ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 04.11.2025, 13:46
دیک چینی، معاون جورج بوش درگذشت

کالوین وودوارد / آسوشیتدپرس / ۴ نوامبر ۲۰۲۵ 

دیک چینی، محافظه‌کار سرسختی که به یکی از قدرتمندترین و بحث‌برانگیزترین معاونان ریاست‌جمهوری در تاریخ ایالات متحده تبدیل شد و از اصلی‌ترین مدافعان حمله به عراق بود، در سن ۸۴ سالگی درگذشت.

خانواده چینی در بیانیه‌ای اعلام کردند که وی دوشنبه شب بر اثر عوارض ناشی از ذات‌الریه و بیماری‌های قلبی و عروقی درگذشت.

در این بیانیه آمده است: «دیک چینی دهه‌ها به کشورمان خدمت کرد، از جمله در مقام رئیس دفتر کاخ سفید، نماینده ایالت وایومینگ، وزیر دفاع و معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده. دیک چینی مردی بزرگ و نیک بود که به فرزندان و نوه‌هایش عشق به کشور را آموخت و آنان را به زندگی با شجاعت، افتخار، محبت، مهربانی و علاقه به ماهیگیری با قلاب تشویق کرد. ما بی‌نهایت سپاسگزار خدمات دیک چینی به کشورمان هستیم و از اینکه او را دوست داشتیم و مورد محبتش بودیم، خود را بسیار خوشبخت می‌دانیم.»

چینی با قدرتی آرام اما مؤثر، به دو رئیس‌جمهور — پدر و پسر — خدمت کرد. او در دوران ریاست‌جمهوری جورج اچ. دابلیو. بوش، فرماندهی نیروهای مسلح را در مقام وزیر دفاع در جنگ خلیج فارس بر عهده داشت و سپس در دوران ریاست‌جمهوری پسرش، جورج دابلیو. بوش، به عرصه عمومی بازگشت و معاون رئیس‌جمهور شد.

در عمل، چینی نقش مدیر اجرایی دولت بوشِ پسر را ایفا می‌کرد. او در اجرای تصمیمات مهم ریاست‌جمهوری، و گاه تصمیماتی که برای خودش اهمیت ویژه‌ای داشتند، نقش محوری داشت — آن هم در حالی که دهه‌ها با بیماری قلبی زندگی می‌کرد و پس از پایان دولت، تحت عمل پیوند قلب قرار گرفت. چینی همواره از ابزارهای فوق‌العاده نظارتی، بازداشت و بازجویی که در واکنش به حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به کار گرفته شدند، دفاع می‌کرد.

سال‌ها پس از ترک مقام، چینی هدف حملات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت، قرار گرفت؛ به‌ویژه پس از آنکه دخترش، لیز چینی، به منتقد برجسته جمهوری‌خواه و بررسی‌کننده تلاش‌های نومیدانه ترامپ برای حفظ قدرت پس از شکست در انتخابات و نقش او در شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در ساختمان کنگره تبدیل شد.

چینی در تبلیغی تلویزیونی برای دخترش گفت: «در طول ۲۴۶ سال تاریخ کشورمان، هیچ فردی تهدیدی بزرگ‌تر از دونالد ترامپ برای جمهوری ما نبوده است. او تلاش کرد با دروغ و خشونت، انتخابات گذشته را بدزدد و پس از آنکه رأی‌دهندگان او را رد کردند، قدرت را حفظ کند. او بزدل است.»

در چرخشی غیرمنتظره که دموکرات‌های دوران او هرگز تصور نمی‌کردند، چینی سال گذشته اعلام کرد که در انتخابات ریاست‌جمهوری به نامزد دموکرات‌ها، کامالا هریس، در برابر ترامپ رأی خواهد داد.

چینی که از پنج حمله قلبی جان سالم به‌در برده بود، مدت‌ها باور داشت که با زمان قرضی زندگی می‌کند و در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که اکنون هر صبح با لبخند از خواب بیدار می‌شود و بابت هدیه یک روز دیگر شکرگزار است — تصویری عجیب از شخصیتی که همواره در سنگرهای سیاسی حضور داشت.

معاونت ریاست‌جمهوری او با عصر تروریسم تعریف شد. چینی فاش کرد که سال‌ها پیش عملکرد بی‌سیم دستگاه تنظیم ضربان قلبش را غیرفعال کرده بود، زیرا بیم داشت تروریست‌ها از راه دور شوک کشنده‌ای به قلبش وارد کنند.

در دوران حضورش در دولت، معاونت ریاست‌جمهوری دیگر نقش تشریفاتی و حاشیه‌ای نداشت. چینی آن را به شبکه‌ای از کانال‌های پنهان تبدیل کرد تا بر سیاست‌گذاری در زمینه عراق، تروریسم، اختیارات ریاست‌جمهوری، انرژی و دیگر ارکان دستورکار محافظه‌کارانه تأثیر بگذارد.

با لبخندی نیمه‌دائمی — که منتقدان آن را پوزخند می‌نامیدند — چینی درباره شهرت گسترده‌اش به عنوان یک بازیگر پشت‌پرده شوخی می‌کرد.

