، حزبالله، نیز در پی حملات هوایی بیوقفه در سراسر لبنان و یک عملیات چشمگیر موساد ــ که با انفجار مواد منفجره جاسازیشده در پیجرهای تلهگذاریشده مورد استفاده این گروه همراه بود ــ بهشدت ضربه دید. حسن نصرالله، رهبر دیرینه حزبالله، در سپتامبر ۲۰۲۴ در یک حمله هوایی اسرائیل کشته شد.
به گفته مقامها، تحولات دیگری نیز برنامهریزی اسرائیل را تسریع کرد. رژیم سوریه به رهبری بشار اسد، متحد دیرینه ایران، در دسامبر ۲۰۲۴ فروپاشید. اسرائیل از خلأ قدرت بهوجودآمده بهره برد و با صدها بمباران و حمله موشکی، آنچه از توان نظامی سوریه باقی مانده بود را در هم کوبید و سپس نوار قابلتوجهی از اراضی راهبردی در جنوبغرب این کشور را به اشغال خود درآورد.
در همین حال، درگیریهای پراکنده ادامه یافت. ایران در آوریل ۲۰۲۴، پس از آنکه اسرائیل ساختمانی وابسته به سفارت ایران در دمشق، پایتخت سوریه، را هدف قرار داد و سه فرمانده ارشد ایرانی را کشت، موشکها و پهپادهایی به سوی اسرائیل شلیک کرد؛ و بار دیگر در اکتبر همان سال، پس از آنکه اسرائیل اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، را در تهران ترور کرد.
اسرائیل با حملات هوایی پاسخ داد و بخش اعظم موشکها و پهپادهای شلیکشده از سوی ایران را سرنگون کرد؛ اقدامی که تهدید تلافیجویانه آینده تهران را بهطور قابلتوجهی کاهش داد. در دومین رویارویی، اسرائیل سامانههای پیشرفته پدافند هوایی اس-۳۰۰ ساخت روسیه را که میتوانستند در جریان عملیات «شیر خیزان» تهدیدی جدی ایجاد کنند، نابود کرد.
این ژنرال نیروی هوایی اسرائیل گفت که تضعیف شدید حزبالله و سقوط اسد نقش کلیدی داشت. او افزود: «طرحها در طول سالها تغییر میکردند، اما پس از این دو رویداد، بسیار عینی و عملیاتی شدند.»
ظرایف هستهای
اسرائیل و ایالات متحده، چه در دوران ریاستجمهوری جو بایدن و چه در دوره دونالد ترامپ، بر این نظر توافق داشتند که ایران در مسیر دستیابی به سلاح هستهای حرکت میکند. اما سازمانهای اطلاعاتی دو کشور گاه در ارزیابیهای خود از فعالیتهای دانشمندان ایرانی و معنای آنها اختلاف نظر داشتند.
از سال ۲۰۲۳، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اطلاعاتی گردآوری کرد که نشان میداد پژوهشگرانی که برای واحدی در وزارت دفاع ایران موسوم به SPND کار میکنند، در حال بررسی راههایی برای ساخت سریعتر یک سلاح هستهای هستند ــ مشروط بر آنکه آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حکم مذهبی سال ۲۰۰۳ خود، موسوم به فتوا، مبنی بر منع سلاحهای اتمی را لغو کند.
بنا به ارزیابی سیا، ایرانیها در حال تحقیق روی یک جنگافزار هستهای ابتدایی بودند؛ سلاحی که با استفاده از ذخایر موجود اورانیوم غنیشده، حدود شش ماه زمان برای تولید آن لازم بود. این سلاح ابتدایی امکان آزمایش پیشاپیش یا حمل با موشک بالستیک را نداشت، اما در صورت ساخته شدن و بهکارگیری، همچنان ویرانگر میبود.
همچنین به نظر میرسید ایرانیها در حال تحقیق درباره سلاحهای همجوشی (گداخت هستهای)، نوعی پیشرفتهتر و قدرتمندتر از بمب هستهای، هستند. تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل توافق داشتند که چنین سلاحی، هرچند نگرانکننده، اما فراتر از توان دسترسی ایران است.
