ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 13.09.2025, 20:00
گزارش بازجوی مصطفی تاجزاده از چرایی بازداشت او

متن زیر سخنان توجیهی مسئول پرونده‌ی سیدمصطفی تاجزاده در سازمان اطلاعات سپاه، در جمع فعالان رسانه‌ای اصولگرا است که حدود یک‌ماه پس از بازداشت وی در ۱۷ تیرماه ۱۴۰۱ و اندکی پیش از جنبش مبارک «زن زندگی آزادی» ایراد شده است. نظر به اطلاعات و نیز اعترافات مهمی که مقامات سازمان اطلاعات سپاه در این سخنرانی ارائه کرده‌اند، کانال تحکیم ملت اقدام به بازنشر متن کامل سخنان می‌نماید. لازم به یادآوری است که چکیده این جلسه، در اسناد هک شده و منتشر شده در جریان جنبش مهسا، منتشر شده بود.
تلگرام تحکیم ملت

***

ما یک تجربه‌ی موفقی با دوستان داشتیم در موضوعات مختلف از پرونده​‌های مختلفی که داشتند. آخرین پرونده مربوط به رعیت بود. انصافا دوستان خوب کار کردند و بازخورد خوبی داشت و خیلی راضی بودند و گفتند فشاری که برای نقض حکم ایشان بود با عملیات رسانه​‌ای که دوستان جبهه‌ی انقلاب داشتند تقریبا ناممکن شد و چیزی که مد نظر بود انجام شد. در جریان بازداشت تاجزاده رسانه​‌های جبهه‌ی انقلاب مقداری سردرگم بودند، روزهای اول تقریبا سکوت بود و کم کم شبهات و سوالاتی مطرح شد که چه ضرورتی داشت ایشان بازداشت بشود و در واقع بازداشت ایشان باعث انسجام‌بخشی به جریان اصلاحات بود، جریان اصلاحاتی که خودش اختلافات جدی دارند. جریان کارگزاران، روحانیون، حزب اتحاد، و اینها. بعد هم می​‌گفتند تاجزاده سال​‌ها هست که این حرف​‌ها را می​‌زند و خطری که نظام را تهدید کند نداشته، در واقع یک نماد آزادی مثلا هست و شبهات متعددی که مطرح شد.

آقای تاجزاده چند سالی بود فعالیت​‌هایی شروع کرده بود با یک شیبی آرام و ملایم ولی افزایشی و تصاعدی و در هر حال فضای رسانه‌ای را تند می​‌کرد. کاری که ابتدا بنا داشتیم بکنیم این بود که رهایش کنیم و خیلی به پر و پاش نپیچیم، چون قابل مذاکره نیست. ایشان اهل تعامل نبود و نمی​‌شد با ایشان صحبت کرد، آدم لجوج و یک دنده‌ای که قابل هضم هم نبود؛ لذا قرار بود رها کنیم مصطفی را. مصطفی روند افزایشی را طی می‌کرد و داشت به‌خصوص برای جوانان و نسل سوم اصلاحات نقش خط شکن، مرجع و یک آدمی که حریت دارد را بازی می​‌کرد. این در فضایی هست که بخشی از جبهه‌ی اصلاحات مثل بهزاد نبوی، مثل محمد خاتمی توسط نسل سوم محکوم بودند به محافظه کاری و مماشات، یکسری مثل میردامادی و این‌ها که نمی​‌خواهند بروند زندان و گوشه‌نشین شده‌اند و یکسری مانند مرعشی و ... که کاسب هستند و می​‌خواهند کاسبی‌شان به هم نخورد، در این جمع مصطفی مبرا از همه این اقدامات بود.

هر کسی حرفی می​‌زد مصطفی یک مقدار بالاترش را قبلا گفته بود. این جریان نسل سوم حزب اتحاد و این‌ها داشت فراتر می​‌رفت و مصطفی داشت رفت و برگشت از خارج کشور شروع می​‌کرد با عناصری که اون طرف آب بودند. مصطفی درست هست که به لحاظ قانونی نمی​‌توانست عضو رسمی احزاب باشد چون محکومیت داشت ولی هم در حزب مشارکت عنصر موثری بود و هم در ستاد که موثر و اثرگذار بود. مصطفی فضای پنهان بازی را به هم می​‌زد و فضاسازی می​‌کرد و اجازه نمی​‌داد اصلاح‌طلبان داخل نظام بازی کنند. انگ‌هایی به این‌ها می​‌چسباند و فضاسازی​‌هایی می​‌کرد که همکاری و کار کردن در چارچوب نظام تبدیل به انگ شده بود. ما سعی کردیم با پیغام و پسغام​ ایشان را کنترل کنیم؛ ولی خیلی موفقیت‌آمیز نبود و جمع‌بندی این شد که ایشان نمی​‌خواهد راه بیاید.