او پرسید: «آیا من همان نابغه شیطانی در گوشه‌ای هستم که هیچ‌کس نمی‌بیند از سوراخش بیرون بیاید؟ در واقع، روش خوبی برای عمل کردن است.»

چینی که در موضوع عراق موضعی سخت‌گیرانه داشت و با خروج دیگر جنگ‌طلبان از دولت، روزبه‌روز منزوی‌تر می‌شد، در جنگ عراق بارها اشتباه کرد، بی‌آنکه هرگز باور خود را به درستی موضعش از دست بدهد.

او ادعا کرد که میان حملات ۲۰۰۱ به ایالات متحده و عراق پیش از جنگ، ارتباطاتی وجود دارد که واقعیت نداشتند. او گفت که نیروهای آمریکایی به عنوان آزادکننده مورد استقبال قرار خواهند گرفت؛ اما چنین نشد.

در ماه مه ۲۰۰۵، زمانی که ۱۶۶۱ سرباز آمریکایی کشته شده بودند — کمتر از نیمی از تلفات نهایی جنگ — او اعلام کرد که شورش عراق در حال فروکش کردن است.

برای تحسین‌کنندگانش، چینی در دوران بی‌ثباتی ایمان خود را حفظ کرد و حتی زمانی که ملت از جنگ و رهبران آن روی‌گردان شد، همچنان استوار باقی ماند.

اما در اواخر دوره دوم ریاست‌جمهوری بوش، نفوذ چینی کاهش یافت؛ چه به‌واسطه احکام دادگاه‌ها، چه به دلیل تغییر واقعیت‌های سیاسی.

دادگاه‌ها تلاش‌های او برای گسترش اختیارات ریاست‌جمهوری و اعمال رفتارهای سخت‌گیرانه ویژه با مظنونان تروریستی را رد کردند. مواضع جنگ‌طلبانه‌اش درباره ایران و کره شمالی نیز به‌طور کامل مورد پذیرش بوش قرار نگرفت.

چینی در ماه‌های پس از حملات ۲۰۰۱، بیشتر اوقات را در مکان‌های نامشخص سپری می‌کرد تا از بوش جدا باشد و در صورت حمله مجدد به رهبری کشور، یکی از آن دو زنده بماند.

در آن روز سرنوشت‌ساز که بوش از واشنگتن خارج شده بود، چینی حضوری ثابت و آرام در کاخ سفید داشت — دست‌کم تا زمانی که مأموران سرویس مخفی او را از زمین بلند کرده و با خود بردند؛ صحنه‌ای که معاون رئیس‌جمهور بعدها با لحنی طنزآمیز توصیف کرد.

از همان ابتدا، چینی و بوش توافقی غیررسمی اما کاملاً روشن داشتند. چینی با کنار گذاشتن هرگونه جاه‌طلبی برای جانشینی بوش، قدرتی در حد ریاست‌جمهوری به دست آورد.

این توافق تا حد زیادی پابرجا ماند.

دیو گریبین، دوست دوران کودکی چینی در کاسپر، وایومینگ، که بعدها در واشنگتن با او همکاری کرد، گفته بود: «او طوری ساخته شده که بهترین نفر دوم باشد. ذاتاً رازدار است و وفاداری‌اش شگفت‌انگیز است.»

چینی خود گفته بود: «وقتی با رئیس‌جمهور همراه شدم، تصمیم گرفتم که تنها دستورکار من، دستورکار او باشد. نمی‌خواستم مثل اغلب معاونان رئیس‌جمهور باشم — کسانی که در حال برنامه‌ریزی و تلاش برای انتخاب شدن به ریاست‌جمهوری پس از پایان دوره رئیس‌جمهور هستند.»

گرایش چینی به پنهان‌کاری و نقش‌آفرینی پشت‌صحنه بهایی داشت. او به‌عنوان یک ماکیاولی زودرنج شناخته شد که واکنشی ناکارآمد به انتقادات درباره جنگ عراق داشت. و زمانی که در سال ۲۰۰۶ در جریان شکار، به‌طور تصادفی دوستش هری ویتینگتون را از ناحیه تنه، گردن و صورت با شلیک ساچمه‌ای زخمی کرد، او و اطرافیانش در افشای این حادثه خارق‌العاده تعلل کردند.

چینی آن روز را «یکی از بدترین روزهای زندگی‌ام» نامید. قربانی، دوستش ویتینگتون، بهبود یافت و به‌سرعت او را بخشید. کمدین‌ها ماه‌ها درباره این حادثه شوخی کردند. ویتینگتون در سال ۲۰۲۳ درگذشت.

زمانی که بوش تلاش برای ریاست‌جمهوری را آغاز کرد، از چینی — یک چهره آشنا در واشنگتن که به صنعت نفت بازگشته بود — کمک خواست. چینی مسئولیت هدایت تیم انتخاب معاون رئیس‌جمهور را بر عهده گرفت.

اما بوش تصمیم گرفت بهترین گزینه، همان کسی است که برای انتخاب کمک گرفته بود.

