ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 28.11.2020, 22:09

«زنده باد زندگی»

رضا فدایی

«تلخ چون قرابه‌ی زهری
خورشید از خراش خونین گلو می‌گذرد»

احمد شاملو


زندان این جفت جداناشدنی نظام بهیمی اسلامی هم از روز نخست با دریدن و سرکوب آغازیده. از پشت بام مدرسه رفاه تا اوین. زندان‌های حکومت اسلامی جغدمکانی است که عرصه‌ی هجوم به غرور و گردن‌فرازی‌ها بوده و زیرگرفتن کرامت انسانی. مکانی که «پرنده اگر در آن بخواند دارش می‌زنند» جهور‌ی‌ اسلامی را هم‌چنین می‌توان یکی از زن‌ستیز‌ترین حکومت‌های تاریخ نام نهاد. نظامی که هم از روز نخست سرکوب هدفمند زنان را به بهانه‌ی «حفظ کیان خانواده» یکی از کارپایه‌های جاانداختن قوانین شرع و اخلاق اسلامی‌اش بر جامعه قرار داد.

سکینه، شیرین، ویدا و سهیلا، چهار موجود نفرین‌شده در سرزمینی خداباورر و مردسالار هستند. زندگی چهار زن زندانی دست‌‌مایه‌ی رمان نفس‌بر «زنده‌باد زندگی» یا «ویوا لاویدا» نوشته‌ی رعنا سلیمانی است. رمان از یک بامداد اوین می‌آغازد و تا پیش از طلوع آفتاب در روز بعد ادامه می‌یابد. چهار زنی که به نوبت مرگ ایستاده و اعدام را بو می‌کشند.

رعنا سلیمانی در ۲۴ ساعت نفس‌گیر سرگذشت چهار موجود نفرین‌شده در حکومت ولایی را نقش می‌زند. حوادث رمان در اوین رخ می‌دهد. مکانی که نامش شهرتی خارج از مرزهای جغرافیایی ایران داشته و نامش به جنایات بی‌شمار در تاریخ خون‌بار سرزمین‌مان سکه خورده است.

سکینه زنی است شوهردار که به اتهام زنا و رابطه‌ی نامشروع به مرگ محکوم شده. او یک‌نوبت تا پای دار رفته و به بردگی و چیزی که زندگی می‌نامندش بازگشته. ویدا که هنوز به سن قانونی نرسیده و در خانواده‌ای روشنفکر پرورش‌یافته به اتهام قتلی ناخواسته به حبس است. شیرین زنی است که از  خارج به ایران آمده و در فرودگاه به اتهام فروختن اسرار مملکت و جاسوسی برای اسرائیل، و سهیلا زنی شهرستانی که به اتهام اعتیاد و تن‌فروشی و کشتن فرزند «نامشروع»‌اش همه ساکن اوین هستند.

این چهار زن محکوم به مرگ، روایت‌ خود را در واپسین روز حیاتشان برای یک‌دیگر تعریف می‌کنند.

«زنده‌باد زندگی» تنها روایت دردآور چهار زن زندانی نیست، که می‌توان آن ‌را برشی از زندگی ۴۰ میلیون زن (نیمی از جامعه‌ی نفرین‌شده) در سرزمینی بلازده که جز نکبت و تباهی برای زنان به ارمغان نیاورده دانست. «زنده‌باد زندگی» با ضرب‌آهنگی مناسب و پرکشش و نثری پرخون، خواننده را در برگ‌‌برگ کتاب هم‌راه خود می‌سازد.

رعنا سلیمانی، با نوشتن رمان «زنده باد زندگی» با جسارت روشنگرانه و ستیهنده افق جدیدی را در ادبیات تبعید گشوده. اثر او هوشمندانه به مصاف روابط زن‌ستیزانه رفته و تلنگری است به وجدان عمومی جامعه. زمان او سرایشی است در پاس‌داشت زندگی و نفی مرگ. رعنا سلیمانی، سرود «زنده‌باد زندگی»‌اش را از پس دیوارهای سربی اوین سر می‌دهد.

«شب تکرار اعدام گل سرخ
تو رویاتو ببارون روی گلبرگ.
روی سکوت و سرب و سد و سایه
صدای زندگی شو مرگ بر مرگ.» ایرج جنتی‌ عطایی

ورورد او به حوزه‌ی ادبیات تبعید را خوش‌‌آمد گفته و در انتظار آثاری دیگر از او به انتظار می‌مانیم.