نیره خادمی / اعتماد
* مردم در طوماری خواستار بررسی میزان تأثیرات سوءِ ایجاد شده بر سلامتشان شدند
مردادماه امسال وقتی هنوز همگی در شوک جنگ ۱۲ روزه بودیم صدای فریادهای زنی را در شبکههای اجتماعی شنیدیم که از برداشت پتاس در محدوده تالاب گاوخونی میگفت و تاثیری که بر تالاب، آلودگیهای زیست محیطی و سلامت مردم منطقه دارد. همان زمان سازمان محیط زیست به ماجرا ورود کرد و فعالیت شرکت پتاس در ۱۳ کیلومتری تالاب گاوخونی به دلیل نبود مطالعات کامل هیدرولوژی متوقف شد تا از تبعات زیستمحیطی مشابه دریاچه ارومیه جلوگیری شود.
با وجود این اما گویا فعالیت طولانی مدت معادن و به ویژه معدن نمک در حاشیه تالاب گاوخونی که در هفتههای گذشته متوقف شد، اثرات خود را بر سلامت مردم منطقه گذاشته است. گسترش بیماریهای نادر و همچنین انواع سرطانها و به ویژه سرطان خون در میان ساکنان حسنآباد و بخشهای جرقویه و ورزنه طی سالهای گذشته به قدری بوده است که حالا مردم منطقه در طوماری خواستار رسیدگی به وضعیت و انجام تحقیقاتی در این زمینه شدهاند.
در این طومار که خطاب به استاندار و مدیران محیط زیست اصفهان، نمایندگان مجلس، شرکت آب منطقهای و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نوشته شده و تصویر آن به همراه امضای اهالی منطقه در اختیار خبرنگار روزنامه «اعتماد» قرار گرفته، آمده است: «ما امضاکنندگان زیر، اهالی بخشهای جرقویه و ورزنه (ساکنان حاشیه تالاب بینالمللی گاوخونی) خواستاریم که در جهت پیشگیری از بروز فاجعه انسانی بر اثر خشکی بستر تالاب گاوخونی و پراکنش شدید ریزگردهای آلوده به فلزات سنگین در منطقه و نگرانی از تشدید بروز انواع بیماریها، امکان جریان حداقلی دائمی آب زایندهرود برای رسیدن به تالاب گاوخونی و ایجاد پوشش مرطوب، در جهت حفظ سلامت مردم منطقه و احیای زیستبوم این تالاب را فراهم نمایند. همچنین خواهشمندیم از انجام هرگونه فعالیت صنعتی و معدنی که منجر به آسیب رسیدن به بستر بحرانی تالاب و گسترش ریزگردها و خشکی بیش از پیش تالاب میگردد، جلوگیری نمایند.»
آنها در این نامه خواستار بررسی فوری میزان تأثیرات سوءِ ایجاد شده و در کمین نشسته این مواد بر سلامت ساکنان حاشیه تالاب، بهویژه میزان گسترش انواع سرطانها شدهاند تا دستور انجام پروژههای تحقیقاتی لازم در این زمینه صادر شود.
بررسیهای خانه به خانه و شیوع انواع سرطان
هنوز البته مسوولان هیچ گونه پاسخی به درخواستهای مردم منطقه ندادهاند اما بررسیهای میدانی فرشته عالمشاه، عضو گروه بوم سبز کویر و مدیرعامل موسسه رویش سرزمین امید و هنرمند سرای آلمُن با همراهی چند تن از فعالان محیط زیست و اساتید دانشگاه، شیوع محرز سرطان در این مناطق را تایید میکند.
او به «اعتماد» میگوید: «فعالیت من در حسنآباد و روستای دستجرد متمرکز است و بر اساس مشاهدات عینی، وضعیت به گونهای است که تقریبا در هر خانهای با بیماریهای مختلفی ازجمله سرطان خون، انواع سرطانها و بیماریهای خودایمنی مواجه هستیم.»
عالمشاه از این وضعیت به شدت نگرانکننده با عنوان نوعی اپیدمی یاد میکند که باعث شده است سال گذشته در تصمیمی خودجوش یک طرح آمارگیری خانه به خانه را همراه گروهی از همکاران و فعالان محیط زیست انجام بدهند تا وضعیت دقیقتر بررسی و نوع سرطانهای شایع در این منطقه کوچک با جمعیت حدود ۵ هزار نفر مشخص شود.