این دو نفر با هم با نبردی طولانی پس از انتخابات سال ۲۰۰۰ روبه‌رو شدند تا بتوانند پیروزی را اعلام کنند. مجموعه‌ای از بازشماری‌ها و چالش‌های قضایی — طوفانی که از فلوریدا تا دیوان عالی کشور ادامه داشت — کشور را برای هفته‌ها در بلاتکلیفی نگه داشت.

چینی پیش از آنکه پیروزی قطعی شود، مسئولیت انتقال قدرت را بر عهده گرفت و با وجود زمان از دست‌رفته، به راه‌اندازی روان دولت کمک کرد. در دوران مسئولیت، اختلافات میان وزارتخانه‌ها برای دریافت سهم بیشتر از بودجه محدود بوش به میز او می‌رسید و اغلب همان‌جا حل‌وفصل می‌شد.

در کنگره، در راهروهایی که زمانی به‌عنوان نماینده‌ای محافظه‌کار و معاون رهبر جمهوری‌خواهان مجلس در آن‌ها قدم زده بود، چینی برای برنامه‌های رئیس‌جمهور لابی می‌کرد.

شوخی‌های زیادی درباره اینکه چینی در واقع نفر اول واشنگتن است، مطرح می‌شد؛ بوش هم بی‌تفاوت بود و خودش هم چند شوخی در این زمینه کرد. اما این شوخی‌ها در اواخر دوره ریاست‌جمهوری بوش کمتر شد، چرا که او به‌وضوح جایگاه خود را تثبیت کرده بود.

چینی به جکسون هول بازنشسته شد — نه‌چندان دور از جایی که لیز چینی چند سال بعد خانه‌ای خرید و با تثبیت اقامت در وایومینگ، در سال ۲۰۱۶ کرسی قدیمی پدرش در مجلس نمایندگان را به دست آورد. سرنوشت پدر و دختر به هم نزدیک‌تر شد، به‌ویژه زمانی که خانواده چینی به یکی از اهداف مورد علاقه ترامپ تبدیل شدند.

دیک چینی در سال ۲۰۲۲ از دخترش دفاع کرد، در حالی که او هم‌زمان نقش رهبری در کمیته تحقیق درباره ۶ ژانویه را ایفا می‌کرد و برای انتخاب مجدد در وایومینگِ بسیار محافظه‌کار تلاش می‌کرد.

رأی لیز چینی به استیضاح ترامپ پس از شورش، تحسین بسیاری از دموکرات‌ها و ناظران سیاسی خارج از کنگره را برانگیخت. اما آن تحسین‌ها و حمایت پدرش مانع از شکست سنگین او در انتخابات مقدماتی جمهوری‌خواهان نشد — سقوطی چشمگیر پس از صعود سریعش به مقام سوم در رهبری حزب جمهوری‌خواه مجلس.

دیک چینی نخستین بار در سال ۱۹۶۸ جذب سیاست شد، زمانی که به‌عنوان پژوهشگر کنگره به واشنگتن آمد. او به شاگردی نماینده دونالد رامسفلد از ایالت ایلینوی درآمد و تحت نظر او در دو نهاد دولتی و در کاخ سفید جرالد فورد خدمت کرد، تا اینکه در سن ۳۴ سالگی به مقام رئیس دفتر کاخ سفید رسید — جوان‌ترین فردی که تاکنون این سمت را داشته است.

چینی این سمت را به مدت ۱۴ ماه حفظ کرد، سپس به کاسپر بازگشت — جایی که در آن بزرگ شده بود — و برای تنها کرسی نمایندگی ایالت در مجلس نامزد شد.

در نخستین رقابت انتخاباتی‌اش برای مجلس، دچار حمله قلبی خفیفی شد و با شوخی گفت که قصد دارد گروهی به نام «قلبی‌ها برای چینی» تشکیل دهد. با این حال، پیروزی قاطعی به دست آورد و پنج دوره دیگر نیز انتخاب شد.

در سال ۱۹۸۹، چینی به‌عنوان وزیر دفاع در دولت نخست جورج بوش (بوش پدر) منصوب شد و در جریان جنگ خلیج فارس ۱۹۹۰–۱۹۹۱ که نیروهای عراق را از کویت بیرون راند، وزارت دفاع را هدایت کرد. بین دو دولت بوش، چینی ریاست شرکت هالیبرتون در دالاس را بر عهده داشت — یک شرکت بزرگ مهندسی و ساختمانی فعال در صنعت نفت.

چینی در لینکلن، نبراسکا به دنیا آمد؛ فرزند یکی از کارکنان باسابقه وزارت کشاورزی. در کاسپر، رئیس کلاس فارغ‌التحصیلی و کاپیتان مشترک تیم فوتبال بود. با بورسیه کامل به دانشگاه ییل رفت، اما پس از یک سال با نمرات مردودی ترک تحصیل کرد.

او به وایومینگ بازگشت، در دانشگاه وایومینگ ثبت‌نام کرد و رابطه‌اش با دوست دوران دبیرستان، لین آن وینسنت را از سر گرفت. آن دو در سال ۱۹۶۴ ازدواج کردند. از چینی همسرش، دخترش لیز و دختر دومش مری به جا مانده‌اند.