شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 24.08.2009, 17:54

پاسخ قاطع كروبى به منتقدان و انتشار متن اظهارات يكى از بازداشت‌شدگان كه مورد تجاوز قرار گرفته است

دوشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۸
پاسخ قاطع كروبى به منتقدان و انتشار متن اظهارات يكى از بازداشت‌شدگان كه مورد تجاوز قرار گرفته است
حجت‌الاسلام مهدى كروبى در پاسخ به تمام كسانى كه مدعى بودند وى مستنداتى مبنى بر اظهارات خود درباره آزار جنسى زندانيان كهريزك ندارد، متن اظهارات يكى از اين بازداشت شدگان را در سايت حزب خود (سحام نيوز) منتشر كرد. كروبى ضمن انتشار اين متن تكان‌دهنده، همچنين اعلام كرده كه اين مطلب تنها گوشه‌اى از مستندات وى است و تهديد كرده كه به زودى مطالب ديگرى را نيز منتشر خواهد كرد. او همچنين به درخواست احمد توكلى براى سكوت و مصلحت‌سنجى نيز پاسخ داد.


متن كامل اظهارات اين فرد به شرح زير است :
حاج آقاى كروبى پس از اظهارات من روزهاى فراوانى را با من نشست و برخاست و تجربه زندگى در كنار ايشان بود كه بعد از مدتى توانستم غرور له شده و شخصيت تكيده خود را بازيابم. ايشان ساعت هاى مديد با من سخن مى گفت ومانند يك روانپزشك زمين و زمان را به هم مى دوخت تا قانعم كند كه من در اين موضوع بى گناهم و داستان هاى دينى و تجربى فراوانى را برايم بازگوكرده و مثال هاى مختلفى را در اين رابطه زدند و داستان مرا با آنان مقايسه كرد و من متوجه شدم بنا به سخنان ايشان اگر كسى كه با دست و پاى بسته و بدون اينكه از خود قدرتى داشته باشد مورد تجاوز قرار گيرد نه تنها گناهى نكرده بلكه مظلوم نيز واقع شده است.

روزها طول كشيد تا كه حالم كمى بهتر شد وتوانستم خودى بازيابم و با اين موضوع كنار بيايم و فكر خودكشى را از سر بيرون كنم و خودم را دوباره احيا كنم پس از چندى بالخره روز چهارشنبه ۲/۵/۸۸ به دستور آقاى شاهرودى رئيس قوه قضائيه مرا نزد نماينده آقاى درى (دادستان كل كشور )فرستادند به نام آقاى محمدى كه ايشان انسان بسيار محترمى بود و بعد از صحبت كردن با من و ديدن ,وضعيت تاسف بارم بسيار با ملاطفت با من صحبت كردند و يكسره با شرح هاى من اظهار تاسف مى كردند و مى گفتند واى بر ما و تمامى سوالاتشان در جهتى بود كه به شناسايى محل زندانى من و اشخاص ضارب من مربوط مى شد به جاهايى هم رسيديم و ايشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برايم دعا كردند ومرا به توكل به خدا تشويق كردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسيدند كه من باز گريه ام گرفت و گفتند قوى باش مرد و فقط نكته ايى كه ايشان را ناراحت كرد باخبر بودن دوتن از دوستان آقاى كروبى از داستان من بود.

