انتخابات فدارسیون فوتبال برگزار شد و در نهایت شهابالدین عزیزیخادم موفق شد ریاست این فدراسیون را به دست آورد.
به گزارش ایسنا، به گزارش ایسنا، انتخابات فدراسیون فوتبال از ساعت ۱۰ امروز (یکشنبه) در سالن همایشهای اجلاس سران برگزار شد.
مصطفی آجرلو، شهاب الدین عزیزی خادم، علی کریمی و کیومرث هاشمی نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال بودند و پس از اخذ آرا هاشمی و عزیزیخادم به دور دوم راه یافتند و کریمی و آجرلو حذف شدند. از ۸۷ رای در مرحله نخست، کیومرث هاشمی ۲۴، شهاب الدین عزیزی خادم ۳۵، علی کریمی ۹ و مصطفی آجرلو ۱۸ رای کسب کردند و یک رای باطل شد.
در نهایت شهابالدین عزیزیخادم با کسب ۴۹ رای به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شد تا ۴ سال ریاست این فدراسیون را به دست بگیرد.
شرح آرای اخذ شده نامزدهای فدراسیون فوتبال در مرحله دوم:
۱. شهاب الدین عزیزی خادم: ۴۹ رای
۲. کیومرث هاشمی: ۳۸ رای
شهره موسوی نایب رییس بانوان فدارسیون فوتبال شد
شهره موسوی با اکثریت آرا به عنوان نایب رییس سوم فدراسیون فوتبال انتخاب شد.
به گزارش ایسنا، پس از مشخص شدن ریاست فدراسیون فوتبال و رسیدن شهابالدین عزیزی خادم به این سمت، نایب رییس سوم او یعنی شهره موسوی هم با اکثریت آرا به این عنوان یا همان نایب رییس بانوان دست یافت. موسوی توانست ۷۰ رای از ۸۷ رای مجمع را به نام خود ثبت کند.
او سابقه مدیرعاملی باشگاه بادران را در کارنامه خود دارد.
نواب رییس اول و دوم عزیزی خادم موفق به اخذ صلاحیت نشده بودند.
کریمی: آمدم تا بهانه دست کسی نباشد/ امیدوارم وجدان افراد راحت باشد
نامزد انتخابات فدراسیون فوتبال میگوید از ابتدا میدانست چه اتفاقاتی قرار است رخ بدهد.
به گزارش ایسنا، علی کریمی که با کسب ۹ رای در مرحله اول انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، نتوانست به حد نصاب لازم برای باقی ماندن در رقابت دست پیدا کند، پس از خروج از مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال اظهار کرد: بعد از مدتها شرایط برای حضور فوتبالیها رقم خورد و من هم آمدم اما نشد. برای آقای عزیزی خادم و هاشمی آرزوی موفقیت میکنم. انشاءالله هر کسی انتخاب میشود کارهای اساسی برای فوتبال انجام دهد.
وی افزود: از اول میدانستم چه اتفاقاتی رخ میدهد و فقط برای این حضور پیدا کردم که پسفردا نگویند شرایط مهیا شد که فوتبالیها بیایند اما کسی نیامد. من برای اینکه بهانه دست کسی نباشد این کار را کردم.
وی ادامه داد: از آن ۹ عزیزی که به من رای دادند تشکر میکنم. ۹ نفر در این مجمع بودند که دوست داشتند فوتبال تغییر اساسی کند. از این بابت از آن ۹ نفر تشکر میکنم. امیدوارم رئیس بعدی این دوستان را اذیت نکند و رویه حرفهای را دنبال کند.
کریمی در پاسخ به این سوال که آیا رایهای داده شده به دیگر کاندیداها پاک بود، گفت: نمی دانم، باید به وجدان دوستان واگذار کنیم. رای آنها برای من قابل احترام است و هر کسی یک حق رای داشت و اگر من هم جای آنها بودم به آن کسی که دوست داشتم رای میدادم. امیدوارم افراد نزد وجدان خود راحت باشند و به فوتبال خیانت نکرده باشند.
او در پاسخ به این سوال که آیا مشخص است افرادی که به او رای دادند چه کسانی هستند، گفت: نه مشخص نیست و خودشان میدانند.
کریمی در پاسخ به این سوال که آیا انتخابات، مهندسی شد؟ گفت: من نمیدانم اما جا دارد با تاخیر روز مهندس را به دوستان و مهندسان عزیز تبریک بگویم و برایشان آرزوی موفقیت کنم.
بوی احمدینژاد در فوتبال پیچید
عزیزی خادم که رئیس فدراسیون فوتبال شد، کیست و از کجا آمده است؟
۱. شهابالدین عزیزیخادم، امروز در دور دوم انتخابات ریاست فدراسیونفوتبال با ۴۹رای، رئیس فدراسیون فوتبال ایران شد. در ۷۴سالی که از عمر فدراسیونفوتبال میگذرد، او که ۴۳ساله است، بیستوهفتمین رئيس فدراسیون فوتبال ایران است.
عزیزیخادم زمانی در تیم ملی فوتبال دانشجویان و مدتی هم در تیم نیروی زمینی ارتش فوتبال بازی کرده است. اما بیشک مهمتر از سوابق ورزشی اندک او، سابقه حضور او در ساختار سیاسی است که به «مدیر احمدینژادی فوتبال» شهره است.
۲. عضویت در هیات مدیران ایران خودرو، مدیریت در شرکتهای زیرمجموعه وزارت رفاه، شرکت پتروشیمی امیرکبیر و شرکت پتروشیمی شازند از سوابق مدیریتی عزیزیخادم است.
خصوصا او در دولت احمدینژاد و در دوران وزارت رفاه پرویز کاظمی، معاون پارلمانی وزیر بود و برنامهریزی برای باشگاه استقلال تهران که زیرنظر این وزارتخانه بود، زیرنظر او بود.
او مدتی هم در هیات مدیران باشگاه سایپا حاضر بوده و سال ۱۳۹۰ در رقابت برای حضور در هیات رئیسان فدراسیون، علی فتحاللهزاده را شکست داد اما در سال ۱۳۹۶ برای همین پست، به محمود اسلامیان باخت.
صلاحیت او برای حضور در انتخابات ریاست فدراسیون یکبار در سال ۹۰ به این سبب که سابقه ۱۰ ساله مدیریتی نداشت، رد شدهبود.
۳. عزیزی خادم که متخصص روابط بینالملل منطقهای است در ماههای آینده باید با بحران تیم ملی فوتبالی دستوپنجه نرم کند که با حریفان منطقهایاش هم برای رسیدن به جامجهانی مشکل دارد؛ تیمملیای که دوبار پیاپی قبلی به جام جهانی رفته است.
عزیزی خادم که مثل نزدیکترین رقیباش، کیومرث هاشمی، از دولت احمدینژاد میآید، در انتخاباتی پیروز شد که علی ٰکریمی جنجالیترین نامزد آن، تلویحا آن را مهندسیشده خواند اما حالا او وعده داده بنای فوتبال ایران را به شیوه تازهای میچیند و مدرن میکند- البته پس از بحران تیم ملی.
روزآروز
علی اکرمی، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در سن ۴۳ سالگی، به دلیل بیماری کرونا درگذشت.
اکرمی پس از مدت کوتاهی بستری شدن در بیمارستان به دلیل ابتلا به کرونا، صبح روز یکشنبه ۱۰ اسفند، درگذشت. وی هفته گذشته در پستی در توئیتر از ابتلای خود به ویروس کرونا خبر داده بود.
اکرمی در روزنامههای ملت، توسعه، اعتماد و نوروز قلم زده بود. او همچنین عضو شورای سردبیری پایگاه نفت خبر و مشاور مجله تهران شهر بود.
این روزنامهنگار در آغاز دهه ۱۳۸۰ و نیز در سال ۸۸ بابت فعالیتهای سیاسیاش بازداشت شده بود.
درگذشت این روزنامهنگار با واکنش گسترده اهالی رسانه و فعالان شبکههای اجتماعی همراه بود؛ به طوری که در روز یکشنبه هشتگ علی اکرمی ترند اول توییتر در ایران شد.
هادی یزدانی در توییتر نوشت: «شوکزدهام. خبر مرگ #علی_اکرمی ویران کنندهتر از آن است که فکرش را بکنید. تصور کنید ساعت ۲۳:۴۹ چهارشنبه با تو مشورت کند، ۲۴ ساعت بعد بیمارستان باشد، ۲۴ ساعت بعدتر برایش دعا بخوانند یعنی اوضاع خوب نیست و امروز صبح بخوانی دیگر نیست. هرچقدر بخواهی قوی باشی باز کم میآوری...»
منیژه حکمت، سینماگر ایرانی نیز به یاد علی اکرمی در توییتی نوشت: «انسان بزرگى را كرونا از جامعه ايران ربود، ناباورانه و غم انگيزه»
زینب کریمیان، روزنامهنگار درباره علی اکرمی نوشت: «روزی که آزاد شده بودم. سرخوشانه اومد خونمون. خندید و گفت: “هنوز از اون حلوا اردهها میدن؟” تلخ گفتم هنوز. گفت: پس بدون تو خوب میشی تو میخندی و رو سیاهی میمونه به ذغال... یکجوری بخند که آرواره هات مثل همیشه معلوم باشه.. همون هم شد.. آقای اکرمی به روزگارمان بخند...»
مرجان لقایی،روزنامهنگار نیز نوشت: «عزائیل هم می گردد مظلوم ترینها را انتخاب میکند. یک ملی مذهبی شریف و نجیب. یک انسان به تمام معنی»
امیر تنها در توییت خود به یاد علی اکرمی نوشت: «نسل ما انقدر بدبخت بود که حتی نشد تو سن پیری رفتن رفقامونو ببینیم، تو همین جوونی یکی یکی داریم میریم و داغ به دل بقیه رفقا میذاریم.»
هادی حیدری، کارتونیست نیز نوشت: «علی اکرمی، رفیق شفیق و بامرام خیلی از ماها بود. مهربان، آرام و بیاعتنابه دنیا. جز خوبی از او ندیدم. جمعهای که رفت، بستری شد. کرونا، امروز او را از ما گرفت. هر روز تکهای از وجودمان کم میشود. این پیکر، تکه تکه شده است. پرتره را براساس عکسی از امید ایرانمهر عزیز کشیدم.»
محمد مبین نیز نوشته است: «صبح علی الطلوع، زنگ بزنی حال رفیقت را جویا شوی، آنور خط بگویند فوت کرده، حواستان باشد فعلا خانواده اش نمی دانند، تو مجبور باشی راوی خبر شوی برای رفقا و بگویی فعلا در خلوت گریه کنید، خانواده نمیدانند. علی اکرمی چقدر سخت بود روایت رفتن تو، رفیق، برادر!»
سام فرزانه، روزنامهنگار ساکن خارج از کشور نوشته است: «سالها پیش در روزنامهای در ایران کار میکردم که مهران قاسمی و علی اکرمی هم آنجا بودند. دو دوست جدانشدنی و خندان. اول مهران رفت و حالا امروز خبر فوت علی آمده. باورش سخت است. از مهران و علی جز خوبی، لبخند/قهقهه و خوشرویی به یاد ندارم. حیف... حیف...»
علی اکرمی و دختر خردسالش
عباس عبدی نیز در یادداشتی در کانال تلگرام خود نوشت: «علی اکرمی از متولدین دهه ۵۰ بود. دوران کودکی و نوجوانی خود را در دهه ۶۰ طی کرد و جوانی خود را در دهه ۷۰ در سیاست و جامعه گذراند. آنان نسل مهمی در تاریخ این کشور هستند. درختانی بودند که باید دهه ۸۰ به ثمر مینشستند ولی از سرمای سیاست زده شدند و سر از دادگاه و زندان درآوردند. پس از آن نیز روی خوش ندیدند و حتی نتوانستند شغل مناسبی داشته باشند.
او تا روز آخر پیگیر امور بیمهای بود. حقی که هر شهروندی باید از آن برخوردار باشد. همنسلان آنان در حال اداره کشورهایشان هستند و حتی رییسجمهور و وزیر میشوند و آنان باید همچنان درگیر دعواهای سیاسی و تنش های بیپایان و انحصارطلبی نسل فسیل شدهای باشند که خود را قوم برگزیده میداند. این نسل به ناحق سوخت. هم از رفتار و انحصارطلبی نسل پیش از خود که راهی برای بروز خلاقیتهای آنان باز نکردند رنج کشید، هم از نسل بعد از خود زخم خورد.
روحش شاد. جوان با استعداد و خوش رفتاری بود.»
پیکر علی اکرمی روز یکشنبه ۱۰ اسفند به خاک سپرده شد
گزارش آژانس امنیت ملی امریکا نشان میدهد که هفت تبعه عربستان دخیل در قتل «جمال خاشقجی» از اعضای تیم ویژه یا «یگان واکنش سریع» بودهاند که مسئولیت حفظ امنیت «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی را برعهده دارند.
بنا به گزارش آژانس امنیت ملی امریکا، حضور اعضای این یگان در عملیات قتل خاشقجی نشان میدهد که بن سلمان دستور «ربایش یا قتل» وی را صادر کرده است.
در همین رابطه، روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی این یگان را «یگان قتل عربستان» توصیف و تاکید کرد: یگان مذکور تا کنون چندین عملیات وحشیانه در داخل و خارج عربستان برای سرکوب مخالفان اجرا کرده است.
مهمترین عملیاتهای یگان قتل سعودی
نیویورکتایمز در ادامه نوشت یگان واکنش سریع یا یگان قتل عربستان کارزار خشونتبار خود علیه مخالفان را از سال ۲۰۱۷ میلادی یعنی از زمان ولایتعهدی بنسلمان آغاز کرده است.
به گفته مسئولان امریکایی، این یگان دهها عملیات در داخل و خارج عربستان اجرا کرده است از جمله بازگرداندن اجباری شهروندان سعودی مخالف دولت از کشورهای عربی همچنین یگان قتل عربستان در دستگیری و رفتار توهینآمیز و شکنجه فعالان اجتماعی سعودی نظیر لجین الهذلول نقش مستقیم ایفا کرده است.
یگان قتل عربستان همچنین در سال ۲۰۱۸ میلادی یک عضو هیات علمی زن سعودی را بازداشت کردند و مورد شدیدترین شکنجهها قرار دادند که منجر به خودکشی وی شد.
«سعود القحطانی»، یکی از مشاوران ارشد بن سلمان که سالها به عنوان مشاور رسانهای دیوان پادشاهی فعالیت داشته، مسئول این یگان بوده و به گزارش اطلاعاتی آژانس امنیت ملی امریکا، القحطانی اذعان کرده که هیچ تصمیمی بدون موافقت ولیعهد نگرفته است.
در همین رابطه، مسئولان امریکایی تصریح دارند که فرمانده میدانی یگان واکنش سریع «ماهر عبدالهزیز مطرب»، از افسران اطلاعاتی سعودی بوده که اغلب با بن سلمان در سفرهای خارجی حضور داشته است همچنین دیگر عضو این یگان، «ثار غالب الحربی»، از اعضای گارد پادشاهی سعودی بوده است که در سال ۲۰۱۷ میلادی ترفیع گرفت.
به نوشته نیویورکتایمز، سه فرد مذکور از اعضای تیم ۲۱ نفره یگان قتل عربستان بودند که در کشتن خاشقجی به دستور ولیعهد سعودی نقش مستقیم داشتند.
پس از انتشار این گزارش، وزارت خزانهداری امریکا، «احمد حسن محمد العسیری»، نائب رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی سعودی و دیگر اعضای یگان قتل عربستان را در فهرست تحریمها قرار داد.
خاشقچی آخرین بار روز ۱۰ مهرماه سال ۱۳۹۶ (۲ اکتبر ۲۰۱۸) در حال ورود به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول دیده شد و بعد از آن رسانهها گزارش دادهاند که ناپدید شده است.
چند روز بعد، مقامهای ترکیهای اعلام کردند او در داخل این ساختمان کشته شده و بدنش قطعه قطعه شده است. آنکارا اعلام کرد همزمان با ورود خاشقچی به ساختمان کنسولگری ۱۵ مقام امنیتی عربستان سعودی نیز با دو پرواز وارد استانبول شده و پس از مدت کوتاهی ترکیه را ترک کردهاند.
مقامهای سعودی، در نخستین واکنش بدون ارائه هیچ مستنداتی این روایت را رد و ادعا کردند خاشقچی، ساختمان را زنده و سالم ترک کرده است. بعد از بالا گرفتن فشارها، عربستان سعودی سرانجام روز ۲۸ مهر مجبور شد به کشته شدن خاشقچی داخل ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول اعتراف کند.
دولت ریاض در۲۰ اکتبر همان سال قتل خاشقجی در داخل کنسولگری عربستان سعودی را تایید کرد. دادستان این کشور مدعی شد که خاشقجی بعد از “درگیری” با چند نفر در داخل کنسولگری “فوت” کرده و ۱۸ شهروند این کشور نیز در این رابطه بازداشت شدهاند.
دادستان کل عربستان سعودی اعلام کرد که تن از متهمان پرونده قتل خاشقجی به اعدام و سه مظنون نیز مجموعا به ۲۵ سال حبس محکوم شدهاند.
سعود القحطانی، از نزدیکان و مشاور محمد بن سلمان، احمد العسیری، معاون سابق رئیس سازمان اطلاعات و محمد العتیبی، سرکنسول عربستان سعودی در استانبول که احتمال نقش آنان در این جنایت وجود دارد، توسط دادگاه مذکور تبرئه شدهاند.
دادستانی کل استانبول ۳۱ اکتبر سال ۲۰۱۹ طی بیانیهای اعلام کرد که جمال خاشقجی بلافاصله پس از ورود به کنسولگری عربستان سعودی در این شهر، طبق نقشه قبلی خفه و کشته شده است.
جمال خاشقجی، متولد ۱۳ اکتبر ۱۹۵۸ (۲۱ مهرماه ۱۳۳۷ شمسی) بود. او قبلاً سردبیر روزنامه «الوطن» و بعد از آن مدیر شبکه خبری «العرب» بود. او سپتامبر ۲۰۱۷ از عربستان متواری شد و بعد از آن به عنوان ستوننویس «واشنگتنپست» مقالههایی در انتقاد از برخی سیاستهای کشورش به ویژه «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی منتشر کرد.
منابع: میدلایست نیوز، آناتولی
در ۱۱ آذر ۱۳۹۹ و مدت کوتاهی پس از آزادی از زندان، من مجددا برای محاکمه در ۱۵ آذر به اتهامات واهی “برگزاری تحصن در اوین، افترا به رئیس زندان بابت ضرب و شتم، شکستن شیشههای ساختمان و توهین به مأمورین خدمت (رئیس زندان) و اخلال در نظم زندان از طریق برپایی مجلس بزم و رقص پس از خاموشی و در ایام سوگواری امام حسین” به دادگاه احضار شدم. در پی عدم حضورم در آن جلسه، و یک روز بعد از اعلام عمومی ممنوع خروجی من در ۹ بهمن، احضاریه مجددی به دستم رسید تا امروز ۹ اسفند برای محاکمه بر سر همین اتهامات در دادگاه حاضر شوم.
اینجانب نرگس محمدی اعلام میدارم به هیچ عنوان در هیچ مرحلهای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود. با ذکر گوشهای از وقایع هولناک سوم دی ماه سال گذشته که منجر به طرح این اتهامات شده است، دلایل این اقدام خود را ذکر مینمایم.
☆ روز ۳ دی ۱۳۹۸ نامه کتبی ازسوی اجرای احکام، جهت ملاقات اینجانب با وکیلم، درحضور رئیس بند زنان و دوستان متحصنم ابلاغ شد و من از بندخارج شدم که دروغ، فریب و نیرنگی بیش نبود.
☆ ساعت یک و نیم از بندخارج شدم، ولی به جای ملاقات با وکیل به اتاق ریاست زندان که مقامی امنیتی نیز حضور داشتند، برده شدم و چلسه با توهینهای مکرر ریاست زندان شروع و ادامه یافت. اعلام کردم که به بند زنان بر میگردم و برای جلوگیری از درگیری از اتاق بیرون رفتم.
☆ هنگام ترک ساختمان ریاست، از پشت سر مورد هجوم مردان قرار گرفتم. با حمله ناگهانی و شدید ریاست زندان شوکه شدم. در حالیکه ازحمله ایشان عصبانی بودم و فریاد میکشیدم، تذکر دادم که حق نداشتند به من دست بزنند و این خلاف قانون است و من شکایت خواهم کرد و در صورت ادامه تعرض، مقاومت خواهم نمود.
اما حملههای مکرر ایشان و جمعی از مردان که بیرون و داخل ساختمان تجمع کرده بودند، ادامه پیدا کرد. چند بار خودم را به در خروجی ساختمان رساندم که با حمله مردان و کشیدن، پرت کردن، با زور بالا کشیدن از پلهها مواجه شدم. وقتی در مقابل کشیده شدن روی پلهها مقاومت میکردم، آقای رئیس دستور دادند که ما دستهایش را گرفتیم، شما هم پاهایش را بگیرید بلندکنیم، ببریمش. ناگهان پارچه سیاهی روی سرم افتاد که از وحشت جیغ زدم و کنار انداختم. شال و کتم روی زمین افتاده بود و من با بلوز و شلوار بودم. چندین بار در اعتراض به بی حرمتی و تعرض وحملههای مردان و در تقلا برای بیرون رفتن از ساختمان، زمانی که دستانم را با فشار شدید از دستگیره جدا کردند، دستم را محکم به در کوبیدم و شیشهها شکستند و دستانم مجروح شدند.
☆ سه بار اقدام به سوار کردن به ماشینهای متعدد(امبولانس، پژو، ون) کردندکه هر سه بار مقاومت کردم. من درخواست میکردم که به بند بازگردم و هر مجازاتی دارم ابلاغ شود و انها میگفتند نمیتوانی به بند بازگردی. و من نمیدانستم مرا به کجا میخواهند ببرند و چه کار میخواهند بکنند.
☆ سر سه راهی بازداشتگاه۲۰۹ اطلاعات، بهداری و بند زنان، پژویی مقابل ما ایستاد. من بلافاصله روی پاهایم چمپاتمه نشستم و سوار نشدم. ناباورانه رییس زندان با دو دستشان بدنم را گرفتند و درست حالت پرت کردن یک حیوان به پشت وانت، با سر به داخل پژو پرتاب کردند. از وحشت برخورد سرم به ماشین دستانم را به سمت بالا بردم که بر اثر اصابت دستانم به بدنه ماشین، ساعت مچی ام شکست و بیرون افتاد و من با صورت روی صندلی افتادم. مردی که میشناختمش ان طرف نشست تا من نتوانم از ماشین بیرون بروم. من هنوزمقاومت میکردم و نیمی از بدنم بیرون بود. رییس زندان به وقیحانه ترین و شرم اورترین شکل ممکن پایین بدنم را گرفتند و به داخل ماشین هل دادند و بلافاصله روی پاهایم نشستند. انچنان وضعیت هولناکی داشتم که به زحمت از روی صندلی بلند شدم و نشستم. در حالی که خون دستانم بند نیامده بود.
داخل ماشین اقای رئیس که کنارم نشسته بود، به رانندهشان دستور دادند که برود و دو نخ سیگار کنت بیاورد. راننده، سیگارها را آورد تحویل داد و پائین ماشین ایستاد. آقای رئیس که دهانش لای موهایم و کنار گوشم بود دستور داد که نرگس سیگارها را روشن کن تا سیگار بکشیم. از شدت بغض و خشم دستانم را که خونریزی میکرد به هم فشار میدادم. سکوت کردم. با تحقیر دستور داد که اگر خودت نمیکشی، سیگار من را روشن کن. از شدت خشم و از بغض خفهکننده دندانهایم را روی هم گذاشته و فشار میدادم. من زن ایرانی هستم که شیوه تحقیر،ارعاب و سلطه جویی مردسالاران حکومت استبدادی را نیک میشناسم و انگیزه انها را میفهمیدم. چنانچه لحظهای توان کنترل دستانم را از دست میدادم قطعاً سیلی و مشت محکمی بر صورتشان میکوبیدم که البته سزاوار بود چنین میکردم و البته نکردم. از ابتدای تعرضِ مردان بیاخلاق عهد کردم که وارد بازی و چرخهٔ خشونت تحقیرآمیر تدارک دیده شده توسط نهادهای امنیتی قضایی نشوم. همانطور که عهد کردم اشک و آه را در چشمان و سینهام خشک و محبوس کنم که ذرهای عجز و تردید و ناله نداشته باشم و شعله خشم و مقاومت را از زنده نگه دارم.
