ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 09.05.2025, 9:13
فریدمن: این دولت اسرائیل، متحد آمریکا نیست

توماس ال. فریدمن / نیویورک تایمز / ۹ مه ۲۰۲۵

آقای رئیس‌جمهور ترامپ،

تعداد بسیار اندکی از ابتکاراتی که از زمان ورودتان به کاخ سفید پی گرفته‌اید، مورد تأیید من بوده‌اند — جز آنچه در خاورمیانه انجام داده‌اید. این‌که هفته آینده به این منطقه سفر می‌کنید و با رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر دیدار خواهید داشت — و هیچ برنامه‌ای برای دیدار با نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو در اسرائیل ندارید — به من نشان می‌دهد که درک یکی از واقعیات حیاتی را آغاز کرده‌اید: این‌که دولت فعلی اسرائیل به گونه‌ای رفتار می‌کند که منافع راهبردی ایالات متحده در منطقه را تهدید می‌کند. نتانیاهو دوست ما نیست.

البته او تصور می‌کرد که می‌تواند شما را فریب دهد و ملعبه‌ی خود کند. به همین دلیل است که من از این‌که شما با مذاکرات مستقلی که با حماس، ایران و حوثی‌ها انجام داده‌اید، به او پیام داده‌اید که به شما تسلطی ندارد — و این‌که شما زیر نفوذ او نخواهید رفت — تحت تأثیر قرار گرفته‌ام. بی‌تردید این مسئله او را به وحشت انداخته است.

هیچ تردیدی ندارم که به‌طور کلی مردم اسرائیل همچنان خود را متحدان وفادار مردم آمریکا می‌دانند — و این رابطه دوطرفه است. اما این دولت افراطی، فوق‌ملی‌گرای اسرائیل، متحد ایالات متحده نیست. چرا که این نخستین دولت در تاریخ اسرائیل است که اولویتش نه صلح با همسایگان عرب بیشتر و نه بهره‌مندی از امنیت و همزیستی بیشتر، بلکه الحاق کرانه‌ی باختری، اخراج فلسطینی‌های غزه و برپایی دوباره‌ی شهرک‌های اسرائیلی در آن منطقه است.

این تصور که اسرائیل دولتی دارد که دیگر همچون یک متحد آمریکایی رفتار نمی‌کند و نباید چنین تلقی شود، برای دوستان اسرائیل در واشنگتن واقعیتی تلخ و تکان‌دهنده است — اما باید آن را بپذیرند.

زیرا این دولت نتانیاهو، در پی‌گیری دستورکار افراطی‌اش، در حال تضعیف منافع ماست. این‌که شما اجازه نمی‌دهید نتانیاهو با شما همان کند که با سایر رؤسای جمهور آمریکا کرده، مایه‌ی اعتبار شماست. و این همچنین برای حفظ ساختار امنیتی ایالات متحده در منطقه که دولت‌های پیشین بنا نهاده‌اند، حیاتی است.

ساختار کنونی اتحاد میان آمریکا، اعراب و اسرائیل، پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳، به دست ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر پایه‌گذاری شد تا روسیه از منطقه بیرون رانده شود و آمریکا به قدرت غالب جهانی در خاورمیانه بدل شود — ساختاری که از آن زمان تا کنون به منافع ژئوپولیتیکی و اقتصادی ما خدمت کرده است. دیپلماسی نیکسون – کیسینجر منجر به توافق‌نامه‌های عقب‌نشینی سال ۱۹۷۴ میان اسرائیل، سوریه و مصر شد. آن توافق‌ها، زمینه‌ساز معاهده‌ی صلح کمپ‌دیوید شدند. و کمپ‌دیوید نیز مقدمات توافق‌های صلح اسلو را فراهم کرد. نتیجه این روند، منطقه‌ای تحت سلطه‌ی آمریکا، متحدان عرب آن و اسرائیل بود.

اما این کل ساختار، تا حد زیادی، بر پایه‌ی تعهد مشترک آمریکا و اسرائیل به راه‌حل دوکشوری شکل گرفت — تعهدی که خود شما در دوره‌ی نخست ریاست‌جمهوری‌تان با طرح تأسیس کشور فلسطین در غزه و کرانه‌ی باختری در کنار اسرائیل سعی در پیشبرد آن داشتید — البته به شرط آن‌که فلسطینی‌ها اسرائیل را به رسمیت بشناسند و بپذیرند که کشورشان غیرنظامی باقی بماند.

این دولت نتانیاهو اما، زمانی که در اواخر سال ۲۰۲۲ به قدرت رسید، الحاق کرانه‌ی باختری را در اولویت خود قرار داد — بسیار پیش‌تر از تهاجم وحشیانه‌ی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ — و نه ساختار امنیتی-صلحی که ایالات متحده برای منطقه بنا نهاده است.