اما قضيه پنج شنبه ۲۹/۵/۸۸ بسيار متفاوت بود ساعت حدود ۲ بود كه سه نفراز طرف منبع ديگرى از قوه قضائيه به دفتر آقاى كروبى آمدند و پس از آن برگه بازجويى جلويم گذاشتند- نمى دانم من متهم بودم يا شاكى- قاضى مقدمى و ۲ نفر ديگر مشغول بازجويى از من شدند ابتدا از من پرسيدند شما از چه كسى شاكى هستى من گفتم من شاكى نيستم وفقط اتفاقى را كه برايم افتاده براى آقاى كروبى بازگو كردم اما باز مى گفتند كه از چه كسى شكايت دارى و من ناگزير گفتم شما به من بگوييد از چه كسانى مى توانم شكايت كنم تا من انتخاب كنم كه ديگر قاضى فهميد منظورم چيست وحرفى نزد. به من گفتند كه شرح ما وقع را بنويس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد كه اكثر آنها درمورد اين بود كه من از كجا آقاى كروبى را مى شناسم؟ از كجا به ايشان اعتماد كردم؟ چگونه ارتباط برقرار كردم؟چرا نفس نفس مى زنم؟چه طور اعتماد كردم تا به آقاى كروبى بگويم؟چرا حاضرشدم كه آقاى كروبى ازمن فيلم بگيرد؟چرا اصلا فيلم گرفتيم؟هدف آقاى كروبى از آگاه كردن آقاى گرامى مقدم و آقاى داورى چه بود؟آقاى گرامى مقدم و داورى كيستند؟چه ساعتى به حزب زنگ زدم؟با چه شماره ايى زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتى زنگ زدم چه كسى گوشى را برداشت؟بعد به چه كسى وصل كرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چه كسى رفتم؟در كدام تظاهرات ها شركت كردم؟ و هزار چراى ديگر بى ربط به قضيه ى تجاوز كه بعد از حدود ۳ ساعت كه من به ايشان اعتراض كردم .

ايشان به من گفتند ما نمى دانيم توراست مى گويى يا نه تو ادعاى سنگينى مى كنى . كل نظام مقدس را زير سوال بردى ما از كجا بدانيم كه تورا تطميع نكرده اند؟و وقتى كه من گفتم كه شما مثل اينكه يادتان رفته است مسئله چيست به ظاهر خواستند سئوالاتى در اين خصوص كنند سئوالاتى از اين دست كه دخول تا كجا بوده و آيا آن شخص ارضا شده است يا نه؟كه اين سوالات بيش از پيش باعث تخريب روح و روان من شد.

آن جور كه من احساس مى كنم دوستان آقاى مرتضوى نظرشان اين است كه با تخريب شخصيت اينجانب موضوع را به سمتى سوق دهند كه من از آقاى كروبى پول گرفتم يا آقاى كروبى تطميعم كرده تااين ادعا را بكنم.

بعد هم از من خواستند كه با ايشان به پزشكى قانونى بروم ومن على رغم اينكه از ايشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگيجه بگذارند براى روز ديگر كه ايشان مخالفت كردندو باهم راهى پزشكى قانونى شديم.

بعد هم در راه پزشكى قانونى قاضى به من مى گويند حديث داريم از حضرت امام جعفر صادق كه احمق و بدبخت كسى است كه آخرتش را به دنيايش بفروشد بدبخت تر و مفلوك تر از او كسى است كه آخرتش را به دنياى ديگران بفروشد.خودتان قضاوت كنيد كه منظور حاج آقاى مقدمى از بيان اين جمله چيست؟!

و بعد تلويحا به من مى گويد كه گول بازى هاى سياسى را نخورم و بعد هم كه گفتم تقلب شده گفت: " وقتى آقاى كرباسچى به آقاى موسوى راى داده ببين قضيه از چه قرار است من حتى مطمئنم كه خود آقاى كروبى هم به آقاى موسوى راى داده" وديگر پى اين داستان را به توصيه بزرگان با سكوت ادامه دادم و وقتى گفتم چرا با بچه ها اينكار را كرديد و چرا اينجور كرديد مگرما چه كار كرديم؟ گفت وقتى رهبرى فرمودند انتخابات درست بوده يعنى بوده كه من گفتم نعوذ بالله كه رهبرى خدا نيستند و معصوم هم نيستند كه بعد ديدم دارد به سفسطه مى كشاند كه باز سكوت پيشه كردم.

