ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 23.11.2025, 10:00
ایران در مسیری خودویرانگر گام برمی‌دارد

بنی سبتی / اسرائیل هیوم /  ۲۳ نوامبر ۲۰۲۵ 

آیت‌الله خامنه‌ای با اعتمادبه‌نفس بیشتری سخن می‌گوید و اسرائیل را «غده‌ای سرطانی که باید ریشه‌کن شود» می‌خواند؛ در حالی‌که گزارش‌ها درباره بازسازی توان نظامی ایران رو به افزایش است. با این حال، این نمایش قدرت ظاهری واقعیتی عمیق‌تر را پنهان می‌کند: بحرانی درونی و فراگیر در ساختار جمهوری اسلامی.

در هفته‌های اخیر و به‌ویژه در روزهای گذشته، مقام‌های ایرانی تهدیدهای تازه‌ای درباره احیای ظرفیت‌های هسته‌ای کشور مطرح کرده‌اند و آن را همچون ابزاری حیاتی برای بازدارندگی رژیم جلوه می‌دهند. هم‌زمان، گزارش‌های متعددی از تلاش برای بازسازی سامانه‌های تولید موشک در ایران منتشر می‌شود که ظاهراً با سرعت قابل‌توجهی در حال انجام است.

حتی گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران در حال پر کردن دوباره انبارهای موشک‌های دوربرد خود است و ذخایر پیش از جنگ با اسرائیل ـــ حدود دو هزار موشک ـــ را بازسازی می‌کند. البته باید توجه داشت که ایران در حال حاضر بخش قابل‌توجهی از پرتابگرهای خود را از دست داده و از این رو، شمار موشک‌ها به‌خودی‌خود تهدیدی به آن اندازه بزرگ نیست.

این تهدیدها مستقیماً متوجه اسرائیل، ارتش این کشور و مقامات بلندپایه آن است. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، که از آغاز جنگ تنها در چند مراسم محدود و کم‌اهمیت حضور یافته بود، به‌تدریج نشانه‌هایی از بازگشت اعتمادبه‌نفس از خود بروز می‌دهد.

هفته گذشته، او بار دیگر اسرائیل را «غده‌ای سرطانی در خاورمیانه» توصیف کرد و گفت باید «برای همیشه از میان برداشته شود». طبق روال همیشگی، سخنانش را به صورت سوم‌شخص بیان کرد تا خود را از مسئولیت مستقیم مبرّا نشان دهد و چنین القا کند که نابودی اسرائیل یا به خودیِ خود رخ می‌دهد یا به دست «انبوه مسلمانانی» که علیه اسرائیل قیام می‌کنند، بدون آنکه ایران نقش مستقیمی داشته باشد. او پیش‌تر نیز از همین شگرد استفاده کرده است.

در نگاه نخست، این اظهارات شاید تهدیدآمیز جلوه کند و هر شهروند اسرائیلی را به نگاهی بدبینانه نسبت به پیامدهای جنگ با ایران وادارد؛ نگاهی متفاوت با روزهای نخست پس از پیروزی قاطع اسرائیل بر رژیم ایران. با این حال، در پسِ این هیاهوی رسانه‌ای که ایران ایجاد می‌کند، نباید از چند واقعیت کلیدی درباره شرایط کنونی این کشور غفلت کرد.

۱. سنت دیرینه رجزخوانی

در چارچوب سنت چندصدساله ایران برای مقابله با دشمنان، این کشور همواره تمایل دارد قدرت خود را بیش از اندازه واقعی جلوه دهد و در عین حال ضعف دشمنانش را بزرگ‌نمایی کند. رژیم ایران با راه‌اندازی سایت‌ها و حساب‌های بی‌شمار در شبکه‌های اجتماعی، تصویری از نیرویی عظیم، منابع بی‌پایان و توانایی‌های نامحدود ارائه می‌دهد تا رقبای خود را مرعوب و از هرگونه اقدام علیه ایران بازدارد.

