ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 15.06.2025, 19:30
اتکا بر نیروهای نیابتی، اشتباه محاسباتی خامنه‌ای

جیسون برک / گاردین / یک‌شنبه، ۱۵ ژوئن ۲۰۲۵

حمله اخیر اسرائیل به خاک ایران، جدیدترین حلقه از زنجیره‌ای از تحولات است که با یورش حماس از نوار غزه به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد؛ روندی که گام‌به‌گام موجب تضعیف موقعیت منطقه‌ای تهران و تقویت نظامی اسرائیل شد. بدون وقوع این تحولات پیشین، اجرای عملیات تهاجمی مستقیم اسرائیل علیه ایران ـــ ‌که روز جمعه آغاز شد‌ـ دشوار به نظر می‌رسید.

نخستین گام، حمله نظامی اسرائیل به نوار غزه بود؛ عملیاتی که تاکنون به کشته شدن ده‌ها هزار فلسطینی انجامیده، اما تنها طی چند هفته، توان نظامی حماس را چنان تضعیف کرد که این گروه اسلام‌گرای شبه‌نظامی دیگر تهدیدی فوری برای امنیت شهروندان اسرائیل محسوب نمی‌شود.

با توجه به این‌که حماس یکی از اعضای ائتلاف موسوم به «محور مقاومت» است ـــ ‌شبکه‌ای از گروه‌های همسو در خاورمیانه که طی یک دهه گذشته با هدایت ایران برای تقویت نفوذ منطقه‌ای و بازدارندگی در برابر حمله احتمالی به برنامه هسته‌ای این کشور شکل گرفت ـــ این تحول پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده‌ای داشت.

در آوریل سال گذشته، اسرائیل مجتمع سفارت ایران در دمشق را هدف حمله هوایی قرار داد و هفت نفر را کشت. ایران در پاسخ، برای نخستین بار به‌صورت مستقیم به اسرائیل حمله کرد و موجی از پهپادها را به سمت آن پرتاب نمود؛ حمله‌ای که تأثیر نظامی چندانی نداشت. تقابل دیرینه ایران و اسرائیل که سال‌ها از طریق نیروهای نیابتی، ترورها و حملات محدود دنبال می‌شد، این‌بار به‌صورت علنی و مستقیم بروز یافت.

با تضعیف حماس، اسرائیل در پاییز گذشته تمرکز خود را به سوی حزب‌الله معطوف کرد؛ قدرتمندترین گروه عضو محور مقاومت که در لبنان مستقر است و از حمایت کامل ایران برخوردار است.

در سپتامبر، اسرائیل با انجام حملاتی موفق، تمام رده‌های رهبری حزب‌الله و بخش اعظم زرادخانه موشکی آن را نابود کرد و بدون مقاومت جدی به مناطق تحت نفوذ این گروه در جنوب لبنان یورش برد. حتی هواداران حزب‌الله نیز اذعان کردند که این گروه متحمل شکستی سخت شده است.

ایران بار دیگر حمله‌ای هوایی ترتیب داد که همچون موارد پیشین ناکارآمد بود. اسرائیل در پاسخ، با مجموعه‌ای از حملات هوایی، بخش قابل توجهی از سامانه پدافند هوایی ایران را از کار انداخت و بدین ترتیب مسیر را برای عملیات گسترده‌تر روز جمعه هموار ساخت.

به همان اندازه مهم، ضعف ناگهانی حزب‌الله سبب شد این گروه نتواند از حکومت بشار اسد ـــ ‌دیگر متحد استراتژیک ایران ـــ در برابر حملات نیروهای شورشی حمایت کند. سقوط اسد در دسامبر، به چند دهه روابط نزدیک تهران و دمشق پایان داد. این تحول، انسجام محور مقاومت را بیش از پیش تضعیف کرد، نیروهای نیابتی ایران در سوریه را در معرض آسیب قرار داد و امکان پرواز جنگنده‌های اسرائیلی به سوی اهداف آسیب‌پذیر در خاک ایران را تسهیل کرد.