در ميان راه ايستاديم و دونفر ديگر آمدند تا شيفتشان را عوض كنند، من به قاضى مقدمى گفتم كه اگر ممكن است ديگر اينها نفهمند و ايشان هم قول داد و گفت كه نامه مهر و موم شده به دستم مى دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلكه با آن مامور پچ پچ كرد و زمانى كه من به پزشك قانونى رسيدم .

مامور نامه را باز كرد و به دست مامور پذيرش داد نمى دانم يك نامه معاينه تجاوز به چند كلمه نياز دارد كه قاضى محترم صفحه را ريز ريزپر كرده بود و دكتر قريب ۵ دقيقه آن را مى خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دكترى كه مرا معاينه كرد رفت و چند بار به قاضى زنگ زد و دايم از من دور مى شد مباد كه من بشنوم چه مى گويد؟در ضمن دكتر پزشكى قانونى به من گفت كه من دو نامه مى دهم تا شرح درمانت را پزشكانى كه رفته ايى براى من بنويسند تا نظر دهم اما آن مامور اين نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم كه من خودم ديدم كه آن نامه ها را گرفتى هاشا كرد بعد هم زمانى كه منتظر جواب بوديم مامور به من مى گويد من فكر نمى كنم كسى اينكار را بكند بعد هم به من تهمت دروغگويى مى زند و مى گويد مى دانى اگر نتوانى ثابت كنى چه بلايى سرت مى آورند؟ بعد كه ديد خيلى محكم ايستاده ام و مى گويم من فقط از خدا مى ترسم و روى حرفم ايستاده ام به من مى گويد اگر اتفاقى هم افتاده نبايد مى گفتى بايد به خدا واگذار مى كردى الان ببين آبروى خودت و خانواده ات را برده ايى بعد هم كه از دكتر نقل قول كردم كه مى گويد بعد از ۱.۵ ماه هيچ چيز مشاهده نمى شود مامور به من مى گويد اگر چيزى بود حتى سايزش رو هم بهت مى دادند وادامه داد كه ما كارمان اين است كه البته معلوم نيست معناى اين جمله مجهول كدام كار است.

در راه برگشت وقتى گفتم امسال ماه رمضان بى آبيش سخت است با صداى بلند و چشم غره به من گفت :همينش خوب است كه آدم ها بفهمند كه جهنم چگونه است. امروز هم به نزد همسايه هاى ما آمده اند و يكسرى سوالات راجع من و خانواده ام كرده اند اين كارها چه مفهومى جز ارعاب من از عمومى شدن قضيه را در ذهن تداعى مى كند؟ من سوال كوچكى دارم از بزرگوارانى كه روز ۵ شنبه من را به مانند يك متهم مورد بازجويى قراردادند من را گرفته اند؛ زندان بودم چشمان ودستهايم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه كارى با من كردند كه نزد تمام بى دينان و بت پرستان مذموم است ومن تنها جرات اين را داشتم كه آقاى كروبى را از اين موضوع مطلع كنم.من از شخص حقيقى شاكى نيستم چرا كه مى دانم متاسفانه هميشه در كشورمان گناه به گردن يك شخص رده پايين يا يك گروه پايين رتبه مى اندازند وهيچ وقت با مسببين اصلى برخوردى در خور انجام نمى شود.



پاسخ كروبى به احمد توكلى


بسم الله الرحمن الرحيم

برادر ارجمند جناب آقاى دكتر احمد توكلى

با سلام و آرزوى قبولى طاعات و عبادات در ماه مبارك رمضان

از سر لطف و محبت اقدام به نوشتن نامه اى بعنوان اينجانب فرموده ايد كه آنرا در روزنامه خواندم. در اين مرقومه هم نسبت به نظام مقدس جمهورى اسلامى و هم نسبت به ارادتمند، اظهار دلسوزى شده كه جاى تقدير و تشكر است.