مقاومت کردم، تمکین نکردم،فریاد زدم، با دستانم بر شیشهها کوبیدم و خرد شدنِقدرت پوشالیشان را با خرد کردن شیشههای درهای بستهشده به رویم نشان دادم.
شال بر سر نداشتم و لباسم بر اثر کشیده شدن روی زمین و ماشین و ... بسیار نامناسب بود. یقه لباسم شکافته شده بود.
بعد از تاریک شدن هوا در آن سرمای دیماه، سراسر لباسهایم آغشته به خون بود. ماشین ون در مقابل شکنجهگاهِ سلولهای ۲۰۹ وزارت اطلاعات مقابل پاهایم متوقف شد و در حالیکه سرود «زده شعله در چمن» را فریاد میزدم توسط سه مرد امنیتی از پشت سر به داخل ماشین پرت شدم و روی صندلی افتادم. بلافاصله دستبند را بر روی زخم مچ دستم کوبیدند و آنچنان فشار دادند که دوباره زخمم باز شد و خون از ناخنهای دستم روی پاهایم میچکید، و من برای همرزمانم در بندهای زندان اوین «یار دبستانی» را سر داده بودم. نمیدانستم چرا و به کجا میبرند و چه در انتظار من است.
۱- آنچه بر من گذشت، امری شخصی نیست، بلکه کاملاً مسالهای سیاسی است و البته برای من بُعد زنانگی، مهمتر از هر بُعد دیگری است. گو اینکه این عمل هتک حرمت انسان، لگدمال کردن حقوق زندانی سیاسی و مخالف حکومت است، اما تعرضی فاحش به زنانگی ماست که در مقابلش تمام قد خواهم ایستاد.
۲- در ایام کودکی وقتی دبستانی بودم و از مدرسه ما را به اجبار به نماز جمعه برده بودند، ناگهان زنی را در مقابل نمازگزاران، روی زمین انداختند و براداران و خواهران حزبالهی در مقابل چشمان ما که کودکی بیش نبودیم، زن را زیر شلاق کشیدند. من شنیدم که او یک زناکار است، یعنی حد شرع مقدس را رعایت نکرده است. وقتی سال دیپلم بودم به دلیل رنگ آجری مانتو-ام در ایام ده روز اول ماه محرم که ایام امر به معروف بود بازداشت شدم و در بازداشتگاه وزرا شلاق خوردنِ سه زن را با بهت و وحشت نگریستم۰ چون حجابهایمان ایراد داشت. تن ما زنان آماج شلاقهای مردان متشرعِ حکومت استبداد دینی شد تا شرع را حرمت گزارند. من از نسلی هستم که کمربند پشت مانتومان به دلیل تحریک مردان، روسریِ کوچک روی موهایمان، رنگ لباسمان، لاک ناخنمان، تنگی و کوتاهی شلوار و مانتومان، جوراب سفیدِ زیر شلوار و در داخل کفش کتانیمان، ایستادن با یک پسر همکلاسی برای بحث سر موضوعِ درسی، یا قدم زدن با یک مرد در پیادهروی خیابان و در انظار عمومی، حتی زیبایی و شادابیِ طبیعی چهرههایمان موجب ترس، اضطراب، تحقیر، توهین و مجازات، شلاق، کمیته انضباطی و زندان شد. عکسهای پزشکی قانونی زنجان نشان میدهد که تن من از شانه و سینه تا بازو و ران پا چگونه توسط مردان دریده شده بود. چه شده است که تن محکوم به پوشیده ماندن، دیده نشدن، و حتی حذف شدن ما زنان، اکنون با دستان مردان حکومت دریده میشود و غیرتی را برنمیانگیزد و مستوجب مجازات نمیگردد، بلکه زن دریدهشده در جایگاه متهم مینشیند. تن ما زنان روزی برای حفظ ایمان و شرع مردانِ در حکومت، و روزی دیگر برای حفظ قدرتشان، فرودگاه شلاقها و تازیانههایشان شد و چه سخت است تمکین به اینکه اکنون هم باید زنان در بیدادگاههایشان در جایگاه متهم بنشینند که چرا وقتی تنشان را دریدند، دهانشان باز شد و فریاد زدند! این یک مسالهٔ شخصی و یک رسیدگی حقوقی نیست که من در دادگاه حاضر شوم و از خود دفاع کنم.
۳- آیا به شکایت دختری بیپناه و زندانی، نیلوفر بیانی علیه بازجویان رسیدگی شد؟ یا او نیز در جایگاه متهم به تشویش اذهان عمومی نسبت به مردانِ حکومتی نشسته است؟ آیا این تعرض مشابه تعرض به فهیمه، نگارا، و فریبا در بازداشتگاه ۲۰۹ و زهرا در بازداشتگاه ۲الف نیست که حکایت و شکایتشان به گوش مسئولان رسید و ره به جایی نبرد؟ من متهم به شکستن شیشههای زندان، اخلال در نظم زندان، و افترا به رئیس زندان اوین شدهام. اعلام میکنم من به دلیل دروغ، نیرنگ، توهین، و تعرض مردان اوین و در اعتراض به دست درازی، حملات و رفتارشان شیشههایِ در و پنجره ساختمان ریاست زندان را شکستم و اگر عملی متقابل انجام میدادم حق داشتم که البته انجام ندادم و نه چنین مدیرانی، نه چنین زندانهایی، و نه نظم چنین زندانهایی را به رسمیت نمیشناسم. من متهم به توهین و افترا به رئیس زندان شدهام. اینجانب به رئیس زندان نه فحش دادهام و نه کتکشان زدهام (که اگر میزدم قطعاً شهامت اعلامش را داشتم و قابل دفاع میدانستم)، اما به شدت مقاومت کرده و فریاد زدم. اگر فریاد اعتراض، یا مقاومت و ایستادگی من در مقابل رفتارچنین مردانی، توهین است، بسیار به جا کردم.
۴. شکایت من در ۴ دیماه در زندان زنجان علیه رئیس زندان اوین به مقامات قضایی تقدیم شد،که هرگز مورد رسیدگی قرار نگرفت، اما شکایت وزارت اطلاعات آقای روحانی و رئیس زندانِ آقای رئیسی منجر به محاکمهٔ اینجانب شده است. چند روز پس از تبعید من به زندان زنجان سخنگوی قوهٔ قضائیه ضرب و شتم مرا کذب خواند. من هیچ نمیگویم جز اینکه این سیستم قضایی مدعی مبارزه با فساد اقتصادی است، جای طرح این سوال است که آیا غارتگران ابرو و حیثیت مردم میتوانند با غارتگرانِ اموال مردم مبارزه کنند؟
نرگس محمدی
۹ اسفند ۱۳۹۹
منبع: کانون مدافعان حقوق بشر
رئیس جمهوری آمریکا روز جمعه ۸ اسفند گفت ایران باید به تصمیم او برای تایید عملیات نظامی در سوریه به عنوان هشدار نگاه کند که حمایتش از شبهنظامیانی که منافع آمریکا را تهدید میکنند، پیامد خواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، جو بایدن در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید قصد داشت با این حمله نظامی چه پیامی را ارسال کند، گفت: «شما نمیتوانید با مصونیت از مجازات اقدام کنید. مراقب باشید.»
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، نیز پیشتر در روز جمعه گفت هدف آمریکا از حمله به مواضع گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران در سوریه، دادن پیامی بود که با این اقدام «به روشنی» دریافت شده است.
وی در یک کنفرانس خبری در واشینگتن، با اشاره به حملات راکتی اخیر به پایگاه های نیروهای آمریکایی و ائتلاف بین المللی در عراق، گفت که «ما باید هم به آن حملات و هم به تهدید مستمری که بسیار مشخص بود، واکنش نشان میدادیم. به همین دلیل ما این اقدام متمرکز و متناسب را انجام دادیم؛ اقدامی که در تضعیف برخی از تواناییهای آن گروه شبهنظامی در اجرای حملات جدید موثر بود و این موضوع را، به ویژه برای ایران، بسیار روشن کرد که آنها نمیتوانند با مصونیت علیه مردم، شرکا، و منافع ما عمل کنند. من فکر میکنم آن پیام به روشنی دریافت شده است.»
پنجشنبه شب به وقت واشنگتن (بامداد جمعه ۸ اسفند به وقت ایران) ایالات متحده به مواضع گروههای مورد حمایت حکومت ایران در سوریه حمله کرد.
جان کربی، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) گفت که این حملات در پاسخ به حملات اخیر علیه نیروهای آمریکایی در عراق، به دستور رئیس جمهوری ایالات متحده و مشورت با شرکای آمریکا در ائتلاف بینالمللی، صورت گرفت.
«جان کربی» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا شامگاه جمعه در تشریح حمله شب گذشته جنگندههای آمریکایی به پایگاه بوکمال در شرق سوریه گفت «دو جنگنده اف-۱۵ با هفت موشک هدایت شونده نقطه کنترلی در منطقه بوکمال در طرف سوریه را هدف قرار داده که طی آن ۹ تاسیسات ویران شده و بخشی از دو تاسیسات دیگر نیز تخریب شدند.»
وی در ادامه سخنانش گفت: «آمریکا در راستای حمایت از شهروندان و همپیمانان خود اقدام خواهد کرد.»
سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفت که آمریکا پیش از حمله به شرق سوریه با استفاده از خط اضطراری، انجام این حمله را به روسیه اطلاع داده است.
کربی گفت: «حمله آمریکا به سوریه، پیام شفاف و غیر مبهمی به تمام کسانی که درباره حمله به نیروهای آمریکایی و ائتلاف در منطقه فکر میکنند، ارسال کرد.»
دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا گزارش غیرمحرمانهای را منتشر کرد که نشان میدهد قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی با تایید محمد بن سلمان ولیعهد سعودی انجام شده است.
به گزارش ایرنا، دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا روز جمعه گزارش غیر محرمانهای را از قتل این روزنامهنگار منتقد حکام فعلی سعودی منتشر کرد که در آن آمده است: ما ارزیابی میکنیم که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، عملیاتی را در استانبول ترکیه برای دستگیری یا کشتن جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی تایید کرده است.
همچنین افزوده شده است: ما بر اساس کنترل ولیعهد در تصمیمگیری پادشاهی، دخالت مستقیم یک مشاور اصلی و محافظان محمد بن سلمان در جزئیات این عملیات و حمایت ولیعهد برای استفاده از اقدامات خشونت آمیز برای سکوت مخالفان خارج از کشور از جمله خاشقچی، به این ارزیابی رسیدیم .
این گزارش تاکید دارد: از سال ۲۰۱۷، ولیعهد کاملا بر سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی پادشاهی تسلط دارد و بسیار بعید به نظر میرسد که مقامات سعودی بدون مجوز ولیعهد، عملیاتی از این دست را انجام داده باشند.
کنگره آمریکا در سال ۲۰۱۹ قانونی را تصویب کرد که دونالد ترامپ رییس جمهوری پیشین آمریکا را موظف به ارائه چنین گزارش طبقه بندی نشدهای کرد اما ترامپ این درخواست را نادیده گرفت.
خاشقچی روزنامه نگار مخالف ولیعهد سعودی مهر ماه سال ۹۷ زمانی که برای انجام یک کار اداری به کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه مراجعه کرد، به قتل رسید اما جسد او هیچ گاه پیدا نشد.
سازمان سیا پس از قتل خاشقچی در کنسولگری عربستان در ترکیه با قطعیت بالایی گزارش داد که بن سلمان شخصا دستور این قتل را صادر کرده است اما مقامهای اطلاعاتی به طور علنی در این باره صحبت نکرده و شواهدی ارائه نکردند.
گزارشگر سازمان ملل نیز در ژوئن ۲۰۱۹ اعلام کرد که «غیرممکن است» که بن سلمان از این اقدام بدون اطلاع بوده باشد.
جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت که گزارش مربوطه را مطالعه کرده است. او روز گذشته هم با سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی تماس تلفنی داشت.
رئیس جمهوری آمریکا بر خلاف ترامپ، سلمان را همتای خود می داند و بر این اساس از هرگونه تماس با ولیعهد وی، خودداری کرده است.
در این گزارش اسامی ۲۱ نفر آورده شده و آمده است: ما اطمینان زیادی داریم که افراد زیر به نمایندگی از محمد بن سلمان در مرگ جمال خاشقچی مشارکت داشتهاند، به آنها دستور داده شده است، یا در غیر این صورت همدست یا مسئول آن بودهاند.
* سعود القحطانی
* ماهر مطرب
* نائف العریفی
* محمد الزهرانی
* منصور اباحسین
* عبدالعزیز الهوساوی
* ولید عبدالله الشهیری
* خالد العتیبه
* فهد شبیب البلوی
* مشعل سعد البستانی
* ترکی الشهیری
* مصطفی المدنی
* احمد زاید عسیری
* عبدالله محمد الهرینی
* یاسر خالد السالم
* ابراهیم السلیم
* صلاح الطبیعی
* محمد العتیبی
دولت آمریکا بعد از انتشار این گزارش اعلام کرد علیه ۷۶ مقام عربستان سعودی محدودیتهای روادید صادر کرده است.
خاشقچی آخرین بار روز ۱۰ مهرماه سال ۱۳۹۶ (۲ اکتبر ۲۰۱۸) در حال ورود به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول دیده شد و بعد از آن رسانهها گزارش دادهاند که ناپدید شده است.
چند روز بعد، مقامهای ترکیهای اعلام کردند او در داخل این ساختمان کشته شده و بدنش قطعه قطعه شده است.
آنکارا اعلام کرد همزمان با ورود خاشقچی به ساختمان کنسولگری ۱۵ مقام امنیتی عربستان سعودی نیز با دو پرواز وارد استانبول شده و پس از مدت کوتاهی ترکیه را ترک کردهاند.
مقامهای سعودی، در نخستین واکنش بدون ارائه هیچ مستنداتی این روایت را رد و ادعا کردند خاشقچی، ساختمان را زنده و سالم ترک کرده است.
بعد از بالا گرفتن فشارها، عربستان سعودی سرانجام روز ۲۸ مهر مجبور شد به کشته شدن خاشقچی داخل ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول اعتراف کند.
دولت ریاض در۲۰ اکتبر همان سال قتل خاشقجی در داخل کنسولگری عربستان سعودی را تایید کرد. دادستان این کشور مدعی شد که خاشقجی بعد از “درگیری” با چند نفر در داخل کنسولگری “فوت” کرده و ۱۸ شهروند این کشور نیز در این رابطه بازداشت شدهاند.
دادستان کل عربستان سعودی اعلام کرد که 5 تن از متهمان پرونده قتل خاشقجی به اعدام و سه مظنون نیز مجموعا به ۲۵ سال حبس محکوم شدهاند.
سعود القحطانی، از نزدیکان و مشاور محمد بن سلمان، احمد العسیری، معاون سابق رئیس سازمان اطلاعات و محمد العتیبی، سرکنسول عربستان سعودی در استانبول که احتمال نقش آنان در این جنایت وجود دارد، توسط دادگاه مذکور تبرئه شدهاند.
دادستانی کل استانبول ۳۱ اکتبر سال ۲۰۱۹ طی بیانیهای اعلام کرد که جمال خاشقجی بلافاصله پس از ورود به کنسولگری عربستان سعودی در این شهر، طبق نقشه قبلی خفه و کشته شده است.
جمال خاشقجی، متولد ۱۳ اکتبر ۱۹۵۸ (۲۱ مهرماه ۱۳۳۷ شمسی) بود. او قبلاً سردبیر روزنامه «الوطن» و بعد از آن مدیر شبکه خبری «العرب» بود.
او سپتامبر ۲۰۱۷ از عربستان متواری شد و بعد از آن به عنوان ستوننویس «واشنگتنپست» مقالههایی در انتقاد از برخی سیاستهای کشورش به ویژه «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی منتشر کرد.
محدودیت صدور روادید برای ۷۶ مقام عربستان
در پی انتشار گزارش قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار سعودی، آمریکا شامگاه جمعه برای ۷۶ مقام سعودی محدودیت صدور روادید اعلام کرد.
بر اساس گزارش رسانهها، این محدودیتهای صدور روادید شامل تعدادی از مقامهای ریاض، خانوادههای آنها و گارد سلطنتی سعودی میشود و قرار نیست «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی تحریم شود.
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد علیه ۷۶ تبعه سعودی که گمان میرود اقدام به تهدید مخالفان حکومت در خارج از مرزهای این کشور کردهاند محدودیتهایی برای صدور روادید در نظر گرفته است.
منابع: ایرنا، فارس، آناتولی
اتحاد جمهوریخواهان ایران:
کشتار سوختبران بلوچ را محکوم میکنیم!
روز دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ماموران سپاه پاسداران در منطقهی مرزی با پاکستان در نزدیکی سرآوان به روی سوختبران آتش گشودند و بر اساس گزارشها بیش از ۱۰ تن از آنان را به قتل رساندند. در پی این اقدام، پنجم اسفندماه مردم سراوان با تجمع در مقابل فرمانداری، دست به اعتراض زدند. اما این اعتراض هم با خشونت پلیس مواجه شد. نیروهای سرکوب حکومت در ادامهی کشتار روز قبل، با گاز اشکآور و شلیک گلوله به متفرق نمودن معترضان دست زدند. هر چند از تعداد مجروحان و کشته شدگان حمله به مردم اطلاع دقیقی در دست نیست، اما بعد از این حادثه، جادهها بسته شدند. اینترنت قطع و خبررسانی از منطقه دشوارتر شد.
استان سیستان و بلوچستان یکی از بزرگ ترین و در عین حال فقیرترین استانهای کشور است. بخش اعظم جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند و بنا به آمارهائی که از تریبونهای رسمی کشور هم اعلام شده اند، نرخ بیکاری در بسیاری از مناطق این استان حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد است و چشماندازی برای بهبود وضعیت وجود ندارد. به همین دلیل هم در این منطقه، مثل تمامی مناطق مرزی قاچاق کالا یکی از راههای رایج برای دستیابی به یک زندگی بخور و نمیر است و سوختبری در مناطق مرزی سیستان و بلوچستان، همچون کولبری در کردستان، تنها منبع درآمد بخشی از مردم است. سپاه پاسداران در عین دست داشتن در قاچاق کلان سوخت در این منطقه، تلاش کردهاست سوختبری توسط مردم را در چهارچوب طرح «رزاق» در شعاع ۲۰ کیلومتری مرزها و زیر نظر مستقیم خود محدود نماید. اما حوادث چند روز اخیر نشان داد که تلاش گرسنگان برای به کف آوردن نان بخور و نمیر برای زندهماندن عملی نیست و حتی اگر به بهای جان هم تمام شود، ادامه خواهد یافت.
کشتار سوختبران زخم کهنهی فقر و محرومیت در این منطقه را عمیقتر و آشکارتر کرد. مردم بلوچستان نیازمند طرحی برای تعامل اقتصادی سالم، از جمله ایجاد بازارهای آزاد منطقهای و تدابیر مشابه برای تغییر وضعیت فلاکتبار اقتصادی خود هستند تا سرکوب و زورگوئی بیشتر. فضای امنیتی حاکم بر سیستان و بلوچستان در کنار فقر و بیکاری گستردهی مردم آن، تبعیض مذهبی و اتنیکی، خشونت در این منطقه را دائمی و دست نیروهای سپاه پاسداران و دیگر نیروهای نظامی و امنیتی را در تعرض به مردم و حتی قتل آنها بازتر نمودهاست. تعداد اعدامها در این استان یکی از بالاترین ارقام در کشور است. تحقیر مردم در ادارات و اماکن عمومی به یک امرعادی تبدیل شدهاست. هیچ طرح جدی برای ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری در جهت فقرزدائی و از این طریق مبارزه با قاچاق و قاچاقچی در این منطقه وجود ندارد.
اتحاد جمهوریخواهان ایران کشتار جنایتکارانهی سوختبران بلوچ را شدیدا محکوم میکند. با اعلام همدردی با خانوادههای داغدار جانباختگان حوادث اخیر در این استان، خواستار محاکمهی آمران و عاملان این کشتار است. تنها گناه سوختبران قبل از همه فقر آنان است. راه مبارزه با قاچاق و قاچاقچی در استانهای مرزی، از جمله در سیستان و بلوچستان، قبل از همه مقابله با عوامل اصلی فقر و بیکاری مردم، ایجاد اشتغال از طریق توسعهی اقتصادی در این مناطق است. پاسخ مردمی که آهی در بسازط ندارند و به خاطر یک لقمه نان حاضرند زندگیشان را هم به خطر اندازند،سرکوب و زندان نیست. ما نیروهای سیاسی، فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشر را به اعتراض علیه کشتار سوختبران و خشونت علیه آنها فرامیخوانیم.
هیات سیاسی اجرائی
اتحاد جمهوریخواهان ایران
۸ اسفند ۱۳۹۹ ۲۶ فوریه ۲۰۲۱
حادثه سراوان از همان لحظه نخست غمبار بود و دردناک به خصوص که خبر کشته شدن شهروندانی از همین آب و خاک و اعضای یک پیکر بود اما به دلیل شرایط ناهنجار رسانهای و فضایی که در شبکههای اجتماعی و رسانههای سیاسی وجود دارد احتیاط کرده و بر آن شدم که تحقیقی از منابع مطمئن انجام دهم سپس سخن بگویم. این عذر تقصیر و تاخیر بود.
بررسیها نشان میداد که ابعاد ماجرای سراوان بسیار بسیار پیچیده تر از آن است که در رسانهها و شبکههای اجتماعی گفته میشود. وقتی که فیلم صف چندکیلومتری صدها تانکر سوختبر و در کنار آن وانتهای باربری حامل بشکههای سوخت و افرادی که بشکههای کوچکتر را حمل میکنند یا بر زمین میکشند را مشاهده میکنیم، پس و پشت آن حقایق بزرگتری نهفته است.
اما مسئله سراوان مسئله ایران است، سراوان نمادی است از مسائل و معضلات کشور، بازتابنده ضعف و واپس ماندگی مدیریتی، و بازتابنده شکاف اجتماعی- اقتصادی، بازتابنده فقر و آثار تحریم و روابط نامتعادل با داخل و خارج، با دنیا و مردم است.
اگر حاکمیتی با شهروندانش ولو شهروندان مقصر با زبان خشونت سخن بگوید ناخودآگاه به آنان میآموزد که با همین زبان سخن بگویند و این یعنی چرخه خشونت. حاکمیت باید بیش از هر چیز سخن مردم را بشنود، بر زخم مرهم بگذارد، ناتوانیها و ضعفهای خود را با روشهای سخت نپوشاند، چنانکه بزرگترین هنر پیامبر و راز موفقیتش همین بود که قرآن میگوید او با مردم و حتی با مخالفانش نرمخو بود.(آل عمران، ۱۵۹).
گناه رنج و فقر قربانیان در سیستان و بلوچستان و بلکه بقیه مناطق حاشیهای ایران و کولبران کردستان هم به گردن حاکمیت و هم به گردن بخشی از همین جامعه است. بیشتر به گردن حاکمیت است به خاطر این که به طور سیستماتیک برای فقرزدایی و بسط عدالت عمل نمیکند و به سیاستهای تبعیض امیز ادامه میدهد، سرمایهگذاری را به مناطق حاشیهای کانالیزه نمیکند و بعد از دولت، سرمایهگذارانی که در مناطق مرکزی متمرکز شدهاند و علیرغم زمینههای بسیار مستعد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در آنجا سرمایه گذاری نمیکنند. سرزمینی وسیع و بکر که از چشم سرمایه گذاران دور افتاده است.
منطقهای که علیرغم آن همه فقر و محرومیت، نخبگان و شخصیتهای مختلفی در حوزه دین شناسی، تاریخنگاری، فرهنگ شناسی، علوم پزشکی و مهندسی، ادبیات شعر و موسیقی عرضه کرده است نشان میدهد که اگر در مدار توسعه افتاده بود بروندادهای بینظیری داشت که پشتوانه اقتدار ملی و فرهنگی بود.
آنان که در مرکز نشستهاند بدانند کسی که به نان شب محتاج باشد به هر عملی دست میزند و چه شرافتمندند مردمی که به جای بالا رفتن از دیوار دیگران به شغل سخت و پر خطر سوختبری و کولبری متوسل میشوند تا شرافت و عزت خود را حفظ کنند. پاسخ چنین مردمی حتما نباید خشونت باشد حتی اگر آنان خشمگین باشند.
مدیرانی که به دلیل وصل بودن به شیر نفت و درآمد بادآورده هیچگاه طعم رنج و فقر و بی خانمانی و بیکاری را نچشیدهاند نمیتوانند درکی از این امور داشته باشند.