«نتایج اولیه نشان داد که سرطان خون در این منطقه شایعترین نوع سرطان است و متأسفانه اکثر بیماران از این بیماری جان سالم به در نمیبرند. درمان موثر و گستردهای برای این نوع سرطان وجود ندارد و روشهایی مانند پیوند مغز استخوان نیز محدودیتها و مشکلات خاص خود را دارند. بعد از سرطان خون، بیماریهای خودایمنی نیز به طور چشمگیری در این منطقه شیوع یافته است. این روند گسترش بیماریها به گونهای است که در برخی از خانوادهها، حتی در جمعیتی کوچک، چهار نفر از اعضا به این بیماریها مبتلا هستند که این وضعیت کاملا غیرطبیعی و نگرانکننده است.»
اگر چه این گروه در بررسیهای خانه به خانه، آماری را با ذکر آدرس، شماره تلفن و دیگر مشخصات افراد دارای بیماری و خانوادههای دارای بیمار احصا کردهاند اما دست به عصا هستند و آن را اعلام نمیکنند چرا که با اعلام و انتشار آن از سوی رسانهها، احتمالا به تشویش اذهان عمومی متهم خواهند شد بنابراین ترجیح این است که مراجع قانونی با بررسیهای علمی و دقیق در این زمینه ورود کنند. این فعال محیط زیست هم میگوید که ارائه دقیق آمار نیازمند بررسی از طریق مراجع علمی و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است:
«برای بررسی دقیقتر این موضوع، درخواست رسمی و طوماری تهیه شده و از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان خواسته شده است تا وارد عمل شود و تحقیقات علمی و آماری جامع و دقیق در این زمینه انجام بدهد. هدف این است که شفافسازی کامل انجام شود، دادهها به صورت علمی تحلیل و مقایسه گردند و نتایج قابل اتکا و مستند ارایه شود. تحقیق انجام شده توسط ما پژوهش علمی محسوب نمیشود، بلکه یک آمار میدانی است که در بازه زمانی ۱۰ ساله جمعآوری شده است.»
او معتقد است که احصا آمار البته به این راحتی نیست چرا که بسیاری برای درمان به شهرهای مختلف از جمله تهران مراجعه میکنند یا مثلا مواردی که دختران جوان مثلا مبتلا به بیماری اماس هستند، خانواده آن را اعلام نمیکند. بنابراین، ضروری است که شبکه بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی به طور تخصصی و علمی وارد این موضوع شوند و با روشهای علمی وضعیت را بررسی و تحلیل کنند.
عالمشاه بحث آمار در این زمینه را این طور توصیف میکند که فرض کنید درختان منطقه به طور محسوسی در حال خشک شدن هستند که به راحتی هم قابل مشاهده است، اما برای اعلام رسمی و اقدامات بعدی نیاز به مدارک و اسناد علمی و مستند است. این مسائل در آن منطقه به قدری نزدیک و پیوسته اتفاق میافتد که آنها دیگر نمیتوانند سکوت کنند چون اصالتا اهل همان منطقه هستند و این درگیریها به طور مستقیم همه آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
فرشته عالمشاه نمونههای زیادی از اطرافیان خود را مثال میزند که در این سالها به سرطان یا بیماریهای نادر مبتلا شده، به همین دلیل فوت کرده یا هنوز درگیر بیماری هستند. «مردم به طور پیوسته و ناگهانی جلوی چشممان پرپر میشوند و این وضعیت بسیار دردناک و هشداردهنده است.»
این فعال محیط زیست تاکید میکند که قدم اول درخواست مردم منطقه ارائه آمار رسمی و شفاف است تا افکار عمومی نسبت به ابعاد مساله حساس شود: «از مسوولان میخواهیم که مرگومیرها و موارد مبتلا در محدوده مورد بحث را نسبت به جمعیت همان محدوده محاسبه و اعلام کنند (نرخهای خام و استاندارد شده به ازای جمعیت). نتایج را بهصورت آماری و مقایسهای (با بازههای زمانی و با مناطق مشابه) منتشر کنند تا مشخص شود آیا شیوع فعلی از حد انتظار فراتر رفته است یا خیر. ما در این زمینه آمادگی داریم پس از آغاز پژوهش، اطلاعاتمان را در این زمینه در اختیار پژوهشگران و نهادهای مسوول قرار بدهیم. از مسوولان ذیربط درخواست میکنیم که فورا یک مطالعه اپیدمیولوژیک مستقل و معتبر آغاز کنند و نتایج شفاف و مکتوب آن را در اختیار مردم قرار بدهند.»
