اقتصاد۲۴: جیرهبندی خاموش، تهدید تخلیه پایتخت، بیعملی مزمن و خطاهای تکراری در حکمرانی آب؛ اینها یعنی حالا دیگر ایران به مرز «فاجعه آبی» رسیده و هیچ طرح پایداری در دست ندارد.
بحران آب دیگر نه هشدار آینده که واقعیت امروز است. در تهران، شبها آب بیصدا قطع میشود، وزیر نیرو از «فشار صفر» میگوید و ساخت اصطلاحی تازه به جای قطعی آب! ؛ رئیسجمهور نیز از «تخلیه پایتخت» و کارشناسان از فرسودگی ساختار و بیبرنامگی حرف میزنند.
در کشوری که ۸۰ درصد آب خود را در کشاورزیِ پرمصرف و ناکارآمد تلف میکند و بازچرخانی آب هنوز در حدِ شعار مانده، و آینده بحرانی دیگر مسألهای دور نیست؛ تهران تشنه است و دولت هنوز درگیر مُسکّنهاست.
فصل بیبارانی؛ وقتی آسمان بسته و زمین خسته است
خشکسالی در ایران دیگر پدیدهای اقلیمی نیست، یک واقعیت اجتماعی است. سدهای تهران در کمترین تراز تاریخی خود بسر میبرند و طبق اعلام مرکز ملی پیشبینی، «تا پایان آبانماه، در اغلب مناطق کشور خبری از بارش نخواهد بود».
صادق ضیاییان، رئیس این مرکز، گفته که «برای افزایش بارشها نمیتوان کاری کرد؛ تولید سامانههای بارشی انرژیای معادل چندین بمب هستهای نیاز دارد؛ اما برای این که همین میزان اندک آب را درست مدیریت کنیم، راههای زیادی وجود دارد.»او هشدار داده که ایران هنوز آب خود را در قالب محصولات کشاورزی بهصورت «آب مجازی» صادر میکند و میگوید که «برای هر کیلو هندوانه، هزار لیتر آب مصرف میشود، اما ما همچنان صادرکنندهایم. آیا واقعاً به این صادرات نیاز داریم؟»
تهرانِ بیصدا؛ جیرهبند پنهان و قطع شبانه
در تهران، اما بحران دیگر در حد هشدار نیست؛ مردم عملاً با آن زندگی میکنند. از اوایل مهرماه، شهروندان مناطق مختلف از قطع آب شبانه از ساعت ۱۰ یا ۱۲ نیمهشب تا ۵ صبح خبر دادهاند. شرکت آبفا این اقدام را «برای پر کردن مخازن روز بعد» توجیه میکند. با این حال، وزیر نیرو، عباس علیآبادی، همین روزها گفته «ممکن است مجبور شویم بعضی شبها فشار آب را تا حد صفر پایین بیاوریم... مردم حتماً به نصب ذخیرهساز آب اقدام کنند.»
این یعنی جیرهبندی رسمی در راه است، اما بیآن که حتی نامش را بگویند. در حالیکه بهظاهر از مردم خواسته میشود با خرید مخزن خانگی بحران را دور بزنند، بسیاری از خانوادهها همین حالا شبها آب ندارند و آنکه توان مالی دارد پمپ و مخزن میخرد، و آنکه ندارد، سطل و بطری میگذارد زیر شیر خشک. از سوی دیگر هیچ جدول یا اطلاعیهای از سوی دولت منتشر نمیشود. آنکه توان مالی دارد پمپ و مخزن میخرد؛ و دیگران با بطری و سطل به جنگ بیآبی میروند.
وعده تخلیه؛ هشدار یا فرار از مسئولیت؟
مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران هفته گذشته گفت «اگر تا آذر باران نبارد باید آب را جیرهبندی کنیم، و اگر باز هم نبارد باید تهران را خالی کنیم.» سخنی که شوکآور بود.سخنی که هرچند شاید برای جلب توجه دستگاههای اجرایی بیان شده باشد، اما پرسش بزرگ را پیش کشید: تهران را کجا ببریم؟ آیا دولت حتی نقشه عملیاتی برای جیرهبندی دارد که حالا از «تخلیه» سخن میگوید؟
تخلیه پایتختِ ۱۱ میلیوننفری، نه راهحل است و نه هشدارِ عاقلانه و هیچ نقشه عملیاتی برای این سناریو وجود ندارد.
از سوی دیگر درست پس از این جملات رئیس جمهوری ایران بود که یکی از نمایندگان مجلس پزشکیان را متهم کرد که «مخالفتش با قانون حجاب باعث کاهش نزولات آسمانی شده است». این سطح از اظهارنظرها نشان میدهد که سیاست آب در ایران، هنوز گروگان نگاه ایدئولوژیک و عوامپسند است؛ و اینگونه، بحران واقعی آب دوباره به حاشیه رانده شد؛ میانِ جدلهای ایدئولوژیک و فرافکنیهای مذهبی.