بر اساس دلسوزى نامه اى مبنى بر آنكه چنانچه تخلفى از سوى مامورين انجام شده است بررسى و در صورت صحت موضوع با قاطعيت برخورد گردد تا مبادا بار ديگر نظام همچون قضاياى تلخ مرحومه زهرا كاظمى و مرحومه زهرا بنى يعقوب هزينه هاى گزاف پرداخته و آب در آسياب دشمن ريخته شود كه متاسفانه اينگونه در حق بنده اجحاف گرديده و اين بلواى بازار مسگرى را راه انداخته و به زعم خويش آنرا دفاع از نظام مى پندارند كه حقير از فهم آن عاجزم.

عليهذا نه بعنوان پاسخگويى و نه از سر گلايه و اعتراض به بعضى داوريها كه هم شما و هم جايگاه و هم شرايط شما را درك مى كنم و هم اين روزها چنان آماج حملات تند و بى حساب و كتابى هستم كه در مواردى سيبل تمرين تيراندازان ناشى و افراد تازه كارى كه رزم آزمايشى را تجربه مى كنند نيز شده ام و افرادى كه شمشير و نيزه ندارند با سنگ و كلوخ در هوس جايزه و پاداش و به نيت رسيدن به كلاهى از اين نمد، از لطف و مرحمت دريغ ندارند كه به حمد الهى هيچكدام از اين حركتها كوچكترين خللى را در عزم قاطع بنده در دفاع و صيانت از نظام و انقلاب و راه امام بزرگوار نخواهد داشت، وليكن فرصت را مغتنم دانسته، جهت تنوير ذهن شريف و استحضار ملت قهرمان و شريف ايران نكاتى را يادآور مى شوم:

۱. اينكه از سر دلسوزى مرا از سقوط در چاه ويل بر حذر داشته ايد، گذشته از اداء تكليفى سياسى و اجتماعى و در فرصتى فراهم شده براى اعلام موضع شفقى در حق يك برادر دينى است اما در كنار ضرورت هر دو هدف ياد شده از امثال بنده و جنابعالى انتظار است در دفاع و دلسوزى از نظام و حقوق مردم كه مصالح و منافع آنان مقدم بر حفظ و آسايش و عافيت طلبى افراد است به شفاف سازى و تعريف تمام ابعاد و علل و عواملى كه سبب حفر و ايجاد اين چاه ويل شده و راهكارههاى عينى و عملى و واقع بينانه اى كه بايد به تخريب يا پلمپ اين چاه ويل بكار گرفته شود بپردازيم. لذا بنظر مى رسد بايد همه عقلاء و انديشمندان در حل اين بحران يا معضل و يا فتنه بزرگ به گونه اى بگويند و بنويسند و رفتار كنند كه قبل از آنكه دير شود، نظام و مردم را از اين چاه ويل نجات دهند.

۲. از فردى فاضل مثل جنابعالى خصوصا" در ساحت نماينده مجلس و رئيس مركز مهم و تاثير گذار پژوهش هاى مجلس، يك بعدى نگرى و يكجانبه داورى نمودن زيبنده نيست نه در بخش عتاب و خطاب به اينجانب و يادآورى نكاتى در خصوص بعضى نوشته و اظهار نظرهايم و غفلت از علل و عوامل اصلى اين فضاى ايجاد شده و آتش سنگين توپخانه صدها شخصيت حقيقى و حقوقى و دهها نهاد و تريبون كه كشور را به فضاى جولان و نمايش قدرت تبديل نموده اند و نه در آن بخش كه گفتن و نوشتن را خلاف مصلحت نظام تشخيص داده و به آن بپردازيد ولى خطر سكوت و عافيت طلبى و در مواردى به زعم خويش مصلحت انديشى يا به عبارتى دست بر كلاه خويش نهادن براى نظام را ناديده بگيريد! مگر جنابعالى هم از افرادى هستيد كه اعتقاد دارند بايد تابلو دعوت به سكوت بيمارستانها را در جاى جاى نظام نصب نمايند! در حاليكه در عمل از شما غير از اينرا ديده ايم، خصوصا" نامه اى كه اخيرا" در ارتباط با اوضاع اقتصادى نوشته ايد كه محافل اقتصادى دنيا چنان به آن پرداختند كه قاعدتا" بايد همسايگى ما در چاه ويل را بپذيريد.

