تبليغات در ايران امروز
با قيمت مناسب و كيفيت عالی |
Wed 03 01 2007 19:46
چارچوب آرمانشهر و حوزه عمل زنانآنتیه شروپ/برگردان:حسین اسدپوريك تز غير قابل انتظار: چارچوب آرمانشهرها لزومي ندارد كه دقيق بيان شود بلكه تا جاي ممكن بايستي كلي مطرح شوندودقيقا به همين دليل است كه تحول در يك ساختار سياسي بيشتر بر مبناي اشائه يك تفكر كلي صورت ميگيرد نه يك تفکر ناب ، بكر و مشخص. نظريه هاي خوب به اندازه كافي موجودند، طرحهاي عالي براي يك دنياي برتر فراوانند اماكوچكترين تاثيري نميگذارند، ز يرا در واقعيت اين تاثیرات غير ممكن ميباشند. به اعتقاد من اين شكستي دربينش مردانه است كه همواره كارگزاران سياست بوده اند. من تاريخ عقايد سياسي تحصيل میکردم و همواره از خودم میپرسیدم كه چرانقش زنان در اين شاخه اينقدر كمرنگ است. ( برخلاف شاخه هاي ديگر). تاريخ افكار سياسي يك زنجيري است كه حلقه هاي آنرا مردان نابغه تشكيل داده اند .كساني كه باارائه تئوريهای خاص و منحصر به فردشان سعی در متمایز ساختن خویش از ديگران كرده اند. و بدین صورت شاگردان با تغييري در نظرات اساتيدشان جایگاهی را در تاريخ سياسي به خود اختصاص داده اند: مانند ارسطو و پلاتون، هگل و كانت، ماركس و هگل، و .... آنها تئوريهاي بسيار قوي ارائه داده اند، اما در اين ميان يك چيز بسيار بديهيست. و آن اینکه متحقق ساختن این تئوریها در عمل خسارات جبران ناپذیری بر جای گذاشته است. چیزی که در واقع در سطح گفتمان وتقابل اندیشه ها میان این شاگردان و اساتیدشان در جهت دستیابی به حقیقت بوده ،در دنیای واقعیات به شکل جنگ و خونریزی نمایان میشود.هر چه یک نظریه سیاسی دقیق تر و جزیی تر بیان میشود به همان اندازه اجرای ان در جامعه سخت تر میشود و این بدان جا منتهی میشود که این نظریات هیچگاه عملی نشوند و کارگزاران این نظریات برای تحقق انها روشهایی را بکار گیرند که بعضا با خون و خونریزی همراه است و یا در هرصورت با بکارگیری ابزار همراه است. در این میان و به عنوان یک نمونه برای اینکه نشان دهیم اجرای یک تفکردر جامعه منجر به توسل جستن به ابزارهایی شده است متوجه دولت المان و طرح " هارتز ٤ "* میشویم. به نظر من ایده های یک آرمانشهر بایستی تا جای ممکن کلی و خارج از چارچوب و روش اجرایی بمانند. تا بدینوسیله قابل اشائه و پذیرش توسط تمام لایه های اجتماع باشند و تمام افراد بتوانند خود را با این عقاید ناب پیوند دهند. اما ایا اینکه این روش قابل اجراست توسط حرکت اجتماعی زنان به اثبات رسیده. زنانی که ارمانشان عبارت است از: " زنان آزاد هستند و مردسالاری به انتها رسیده است". این عقیده گرچه بسیار کلی و دارای هیچ مرز مشخصی نیست اما مانند جرقه ای توانست بزرگترین خواسته بسیاری از زنان را شعله ور کند.گرچه بسیاری از انها برداشتهای متفاوت و بعضا کاملا متضاد از این ارمان داشتند. اما آن از اینروموفق بود که این ارمان برای عده ای به مفهوم " نادیده گرفتن جنسیت" و برای عده ای دیگر به مفهوم" بازگشت به جایگاه خداوندی مادر" میباشد. اما این دوگانگی در تبیین ان ارمان به هیچ وچه خللی در حرکت بسوی ان ارمان بوجود نیاورد، بلکه کاملا برعکس ، باعث شد زنان فراوانی با افکارو تجربیات گوناگون و با برداشت فردی ،خود را با این نظریه پیوند دهند. اینکه : زنان آزاد هستند و مردسالاری به پایان رسیده است هرچند دارای یک مفهوم کلی است اما به هیچ وجه یک تصور