زمانی که حتی در مناطق مرکزی که محل انباشت سرمایه و امکانات کشور است مانند تهران و مشهد و اصفهان و... شاهد چنان موج و بحران عظیمی از بیکاری هستیم که یکی از عوامل اصلی گسترش ناهنجاریهای اجتماعی، جرائم، افسردگی، سقوط نرخ ازدواج، زمینگیر شدن خانوادهها وجوانان شده است آنگاه شما میتوانید این بحران را به توانx برسانید تا دریابید در مناطق حاشیهای که مورد تبعیض سیستماتیک هم قرار دارند چه میگذرد.
اگر سوختبری را به زیان اقتصاد کشور میدانید و نام آن را قاچاق میگذارید بازهم مسئول اصلی آن حاکمیت است. اگر اشتغال ایجاد کنید آنگاه سوختبری را ممنوع کنید کسی به این شغل رو نخواهد آورد به ویژه مردمانی که هم باید خطر سوخت بری را به جان بخرند و هم توسط باندها و مافیای سوخت، استثمار شوند و سود اصلی به جیب آنان برود. در ماجرای سراوان باید رد پای مافیای سوخت را یافت که از این راه ثروتی هنگفت به جیب زدهاند.
این بسیار ظالمانه است که وقتی چنین مردمی به فغان و فریاد میآیند بی درنگ آنها را به گروههای تروریستی و وهابیت و انواع جریانات دیگر منتسب کنیم و در واقع مردمی که ارتباطی با آن گروهها ندارند را در اختیار آنان بگذاریم تا توجیهی برای خاموش کردن شان هم بدست آوریم. از نکات درخور توجه در اعتراضات سراوان این بود که هیچ شعار سیاسی علیه هیچ کس داده نشد و مردم صرفا به رفتارهای نادرست برخی مسئولان محلی و کاربرد خشونت معترض بودند.
عدهای میگویند پاکستانیها تیراندازی کردند(همان سخنی که سبب برافروختن خشم مردم شد)، عدهای میگویند جیش العدل تیراندازی کرد، و برخی میگویند عوامل سران طایفهای و قبیلهای و جمعی میگویند سپاه، اما همه اینها معلول و فرع است و هیچکدام پاسخ اصلی مسئله نیست. پاسخ اصلی، وضعیت بیکاریای است که سرچشمه این اتفاقات میشود پس از آن است که حوادث رخ میدهد و این فرضیهها به میان میآید.
وقتی که فیلمها و تصاویر فراوان از حادثه سراوان و قبل از آن تقریبا تخریب آلونکها و مسائل دیگر در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و جامعه را آگاه میکند و حکومت ناگزیر از واکنش منطقی تر میشود نشان میدهد که اگر این رسانهها و شبکههای اجتماعی نبودند چه فجایع عظیمی میتوانست پنهان از چشم عموم مردم و حکومت رخ دهد و مسئولین محلی بر آن سرپوش بگذارند و توجیه نمایند و برچسبهایی به آن نسبت بدهند.
باید رسانهها و شبکههای اجتماعی را غنیمت شمرد گرچه عدهای این محیط را آلوده کرده و موجب بی اعتمادی میشوند اما جامعه و حکومت باید قدردان پدیدهای باشند که کشاف العیوب است و نمیگذارد به دمل چرکین و لاعلاج بدل شود مگر آنکه بازهم حاکمان چشم بر واقعیت ببندند.
عدهای از متولیان امور در چنین مواردی به سادهترین راه متوسل میشدند و فکر میکردند بلافاصله با شناسایی و دستگیری و مجازات افرادی، ماجرا را فیصله دادهاند حال آنکه این روشها فقط ممکن است به صورت کوتاه مدت (خیلی کوتاه مدت) مسئله را بپوشاند اما خود، مقدمه مشکل بزرگ تری گردد. امید است در ماجرای سراوان مدبرانه عمل شود.
آنچه رخ داد، مسئله سراوان نیست در هر نقطه دیگری از کشور زمینه وقوع دارد. باید چاره اندیشی کرد، باید راه حل اساسی را شناخت، باید در راهبردهای کلان کشور تجدیدنظر کرد وگرنه باید در انتظار وقایع دیگری بود.
فقط یکبار ممکن است دیگر نتوان بحرانی را مهار کرد. یک ساختار منعطف و لاستیکی وقتی با ضربهها روبرو میشود فرو نمیپاشد، ممکن است عقب نشینی کند اما دوباره همه چیز به جای خودش باز میگردد اما سیستمهای سخت و متصلب، مانند چوب خشک و الوار سختاند که ضربهها ممکن است یکی پس از دیگری ناکام بماند اما فقط یک بار ممکن است ضربهای فرود آید که چوب را بشکند. تفاوت نظام دموکراتیک و اقتدارگرا در همین جاست.
بی بی سی: آمریکا روز پنجشنبه حملهای هوایی به نقطهای در شرق سوریه که میگوید مورد استفاده شبه نظامیان مورد حمایت ایران بوده انجام داده است. این حمله با تایید جو بایدن رئیس جمهور آمریکا انجام شد.
پنتاگون در بیانیهای گفت که “چندین تاسیسات واقع در یک نقطه کنترل مرزی که مورد استفاده شماری از گروههای پیکارجوی مورد حمایت ایران از جمله کتائب حزب الله و کتائب سید الشهدا بود” تخریب شد.
مقامهای آمریکایی به نیویورک تایمز گفتند که هفت بمب ۵۰۰ پوندی (۲۲۶ کیلوگرمی) بر مجموعه کوچکی از ساختمانها در یک گذرگاه غیررسمی مرزی که محل قاچاق سلاح بود افکنده شد.
پنتاگون گفت که این عملیات به تلافی رشته حملات راکتی اخیر علیه مراکز محل استقرار آمریکاییها در عراق انجام میشود. در حملاتی در روز ۱۵ فوریه به نقاطی در نزدیکی اربیل یک پیمانکار فیلیپینی ارتش آمریکا کشته و چند نفر دیگر از جمله یک نظامی آمریکایی زخمی شدند.
نیویورک تایمز میگوید که جو بایدن صبح پنجشنبه دستور حمله را صادر کرده است؛ در حالی که وزیر دفاع وی به بندر سن دیگوی کالیفرنیا رفته بود تا از ناوهواپیمابر نیمتز که اخیرا از خلیج فارس بازگشته است بازدید کند.
این اولین اقدام نظامی دولت بایدن است.
گروه دیدبان حقوق بشر سوریه واقع در بریتانیا که با تکیه بر شبکهای از منابع مطلع اوضاع سوریه را زیر نظر دارد گزارش داده است که در این حمله دستکم ۲۲ جنگجوی نزدیک به ایران کشته شدهاند.
رامی عبدالرحمان مدیر این گروه به خبرگزاری فرانسه گفت:در این حمله سه کامیون حامل مهمات منهدم شد ... و قربانیان زیادی داشت.
به گفته مدیر گروه دیده بان حقوق بشر سوریه، دستکم ۲۲ شبهنظامی مورد حمایت ایران در این حمله کشته شدند.
جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفت: “این اقدام متناسب نظامی همزمان با تدابیر دیپلماتیک انجام شد که شامل رایزنی با شرکای ائتلاف بود.”
“این عملیات حامل این پیام صریح است: پرزیدنت بایدن برای حفاظت از پرسنل آمریکا و ائتلاف بیکار نخواهد نشست. در همین حال، ما به شکلی حساب شده عمل کرده ایم که هدف آن رفع تنش از وضعیت کلی در شرق سوریه و عراق است.”
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، که به کالیفرنیا سفر کرده است به خبرنگاران گفت اطمینان دارد که در این عملیات اهداف درست بمباران شدهاند.
او گفت که ایالات متحده در این حمله به طور حساب شده عمل کرده و افزود: “ما به عراقیها اجازه دادیم تا تحقیق کنند و اطلاعات جمعآوری کنند که این در تعیین هدف نهایی برای ما بسیار مفید بود.”
مقامات آمریکایی به نیویورک تایمز گفتند که پنتاگون چند هدف بزرگتر را به عنوان گزینه احتمالی پیش روی جو بایدن قرار داده بود اما رئیس جمهوری آمریکا در نهایت کوچکترین گزینه را انتخاب کرد.
نیویورک تایمز به نقل از منابع دولتی ناشناس میگوید این عملیات نمایش کوچکی از حمله هوایی بود. به گفته این منابع، دولت آمریکا تصمیم گرفت که در سوریه دست به تلافی بزند تا از پیامدهای دیپلماتیک نامطلوب در عراق جلوگیری شود.
خبرگزاری رویترز هم مینویسد که این حمله ظاهرا محدود بوده و از آنجا که به جای عراق در سوریه انجام شده به دولت عراق فضای لازم را برای انجام تحقیقات درباره حمله روز ۱۵ فوریه میدهد.
مقامهای دولت بایدن حملات راکتی به اربیل، در منطقه کردستان عراق، را محکوم کردند، با این حال میگفتند هنوز به طور قطعی نمیدانند چه کسی مسئول آن است.
آقای کربی روز سه شنبه گفته بود که عراق مسئول انجام تحقیقات درباره حمله روز ۱۵ فوریه است.
مسئولیت حمله اربیل را یک گروه کمتر شناخته شده که برخی مقامهای عراقی میگویند به ایران ارتباط دارد به عهده گرفت. گروه تازهتاسیس “سرایا اولیاء الدم” در بیانیهای گفت که “نیروهای اشغالگر آمریکایی” را هدف گرفت.
در مقابل وزارت خارجه ایران با محکوم کردن حملات راکتی به اربیل، “شایعات مشکوک” درباره دست داشتن جمهوری اسلامی در آن را رد کرد.
حمله اربیل - از جمله به یک پایگاه محل استقرار نیروهای آمریکایی - با واکنش شرکای ائتلاف ضدداعش در عراق روبرو شد به طوری که وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، و بریتانیا در بیانیه مشترکی آن را محکوم کردند.
آنتونی بلینکن، ژان ایو لو دریان،هایکو ماس، لوئیجی دی مایو و دومینیک راب در این بیانیه نوشتهاند “با قوی ترین عبارات حمله راکتی روز ۱۵ فوریه در منطقه کردستان عراق را محکوم میکنیم.”
آنها نوشتند: “ما با قربانیان، خانوادههای آنها، و مردم عراق همدردی میکنیم. دولتهای ما در کنار هم از تحقیقات دولت عراق در مورد این حمله با هدف مسئول شناختن مسببان حمایت میکنند. ما اشتراک نظر داریم که حملات به پرسنل نظامی آمریکا و ائتلاف و تاسیسات آن تحمل نخواهد شد.”
در همان زمان آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا با مصطفی کاظمی نخست وزیر عراق صحبت کرد و ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که هرچند نمیخواهد پیش از تکمیل تحقیقات درباره مسئولیت این حمله اظهار نظر کند، اما ایالات متحده حق دارد در “در زمان و مکان مناسب” به آن واکنش نشان دهد.
گروه “سرایا اولیاء الدم” که حدود یک سال پیش اعلام موجودیت کرد قبلا چند ویدئو از حمله به کاروانهای لجستیکی ائتلاف تحت رهبری آمریکا در عراق منتشر کرده و گفته بود این حملات به تلافی کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابومهدی مهندس فرمانده حشد شعبی که در حمله آمریکا کشته شدند انجام میشود.
نیروهای آمریکایی در یک سال گذشته هشت پایگاه خود را در عراق ترک کردهاند، اما اربیل اکنون درحال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین پایگاههای نیروهای آمریکایی است.
حمله ۱۵ فوریه - که طی آن ۱۴ راکت شلیک شد - یکی از شدیدترین حملات در ماههای اخیر علیه نیروهای آمریکایی بود.
برهم صالح رئیس جمهور عراق آن را یک “حمله تروریستی جنایتکارانه” توصیف کرد و نسبت به شعله ور شدن “خطرناک” تنشها در منطقه هشدار داد.
تصور میشود این اولین حمله راکتی به اهداف غرب در عراق از زمان روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا بوده باشد.
(بیروت، ۲۵ فوریه ۲۰۲۱) – دیدهبان حقوق بشر امروز گفت مقامات ایران باید به شکل شفاف ادعای کاربرد زور بیش از حد به دست نیروهای امنیتی دولتی در استان سیستان و بلوچستان در ۲۲ فوریه ۲۰۲۱ را مورد تحقیق و تفحص قرار دهند. فعالان محلی گفتند حداقل ۱۰ فرد بلوچ در منطقه مرزی سراوان در نزدیکی پاکستان کشته شدند.
کمپین فعالان بلوچ، وبسایتی که نقض حقوق بشر در منطقه را گزارش میکند، خبر داد که در ۲۲ فوریه سپاه پاسداران ایران جادهای را که اهالی برای انتقال سوخت به پاکستان استفاده میکردند را در منطقه مرزی اسکن در شهر سراوان در استان سیستان و بلوچستان بست. ظاهراً پس از آن مأموران امنیتی به سمت کسانی که قصد باز کردن جاده را داشتند آتش گشودند و حداقل ۱۰ نفر را کشتند و۵ نفر را زخمی کردند .
تارا سپهریفر، پژوهشگر ایران در دیدهبان حقوق بشر گفت «مقامات ایران باید فوراً تحقیق و تفحصی شفاف و بیطرفانه درباره تیراندازی در مرز سراوان انجام دهند». او اضافه کرد مقامات باید افراد مسئول را بازخواست کنند، به شکلی مناسب به قربانیان خسارت بپردازند، و ضمانت کنند که مأموران مرزی بیشترین احتیاط ممکن را برای احترام به حق حیات و دیگر حقوق بشر به خرج دهند».
یک محقق حقوق دیجیتال خبر داد که در ۲۵ فوریه چندین اپراتور شبکههای موبایل دسترسی به اینترنت در چند منطقه استان از جمله زاهدان و سراوان را قطع کردند. بنا به آمار رسمی بیش از ۹۵ درصد کاربران اینترنت در استان از طریق خدمات موبایل به شبکه وصل میشوند. چندین فعال گفتهاند که بعد از وقایع روز ۲۲ فوریه دسترسی به اینترنت در منطقه مختل شده بود.
در ۲۳ فوریه محمدهادی مرعشی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان به خبرنگاران گفت که تیراندازی از سوی دیگر مرز در پاکستان آغاز شده بود و دو نفر فوت کرده بودند. در ۲۵ فوریه ایرنا خبر داد که علی احمد موهبتی، استاندار سیستان و بلوچستان، به سران طوایف منطقه گفته است که در جریان این رخدادها سه نفر کشته شدهاند که دو نفر آنها در خاک پاکستان بودهاند.
هرانا خبر داد که در همان روز پس از تجمع معترضان در برابر ساختمان فرمانداری سراوان خشونتهایی بروز کرد و گفت پلیس از گاز اشکآور و شلیک گلوله برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرد. مشخص نیست که در جریان این اتفاق معترضی مجروح شده باشد.
دیدهبان حقوق بشر گفت دولت ایران باید به اصول اساسی سازمان ملل درباره استفاده از زور و سلاحهای گرم توسط مأموران انتظامی پایبند باشد. این اصول اساسی اشاره میکنند که نیروهای امنیتی باید «پیش از کاربرد زور و سلاح گرم شیوههای غیرخشن را اعمال کنند» و هر گاه استفاده از زور غیرقابل اجتناب است، نیروهای انتظامی باید در این استفاده خویشتنداری به خرج دهند و در تناسب با جدیت جرم و هدف مشروع مطلوب دست به اقدام بزنند.
این اصول میگویند «استفاده عامدانه از زور مرگبار تنها در حالتی مجاز است که برای حفاظت از جان کاملاً لازم باشد» و «تمام موارد مرگ و جراحت جدی یا دیگر پیامدهای قابل توجه، باید فوراً گزارشی کامل به مقامات ذیصلاح ارسال شود».
استان سیستان و بلوچستان با نرخ بالای بیسوادی روبهرو است و در زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی با کمبود روبهرو است. در وضعیتی مشابه با استانهای غربی کردستان و آذربایجان غربی، کمبهره بودن این استان از فرصتهای اقتصادی سبب شده است عده زیادی از ساکنان مشغول به تجارت فرامرزی غیرقانونی با پاکستان و عراق شوند.
در طول سه سال گذشته مقامات ایران به شکلی فزاینده از قطعی گسترده اینترنت در دورههای ناآرامی و اعتراض استفاده کردهاند تا دسترسی به اطلاعات را برای گروههای محلی و ناظران بینالمللی مختل کنند. قطعی اینترنت ناقض چندین حق، از جمله حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات، و حقوق انجمن و تجمع مسالمتآمیز است.
طبق قوانین بینالمللی حقوق بشر ایران متعهد است که تضمین کند که محدودیتهای مبتنی بر اینترنت تحت قانون صورت گیرند و پاسخی لازم و متناسب با نگرانی امنیتی مشخصی باشند. مقامات نباید از قطعیهای گسترده و غیرتبعیضآمیز برای کاهش جریان اطلاعات یا ضربهزدن به توانایی افراد برای تجمع آزادانه و اظهار دیدگاههای سیاسیشان استفاده کنند.
سپهریفر گفت «جامعه بینالمللی باید به مقامات ایران فشار بیاورد تا فوراً همه محدودیتها به دسترسی به اینترنت را لغو کند و در آینده دست به چنین قطعیهایی نزند».
برای دیگر گزارشهای دیدهبان حقوق بشر درباره ایران لطفاً از این صفحه بازدید کنید:
http://www.hrw.org/en/middle-eastn-africa/iran
برای اطلاعات بیشتر لطفاً تماس بگیرید:
در واشنگتن دیسی، تارا سپهریفر(انگلیسی و فارسی): +1-617-893-0375؛ یا sepehrt@hrw.org. توییتر: @sepherifar
در نیویورک، مایکل پیج(انگلیسی و عربی): pagem@hrw.org. توییتر: @MichaelARPage
در شمال آفریقا، احمد بن شمسی(انگلیسی، فرانسوی، و عربی): +1-929-343-7973 (واتساپ)؛ یا benchea@hrw.org. توییتر: @AhmedBenchemsi
خبرگزاری پانا / یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹
زاهدان (پانا) - قاچاق روزانه ۹ میلیون لیتر سوخت از مرزهای سیستان و بلوچستان اگر چه یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی و اقتصادی کشور محسوب میشود، اما منشا درآمد و ارتزاقی ناچیز برای مردم مرزنشین است که سودهای سرشار را به جیب مافیای قاچاق سرازیر میکند.
قاچاق سوخت از مرزهای سیستان و بلوچستان نمونه بارز بازی با جان برای نان در میان مردم مرزنشین است که به فرهنگ اشتغال در میان جوانان این منطقه تبدیل شده است. شیوهای از اشتغال و درآمد که با همه شغلهای دیگر متفاوت است و سختیهای فراوانی دارد. خودروهایی پر از گالن یا مشکهای بزرگ که با هدف خروج از مرز بارگیری شدهاند و رانندگانشان برای رسیدن به مقصد لحظهای را از دست نمیدهند چرا که میدانند برای بردن یک نوبت سوخت تا لب مرز باید حداقل چهار روز از عمر خود را صرف کنند به همین دلیل از جمله خطرناکترین خودروها در جادههای سیستان و بلوچستان هستند که در هر شرایطی حق تقدم با آنهاست.
پلاکهای مخدوش که در برخی موارد حتی با برخی جملات قصار نیز پوشیده شده از دیگر ویژگیهای خودروهای سوختبر است. هر چه از مرکز استان به سمت شهرستانهای جنوبی و مرزی برویم به تعداد این خودروها در جاده اضافه میشود تا جایی که در مناطق مرزی مانند کافه بلوچی، کوهک، جالق و سایر نقاط مرزی جادههای اصلی و فرعی مملو از خودروهای سوختبر است.
این خودروها که معابر غیررسمی را برای ورود به خاک کشور همسایه انتخاب میکنند مجبورند ساعتها و یا حتی روزها در ترافیکی از صدها خودرو منتظر بمانند تا اینکه بتوانند این سوخت را به آن سوی مرز رسانده و بفروشند. صحنه انتظار خروج غیرقانونی صدها خودرو از یک معبر غیررسمی بسیار کوچک که هر کدام حدود ۲ هزار لیتر سوخت قاچاق را حمل میکنند از جمله صحنههای کمنظیر در مرزهای جنوب شرق کشور است که نشان دهنده شیوهای رایج از درآمد در این نقطه از کشور است. این انتظار گاهی به سه یا چهار روز نیز میرسد برای همین سوختبران تمام خورد و خوراک و تجهیزات لازم برای زندگی چند روزه در خودرو را به همراه خود میبرند. برخی از این سوختبران، سوخت را لب مرز فروخته و مجدد به داخل کشور بازمیگردند، اما برخی با پرداخت عوارض وارد کشور پاکستان شده و آنجا اقدام به فروش سوخت میکنند.
این شیوه اشتغال با همه سختیهایی که به همراه دارد در زمره فعالیتهای غیرقانونی قرار دارد و «قاچاق» نامیده میشود، اما با این حال به یک شیوه کسب درآمد رایج در میان مردم مرزنشین تبدیل شده و در کنار سود سرشاری که به جیب مافیای قاچاق سوخت سرازیر میکند موجب خروج روزانه میلیونها لیتر سرمایه ملی از کشور میشود.
قاچاق سوخت و سوانح رانندگی در جادههای سیستان و بلوچستان
به گفته سرهنگ کشواد بهروزی، فرمانده پلیس راه شمال سیستان و بلوچستان، در سالجاری در حوزه پلیس راه شمال و جنوب سیستان و بلوچستان از مجموع ۳۳۷ نفر کشتههای ناشی از تصادفات، ۶۴ کشته از خودروهای سوختکش و حامل اتباع بیگانه بودهاند. همچنین شدت سوانح و آتشسوزیهای این تصادفات حاکی از این بوده که این خودروها افسارگسیخته رانندگی میکنند و هیچ کنترل، مهار و توجهی به رعایت قوانین و مقررات برای آنان وجود ندارد.
اما این فقط گوشهای از ماجرای قاچاق سوخت در این استان مرزی است. به گفته دبیرکمیسیون برنامه ریزی، هماهنگی و نظارت بر مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان در روزهایی که مرز کشور پاکستان باز است و امکان تردد خودروهای سوختبر وجود دارد روزانه حدود ۹ میلیون لیتر سوخت از کشور خارج میشود.
اما این میزان سوخت خروجی از مرزهای سیستان و بلوچستان با سهمیه سوخت این استان متناسب نیست و جالبتر اینکه سهم سیستان و بلوچستان در قاچاق سوخت کمتر از ۱۵ درصد است و بیش از ۸۵ درصد این سوخت از دیگر استانهای کشور با هدف قاچاق به این استان سرازیر و از مرزها خارج میشود. از مجموع فرایند این قاچاق سازمانیافته که در اشکال و انواع گوناگون جابهجایی و حمل سوخت انجام میشود، تنها خودروهای سوختبر در جادهها و مرزهای سیستان و بلوچستان برای همگان قابل مشاهده هستند که در واقع آخرین ماموریت یعنی خروج سوخت از کشور را بر عهده دارند و شاید در اذهان عمومی متهمان اصلی این معضل اقتصادی و اجتماعی نیز به نظر آیند.
روایتی از یک درآمد غیرقانونی اما رایج
«کلانتر» جوانی ۲۹ ساله از اهالی شهر مرزی سراوان است که حدود پنج سال از جوانی خود را به حمل سوخت اختصاص داده و شبها و روزهای پرمخاطرهای را پشت سرگذاشته است. او که هدف از اشتغال به این کار را جمعآوری سرمایه برای دست و پا کردن کاری در آینده عنوان میکند در گفت و گو با پانا به تشریح کار سوختبران در مرزهای سیستان و بلوچستان پرداخت و زوایای تاریکی از این کار پرمخاطره را روشن کرد.
این جوان سراوانی که در سالهای اول فعالیتش در این زمینه شاگرد یکی از تویوتاهای حامل سوخت بوده حالا با خودروی سواری خودش کار میکند و مسیر جدیدی را برای فروش سوخت انتخاب کرده است.
او اکنون هر سه یا چهار روز برای فروش بنزین به مرز میرود تا در واقع سوخت خودروهای سوختبری که از مسیرهای صعبالعبور از مرز عبور میکنند را تامین کند. گاهی نیز این بنزین را به مرزنشینان که فاصله زیادی تا نقاط شهری و روستایی دارند میفروشد، اما خواسته یا ناخواسته کارش غیرقانونی است و برای همین متحمل هزینههای زیادی میشود.