از سوی دیگر مصطفی یک کار تشکیلاتی شروع کرده بود و خارج از بدنه‌ی اصلاحات افرادی را استخدام کرده بود که شبکه‌ی رسانه‌ای تشکیل بدهد که تریبون در اختیار کسانی قرار بدهد که اصل نظام را مورد هجمه قرار می‌دهند (افرادی مثل مهدی نصیری و ...).

جریان اصلاحات بعد از سال ۹۶ به توصیه‌ی نهضت آزادی یک راهبرد دوگانه را پیش گرفت. راهبردی دوگانه این بود که تنها راه ماندگاری و قدرت‌یابی اصلاحات این بود که با خودش دو قطبی کند. یعنی اصلاحات باید دو شقه بشود. بخشی از اصلاحات در حقیقت نزدیک به نظام باشد و بخشی اصلاحاتی را نمایندگی کند که جنبش اجتماعی و مطالبات صنفی را پیگیری می‌کند.

مصطفی داشت این شبکه را راه می​‌انداخت و اگر این شبکه راه می‌افتاد و دو حرکت موفقیت آمیز انجام می‌داد، بعد از آن اگر ما حرکتی می​‌کردیم علی‌رغم اینکه هزینه‌ی بالایی داشت؛ بخش​‌های از اصلاحات از این الگوبرداری می​‌کردند و یک شبکه‌ی دیگر راه می​‌انداختند. در نتیجه ما باید این شبکه‌سازی را در نطفه کور می​‌کردیم؛ لذا جمع‌بندی این شد که باید مصطفی دستگیر بشود و در راهبرد خودمان تجدید نظر کنیم. چون مصطفی داشت نقش محوری بازی می​‌کرد و نه نقش حاشیه​‌ای. چون وقتی در حاشیه بود مشکل ایجاد نمی​‌کرد ولی وقتی داشت نسل جدید اصلاحات را تحت تاثیر قرار می​‌داد باید با او برخورد می​‌کردیم.

قوه قضاییه از مدت‌ها قبل درصدد بازداشت وی بود. مسئولان قوه قضاییه پیش از این نیز چندین بار تصمیم به برخورد با وی گرفته بودند که یک نهاد اطلاعاتی با رایزنی با آن‌ها مانع از اجرای این تصمیم می‌شد؛ اما این بار نهاد اطلاعاتی برای برخورد با او چراغ سبز نشان داد. برای برخورد با وی، طی یک هفته یک گردش کار مناسب آماده شد. اما وی یک نامه سرگشاده به رهبر انقلاب نوشت و برای کسب نظر چندین نفر آن را برای آن‌ها ارسال کرد. طبعا در صورت ارسال و انتشار این نامه، هرگونه اقدام علیه وی هزینه‌ای را به رهبری تحمیل می‌کرد. لذا تصمیم بر این شد قبل از این که وی درباره‌ی این نامه اقدام کند، بازداشت شود.

اقدامات قضایی روز پنج شنبه پایان یافت و دادسرای امنیت ساعت ۱۰ شب روز پنج شنبه احکام مربوطه را برای بازداشت وی در اختیار نهاد امنیتی قرار داد. ملاحظاتی به خاطر شلوغ کاری و هیاهوهای احتمالی وی به هنگام بازداشت وی در خانه صورت گرفت. تصمیم بر این شد که وی در بیرون منزل بازداشت شود. تیم اجرای حکم ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح منتظر خروج وی از خانه بود؛ اما این اتفاق نیفتاد. از طرف دیگر، کسب اطلاع شد که وی می‌خواهد ۴۰ دقیقه بیرون برود و سپس بازگردد و با دختران خود به شمال برود. احتمالا سفر وی به شمال هم ۵ روز طول می‌کشید و در این مدت نامه مذکور هم منتشر می‌شد و کار را سخت می‌کرد. نهایتا این که تصمیم بر این شد که برای بازداشت به منزل وی مراجعه شود. سرانجام بدون هرگونه درگیری و مقاومت و اقدام حاشیه‌ای به بهترین شکل ممکن بازداشت شد.