این رفتار در فارسی با واژه «رجزخوانی» شناخته می‌شود؛ سنتی که در آن جنگجوی ایرانیِ نیرومند پیش از نبرد به صف مقدم دشمن نزدیک می‌شد و با فریاد، از قدرت خود و سپاهش می‌گفت، به امید آنکه دشمن دچار هراس شود و از نبرد بپرهیزد. این تاکتیک بخشی از سنت راهبردی ایران در «پیشگیری به‌جای پاسخ» است، که نقطه مقابل دکترین اسرائیلی واکنش سریع محسوب می‌شود.

۲. فساد و ناکارآمدی در حاکمیت

امروز ایران به دست گروهی از سیاستمداران و فرماندهان سپاه پاسداران اداره می‌شود که گرفتار توهم توطئه، فساد مالی و نزاع‌های درونی‌اند. بسیاری از آنان گذرنامه غربی در اختیار دارند تا در زمان بحران از کشور بگریزند و فرزندان‌شان از پیش در غرب اقامت دارند و با پول نفت ایران دارایی‌های کلان گرد آورده‌اند. از همین‌رو، شعار «دفاع از ایران تا آخرین قطره خون» بیش از آنکه واقعیتی سیاسی باشد، پروپاگاندایی است آموخته از دستگاه‌های اطلاعاتی روسیه و چین که به مقام‌های ایرانی آموخته‌اند چگونه با ناسیونالیسمِ توخالی افکار عمومی را فریب دهند. در مقابل، اسرائیل از وجود کارشناسان حرفه‌ای، به‌ویژه در بخش امنیتی، و از مدیرانی وفادار به دولت بهره‌مند است؛ امری که برایش برتری راهبردی ایجاد می‌کند.

۳. ایرانِ خودویرانگر

زیر رهبری خامنه‌ای، ایران به کشوری خودویرانگر بدل شده است. رژیم، به‌شکلی وسواس‌آمیز منابع طبیعی و زیست‌محیطی کشور را می‌فرساید تا بودجه شبکه‌های ترور، برنامه‌های موشکی و هسته‌ای و ماشین تبلیغاتی خود را تأمین کند؛ ماشینی که نیروهایی از آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه را برای هدف قرار دادن غرب و اسرائیل جذب می‌کند. این همان کشوری است که شهروندانش از کمبود آب و برق در رنج‌اند، در حالی‌که رژیم در آفریقا برای کودکان قبیله‌ای مهدکودک می‌سازد و در آمریکای جنوبی مسجد بنا می‌کند.

به‌این‌دلیل، تهدید ایران باید در ابعاد واقعی‌اش دیده شود؛ نه بزرگ‌نمایی شود و نه بی‌اهمیت تلقی گردد. اکنون لحظه‌ای حساس است که باید واقعیت‌ها بر ترس‌های عمومی غلبه کنند. افکار عمومی اسرائیل باید بداند که ایران هرچند موشک‌های زیادی دارد، اما پرتابگر کافی در اختیار ندارد؛ و در عین حال اسرائیل موفق شده است فعالیت‌های تروریستی حزب‌الله را مختل کند و از تلاش‌های این گروه برای مسلح شدن مجدد جلوگیری نماید، با وجود اصرار ایران برای انتقال پول و سلاح به آن.

ناتوانی تاریخی ایران در مصالحه‌جویی، بارها به فروپاشی حکومت‌ها و امپراتوری‌هایش انجامیده است؛ از زمان اسکندر مقدونی ــــ که تنها در پی نوار ساحلی کوچکی نزدیک آتن بود ــــ تا فتح ایران به دست عرب‌ها و در نهایت سقوط آخرین شاه در سال ۱۹۷۹. رژیم کنونی نیز بهای تکبّر و تهدیدهای بی‌پایه خود را خواهد پرداخت، و شاید مردم ایران سرانجام نقشی در پایان دادن به آن ایفا کنند. تا آن زمان، اسرائیل بر جزئیات تهدیدهای ایران تمرکز دارد و اجازه نمی‌دهد لفاظی‌های تند رژیم، بر ارزیابی واقع‌بینانه‌اش سایه بیفکند.