دولت بایدن تقریباً به مدت یک سال از نتانیاهو خواست و تمنا کرد که فقط یک کار را برای آمریکا و برای اسرائیل انجام دهد: موافقت با گشودن گفت‌وگو با تشکیلات خودگردان فلسطین درباره‌ی یک راه‌حل دوکشوری در آینده، با یک نهاد اصلاح‌شده — در ازای آن‌که عربستان سعودی روابط خود را با اسرائیل عادی کند. این امر مسیر تصویب یک پیمان امنیتی میان آمریکا و عربستان در کنگره را هموار می‌کرد تا توازن در برابر ایران برقرار شود و چین نیز از معادله کنار گذاشته شود.

نتانیاهو از انجام این کار سر باز زد، چرا که افراط‌گرایان یهودی حاضر در کابینه‌اش اعلام کردند در صورت چنین اقدامی، دولت او را سرنگون خواهند کرد — و با توجه به اینکه نتانیاهو در چندین پرونده‌ی فساد در حال محاکمه است، او نمی‌توانست از امتیاز نخست‌وزیری که موجب طولانی شدن روند محاکمه و احتمالا جلوگیری از زندان می‌شود، چشم‌پوشی کند.

نتیجه آن شد که نتانیاهو منافع شخصی خود را بر منافع اسرائیل و آمریکا مقدم دانست. عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی — مهم‌ترین قدرت مسلمان — که بر پایه‌ی تلاش برای تحقق راه‌حل دوکشوری با فلسطینی‌های میانه‌رو استوار می‌بود، می‌توانست درهای جهان اسلام را به روی گردشگران، سرمایه‌گذاران و نوآوران اسرائیلی بگشاید، تنش میان مسلمانان و یهودیان در سرتاسر جهان را کاهش دهد و مزایای آمریکا در خاورمیانه که از زمان نیکسون و کیسینجر پایه‌ریزی شده بود را برای یک دهه یا بیشتر تثبیت کند.

اما پس از دو سال فریب‌کاری نتانیاهو، ظاهراً هم آمریکایی‌ها و هم سعودی‌ها تصمیم گرفته‌اند از دخالت اسرائیل در این توافق صرف‌نظر کنند — که این، ضربه‌ای واقعی به منافع اسرائیل و مردم یهودی است. خبرگزاری رویترز روز پنج‌شنبه گزارش داد که «ایالات متحده دیگر عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل را به‌عنوان شرط پیشرفت در مذاکرات همکاری هسته‌ای غیرنظامی مطالبه نمی‌کند.»


توماس ال. فریدمن

و اکنون ممکن است اوضاع از این هم بدتر شود. نتانیاهو در حال آماده‌سازی برای حمله‌ی دوباره به غزه است؛ با طرحی برای راندن جمعیت فلسطینی آن منطقه به گوشه‌ای کوچک، که از یک سو به دریای مدیترانه و از سوی دیگر به مرز مصر محدود است — در حالی‌که همزمان با سرعت و وسعتی روزافزون، الحاق عملی کرانه‌ی باختری را نیز پیش می‌برد. این اقدامات موجب خواهد شد که اسرائیل (و به‌ویژه رئیس ستاد جدید ارتش آن، ایال زمیر) با اتهامات بیشتری در زمینه‌ی ارتکاب جنایات جنگی روبرو شود — اتهاماتی که نتانیاهو انتظار دارد دولت شما از او در برابر آن‌ها محافظت کند.

من هیچ‌گونه همدردی با حماس ندارم. آن را سازمانی بیمار می‌دانم که زیانی عظیم به آرمان فلسطین وارد کرده است. حماس مسئول اصلی فاجعه انسانی غزه‌ی امروز است. رهبران حماس باید مدت‌ها پیش گروگان‌ها را آزاد می‌کردند و از غزه خارج می‌شدند، تا دیگر بهانه‌ای برای ازسرگیری جنگ از سوی اسرائیل وجود نداشته باشد. اما طرح نتانیاهو برای حمله‌ی دوباره به غزه، با هدف ایجاد جایگزینی میانه‌رو برای حماس و تحت رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین نیست. هدف، اشغال نظامی دائمی اسرائیل است؛ با هدف نانوشته‌ی تحت فشار قرار دادن همه‌ی فلسطینی‌ها برای ترک این منطقه. این یعنی نسخه‌ای دائمی از شورش و مقاومت — یعنی ویتنام در کرانه‌ی مدیترانه.