یک روالی ایشان از قبل داشت که نه بازجویی پس می​‌دهد و نه چیزی می​‌نویسد و نه چیزی امضا می​‌کند، نه به دادگاه می​‌آید و نه از خودش دفاع می​‌کند و نه اجازه می​‌دهد وکیلش دفاع بکند، نه درخواست تجدید نظر می​‌دهد، هیچی. مصطفی مستندات و ارتباطاتی داشت با خارج کشور، ارتباطات منظور سرویس نیست، مثلا رجبعلی مزروعی یا یک‌سری خبرنگاران انگلیسی زبان خارج کشور. یک‌سری مطالب را از داخل می​‌داد به خارج که به ‌صورت بین‌المللی پخش کنند و حمایت بین‌المللی را بیاورند. اتهامات دیگر یکی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و دیگری توهین به مقامات بود. دو نکته که خود مصطفی از آن خیلی ناراحت بود این بود که در پرونده هیچ چیزی راجع به حضرت آقا وجود ندارد. او دلش می​‌خواهد محوریت پرونده‌اش حضرت آقا باشد.

الان وضعیت پرونده این است که گردش کار خود قوه خیلی بسیار قوی شده و کیفرخواستش انشا می​‌شود و یکی دو روز آینده تمام می​‌شود یا اواخر این هفته یا هفته آینده دادگاه ایشان برگزار می‌شود. البته مصطفی مانند دوره‌ی قبل بنا دارد دادگاه نرود. با بازداشت تاجزاده جبهه‌ی اصلاحات هم غافلگیر شد. اصلاحات حداقلی آمد پای قضیه، مثلا خاتمی یک چیزی نوشت و این‌ها، که اگر نمی​‌کردند رسم رفاقت را انجام نداده بودند. دلیلش چی است؟ یکی این که خود آن‌ها اذعان دارند که مصطفی از چارچوب خارج شده بود و در چارچوب اصلاح طلبی نبود. خود اصلاح‌طلبان می​‌گفتند مصطفی محور اصلاحات نبود، محور براندازها بود.

مصطفی گفت حتی اگر مرا زندانی هم کنید خامنه‌ای را رها نمی‌کنم!  این که اصلاحات جا ماندند و فضای اجتماعی درست نکردند و بنا دارند در آستانه دادگاه فضا ایجاد کنند، مصطفی در چارچوب براندازی نرم باید زده شود، یعنی مصطفی یک افسر براندازی نرم است. ما همه‌ی ادمین‌های رسانه​‌های مصطفی را نمی​‌شناسیم؛ چرا که یک بخشی از این‌ها خارج از کشور هستند، چند تا ادمین دارد، ظرف چند روز آینده یک برخورد دیگر صورت خواهد گرفت. ما تا الان ۷ ادمین را داخل شناسایی کردیم.

تاجزاده مجسمه‌ی لجاجت هست. این که فکر کنید پوست خربزه بیندازیم و او سُر بخورد اشتباه می‌کنید، از این پوست خربزه‌ها زیاد انداختیم ولی سُر نخورد. دو تا دخترهایش خیلی مواضعشان تند است و با نرگس موسوی خیلی ارتباطات سیستماتیک دارند.

باید توجه داشت این موضوع برای اصلاحات حیثیتی نشود، اگر موضوع حیثیتی بشود همه کسانی که با مصطفی مشکل داشتند هم می​‌آیند پای کار. اگر حس کنند عدم حمایت از مصطفی مساوی هجمه به جبهه‌ی اصلاحات هست آن‌ها پای کار می‌آیند. نمی​‌گویم اصلاحات را نزنیم، بزنیم ولی به موقع بزنیم. بگذاریم مصطفی رفت تو بعد بزنیم و دعوا راه بی‌ندازیم. الان دعوا راه بیاندازیم آن‌ها قاعدتا زورشان بیشتر از ماست و اگر امپراطوری رسانه​‌ای‌شان بیاید پای کار فردا ممکن است ایران اینترنشنال و بی‌بی‌سی بیایند پشت این‌ها و بعید هست کار را از دست این‌ها بتوانیم بگیریم. بالاخره اینها باید گوش به حرف بدهند و اگر گوش به حرف ندهند به زور باید وادار کرد.

مصطفی همیشه تشکیلات را در معرض کار انجام شده قرار می​‌دهد؛ یعنی طوری جلو می‌رود که تشکیلات عقب بماند و مجبور بشوند که پشت سرش حرکت کند. برای همین یک بخش​‌هایی در رادیکال‌ترین آدم​‌های اصلاحات خوشحال هستند که مصطفی بازداشت شد.