۳. حرمت شكنى ها و حملات شديد برخى از شخصيت هاى حقوقى و حقيقى و دهها نهاد دولتى و تريبونهاى نماز جمعه به فرزندان امام و انقلاب و دلسوزان نظام در سطوح مختلف بخصوص از ناحيه برخى جرايد كه متعلق به بيت المال بوده و مسووليت سنگين خويش را با اطمينان خاطر از آنكه هيچ كس را ياراى تعرض و بازخواست از آنان نيست، در بى آبرو ساختن، تهمت و افترا زدن و خراب نمودن چهره هاى خدوم نظام اعم از زن و مرد، روحانى و غير روحانى، استاد و دانشجو دانسته و كسى را از گزند و سمپاشى هاى كريه آن امانى نيست.
آيا اين وضعيت تاسف بار را نمى بينيد ؟! چگونه است كه از كنار اين مسائل تلخ براحتى عبور مى كنيد؟!

۴. همانطورى كه اشاره نموديد ما نيز از ابتدا تمامى سعى و تلاشمان را مصروف داشتيم كه مطالب بحق و قانونى خويش را از مجارى قانونى به نتايج انتخابات پيگير باشيم ولى طبيعى است اتفاقات نادرى كه در روزهاى قبل از انتخابات خصوصا ً روز راى گيرى رخ داد: چگونگى چينش ناظرين و بازرسين، شمارش آرا و اعلام نتايج انتخابات در زمانيكه هنوز ساعت اخذ راى پايان نيافته از سوى سايت هاى حامى دولت و از همه مهمتر داورى شوراى نگهبان كه مى بايستى اصل بى طرفى را رعايت مى نمود، بى محابا و بدون پرده پوشى از يك كانديدا حمايت هاى همه جانبه نمود و قبل از خاتمه بازى سعى و تلاش وافر مى نمود تا تيم مقابل را به هر شكل ممكن برنده مسابقه قرار دهد!، فعال بودن اكثريت بدنه ى دولت در جاى جاى انتخابات و به نفع يك كانديدا، تلاش همه جانبه ما براى بررسى شكايات و بازشمارى آرا بصورت صحيح و ساير پيشنهادات همه و همه در مقاومتى آهنين و محكمى روبرو بود كه در جهت سد خواسته هاى بحق رقبا خود نمائى ميكرد، انصاف خواهيد داد مردم خودشان جهت احقاق حقوقى كه احساس ميكردند از دست رفته و مرجعى را جهت طرح شكايات خويش نمى يافتند با مدنى ترين شكل و مسالمت آميز ترين شيوه به خيابانها آمدند و تنها يك سوال داشتند (( راى ما چه شد )) و اين ما بوديم كه به خيل درياى بيكران مردم پيوستيم و مانند سى سال گذشته مردم طلايه دار و پيشگام و جلوتر از تمامى مسئولين و در كليه پيشامد ها جلودار بودند.

حال سوال اينجاست كه آيا ما بى قانونى كرديم يا آنها كه صرفا ً قانون را در جهت منويات و در خدمت مقاصد خود ميپندارند؟! آيا ما به سوى آبروى نظام تير انداختيم يا اين تير منيت اصحاب قدرت بود كه با يورش ناجوانمردانه به اجتماعات آرام و مدنى مردم، آنان را مورد ضرب و شتم، دستگيرى و زندانى، رها كردن در بيابان ها و شكنجه و قتل قرار داد .