یک روز کاری یک سوخت بر چطور میگذرد؟
کلانتر در تشریح یک روز کاری خود برای فروش سوخت در مرز میگوید: «وقتی برای رفتن به سمت مرز تصمیم میگیرم باید یک روز قبل بنزین خودور و همچنین بنزین مورد نیاز برای فروش را تهیه کنم که برای این کار یا در صف پمب بنزین انتظاری حدودا ۲ ساعته را میکشم و یا اینکه از «مندیدار»ها (کسانی که سوختهای قاچاق را دپو میکنند) بنزین میخرم.»
او ادامه میدهد: «خودروی من گنجایش ۱۲ گالن ۷۰ لیتری را دارد که باید برای خرید هر گالن، با توجه به نوسانات نرخ ارز به طور متوسط ۳۸۰ هزار تومان پرداخت کنم.»
به گفته این جوان سراوانی، قیمت فروش هر گالن ۷۰ لیتری در لب مرز به طور متوسط ۴۱۰ هزار تومان میشود، به عبارتی هر گالن بنزین ۳۰ هزار تومان و مجموعا هر بار سوخت بردن ۳۶۰ هزار تومان سود دارد.
کلانتر میگوید: «اما این همه ماجرا نیست، چرا که برای عبور از ایست بازرسی که در مسیر رفتن به مرز وجود دارد باید گالنها را با موتور و از مسیر فرعی عبور دهیم و بعد از رد شدن خودرو از پاسگاه، مجدد سوختها را بار بزنیم به همین دلیل برای هر گالن حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان هم باید به صاحب موتور بدهیم بنابراین فایده فروش هر گالن سوخت در مرز تقریبا نصف میشود. گاهی نیز گالنهای سوخت توسط ماموران ضبط میشود که آن وقت دیگر جز ضرر چیزی برایمان باقی نمیماند.»
او میافزاید:« از آنجایی که گاهی باید منتظر بمانیم تا هوا تاریک شود و دور از چشم ماموران به سمت مرز حرکت کنیم، ممکن است دو تا سه روز در راه باشیم. به همین دلیل باید آذوقه و وسایل مورد نیاز تهیه و به همراه خود میبریم که این هم از هزینههای این کار به حساب میآید.»
کلانتر در مورد نحوه فعالیت خودروهای سوختبر از نوع تویوتا نیز میگوید: «کسانی که با این خودروها کار میکنند صاحبان اصلی نیستند، بلکه هر ماشین یک راننده و یک شاگرد دارد. این خودروها ظرفیت حمل ۵ تا ۸ بشکه ۲۰۰ لیتری را دارند که هر بشکه گازوئیل را ۷۵۰ هزار تومان خریداری میکنند و لب مرز حدود ۸۷۰ هزار تومان میفروشند و به عبارتی در هر بشکه گازوئیل ۱۲۰ هزار تومان سود میکنند که در مجموع این سود برای کل محموله ۹۶۰ هزار تومان میشود.»
این سوختبر گفت: «از ۹۶۰ هزار تومان فایده هر بار سوخت بردن به لب مرز، ۱۵۰ هزار تومان دستمزد راننده، ۱۰۰ هزار تومان دستمزد شاگرد، و حدود ۶۰ هزار تومان هم هزینه خورد و خوراک است و در نهایت ۳۰۰ هزار تومان فایده به صاحب خودرو میرسد. به طور متوسط هر بار سوخت بردن به لب مرز آن هم از شهرهای مرزی مانند سراوان حدود چهار روز به طول میانجامد که میتوان گفت به طور متوسط هر خودرو میتواند ۷ تا ۸ بار در ماه این کار را انجام میدهد.»
درآمد و سود ناچیز مردم از قاچاقی سازمانیافته
براساس گفته این سوختبر متوسط درآمد ماهیانه از طریق قاچاق سوخت برای خودروهای سواری حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و برای صاحبان خودروهای تویوتا ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است. این در حالی است که رانندگان و شاگردان این خودروها که خطر اصلی را به جان میخرند به دلیل نداشتن سرمایه و شغل مناسب به درآمد ۸۰۰ تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی از این طریق نیز راضی هستند.
با این وجود سود بیشتر نصیب کسانی میشود که در اصطلاح محلی «مندیدار» هستند و سوخت قاچاقی را که از دیگر نقاط کشور به شهرستانهای مرزی وارد میشود انبار و نگهداری کرده و به سوختبران میفروشند. این افراد که هزنیه زیادی را متحمل نمیشوند به طور مثال هر بشکه گازوئیل را ۷۰۰ هزار تومان خریداری و ۷۵۰ هزار تومان به سوختبران میفروشند به همین دلیل کار آنها بی دردسرتر و در عین حال پرسودتر است.
اما باز هم کسانی هستند که از این ماجرا سود بیشتری میبرند و حاضر میشوند سوخت قاچاق را از هزاران کیلومتر با انواع ترفندها به سمت سیستان و بلوچستان روانه کنند که محمد محبی، دبیر کمیسیون برنامهریزی، هماهنگی و نظارت بر مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان دراین باره به پانا میگوید: «قاچاق سوخت یکی از معضلات اصلی استان سیستان و بلوچستان است و اولویت نخست کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا در این استان است. بیشترین میزان قاچاق فرآوردههای نفتی در این استان مربوط به فرآورده نفت گاز (گازوئیل) است؛ اگر چه قاچاق بنزین، نفت سفید و دیگر فرآوردههای نفتی نیز وجود دارد، اما میزان آن نسبت به نفت گاز بسیار کم است.»
به گفته او کشورهای پاکستان و افغانستان نیاز مبرمی به سوخت دارند که اگر ایران نتواند نیاز آنها را به طور قانونی تأمین کند قاعدتا این نیاز از مسیر قاچاق برطرف میشود. به همین دلیل در سیستان و بلوچستان به عنوان استان هم مرز با این دو کشور موضوع قاچاق سوخت اتفاق میافتد. اما جالب اینجاست که سهم این استان در قاچاق سوخت کمتر از ۱۵ درصد است و بالغ بر ۸۵ درصد سوخت قاچاق از سایر نقاط کشور وارد سیستان و بلوچستان میشود.
محبی میگوید: «سیستان و بلوچستان دارای چند گلوگاه ورودی است که به سامانه هوشمند کنترل نفتکشها مجهز و قادر به تشخیص بارنامههای جعلی هستند.»
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان تصریح میکند: «از زمان راه اندازی این سامانه بیش از ۸۰۰ نفتکش با بارنامه جعلی شناسایی و تحویل مراجع قضایی شدند. همچنین در این مدت چهار پرونده کلان قاچاق سوخت در حوزه جرایم سازمان یافته در این استان تشکیل شده و در حال پیگیری است.»
ضرورت اصلاح جانمایی گلوگاهها
محبی اظهار میکند:« با وجود این میزان کشفیات و نصب این سامانه در گلوگاهها هنوز هم با روشهای مختلف مانند استفاده از اتوبوس مسافربری و یا تانکرهای کوچک، سوخت قاچاق وارد این استان میشود. به طور مثال اخیرا از یک اتوبوس ۸ هزار لیتر سوخت قاچاق کشف شد.»
وی با بیان اینکه روز به روز به موازات سختگیریها و اعمال نظارتها، شگردها و شیوههای قاچاق سوخت نیز تغییر میکند، ادامه میدهد:« یکی از مشکلات ما در مبارزه با ورود سوخت قاچاق جانمایی گلوگاههای ورودی استان است که نیاز به اصلاح دارد.در برخی از گلوگاههای استان اعتبار فراوانی برای استقرار نیرو و تجهیزات در این گلوگاهها هزینه میشود اما برای جلوگیری از قاچاق کارایی لازم را ندارند.»
محبی با بیان اینکه قاچاق سوخت فرایندی شبکهای و زنجیرهوار است، میگوید:« ۶۰ درصد سوخت نفتگاز در کل کشور به حوزه حمل و نقل اختصاص دارد و عمده تخلفات قاچاق سوخت نیز در سهمیه حمل و نقل اتفاق میافتد. به طوری که این سهمیه به جای آنکه برای حوزه حمل و نقل مصرف شود به صورت مرحله به مرحله در تهران، یزد، اصفهان و کرمان دپو و به استان سیستان و بلوچستان حمل میشود.»
از بین رفتن فرهنگ کار و اشتغال در مناطق مرزی
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان میگوید: «در همین زنجیره افراد متعددی درگیر هستند که بیکاری و نبود شغل را بهانه کرده و از این چرخه غیرقانونی قاچاق، کسب درآمد میکنند. اکثر سوختکشها به دلیل سودجویی به دنبال این کار میروند چرا که این شیوه کسب درآمد برای آنان نهادینه شده است و حاضر به انجام کار دیگری نیستند. در برخی شهرستانهای استان واحدهای تولیدی و کارخانجاتی وجود دارد که به دنبال نیروی انسانی هستند اما مردم منطقه چون به این شیوه اشتغال عادت کردهاند حاضر به فعالیت در این واحدها نیستند.»
این مسئول به معضل فرهنگی و اجتماعی دیگری در این زمینه اشاره میکند:« متاسفانه به کارگیری نوجوانان در زنجیره قاچاق سوخت به یکی از معضلات اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده که در شرایط فعلی نیز با تعطیلی مدارس بهانه خوبی برای سرشبکههای قاچاق سوخت برای به کارگیری قشر دانش آموز در این چرخه فراهم شده است.»
محبی با بیان اینکه استفاده از دانش آموزان در فروش سوخت قاچاق در روستاها و شهرهای مرزی بسیار بیشتر است، میگوید: «سرشبکههای قاچاق سوخت برای مصون ماندن از جرایم کیفری از نوجوانان به عنوان پوشش کار استفاده میکنند و خود در سایه مشغول به فعالیت هستند.»
وی ادامه داد: «متاسفانه چون این شیوه کسب درآمد از کودکی و نوجوانی برای مردم مناطق مرزی نهادینه میشود، تبعات فرهنگی و اجتماعی بسیار زیادی برای استان خواهد داشت. از طرفی توان فرهنگی برای بازگرداندن این کودکان و نوجوانان به تحصیل و مدرسه نیز بسیار ضعیف است. به همین دلیل فرهنگ کار و اشتغال در برخی مناطق این استان لطمه خورده است و به جای آن فرهنگ کسب درآمد از طریق قاچاق نهادینه شده است.»
تلاش برای تبدیل قاچاقچی سوخت به تاجر سوخت
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان با بیان اینکه باید ابتدا به فکر اشتغالی جایگزین برای مردم مناطق مرزی باشیم و بعد آنان را از فعالیت در زمینه قاچاق سوخت منع کنیم، تصریح میکند: «به طور قطع این شیوه کسب درآمد تا چند سال آینده پابرجا نخواهد بود چرا که کشور پاکستان اقدام به بستن مرزهای خود با ایران کرده و تاکنون بخش زیادی از مرز خود با سیستان و بلوچستان را بسته است و همین موضوع سبب شده تا در ماههای اخیر خودروهای سوختبر در برخی معابر غیررسمی با ترافیک سنگین و حتی چند روزه برای ورود به کشور پاکستان مواجه شوند. از طرفی ایران نیز به موازات پاکستان در حال بستن مرزهای خود است که این مورد نیز زمینه عبور و مرور سوختبرها را مشکل خواهد کرد. بر همین اساس باید به دنبال راهی بود تا اولا نیاز کشور همسایه به سوخت را پاسخ گفت و بعد از آن از این فرصت به نفع مردم مرزنشین استفاده کرد.»
این مقام مسئول به اجرای طرح آزمایشی رزاق در مرزهای سیستان و بلوچستان اشاره میکند: « برای اینکه قاچاق سوخت را با همه خطراتی که در جادههای این استان ایجاد کرده مدیریت و کنترل کنیم طرح رزاق را برای فروش سهمیه سوخت مرزنشینان به صورت آزمایشی آغاز کردیم.»
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز سیستان و بلوچستان کاهش تردد سوختبران در جادههای این استان را یکی از مزایای این طرح عنوان کرد و میگوید در صورتی که اجرای آزمایشی طرح رزاق موفقیت آمیز باشد این طرح در دیگر نقاط مرزی استان نیز اجرایی خواهد شد. بهرهمندی مستقیم مردم مرزنشین از سهمیه سوخت و حذف دلالان و مافیا از دیگر مزایای اجرای طرح رزاق است که به طور مستقیم معیشت مردم مرزنشین را به شکل قانونی تامین میکند و از طرفی امنیت مرزهای استان نیز افزایش خواهد یافت.
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در بیانیهای به تصمیم ایران در توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی واکنش نشان داد.
در بیانیه جوزپ بورل که روز پنجشنبه در خروجی سایت سرویس اقدامات خارجی اروپا قرار گرفته، آمده است:
«اتحادیه اروپا بر تعهد قوی و حمایت مداوم خود از برنامه جامع اقدام مشترک در این برهه زمانی حیاتی تاکید میکند. ما مصمم هستیم تا به همکاری با جامعه بینالمللی برای حفظ برجام و اطمینان حاصل کردن از اجرای کامل آن ادامه دهیم.»
«ما عمیقا نگران تصمیم ایران مبنی بر تعلیق موقت اجرای پروتکل الحاقی و همچنین مفاد شفافیت اضافی ذیل برجام از تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۱ هستیم. اگر این تصمیم معکوس نشود، به طور عمده توانایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای راستیآزمایی این که مواد هستهای و فعالیتها در ایران تنها در راستای اهداف صلحآمیز باقی میمانند، محدود خواهد کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی از بخش ضروری از اطلاعاتش درباره فعالیتهای ایران در زمینه چرخه سوخت هستهای از جمله تحقیقات و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته ایرانی محروم خواهد شد. در اینباره ما تفاهم فنی دوجانبه موقت میان آژانس اتمی و ایران را مد نظر داریم که به گفته مدیر کل آژانس اتمی، رافائل گروسی، دسترسی کاهش یافته را کمتر خواهد کرد و اجازه نظارتهای ضروری و تداوم فعالیتهای راستیآزمایی برای سه ماه را ممکن خواهد کرد.»
«اتحادیه اروپا کاملا از کار عینی، مستقل و بیطرف آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره نظارت و راستیآزمایی تعهدات هستهای ایران حمایت میکند. ما سخت باور داریم که همکاری کامل و به موقع ایران با آژانس اتمی برای اطمینان حاصل کردن از ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران ضروری است.»
«ما اعلامیه مسئول سیاست خارجی را که از سوی اتحادیه اروپا در تاریخ ۱۱ ژانویه منتشر کرد یادآوری میکنیم که در آن تاسف عمیق خود را از اقدامات نگرانکننده ایران در طی دو سال اخیر ابراز کرده بودیم. ما همچنان از ایران میخواهیم که تمامی اقداماتی را که در مغایرت با تعهداتش ذیل برجام هستند، متوقف و معکوس کند.»
«ما از مشکلات مرتبط با خروج یکجانبه آمریکا از توافق و اعمال مجدد تحریمها مطلع هستیم. با وجود چالشهای پیشآمده در مسیر برجام، اتحادیه اروپا به حفظ تعهدات و همکاری سخت برای حفظ برجام ادامه داده است.»
«ما از چشمانداز بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت ایران به ازسرگیری کامل برجام استقبال میکنیم. ما قویا از تلاشهای دیپلماتیک شدید جاری و تماس مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با تمامی طرفین به عنوان هماهنگکننده برجام حمایت میکنیم.»
گروسی: اگر توافق نشود با وضع جدید مواجه میشویم
«رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی با تاکید بر ضرورت دستیابی به توافقی در باره برنامه هستهای ایران، گفت که اگر ایران و دیگر کشورها از جمله آمریکا در باره این برنامه به توافق دست نیابند، جامعه جهانی با وضعیت کاملا جدیدی در مورد پیشرفت هستهای ایران روبه رو می شود.
به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، گروسی در گفتوگو با شبکه خبری ژاپنی( ان اچ کی) گفت که به موضوع کاهش دسترسی بازرسان آژانس به سایت های ایران از همان ابتدا با جدیت توجه داشته است و همین موضوع او را واداشت تا برای مذاکره به تهران سفر کند.
مدیرکل آژانس درعین حال تاکید کرد که تعلیق پروتکل الحاقی خسارتی مهم برای جامعه جهانی است و افزود: آژانس سیستمی برای ادامه گردآوری اطلاعات از طریق دوربینها و دیگر تجهیزات نظارتی دایر در تاسیسات هستهای ایران تا سه ماه راه اندازی کرده است.
گروسی اضافه کرد: اگر ایران و دیگر طرفهای مرتبط به توافقی سیاسی دست یابند، آژانس قادر به دسترسی به این اطلاعات گردآوری شده، خواهد بود.
وی گفت که هیچ روش جایگزین دیگری برای جمع آوری اطلاعات وجود ندارد زیرا ایران اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرده است.
مدیرکل آژانس در باره فرصت سه ماهه برای دسترسی به توافق هم گفت: برای همه نقش آفرینان از جمله ایران به منظور ادامه مذاکراتشان فضا موجود است.
گروسی روز یکشنبه گذشته در تهران با «علی اکبر صالحی » رئیس سازمان انرژی اتمی و « محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران در باره آخرین تحولات برجام گفتوگو کرد و این دیدارها به صدور بیانیهای مشترک بین ایران و آژانس منجر شد که بر اساس آن فعالیتهای ضروری نظارت و راستی آزمایی آژانس تا سه ماه در ایران ادامه پیدا کند.
منابع: فارس، ایرنا
نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، ارتش این کشور را به تلاش برای انجام کودتا علیه خود متهم کرد و از طرفدارانش خواست تا با هدف خنثی کردن کودتا به خیابانها بیایند. او همچنین اونیک گاسپاریان، رئیس ستادکل نیروهای مسلح ارمنستان را برکنار کرد.
پاشینیان خطاب به مردم اعلام کرد که نیروهای مسلح کشور در تلاش برای یک کودتای نظامی هستند و از هوادارانش خواسته تا با حضور در ایروان، پایتخت، آنها را از رسیدن به خواستشان ناکام بگذارند.
پاشینیان پس از آن اونیک گاسپاریان را برکنار کرد که ستادکل نیروهای مسلح ارمنستان در بیانیهای برکناری یک ژنرال ارتش را اقدام “غیرمسئولانه” خواند. این ژنرال تیران خاچاطوریان، معاون اول رئیس ستاد کل ارتش بود.
خود نیکول پاشینیان میگوید پس از درخواست کنارهگیری وی از مقام نخستوزیری توسط ارتش ارمنستان، آرتاک داوتیان، رئیس ستادکل ارتش این کشور را برکنار کرد.
پاشینیان در یک سخنرانی ویدویی که در فیسبوک منتشر شد، گفت: «ما در شرایط سختی قرار داریم، دیروز و امروز تصمیم گرفتم که معاون اول رئیس ستاد کل و رئیس ستاد کل را برکنار کنم، اسناد این برکناریها را به دنبال بیانیه ستاد کل، که در آن ارتش خواستار استعفای من شد، امضا کردم.»
بیانیه ارتش
ارتش ارمنستان روز پنجشنبه ۲۵ فوریه ۲۰۲۱ با انتشار بیانیهای خواستار استعفا و کنارگیری نیکول پاشینیان از سمت نخست وزیری این کشور شد.
درخواست استعفا در بیانیه ستاد کل ارتش آمده و به امضای بیش از ۴۰ افسر و مقام برجسته نظامی از جمله اونک گاسباریان، فرمانده ستاد ارتش و تمامی معاونانش، روسای ادارات و فرماندهی واحدهای بزرگ ارتش رسیده است. نظامیان نسبت به آنچه آن را “گامهای کوتاه نظرانه و غیرقابل توجیه” از سوی دولت خواندهاند، از جمله برکناری تیران خاچاتوریان، معاون اول فرمانده ستاد ارتش اعتراض کردند.
در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح ارمنستان آمده است: «ستاد کل نیروهای مسلح ارمنستان اعتراض قاطعانه خود را نسبت به برکناری معاون اول رئیس ستاد کل به دلایل بی فکر و غیرمنطقی بیان میکند و اعلام میدارد که این تصمیم بدون در نظر گرفتن منافع ملی و دولتی ارمنستان و صرفا بر اساس احساسات شخصی است. برای این کشور، چنین تصمیمی یک گام ضد دولتی و غیرمسئولانه است.»
نظامیان گفتند، به این نتیجه رسیدهاند که بدون در نظر گرفتن منافع کشور این برکناری انجام گرفته است، آنها این تصمیم را غیرمسؤولانه و مخالف کشور دانستند.
فرماندهان نظامی تاکید کردند، دولت پاشینیان قادر به اتخاذ تصمیمات مناسب در شرایط دشوار و سرنوشتساز کنونی نیست.
نظامیان گفتند، صبرشان در قبال آنچه “تعدیهای دولت علیه ارتش” خواندند، سرآمده و دولت غیرکارآمد بوده و اشتباهات فاحشی که مقامات محلی در زمینههای سیاست خارجی مرتکب میشوند، کشور را به لبه پرتگاه کشانده است.
در ادامه این بیانیه آمده است: «با توجه به شرایط کنونی نیروهای مسلح خواهان استعفای نخستوزیر و دولت هستند و نسبت به استفاده از خشونت علیه ملتی که فرزندانشان را در راه دفاع از کشور دادهاند، هشدار میدهد.»
آرمن سرکیسیان، رئیسجمهوری ارمنستان نیز گفت، سندی از پاشینیان دریافت کرده که مربوط به برکناری فرمانده ستاد ارتش است اما تا کنون آن را امضا نکرده است.
در این حین حامیان مخالفان اقدام به تظاهرات در پایتخت کرده و در حال حاضر خیابانهای اصلی شهر را بستهاند.
ارتش مجددا خواستار استعفای پاشینیان شد
ستاد کل ارتش ارمنستان با صدور بیانیهای جدید بار دیگر خواستار استعفای نیکول پاشینیان، نخستوزیر این کشور شد و تاکید کرد که این فراخوان با اعمال فشار کسی اعلام نشده است.
ارتش ارمنستان در این بیانیه تاکید کرد: موضع خود را تایید میکنیم. فراخوان به استعفای نخستوزیر تحت فشار صورت نگرفته است.
روبرت کوچاریان، رئیس جمهور سابق ارمنستان نیز مردم را به حمایت از بیانیه ستاد ارتش و سرنگونی نیکول پاشینیان فراخواند.
کوچاریان تاکید کرد: «من در این لحظه سرنوشتساز از مردم میخواهم که کشور را در آغوش بگیرند و در کنار نیروهای مسلح و ارتش ارمنستان بایستند. حاکمانی که در جنگ شکست خورده و زمینها را از دست دادهاند باید کنار بروند. این تضمین بیداری ملی ما است».
از سوی دیگر، احزاب مخالف در پارلمان ارمنستان برای برگزاری نشست فوقالعاده امضا جمع کردند.
نایر زاگروبیان، از نمایندگان حزب «ارمنستان روشن» نیز اذعان داشت: فراخوان استعفا نباید به عنوان اقدام کودتا تلقی شود، این جرم نیست.
بحران در ارمنستان پس از شکست در جنگ
تنش اخیر میان نخستوزیر و ارتش ارمنستان به اظهارات پاشینیان در مورد سودمندی موشکهای ساخت روسیه موسوم به «اسکندر» در جنگ اخیر با جمهوری آذربایجان بر میگردد.
پاشینیان گفته بود موشکهای “اسکندر” روسیه که ارتش ارمنستان در جریان جنگ اخیر با جمهوری آذربایجان برسر قرهباغ اشغالی از آنها استفاده کرد، منفجر نشدند یا تنها ۱۰ درصد منفجر شدند. پاشینیان کارآمدی این موشکهای روسی را به سخره گرفته بود.
اما ریشه بحران سیاسی در ارمنستان به شکست این کشور در جنگ با آذربایجان برمیگردد. منتقدان پاشینیان وی را به مدیریت فاجعهبار جنگ شش هفتهای با جمهوری آذربایجان متهم کرده و خواستار استعفای وی شدهاند. وی درخواست استعفا را رد کرده است.
اعتراضهای ضد دولتی در ارمنستان پس از پایان جنگ و پذیرش شروط آذربایجان از سوی پاشینیان از نوامبر ۲۰۲۰ (آبان) در جریان بوده است. بسیاری از مردم ارمنستان پذیرش آتش بس و شرایط آن را شکستی در درگیری ناگورنو قره باغ تلقی میکنند.