کارزاری برای احیای تالاب
با وجود آنکه فعالیت معدن نمک در حال حاضر متوقف شده، درخواستهای مکرر مردم منطقه طی یک ماه و نیم گذشته برای انجام تحقیقات رسمی و علمی در این زمینهها همچنان بیپاسخ مانده است. تاکنون هیچ اعلام رسمی، گزارش مکتوب یا نتیجه مشخصی از سوی نهادهای مسوول عنوان نشده و صرفا وعدههایی مبنی بر «در حال بررسی بودن موضوع» به آنها داده شده است.
«در این زمینه دو طومار به عنوان بخشی از مستندات مردمی تهیه و منتشر شده است؛ یکی از آنها در منطقه حسنآباد برای بخش جرقویه و دیگری در منطقه ورزنه قرار داده شد. هر دو طومار با استقبال گسترده مردم مواجه شد و توسط جمع زیادی از اهالی امضا شد و برخی مسوولان محلی نیز از این درخواست مردمی حمایت کردهاند. شمارش دقیقی از امضاها انجام نشده است با وجود این، بازخوردهای مردمی از طریق تماسهای تلفنی و پیامها نشان میدهد که خواست عمومی برای پیگیری این موضوع بسیار گسترده و جدی است. در کنار این اقدامات، راهاندازی یک کارزار عمومی برای احیای تالاب نیز در دست پیگیری است و امیدواریم با مشارکت مردمی، این کارزار به تعداد مورد نظر برسد و بتواند فشار موثری برای جلب توجه نهادهای مسوول ایجاد کند.»
کارزار مربوط به احیای تالاب و حمایت از محیط زیست، این روزها در حال نهایی شدن است و نهایتا تا پایان هفته جاری، همزمان با مناسبت روز زایندهرود، در سایت کارزار منتشر خواهد شد.
نمکهای آلوده به فلزات سنگین
یکی دیگر از مشکلات جدی دیگری که این گروه در حال پیگیری آن است ورود سازمان غذا و دارو به مساله خروج معدن نمک است چرا که نمکهای آلوده به فلزات سنگین، حتی به عنوان نمک خوراکی با بستهبندیهای مناسب وارد بازار میشوند و همین موضوع سلامت مردم را به خطر میاندازد. هیچ اطلاعاتی هم درباره مسیر تولید این نمکها و فرآیند تصفیه و فرآوری آنها برای کاهش خطرات آن در دسترس نیست. این در حالی است که حتی برخی رستورانها به صورت عمده از این نمکها استفاده میکنند که نتیجه آن مشکلات جدی برای سلامت اهالی منطقه است.
«ما این موضوع را بهطور عینی مشاهده کردهایم و از منابع مختلفی که این نمکها را به رستورانداران عرضه کردهاند، اطلاع یافتهایم. این مساله به صورت تصادفی و پراکنده اتفاق افتاده است، اما میتواند یکی از عوامل مهم در گسترش بیماریهای سرطانی در منطقه باشد.»
۷۰۰ برابر فراتر از استانداردها
نگرانیها درباره حضور معادن در نزدیکی تالاب گاوخونی اما زمانی جدیتر شد که نتایج پژوهشهای اخیر محققان دانشگاه اصفهان منتشر شد و نشان داد که ذرات گرد و غبار برخاسته از بستر خشک تالاب، آلوده به فلزات سنگین است و غلظت برخی از این فلزات تا هزار برابر بیش از حد مجاز و برخی دیگر تا ۷۰۰ برابر فراتر از استانداردها است.
