فرشید فرحناکیان / اعتماد
تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده علیه ایران، بار دیگر نشان دادند که دامنه اثرگذاری آنها فراتر از مرزهای تهران است. اینبار قربانی نهتنها اقتصاد ایران، بلکه دو کشور همسایهاش ترکمنستان و عراق هستند. تصمیم واشنگتن برای جلوگیری از اجرای طرح سوآپ گاز ترکمنستان به عراق از مسیر ایران، نهتنها برنامه اضطراری بغداد برای تأمین برق را مختل کرد، بلکه معادلات ژئواکونومیک آسیای میانه و خاورمیانه را نیز وارد مرحلهای تازه نمود.
عشقآباد در تردید
از منظر اقتصادی، ترکمنستان با صادرات سالانه حدود ۳۴ میلیارد مترمکعب گاز به چین، زیان فوری چندانی از این تصمیم متحمل نمیشود. از دید ژئوپلیتیکی اما اعتماد به ایران به عنوان مسیر ترانزیتی بار دیگر زیر سوال رفته است. در سالهای اخیر، عشقآباد میان دو مسیر در نوسان بود:
۱) مسیر جنوبی از طریق ایران به عراق و ترکیه (کوتاه و کمهزینه اما پرریسک سیاسی)؛
۲) مسیر غربی از طریق دریای خزر و قفقاز به اروپا (پرهزینه اما تحریمناپذیر).
قطع سوآپ با عراق عملا تیر خلاص به مسیر اول بود. به همین دلیل، تنها چند روز بعد، وزیر خارجه ترکمنستان؛ رشید مردوف، در «فروم تفلیس» بر «تعهد ترکمنستان به مسیر غربی انرژی» تأکید کرد؛ جملهای که در محافل انرژی، نشانهای از بازگشت به پروژه قدیمی خط لوله ترانسکاسپین (TCP) تلقی شد.
بغداد در تاریکی
در تابستان ۲۰۲۵، دولت عراق با هدف کاهش بحران برق، قراردادی برای واردات حدود پنج میلیارد مترمکعب در سال گاز ترکمنستان از طریق خاک ایران امضا کرد. قرار بود ایران در این سازوکار، گاز ترکمنستان را در شمال شرقی دریافت کرده و معادل آن را از مرز جنوبی خود به عراق تحویل بدهد. وزارت خزانهداری امریکا اما در اواخر اکتبر همان سال، این معامله را مصداق «انتفاع اقتصادی ایران از تجارت انرژی» دانست و آن را مشمول تحریمهای ثانویه ذیل قانون IEEPA اعلام کرد. با این تصمیم، بغداد یکی از معدود گزینههای موجود برای جایگزینی گاز ایران را از دست داد. عراق هنوز بیش از ۴۰ درصد برق خود را از نیروگاههایی تأمین میکند که وابسته به گاز وارداتیاند. در شرایطی که توسعه میادین داخلی در کرکوک و خُرمله به دلیل اختلافات با اقلیم کردستان متوقف مانده، این تصمیم واشنگتن عملا عراق را در چرخه وابستگی به همان کشوری نگه داشته که تحریمها علیه آن اعمال میشود.
تهران در حاشیه
ایران طی دهه گذشته با راهبرد سوآپ انرژی (Swap Energy) میکوشید از موقعیت جغرافیایی خود برای تبدیلشدن به هاب گازی منطقه استفاده کند. ایده ساده بود: دریافت گاز از ترکمنستان یا آذربایجان و تحویل معادل آن به مشتریان دیگر مانند عراق یا ترکیه؛ اما تحریمهای ثانویه امریکا این نقش را عملا نابود کرده. در سال ۲۰۲۲ نیز سوآپ گاز ترکمنستان با آذربایجان به دلیل اختلاف قیمت و مشکلات پرداخت متوقف شده بود. توقف سوآپ عراق دومین شکست این سیاست است. برای تهران، این یعنی از دست رفتن نفوذ اقتصادی در قفقاز و آسیای میانه و واگذاری فرصتهای ژئواکونومیک به رقبایی مانند ترکیه.
