محمود النجار / بیبیسی عربی
«مساوی به نفع ایران است.» این تحلیل بعضی کارشناسها از اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل است.
شنبه شب ایران بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد.
جمهوری اسلامی اعلام کرد که این حملات «در واکنش به حمله به کنسولگری ایران در دمشق انجام شده و به همه اهداف خود رسیده است.».
ایران پیشتر تهدید کرده بود که واکنش سختی به حمله روز اول آوریل به کنسولگری خود در پایتخت سوریه نشان خواهد. در این حمله هفت فرمانده و مستشار سپاه پاسداران از جمله یک فرمانده ارشد نیروی قدس، و همین طور شش شهروند سوریه کشته شدند.
اسرائیل مانند بسیاری از حملات قبلی به خاک سوریه، مسئولیت این حمله را به صورت رسمی نپذیرفت، اما کسی تردیدی ندارد که این حمله کار اسرائیل بوده است.
دستاوردها و شکستها
ایران حمله به اسرائیل را یک پیروزی برای خود توصیف کرده است.
اما به گفته علیرضا نوریزاده، رئیس مرکز مطالعات ایران و عرب، جمهوری اسلامی با این حمله هیچ امتیازی کسب نکرده است. او میگوید برعکس، این حملات نقاط ضعف حکومت ایران را نشان داد، چون این پرتابها به هیچ هدفی در داخل اسرائیل اصابت نکرد.
همین مسئله مایه شوخی و تمسخر حمله در میان مردم عادی شد.
نوریزاده معتقد است که اگر ایران آنچه را که او «جنگ روانی» توصیف میکند ادامه میداد، دستاوردهای بسیار بیشتری برایش داشت.
از سوی دیگر دکتر اریک رونتسکی، پژوهشگر مطالعات خاورمیانه در مرکز موشه دایان دانشگاه تلآویو، میگوید اسرائیل به خاطر اعلام وضعیت هشدار فوقالعاده، یک امتیاز از دست داده است. او میگوید این کار باعث ایجاد نگرانی و اضطراب عمومی در میان اسرائیلیها شد و بسیاری اکنون نگران تکرار چنین حملاتی هستند.
اما نوریزاده میگوید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، الان احساس قدرت بیشتری میکند. این حمله به تقویت و احیای روابط تنگاتنگ اسرائیل با آمریکا و دیگر کشورهای غربی کمک کرد، روابطی که پیش از حمله شنبه شب با اختلاف و انتقاد از اسرائیل به دلیل عملکردش در جنگ غزه همراه شده بود.
اما رونتسکی میگوید با وجود منافعی که این حمله برای اسرائیل داشت، از جنبههای دیگر متحمل ضررهایی هم شد.
به باور او حملات ایران نشان داد که اسرائیل درک درستی از مناسبات قدرت در خاورمیانه ندارد و ناتوانی اسرائیل را در بازدارندگی ایران برای حمله به داخل خاکش به نمایش گذاشت.
بازگشت به «آغوش» کشورهای دیگر
اریک رونتسکی، پژوهشگر اسرائیلی معتقد است که حمله ایران، منافعی هم برای اسرائیل داشته است. او میگوید این حمله ممکن است به یک نقطه عطف سیاسی تبدیل شود چون اکنون اسرائیل برای اولین بار در ماههای اخیر از حمایت سفت و سخت غرب برخوردار شده است.
به گفته او اسرائیل میتواند با استفاده از این فرصت به «آغوش» کشورهای دیگر برگردد، به ویژه آمریکا که دورهای کمسابقه از تنش را با آن تجربه کرده است.
علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی معتقد است که در مقابل، تهران با این حملات از نظر سیاسی -هم در صحنه داخلی و هم در عرصه بینالمللی- باخته است. او میگوید ایران حمایت همسایگان خود را از دست داد و هیچ کشور دیگری هم از تهران پشتیبانی نکرد. او اشاره میکند که تلاشهایی هم از بعضی جهات برای کشاندن ایران به جنگ با آمریکا در جریان بوده است.
هر دو کارشناس بر فشارهای داخلی بر حکومت های هر دو کشور تاکید میکنند.
رونتسکی یادآوری میکند که نگرانیهای زیادی در داخل اسرائیل وجود دارد. او میگوید مشکلات و اختلافات مربوط به سیاست داخلی در اسرائیل، همزمان با جنگ غزه خشم عمومی را برانگیخته و ناکامی تلاشها برای آزادی گروگانها بر این خشم دامن زده است.
نوریزاده هم معتقد است که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با فشارهای شدید روبرو است؛ نه فقط در خیابان و از سوی مردم، بلکه از طرف چهرههایی مهم در داخل حکومت ایران.
«بخشیاز این فشار از سوی سپاه پاسداران وارد میشد که بعد از کشته شدن هفت عضو نیروی قدس در حمله اسرائیل میخواست انتقام بگیرد.»