در یک سخنرانی در یک کنفرانس در ۵ مه، که توسط روزنامه‌ی صهیونیستی مذهبی «بِشِوا» برگزار شد، بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی تندروی اسرائیل، با لحنی سخن گفت که گویی هیچ اهمیتی نمی‌دهد شما چه فکری می‌کنید: «ما غزه را اشغال می‌کنیم که بمانیم»، گفت. «دیگر خبری از ورود و خروج نخواهد بود.» جمعیت محلی در کمتر از یک‌چهارم نوار غزه فشرده خواهند شد.

آموس هرئل، تحلیل‌گر نظامی روزنامه «هاآرتص»، یادآور شده است: «از آنجا که ارتش سعی خواهد کرد تلفات خود را به حداقل برساند، تحلیل‌گران انتظار دارند از نیرویی به‌ویژه خشن استفاده شود که به تخریب گسترده زیرساخت‌های غیرنظامی باقی‌مانده‌ی غزه منجر خواهد شد. جابه‌جایی جمعیت به مناطق اردوگاه‌های انسانی، همراه با کمبود مداوم غذا و دارو، می‌تواند منجر به مرگ‌های جمعی بیشتری در میان غیرنظامیان شود. ... شمار بیشتری از رهبران و افسران اسرائیلی ممکن است با پیگردهای قانونی شخصی مواجه شوند.»

در واقع، اگر این استراتژی اجرا شود، نه‌تنها ممکن است باعث طرح اتهامات بیشتری در زمینه‌ی جنایات جنگی علیه اسرائیل شود، بلکه بی‌تردید ثبات اردن و مصر را نیز به خطر خواهد انداخت. این دو ستون ساختار اتحاد ایالات متحده در خاورمیانه، هر دو نگران آن‌اند که نتانیاهو در پی آن است که فلسطینی‌ها را از غزه و کرانه‌ی باختری به داخل کشورهای آنان براند — اقدامی که حتی اگر خود فلسطینی‌ها چنین نکنند، بی‌تردید ناآرامی‌هایی ایجاد خواهد کرد که به داخل مرزهای آن کشورها سرایت خواهد کرد.

و این سیاست‌ها به شیوه‌های دیگری نیز به ما آسیب می‌زند. هانس وکسل، مشاور پیشین ارشد سیاست‌گذاری در فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام)، به من گفت: «هرچه چشم‌انداز تحقق خواسته‌های فلسطینیان نومیدانه‌تر شود، آمادگی منطقه برای گسترش همگرایی امنیتی میان آمریکا، اعراب و اسرائیل — که می‌توانست مزایای بلندمدت در برابر ایران و چین را تثبیت کند، و آن هم بدون نیاز به منابع نظامی فراوان آمریکا در منطقه — کاهش خواهد یافت.»

آقای رئیس‌جمهور، شما در خصوص خاورمیانه شمّی مستقل و درست دارید. از آن پیروی کنید. در غیر این صورت باید خود را برای این واقعیت تلخ آماده کنید: نوه‌های یهودی شما، نخستین نسلی از کودکان یهودی خواهند بود که در جهانی رشد می‌کنند که در آن، کشور یهود به کشوری مطرود بدل شده است.

اجازه دهید شما را با جملاتی از سرمقاله‌ی «هاآرتص» در ۷ مه تنها بگذارم:

«در روز سه‌شنبه، نیروی هوایی اسرائیل ۹ کودک، بین ۳ تا ۱۴ ساله، را کشت. … ارتش اسرائیل اعلام کرد که هدف، “مرکز فرماندهی و کنترل حماس” بوده و “تدابیری برای کاهش آسیب به غیرنظامیان بی‌ارتباط اتخاذ شده بود.” … ما می‌توانیم همچنان تعداد فلسطینی‌های کشته‌شده در نوار غزه — بیش از ۵۲ هزار تن، از جمله حدود ۱۸ هزار کودک — را نادیده بگیریم؛ در صحت آمار تردید کنیم، از تمام سازوکارهای سرکوب، انکار، بی‌تفاوتی، فاصله‌گذاری، عادی‌سازی و توجیه بهره ببریم. اما هیچ‌کدام از این‌ها واقعیت تلخ را تغییر نمی‌دهد: اسرائیل آن‌ها را کشت. دستان ما این کار را کردند. ما نباید نگاه‌مان را برگردانیم. باید بیدار شویم و با صدای بلند فریاد بزنیم: جنگ را متوقف کنید.»

—-
* توماس ال. فریدمن، ستون‌نویس سیاست خارجی در بخش دیدگاه نیویورک تایمز است. او از سال ۱۹۸۱ به این روزنامه پیوسته و سه بار برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شده است. وی نویسنده‌ی هفت کتاب، از جمله «از بیروت تا اورشلیم» است که جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را دریافت کرده است.