خوش باورانه از موضوع نیست، بلکه کاملا هم واقع بینانه است. به این شکل که: وقتی یک زن در ذهن خود فضایی برای این تفکر باز میکند که" زن آزاد است و مردسالاری به پایان رسیده"، دقیقا در همان لحظه اوآزاد است و مردسالاری به پایان خود رسیده است. آزدی زن به یک واقعیت تبدیل شده و خواسته اش با آن آرمان کلی پیوند خورده. اینکه زن آزاد است به هیچ وجه برداشتی سطحی از موضوع نیست بلکه این تفکر تاثیراتی بر محیط پیرامون خود دارد این تفکر جهان را تغییر میدهد. حرکت زنها یکی از موفقترین حرکتهایی است که در جهان وجود داشته است. فقط در این سی سال اخیر ما شاهد تغییرات عمیقی در رابطه بین مردان و زنان هستیم تا حدی که زنان جوان نمیتوانند تصورش را بکنند که چه شرایطی قبل از این حرکت بر این روابط حکمفرما بوده. این دگرگونی امکان پذیرشده، هرچند هیچ برنامه ازپیش تدوین شده ومشخصی هم برای ایجاد آن وجود ندلشته. و دقیقا به همین دلیل این تغییرات و دگرگونیها توسط زنان ملموس میباشد. و اما این تغییرات به چه شکلی به انجام رسیدند؟ این حرکت در هیچ روش - ابزارو جایگاه سیاسی مشخصی محدود نشد ، بلکه این افکار بین زنان صرفا گسترش پیدا کردند. حوزه عمل این ارمان جایی نبود جزدر روابط بین انها. زنان توانستندبا ایجاد روابط جدید بطور خاص با زنان دیگر- و نابودی سنتها - بطور خاص در ارتباط با مردان- ارمانشان را جامه عمل بپوشانند. این یک حوزه عمل سیاسی بوجود اورد که در اول شخص وجود دارد و قابل الگو برداری ویا انتقال به دیگری هم نیست. این حوزه عمل به مفهوم سیاسی ان هنوز شناخته نشده است و این به معنای آن است که جهان بسیار پیشتر از ایده های سیاسی موجود است. و این مسئله ایست که من و سایر دوستان فمینیستم روی آن کار میکنیم ، کار روی یک سمبل در ایجاد روابط . چیزی که از نقطه نظر سیاسی این روابط را تجزیه تحلیل کند. پیشنهاد من این است که آرمانها را تا جای ممکن بصورت کلی بیان کنیم به عنوان مثال : انسانها ثروتمندند . (این ارمان / واقعیت که" زنان آزادند" خودش را بسیار مثمر ثمر در کار ما نشان داد.) یا" زندگی دارای مفهوم است" و یا "کار مفرح است" . وقتی ما این مفاهیم کلی و در عین حال واقعی / آرمانی را در بحث سیاسی وارد کنیم ، این احتمال بوجود میآید که میل نهفته به این آرمان در انسانهای مخاطب ما تحریک شود.و انها در اختیار کامل خودشان را با این ارمان پیوند دهند و خواسته شان را جامه عمل بپوشانند ، آن گروه از انسانهایی که خواسته شان در جهت این ارمان باشد فعال خواهندشد و جهان رابه تغییرمیکشانند. آرمان من عبارت است از: "زنان آزادند. زنان بی نیازند. مرد سالاری به انتها رسیده است." شاید به نظر شما این آرمان انچنان جامع و در برگیرنده همه خواسته های زنان نباشد، برای من اما بسیار جامع است. چون واقعیاتی را تشریح میکنند که اثر گذارند و تاثیراتشان را هم نشان میدهند. هیچ حقیقت و ارمانی در جهان وجود ندارد که دارای ارزش مساوی برای تمام انسانها در هر زمان و مکانی باشد. ودقیقا به همین دلیل است که انها باید تا جای ممکن بصورت کلی مطرح شوند. زیرایک آرمان واقعی ، اثر گذار و دارای چارچوب مشخص نمیتواند دارای تاثیرات مساوی بر همه افراد باشد. آزادی زنان از یک سو یک آرمان ، خواسته ، یک نیاز و از سوی دیگر یک واقعیتی است که بایستی کشف شود. یک زن که میخواهد آزاد باشد، میخواهد که با سایر زنان در ارتباط باشد، با کسانی که نمونه زنان آزاد هستند.