اقتصاد ۲۴: بحران آب به مرز امنیتی شدن رسیده، اما دولت و مجلس بهجای ارائه و تنظیم بسته سیاستی روشن و کمک گرفتن از متخصصان و تجربه جهانی حالا از «تخلیه پایتخت»، «فشار صفر شبانه» و «نصب مخزن در خانهها» میگویند؛ درحالیکه جیرهبندی خاموش از ماهها پیش در تهران جریان دارد.
در اوج کمبارشی و افت بیسابقه ذخایر، رئیسجمهور صراحتاً گفت اگر تا آذر باران نبارد «باید جیرهبندی کنیم و اگر باز هم نبارد، تهران را خالی کنیم».وزیر نیرو هم «کاهش فشار تا حد صفر در شبها» و «نصب مخزن خانگی» را توصیه کرده است.
عجیب این است که وزیر نیرو در حالی این سخنان را مطرح میکند که همزمان گزارشهای میدانی و خبرهای رسمی از قطعهای چندساعته شبانه در محلات مختلف تهران حکایت دارد؛ یعنی آنچه مسئولان وعده میدهند «ممکن است» رخ دهد، عملاً ماههاست رخ داده است.
بحران چیست و چرا «جیرهبندی» محتمل است؟
اکنون بحران آبی ایران در شرایطی به گلو رسیده و امنیت غذایی، زیستی و کشاورزی کشور را تهدید میکند که سالها اخطار کارشناسان این حوزه نادیده گرفته شد و حالا ناگهان مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران از امکان تخلیه تهران سخن میگوید. پزشکیان گفته است که «اگر تا آذر ماه در تهران باران نبارد باید آب را جیرهبندی کنیم؛ اگر باز هم نبارید باید تهران را خالی کنیم.» این جمله طی ۴۸ ساعت گذشته تیتر اول رسانهها شد.
از سوی دیگر وزیر نیرو که تقریبا تاکنون هیچ برنامهای برای بحران آب ارائه نداده از زیرساختِ آسیبدیده و فرسوده میگوید. وزیر نیرو با اشاره به قدمت بیش از ۱۰۰ سال شبکه لولهکشی و خسارتهای «جنگ ۱۲ روزه» به خطوط، از مدیریت «کاهش فشار شبکه» برای مهار هدررفت خبر داده است اما گویا وزیر خبر ندارد روزهاست که این طرح در حال انجام است و از اواخر تابستان تا امروز، گزارشهای متعدد از قطع یا افت فشار شبانه در محلات مرکزی، غربی و شرقی تهران منتشر شده؛ برخی شهروندان از قطعهای منظم از ساعت ۲۲ یا ۲۴ تا ۵–۶ صبح گفتهاند. این روند بدان معناست که تهران همین حالا در فاز جیرهبندیِ خاموش است؛ بدون دستورالعمل شفاف، جدولبندی منطقهای و اطلاعرسانی صادقانه.
روایت رسمی از «فشار صفر شبانه» تا «مخزن خانگی»
از سوی دیگر عباس علیآبادی، وزیر نیرو گفته است که «ممکن است مجبور شویم بعضی شبها که مردم در آرامش هستند و کمتر آب مصرف میکنند، فشار آب را تا حد صفر پایین بیاوریم… مردم حتماً ذخیرهساز آب نصب کنند.» او همچنین میگوید که «با کاهش فشار شبکه توانستهایم ۱۵ متر مکعب بر ثانیه از هدررفت جلوگیری کنیم.»تناقض کلیدی در این میان شاید یکی همین باشد که شرکت آبفا بارها گفته «برنامه قطع آب نداریم»؛ درحالیکه شواهد محلی از قطعهای منظم شبانه خبر میدهد.
وقتی قطعِ شبانه واقعی است، توصیه به «مخزن خانگی» عملاً خصوصیسازی ریسک و طبقاتیکردن دسترسی به آب است و این یعنی هر که توانش را دارد مخزن و پمپ میخرد، دیگران با سطل و بطری صف میبندند. نمونههای میدانی از تهران همین حالا این شکاف را نشان میدهد.
حرفهای عجیب از «تخلیه تهران» تا «حجاب و نزولات آسمانی»
تهدید به تخلیه پایتخت حالا دیگر به یک موضوع جدی بعد از تهدیدهای بیگانه در جنگ ۱۲ روزه تبدیل شده است. ایده «تخلیه تهران» شاید برای تکاندادن نظام اجرایی گفته شده باشد، اما بدون وجود نقشه عملیاتی (نقاط توزیع آب، سهمیه و زمانبندی) چیزی جز اضطرابافکنی نیست. نقلقول رئیسجمهور روشن است و آن این که نقشهای عمومی در کار نیست.
از سوی دیگر نماینده مجلس در سخنانی عجیب و شاید برای شهروندان ایرانی تکراری علیه رئیسجمهور موضع گرفته و به جای یافتن راهکاری واقعی برای بحران آب به سراغ موضوع حجاب رفته است. کامران غضنفری گفته که «خودِ آقای پزشکیان باعث کاهش برکات الهی است؛ مخالفت با قانون حجاب موجب گسترش فحشا و کم شدن نزولات آسمانی شده است.» این اظهارات علنی منتشر شده و بازتاب گسترده داشته است.