احزاب مخالف یک صدا خواستار استعفای پاشینیان هستند و وازگن مانوکیان نخست وزیر سابق این کشور را نامزد هدایت دولت کردهاند.
پیشتر پاشینیان از احزاب سیاسی برای رایزنی درمورد برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی در سال ۲۰۲۱ دعوت به عمل آورد، اما گروه مخالف دولت خواستار استعفای وی قبل از این انتخابات است.
ویلیام برنز، گزینه پیشنهادی دولت آمریکا برای ریاست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) رقابت با چین را یکی از چالشهای امنیت ملی پیش روی کشورش توصیف کرد.
به گزارش فارس، ویلیام برنز که برای بررسی صلاحیتش در جلسه کمیته اطلاعاتی مجلس سنا حضور داشت «ایران متخاصم» را یکی از چالشهای پیش روی آمریکا توصیف کرد.
او گفت: «وضعیت دنیا در حال حاضر بسیار پیچیده و رقابتمحور است. ما در دنیایی هستیم که تهدیدهای آشنا کماکان حضور دارند- از تروریسم گرفته تا اشاعه هستهای، تا روسیه ستیزهجو، کره شمالی تنشطلب و ایران متخاصم.»
ویلیام برنز به سئوال یک سناتور مبنی بر اینکه آیا ایران مسلح به سلاح هستهای قابل اعتماد است پاسخ منفی داد و در ادامه گفت آمریکا باید هر آنچه در توان دارد را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای انجام دهد.
ویلیام برنز در بخش دیگری از این جلسه در پاسخ به سئوال یک سناتور دیگر گفت به نظر او آمریکا باید «راهبردی جامع»، فراتر از مسائل هستهای در قبال ایران داشته باشد.
او گفت: «نظر من همیشه این بوده که باید راهبرد جامعی برای مقابله با تهدیدهای ایران داشته باشیم که جلوگیری از دستیابی به سلاحهای اتمی فقط یکی از بخشهای آن است.»
برنز در ادامه گفت: «چنین راهبردی باید با اقدامات تهدیدآمیز ایران اعم از ساخت موشکهای بالیستیک و اقدامات بیثباتکننده در منطقه، دخالت در امور کشورهای دیگر و یا نقض حقوق مردم خودش مقابله کند.»
او تصریح کرد: «در تمام آن حوزهها باید این را به خاطر داشته باشیم که حتی اگر ایران به پایبندی به توافق هستهای برگردد و ایالات متحده هم همینکار را مطابق آنچه بایدن گفته انجام دهد، لازم است چارچوبی برای ایجاد محدودیتهای قویتر و طولانیتر هستهای و رسیدگی به سایر اقدامات تهدیدآمیز ایران داشته باشیم.میدانم که تحقق این هدف در حرف آسانتر از عمل است، اما راهبرد آشکار ما باید این باشد.»
خبر درگیری و کشته شدن تعدادی از سوخت بران اهل سیستان و بلوچستان در نقطه مرزی شهرستان سراوان بازتاب گستردهای داشت. رویداد۲۴ در این گزارش چگونگی وقوع این فاجعه را مورد بررسی قرار داده است.
شلیک به سوخت بران سراوان
رویداد۲۴: به گفته منابع محلی روز دوشنبه ۴ اسفند ماه تعدادی از سوختبران به دست نیروهای نظامی مستقر در مرز سراوان و پاکستان کشته و مجروح شدند. این درگیری بعد از آن رخ داد که سوختبران قصد ورود به کشور را داشتند، اما ماموران از ورود آنان جلوگیری میکردند.
درگیری در سراوان، چه کسی به سوختبران شلیک کرد؟
محمد هادی مرعشی،معاون امنیتی استانداری سیستان و بلوچستان روز گذشته در واکنش به انتشار اخباری از درگیری میان سوختبران و نیروهای نظامی مستقر در مرز، گفت: ما در منطقه شمسر شهرستان سراوان گذری برای معیشت مرزنشینان و کنترلهای لازم برای ورود و خرج افرادی که در این گذر رفت و آمد میکنند،ایجاد کردیم. روز دوشنبه ۴ اسفند تجمعی در پشت مرز از انبوهی از سوختبرانی که به صورت غیرقانونی اقدام به نقل و انتقال سوخت به پاکستان میکنند رخ میدهد.
وی ادامه داده بود: این افراد قصد داشتند به گذر مرزی ورود کنند. بیش از ۲ ساعت با آنها مذاکره میشود که خویشتنداری کرده و در چارچوب قواعد از آن گذر ورود کنند. ظاهرا تجمع آنها در آن سو منجر به تیراندازی از سوی نیروهای پاکستانی میشود. هجوم شدت پیدا کرده و جمعیت با شکستن درهای گذرگاه و ایراد خسارت وارد آن میشوند. در بین جمعیت در اثر تیراندازی که آن طرف رخ داده بود یک نفر کشته و ۴ نفر مجروح میشوند.
معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان با بیان اینکه در این حادثه عدهای موج سواری کرده و به سوی پاسگاه شمسر حملهور میشوند، توضیح داده بود: این افراد موتوری را از ماموران مستقر در مرز آتش میزنند. به تعدادی خودرو سنگ پرانی میکنند و قصد ورود به پاسگاه را داشتند. حریم پاسگاه بسیار محترم است و ماموران آن حافظ مرز هستند و اجازه ندارند بگذارند کسی وارد پاسگاه شود. پاسگاه حریم و ناموس مامور است. به دلیل هجوم جمعیت به پاسگاه مجبور به تیراندازی میشوند و تعدادی مجروح میشوند. آنهایی که قصد تخطی داشتند پراکنده میشوند. مجروحین هم به بیمارستان منتقل میشوند. یک نفر هم در بیمارستان فوت میشود این درحال بررسی است که آیا دومین فوتی هم در اثر تیراندازی در خاک پاکستان بوده است یا نه؟
مرعشی با بیان اینکه در این حادثه ۲ نفر کشته و ۶ نفر زخمی شدند، عنوان کرده بود: فضای مجازی این موضوع را دست میگیرند و مردم برای تجمع در شهرستان سراوان تحریک میشوند. با معتمدین محلی صحبت کردیم و تا ساعت ۱۰ صبح ۵ اسفند همه چیز کنترل شده بود تا اینکه ساعت ۱۰ صبح سهشنبه عدهای به سمت فرمانداری هجوم آوردند و صحبتهای مسئولان را برنتابیدند. این افراد تعدادی از شیشهها را شکستند و متفرق شدند.
ملک فاضلی نماینده مردم سراوان در مجلس درباره این اتفاق به رویداد۲۴ میگوید: مشکلاتی در مرز پیش آمده که پیگیر آن هستیم و هر وقت مشخص شد درباره آن صحبت میکنم. وی درباره تعداد تعداد کشتهشدگان نیز عنوان میکند: صحبتها در این زمینه متفاوت است.
۱۵ کشته و زخمی در سراوان
یک منبع آگاه که در این حادثه تعدادی از دوستان خود را از دست داده، ماجرا را اینگونه برای رویداد۲۴ روایت میکند: روز دوشنبه بین ساعت ۸ تا ۱۰ در مقابل جلوی گذر مرزی ۱۸۱ شمسر سراوان خودروهای سوختبری که بار خود را تخلیه کرده و قصد ورود به کشور را داشتند با مشکل مواجه میشوند به این معنا که گذرگاه مرزی ایران اجازه ورود به این افراد را نمیدهد.
وی ادامه میدهد: سوختبران ابتدا با ماموران صحبت میکنند و حتی از سرطوایف هم تقاضای میانجیگری میکنند که ماموران و سران طوایف با آنها همراهی نمیکنند. بعد از اصرار سوخت بران که از آنها میخواهند که راه را باز کنند، ماموران ابتدا اقدام به تیراندازی هوایی میکنند و در مرحله بعد که سوخت بران اقدام به شکستن درب گذرگاه میکنند، ماموران هم به آنها شلیک میکنند.
تیراندازی سوخت بران
او در پاسخ به این سوال که گفته شده نیروهای پاکستانی به سوختبران شلیک کردهاند میگوید: نیروهای پاکستانی حدود ۲ تا ۳ کیلومتر از گذرگاه شمسر ایران فاصله دارند. افرادی که در صحنه حادثه حضور داشتهاند به ما گفتهاند که بعد از شلیک به سوختبران تعدادی از مجروحان را به داخل خاک پاکستان برگشت دادهاند و نیروهای پاکستانی به آنها کمک کرده و لوازم امدادی برای جلوگیری از خونریزی مجروحان را در اختیار آنها قرار دادهاند.
این فرد محلی با تاکید بر اینکه تیراندازی در خاک ایران و در نقطه صفر مرزی سیرکان از توابع سراوان رخ داده است، اظهار میکند: بیشتر کشته شدهها در اثر خونریزی شدید جان خود را از دست دادهاند، زیرا از سیرکان تا سراوان ۳ ساعت راه و از سراوان تا اولین مرکز درمانی یک ساعت راه است.
وی با بیان اینکه سوختبری در سیستان و بلوچستان مجوز ندارد، اضافه میکند: در جنوب سیستان و بلوچستان نه شغل مناسبی وجود دارد و نه کارخانه و واحد تولیدی به همین دلیل اکثر مردم جنوب استان از زاهدان تا چابهار و از سراوان تا پیشین همه سوختبر هستند مگر آنهایی که کارمند بوده یا شغلی آزاد داشته باشند. طرح رزاق هم برای افرادی است که در حاشیه مرز باشند و سپاه هم برایشان کارت تردد صادر میکند، در واقع سوختبر کارت را خریداری میکند. طرح رزاق طرحی غیرکارشناسی بود و کمک زیادی به معیشت مردم مرزنشین نمیکند، حتی چند هفته پیش علما از تریبون نماز جمعه درخواست کردند که این طرح بازنگری و کارشناسی شود یا اصلا اجرا نکنند.
این فرد آگاه عنوان میکند: گذرگاه از یک هفته قبل به سوختبران اعلام کرده بود که تردد نکنند، اما مردم برای کسب نان و درآمد ناچار شدند به این کار اقدام کنند. در این حادثه ماموران گذرگاه سوختبران خستهای را که یک هفته در مسیر مرز بودند از ساعت ۷ صبح معطل میکند. اگر کمی خویشتنداری در پیش گرفته میشد این فاجعه بزرگ رخ نمیداد و فرزندان پاک ما کشته نمیشدند.
اسامی کشتهشدگان حادثه درگیری سراوان
وی با بیان اینکه اکثر کشتهشدگان جوان بوده و زیر ۳۰ سال سن داشتند، خاطرنشان میکند: دوشنبه شب یکی از آنها تشییع و تدفین شد صبح روز بعد یک نفر و عصر همان روز هم یک نفر دیگر به خاک سپرده شدند.
این فرد آگاه با اشاره به تجمع روز سهشنبه مردم عزادار در مقابل فرمانداری سراوان میگوید: اوضاع شهر مناسب نیست و مردم بسیار از کشته شدن جوانانشان ناراحت هستند. اما این ماجرا ارتباطی با نارضایتی مردم از طرح رزاق ندارد.
بر اساس اطلاعاتی که رویداد۲۴ به دست آورده است اسامی سوختبران کشتهشده دراین حادثه به این شرح است: یحیی گنگوزهی فرزند علی خان، عبدالرحمان شهرسان زهی، عبدی شهرسانزهی فرزند بهارشاه، سلمان شهرسان زهی اهل مهرستان، رحمان بخش دهواری فرزند بهارشاه اهل سوران، عبدالوهاب دامنی اهل تابدیم، انس صاحبزاده ساکن شمسر سیدآباد، عبدالغفور توتازهی، محمد میربلوچزهی، محمد نصرت زهی ۱۷ ساله فرزند بشیر اهل سراوان.
اسامی مجروحان این حادثه نیز به این شرح است: بهزاد آزادی فرزند رسول بخش اهل مهرستان، ادریس بلوچزهی فرزند حسن اهل روستای بلبل، محمد مندازهی سرجنگل کورین، سلمان فرزند جنگهان اهل پرکن سوران، عبدالستار دهواری فرزند خیرمحمد اهل روستای کلپورگان.
به گزارش رویداد۲۴ ریشه تمام این فجایع داستان تکراری فقر در استان سیستان و بلوچستان و بهویژه در جنوب این استان است. مردم این مناطق هیچ کار و درآمدی ندارند. نه آبی برای کشاورزی هست و نه حتی برای آشامیدن. رفاه و امکانات اولیه که رویایی دست نیافتنی است. در این بین تنها شانس مردم برای ادامه حیات و امرار معاش همین سوختبری پرخطری است که اغلب جان سوختبران را به خطر میاندازد. سوختبری سن و سال هم نمیشناسد از کودک تا میانسال هر که از دستش برسد اقدام به سوختبری و به اصطلاح قاچاق سوخت میکند. جایی که پای نان به میان باشد جان ارزشی ندارد. حالا، اما دولت برای حمایت از سوختبران کانال تردد برای سوختبری را به دست نیروهای نظامی سپرده است. موضوعی که به گفته محلیها کار سوختبران و امرار معاش آنان را سختتر کرده است، واکنش خشونت آمیز به این افراد در هر حالت، یک نتیجه دارد کاستن از جان مردم بلوچ که هر لحظه زندگیشان تباه بیمسئولیتها و بیبرنامگیها در دولتهای مختلف میشود.
آنچه بر سر سوختبران در مرزهای شرقی کشور میآید در مرزهای غربی کشور هم بر سر کولبران کرد آوار میشود. موضوع ساده است مردم در مناطق مرزی کشور شغل و نان ندارند، آنها که مسئولیت گرداندن چرخهای تولید و اشتغال را بر عهده دارند فکر اساسی برای حل مساله نمیکنند. مردم برای تامین معاش نیاز به کار دارند و همین یک مساله ساده هنوز حل نشده است. در این بین آنهایی که بار خود را به کولبران میسپارند یا لیترها سوخت را به سوختبران میدهند تا از مرز رد کنند، سودهایی کلان عایدشان میشود و سهم سوختبران و کولبران خشم و آتش گلوله است، واقعا چه کسی پاسخگوی شرایط اسفبار مردم زحمت کش این مناطق است؟
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، مدنی و حقوق بشری در اعتراض به جان سپردن زندانی سیاسی- عقیدتی بهنام محجوبی
منبع: کلمه
مسالهی بهنام محجوبی، زندانی سیاسی و از دراویش گنابادی، که بهدلیل عدم رسیدگی پزشکی در اغماء جانسپرد، بار دیگر وضع اسفبار دستگاه قضایی ایران را برجستهتر ساخت. این موضوعِ امروز ما نیست. تقریباً از ابتدای پیروزی انقلاب بهتدریج، “دستگاه قضایی” و “زندان” به ماشینهای بازدارندهی ابراز عقیده و سرکوبِ آزادی بیان تبدیل شدند و در حول آنها مجموعهای از “پلیس و قاضی سیاسی” نیز شکل گرفت که در حالحاضر این “پلیسسیاسی” است که تحت عناوین گوناگونِ “نهادهای امنیتی” در میان آنها دست بالا را دارد و بیش از هر سازوکار دیگری بر سرنوشت انسانها سیطره پیدا کرده است. “قاضیسیاسی” نیز چیزی بیشاز نوعی ماشین امضای احکامِ ازپیشتعیین شده نیست که ماهیتاً مفهوم “استقلال قضایی” را بهسخره گرفتهاست.
فهرست زندانیان عقیدتی و سیاسی که جملگی با نام “محکومان امنیتی” در دستگاه قضایی شناخته میشوند، طولانی است و هریک با اتّهامات بیمسمّایی همچون تشکیل گروه غیرقانونی، تشویش اذهان عمومی، اقدام علیه امنیت، شرکت در تجمّعات غیرقانونی و..، در زندان بسرمیبرند و مجموعهی قانونگذاری ایران نیز بهتناسب نیازهای پلیس و قاضی سیاسی، و با جعل یک نظام واژگان حقوقیِ منحصربهفرد، بهکمک آنها و تحت همین عناوین، تمامیِ آزادیهای اساسی را مخدوش ساختهاست.
تأسفبارتر آنکه با همه محدودیتهای سیستماتیک که بهطور شبانهروزی و درهمهجا اعمال میشود، زندانیان سیاسی از امتیازات اندکی که در ذیل همین قوانین وجود دارند نیز محروم میشوند. آخرین و تلخترین این نمونهها، بهنام محجوبی است که علیرغم گزارش پزشکی قانونی مبنی بر عدم امکان تحمّل کیفر در زندان، همچنان در حبس نگاهداشتهشد تا اکنون که در بیمارستان در اغماء، جانبهلب شد و حیات را وداع گفت. تلخی این فاجعه هرگز از یادها نخواهد رفت و برگدیگری به پروندهی مرگهای در زندان خواهد افزود.
امّا نارواییها تنها به همین یکمورد محدود نمیشود.
در دوّمتیرماه ۱۳۸۲ زهرا کاظمی هنگام تهیّه عکس و گزارش، درمقابل زندان اوین بازداشت و زندانی شد و ۱۸ روز بعد در بیستم تیر بهعلّت ضربدیدگی جمجمه درگذشت. نهادهای «جمهوری اسلامی» هرگز قاتل زهرا کاظمی را معرفی نکردند و تنها متّهمِ این پرونده که کارمند وزارت اطّلاعات بود نیز سرانجام از اتّهام قتل غیرعمد تبرئه شد.
اکبر محمّدی از فعّالان اعتراضات دانشجوییِ تیرماه ۷۸ در هشتم مرداد ۸۵ پساز چندروز اعتصاب درگذشت و بهروایت همبندیانش طی این مدّت بارها مورد ضربوشتم قرار گرفت.
درجریان جنبش اعتراضی سال۸۸ بازداشتگاه کهریزک قتلگاه جمعی از جوانان بیگناه شد و بهشکلی دردناک محسن روحالامینی، محمّد کامرانی، امیر جوادیفر، رامین قهرمانی و احمد نجاتیکارگر در نتیجه ضربوشتم و شکنجه جان خویش را از دست دادند و اندکی بعد رامین پوراندرجانی پزشک این بازداشتگاه نیز بهطرزی مشکوک جانباخت.
محسن دگمهچی در فروردین سال ۱۳۹۰ پساز تحمّل یک سالنیم حبس، بهدلیل عارضهی سرطان در زندان بدرود حیات گفت بیآنکه به بیماری او ترتیب اثری دادهشود و اجازه دهند که مسیر درمان را در بیرون از زندان طیکند.
در ۱۲ خرداد همان سال هدی صابر در حالیکه در اوین زندانی بود، در اعتراض به مرگ هاله سحابی بهدست نیروهای امنیتی و در مراسم تشییع جنازه پدرش عزتالله سحابی، اعتصاب غذای خود را آغاز کرد که سلامتی وی در هشتمین روز اعتصابش بهمخاطره افتاد ولی بهجای رسیدگی پزشکی مورد ضربوشتم ماموران زندان قرار گرفت و پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
یک سال بعد در آبان ۱۳۹۱ ستّار بهشتی در نتیجهی شکنجههای ماموران پلیس جان خویش را از دست داد. همبندیان ستّار بهشتی طی دو روزی که او در زندان اوین بود، وجود آثار شکنجه را در تمامی بدن او گواهی دادند.
سه سال پیش نیز در بهمن ۹۶ کاووس سیدامامی، فعّال محیط زیست، در بند دوالف سازمان اطلاعات سپاه جانسپرد. مسئولان این سازمان مدّعی هستند که سیدامامی در زندان خودکشی کردهاست.
کمتر از یک سال بعد، وحید صیّادی نصیری در ۲۱ مهرماه ۱۳۹۷ درپی اعتراض به عدمرعایت اصل تفکیک جرائم در زندان لنگرود قم و اعتصاب غذای طولانی، در بیمارستان درگذشت.
علیرضا شیرمحمّدعلی، جوان۲۲ساله و زندانی عقیدتیسیاسی نیز در۲۰خرداد ۱۳۹۸ در زندان فشافوییه، بهدست دونفر از زندانیان عمومی، با بیشاز ۳۰ ضربه چاقو سلّاخی شد.
امّا اکنون کیوان صمیمی، مبارز قدیمی و زندانیِ پیش و پساز انقلاب نیز با ۷۲سال سن و انواع بیماریها، باردیگر ماههاست که در زندان بسرمیبرد و اخیراً بهدلیل انتشار مطالبی در مورد جنبشاجتماعی از تلفن وملاقات محروم شدهاست.
حکومتی که خویش را میراثدار انقلابی میداند که در نتیجهی یک جنبشاجتماعی گسترده به پیروزی رسید، اکنون بهگونهای تراژیک، نوشتن از جنبش را برنمیتابد و آنرا تحریک مردم به شورش معنا میکند؛ و ارادهی منسجم انسانهای آگاه برای نقد خطاها و فسادها را تشکیل گروه غیرقانونی؛ و حضور در خیابانها را برای احقاق حقوق از دسترفتهی محرومان و مظلومان، تجمعّات نامشروع و…
درنسلهای متوالی و در هر محرّم و عاشورا اینپیام خوشنوای پیشگامان آزادی و قیام علیه بردگی و عبودیت شنیدهشده است که “اگر دین ندارید، مردمانی آزاده باشید”. تاریخ ما البتّه اثبات نمودهاست که پاسخ مثبت به چنین درخواستی تاچهحد دشوار و مخاطرهآمیز و پرآسیب است. امّا حصارهای قانون و محکمه و زندان که خندقهای عمیقِ محافظت از قلعه و حصار حکومتها هستند، هیچگاه پایداری ابدی از خویش نشان ندادهاند.
پنجم اسفند هزار و سیصد و نود و نه
زهرا آقاخانی- رضا آقاخانی – هاشم آقاجری – مجید الهامی- محمد ابراهیمزاده- هادی احتظاظی- حسن اسدی زیدآبادی- پروین اسفندیاری- فرزانه افشاری- قربان بهزادیاننژاد- علیرضا بهشتی شیرازی- مصطفی تاجزاده- حسین ثاقب - مهرداد حجّتی - رضا حسینی - بهزاد حقپناه - امیر خرم- ابراهیم خوش سیرت - رضا دبیر- محمود درد کشان - محمد جواد دردکشان - خسرو دلیرثانی- معصومه دهقان - زهرا ربانی املشی- صادق ربانی- علیرضا رجایی - بهمن رضاخانی- سعید رضوی فقیه - کمال رضوی- حسین رفیعی- رضا رئیس طوسی - رقیه زارع پورحیدری - مرتضی سالم- عبدالفتاح سلطانی- پروین سلیمی - سید محمد سیف زاده - علی شاهزیدی- احسان شریعتی- فیروزه صابر - احمدصیامپور- طاهره طالقانی - احد عبدالحسینوند - روئین عطوفت - سید ابوذر علوی - سیده سمیه علوی - سیده لیلا علوی- سیده مینا علوی - محمدعلی عمویی - نسرین غلامحسینزاده- فاطمه فرهنگخواه - حسین فلاح - عزیز قاسم زاده - ابوالفضل قدیانی - نظام الدین قهاری - رحمان کارگشا - محمد کارخانه چین - حسین کشوردوست کلتی - الناز کیانی - فاطمه گوارایی - حسین گودرزی - عباس لطیفپناه- فخرالسادات محتشمیپور- حمیدرضا محمدنژاد - محمد محمدی اردهالی - علی محمدی- نرگس محمدی - مهدی محمودیان - سعید مدنی - فرید مرجایی - احمد معصومی - ابراهیم ملکی- احمد منتظری - سعیده منتظری - سیدعبدالرسول موسوی - عبدالله مومنی- محمد هادی مهرانی- فرشاد نوروزیان - مصطفی نیلی - محمود وجدانی- صدیقه وسمقی.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر که در زندان قرچک ورامین زندانی است، در نامهای به دبیرکل سازمان ملل، از جامعه جهانی و فعالان حقوق بشر خواسته است به موضوع اعدامهای گسترده در ایران توجه نموده و اقدامات لازم را برای جلوگیری از اعدامهای گسترده به عمل آورند. خانم ستوده به اعدام زهرا اسماعیلی اشاره کرده و نوشته است که در جریان پرونده او بوده و میداند که این زن دست به قتل نزده بود.
دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
با احترام
اینجانب نسرین ستوده از زندان قرچک یکی از بدترین زندانهای ایران این نامه را برای شما میفرستم تا شاید فعالیتهای سازمان ملل متحد به نحوی افزایش یابد که در آیندهای نه چندان دور، گوشهی کوچکی از آرزوهای بزرگ بشری را که در اعلامیهی جهانی حقوق بشر ذکر شده است محقق نماید.