میل من برای آزادی در جایی تحریک شد که زنانی را ملاقات کردم، زنانی که با عشق به آزادی زنان زندگی میکردند. این روابط مرا واداشت تا به یک چیز نا شنیده بیندیشم، به یک عبارت جدید:" من آزاد هستم " نه اینکه " گرچه من یک زن هستم " بلکه " چون من یک زن هستم". زن بودن من هیچ مانعی و محدودیتی نیست بلکه پیش شرط آزادی من است. (این برای من در واقع یک کشف بزرگ بود.زیرا من همیشه در مدرسه و در جنبشهای چپ پیوسته از یک آزادی واحد جهانمشول شنیده بودم ،آزادی کل انسانها- در اصل به مفهوم آزادی مردان-چرا میبایست من برای بدست اوردن این آزادی، زن بودن خود را کتمان میکردم یانادیده میگرفتم ویا کم اهمیت نشان میدادم. بنا بر این تز من به این شکل است: اینکه آرمان ( خواسته فردی ، عشق به آزادی و دنیای برتر) و واقعیت ( انچه که وجود دارد، این جهان که در ان من متولد شده ام و ان پیش از من وجود داشته قبل از اینکه مادر من مرا بدنیا بیاورد) نسبت به همدیگر پیوسته در حال تغییرند و به هیچ وجه متضاد نیستند. اینکه ارمانها را بصورت کلی و جهانشمول دربیاوریم، به مفهوم ان است که یک رابطه ای بین نیاز شخصی من و جهان - همانگونه که وجود دارد - بوجود بیاوریم. هیچ آرمان و واقعیتی نمیتواند برای تمام انسانها مشترک باشند. این هر دو در تناقض با این عقیده هستند که:" ارزش ثابت و همگانی در جهان وجود دارد" و همینطور با "طرحی که در مورد همه انسانها صدق کند". این اصل در هر صورت دارای تاثیراتی بر روی برداشت از سیاست میباشد. پایه های " سیاست در زنان"، همانگونه که من و سایر زنان فمینست انرا نام نهاده ایم عبارت است از سیاست درایجاد روابط و نه سیاست در درخواست ونه سیاست در تشکیلات و گروهگرایی. عمل سیاسی به مفهوم ایجاد روابطی است که در ان به من این فرصت داده میشود که آرمانهایم راتحقق بخشم. و ان به این مفهوم است که روابطی را از بین ببرم که مرا از رسیدن به ان هدف بازمیدارند. بعضیها در مقابل معتقدند این بسیار کم است و حداقل درخواست است. بدین وسیله چیزی بصورت پایه ای در جهان تغییر نمیکند. صرفنظر از انکه من شخصا با تفکر " تغییرات پایه ای" مخالفم ، معتقدم که تجربیات موجود چیز دیگری را ثابت میکنند. تنها جنبش مردمی موجود که ما داشته ایم ،جنبش زنان بوده است. فقط در مدت دو سه دهه توانست این جنبش ، حداقل در کشورهای غربی، رفتار بین زنان ومردان را تغییر دهد. شرایط زندگی من در مقایسه بامادرم و قطعا با مادربزرگم تفاوتهای اساسی دارد . چیزهایی که کاملا ارمانی به نظر انها میرسید، امروز برای من و برای بسیاری از زنان دیگر کاملا طبیعی بنظر میرسد. واین از طریق عشق زنانه به آزادی وایجاد سیاست زنانه در روابط ممکن شده است: زنان روابط کهنه را برچیدند و روابط جدیدی جایگزین کردند. روابطشان را پیش از هر چیز در خانواده و همچنین در محیط کار و در نتیجه در جهان تغییر دادند. گرچه فمینیسم هیچگاه یک تئوری واحد و یا یک طرح جامع و موثری ارائه نکرده است ، تا امروز که نه، اما در واقع سیل سازمانها واحزاب برابری خواهانه فمینیست تا به افرادی که در افکارزن سالار ی قدیم سیر میکنند، افرادی که از عظمت و بزرگواری زنان هنوز نوحه سرایی میکنند. مجموعه ای از کسانی که می خواهند تقسیم بندی جنسیت را برچینند تا کسانی که انرا بصورت تنهاامتیازمیبینند،دارای خواستهای متنوع وفراوان