iran-emrooz.net | Wed, 15.06.2005, 10:38
منيژه حكمت: مي خواهم بعد از 27 خرداد هم بتوانم " زندان زنان" بسازم
اقبال: چند سالي درگير ساخت فيلم «100 سال پارلمان» بودم، فيلمي كه تاريخ 100 سال پارلمان از مجلس اول-كه پس از مشروطه تشكيل شد-تا تحصن نمايندگان مجلس ششم در اعتراض به نظارت استصوابي و رد صلاحيتهاي گسترده را در بر ميگيرد.
من براي سكانس به سكانس اين فيلم، تجربههاي دموكراسيخواهي مردم ايران را مرور كردهام،رنجها و مرارتهايشان را با تمام وجود حس كردهام و در ناكاميهاي بسيار و كاميابيهاي اندكشان تأمل كردهام و بارها به اين فكر كردهام كه چرا تاريخ در جاهايي حساس متوقف ميشود. چرا ايرانيان در ميانه راه خسته و مأيوس و پشيمان ميشوند و دوباره بايد از نو شروع كنند؟
چرا بعد از مجلس اول استبداد صغير متولد ميشود؟ چرا بعد از مجلس سوم و چهارم مشروطه استبداد رضاخاني متولد ميشود؟ چرا پس از مصدق استبداد محمدرضا پهلوي ميآيد و چرا...
نه، اين بازي بايد در جايي تمام شود. 8 سال گذشته را با بيمها و اميدهاي بسيار زيستهام، با بيمهاي بسيار و اميدهاي اندك «زندان زنان» را ساختم كه فكر نميكنم پيش از دوره خاتمي، امكان ساختنش بود.
حالا نگرانم كه دوباره خستگي و يأس به سراغمان بيايد و در ميانه راه متوقف شويم! نشانههاي اين يأس و خستگي را در دو انتخابات قبلي ديدم، به خصوص در انتخابات شوراها. حالا كه مجلس ششم را با مجلس هفتم مقايسه ميكنم، اين نگراني برايم عميقتر و جديتر ميشود. وقتي حرفهايي را كه در اين دو مجلس زده ميشد، مقايسه ميكنم، نگرانيام اوج ميگيرد.
حالا دوباره نگرانم كه بازي تاريخ تكرار شود و همان بلايي كه بر سر اصلاحات اميركبير و مشروطه و مصدق آمد، بر سر اصلاحات نصفه و نيمه امروزمان بيايد. همين نگراني مرا امروز به ميانه ميدان كشانده است و انتخاب آسان تحريم را وا نهادهام و به انتخاب دشوار «رأي دادن» روي آوردهام.
تا يك ماه پيش هر كس از موضعم سؤال ميكرد، پاسخي آسان داشتم كه هيچ هزينهاي برايم نداشت؛ تحريم! حالا اما پاسخم آسان نيست. حالا وقتي پاسخم را ميگويم بايد كلي دليل رديف كنم، به گذشته برگردم، رنجها و مرارتهاي 100 ساله ايرانيان را مرور كنم و با نگرشي تاريخي از اصلاحاتي دفاع كنم كه خودم منتقد آن هستم. من به ادامه اصلاحات رأي ميدهم تا از تكرار بازي شوم تاريخ جلوگيري كنم، ميخواهم رأي بدهم تا باز هم بتوانم «زندان زنان» بسازم. به ادامه اصلاحات رأي ميدهم، چون «100 سال پارلمان» حافظه تاريخيام را تقويت كرده است. انديشيدهام تا فراموشكار نشوم و سعي كردهام مثل برخي همكارانم 8 سال پيش را فراموش نكنم و يادم باشد كه بر ما چه گذشت!
من ميخواهم به مصطفي معين رأي بدهم، چون در حرفهاي صريح او دفاع از آزادي بيان و مخالفت با سانسور را ميبينم، اما رأيم نيز پر از بيم و اميد است؛ اميد به اين كه اين راه ادامه يابد و بيم از اين كه همراهانمان چندان نباشند كه بتوانيم از تكرار آن بازي شوم پيشگيري كنيم.
به مصطفي معين رأي ميدهم و انتظار دارم مردم ايران و همكارانم به 8 سال پيش فكر كنند و به كارنامه و برنامههاي نامزدها بينديشند و تصميم بگيرند. شايد همراهانمان چندان بشوند كه بتوانيم از تكرار بازي تاريخ پيشگيري كنيم.