مایکل دوران و زینب ریبوا / وال استریت ژورنال / ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۵
جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران شاهد یک کارزار سایبری بیسابقه علیه سیستم مالی جمهوری اسلامی بود. هکهای پیشین تحت حمایت دولتها با هدف سرقت دادهها، اخاذی داراییها یا مختل کردن عملیات انجام میشدند. اما اسرائیل اقدام بسیار رادیکالتری انجام داد: داراییهای دیجیتال و سوابق بانکی را نابود کرد تا رژیم را تضعیف کند. موفقیت اسرائیل ابزارهای جدیدی را در اختیار دولت ترامپ برای مقابله با تهدید ایران قرار میدهد.
اسرائیل ابتدا بانک سپه، قدیمیترین و بزرگترین بانک دولتی ایران را هدف قرار داد. این بانک، نهاد مالی مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به نیروهای نظامی و امنیتی ایران خدمترسانی میکند و از پرداخت حقوق و مستمریها گرفته تا تأمین مالی سیستم موشکی ایران را پردازش میکند. گروه هکری «گنجشک درنده»، که با دولت اسرائیل مرتبط است، مسئولیت پاکسازی دادههای بانکی بانک سپه و از کار انداختن سیستمهای آن را بر عهده گرفت. دستگاههای خودپرداز خاموش شدند و خدمات آنلاین و حضوری متوقف گردید. پرداخت حقوق و مستمریها نیز متوقف شد.
با گسترش وحشت، هجوم به همه بانکها آغاز شد. بانک ملی، بزرگترین بانک تجاری ایران، هرچند از هک در امان مانده بود، نتوانست تقاضای نقدینگی را برآورده کند. بانک مرکزی ایران برای مهار بحران اقدام به چاپ پول و تزریق ذخایر به سیستم کرد، اما اعتماد عمومی فروپاشیده بود. بورس تهران سقوط کرد و ارزش ریال، پول ملی ایران، پس از روز اول جنگ بیش از ۱۲ درصد کاهش یافت. مقامات معاملات را متوقف کردند. صرافیهای خصوصی نیز به جای فروش دلار با نرخهای غیرپایدار، تعطیل شدند.
ایران برای محافظت از خود در برابر چنین حملاتی، یک زیرساخت مالی موازی مبتنی بر استیبلکوینها — ارزهای دیجیتالی که به داراییهایی مانند دلار وابستهاند — ایجاد کرده بود. حدود ۹۰ درصد تراکنشهای رمزارزی ایران توسط صرافی نوبیتکس انجام میشود. در ۱۸ ژوئن، گزارش شده که گروه «گنجشک درنده» ۹۰ میلیون دلار از کیفپولهای مرتبط با سپاه پاسداران را استخراج کرد و سپس با انتقال این وجوه به آدرسهایی که قابل بازیابی نبودند، این داراییها را سوزاند و برای همیشه از گردش خارج کرد. این گروه، وجوهی را هدف قرار داد که سپاه برای عملیات روزمره خود استفاده میکرد — این نشاندهنده دقت جراحیگونه و دسترسی کامل بود.
پاسخهای رژیم ناتوانی آن را آشکار کرد. ابتدا ادعا کرد که قطعیها صرفاً اختلالاتی موقتی هستند که ظرف چند ساعت برطرف میشوند. اما با افزایش نارضایتی عمومی، مقامات بحران را پذیرفتند اما تأیید نکردند که این یک حمله سایبری اسرائیلی بوده است. اقدامات دفاعی خام — مانند کاهش دسترسی به اینترنت، ممنوعیت استفاده مقامات از دستگاههای آنلاین و محدود کردن تراکنشهای رمزارزی — کمکی به تأمین امنیت زیرساخت مالی ایران نکرد.
حملات به بانک سپه و نوبیتکس مشروعیت رژیم را به شخصیترین شکل ممکن تضعیف کرد: با محروم کردن مقامات وفادار و نیروهای امنیتی از دسترسی به پول خودشان. آیا نخبگان رژیم ایران اکنون به بانکهای مرتبط با دولت اعتماد خواهند کرد یا شروع به پنهان کردن داراییهای خود در خارج از کشور خواهند کرد؟ اسرائیل با نفوذ به اقتصاد زیرزمینی نشان داد: زیرساخت مالی جمهوری اسلامی تنها به خواست دولت اسرائیل پابرجاست.
این حملات، دیپلماسی پساجنگ آقای ترامپ را از نو شکل میدهد. او در اجلاس ناتو گفت که میخواهد ایرانیها «در رفاه باشند، ما میخواهیم آنها خوب عمل کنند، اما آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند.» این توسل به انگیزه سودجویی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، آشتیجویانه به نظر میرسد، اما آقای ترامپ یک انتخاب دشوار را پیش روی آقای خامنهای قرار میدهد: از جاهطلبیهای هستهای خود دست بردارید یا با ویرانی اقتصادی روبرو شوید.
برای عملی کردن این تهدید، آمریکا و اسرائیل باید فشار را با دو گام کلیدی حفظ کنند. اول، حفظ تحریمهای اقتصادی. تحریمها علاوه بر تحمیل هزینه، منابع مالی رژیم را به سمت رمزارزها و بانکداری سایه هدایت میکنند، جایی که ابزارهای سایبری آمریکا و اسرائیل تسلط دارند. با سوق دادن پول ایران به کانالهای آسیبپذیر، تحریمها رژیم را در معرض نیروی کامل اختلال سایبری قرار میدهند.
دوم، بهرهبرداری از این برتری با تغییر سیاست سایبری آمریکا از حمایت غیرفعال به مشارکت فعال در عملیات تهاجمی. «محدودکنندگان» پنتاگون استدلال میکنند که واشنگتن باید از خاورمیانه به آسیا تغییر جهت دهد — در همه حوزهها، از جمله سایبری. اما قدرت سایبری با نیازهای این لحظه همخوانی دارد. این قدرت مؤثر، کمریسک و از نظر سیاسی پایدار است. با ترکیب جنگ مالی، عملیات سایبری و حملات دقیق محدود توسط اسرائیل، آمریکا میتواند آقای خامنهای را تحت فشار قرار دهد تا شرایط آمریکا را بپذیرد بدون گرفتار شدن در یک جنگ گرم.
همکاری سایبری آمریکا-اسرائیل همچنین همکاری میان دشمنان آمریکا را پیچیده میکند. چین، روسیه، ایران و کره شمالی به نتایج تبادلات اخیر موشکی و پهپادی در خاورمیانه و اوکراین توجه زیادی نشان دادهاند. همه آنها پیچیدهتر شدهاند. در امور نظامی، هیچ جایگزینی برای آزمایش در میدان نبرد وجود ندارد.
جنگ سایبری نیز از تجربه عملی سود میبرد. هرچه واشنگتن و اورشلیم بیشتر در میدان نبرد با هم همکاری کنند، اتحادشان قویتر میشود. و هنگامی که آزمایش بزرگ بعدی فرا برسد — که حتماً خواهد رسید — کشورهایی که با هم تحت فشار تمرین کردهاند، میدان را تحت سلطه خود درخواهند آورد.
* آقای دوران پژوهشگر ارشد و خانم ریبوا پژوهشگر در مؤسسه هادسون هستند.