با تردید شبه‌نظامیان وابسته به ایران در سوریه و عراق نسبت به عملی‌کردن تهدیدهای لفظی علیه اسرائیل، تنها بازیگر باقی‌مانده در محور مقاومت که همچنان با اسرائیل درگیر بود، حوثی‌ها در یمن بودند. آن‌ها با ایجاد مزاحمت برای کشتی‌رانی در دریای سرخ و پرتاب موشک‌هایی به سمت تل‌آویو، درگیری را ادامه دادند، اما این اقدامات نتوانستند آسیب راهبردی قابل توجهی وارد کنند.

تا اوایل بهار امسال، تصمیم علی خامنه‌ای، رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر واگذاری امنیت کشور به نیروهای نیابتی، نوعی اشتباه محاسباتی بزرگ به نظر می‌رسید؛ در همین حال، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که مشتاق استفاده از فرصتی گذرا بود، برنامه‌ریزی برای حمله‌ای گسترده را آغاز کرد؛ عملیاتی که مدت‌ها در انتظار اجرای آن بود.

اگرچه ضرب‌الاجل ماه آوریل برای آغاز این عملیات رعایت نشد، اما این تأخیر به ضرب‌الاجلی مربوط نمی‌شد که پیش‌تر از سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مطرح شده بود؛ ترامپ تنها ۶۰ روز برای مذاکره با ایران جهت رسیدن به توافقی تازه درباره برنامه هسته‌ای تهران در نظر گرفته بود ـــ ‌برنامه‌ای که اسرائیل مدعی است به آستانه تولید سلاح هسته‌ای رسیده بود. این مهلت هفته گذشته به پایان رسید.

نتانیاهو روز جمعه خطاب به مردم ایران اعلام کرد که امیدوار است عملیات نظامی جاری اسرائیل در خاک ایران، «مسیر دستیابی شما به آزادی را هموار کند».

حتی اگر هدف اسرائیل بازگرداندن ایران به دوران پیش از انقلاب ۱۹۷۹ ـــ ‌زمانی که این کشور متحد نزدیک تل‌آویو و واشینگتن بود‌ ـــ نباشد، انتخاب اهداف کنونی از سوی فرماندهان نظامی اسرائیل، می‌تواند به فروپاشی رژیمی بینجامد که از آن انقلاب تاکنون بر کشور حکومت کرده است.

این تا حد زیادی به نقش محوری نسلی از رهبران ایران بازمی‌گردد که یا بلافاصله پس از سقوط شاه، و یا حتی پیش از آن، وارد ساختار قدرت شده‌اند و همچنان جایگاه مؤثری در نظام سیاسی دارند.

نخستین قربانیان حمله روز جمعه شامل شماری از افسران بلندپایه‌ای بودند که از نخستین اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب می‌شدند؛ نهادی که در سال ۱۹۸۰ برای حفاظت از حکومت نوپای روحانیون رادیکال تأسیس شد و به مرور به موتور ایدئولوژیک انقلاب بدل گشت. برخی از این افراد همچنین کهنه‌سربازان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸) بودند؛ جنگی که بسیاری از تحلیلگران آن را بستر شکل‌گیری ساختار قدرت جمهوری اسلامی می‌دانند.

دست‌کم یکی از کسانی که در موج اول حملات کشته شد، نیز از اعضای باسابقه سپاه بود. علی شمخانی، از مشاوران ارشد علی خامنه‌ای که هدف قرار گرفت، در دهه ۱۹۷۰ فعال زیرزمینی اسلام‌گرا بود و در دهه‌های بعد، مسئولیت‌های حساسی بر عهده گرفت. خود خامنه‌ای نیز که در سال ۱۹۸۹ جانشین آیت‌الله خمینی شد، فعالیت سیاسی‌اش را از اواخر دهه ۶۰ میلادی آغاز کرده بود.

اگرچه بعید است که ایران، پس از پایان این جنگ، به کشوری همسو با اسرائیل یا آمریکا تبدیل شود، اما آنچه بسیار محتمل به نظر می‌رسد، این است که قدرت نسل انقلابی‌ای که ابتدا شاه را سرنگون کردند و سپس دهه‌ها در رأس نظام باقی ماندند، به‌شدت ـــ ‌و چه‌بسا به‌طور برگشت‌ناپذیر‌ ـــ تضعیف شود.