امروز فرصتی شد در خیابانهای تهران گردش مفصلی داشته باشم.
تابلوهایی شهرداری نصب کرده که ظرف ۱۷ ماه کار نیمه را، پس از ۱۷ سال تمام کردیم!!
ما که در ۱۷ سال گذشته نیمی از جانمان را مدیریتهای ناکارآمد گرفته بودند، احتمالا منظور شهردار آن بود که بقیهاش را من گرفتم!
خیلی تابلوی ترسناکی بود.
شک ندارم خالی بندی کرده بود.
بر خلاف آن تابلویربیمعنی و عکسهای بسیار بزرگ شده اسماعیل هنیه که جای عکسهای رئیسی را گرفته بودند، که او هم جای عکسهای قبلیها را پر کرده بود، هیجان در شهر موج میزد.
یعنی با وجود آنکه تابلوها فضای مردن و جنگ را فریاد میکردند اما شرایط جامعه چیز دیگری بود.
نه که مردم خیلی سرحال، بگو بخند داشته باشند، که ما سالهاست زندگی واقعی را فراموش کردهایم.
اما دیدن موتورسیکلتسواران و دوچرخهسواران خانم در خیابانها واقعا هیجانانگیز بود.
رئیس راهنمایی و رانندگی کشور چند سال پیش گفته بود ما به تقاضای گواهینامه خانمها پاسخ نمیدهیم، که قانون جلوی ما را گرفته، و یک گواهینامه هم صادر نکردند!
امروز بیایند تحویل بگیرند، اینهم گواهینامه ندادن شما! جرئت دارید جلوی خانمها را بگیرید، اصلا مامورانتان قبول نخواهند کرد، و مگر ما مردم مردهایم؟
در یکی از جنوبیترین مناطق تهران باورم نمیشد، همسرم جزو معدود خانمهایی بود که روسری داشت!
میدانم همه ایران تهران نیست، اما مگر با یک میلیون مامور هم میتوان شرایط را به شش ماه پیش و یا یک سال قبل برگرداند!؟
بنشینند در مجلس جریمه تعیین کنند، اخطار بدهند، تهدید بکنند.
خانمها کار را تمام کردهاند!
نشان دادند هارت و پورت نظام باد هواست، سر و صداهای طبلی توخالی است.
بازاریها از وضع بازار بهشدت ناراضی بودند. میگفتند اقتصاد کشور افتضاح است و مردم قدرت خرید ندارند.
این خیلی بد است. بسیاری از آنها دلشان برای همان مردم میسوخت، اما چهکار باید میکردند؟
با همان نداری مردم و مشکلات اقتصادی، احساس کردم سطح فرهنگ مردم ما، بهسرعت در حال بالا رفتن است.
نه فقط خانمها، مردها هم در برخوردهایشان بینهایت حرمتها را نگه میداشتند.
رانندگان بسیار بیشتر به قوانین احترام میگذاشتند.
کمتر زباله در خارج سطلهای زباله بود.
کودکان اصلا کودکان قدیمی نبودند، انگار همه یک دوره ادبیات و اصول تمدن رفته باشند، اصلا قابل مقایسه با کودکیهای نسل ما نبودند!
امروز با تمام وجودم احساس کردم، دیگر این مردم پذیرای هر حاکمیت ناکارآمد و یا زورگویی نیستند.
احساس کردم مردم پیش از رفتن آخوندها از رأس حاکمیت، خودشان جشناش را گرفتهاند!
موضوع بیحجابی و باحجابی دختران و زنان نیست، شجاعتی است که در رفتار آنها قابل مشاهده بود، خودباوری است که در مردم پدید آمده.
همدلی است که بوضوح قابل مشاهده است.
شاید هم اثرات زیبا شدن شهرها، با حضور بانوان باوقار و رها از بند زورگوییها باشد. شاید اثرات آن باشد که مردم متوجه شدهاند منتظر حاکمان و قدرتمندان و احزاب رسمی نباید باشند.
ایران با دستهای تک تک ما آباد و آزاد خواهد شد.
با اراده تک تک ما.
هر چند حاکمان مقداری آن را به تاخیر بیندازند.
مسیر رو به پیشرفت است.
همه چیز رو به بهبود است.
اگر معیارهایمان از پیشرفت و بهبود
علمی و منطقی باشد!
تلگرام نویسنده
@ghomeishi3