«پیامی از آتش»
هشام جابر، ژنرال بازنشسته لبنانی که کارشناس امور نظامی و استراتژیک و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در بیروت است، به بیبیسی عربی گفت که «غافلگیری این حملات در این بود که غافلگیرکننده نبود.»
او در توضیح دیدگاهش میگوید که قبل از این حملات، دو هفته «جنگ روانی» در جریان بود که باعث شد اسرائیل در «حالت بیم و هراس» قرار بگیرد.
او میگوید همین حالت باعث آسیب روانی و میدانی شد که دلیل آن بروز اختلال در بسیاری از خدمات و امکانات عمومی و از خانه خارج نشدن بسیاری از اسرائیلیها بود.
هشام جابر عملیات ایران را «پیامی از آتش» توصیف میکند که با هدف نمایش قدرت و قابلیت نفوذ به اعماق اسرائیل و محک زدن آمادگی پدافند هوایی اسرائیل انجام شد.
او همچنین بر این باور است که حمله ایران باعث شد تهران بخشی از اعتبار سیاسی خود را باز یابد که در سالهای اخیر با در پیش گرفتن آنچه «سیاست صبر استراتژیک» میخواند، از دست داده بود.
این کارشناس نظامی معتقد است که ایران این حجم عظیم پهپادها را با هدف مختل کردن سیستم پدافند هوایی اسرائیل فرستاد. او میگوید سیستم گنبد آهنین اسرائیل نمیتوانست تمام موشکهایی را که پرتاب شده بود رهگیری کند و برای این کار به کمک نیروهای آمریکا و بریتانیایی مستقر در خاورمیانه نیاز داشت.
جابر میگوید اگر اسرائیل تصمیم به واکنش نظامی بگیرد «قادر است با موشکهایش خاک ایران را هدف قرار دهد اما نمیتواند از این فراتر برود، چون با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد».
او همچنین خاطرنشان میکند که «جنگندههای اسرائیلی میتوانند با دقت بالایی اهداف ایرانی را بمباران کنند، اما برای این کار باید از حریم هوایی کشورهای عربی عبور کنند -که ایران نسبت به چنین کاری هشدار داده- یا این که از پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه به پرواز دربیایند که ممکن است واشنگتن اجازه این کار را ندهد.»
تغییر مسیر و بازیابی اعتماد
فواز جرجیس، استاد روابط بینالملل در مدرسه اقتصاد لندن، معتقد است که دستاورد اسرائیل از این حملات بیش از ایران بوده است.
او توضیح میدهد که حملات ایران هیچ تلفات یا خسارت قابل توجهی وارد نکرد، و اکنون تمام کشورهای غربی به حمایت از اسرائیل برخاستهاند. او میگوید آمریکا تلاش میکند حمایت غرب را در جهت تامین تسلیحاتی، همکاریهای اقتصادی و کمکهای مالی برای اسرائیل بسیج کند.
جرجیس میگوید جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا با درخواست تشکیل جلسه فوری سران هفت کشور صنعتی برای جلب حمایت از اسرائیل، این کشور را با تصویر یک قربانی به نمایش میگذارد.
او معتقد است بنیامین نتانیاهو از احیای روابط با غرب سود میبرد، مخصوصا با جو بایدن و بعد از یک دوره اختلاف با واشنگتن و کشورهای غربی و انتقادهای آشکار رئیس جمهور آمریکا از اسرائیل و نتانیاهو.
«شکست استراتژیک برای اسرائیل»
اما جرجیس یک جنبه منفی هم برای اسرائیل در نظر میگیرد و آن را نوعی شکست استراتژیک میداند که نقاط ضعف اسرائیل را نمایان میکند.
او میگوید ایران با این حملات نفع سیاسی برده چون ارادهاش برای درگیری مستقیم با اسرائیل را به صورتی بیپرده برای مردم، متحدان و دشمنانش نمایش داده است.
جرجیس معتقد است که ایران ثابت کرده که اسرائیل نمیتواند به تنهایی از خود دفاع کند، بلکه برای این کار نیاز به متحدان غربی خود دارد، چون بسیاری از موشکها را آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن منهدم کردند.
او میگوید هدف اصلی اسرائیل از حملات مکرر اخیر به اهداف ایرانی این بود که نشان دهد ایران ضعیف است و جرات نمیکند وارد رویارویی مستقیم شود. اما به گفته او حمله ایران این تصویر را در هم شکست.
جرجیس میگوید با تهدیدها و هشدارهای دو کشور برای افزایش مخاصمات «منطقه اکنون گرفتار وضعیتی بسیار خطرناک شده است.»
او هشدار میدهد که منطقه از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی در لبه پرتگاه قرار گرفته است.