در ماههای گذشته بسیاری از هموطنان اقلیتهای قومی و مذهبی ما را در ایران، در سکوت خبری اعدام کردند. همچنین در پگاه چهارشنبه ۲۹ بهمن زهرا اسماعیلی یکی از زندانیان این زندان به همراه هشت تن دیگر به چوبهی دارسپرده شد.
شما نیک میدانید که در آمار بسیار بالای اعدامها در ایران چه اشتباهاتی قابل پیشبینی است و من به عنوان کسی که از نزدیک در جریان پروندهی زهرا اسماعیلی بودهام، میدانم که او دست به قتل نزده بود.
از شما جامعهی بینالمللی و فعالان حقوق بشر درخواست دارم که موضوع اعدام در جامعهی ایران به ویژه علیه قومیتها و اقلیتهای مذهبی و همچنین زنان، توجه کافی مبذول نمایند و اقدامات لازم برای جلوگیری از اعدامهای گسترده را به عمل آورند.
با احترامات شایسته
نسرین ستوده
زندان زنان قرچک
بهمن / ۹۹
متن انگلیسی نامه نسرین ستوده در وبسایت انجمن قلم آمریکا
https://pen.org/in-letter-to-the-un-imprisoned-iranian-writer-nasrin-sotoudeh-protests-executions/
بی بی سی: آگنس کالامارد، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور اعدامهای فراقضایی و خودسرانه، گفته است اظهارات متناقض مقامهای ایرانی درباره نحوه سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای سپاه پاسداران به سوالات و ابهامات درباره آن واقعه دامن میزند.
این مقام سازمان ملل متحد می گوید مقامات جمهوری اسلامی در جریان تحقیقات شش ماهه وی از پاسخ دادن به سوالات او خودداری کرده و نظر می رسد برخی مدارک مرتبط با آن واقعه نابود شده باشد.
این اظهارات در بخشی از گزارش خانم کالامارد به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، آمده است. گزارش مذکور - که بنا بر ضوابط شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد باید سه ماه محرمانه باقی می ماند - روز سه شنبه (۲۳ فوریه) رسما منتشر شد.
این مقام سازمان ملل متحد گفته است که توضیحات تهران تا به حال شامل «تناقضهای متعددی» بوده است، از جمله در خصوص پنجره زمانی آتش موشک پدافند سپاه و تماسهای مخابراتی آنها. او گفت ایران هنوز به این سوال که چرا به هواپیماهای دیگری که آن شب زودتر از باند فرودگاه بلند شدند حمله نکرده، پاسخ نداده است.
آگنس کالامارد گفت مقامهای ایرانی هنوز «فراتر از هرگونه تردید منطقی» ثابت نکرده اند که هواپیما را به طور عمدی هدف قرار نداده اند. او در عین حال گفت هنوز مدرک ملموسی که ثابت کند آن حمله از قبل طراحی شده و عمدی بوده است در دست ندارد.
خانم کالامارد گفت مقامهای جمهوری اسلامی بر اساس ضوابط بین المللی درباره این ماجرا تحقیق نکرده اند. او به اقدام مقامات ایرانی اشاره کرد که سه روز تکذیب می کردند که هواپیما را با موشک سرنگون کرده اند- حادثه ای که این مسئول سازمان ملل متحد «نقض به شدت فاحش حق زندگی» توصیف کرد.
آگنس کالامارد افزود به نظر می رسد برخی مدارک نابود شده باشد.
این مقام سازمان ملل متحد گفت که در جریان تحقیقات شش ماهه خود در نامهای به مقامات ایرانی خواهان پاسخ آنها شده بود، اما جوابی از تهران دریافت نکرد.
پرواز ۷۵۲ اوکراین صبح چهارشنبه ۱۸ دی (هشت ژانویه) سال ۲۰۲۰ میلادی دقایقی بعد از بلند شدن از فرودگاه بینالمللی امام خمینی در نزدیکی تهران سقوط کرد. ایران بعد از سه روز انکار، سرانجام اذعان کرد که پدافند سپاه پاسداران “در اثر خطای انسانی” این هواپیما را هدف گرفته و سرنگون کرده است. تمامی ۱۷۶ سرنشین هواپیما کشته شدند. ۵۷ نفر از قربانیان شهروند کانادا هم بودند.
ایران می گوید عاملان “خطای انسانی” را به طور عادلانه محاکمه می کند اما اوکراین که در حال مذاکره با این کشور است می گوید مشخص نیست چه کسانی بازداشت شده اند و محاکمه آنها به شکلی صورت خواهد گرفت.
فایل صوتی منتسب به ظریف
شبکه خبری سی بی سی کانادا اخیرا گفت دولت این کشور در حال بررسی یک فایل ضبط شده است که در آن شخصی که گمان میرود محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران باشد در مورد عمدی بودن سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بحث می کند.
سی بی سی گفته بود در فایل صوتی یادشده شخصی که گمان میرود وزیر امور خارجه ایران باشد می گوید “هزار دلیل” برای سرنگونی هواپیما وجود دارد از جمله اینکه “احتمال اقدام عمدی دو یا سه نفوذی” و “اختلال در رادار” را مطرح می کند و می گوید چنین کاری “اصلا بعید نیست”.
محمد جواد ظریف در واکنش به آن خبر در توییتی فایل صوتی یادشده را جعلی خواند. سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران، هم اعتبار این فایل صوتی را رد کرد و گفت “از کانادا میخواهیم که با چنین اقدامات و شایعه پراکنیهایی، باعث نشوند که هر روز بار دیگری بر غم و اندوه خانوادههای داغدار اضافه شود”.
شبکه سی بی سی می گوید در این فایل صوتی، مردی که احتمال داده می شود محمدجواد ظریف باشد، از روسیه به عنوان کشوری یاد می کند که متهم به دست داشتن در سرنگونی هواپیمای مالزیایی است اما “هرگز به آن اعتراف نکرد”.
این فرد در ادامه دادن غرامت را به عنوان وسیله ای برای بستن “موضوع” توصیف می کند و می گوید ایران می خواهد به خانواده قربانیان غرامت بدهد تا از تبدیل شدن موضوع به یک مساله بین المللی جلوگیری کند.
فایل صوتی مورد اشاره به زبان فارسی است و شبکه سی بی سی می گوید برای بررسی آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است اما به دلیل نگرانی از افشای هویت و به خطر افتادن امنیت سایر افرادی که در جلسه هستند فایل ضبط شده را منتشر نکرده است.
رالف گودال، مشاور ویژه جاستین ترودو نخست وزیر کانادا در پرونده سرنگونی هواپیمای اوکراینی، گفته است که دولت این کشور نسخه ای از این مکالمه ضبط شده را بیش از سه ماه است که در اختیار دارد و در حال بررسی آن است.
او گفت: “این فایل صوتی حاوی اطلاعات حساس است و اظهارنظر عمومی درباره جزئیات آن می تواند زندگی افراد را در معرض خطر قرار دهد” و وعده داده که کانادا “با جدیت و به شکلی که شایسته است با تمام شواهد و مدارک مواجه خواهد شد”.
کانادا احتمال عمدی بودن سرنگونی این هواپیما را منتفی ندانسته است.
تیمی از وکلای کانادایی، که پیشتر در پروندهای دیگر با موفقیت حکومت ایران را محکوم کرده بودند، اکنون وکالت خانواده قربانیان هواپیمای ساقط شده اوکراینی را بر عهده گرفتهاند و در طرح دعوای خود خواستار پرداخت معادل یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار غرامت شدند.
این وکلا در دعوای حقوقی خود از آیتالله خامنهای رهبر ایران به عنوان متهم پرونده و فرمانده کل نیروهای مسلح ایران نام بردهاند.
وکلای پرونده میگویند نام موکل خود را فاش نخواهند کرد و نام شاکی اصلی در این دادخواست “جان دوو” عنوان شده که از خانواده درجه یک “جک دوو” است.
«دومینیک راب»، وزیر خارجه بریتانیا، «هایکو ماس»، وزیر امور خارجه آلمان و «ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه به عنوان سه کشور اروپایی طرف ایران در برجام بیانیهای مشترک درباره توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران صادر کردند.
این سه کشور در بیانیه مشترک خود که روز سهشنبه، پنجم اسفند و پس از توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران انتشار یافت، از ایران خواستند که به طور کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند و گامهایی را که باعث کاهش شفافیت میشود متوقف کند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
ما، وزیران خارجه فرانسه، آلمان و پادشاهی متحده عمیقاً از اینکه ایران از امروز اجرای پروتکل الحاقی و تدابیر شفافیتساز خود ذیل برنامه جامع اقدام مشترک را به حالت تعلیق درآورده متأسفیم.اقدامات ایران در حکم نقض بیشتر تعهداتش ذیل برجام است و نظارتهای پادمانی توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به طرز محسوسی کاهش میدهند.
سه کشور اروپایی از لحاظ اهمیت دادن به ماهیت خطرناک این تصمیم همسو هستند. این اقدام، دسترسی آژانس اتمی به سایتها و اطلاعات پادمانی مرتبط را به طرز محسوسی کاهش خواهد داد. اقدام مذکور همچنین توانایی آژانس اتمی برای راستیآزمایی و نظارت بر برنامه هستهای ایران و فعالیتهای مرتبط هستهای را محدود خواهد کرد.
ما از تلاشهای ادامهدار مدیر کل آژانس اتمی و دبیرخانه آژانس در زمینه نظارت و راستیآزمایی تعهدات هستهای ایران تقدیر کرده و کاملاً حمایت میکنیم.ما حصول تفاهم دوجانبه موقت میان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران که امکان دسترسی به برخی اطلاعات معین را برای سه ماه حفظ میکند مد نظر داریم.
از ایران میخواهیم تمامی اقداماتی که باعث کاهش شفافیت میشود را به عقب برگردانده و همکاریهای کامل و به موقع را با آژانس اتمی به عمل آورد.هدف ما همچنان حفظ برجام و حمایت از تلاشهای جاری دیپلماتیک برای رسیدن به راه حل مذاکرهمحوری است که امکان بازگشت ایران و آمریکا به رعایت کامل تعهدات برجامیشان را فراهم میکند.
روز گذشته (دوشنبه ۴ اسفند ۹۹) در پایان سفر «رافائل گروسی»، مدیر کل آژنس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای مشترک اعلام کردند که ایران اجرای پروتکل الحاقی را از روز سهشنبه، ۵ اسفند متوقف میکند، اما بازرسان آژانس در ایران باقی میکنند و کار بازرسی آنها به مدت ۳ ماه دیگر همانند سابق ادامه مییابد.
محلس شورای اسلامی پیشتر و با هدف زیر فشار قرار دادن آمریکا برای لغو تحریمهای مالی و اقتصادی علیه ایران، با تصویب قانونی دولت حسن روحانی را موظف کرده بود که در صورت عدم لغو تحریمها، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند. اجرای پروتکل الحاقی بازرسی گسترده و سرزده از تاسیسات و اماکن هستهای ایران را ممکن می ساخت.
ذخیره اورانیوم غنیشده ایران به ۱۴ برابر حد مجاز رسیده
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد ذخیره اورانیوم غنی شده ایران به «۱۴ برابر» حد تعیین شده در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ رسیده است. گزارش جدید آژانس قرار است ماه آینده در جلسه شورای حکام مورد بررسی قرار گیرد. در این گزارش همچنین از سرگیری غنیسازی اورانیوم با غلطت ۲۰ درصد در ایران نیز تائید شده است.
در جدیدترین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی آمده است که ایران تا روز ۱۶ فوریه (۲۸ بهمن) ۱۷ کیلو و ۶۰۰ گرم اورانیوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد ذخیره کرده بود. بر پایه این گزارش، کل اورانیوم غنی شده ایران نیز تا این تاریخ به ۲۹۶۷.۸ کیلوگرم رسیده است. این در حالی است که کل اورانیوم غنی شده ایران تا روز دوم نوامبر (۱۲ آبان) ۲۴۴۲.۹ کیلوگرم بود.
ایران بنا به برجام تنها اجازه ذخیره سازی ۲۰۲.۸ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را دارد. تهران از بهار سال ۲۰۱۹ همزمان با اولین سالگرد خروج آمریکا از توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ سطح پایبندی خود به برجام را به صورت مرحله به مرحله کاهش داد. از سوی دیگر ایران بنا به توافق امضاءشده با قدرت های جهانی تنها اجازه غنیسازی اورانیوم با حداکثر غلظت ۳.۶۷ درصد را داشت.
در گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین از احتمال وجود مواد هستهای در یکی از تاسیساتی که ایران آن را گزارش نکرده بود به شدت ابراز نگرانی شده است. برخی رسانهها اخیرا گزارش داده بودند که بازرسان آژانس در دو سایت اعلام نشده ایران آثاری از مواد رادیواکتیو یافتهاند.
جزئیات گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی از موارد نقض برجام در جریان فعالیتهای هستهای ایران در حالی منتشر میشود که تهران از نیمه شب گذشته اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرد. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جریان سفر اخیر خود به تهران با مقامات ایران بر سر نحوه نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای طی سه ماه آینده به توافق رسید.
ایران تاکنون بارها بر جنبه «صلح آمیز» برنامه هستهای خود تاکید کرده است. در مقابل قدرتهای جهانی تاکید میکنند که مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای خواهند شد.
منابع گزارش: خبرگزاری فارس، یورونیوز
لیلا حسین زاده، فعال صنفی دانشجوی و زندانی سیاسی سابق توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۵ سال حبس تعزیری و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی محکوم شد.
به گزارش هرانا، پرونده قضایی علیه این فعال دانشجویی پس از شرکت او در مراسم تولد محمد شریفی مقدم، درویش گنابادی زندانی مقابل دانشگاه صنعتی شریف گشوده شد.
در حکم شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد، لیلا حسین زاده به «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» متهم شده است.
حسینزاده از دانشجویان دانشگاه تهران که در زمینه مطالبات صنفی دانشجویان فعالیت دارد، پیشتر به همراه تعداد دیگری از دانشجویان در جریان اعتراضات دیماه ۹۶ بازداشت و پس از ۱۶ روز در تاریخ ۲۸ دی ماه ۹۶ با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
***
رشتهتوییت امیر رئیسیان، وکیل لیلا حسینزاده درباره حکم دادگاه انقلاب تهران
امیر رئیسیان:
«شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران حکم پرونده جدید خانم لیلا حسینزاده را صادر کرد. پنج سال حبس برای این اتهام: «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایمی علیه امنیت»
مصداق این اتهام چه کاری بود؟ «تبریک تولد به یک دانشجوی دیگر»
تصویر زیر:
در پرونده قبلی ایشان، دادگاه تجدیدنظر در مهر ۹۷ برگزار شد و قضات تجدیدنظر، جرم را احراز نکردند ولی ضابط پرونده مدعی شد که ایشان در فاصله بازداشت تا دادگاه تجدیدنظر اقدام ضدامنیتی مرتکب شده است!
علیرغم اینکه ربطی به کیفرخواست نداشت تقاضا کردیم مستندات ارائه دهند.
در اردیبهشت ۹۸ ضابط پرونده تصاویری از حضور موکل در محیط دانشگاه ارائه داد که این «جشن تولد» هم یکی از آنها بود و حکم دادگاه تجدیدنظر با همین ادعا که متهم در فاصله کیفرخواست تا دادگاهِ تجدیدنظر به فعالیت ادامه داده صادر شد!
در حکم جدید میبینید تاریخ این اتفاق ۹۷/۱۰/۱۶ بوده است.
فارغ از اینکه حکم قبلی با چنین دلایلی تایید شده بود!فارغ از اینکه اتفاقاتِ بعد از کیفرخواست نباید موضوع حکمِ دادگاه تجدیدنظر باشد!فارغ از اینکه اصلا جرمی اتفاق نیفتاده بود!حکم اجرا شد و بعد از چند ماه خانم حسینزاده به علت بیماری صعبالعلاج و عدم تحمل کیفر ، از زندان آزاد شد.
حالا حکم جدید حبس ۵ ساله برای ایشان صادر شده در شرایطی که پزشکی قانونی یکبار احراز کرده بود با توجه به بیماری شدید، توانایی تحمل حبس ندارد!
حتی به این موضوع که «برای همین کار یکبار حکم صادر شده و امر مختومه محسوب میگردد» نیز توجهی نشد
حتی قاضی سابق شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، پرونده قبلی را از اجرای احکام مطالبه کردند تا اگر قبلا رسیدگی شده باشد حکم ندهند! اما با تغییر قاضی، ریاست جدید شعبه ۲۸حتی پرونده قبلی را باز نکردند که ببینند چنین چیزی صحت دارد یا خیر؟!
نتیجه اینکه نه تنها حکم قبلی غیرقانونی بود بلکه حکم فعلی هم بر اساس اقدامات ارتکابی در پرونده قبلی صادر شده و عجیبتر اینکه به علت سابقه پرونده قبلی، دادگاه حکم به سقف مجازات ماده ۶۱۰ صادر کرده است یعنی ۵ سال!
ما به این حکم اعتراض و تقاضای تجدیدنظر تقدیم خواهیم کرد، از این که حقوق یک انسان تا این حد ضایع و قانون بی اعتبار شده حیرت کردهایم ولی با همه وجودمان تلاش میکنیم و مأیوس نمیشویم.»
کمپین حقوق بشر ایران
مرگ بهنام محجوبی، زندانی عقیدتی، که در اثر بروز مشکلات عدیده عصبی در زندان و عدم درمان مناسب، به وقوع پیوست گواه تداوم بحرانی جدی در زندانهای ایران است؛ محرومیت محبوسان بهویژه زندانیان عقیدتی و سیاسی از درمان و خدمات پزشکی.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر در ایران، گفت: «زندانیان بسیاری در ایران هستند که نیاز فوری و مبرم به درمان پزشکی دارند و نگرانی از فوت آنها در صورت عدم درمان و مراقبت لازم پزشکی، وجود دارد.»
به گفته هادی قائمی «دولتهای سراسر جهان باید عملکرد جمهوری اسلامی ایران را در محروم نگهداشتن زندانیان از مراقبتهای پزشکی و استفاده از این حربه را به عنوان ابزار شکنجه و قتل فراقانونی علیه محبوسان به شدت محکوم کند.»
کمپین حقوق بشر در ایران از دولت حسن روحانی و قانونگذاران در ایران میخواهد که مقامات قضایی و زندان را به دلیل اعمال محرومیت از مراقبتهای پزشکی بر زندانیان، مسئول بداند.
کمپین حقوق بشر در ایران همچنین از جامعه بینالمللی میخواهد که در واکنش به «اعمال محرومیت نظاممند مقامات ایران بر زندانیان در دسترسی به خدمات و درمان و مراقبتهای پزشکی» همسو و یکصدا موضعگیری کنند.
بهنام محجوبی، درویش گنابادی، به همراه گروه کثیری از همکیشان خود سال ۱۳۹۶ در یک تظاهرات خیابانی در تهران دستگیر شد. او مرداد امسال به دلیل آنچه «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق ارتباط گیری با سایرین و فراهم ساختن تجمع غیرقانونی» خوانده شد به ۲ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از عضویت در احزاب، گروهها و دستهجات سیاسی یا اجتماعی محکوم و به زندان اوین منتقل شد. نگهداری او در زندان درحالی تداوم پیدا کرد که پزشکی قانونی تأکید کرده بود که وی تحمل زندان را ندارد. بهنام محجوبی شنبه ۲۵ بهمن ماه پس از آنکه به دلیل وخامت حالی جسمانی در زندان به بیمارستان لقمان تهران منتقل میشود و هشت روز بعد و در تاریخ سوم اسفندماه و پس از تحمل وضعیتی سخت از دنیا رفت.
یک روز پس از آن بود مهدی فروزش ،مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران، گفت: «جسد متوفی بهنام محجوبی تحت کالبد گشایی قرار گرفت و نمونههای لازم جهت آزمایشات تخصصی اخذ شده و نتایج آزمایشات به مرجع قضائی اعلام خواهد شد.»
سازمان ملل متحد هم خواستار «تحقیق کامل و شفاف» در مورد مرگ بهنام محجوبی شده است. سازمان ملل تاکید کرده که مرگ بهنام نشانه دیگری از اعمال محرومیت از درمان پزشکی برای زندانیان در ایران است.
شهروندان بسیار دیگری هم در زندانهای ایران محبوس هستند که یا در زندان به شدت بیمار شدهاند یا از بیماریهای مزمن رنج می برند که هیچیک مراحل درمانی را طی نکردهاند.
در تاریخ هجدهم بهمنماه امسال آرش صادقی زندانی سیاسی محبوس در رجاییشهر کرج ، نامهای سرگشاده به میشل باشله، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، نوشت و در بخشی از این نامه، نام تعدادی از زندانیان سیاسی را که در دوران حبس از معالجه پزشکی محروم ماندهاند، فهرست کرد. از جمله زندانیانی که نیاز مبرم به درمان و توجه پزشکی دارند:
نسرین ستوده؛ وکیل حقوق بشر، که از سال ۱۳۹۷ در زندان به سر میبرد، با وجود مشکلات جدی قلبی و ریوی از درمان پیوسته و مراقبتهای پزشکی لازم محروم مانده است.
راحله احمدی؛ او یکی از مخالفان حجاب اجباری در ایران است که مشغول گذراندن ۳۱ ماه حبس خود در زندان اوین است. راحله احمدی از مشکلات حرکتی رنج می برد و بنا به گفته وکیل و پزشکان احتمال فلج شدن او وجود دارد.
مطلب احمدیان؛ او به دلیل آنچه عضویت در گروههای مخالف نظام عنوان اعلام شده به ۳۰ سال زندان محکوم است. آقای احمدیان که در زندان رجاییشهر کرج نگهداری میشود از بیماری ارکیتیس (عفونت بیضه) و انتقال عفونت به مثانه رنج می برد و تاکنون رسیدگی درمانی در ارتباط با بیماری وی صورت نگرفته است.
سهیل عربی؛ او که نزدیک به هشت سال است به دلیل فعالیتهایش در شبکههای اجتماعی محبوس است و اکنون در زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشود. آقای عربی در اثر ضرب و شتم دچار شکستگی استخوان و همچنین مشکل لختگی خون در بیضههاست.
منیره عربشاهی؛ او که به دلیل شرکت در اعتراضات مسالمتآمیز علیه حجاب اجباری دستگیر و در حال گذراندن دوران ۵و نیمسال حبس در زندان کچویی کرج است، از ناراحتی تیروئید رنج می برد که منجر به نقص گفتار وی شده است.
افشین بایمانی؛ او که به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین خلق در زندان رجاییشهر کرج محبوس است در تیرماه سال ۹۶ دچار گرفتگی عروق قلب شد. در پی معاینات صورت گرفته پزشک بهداری دستور اعزام به بیمارستان را صادر کرد با این حال از اعزام وی به بیمارستان جلوگیری شد.
آتنا دائمی؛ او که در حالی که کمی به تاریخ آزادیاش نزدیک میشد مجددا به ۲ سال حبس محکوم شد. وی از زمان دستگیری تاکنون دچار بیماریهای متعدد شده است و از درمان محروم شده است در حال حاضر او از وجود یک توده در ناحیه قفسه سینه رنج میبرد.
ابوالقاسم فولادوند؛ این زندانی به دلیل آنچه هواداری از سازمان مجاهدین خلق عنوان شده به ۱۵ سال حبس محکوم شده است و در زندان رجاییشهر کرج به سر میبرد و در زمان بازداشت دچار حمله قلبی شده است.
زینب جلالیان؛ این زندانی عقیدتی به دلیل آنچه عضویت در گروهای مخالف نظام عنوان شده است، محکوم به حبس ابد شده و در زندان یزد نگهداری میشود و از ناراحتیهای چشمی رنج میبرد.
هاشم خواستار؛ این معلم و فعال حقوق مدنی پس از امضای نامهای مبنی بر کنارهگیری علی خامنه ای به ۱۶ سال زندان محکوم شد. او از بیماری قلبی رنج می برد.
سعید ماسوری؛ این پزشک که به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین خلق به حبس ابد محکوم شده است. او از خونریزی معده و مشکلات دستگاه ادراری رنج میبرد.
مهدی مسکیننواز؛ این روزنامه نگار به دلیل آنچه مدیریت یک کانال خبری در تلگرام به هفتسالونیم زندان محکوم شد و در زندان رجاییشهر محبوس است. او از مشکلات استخوانی در ستون فقرات و پا رنج میبرد.
سمانه نوروزی مرادی؛ او از اواخر مهرماه امسال در زندان لاکان رشت به سر میبرد و با مشکل «لوپوس» مفصلی و همچنین سرطان سینه رنج میبرد.