کلیات مهم نامه اخیر وی که به رهبر انقلاب نوشته این بوده که مسئولیت تمام اتفاقات کشور را به ایشان نسبت داده است.  بازداشت تاج زاده پس از هماهنگی و توافق کامل حجت الاسلام اژه‌ای رئیس قوه قضائیه و حاج کاظم رئیس سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفته است.

نتیجه​‌ای که گرفتم این است که تمرکز ما باید حمله به شخص تاجزاده باشد و خیلی نباید سراغ اصلاحات و این‌ها برویم. باید در کیفرخواست تاجزاده بحث شبکه‌سازی، بحث براندازی و ... پررنگ بشود. ذهن افکار عمومی به راحتی قانع نمی‌شود. از طرفی نباید در کیفر خواست بحث آقا مطرح شود. 

در جلساتی که با بعضی از رفقای داخلی داشتیم خیلی حمله می​‌کردند به دستگیری تاجزاده. می​‌گفتند این آدمی بود که تره هم برایش خُرد نمی​‌کردند؛ اما دستگیری شما منجر به این شد که از او یک قهرمان درست کردید. یک فضای اینطوری هم نیروهای انقلابی از این زاویه داشتند. یادم هست طائب من را یک بار کنار کشید و گفت بالاخره حدیقف مصطفی کجاست، بالاخره چی باید بگوید که ما برخورد بکنیم، همه چی دارد می‌گوید.

بحث اصلی این هست که چارچوب کلی نظام چیست؟ این دوستان این چارچوب​‌ها را از بین بردند، یک‌بار یکی را دستگیر می​‌کردیم و می​‌گفتیم چرا این را گفتید می​‌گفتند تاجزاده از این بالاتر را گفته، کلا نظم را به هم ریخته بود. حرفی نمی​‌شد به کسی گفت چون می‌گفتند فلانی این حرف و این حرف​‌ها را زده. برای این که نظم فضای سیاسی حاکم باشد ما چاره​‌ای نداریم کسانی که از آن خط بالاتر هستند را هرس کنیم.

پیشنهادم این است که حساسیتی روی آذر منصوری نداشته باشید و بگذارید بماند، یک هوچی‌گر هست و حتما هم برای حزب اتحاد بد هست و هیچ وزن سیاسی ندارد و اصلا در بازی نیست!

من فکر می​ کنم تاجزاده ۵ سال زندانی را بگیرد. بهتر است خیلی هزینه ایجاد نکنیم و در همین روال پیش برویم. احتمال دارد قاضی آقای صلواتی باشد ولی گفتند نیاز به صلواتی نیست و هر قاضی بگذاریم واضح هست که ایشان حکم می​‌گیرد.

یک موجی ما داشتیم، زمان دستگیری تاجزاده بود و یک موج زمان دادگاه و زمان اجرای حکم، نهایتا این سه موج را می​‌توانیم داشته باشیم. این دو موج بعدی می​‌تواند تابع موج اول باشند. این که اتفاق خاصی رخ دهد، اینطور نیست. این که جریان اجتماعی ایجاد کند، اینطور نیست. بحث ما این هست که بتوانیم از این استفاده کنیم. به نظرم دادگاه هم مسئله نمی​‌شود، ولی باید از دادگاه استفاده کنیم و فضایی بسازیم و چارچوب‌های سیاسی را بسازیم، آیا نمونه​‌هایی از برخورد نظام‌​های سیاسی با براندازها وجود دارد یا ندارد، یک مدل بازخوانی از این دست می​‌خواهیم.

برای ما این حفظ نظم سیاسی خیلی مهم است. اگر مدل تاجزاده ادامه پیدا می​‌کرد و بازتولید می​‌شد که داشت بازتولید می​‌شد، سنگ رو سنگ دیگه بند نمی‌شد. این که هر کسی بخواهد نقد کند در چارچوب نظم سیاسی پذیرفته شده باید باشد. الان اتفاقی که در موضوع تاجزاده افتاد حتی خود اصلاحات هم این را نپذیرفت، به خاطر همین می​‌گویم بین این‌ها فاصله گذاری کنیم. 

یکی از نکاتی که رسانه​‌ها می​‌توانند انجام بدهند، بروند سراغ اصلاح‌طلب​ها و سوال این باشد که بالاخره استاندارد رفتار سیاسی در کشور چیست؟! خود اصلاح‌طلب​ها بیایند بگویند، بعد می​‌شود مقایسه کرد که این رفتار تاجزاده با آن استاندارد منطبق است یا خیر؟!