دکتر میثم تدین مردادماه امسال نتایج اولیه این طرح پژوهشی با عنوان «بررسی زمینشناسی و زیستمحیطی رسوبات گاوخونی» را اعلام کرد که با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان و ستاد نانو ریاستجمهوری انجام شده است و وجود غلظتهای بسیار بالای عناصری مانند آرسنیک، سرب، کادمیوم، جیوه، منیزیم و آهن در این منطقه را تایید میکند. در شرایطی که بستر تالاب و بخشهای پایانی زایندهرود خشک شده است اهالی منطقه با وزش هر نسیم ملایمی هم شاهد خیزش گرد و غبار آلوده به فلزات سنگین از بستر خشک شده به هوا و انتقال آن به سمت اصفهان و روستاهای اطراف خواهند بود. تدین معتقد است که این آلودگیها نه تنها از طریق استنشاق هوا بلکه از راههای دیگر وارد بدن میشود.
او هم ارتباط مستقیم افزایش بیماریهای مانند اماس و سرطان با افزایش این آلایندگیها را بر اساس بررسیها تایید کرده و میگوید که تنها راهکار موثر برای جلوگیری از این آلایندگی جاری شدن دوباره آب زایندهرود تا حدی است که لایهای چند سانتیمتری از آب سطح رسوبات را بپوشاند و مانع از بلند شدن گرد و غبار شود. تحقیقاتی که توسط دکتر تدین، زمینشناس و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان، انجام شده، از جمله پژوهشهای علمی معتبر در منطقه به شمار میرود.
در آخرین مرحله از این مطالعات، نمونهبرداری از ۳۰۰ نقطه مختلف در سراسر محدوده تالاب صورت گرفته است. به گفته فرشته عالمشاه، عضو گروه بوم سبز کویر در این نمونهها، میزان ۴۰ عنصر مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند.«آزمایشهای تخصصی این نمونهها با همکاری یکی از همکاران علمی او در یکی از دانشگاههای آلمان انجام و نتایج آن استخراج و مقایسه شده است.»
ماجرای معدن پتاس
«میخواهید ببینید اینجا مردم چطور میمیرند؟ میخواهید ببینید چطور گونهها منقرض میشوند؟ اینجا بیخ گوش تالاب است و این آب چشمه کشاورزی و تالاب. ببینید چطور آب را از زمین میکشند و پمپاژ میکنند تا از داخل آن پتاس در بیاورند بعد میگویند مزارع خشکیده است. پتاس این طور در تمام منطقه پخش میشود. مردم سرطان گرفتند و فقیر شدند. تا کیلومترها این کار را میکنند. ما مردم صاحب این زمینها و سرزمین هستیم نمیگذاریم این کار را انجام بدهید. انصاف ندارید؟ بچههای این منطقه دارند از سرطان میمیرند. آب نیست و کشاورزی در حال نابود شدن است. پول اینقدر ارزش دارد؟ ما زیر تابوت بچههایمان را بگیریم تا شما پول جمع کنید؟»
این بخشی از سخنان فرشته عالمشاه است که حدود دو ماه پیش در فضای مجازی دست به دست میشد و نهایتا منجر به توقف فعالیت معدن پتاس شد؛ خبری که البته کافی نیست و مردم منتظر باطل شدن مجوز آن هستند.
او حالا در این باره توضیح میدهد: «شرکت پتاسیم از سازمان صمت استان اصفهان مجوز اکتشاف گرفته است. زمینی با چند هکتار از منابع طبیعی را به آنها واگذار کردند البته با این شرط که تداخلی با مسائل محیط زیستی نداشته باشد. اگر چه فعالیت آنها متوقف شد اما ما به موضوع تبخیر آب و مسائل مرتبط با آن اعتراض داشتیم. ظاهرا هفته گذشته این موضوع در شورای معادن مطرح شده و دستوری درباره آن صادر شده است اما هنوز به صورت رسمی اعلام نشده است که آیا مجوز اکتشاف توسط شورای معادن باطل شده یا نه. این شرکت از همان ابتدا هم مجوز بهرهبرداری نداشت ولی در آن چند روز برای بهرهبرداری اقدام کرده بود.»
موضوع معادن از چندین جنبه قابل بررسی است و نخستین بحث در این باره مربوط به نوع برداشت و روش استحصال محصولات است که به گفته این فعال محیط زیست عمدتا به صورت تبخیری انجام میشود.