فاطمه مثنی؛ این زندانی که به دلیل برگزاری مراسم برای پدرزن خود که عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است، به ۱۵ سال حبس محکوم شده است. این زندانی از خونریزی شدید در ناحیه روده رنج میبرد و پزشک زندان و پزشک متخصص تایید کردهاند که وی نمیتواند حبس را تحمل کند.
حمزه سواری؛ وی در شانزده سالگی و در سال ۱۳۹۴ بازداشت شد و به دلیل آنچه محاربه و اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده بود به حبس ابد محکوم شد. وی که در زندان رجایی شهر نگهداری می شود از یک غده سرطانی در زانوی سمت راست خود رنج می برد.
محمد نوریزاد؛ این فیلمساز و نویسنده مخالف نظام که پس از امضای نامه درخواست استعفای علی خامنهای بازداشت و در زمستان سال گذشته به دلیل ناراحتی کیسه صفرا تحت عمل جراحی قرار گرفت. وی از بیماری قلبی نیز رنج میبرد.
آرش صادقی؛ این زندانی عقیدتی که در سال ۱۳۹۵ بازداشت شد درحال گذراندن محکومیت ۱۵ سال حبس خود است. آرش صادقی از حدود دو سال قبل گرفتار نوعی سرطان استخوان شده است و از درمان پزشکی محروم بوده است.
به جز اسامی مطرح شده در نامه آرش صادقی نامهای بسیار دیگری نیز از زندانیان منتشر شده است که آنها نیز محروم از درمان و مراقبتهای پزشکی هستند؛
ناهید تقوی، زندانی دوتابعیتی ایرانی – آلمانی که علیرغم گذشت بیش از ۱۳۰ روز از بازداشت وی هیچ جزئیانی از پرونده وی در دست نیست. پیشتر دختر او گفته بود که نگران وضعیت سلامت مادر خود است چرا که خانم تقوی از مشکلات فشار خون رنج میبرد.
قاسم آبسته، زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج علیرغم وخامت حال بدون رسیدگی مناسب پزشکی و دریافت دارو در زندان بسر میبرد. گفته میشود اخیرا غدهای در معدهی آقای آبسته ایجاد شده و وی از مشکل روده و معده در رنج است. از سوی دیگر یکی از پزشکان زندان احتمال ابتلای وی به بیماری سرطان را مطرح کرده است.
رضا طالشیان جلودارزاده، روزنامهنگاری که به سه سال زندان محکوم شده است و در زندان فشافویه به سر میبرد از روز یکشنبه سوم اسفند ماه در اعتراض به «عدم رسیدگی پزشکی» و «نگرفتن دارو» دست به اعتصاب غذا میزند. پزشکان بیماری آقای جلودارزاده، سردبیر هفتهنامه توقیفشده صبح آزادی و از مجروحان جنگ ایران و عراق را «صعبالعلاج» تشخیص دادهاند.
خالد پیرزاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ نیز روز دوشنبه ۵ اسفندماه امسال در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و مخالفت مسئولان با درخواست آزادی مشروط او دست به اعتصاب غذا زد.آقای پیرزاده علاوه بر مشکلات قلبی در ناحیه کمر و زانو نیز با مشکل مواجه است نیاز به درمان مناسب و جلسات متعدد فیزیوتراپی دارد.
به این فهرست میتوان اسمهای بیشتری نیز افزود.
زندانیان سیاسی در ایران با غالبا با فشارها و تهدیدهای بسیاری مواجه هستند؛ جداسازی زندانیان از دیگران و محرومیت از درمان و دسترسی به امکانات پزشکی از مهمترین شگردهای آزار و اذیت زندانیان سیاسی در ایران است.
سازمان ملل ابراز نگرانی جدی خود را در مورد تداوم اعمال محدودیت بر زندانیان سیاسی در ایران جهت دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مناسب ابراز کرده است. سازمان ملل میگوید که رفتار جمهوری اسلامی ایران نقض قوانین استاندارد سازمان ملل در مورد رفتار با زندانیان است.
در آئین و مقررات سازمان زندانهای ایران به حق زندانی از امکان درمان اشاره شده است. در ماده ۱۱۸ آئیننامه سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی ایران آمده است «معاینه و در صورت نیاز معالجه محکومان بیمار به عهده اداره زندان یا مراکز حرفهآموزی و اشتغال است.»
محرومیت از دسترسی به امکانات مناسب پزشکی و درمان تنها مشکل مربوط به بهداشت و سلامت زندانیان در ایران نیست؛ سلامت بیشتر محبوسان در کشور و بهویژه زندانیان در مناطق دوردست ایران به واسطه «شکنجههای جسمی و روحی» ، «عدم تفکیک زندانیان سیاسی و نگهداری آنان در کنار محبوسان جرایم خطرناک» و «نگهداری در زندانهای شلوغ و غیر بهداشتی» در خطر جدی است. این بحرانهای بهداشتی در دوران همهگیری کرونا و مدیریت ناکارآمد مقامات زندانها جهت کنترل بیماری در زندان به دلیل انجام نشدن آزمایشهای کافی و عدم قرنطینه محبوسان مبتلا به بیماری کووید۱۹ بسیار نگران کننده است.
مردم سراوان امروز (سهشنبه ۵اسفند) در اعتراض بهقتلعام بیش از ٨ سوختبر بیگناه بلوچ توسط سپاه پاسداران به خیابانها ریختند. معترضان سپس به ساختمان فرمانداری سراوان حمله کرد و آن را تصرف کردند.
فعالان حقوق بشر در سیستان و بلوچستان میگویند تیراندازی روز گذشته نیروهای سپاه پاسداران به سوی رانندگان و سوختبران در منطقه مرزی سراوان تاکنون دستکم “۱۰نفر کشته و ۵ نفر زخمی” شدند.
براساس همین گزارشها در ادامه اعتراض به این حادثه و بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی که برخی از آنها به دست بیبیسی فارسی رسیده است مردم معترض به داخل ساختمان فرمانداری این شهر هجوم بردهاند.
کمپین فعالان بلوچ میگوید آمار ۱۰ کشته تا ساعت ۹:۳۰ صبح به وقت محلی است، با توجه به وضعیت وخیم زخمیها و اختلال در اطلاع رسانی احتمال افزایش شمار تلفات این حادثه وجود دارد.
فعالان بلوچ ویدیویهایی از مصدومان این تیراندازی و همچنین عکسهایی از “جان باختگان” احتمالی این واقعه منتشر کردهاند.
عبدالله عارف مدیر کمپین فعالان بلوچ میگوید تیراندازی از سوی نیروهای نظامی پس از آن آغاز شده که رانندگان سوختبر دست به علت مسدود کردن گذرگاه مرزی دست به اعتراض زده بودند.
اکنون گزارشهای حاکی است اوضاع در سروان متشنج است و نیروهای انتظامی و امنیتی با استفاده از گاز اشک آور با معترضان درگیر شدند.
درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی در بخش هایی از شهر، از جمله در برابر قرارگاه نیروی زمینی سپاه پاسداران، ادامه دارد.
گزارشها از انتقال صدها خودرو یگان ویژه و سپاه پاسداران از زاهدان و دیگر شهرها به سوی سراوان خبر می دهند.
مولوی عبدالحمید تیراندازی به سوی سوختبران در مرز سراوان را محکوم کرد
مولوی عبدالحمید با صدور بیانیهای، حادثۀ تیراندازی به سوی سوختبران را که منجر به کشته شدن و زخمی شدن جمعی از آنان شد، شدیدا محکوم نمود و این اقدام را برخلاف قانون و شرع دانست.
متن بیانیۀ وی به شرح ذیل است:
بسماللهالرحمنالرحیم
حادثهای که در منطقۀ مرزی سراوان رخ داد و در اثر تیراندازی مأمورین جمعی از هماستانیها به شهادت رسیدند یا زخمی شدند، شدیدا باعث تألم و تأسف گردید.
متأسفانه اکثر مردم استان با مشکلات عدیدۀ معیشتی دستوپنجه نرم میکنند و در بدترین وضعیت اقتصادی به سر میبرند. با توجه به نبود شغل کافی و منبع درآمد، بسیاری از مردم استان ناچار به خرید و فروش سوخت میشوند. سوختبری جرم و قاچاق نیست؛ سوختبران نانآوران خانوادههای خودشان هستند و زندگی هزاران خانواده از همین طریق میچرخد.
البته مسئولین نظامی و انتظامی با قاچاق اسلحه و مواد مخدر مبارزه کنند.
مقام رهبری نیز تصریح کردهاند: «بنده مرادم از مبارزه با قاچاق، برخورد با فلان کولهبر ضعیف بلوچستانی نیست؛ اینها اهمیتی ندارد و اگر با این موارد مبارزه هم نشود، اشکالی ندارد.»
دولتها وظیفه دارند برای معیشت مردم برنامهریزی کنند تا کسی ناچار به اختیار نمودن شغلهای پرخطر نشود. بدون شک این مرز مشترک متعلق به همین مردم است و نفعش باید به همین مردم محروم برسد، نه کسانی که با تجارت کلان سوخت، سود میلیاردی بهدست میآوردند.
بنده این جنایت را که خلاف شرع و قانون است به شدت محکوم میکنم و از مسئولین درخواست دارم در سریعترین زمان ممکن عاملان این حادثۀ دردناک را محاکمه و مجازات نمایند.
در پایان ضمن ابراز همدردی با خانوادههای جانباختگان، از مردم عزیز و داغدیده میخواهم آرامش خود را حفظ نمایند و شکایت خود را از راههای قانونی پیگیری نمایند تا افراد فرصتطلب نتوانند از این قضیه سوءاستفاده کنند.
روایت وبسایت «امتداد» از حوادث سراوان
وبسایت خبری «امتداد» نیز نوشته است، روز گذشته و در منطقه مرزی بم پشت شهرستان سراوان تعدادی از ساکنین منطقه که کار سوختبری انجام میدادهاند در محل گذرگاه مرزی مورد تیراندازی نیروهای نظامی قرار گرفتهاند.
طبق اطلاعات رسیده به امتداد، بسته بودن گذر مرزی، اختلاف با نیروهای سپاه و معطلی سوختبران، موجب اعتراض آنها شده و نهایتا تصمیم به عبور از مرز گرفته اند.
این مسئله با واکنش تند نیروهای نظامی مستقر روبرو شده و موجب کشته و زخمی شدن تعدادی از اهالی شده است.
همچنین صبح امروز هم تعدادی از مردم سراوان در اعتراض به اتفاقات روز گذشته در محل فرمانداری این شهرستان حاضر شده و تعدادی نیز به داخل فرمانداری رفته و به آنجا حمله کردهاند.
فیلم ها در شبکه های اجتماعی منتشر شده و گفته می شود مربوط به اتفاقات دیروز و امروز است.
بیانیه مولانا عبدالغفار نقشبندی درباره حوادث سراوان
امام جمعه موقت مسجدجامع قاسمی و مدیریت داخلی حوزه علمیه مفتاح العلوم راسک کشته و زخمی شدن ده ها تن از سوخت بران بلوچ توسط سپاه پاسداران را محکوم کرده و در این رابطه بیانیه صادر کردند.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
حادثه تلخ و ناگوار تیراندازی بی ضابطه برخی مامورین نظامی که منجر به زخمی و شهادت رسیدن تعداد زیادی از سوخت بران مظلوم و ستمدیده بلوچ گردید بی نهایت موجب تالم خاطر گردید.
بنده حقیر ضمن ابراز همدردی با داغدیدگان ، این جنایت هولناک و جرم نابخشودنی را به شدت محکوم نموده از مسئولین مربوطه و شورای تامین منطقه سراوان خواستارم:
۱- افراد و عوامل شلیک به سوی شهدای مظلوم این فاجعه که باعث اصلی این تراژدی عظیم شدند در اسرع وقت شناسایی و محاکمه گردند.
۲- طرح رزاق که به نظر میرسد گام نخست آن باعث ایجاد فضایی ملتهب و انسداد تنها راه کسب معیشت مرزنشینان گردید و این فاجعه اسفناک را بدنبال داشت مورد مطالعه، بررسی دقیق و برای مردم این مرز و بوم شفاف سازی گردد.
۳- جوانان تجمع کننده که داغدیدگان این حادثه بوده اند نباید مورد بازداشت قرار گیرند، تا باعث التهاب بیشتر و نارضایتی عمیق تر نگشته و به ضرر نظامی که شعار حمایت از محرومان و مستضعفان عالم را در سرلوحه ی خویش دارد تمام نشود.
یورونیوز: نمایندگان پارلمان کانادا روز دوشنبه با تصویب طرحی، رفتار چین با اقلیت اویغور ساکن ایالت سین کیانگ را «نسل کشی» اعلام کردند. این مصوبه خشم چین را در پی داشت و پکن در مقابل، اقدام اوتاوا را «یک تحریک مخرب» توصیف کرد.
گروههای مدافع حقوق بر این باورند که دستکم یک میلیون نفر از جمعیت اویغور و دیگر اقلیتهای مسلمان چین، در اردوگاههایی در شمال غرب این کشور زندانی شدهاند. چین همچنین متهم است که در این اردوگاهها اقدام به عقیم سازی زنان و تحمیل کار اجباری کرده است.
نمایندگان مجلس عوام کانادا به اتفاق آراء به طرحی رای دادند که نه تنها رفتار پکن با این اقلیت را نسل کشی میخواند بلکه از دولت جاستین ترودو میخواست تا این موضوع را رسما تایید کند.
آنها همچنین در چهارچوب این طرح خواستار تغییر مکان برگزاری بازیهای المپیک زمستانی سال ۲۰۲۲ از چین به کشوری دیگر، در صورت ادامه این «نسل کشی» شدند. قرار است این بازیها طی روزهای ۴ تا ۲۰ فوریه ۲۰۲۲ میلادی به میزبانی پکن برگزار شود.
پیش از این نیز ایالات متحده آمریکا، رفتار چین در قبال اقلیت اویغور را «نسل کشی» توصیف کرده بود. مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت ترامپ در ژانویه گذشته آنچه در استان سین کیانگ میگذرد را «تلاش سیستماتیک برای از بین بردن اویغورها» خواند.
طرح پارلمان کانادا در حالی به تصویب رسیده که جمعه گذشته نیز جاستین ترودو، نخستوزیر این کشور اعلام کرده بود گزارشهای تامل برانگیزی را درباره سوء رفتارها در استان سین کیانگ دریافت کرده است.
او همچنین در جریان نشست جی ۷ اعلام کرد که در حال رایزنی با متحدان بینالمللی کانادا در موضوع استفاده از برچسب «نسل کشی» برای توصیف رفتار دولت چین در استان سین کیانگ است.
چین در آخرین واکنشها، سخنان اخیر آقای ترودو را «شرم آور» خواند و گفت: «تلاش کانادا برای مهار توسعۀ چین از طریق تصویب طرحی با موضوع سین کیانگ به نتیجه نخواهد رسید.»
انتقادات حقوق بشری به چین در حالی در شمال آمریکا رو به افزایش است که جو بایدن، رئیس جمهور جدید ایالات متحده نیز قصد دارد با تقویت اتحادهای منطقهای، فشارها بر پکن را همچنان حفظ کند.
رادیو فردا: بابک نمازی، و جرد گنسر وکیل خانواده نمازی، روز دوشنبه چهارم اسفند در پنجمین سالگرد بازداشت باقر نمازی اعلام کردند که بهرغم حکم دادگاه مبنیبر پایان محکومیت این شهروند ۸۴ ساله ایرانی-آمریکایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از خروج او از ایران جلوگیری میکند.
بابک نمازی از دولت جو بایدن خواست تا پیش از مذاکره و توافق احتمالی با مقامات جمهوری اسلامی بر سر پرونده هستهای ایران، پرونده آزادی پدرش را در اولویت قرار دهد.
او در نشست خبری روز دوشنبه که به صورت مجازی برگزار شد، تصریح کرد: «خانواده من انتظار دارد که جو بایدن و دولت او با ایران هیچ نوع سازش و یا معاملهای نکند که آزادی بیقیدوشرط پدرم و سیامک جزئی از آن نباشد».
دولت آمریکا روز جمعه پیشنهاد گفتوگو با ایران در چارچوب کمیسیون برجام با هدف احیا توافق هستهای را مطرح کرد.
آقای نمازی افزود که قوه قضائیه ایران با در نظر گرفتن وضعیت جسمانی پدرش، حکم او را مختومه اعلام کرد و به او گفته شد که برای بخش باقیمانده از حکم دهسالهاش صرفا باید جریمه نقدی پرداخت کند.
بابک نمازی و جرد گنسر با اعلام آخرین وضعیت باقر نمازی تاکید کردند که او بهرغم آزادی از زندان همچنان «گروگان» جمهوری اسلامی است و از مقامات ایران خواستند «بیش از این با جان او بازی نکنند».
باقر نمازی، از مقامات سابق یونیسف که سالها مقیم آمریکا بود، پنج سال پیش برای پیگیری وضعیت فرزند زندانی خود، سیامک نمازی به تهران رفت و بازداشت شد. سیامک نمازی، تاجر و شهروند دوتابعیتی، در جریان سفر به ایران بازداشت و به تحمل ده سال حبس محکوم شد؛ او بدون حتی یک روز مرخصی همچنان پس از پنج سال در زندان اوین به سر میبرد.
در همین اثنا، پدر بابک و سیامک نمازی حدود سه سال پیش به دلیل وضعیت جسمانیاش و انتقال مکرر به بیمارستان، در نهایت به مرخصی پزشکی رفت.
پس از حدود دو سال به باقر نمازی اعلام شد که حکم او به دلیل بیماری و کهولت سن پایان یافته قلمداد شده و او آزاد است اما پس از مراجعه مکرر او به نهادهای مختلف برای درخواست گذرنامه جدید، به او گفته شد که سپاه پاسداران مانع پذیرفتن درخواستش شده است اما دلایل این اقدام عنوان نشد.
بابک نمازی همچنین خاطرنشان کرد که دو دولت پیشین آمریکا به ریاستجمهوری باراک اوباما و دونالد ترامپ، با وجود آنکه پرونده این قبیل زندانیان را اولویت خود خوانده بودند، تلاشی برای آزادی این افراد نکردند.
او افزود: «همانطور که میتوانید تصور کنید از اینکه بالاخره این کابوس ممکن است تمام شود و پدرم یک روزی بتواند از ایران خارج شود و بیماریهای خود را معالجه کند بسیار خوشحالیم».
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، روز سوم اسفند در مصاحبهای تلویزیونی اعلام کرد که برای حل مسئله زندانیان آمریکایی با ایران تماس برقرار شده است.
آقای سالیوان به شبکه خبری «سیبیاس» گفت: «ما قصد داریم خیلی صریح انزجار شدید خود از بازداشت غیرقانونی و ناعادلانه شهروندان آمریکایی را به حکومت ایران ابلاغ کنیم».
در واکنش به این گفته، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد که این تماس به صورت مستقیم نبوده و از طریق سوئیس به عنوان حافظ منافع ایالات متحده در ایران، انجام شده است. تهران در ادامه این واکنش خواستار آزادی شهروندان زندانی ایرانی در آمریکا شد.
هماکنون سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی از جمله شهروندان ایرانی-آمریکایی هستند که در ایران زندانی هستند.
برخی گزارشها حاکی است که تعداد بیشتری از شهروندان آمریکا، با ضبط گذرنامههایشان، تحت بازجویی قرار دارند اما هویت و تعداد آنها تاکنون فاش نشده است.
اتحادیه اروپا روز دوشنبه ۲۲ فوریه ۲۰۲۱/ ۴ اسفند ۹۹، تحریمهای جدیدی علیه روسیه اعمال کرد. جورپ بورل نیز تاکید کرد: ما تحریمهایی را علیه مسؤولان بازداشت ناوالنی اعمال کردیم این اولین بار است که ما از قانون ویژه حقوق بشر استفاده میکنیم.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، وزیران خارجه اتحادیه اروپا روی اعمال تحریمهایی بر چهار مسؤول برجسته روس به دلیل قدامات سرکوبگرانه علیه الکسی ناوالنی، چهره مخالف کرملین و حامیانش توافق کردند.
به گزارش یورونیوز، وزاری خارجه کشورهای اروپایی موافقت کردند که روسیه را دلیل زندانی کردن الکسی ناوالنی تحریم کنند.
در جلسه روز دوشنبه ۲۲ فوریه، وزیران خارجه اروپایی توافق کردند که چهار مقام روسی را در لیست تحریمهای این اتحادیه قرار دهند.
به گفته منابع دیپلماتیک اتحادیه اروپا، افراد حاضر در لیست با ممنوعیت ورود به مرزهای اتحادیه مواجه میشوند و همچنین اموال آنها مسدود خواهد شد. این تحریمها احتمالا پس از دیدار رهبران اروپا در ماه آینده میلادی اعمال میشود.
ناوالنی که از مخالفان ولادیمیر پوتین به شمار میرود در ۲۷ ژانویه از آلمان به روسیه بازگشت و بلافاصله در فرودگاه مسکو دستگیر و بازداشت شد.
این نخستین بار است که بروکسل از رژیم جدیدی از تحریمها علیه افراد و کشورهای دیگر استفاده میکند. این ساز و کار جدید مشابه قانون مگنستیکی آمریکا است و و برای وضع تحریم اعمال میشود.
این ساز و کار ۲۷ کشور عضو را قادر میسازد تا افرادی را که مسؤول نقض حقوق بشر هستند را با اقداماتی چون مسدود کردن داراییها و همچنین ممنوعیت سفر مجازات کند.
از سوی دیگر، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجه اتحادیه اروپا اظهار کرد: رویارویی بین اتحادیه اروپا و روسیه وجود دارد زیرا که این کشور پایبندی به تعهدات بینالمللیاش را رد میکند.
بورل تصریح کرد: روسیه وارد تقابل با اتحادیه اروپا شده است و در خصوص مساله الکسی ناوالنی به تعهداتش پایبند نبود و از جمله اینکه احکام دادگاه اروپایی حقوق بشر را رد کرد لذا وزیران خارجه اتحادیه اروپا باید نحوه پاسخ به آن را بررسی کنند. ما این کار را با روحیه جمعی و خویشتنداری انجام خواهیم داد و خواهیم دید چه نتیجهای دارد.
این چهره اروپا افزود، ما تحریمهایی را علیه مسؤولان بازداشت ناوالنی اعمال کردیم این اولین بار است که ما از قانون ویژه حقوق بشر استفاده میکنیم. اما شاید تدابیر مورد نظر یک هفته زمان ببرد. ما آنها را از شورا اعلام خواهیم کرد. ارزیابی ما این است که روسیه به سمت کشور دیکتاتور و مستبد منحرف شده و به همکاری با اتحادیه اروپا توجهی ندارد. برعکس تلاش میکند به تقابل با ما بپردازد و از ما فاصله بگیرد.
احمد مومنیراد، سخنگوی هیات منصفه دادگاه مطبوعات روز دوشنبه ۴ اسفند ۹۹ (۲۲ فوریه) به خبرگزاری ایرنا گفت، دادگاه مطبوعات مدیر مسئول ماهنامه ایران فردا با اتفاق آراء برای دو اتهام «ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه» و «نشر مطالب الحادی» مجرم شناخته شده و با اتفاق آراء مستحق تخفیف دانسته نشده است.
به گفته مومنیراد پرونده نشریه ایران فردا در روز یکشنبه سوم اسفند ۱۳۹۹ در شعبه سه دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کاشانکی یک پرونده مطبوعاتی مطرح شد.
او افزود، متهم این پرونده مدیرمسئول ماهنامه ایران فردا بود که با دو اتهام ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه و نشر مطالب الحادی بررسی شد. هیات منصفه باتفاق آراء متهم را در هر دو اتهام مجرم دانست و در دو اتهام باتفاق آراء مستحق تخفیف ندانست.
حامد سحابی، صاحب امتیاز و مدیر مسئول و کیوان صمیمی، سردبیر ماهنامه ایران فردا هستند.
کیوان صمیمی در حال حاضر در زندان اوین به سر میبرد.
آقای صمیمی از بازداشت شدگان تجمع روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ در مقابل مجلس است. او بعدا به دلیل حضور در این تجمع و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» دادگاهی و به تحمل سه سال زندان محکوم شد.
آقای صمیمی روز ۱۷ آذرماه ۹۹ پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد.
به دنبال بازداشت کیوان صمیمی، حامد سحابی، صاحب امتیاز و مدیر مسئول ایران فردا نیز در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۹۹ اعلام کرد، او از سوی دادگاه مطبوعات به مدت دو سال از فعالیت در عرصه مطبوعات محروم شده است.