خطاهای تکراری در حکمرانی آب
دهههاست که دولتها با نسخهای واحد سراغ بحران میروند: «انتقال آب از جایی دیگر». از طالقان تا کرج و فیروزکوه، هر بار لولهای جدید پیشنهاد میشود، اما هیچگاه ساختار مصرف اصلاح نمیشود.
در بخش کشاورزی نیز هنوز ۸۰ تا ۹۰ درصد آب کشور صرف تولید محصولات آببر میشود و آبیاری سنتی همچنان غالب است.
حتی طرحهای مکانیزه مثل آبیاری بارانی که بدون توجه به اقلیم ایران وارد شدند، در مناطق خشک و بادخیز عملاً آب را پیش از رسیدن به خاک تبخیر میکنند. کشت برنج در مناطق خشک، هندوانه و خربزه در کویر و صدور «آب مجازی» در قالب صادرات، از مصادیق سیاستگذاری معکوس است.
از سوی دیگر، آبیاریهای مکانیزه وارداتی بدون توجه به اقلیم ایران اجرا میشوند؛ مثل آبیاری بارانی در مناطق بادخیز که نیمی از آب پیش از رسیدن به خاک تبخیر میشود.
در واقع تا بیش از ۸۰ درصد کل آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی صرف میشود؛ بخشی که نه بازده اقتصادی قابلتوجهی دارد و نه بهرهوری آبی آن قابل دفاع است. سالهاست یارانههای پنهان آب و برق، تولید محصولاتی مانند برنج، هندوانه، خربزه و ذرت را در اقلیم خشک و نیمهخشک ایران ممکن کرده، در حالیکه این محصولات بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در فهرست صادراتی نیز قرار دارند؛ یعنی صادرات آب در قالب محصول کشاورزی. کارشناسان محیطزیست بارها هشدار دادهاند که هر کیلوگرم هندوانه برابر با هزار لیتر آب تجدیدناپذیر از دسترفته است؛ آبی که هیچگاه به سفرههای زیرزمینی بازنمیگردد.
اضافه بر این سیاستهای کشاورزی در ایران عمدتاً بر پایه خودکفایی صوری و فشار سیاسی طراحی شدهاند، نه بر مبنای ملاحظات اقلیمی و اقتصادی. دولتها بهجای تغییر الگوی کشت به محصولات کمآببر و منطقهمحور، همچنان از آبیاریهای پرهزینه و غیرکارآمد مانند آبیاری بارانی در مناطق خشک حمایت میکنند؛ روشی که در باد و گرمای ایران، بخش زیادی از آب را پیش از رسیدن به خاک تبخیر میکند.
نتیجه، اما هدررفت منابع، فرونشست زمین و تهکشیدن آبخوانهاست. در حالیکه هر مترمکعب آب در کشاورزی بهطور میانگین کمتر از یکدهم ارزش افزوده مصرف آن در صنعت یا خدمات را دارد، هنوز اصلیترین سهمبر بودجه و منابع آبی کشور همین بخش است؛ بخشِ پرمصرف و کمثمر.
هم چنین در شهرها نیز فرسودگی شبکههای لولهکشی، نشت گسترده و نبود تعرفه واقعی، میلیونها مترمکعب آب را در سکوت از بین میبرد.
بازچرخانی آب؛ راهی که ایران فراموش کرد
در این میان بازچرخانی آب یا بازیافت و استفاده دوباره از فاضلاب تصفیهشده، یکی از مهمترین ابزارهای پایداری منابع آبی در جهان است.در این روش، آب مصرفشده خانگی یا صنعتی، پس از تصفیه کامل دوباره به چرخه مصرف برمیگردد؛ برای آبیاری فضای سبز، استفاده صنعتی، و حتی تغذیه سفرههای زیرزمینی.چنان که به گفته محمد ارشادی، عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب «حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آب مصرفی در منازل به فاضلاب تبدیل میشود و میتواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد. در حالی که ما در ایران هنوز این منبع عظیم را هدر میدهیم».
در حال حاضر حدود یکهزار واحد صنعتی کشور، سالانه ۸۳۰ میلیون مترمکعب آب از طریق بازچرخانی تأمین میکنند؛ عددی که در مقایسه با مصرف کل، بسیار ناچیز است.در تهران، تصفیهخانهها اغلب پساب را صرف آبیاری فضای سبز شهری میکنند و هیچ طرح جدی برای استفاده گسترده در صنعت یا بازتغذیه سفرههای زیرزمینی وجود ندارد. درحالیکه در بسیاری از شهرهای جهان، بازچرخانی تبدیل به ستون اصلی سیاست آبی شده است.
