ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 01.09.2025, 7:11
ناسیونالیسم جدید به رهبران ایران مشروعیت نمی‌بخشد

بورجو اوزچلیک / فایننشال تایمز – ۳۱ اوت ۲۰۲۵

* صبر و تحمل مردم در برابر رژیمی که مقاومت فراملی را بر نیازهای اولیه شهروندانش ترجیح می‌دهد، رو به پایان است

دوازده روز جنگ با اسرائیل در ماه ژوئن، ضعف‌های ایران در زمینه اطلاعاتی، امنیت داخلی و پدافند هوایی را آشکار کرد. در مواجهه با تجاوز نظامی خارجی، حکومت به سراغ رویکرد ملی‌گرایانه رفت. در میدان‌های عمومی و شبکه‌های اجتماعی، مجموعه‌ای از تصاویر به ایران باستان، کوروش بزرگ، تخت‌جمشید و دیگر نمادهای پیشااسلامی در کنار نشانه‌های مذهبی شیعه ادای احترام می‌کنند. به نظر می‌رسد نوعی «ناسیونالیسم نوین» و ظهور نسلی تندرو که خود را متعهد به دفاع از جمهوری اسلامی می‌داند، در حال شکل‌گیری است.

روایت هرچه پررنگ‌تر مبنی بر این‌که غرب قابل اعتماد نیست، عملاً به سود رژیم تمام می‌شود. پس از بمباران‌های اسرائیل و تداوم ویرانی در غزه، بسیاری از ایرانیان بدبین شده‌اند که نزدیکی به غرب بتواند منافع ملی‌شان را تأمین کند. با این حال، همان‌گونه که برخی ادعا کرده‌اند، ضرورتاً اجتناب‌ناپذیر نیست که نسل بعدی ایرانیان به ایدئولوگ‌های سرسخت مذهبی یا ملی‌گرا تبدیل شوند.

هنگامی که حملات اسرائیل آغاز شد، ایرانیان یکپارچه پشت حکومت قرار نگرفتند، اما حس گسترده‌ای از غرور ملی و ایستادگی دیده می‌شد.

از آن زمان، ناسیونالیسم و ایجاد هراس دست در دست هم داده‌اند تا اقدامات سرکوبگرانه تهران علیه مخالفان، تحت پوشش دفاع از میهن، مشروع جلوه داده شود. در پی جنگ ژوئن، حکومت ایران به شدت سرکوب کرده و گزارش‌هایی از بازداشت تا ۲۱ هزار «مظنون» منتشر شده است.

برای واشنگتن و اروپا، چالش اصلی این است که ادعای رژیم را که می‌گوید غرب شریک قابل اعتمادی برای مردم ایران و آرزوهای آنان برای آینده‌ای بهتر نیست، به چالش بکشند.

جدال بر سر این‌که چه کسی نماینده گذشته، حال و آینده ملت ایران است، به شکل جدایی‌ناپذیری با بحران جانشینی در کشور گره خورده است. پرسش از این‌که چه کسی جانشین آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر کنونی خواهد شد، به قلب هویت دولت ایران بازمی‌گردد. شاید رژیم در پی حملات نظامی اسرائیل و آمریکا، از حمایت مقطعی برخوردار شده باشد، اما این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که تهران [حاکمیت ایران] همچنان با مشکل بنیادی تضعیف مشروعیت سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

شعارهای ناسیونالیستی از بالا نمی‌تواند مشکلات واقعی ایران را پنهان کند. کشور زیر فشار خاموشی‌های گسترده برق، سال‌ها خشکسالی و سوءمدیریت قرار دارد که کمبود روزانه آب را به همراه آورده است. تحریم‌های بین‌المللی که روز پنج‌شنبه از سوی رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان دوباره اعمال شد ــ با مهلتی ۳۰ روزه برای اجرا ــ در کنار کارزار «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، اقتصاد ایران را ویران کرده است. ایرانیان این را می‌دانند؛ حاکمانشان هم آگاهند.

بیشتر رژیم‌های اقتدارگرا نه به این دلیل دوام می‌آورند که تغییرناپذیرند، بلکه چون می‌آموزند خود را دگرگون کنند. تهران در هفته‌های اخیر نشان داده است که در حال تقویت تاب‌آوری سیاسی و نظامی خود برای احتمالی جنگ آینده است. انتصاب‌های نظامی به سرعت برای جایگزینی فرماندهانی انجام شد که در حملات اسرائیل کشته شدند، از جمله فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. علی لاریجانی، سیاستمدار باسابقه، بار دیگر به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شده است؛ سمتی که ۱۸ سال پیش برعهده داشت ــ نشانه‌ای از این‌که رهبران ایران از کمبود سیاستمداران عاقل و کارآزموده در عرصه دیپلماسی رنج می‌برند. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، و دیگر اصلاح‌طلبان خواستار ازسرگیری دیپلماسی شده‌اند، اما از سوی مخالفان سیاسی مورد انتقاد قرار می‌گیرند؛ کسانی که تعامل با آمریکا و اروپا را دعوتی برای تهاجم‌های آینده می‌دانند.

موضع افسران نظامی در سال‌های پیش رو سرنوشت‌ساز خواهد بود. آیا آنان همچنان به هدف سپاه پاسداران در صدور انقلاب ــ که می‌توان گفت ناکام مانده ــ پایبند خواهند ماند، یا تمرکز کمتری بر قدرت‌نمایی در خارج و توجه بیشتری به دفاع از داخل کشور خواهند داشت؟ این مسئله همچنین به توازن قدرت میان ارتش و سپاه وابسته خواهد بود.

بازگشت به دیپلماسی جدی با هدف دستیابی به توافقی پایدار ــ نه صرفاً خرید زمان ــ حیاتی است. اما ایران نشانه چندانی از تغییر مسیر نشان نمی‌دهد. در ژوئیه، آمریکا، بریتانیا و متحدان اروپایی تلاش مأموران اطلاعاتی ایران برای «قتل، ربایش و آزار افراد در اروپا و آمریکای شمالی، در نقض آشکار حاکمیت ما» را محکوم کردند. ادامه حمایت تهران از حزب‌الله و دیگر گروه‌های مسلح غیردولتی، نشانه رویکرد «همان مسیر سابق» است که هرگونه چشم‌انداز ثبات بلندمدت منطقه‌ای را تضعیف می‌کند.

در نهایت، موج ناسیونالیسم ایرانی ممکن است تهران را به سمت کاهش حمایت پرهزینه از بازیگران منطقه‌ای و تمرکز بر مشکلات مهم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخل کشور سوق دهد. چه در داخل و چه در خارج، صبر در برابر رژیمی که نیازهای مردمش را فدای پروژه «مقاومت» فراملی می‌کند، رو به پایان است. اما اگر غرب از تعامل دیپلماتیک سر باز زند و صرفاً بر فشار نظامی تکیه کند، به مردم ایران کمکی نخواهد کرد.

———
* بورجو اوزچلیک(Burcu Özçelik)، پژوهشگر ارشد در اندیشکده سلطنتی مطالعات امنیتی و دفاعی در لندن است