از دید واشنگتن، تضعیف نقش ایران بخشی از راهبرد بلندمدت مهار نفوذ انرژی تهران است. ایالاتمتحده هرگونه مسیر انرژی از ایران به اروپا را «تهدیدی علیه راهبرد تنوعبخشی بدون تهران» میداند. در اسناد رسمی و تحلیلی امریکا، ایران نه صرفا به عنوان یک بازیگر هستهای یا منطقهای دیده میشود، بلکه به عنوان کشور «دارای ظرفیت ژئوپلیتیک انرژی» که میتواند مسیرهای ترانزیتی جایگزین به اروپا ایجاد کند، محسوب میشود. برای مثال، در گزارش شورای آتلانتیک (Atlantic Council) تحت عنوان «The Future of US Strategy toward Iran» آمده است که فشار بر ایران باید ترکیبی از «مهار قدرت هستهای، کاهش نفوذ منطقهای و محدود کردن ظرفیتهای اقتصادی» باشد. همچنین بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) در سند «Strategy for a New Comprehensive U.S. Policy on Iran» بهصراحت بر «تقویت تحریمها علیه بخش انرژی ایران» تأکید کرده است.
در این دیدگاه، مسیرهای انرژی ایران؛ چه صادرات نفت و گاز مستقیم، چه ترانزیت مسیرهای دیگر کشورها از خاک ایران، به عنوان بخشی از قدرت ایران و عامل نفوذ آن در منطقه دیده میشود که امریکا میکوشد آن را محدود کند.
روشنساز کلام: احیای رویای ترانسکاسپین
تحریمهای ثانویه علیه ایران ناخواسته به احیای بحث خط لوله زیر دریای خزر (TCP) انجامیدهاند. این پروژه که نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ مطرح شد، گاز ترکمنستان را از طریق بستر خزر به جمهوری آذربایجان و ازآنجا از مسیر خطوط SCP، TANAP و TAP به ترکیه و اروپا متصل میکند.
موانع سنتی TCP، شامل مخالفت روسیه و ایران به دلایل زیستمحیطی و حقوقی و نیز هزینهی سنگین ۵ تا ۱۰ میلیارد دلاری آن بوده است؛ اما اکنون، دو عامل جدید انگیزه آن را افزایش دادهاند: (1) نیاز اروپا به گاز غیرروسی پس از بحران اوکراین؛ (2) ناامنی ژئوپلیتیکی مسیر ایران. اتحادیه اروپا در تفاهمنامه ژوئیه ۲۰۲۲ متعهد شد صادرات گاز آذربایجان را تا ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال افزایش بدهد؛ اما تحقق این وعده بدون گاز ترکمنستان غیرممکن است. ازاینرو، عشقآباد میتواند به کلید تحقق وعده بروکسل بدل شود. در این میان، ترکیه که با پروژه TANAP در مرکز «کریدور جنوبی گاز» قرار دارد، به دنبال حفظ جایگاه خود به عنوان هاب انرژی است. گزارش روزنامه دیلی صباح از مذاکراتی خبر داده که برای ایجاد مسیری جایگزین از طریق کریدور زنگزور (میان ارمنستان و آذربایجان) در جریان است. این مسیر موسوم به «Trump Route» با میانجیگری امریکا مطرح شده و میتواند جایگزینی پایدار و تحریمناپذیر برای مسیر ایران باشد.
البته تحقق آن منوط به عادیسازی روابط ارمنستان و آذربایجان است؛ بااینحال، از منظر ژئواکونومیک، میتواند جایگاه ترکیه را به عنوان «هاب اصلی انرژی اوراسیا» تثبیت کند؛ درحالیکه ایران به حاشیه رانده میشود.
در ظاهر، تحریم اخیر تنها یک قرارداد منطقهای را متوقف کرده است؛ اما درواقع توازن انرژی در اوراسیا را دوباره ترسیم میکند: عراق بازنده فوری است؛ درحالیکه تابستانهایش تاریکتر میشود. ترکمنستان شاید در کوتاهمدت زیان نبیند؛ اما اعتمادش به مسیر ایران ازمیانرفته است. ترکیه و اروپا برندههای بالقوهاند؛ چون مسیرهای جایگزین را بدون تهران میسازند و ایران از «هاب انرژی» به «مسیر مسدود» فروکاسته شده است.
درنهایت، تحریمهای ثانویه امریکا به ابزاری برای بازطراحی ژئواکونومیک منطقه بدل شدهاند؛ ابزاری که نهتنها تهران را هدف گرفته؛ بلکه کل ساختار انرژی اوراسیا را از نو مهندسی میکند.