پس از آنکه ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق بینالمللی محدودکننده فعالیتهای هستهای ایران خارج شد، تهران تولید اورانیوم غنیشده را بهطور چشمگیری افزایش داد. نه سیا و نه موساد بر این باور نبودند که ایران ساخت بمب را آغاز کرده باشد. اما تا بهار ۲۰۲۵، تحلیلگران اسرائیلی مطمئن نبودند که خامنهای لزوماً لغو فتوای خود را بهصورت علنی اعلام کند یا اینکه آنها بتوانند بهموقع تشخیص دهند ایران در حال مونتاژ یک سلاح هستهای است.
در ۱۲ ژوئن، یک روز پیش از آغاز عملیات «شیر خیزان»، آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که تهران تعهدات خود در زمینه منع اشاعه را نقض کرده است؛ نخستین توبیخ رسمی از این دست در ۲۰ سال گذشته.
دیپلماسی و فریب اطلاعاتی
به گفته فردی آگاه از موضوع که برای تشریح تبادلات دیپلماتیک محرمانه به شرط ناشناس ماندن سخن گفت، زمانی که نتانیاهو در آغاز دور دوم ریاستجمهوری ترامپ ــ بهعنوان نخستین رهبر خارجی ــ به دیدار او رفت، چهار سناریو از چگونگی حمله به ایران را ارائه کرد.
نخستوزیر اسرائیل ابتدا به ترامپ نشان داد که اگر اسرائیل بهتنهایی حمله کند، عملیات چگونه خواهد بود. گزینه دوم این بود که اسرائیل نقش اصلی را بر عهده بگیرد و آمریکا تنها حمایت محدودی ارائه دهد. گزینه سوم، همکاری کامل دو متحد بود. و گزینه آخر، پیشتازی ایالات متحده در اجرای حمله.
پس از آن، ماهها برنامهریزی راهبردی فشرده و پنهانی آغاز شد. به گفته دو فرد مطلع، ترامپ میخواست به دیپلماسی هستهای با ایران فرصت بدهد، اما همزمان به تبادل اطلاعات و برنامهریزی عملیاتی با اسرائیل ادامه داد. یکی از این افراد گفت: «منطق این بود که اگر مذاکرات شکست بخورد، آماده اقدام باشیم.»
رهبران اسرائیل بر این باور بودند که دادن فرصت به دیپلماسی، از منظر افکار عمومی جهانی، در صورتی که در نهایت تصمیم به حمله بگیرند، اهمیت دارد. اما در عین حال نگران بودند که ترامپ، در اشتیاق خود برای دستیابی به توافق، ممکن است به توافقی بد تن دهد.
در اواسط آوریل، ترامپ به ایران ۶۰ روز فرصت داد تا با یک توافق هستهای موافقت کند. این ضربالاجل در روز پنجشنبه ۱۲ ژوئن به پایان رسید. او و نتانیاهو بهگونهای عمل کردند که ایرانیها برای آنچه در ادامه رخ خواهد داد، آمادگی نداشته باشند.
دونالد ترامپ در ۱۲ ژوئن به خبرنگاران گفت که حمله اسرائیل به ایران «کاملاً محتمل است»، اما در عین حال تأکید کرد که راهحل مذاکرهای را ترجیح میدهد. مقامهای اسرائیلی بهطور هدفمند خبر دادند که ران درمر، مشاور ارشد نتانیاهو، و دیوید بارنئا، رئیس موساد، بهزودی با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، دیدار خواهند کرد. همچنین اعلام شد که دور جدیدی از گفتوگوهای هستهای میان آمریکا و ایران برای روز یکشنبه ۱۵ ژوئن برنامهریزی شده است.
اما اسرائیل تصمیم خود را برای حمله گرفته بود؛ موضوعی که ایالات متحده نیز بهخوبی از آن آگاه بود. دیپلماسی برنامهریزیشده، نوعی فریب به شمار میرفت و مقامهای هر دو کشور رسانهها را به انتشار گزارشهایی درباره وجود شکاف میان واشنگتن و تلآویو تشویق کردند.
فردی آگاه از ماجرا گفت: «تمام گزارشهایی که نوشته شد مبنی بر اینکه بیبی با ویتکاف یا ترامپ همنظر نیست، نادرست بود.» او با استفاده از لقب نتانیاهو افزود: «اما اینکه چنین برداشتی بهطور کلی وجود داشت، مفید بود؛ چون کمک میکرد برنامهریزیها بدون جلب توجه زیاد پیش برود.»