میباشند واین کافیست. جنبش زنان خودش را در گروهها، برنامه ها وحتی بعضا در افکار بی ارزش تجزیه کرده است. اما این تاثیرش را میگذارد. چیزی که به واقعیت پیوستن ارمان را ازپایان دادن به مردسالاری و آزادی زن منع نمیکند. من معتقدم حتی کاملا بر عکس، زیرا مهمترین فاکتور در سیاست تئوری نیست، برنامه هم نیست بلکه "عمل" میباشد. عمل در روابط. که جوهرآن را میتوان به این شکل بیان کرد: اگر من نوع رابطه ام را نسبت به جهان تغییر بدهم ، جهان هم تغییر خواهد کرد.من معتقدم که این تجربه سیاسی زنان میتواند در سایر شاخه ها هم مفید واقع شود. زیرا صرفنظر ازیک شاخه خاص معتقدم، طرحها و افکار عالی به اندازه کافی در اکثر زمینه ها موجوداست. مشکل اما اینجاست که علی رقم وجود همه انها، ملموس ترین چیز ، نزدیکترین چیز ، تغییر نمیکند ویا با وجود دانش کافی از آن ، بازهم در عمل اشتباه بکار برده میشود.بحث در استراتژی کاربرد نیست بلکه در نحوه نگرش به این جهان است . مدل یک جهان ایده ال مورد بحث نیست بلکه رابطه بین من و دیگران، بین نیاز من و این جهان موجود مورد بحث است .به هیچ وجه این مورد بحث نیست که معین کنیم " این صحیح است " و یا " این اشتباه است " بلکه باید به این سوال بپردازیم که : " چه میشود اگر؟" که از آن ما میتوانیم برداشتهای مختلف کنیم، در ان مورد ما میتوانیم داستانهایی را متصور شویم. اما قطعا نمیتوانیم پاسخ مشخصی بدهیم. زیرا اینده هنوزدر راه است، تاثیر نیروهای ماورائی( چه در درون ما و چه در پیرامون ما ) دنیای جدیدی را میسازد و خیلی چیزهایی دیگر که غیر قابل پیشبینی است. بنا بر این من میخواهم تزهایی را مطرح کنم که تا حدودی روشن کننده پاسخ این سوال هستند: ١- الگو برداری اکیدا ممنوع. عمل سیاسی فقط در اول شخص قابل اجراست. من- آنتیه شروپ - یک زن ، یک چیزی را اظهار میکنم و یا یک عملی را انجام میدهم.من برای دیگران و ابدا برای نسل زن صحبت نمیکنم و نمیخواهم زن دیگری را الگو بسازم. ٢- پذیرفتن باهم در ارتباط بودن. آنچه که من میگویم و انجام میدهم ، فقط نظر شخصی و فردی من نیست بلکه این یک حکمی است که از بحث و گفتگو و مجادله با سایر زنان بدست امده است. من از ایشان بسیار تشکر میکنم و این اظهار تشکر را به زبان میاورم. من در کمال آزادی خودم را به نیروی محرکه این زنان پیوند میزنم چون ایشان نیاز درونی مرا پاسخ میدهند. که در ان آزادی من نهفته است. من انسانی رهاشده وبی نیاز از ارتباطات نیستم. ٣- حزب سازی ممنوع. زنانی که من با ایشان بدین طریق در ارتباط سیاسی هستیم ، گروه سازی و دسته بندی با برنامه های معین و یا نامهای مشترک نمیکنند. ما در ارتباط هستیم از طریق رابطه های دو طرفه و کلی : من و تو. من با این رابطه های دو طرفه ارتباط دارم. نه به یک گروه و سازمان غیر ملموس و یا یک برنامه مشخص. این رابطه های دوگانه میتوانند به پروژه های بزرگ معین با اهداف مشخصی تبدیل شوند در صورتی که هم جهت با نیاز درونی زنان دیگری باشد. هنگامیکه این نیاز مرتفع شود پروژ به پایان میرسد. ٤-مقاومت. هنگامیکه من خواسته هایم را دنبال میکنم قطعا با موانعی برخورد خواهم کرد: رفتارهای قدرت مابانه ، زورگویی ، افراد ناشایست، افرادی با علائق دیگر . من از همه زمین بازی که در اختیارم هست استفاده خواهم کرد و تلاش میکنم این زمین بازی را گسترش دهم . من خودرا در یک رابطه پایان پذیر با طرف