«روش استحصال این معادن به صورت تبخیری است، به این معنا که آب موجود در منطقه با استفاده از سیستمهای زهکشی استخراج شده و در معرض آفتاب قرار میگیرد تا تبخیر شود. در این صورت آب باقی مانده در تالابها که از سفرههای زیرزمینی به سمت آن جریان دارد و رطوبت منطقه را حفظ میکند، به تدریج کاهش مییابد. تالاب هنوز رطوبت خود را حفظ کرده و خشک نشده است، زیرا همانند یک کاسه یا گودی طبیعی است که آب از نواحی اطراف به سمت مرکز آن جریان دارد. در مناطق اطراف تالاب، با حفر زمین کمتر از یک متر به آب میرسیم و در دل تالاب حتی با فشار انگشت میتوان رطوبت را احساس کرد اما روشهای برداشت تبخیری موجب از بین رفتن این رطوبت باقیمانده میشود که توسط تپههای ماسهای، نمکها و ریزفلزات حفظ شده است. این عناصر باعث ایجاد چسبندگی و نگهداری رطوبت میشوند و با ادامه برداشت، این وضعیت به کلی از بین میرود، به گونهای که دیگر آبی به تالاب نمیرسد و تالاب به یک منطقه خشک و بیآب تبدیل خواهد شد. علاوه بر این، برداشتهای انجام شده باعث آزاد شدن فلزات سنگین و سمومی میشود که در تهنشینهای تالاب تجمع یافتهاند و با وزش باد در سطح مزارع اطراف پخش میشوند، که این موضوع میتواند اثرات منفی زیستمحیطی و بهداشتی گستردهای به دنبال داشته باشد. فعالیت معدن نمک در منطقه موجب شده است که آلایندهها بهخصوص نمکهای موجود به تمامی مزارع اطراف منتقل شوند و سلامت مردم منطقه را به شدت تهدید کنند. این روند باعث خشکی تالاب میشود و علاوه بر آن، فلزات سنگین موجود در تالاب را آزاد کرده و در محیط پخش میکند و این موضوع ارتباط مستقیمی با افزایش شیوع بیماریهای سرطانی در منطقه دارد. معدن پتاس و معدن نمک که سالها به فعالیت خود ادامه داده و حتی تا عمق تالاب گاوخونی نیز گسترش یافته بودند، اخیرا با درخواستهای مکرر و بررسیهای انجام شده، فعالیت آنها متوقف شد.»
پیگیریها در این زمینه از سال ۱۳۹۸ در زمینه معدن نمک صورت گرفته بود که در نهایت هفته گذشته شورای تأمین منطقه جرقویه فعالیت آن را هم متوقف کرد. یکی از مسائل مطرح شده در این بررسیها، سلامت مردم منطقه بود که به دلیل اثرات ناشی از فعالیتهای معدنی نگرانیهایی ایجاد کرده بود.
تالاب گاوخونی یک تالاب بینالمللی و زیستگاه مهمی برای پرندگان مهاجر است، به واسطه این فعالیتها در معرض خطر جدی قرار گرفته است. مجموعه این عوامل، از خشک شدن تالاب تا آلودگی گسترده خاک و هوا، دست به دست هم دادهاند تا اکوسیستمی بزرگ و حساس به سرعت نابود شود. این تالاب یکی از معروفترین تالابهای ایران است که در ۱۶۷ کیلومتری جنوب شرق اصفهان در کنار شهر ورزنه و در مجاورت تپههای شنی ورزنه واقع شده است و منطقه ۴۱۳۷۱ کیلومتر مربعی را پوشش داده و سالها میزبان حیوانات گوناگون بوده است. تالاب گاوخونی در منتهیالیه رودخانههای زایندهرود، زرچشمه و ایزدخواست قرار گرفته و منبع اصلی تغذیهکننده آن رودخانه زایندهرود است که به عنوان یکی از مهمترین رودخانههای فلات داخلی کشور، حوضه آبخیز زایندهرود را زهکشی و به تالاب گاوخونی ختم میشود.