۵. فرموده ايد اگر امام امروز در قيد حيات بود با شما چگونه برخورد مى كرد؟ مى خواهم اجازه بدهيد همين سوال را من از جنابعالى داشته باشم و شما را مخاطب قرار دهم زيرا به عنوان شخصى كه از جريان فكرى حوادث اخير دفاع مى كنيد و براى نمونه مثال هايى را هم در حوزه هاى مختلف مطرح كرده ايد، بنظر مى رسد اين دفاع را بايد مورد قضاوت افكار عمومى و وجدان هاى بيدار قرار گيرد تا مشخص گردد كه چه اشخاص و گروه هايى آتش را شعله ور نموده و سلاح براى حمله به جمهورى اسلامى به دست دشمنان داده و ميدهند.

الف : همگان اذعان دارند امام در دفاع جانانه و بى وقفه از جايگاه والا و مقدس مرجعيت كه همواره در غيبت امام معصوم (ع) مهمترين عامل براى احياى اسلام ناب محمدى و احقاق حقوق حقه مردم مى باشد، لحظه اى از مجاهدت و پايدارى در اين راستا دست بر نداشتند و تا آخرين لحظه عمر مدافع اين انديشه ناب بودند ولى متاسفانه سالهاست فضاى سياسى جامعه را چنان مسموم و آلوده كرده اند كه حتى برخى از آن بزرگواران به جهت حفظ حرمت خويش و ترس از شكستن شيشه خانه هايشان در دفاع از حق، مجبور به سكوت گشته اند!

ب : جناب آقاى توكلى آيا اصل شكل گيرى اين انقلاب همه به بركت مرجعيت نبوده؟! مگر نه آنكه نقش پر عظمت مرجعيت و شخص حضرت امام (ره) بعنوان يك مرجع عظيم الشان و عاليقدر به نحوى بود كه در زندانهاى رژيم گذشته از شما و ماى زندانى مورد بازخواست هاى شديدى قرار مى گرفت.

ج : همانطورى كه همگان اطلاع داريم امام مرجع بزرگ و با عظمتى بود ولى همين امام زمانيكه آيت الله سيد حسن طاهرى از سوى ايشان بعنوان نماينده عازم پاكستان مى شود، امام تاكيد مى فرمايند در رابطه با تقليد بحث نكنيد كه مردم در انتخاب مراجع آزاد هستند فلذا مقلدين ساير مراجع را محترم شماريد.

د : زمانيكه من نماينده امام (ره) در حج بودم كسانى اصرار داشتند كه منحصرا ً فتاواى امام در كاروانها و در ايام حج گفته و اجرا شود و از فتاواى ساير علما خوددارى شود كه اين امر مورد اعتراض معظم له واقع و برآشفته شدند و فرمودند جلوى اين مسائل را بگيريد، شما به تقليد مردم چه كار داريد و فتاواى علما همگى گفته و اجرا شود.

و يا در همان زمان برادر عزيزى كه مشهور هم بود مقلد حضرت آيت الله العظمى خوانسارى هستند و در بعثه هم حضور داشتند و مسووليت سنگينى هم داشتند و در حاليكه مناسك مرحوم حضرت آيت الله العظمى خوانسارى را در دست داشته و بدان عمل مى نمودند ولى هيچ كس حق نداشت و جرات نميكرد در خصوص مرجع تقليد ايشان مطلبى را بيان نمايد.

ز : از موارد ديگر استقلال حوزه هاى علميه و اداره آن توسط بزرگان حوزه است كه امام (ره) بسيار حساس بودند.آيا در حال حاضر نيز به اتفاقاتى كه قبلا" مكرر رخ داده و امروز نيز ادامه يافته كه حتى در نماز جمعه مورد عتاب آيت ا... امينى نيز قرار گرفته، گلايه مند بوده و اعتراض خويش را همانند ساير بزرگواران علنى نموده اند.