کاش این نماینده مجلس و سایر همفکرانشان توضیح بدهند که چطور ترکیه اکنون در وضعیت آبی مطلوب است، چطور باکو و ارمنستان و گرجستان در همسایگی ایران همگی در وضعیت مطلوب آبی و بارش هستند و این تنها ایران است که دچار بحران شده است؟
کاش به جای این سخنان آلوده به توطئه و توهم نگاهی به روند ویرانگر سدسازیهای ترکیه علیه زیست آبی ایران میانداختند. کما این که نسبتدادنِ خشکسالی به «بدحجابی» پیشتر نیز در خطبههای رسمی تکرار شده بود. احتمالا در سال ۲۰۲۵ بار دیگر باید برای برخی قانون گذاران و مسئولان مملکت توضیح داد که بارش تابعِ دینامیکهای اقلیمی-جَوی و مدیریت منابع است؛ ربطدادن آن به پوشش یا اخلاق فردی، غیرعلمی و انحراف از پاسخ سیاستی است.
اقتصاد بحران از «هزینه اجتماعی خاموشی آب» تا «انتقال ریسک به خانوار»
مساله دیگر در این میان وضعیت بحرانی است که این کمبود آب و حتی قطع و جیره بندی آن میتواند در زیرساختهای کلان و خرد شهر، ایجاد کند. از جمله مهمترین این آسیب ها:
هزینههای پنهان: قطع شبانه بهظاهر «ارزان» است، اما هزینه آن به شکل سرمایهگذاری اجباری خانوار (مخزن، پمپ، فیلتراسیون)، خسارت سلامت (کیفیت آب ذخیرهشده/آلودگی ثانویه)، آسیب کسبوکارهای خرد شبانه و زمان تلفشده برای تأمین آب بازمیگردد.
تعرفهگذاری کجکارکرد: بدون تعرفه تصاعدی واقعی و یارانه هدفمند برای دهکهای پایین، پیام صرفهجویی شنیده نمیشود؛ نتیجه، مصرف پردرآمدها تقریباً ثابت و فشار بر کمدرآمدها خواهد بود.
ناترازی شبکه: وزیر نیرو بهدرستی از مهار هدررفت با «کاهش فشار» میگوید؛ اما کاهش دائمی فشار بدون تعمیر نشتها و نوسازی، میدان را برای پمپهای خانگی و مکش معکوس باز میکند؛ یعنی بیعدالتی هیدرولیک.
تجربه جهانی عبور از بحران وقتی شهرها واقعاً بحران را مدیریت کردند
کیپتاون (۲۰۱۸) «۵۰ لیتر» و ارتباطات شفاف
شهرداری سقف ۵۰ لیتر/نفر/روز گذاشت، فشار شبکه را پایین آورد، تاریخ «روز صفر» را هر روز بهروز کرد و نقاط توزیع بالقوه را پیشاپیش معرفی کرد؛ شهر از سقوط گذشت.
سائوپائولو (۲۰۱۴–۱۵) با روش فشار پایین و چماقوهویج تعرفهای
شرکت آب «سابِسپ» کاهش فشار را تشدید کرد و مشوق کممصرفی/جریمه پرمصرفی گذاشت؛ مصرف در فوریه ۲۰۱۵، ۳۰٪ پایین آمد.
پرت، استرالیا و استقلال نسبی از بارش
پرت با آبشیرینکنهای بزرگ و بازچرخانی تزریقی به سفرهها سهمی پایدار برای آب شرب ساخت و امروز رکورد تزریق ۱۰۰ میلیارد لیتر آب تصفیهشده را به نام خود ثبت کرده است.
اما در مقابل این تجربههای تا حدودی موفق جهانی؛ پرسشهای بیپاسخ در وضعیت امروز ایران وجود دارد.
نقشه جیرهبندی آب کجاست؟ اگر «فشار صفر شبانه» سیاست رسمی است، نقشه مناطق/ساعات چرا منتشر نمیشود؟ سیاست تعرفهای کجاست؟ بدون اصلاح قیمت، «مخزنگزیدهها» نجات مییابند و بقیه زیر بار هزینه میمانند.
برنامه نوسازی شبکه چه شد؟ صرفِ «کاهش فشار» بدون تعمیر اساسی و کاهش هدررفت ساختاری، بحران را عقب میاندازد نه حل.
مسئولیتپذیری سیاسی دولت چه میشود؟ از ایده «تخلیه پایتخت» تا نسبتدادن کمبارشی به «حجاب»، مساله سیاست عمومی کجاست؟
کشور در بحران آب فرو رفته؛ تهران در جیرهبندی خاموش است. دولت بهجای هشدارهای احساسی و توصیه «مخزن خانگی»، باید همین امروز بسته اضطراریِ آزمودهشده را اجرا و با مردم شفاف حرف بزند: برای نمونه همان روند ۵۰ لیتر/نفر/روز، همراه با نقشه زمانبندی، تعرفه بازدارنده، تعمیر نشتها و منابع اضطراری.هرچیز جز این، مدیریت بحران نیست و تنها مدیریت کمبود و انتقال ریسک به خانوادهها و شهروندان بیدفاع ایرانی است.