مهمترین مخاطره تالاب
مساله اصلی تالاب اما عدم تأمین حقابه آن است. این موضوع در درجه اول اهمیت قرار دارد، چرا که اگر حقابه تامین نشود، باقیمانده رطوبت تالاب که تا امروز توانسته آن را زنده نگه دارد، به سرعت از بین خواهد رفت. تمام تلاش گروههای محیط زیستی منطقه هم معطوف به احیای تالاب است و احیای تالاب نه تنها برای حفظ اکوسیستم و سلامت مردم منطقه اهمیت دارد، بلکه به حفظ آبروی بینالمللی کشور نیز کمک میکند. علاوه بر این به گفته این فعال محیط زیست، جلوگیری از فرو نشست زمین و کاهش آسیبهای زیستمحیطی، همه از نتایج مستقیم بازگرداندن حقآبه و احیای تالاب است.«به طور خلاصه، احیای تالاب زایندهرود یعنی حل بسیاری از مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی منطقه.»
تغییر قوانین و کاهش نظارت محیط زیست
او به مساله مهم دیگری درباره قوانین مرتبط با معادن اشاره میکند که در سالهای اخیر به وجود آمده است؛ تغییرات قانونی که از حدود سال ۹۰ تا ۹۲ اعمال شدهاند: «این تغییرات باعث ایجاد خلأها و ضعفهای قانونی جدی شده است. به طور مشخص، طبق قوانین جدید، اگر موقعیت جغرافیایی منطقهای که متقاضی مجوز اکتشاف یا بهرهبرداری معدن در نظر دارد، جزو مناطق حفاظت شده محیط زیستی مانند پارکهای ملی و مناطق چهارگانه محیط زیستی نباشد، متقاضی نیازی به اخذ مجوز از سازمان محیط زیست ندارد. این موضوع یک مشکل جدی و نگرانکننده است، چرا که طبیعت و معدن به شدت به یکدیگر وابستهاند و این خلأ قانونی باعث شده فعالیتهای معدنی بدون نظارت محیط زیست صورت گیرد. به عنوان مثال، معدن پتاس که حدود ۵ کیلومتر بالاتر از مرز تالاب قرار دارد، فعالیت خود را بدون نیاز به دریافت مجوز از محیط زیست آغاز کرده است. اگرچه این معدن فاصله مجاز را رعایت کرده، اما فعالیت آن تأثیرات منفی جدی روی تالاب دارد، زیرا در مسیر جریان آب به سمت تالاب واقع شده است. فعالیت این معدن در مسیری صورت گرفته که جریان آب به سمت تالاب سرازیر میشود. تصور کنید یک نهر زیرزمینی وجود دارد که آب را به سمت چاهی هدایت میکند تا آن چاه را پر کند؛ اما در مسیر این نهر، یک سد ساخته شده است که باعث مسدود شدن جریان آب میشود. نکته مهم این است که سازمان محیط زیست از این سد و تغییر مسیر آب هیچ اطلاع یا آگاهی نداشته است. این موضوع میتواند به شدت به منابع آبی تالاب آسیب برساند و نیازمند ورود فوری مسوولان مربوطه برای بررسی و رفع این مشکل است.»
اخیرا هم پیشنهاداتی در مجلس مطرح شده که این روند را تسهیل میکند و دسترسی و نظارت سازمانهای محیط زیست و منابع طبیعی بر مجوزهای معادن و بررسی تاثیرات زیستمحیطی را کاهش میدهد.
به گفته عالمشاه قوانین جدید باعث میشوند مجوزهای اکتشاف و بهرهبرداری معادن راحتتر و بدون توجه کافی به مسائل محیط زیستی و منافع مردم محلی صادر شود: «این روند باعث میشود ظرفیت نظارتی و کنترلی محیط زیست به طور روزافزون محدودتر شود و مشکلات زیستمحیطی بیشتری ایجاد گردد.»
اصلاح قانون معدن در مجلس یازدهم مطرح شد اما به نتیجه نرسید و در مجلس دوازدهم با امضای ۴۷ نماینده به رییس مجلس تحویل داده شد. اولین روز شهریور امسال محمد رستمی، سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس از تشکیل کارگروهی در این کمیسیون برای بررسی طرح ساماندهی قانون معادن خبر داد و قرار است پس از بررسی آن، گزارش کمیسیون در این باره برای بررسی در جلسه علنی تقدیم هیات رییسه مجلس شود.