۶. جناب آقاى توكلى من و شما از سال ۵۹ وارد مجلس شديم و سه دوره انتخابات مجلس در زمان حيات امام انجام گرديد، نظارت شوراى نگهبان بر اين انتخابات و در زمان حيات ايشان چگونه بود؟ چه شده است كه اكنون حاكميت شوراى نگهبان به شكلى مبدل گرديده كه نظارت آنان عامل استقرار يك جريان فكرى و حذف جريان فكرى رقيب و به واقع دخالت صريح در اجرا گرديده است و متاسفانه نظام را از خدمات اجرائى افراد مومن، انقلابى و خدوم به نظام مقدس جمهورى اسلامى محروم نموده است.

لازم است به عنوان نمونه ۳ نفر از مشاهير را كه براى اولين بار در انتخابات مجلس هشتم رد صلاحيت گرديده اند را ذكر نموده و اين سوال را مطرح سازم كه آيا پاداش سالها خدمات ارزنده آنان بدينگونه بوده است؟! آيا شيوه امام (ره) در حفظ نيروهاى خدوم و مسوولين دلسوز بدينگونه بود؟! با كمال تاسف عرض نمايم كه كار بجايى رسيده كه سرنخ جريانات اصولا ً از دست عزيزان شوراى نگهبان خارج شده و اين كارشناسان هستند كه تعيين تكليف مى نمايد.

الف: آقاى دكتر عباسى فرد با سوابق ۸ سال نمايندگى مجلس، قريب ۱۲ سال حقوقدان شوراى نگهبان، ۱۰ سال خدمت در قوه قضائيه بعنوان معاون و رئيس ديوان عدالت ادارى در زمان آيت ا.. يزدى، يك دوره حضور در مجلس خبرگان رهبرى، به چه جرم و گناهى رد صلاحيت مى شود؟!

ب: آقاى دكتر سيد رضا نوروززاده كه ۵ دوره متوالى و به مدت ۲۰ سال نمايندگى مجلس را در كارنامه خويش دارد و نمونه انسان خدمتگزار و با صلاحيت، تحصيل كرده، متخصص و با سوابق درخشان مى باشد، به چه گناهى براى مجلس هشتم رد صلاحيت مى شود؟!

ج: آقاى مهندس مرتضى الويرى كه سابقه مبارزه در زمان طاغوت، نمايندگى مجلس، شهردار تهران، معاون برنامه و بودجه و سفير ايران در اسپانيا را دارد، به چه دليل عقلى و شرعى رد صلاحيت مى شود؟! جالب آنكه زمانيكه وى با بعضى از فقها و حقوقدانان محترم روبرو مى شود و علت رد صلاحيت خويش را جويا مى شود با كمال تعجب مى پرسند مگر شما كانديدا بوديد براى مجلس هشتم؟!

آيا مجلسى كه بفرموده امام مى بايست در راس امور باشد و به مركز همه ى قدرتها تبديل گردد و مدرس ها در آن پرورش يابند، با ادامه چنين رويه ى ناصوابى امكان پذير است؟!

يادمان نرفته كه حضرت امام حتى در مورد مبحث رياست جمهورى مى فرمودند كه برويد و مجلس را قوى تر نمائيد. تشكيل چنين مجلسى در سايه ى رهنمودهاى آن پير فرزانه مى توانست نقش نظارتى و تائيد دولتها را بدون كوچكترين تحقيرى به منصه ى ظهور رساند.

آيا اكنون و با وجود فشارهاى سياسى وارده، مجلس مى تواند همان نقش واقعى خويش را كه امام دنبال مى كرد را ايفاء نمايد؟!