مقابل قرار خواهم داد . این بدان معنی است که ، ممکن است من طرف دیگر را بکشم، و همینطور ممکن است که او مرا متقاعد کند و من مسیرم را تغییر بدهم که البته این بستگی دارد خواسته من مرا به کجا میکشاند و این ربطی به" تکلیف" و یا" اخلاق" ندارد بلکه به شرایط کلی بستگی دارد. ٥- یک قدم عقب نشینی. بعضا انسان خود را در یک شرایطی مییابد که هیچگونه راه پس و پیش ندارد. در آن هیچ امکانی برای تعامل وجود ندارد. این بدان علت است که فرد به حریف بسیار نزدیک است. پس اینجا من یک قدم عقب نشینی میکنم. اینکار به من زمین بازی بیشتری میدهد امکان عمل میدهد. یک قدم عقبگرد نمیتواند شکست محسوب شود در صورتی که انسان خواسته اش را بخواهد دنبال کند. ٦- حرکت قدم به قدم .در مواجهه با موانعی مانند زورگویی و یاحتی یک بیماری سخت یا یک وضعیتی ناشی از سرمایه داری جهانی که ظاهرا دارای هیچ راه خروجی از آن نیست . ره به جایی نمیبرد اگر استراتژی اصولیمان رادنبال کنیم. این بیشتر شبیه یک بازی است . یک مرحله در رابطه با مرحله دیگر بازی میشود.من یک قدمی برمیدارم و منتظر میمانم تا حریفم هم یک قدم بردارد. سپس قدم بعدی را برمیدارم. بررسی میکنم که در این مرحله شرایط چه چیزی را ایجاب میکند. ٧- با فته های کهنه را رشته میکنیم و از نو میبافیم . در مواجهه با پس مانده های کهنه بجا مانده از مردسالاری، تا حدی با احزابی که به شکل تاریخی رشد کرده اند ویا با ساختمان مردانه- غربی تاریخ فلسفه ، اصل را بر نابودی نمیگذاریم. من بدنبال قطعات بکاررفته در این بنا هستم که برایم میتوانند مفید واقع شوند. یک پولیور کهنه را نمیبایست دورانداخت .میتوان رشته رشته کرد و از ان یک چیز جدیدی بافت. و یا مثل قدیمیها قطعات بلااستفاده را لزومی ندارد بسوزانیم و به خاکستر تبدیل کنیم. بلکه میتوان از انها قطعاتی را برای ساختمان بعدی استفاده کرد. ٨- سیاست یک چیز دست ساز نیست. سیاست را نمیشود با ساختن یک صندلی مقایسه کرد که از ان من یک تصور دقیق دارم و ابزار و فنون لازم را در اختیار میتوانم بگیرم . من بدان واقفم که پیامدهای رفتارم غیر قابل پیشبینی هستند و اینکه رفتار من غیر قابل بازگشت میباشند.( کاملا متفاوت با ساخت یک صندلی که انرا میتوان هرلحظه به اجزائ سازنده اش تجزیه کرد). این مسئولیت راکه ناشی از یک عمل بسیار مهم است جدی میگیرم. ٩- پذیرای عقاید جدید بودن. من بدان واقفم که احتمال خطا در مورد من وجود دارد (این را تجربه به من آموخته است . چون من اشتباهات زیادی داشته ام). مواجهه با دیگری - صرفنظر از اینکه اودوست یا دشمن است- یک بازی است که باید دارای یک نتیجه ای باشد. در این بازی آن خواسته ذاتی من مرا هدایت میکند نه فهم و نه احساسات زودگذرمن . من همیشه روی احتمالات حساب میکنم ( و به آنها امیدوارم) که چیزهای جدیدی را کشف کنم و از این طریق خودم راتغییر دهم.** * توضیح مترجم - یکی از طرح های آقای شرودر - صدراعظم پیشین آلمان - که با هدف انجام اصلاحات در بازار کار و کاهش بیکاری بود که به کاهش مستمری بیکاران انجامید و تغییر عمده ای در ایجاد مشاغل جدید ایجاد نکرد. **متن برگرفته از سایت شآنتیه شروپ http://www.antjeschrupp.de که با اجازه ایشان توسط حسین اسدپور (hasadpoor@yahoo.com) ترجمه و در ایران امروز منتشر میشود. ارسال به شبکههای اجتماعی
|
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|