iran-emrooz.net | Tue, 11.10.2005, 9:47
خاتمی: موقعيت كنوني فوق‌العاده و حساس است. وضعيت نگران‌كننده‌اي است كه نسبت به موجوديت ايران ايجاد نگراني مي‌كند.
امروز: در هفته گذشته گروه‌هاي 18گانه جبهه اصلاحات با آقاي سيدمحمد خاتمي ديدار كردند. در اين ديدار كه نمايندگان 15 گروه در آن حضور داشتند در ابتدا برخي از حضار نظرات خود را مطرح كردند و سپس آقاي خاتمي نكات مهمي را طرح كرده است.
به گزارش خبرنامه داخلی مشارکت، شنيده‌ها از اين جلسه به شرح زير است:
در اين جلسه آقاي خاتمي با تأكيد بر اين كه بايد باز تعريفي از جبهه بشود و اين كه جبهه حزب جديد نيست و مزاحم احزاب عضو هم نخواهد بود خواستار نقد جبهه شد و اين كه بايد جبهه مبداء هويت خود را معين كند كه انقلاب اسلامي است و بايد براساس حداقل‌ها و مشتركات بتواند انسجام پيدا كند و مجموعه نظام نبايد از حضور جبهه نگران شود بلكه ما براي حفظ ايران و نظام فعاليت مي‌كنيم.
وي درباره وضعيت كنوني معتقد است: موقعيت كنوني فوق‌العاده و حساس است. آنچه در حال رخ دادن است پيروزي يك جناح و شكست جناحي ديگر نيست وضعيت نگران‌كننده‌اي است كه نسبت به موجوديت ايران ايجاد نگراني مي‌كند. قطعنامه صادر شده در شوراي حكام عليه ما اهانت آميزترين قطعنامه است. در وضعيت كنوني اولين مرتبه بورس به وضعيت بحراني رسيده است كه بايد چاره‌انديشي شود.
بحث راست و چپ نيست بلكه رسالت الهي است كه همه تلاش بكنند كه از اين وضعيت كشور سربلند بيرون بيايد.
الان جنگ سنتي و پويا نيست، جنگ نيروهايي است كه با ساپورت مالي بالا در مؤسساتي تربيت شده‌اند و تحجر را به شيوه امروزين تئوريزه كرده و به خورد جوانان و ... مي‌دهند اين امر مي‌طلبد كه جبهه نيز اولويت خود را در تئوريزه كردن و كارآمد كردن اسلام ناب قرار دهد و بايد در اين راه اولاً منبع نظري‌اش منبع روحاني باشد و بتواند اسلامي را معرفي كند كه ادعاي آن را دارد كه دنيا را اداره خواهد كرد. اين امر بايد با پاسخ درست به استقرار دموكراسي كه از پايين به بالاست و جمع آن با اراده‌اي كه از بالا در دين است بكند. بايد نسبت آزادي، حقوق بشر، حقوق زن و مرد با اسلام و حكومت بيش از پيش تبيين شود.
ثانياً نيروهاي كنار گذارده شده از مديران اجرايي با اساتيد دانشگاه‌ها هماهنگ شوند و مدل جمهوري اسلامي و كارآمدي آن را به شيوه جديدي ارائه كنند، ما مي‌توانيم دو سه سال آينده مدلي براي كارآمدي حكومت داشته باشيم. ثالثاً بايد به ظرفيت بين‌المللي توجه كرد.
الان گفت‌وگوي تمدن‌ها يا جنگ تمدن‌هايي كه برخي مي‌گويند بين بوديسم و اسلام عمده نيست نسبت جنگ و گفت‌وگو بين اسلام و غرب است و متأسفانه نماينده‌هاي آن شده‌اند طالبان و آمريكا. بايد اين نمايندگي به نفع اسلام راستين در شرق و به نفع غرب راستين در غرب عوض شود و شكل بگيرد. ما بايد جا بياندازيم كه طالبان سخنگوي اسلام نيست. بايد معرفي كنيم كه سخنگوي حقيقي اسلام كيست. اگر بتوان از ظرفيت بين‌المللي در معرفي ويژگي‌هاي اسلام و چهره راستين آن استفاده كرد، مهم است.