۷. مبارزه با خرافات و حاكميت ارتجاع و چهره هايى كه اصولا" امام (ره) ورود آنان را به منهاد هاى انقلابى منع فرموده بودند و كارهايى كه موجب وهن نظام مقدس جمهورى اسلامى و توسط افراد خودسر انجام مى شد و امام تاكيد داشتند كه از اعمال آنان جلوگيرى و با مرتكبين به شدت برخورد و مسببين مورد محاكمه قرار گيرند و اتفاقاتى كه در خيابانها و در تماس با اينجانب و هيات حقيقت ياب مجلس به آنها اشاره شد و مسائل اخير همه و همه موجبات نشان دادن چهره غير واقعى از اسلام و انقلاب و امام (ره) گرديد و انصاف خواهيد داد كه عملكرد چه اشخاص و گروه هايى به مسووليت خويش در قبال مردم و رهبرى عمل نموده اند و ساير نمونه هايى كه در اين مقال، فرصت پرداختن به آنها ميسر نمى باشد سوالى است كه مى بايست سناريو نويسان كودتاى انتخاباتى و آمرين و مباشران و مجريان حوادث پس از انتخابات بدان پاسخ دهند كه اگر امام امروز در قيد حيات بود با آنان چگونه برخورد مى كرد.

۸. اما در راس نگارش نامه سركرده منافقين (مسعود رجوى)
جناب آقاى توكلى ما كه به اتفاق در زندان بوديم و منافقين را مى شناسيم، نوشتن نامه توسط او چه ارتباطى به من دارد؟! مگر شما اطلاع نداريد كه من از داخل زندان با آنها درگير و مشكل داشتم. خدا وكيلى واژه وااسفا و خون گريه كردن و از غصه جان دادن زيبنده مسببين و موثرين در جناياتى كه بعد از حوادث انتخابات روى داد، نمى باشد؟!

حال سوال نهايى اين است، روشهاى من نظام بركن، اعلام ختم جمهوريت نظام، تجليل سركرده منافقين، ظلم به امام و عدم حمايت از ولايت فقيه است؟! و بر سر شاخه نشستن و بن مى برم يا كسانى كه اعتراضات هوشمندانه و تظاهرات آرام و چند ميليونى كه همگان شاهد بودند از ميدان امام حسين (ع) تا ميدان آزادى را دربر گرفته بود و تنها سوالشان اين بود كه (راى من چه شد؟) را به خاك و خون كشاندند و به زندان و شكنجه و قتل و ... دچار ساختند.

وجدان بيدار افكار عمومى و آيندگان در اين خصوص بهترين قضاوت را خواهند داشت.

توقع بنده از جنابعالى كه از زندان رفته هاى رژيم گذشته هستيد و هميشه و در همه حال تمايز بين گروه هاى سياسى را به راستى و درستى تشخيص مى داديد و گرو ههاى تروريستى من جمله منافقين را به خوبى مى شناسيد بيش از اين بوده و اين سخن جنابعالى براى من بسيار گران تمام شد. مطمئنا" شما از آن جمله افرادى كه شناخت ندارند و يا مغرضند و يا جهل به گروه هاى سياسى و ... دارند، نيستيد كه اگر جز اين بود هرگز شما را مخاطب خويش قرار نمى دادم.

مواضع بنده چه در قبل از انقلاب و در دوران سخت و تلخ زندان هاى ستم شاهى و چه بعد پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى هميشه شفاف و روشن بوده است.

در پايان لازم است به حضور عرض نمايم، كه براستى آقاى توكلى آن مصلحتى كه بايد همه بخاطر آن و براى پرهيز از سقوط در چاه ويل، دين و شرف و مردانگى و دنيا و آخرت خود را فداى آن كنيم تا مصلحت حكومت و خودمان حفظ گردد، اگر جنابعالى گفتن و نوشتن را خلاف اين مصالح مى دانيد من رسما" اعلام مى كنم امروز سكوت خلاف همه آن مصالح است.

به اميد حصول و يكپارچگى و وحدت آحاد جامعه و حفظ دستاوردهاى نظام مقدس جمهورى اسلامى اين ميراث ارزشمند امام و شهيدان و ايثارگران گرانقدر.

مبادا توجه به يكسرى امور ما را از توجه به امور بزرگتر غافل نمايد.

( حفظت شئيا" غابت عنك اشياءٌ )

مهدى كروبى
۲ / ۶ / ۱۳۸۸



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024