حتی پس از آغاز کارزار بمباران و ترور اسرائیل، دولت ترامپ آخرین تلاش دیپلماتیک خود را انجام داد. واشنگتن بهطور محرمانه پیشنهادی را برای حل بنبست بر سر برنامه هستهای ایران به تهران منتقل کرد. آنچه ایران نمیدانست این بود که این پیشنهاد، آخرین فرصت پیش از آن بود که ترامپ با پیوستن توان نظامی آمریکا به عملیات اسرائیل موافقت کند.
شرایط این توافق ــ که برای نخستین بار به دست واشنگتنپست رسیده و پیشتر گزارش نشده بود ــ بسیار سنگین بود و شامل توقف حمایت تهران از نیروهای نیابتیای چون حزبالله و حماس، و همچنین «جایگزینی» تأسیسات غنیسازی سوخت فردو و «هر تأسیسات فعال دیگر» با مراکزی بود که امکان غنیسازی در آنها وجود نداشته باشد. در مقابل، ایالات متحده متعهد میشد «تمام تحریمهای اعمالشده علیه ایران» را لغو کند. این موضوع در متن پیشنهاد، به تاریخ ۱۵ ژوئن، تصریح شده است.
به گفته یک دیپلمات ارشد دخیل در این روند، اندکی پس از آنکه آمریکا این پیشنهاد را از طریق دیپلماتهای قطری به ایران منتقل کرد، تهران آن را رد کرد و ترامپ مجوز حملات نظامی آمریکا را صادر کرد.
«نمیتوان کشف علمی را از بین برد»
مقامهای آمریکا، اسرائیل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگویند خسارات واردشده به برنامه هستهای ایران، هرچند کامل نبوده، اما قابلتوجه است؛ بهگونهای که این برنامه را سالها به عقب رانده و احتمالاً در مقطع کنونی توان ایران برای غنیسازی اورانیوم در سطح قابلاستفاده برای سلاح هستهای را از میان برده است.
«بهطور کلی، خسارات ناشی از حملات هوایی به شماری از تأسیسات هستهای گسترده و در بسیاری موارد فاجعهبار بوده است.» این ارزیابی را مؤسسه علم و امنیت بینالمللی در گزارشی در ماه نوامبر و بر پایه بخشی از تصاویر ماهوارهای اعلام کرده است.
مقامهای اسرائیلی میگویند برنامه هستهای ایران «بهشدت به تأخیر افتاده است»؛ بهگونهای که سایت غنیسازی نطنز نابود شده، بخشهایی از مجتمع تحقیقاتی هستهای اصفهان از بین رفته و تأسیسات عمیقاً مدفون فردو بهشدت آسیب دیده است.
رافائل ماریانو گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به برنامه «فرانتلاین» گفت میزان خسارت «بسیار قابل توجه» است. او افزود ایران همچنان ذخیرهای نزدیک به ۹۰۰ پوند اورانیوم با غنای ۶۰ درصد را در اختیار دارد؛ سطحی که تنها یک گام با غنای ۹۰ درصد مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.
به گفته گروسی، این ذخایر «عمدتاً در همان محلهایی که پیشتر بودند» ــ یعنی اصفهان، فردو و نطنز ــ قرار دارند. با این حال، مشخص نیست ایران به این مواد دسترسی دارد یا نه، و بازرسان آژانس از زمان حملات اجازه ورود به تأسیسات کلیدی را نیافتهاند.
گروسی گفت: «بدیهی است بدون دسترسی فیزیکی به یک مکان، هرگونه ارزیابی ناقص خواهد بود.»
واشنگتنپست در ماه سپتامبر گزارش داد که ایران، از زمان پایان جنگ ۱۲روزه، ساختوساز در یک سایت زیرزمینی مرموز در جنوب نطنز، موسوم به کوه کلنگ (Pickaxe Mountain)، را افزایش داده است. به گفته مقامهای اسرائیلی و تحلیلگران مستقر در آمریکا که با واشنگتنپست گفتوگو کردهاند، ایران همچنین با کمک چین در تلاش است زرادخانه موشکهای بالستیک خود را بازسازی کند.
ترامپ هشدار داده است که اگر ایران بار دیگر اقدام به غنیسازی اورانیوم در سطوح بالا کند، با حملات نظامی مواجه خواهد شد.
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در گفتوگو با برنامه «فرانتلاین» ــ نخستین مصاحبه او با رسانهای خارجی پس از جنگ ژوئن ــ واکنشی سرد نشان داد. او گفت: «برنامه هستهای ایران هرگز نابود نخواهد شد؛ زیرا وقتی یک فناوری کشف میشود، دیگر نمیتوان آن کشف را از بین برد.»