نمونههای موفق بازچرخانی در جهان
سنگاپور؛ شهرِ بدون رودخانه
سنگاپور یکی از موفقترین الگوهای بازچرخانی آب در جهان است. این کشور کوچک که منابع آبی طبیعی ندارد، از اوایل دهه ۲۰۰۰ پروژهای بهنام NEWater را آغاز کرد. در این طرح، فاضلاب شهری در تصفیهخانههای پیشرفته با فرآیندهای اسمز معکوس و فرابنفش تصفیه میشود و دوباره برای مصرف صنعتی، آبیاری و حتی آب شرب استفاده میشود.امروز بیش از ۴۰ درصد نیاز آبی سنگاپور از همین آبِ بازچرخانی تأمین میشود و قرار است تا سال ۲۰۳۰ به ۵۵ درصد برسد.
کالیفرنیا؛ بازگشت آب به زمین
در ایالت کالیفرنیای آمریکا، که سالهاست با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند، پروژه «پرورش سفرههای زیرزمینی» اجرا شده است. فاضلاب تصفیهشده به زمین تزریق میشود تا آبخوانها دوباره تغذیه شوند. این آب پس از گذر از لایههای طبیعی خاک، کیفیتی نزدیک به آب شرب پیدا میکند. در لسآنجلس و سندیگو، بیش از ۳۰ درصد آب مصرفی شهر از بازچرخانی و تغذیه مصنوعی آبخوانها تأمین میشود.
پرت استرالیا؛ از فاضلاب تا امنیت آبی
پرت، یکی از خشکترین شهرهای استرالیاست. این شهر از دهه ۲۰۰۰ پروژهای گسترده برای تزریق آب تصفیهشده به سفرههای زیرزمینی آغاز کرد. اکنون حدود ۱۰۰ میلیارد لیتر آب تصفیهشده به آبخوانها بازگردانده شده و بخش بزرگی از نیاز شرب شهر را تأمین میکند. نتیجه این شد که پرت برخلاف گذشته، دیگر نگران افت سطح آب زیرزمینی نیست.
دوبی؛ بازچرخانی برای فضای سبز
در خاورمیانه نیز نمونههایی از موفقیت وجود دارد. چنان که دوبی و ابوظبی بخش عمده آب مورد نیاز فضای سبز شهری و پارکها را از طریق بازچرخانی فاضلاب تأمین میکنند. در نتیجه، مصرف آب آشامیدنی برای آبیاری تقریباً به صفر رسیده است.
اکنون در شرایط بحران آبی چه باید کرد؟
بحران آب ایران نه صرفاً نتیجه خشکسالی، که محصول دههها سوءمدیریت و انکار ساختاری است. راه برونرفت نه در ابرهای بارور است و نه در لولهکشی از کوههای اطراف؛ بلکه در اصلاح فوری سیاستهای مصرف و تولید است.
کارشناسان مجموعهای از اقدامات فوری را پیشنهاد میکنند:
- اعلام سهمیه شفاف مصرف شهری (مثلاً ۵۰ لیتر در روز برای هر نفر) با اطلاعرسانی عمومی و نقشه دقیق مناطق.
- تعرفه واقعی و پلکانی برای پرمصرفها و تخفیف برای خانوارهای کمدرآمد.
- نوسازی شبکه فرسوده شهری و کاهش تلفات آب از ۳۰ درصد به کمتر از ۱۵ درصد.
- تغییر الگوی کشت و توقف یارانه به محصولات آببر.
- سرمایهگذاری فوری در بازچرخانی آب شهری و صنعتی.
ایرانِ تشنه و سیاستهای بیافق
کارد بحران آبی در ایران اکنون به استخوان خاک تشنه رسیده و آن هم در حالیکه جهان به سمت بازچرخانی، اصلاح الگوی مصرف و تنوعبخشی منابع میرود، اما سیاستگذاران ایرانی هنوز از «انتقال آب» و «مخزن خانگی» میگویند. در برنامههای وزارت نیرو، هیچ جدول زمانبندی برای گسترش بازچرخانی در مقیاس ملی دیده نمیشود. پروژههای کوچک محلی هم یا نیمهکاره ماندهاند یا بهدلیل نبود بودجه متوقف شدهاند.کارشناسان معتقدند اگر همین امروز بازچرخانی شهری بهصورت جدی آغاز شود، میتواند تا ده سال آینده ۲۰ تا ۳۰ درصد نیاز آبی تهران را تأمین کند. این رقم معادل چند سد بزرگ است، اما بدون تخریب محیطزیست و بدون هزینههای میلیاردی انتقال آب.
تهران تشنه است و سیاستگذاران هنوز میان شعار و تصمیم معلقاند. هر شب که آب در محلهای از پایتخت قطع میشود، نشانه فروپاشی تدریجی اعتماد و کارآمدی است.راه نجات نه در دعا برای بارش، نه در تهدید به تخلیه و نه در لولهکشی تازه است؛ در بازچرخانی، اصلاح مصرف و شجاعت در تصمیمگیری است.اگر سنگاپورِ بیرودخانه توانست با بازیافت فاضلاب به خودکفایی آبی برسد، چرا تهرانِ نرسد و دریاچههای خشک، هنوز از ترس حقیقت به تخلیه پایتخت فکر میکند؟