سحابی با اعلام این خبر گفت که به دلیل چنین حکمی و از آنجا که او مدیر مسئول نیابتی مجله بوده، انتشار ایران فردا تا رفع محدودیتهای اعمال شده متوقف خواهد شد.
«ایران فردا» به مدیرمسئولی مهندس عزتالله سحابی و سردبیری رضا علیجانی انتشار خود را از خرداد ۱۳۷۱ آغاز کرد. حسن یوسفی اشکوری، تقی رحمانی، محمد ملکی، هدی صابر، سعید مدنی، احمد زیدآبادی و مجید شریف از شناختهشدهترین نویسندگان ایران فردا بودند.
ایران فردا پس از ۸ سال فعالیت در اردیبهشت ۱۳۷۹ و در جریان توقیف فلهای مطبوعات توقیف شد. این نشریه پس از ۱۴ سال توقیف، در تاریخ دهم خرداد ۱۳۹۳ بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفت.
دور دوم انتشار ایران فردا نیز از نیمه آذرماه ۱۳۹۹ متوقف شد.
رسانههای ایران به نقل از رسانههای عربی از درگذشت نیس نقاش تروریست لبنانی خبر دادهاند.
او هنگام مرگ هفتاد سال داشت و در یکی از بیمارستانهای دمشق بستری بود و علت مرگ او ابتلا به کرونا اعلام شده است.
نام انیس نقاش در سال ۱۳۵۹ و در ارتباط با پرونده ترور ناموفق دکتر شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر ایران سر زبانها افتاد. دکتر بختیار از این ترور جان سالم به در برد اما یک پلیس و یک شهروند عادی فرانسوی کشته شدند.
انیس نقاش در دادگاه فرانسه به عنوان متهم اول این عملیات تروریستی به زندان ابد محکوم شد ولی پس از شش سال با گروگانگیری چند تبعه فرانسه در لبنان بدست اعضای حزبالله به ایران تحویل داده شد تا با گروگانهای فرانسوی مبادله شود.
نقاش در مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در مصاحبهای با خبرگزاری فارس گفت که اقدام به ترور بختیار را به «خواست دولت ایران» و در هماهنگی با «سپاه پاسداران» انجام داده بود.
او در مصاحبه دیگری با روزنامه «ایران» از قصد برخی افراد سپاه برای ترور بنیصدر خبر داد و گفت: «بعد از دستگیری من و فرار بنی صدر برخی از بچههای سپاه به دیدار امام رفتند و درخواست ترور بنی صدر را طرح کردند. اما امام نپذیرفت.»
انیس نقاش همچنین در گروگانگیری وزیران نفت چند کشور عضو اوپک در سال ۱۳۵۵ با کارلوس، تروریست بینالمللی، همدست بود.
گروگانگیری وزیران اوپک در ۲۱ دسامبر ۱۹۷۵ رخ داد و در جریان آن کارلوس به همراه انیس نقاش و سه ستیزهجوی چپگرای آلمانی، بیش از ۸۰ نفر را در دفتر مرکزی اوپک در وین اتریش به گروگان گرفتند.
جمشید آموزگار نخستوزیر ایران در سالهای ۵۷–۱۳۵۶ که در آن زمان ریاست مجمع سالانه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و رئیس دورهای اوپک را به عهده داشت نیز در میان این گروگانها بود. وی همچنین از طرف ایران به عنوان مذاکرهکننده ارشد نفتی در این اجلاس بود.
گروگانگیران با دریافت میلیونها دلار پول و هواپیما به الجزایر پرواز کردند. در الجزیره کارلوس که رهبری گروگانگیران را برعهده داشت، تا عصر به مذاکره با مقامات الجزایر پرداخت و در پایان همه گروگانهای غیرعرب، به جز آموزگار رئیس هیأت نمایندگی ایران را آزاد کرد و با ۲۰ گروگان به سمت لیبی پرواز کردند.
لیبی ابتدا به هواپیما اجازه فرود نداد اما سرانجام با تهدید «کارلوس» به کشتن وزیر نفت لیبی، راضی به این کار شد. آنان در لیبیتا نیمههای شب منتظرهواپیمایی برای پرواز به سمت عراق بودند اما هواپیما در اختیار مهاجمان قرار نگرفت و کارلوس به خلبان دستور داد تا بار دیگر به سوی الجزایر پرواز کند. در میان راه او تغییر عقیده داد و تصمیم گرفت به تونس برود. ولی تونسیها به هواپیما اجازه فرود ندادند و آنها ناچار به الجزایر بازگشتند.
در فرودگاه الجزایر، کارلوس، اعلام کرد که تا ظهر همه گروگانها را آزاد خواهد کرد. مهاجمان تصمیم داشتند ذکی یمانی، وزیر نفت عربستان و جمشید آموزگار را به قتل برسانند. اما در نهایت از آنها را نیز آزاد کردند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره تخلف دولت از اجرای قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را برای رسیدگی به قوه قضاییه ارجاع دادند.
به گزارش ایسنا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی امروز در جلسات غیرعلنی و علنی به بررسی توافق آژانس انرژی اتمی و آژانس بینالمللی انرژی هستهای پرداخت.
با شروع جلسه علنی تعداد زیادی از نمایندگان در اعتراض به توافق شب گذشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آژانس اتمی کشور جهت اداره نظارتهای آژانس در سه ماه آینده آظهاراتی را مطرح کردند و در نهایت گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جهت اعمال ماده ۲۳۴ به رای گذاشته شد.
نمایندگان با ۲۲۱ رای موافق، ۶ رای مخالف، ۷ رای ممتنع از مجموع ۲۳۹ نماینده حاضر در مجلس شورای اسلامی تصویب کردند که گزارش تخلف دولت از اجرای قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران به قوه قضاییه ارجاع شود.
طبق ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی هریک از کمیسیونها میتوانند گزارشی دربارهی تخلفات دستگاههای اجرایی و دولت را به هیات رییسه ارائه کرده که در صورت تصویب مجلس شورای اسلامی فورا از طریق هیات رییسه موارد به قوه قضاییه ارسال میشود و باید گزارشهای ارسالی به قوه قضاییه به صورت خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار گیرد.
احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی متن درخواست ماده ۲۳۴ کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را به شرح زیر قرائت کرد:
رییس محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
با تهیت و احترام استحضار دارید
۱_ توافق و بیانیه مشترک آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی ایران نقض صریح قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران است. درخواست دستور موقت ابطال آن را توسط قوه قضاییه داریم.
۲_ در قانون یاد شده جناب آقای رییس جمهور مسئول اجرای آن تعیین شده است.
۳_ با توجه به ماده ۲۳۴ قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی رییس جمهور و کلیه ناقضین و مستنکفین را با قید فوریت به قوه قضاییه معرفی کرده تا وفق نوبت قانون مذکور قوه قضاییه خارج از نوبت و تشریفات مرسوم موضوع را مورد رسیدگی قرار دهد.
شورایعالی امنیت ملی طرف دولت را گرفت
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی گفته «در بیانیه مشترک ایران و آژانس و پیوست اجرایی آن بر موضوع اجرای کامل قانون مصوب مجلس تصریح شده و ترتیبات انجام آن مخدوش نشده است».
او گفته که تصمیم «نظام» بر «اجرای بدون تنازل قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» است و «در خصوص اجرای بدون وقفه این قانون در مجموعه ارکان کشور اجماع وجود دارد».
به گفته او «سازمان انرژی اتمی ضمن آن که تاکنون مفاد قانون را اجرا کرده، زمینه قطع نظارتهای فراپادمانی را نیز فراهم کرده».
او همچنین گفته «اجرای قانون مجلس به منزله خروج ایران از برجام و قطع همکاری با آژانس نیست و از این رو تعاملات ایران با آژانس و نظارتهای پادمانی آن بر اساس چارچوبهای قانونی ادامه خواهد داشت».
نماینده مجلس: توافق دیروز دولت با آژانس مشکوک است
مالک شریعتی نیاسر، نماینده اصولگرای تهران، توییت کرده که بهعلت «مشکوکبودن» توافق دیروز دولت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مجلس، رسیدگی به بودجه ۱۴۰۰ مملکت را کنار گذاشته تا نمایندههای دولت بیایند و توضیح بدهند.
او مدعیشده به احتمال قوی با این توافق، «قانون اقدام راهبردی» یا همان مصوبه هستهای مجلس زیرپا گذاشته شده و اگر مجلس از «گزارش اقدامات فنی وسیاسی دولت» قانع نشد، مقامهای متخلف باید مجازات شوند.
دیشب رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، گفت اگرچه با تصمیم مجلس ایران، اجرای پروتکل الحاقی کنار گذاشتهشده اما با مقامهای کشورمان توافق کرده تا سهماه دیگر تا به اندازهای که لازم است، حتی بهشیوه سرزده، آژانس بر برنامه هستهای ایران نظارت و راستیآزمایی داشته باشد-
طبق آییننامه داخلی مجلس، جلسات مجلس برای رسیدگی به بودجه باید بدون قطعشدن و هر روز برگزار شود و تا وقتی بهپایان نرسیده نباید از دستور خارج شود، مگر اینکه «مطلب فوری و فوتی اعم از طرحها و لوایح دوفوریتی و غیره پیش آید که به تشخیص مجلس تاخیر آن موجب ضرر جبرانناپذیری باشد، در این صورت برای طرح و تصویب آن زمان مشخصی تعیین میشود».
مجلس رسما دستور کارش را تغییر داد
جلسه علنی روز دوشنبه چهارم اسفند مجلس دقایقی پیش آغاز شد و قالیباف رییس مجلس گفت که در جلسه غیرعلنی داشتیم بیانیه دیشب ایران و آژانس را بررسی میکردیم.
او سپس از منشی هیات رییسان خواست تا دستور کار امروز را بخواند که مطابق پیشبینیها بررسی بودجه به ردیف دوم دستور کار رفت و ابتدا قرار است، ییانیه مشترک ایران و آژانس در جلسه علنی بررسی شود.
طبق آییننامه داخلی مجلس، جلسات مجلس برای رسیدگی به بودجه باید بلاانقطاع باشد، مگر اینکه «مطلب فوری و فوتی پیش آید که به تشخیص مجلس تاخیر آن موجب ضرر جبرانناپذیری باشد، در این صورت برای طرح و تصویب آن زمان مشخصی تعیین میشود».
با این اوصاف بیانیه دیشب ایران و آژانس از نگاه مجلس موضوعی است که ضرر جبرانناپذیری دارد؛ چون نه طرح است و نه لایحه.
دوباره جنگ لفظی میان مجلس و دولت
ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته: تا قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها اجرا و بیانیه مشترکی که روز گذشته منعقد شد، پاره نشود، هیچ مقام دولتی حق ورود به مجلس را ندارد.
امروز مجلس باید بایستد و بگوید قرار نیست شأن مجلس را به توپ ببندند و با یک حلب شیر سر آن را شیره بمالند پس تا قانون اجرایی نشود.»
این نماینده ارشد مجلس افزوده: «موافقتنامه مشترک دولت با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پذیرش شرط و شروط و برخلاف حرفهای هفته پیش رهبرانقلاب است.»
رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به ایران سفر کرده با علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران هم دیدار و گفتوگو کرد. گروسی پس از این دیدارها در کنفرانس خبری در تهران شرکت کرد.
گروسی گفت:
- بعد از مذاکرات و مشورتهای فشرده با ایران به نتایج بسیار مثبتی رسیدیم.
- ما با تهران به توافق موقت فنی رسیدیم و برای ادامه فعالیت های بازرسی به مدت ۳ ماه با ایران به توافق موقت فنی رسیدیم.
- اساسا آنچه توافق کردیم عبارتست از اینکه ایران همچنان برنامه نظارت بر فعالیتهای هستهای را ادامه دهد و آژانس همچنان برای سه ماه فعالیتهای راستیآزمایی خود را ادامه میدهد.
- این تفاهم فنی ما را به جایی میرساند که مذاکرات سیاسی انجام شود.
- متأسفانه پروتکل الحاقی لغو خواهد شد اما ما روی یک ترتیبات خاص دوطرفه تفاهم کردیم که بتوانیم از این دوران پلی بزنیم به حفظ نظارت خود. دسترسی ما کمتر خواهد شد اما آن سطح از نظارت خود را که نیاز داشتیم با این توافق حفظ کردیم.
- در واقع به یک راه حل موقت رسیدیم. آنچه تغییر میکند بازه زمانی فعالیتهای آژانس خواهد بود اما تعداد بازرسان کاهش نمییابد و بازرسیهای سرزده امکانپذیر است.
بیانیه مشترک ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی
پس از دیدار امروز رافائل گروسی با مقامات ایرانی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بیانیه مشترک منتشر کردند.
به گزارش ایسنا سازمان انرژی اتمی ایران (سازمان) و آژانس بین المللی انرژی اتمی (آژانس) روح همکاری و اعتماد متقابل تقویت شده که به بیانیه مشترک ۵ شهریور ۱۳۹۹ در تهران منجر شد و اهمیت تداوم آن همکاری و اعتماد را مورد یادآوری و تایید مجدد قرار دادند.
سازمان، آژانس را مطلع نمود که به منظور پایبندی به قانون مصوب مجلس شورای اسلامی (قانون) تحت عنوان “اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و صیانت از منافع ملت ایران” (قانون)، ایران اجرای اقدامات داوطلبانه، آنگونه که در برجام آمده اند، را از۵ اسفند ۱۳۹۹ متوقف خواهد کرد.
با در نظر گرفتن موارد فوق و به منظور تداوم فعالیت های راستی آزمایی و نظارت آژانس، سازمان و آژانس نسبت به موارد زیر توافق کردند:
۱. ایران به اجرای کامل و بدون محدودیت موافقت نامه جامع پادمان خود با آژانس، همانند قبل، ادامه خواهد داد.
۲. یک تفاهم فنی دوجانبه موقت، سازگار با قانون، که به موجب آن آژانس به فعالیت های ضروری راستی آزمایی و نظارت خود (طبق فهرست فنی پیوست) برای مدت تا سه ماه ادامه خواهد داد.
۳. مرور منظم این تفاهم فنی با هدف اطمینان از حصول به اهداف آن.
بیانیه سازمان انرژی اتمی ایران
همچنین سازمان انرژی اتمی ایران درباره تفاهمات مشترک با آژانس بین المللی انرژی اتمی بیانیهای به این شرح صادر کرد.
«سفر مدیرکل آژانس به ایران بر اساس درخواست ایشان بود که مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران نیز واقع شد.
در گفتگوها، آژانس بر ضرورت احترام به قانون مجلس و اجرای آن تاکید کرد به طوری که در بیانیه نیز انعکاس داشته است.
ایران و آژانس تفاهم کردند اجرای پروتکل الحاقی و دسترسی های برجامی به طور کامل متوقف شود و صرفا تعهدات پادمانی ایران اجرا می شود. بر این اساس، طبق قانون مجلس هیچ دسترسی فراپادمانی به آژانس اعطا نخواهد شد و هیچگونه بازرسی فراپادمانی نیز انجام نمی گردد.
مقصود از تداوم راستی آزمایی و نظارت ضروری که در بند ۲ بیانیه آمده، همانطور که در پیوست توافق شرح داده شده، این است که ایران به مدت ۳ ماه اطلاعات برخی فعالیت ها و تجهیزات نطارتی را که در پیوست مشخص شده ضبط کرده و نزد خود نگه خواهد داشت. در این مدت، آژانس به این اطلاعات هیچ دسترسی نخواهد داشت و اطلاعات منحصرا نزد ایران باقی می ماند. چنانچه ظرف ۳ ماه تحریم ها به طور کامل لغو شد، ایران این اطلاعات را در اختیار آژانس می گذارد، در غیر این صورت اطلاعات برای همیشه پاک خواهد شد.
به دلیل ملاحظات حفاظتی و ضرورت پنهان ماندن مکان تاسیسات کلیدی ایران، پیوست بیانیه که شامل فهرست این تاسیسات است، محرمانه خواهد ماند.»
چهارشنبه ٢٩ بهمن ماه، قلب همیشه مهربان حمزه فراهتی، آن نازنین یاری که در کتاب خاطرات مردم ما نامی است ماندگار، برای همیشه از تپش افتاد. مردی شاد و سرزنده که با رفتنش گرد غم در انبوههای افشاند و دوستداران پرشمارش را در اندوه نشاند. او در زمره یادگاران یک نسل از این سرزمین بود.
حمزه فراهتی در تبریز زاده شد و در آستانه هشتادسالگی به دور از میهن و در غربت، خانواده و دوستان و آشنایان خود را ترک گفت. کودکی و نوباوگی را در فقر و محنت طی کرد و عمرش همه به غمخواری رنج محرومان و تلاش برای غلبه بر نابرابریها و مبارزه با ستمگران گذشت. او در محیطی بارآمد که باشندگان آن مفتخر به همسنگری با فدائیان جنبش مشروطهخواهی ایران بودند. جوانی را نیز در همباوری، همدوشی و همراهی با دوستانی گذراند که جملگی در پی عدالت برای مردم بودند و برای راه رهایی از دیکتاتوری و تبعیض راه میجستند. او به محفل گسترده دهه چهلی ”صمد بهرنگی – بهروز دهقانی” آذربایجان تعلق داشت.
حمزه فراهتی زندانی سیاسی دو رژیم بود و بعد رهایی از زندان شاه، همراه دو زندانی سیاسی جان باخته سعید سلطانپور و مهرداد پاکزاد در کمیتهای با حضور زنده یاد منصور خاکسار برای کارزاری گسترده در اروپا علیه جنایات ساواک رژیم شاه سهم موثری بر دوش گرفت. او اوایل دهه شصت ناچار از مهاجرت شد و کشور را ترک گفت. حمزه حتی وقتی هم با بیماری دست به گریبان میشد، در خلق و خوی خاص خود یعنی مهربانی، دوستی و مهر ورزیدن در حق بیشمار دوستدارانش پابرجا میماند. حمزه هیچ دوست قدیمی را از دست نداد بلکه تا پایان عمر بر تعداد آنها افزود.
از علایق آخر عمری وی این بود که کی موعد نوبتی “دیدار” زندانیان سیاسی فرارسد تا علیرغم فرسودگی تن با شوق و ذوقی وافر در آن حضور یابد و با بوئیدن عطر دوستی، جان و روحش را صیقل دهد. آخرین ساعت هر “دیدار” با به نوا درآمدن ترنم دوستی توسط این هنرمند ویولنزن به پایان میرسید که آن را در هر غم و شادی بهمراه داشت. یاد این یار کی رود از خاطر؟
درگذشت حمزه فراهتی، اندوهی بزرگ برای هر کسی است که وی را میشناخت، بیش از همه اما برای بازماندگان او: همسرش سارا جوشنی (زندانی سیاسی سابق)، فرزندانش بهروزه، مهناز و بهزاد، و همچنین رضا جوشنی عزیز و همه اعضای خانواده فراهتی. همدل همه این عزیزان هستیم.
حسن آزادفر - ناصر آذرافروز - مرتضی آرامیان - آینده آزاد - باقر ابراهیم زاده - مهدی ابراهیم زاده - داوود ابراهیمی - پریسا احمدیان - مهدی اخوان - صبا اسدالهی - وحید اسلام پناه - فرید اشکان - فروغ اعظمی - محمد اعظمی - تقی اغنیا - گودرز اقتداری - رضا اکرمی - حسام امام – بابک امیرخسروی - کامران امیری - کامران امین آوه - سارا امین زاده - لیلی امین زاده - منصور انصاری - وهاب انصاری - دنیز ایشچی - دنا بابا احمدی - شکور بابازاده - ا.باقری - رضا باقری - علی برزو - نسترن بزازی - یداله بلدی - مهرداد بهارآرا - امیرحسین بهبودی - علیرضا بهتوئی - اژدر بهنام - حبیب پرزین - ناصر پسانیده - شکوفه پرویز - مهدی پرویز - مهدی پناهی - مریم پورتنگستانی - حسین پورجانکی - ارسلان پورقباد - احمد پورمندی - علی پورنقوی - اسد ترابی - صدری ترابی - ملیحه تسلیمی - ایرج تقی زاده - رسول تیهوئیان - مهدی جباری - حسن جعفری - عاطفه جعفری - علی جلال - فردوس جمشیدی رودباری - رضا جوادی - صدیق جهانی اصل - اصغر جوادزاده - اصغر جیلو - هوشنگ حجتی - محمد حدادپور - جعفر حسین زاده - حمید حسینی - ناهید حسینی - بهرام حسینی شکرائی – سهند حقی - شفیقه حقی – نینا حقی - حمید حمیدبیگی - نقی حمیدیان - خلیل حواری نسب - فرشته خارابی - نسیم خاکسار - اسماعیل ختائی - اصغر خرسند - خسرو خسروی - بهروز خلیق - احمد خوشبخت - حمید دادیزاده. معلم - رقیه دانشگری - مسعود داوران - رضا درخشان - بهمن درویشیان - صمد دژبان - محمد دستگیر - رضا دقتی - اکبر دوستدار - غلام دوستدار - کمال رحمانیان - ناصر رحمانی نژاد - ناصر رحیمخانی – ماشاالله رزمی - جهانبخش رستمی - مراد رضائی - فرهمند رکنی - رحمت رنجبر - محمد رنجبر طالاری - سلامت رنجبر بویاغچی - رزا روزبهان - اصغر زارع - جمال زارع - حسن زهتاب - ملیحه زهتاب - معصومه زهرائی - فرهاد سارائی - حسین سازور - یداله ساولی - فرج سرکوهی - مریم سطوت - ثریا سعادتی - مسعود سفری اصل - کیومرث سلطان آبادی - سیامک سلطانی - محمد سلیمانی – ماشاالله سلیمی - تقی سمساری - اکبر سوری - توفیق سهرابی - فرود سیاوش پور - اکبر سیف – بیژن شاهمرادی - مسعود شب افروز - شمسی شفیع - شجاع شمسی زاده - سحر شهیار - اسفندیار صادق زاده - شهلا صالحپور - محبوبه صالحی - علی صراف زاده - عیسی صفا - اسماعیل صفرزاده - حسن صمدیان - راحله طارانی - جمشید طاهری پور - علی طلوع - آفاق طوفانی - مهین عادلی - مجید عبدالرحیم پور - اصلان عربلوئی - نادر عصاره - رضا عظیم زادگان - فرزانه عظیمی - رضا علامه زاده - محمدصادق علی اصغری - محمود علیزاده لسانی - ثریا علیمحمدی – سرور علیمحمدی - شهرام علیمردانی - نازی علیمردانی - مناف عماری - محمدرضا عمرانی - میرحمید عمرانی - مرضیه عندلیب - طاهره غروی - بهرام غفاری - هیبت غفاری - باقر فاطمی - مهدی فتاپور - اصغر فتاحی - مسعود فتحی - حسن فخاری - بهروز فدائی - فرهاد فدائی - مسعود فراز - فرهاد فرجاد - عبدالعلی فرزام - مهوش فیروزی - ناهید قاجار - وجی قاسمی - یدی قربانی - فیروز قریشی - باقر قلیائی - عبداله قوامی – رحیم قیومی - جمشید کابلیان - فرخ کابلیان - صادق کارگر - مهدی کاظمی - مقصود کاسبی - رضا کاویانی - علی کرمی - اسفندیار کریمی - بهزاد کریمی - فرزاد کریمی - علی کشتگر - سیامک کلهر - شیروان کیا - امیر کیارسی - حسن گلشاهی - سهیلا گلشاهی - منوچهر گلشن - علی لاریمی - کمال ماکوئی - عطا محسنی - احمد محمدی - یوسف محمدی - ضرغام محمودی - مرتضی محیط - منوچهر مختاری - گلرخ مدثر – سیروس مددی - مصطفی مدنی - گیتی مصباحی - مصطفی مصطفائی - عزت مصلی نژاد - بهروز مطلب زاده - زهره مظفری - سعید معمارحسینی - مهری معمارحسینی - احمد مقصودلو - منوچهر مقصودنیا - باویان ملک - پروین ملک – کیوان ملکی اسکی - امیر ممبینی – نیما منیری - مسعود مولازاده - سیما مؤید - محمدرضا مهجوریان - رسول مهدیزاده - نسرین میر - میرعلیرضا میرمؤیدی - اشرف میرهاشمی - حجت نارنجی - علی جان نبوی - منوچهر نبیان - احمد نجاتی - جمشید نعمتی - فرخ نگهدار - داوود نوائیان - رضا نوری - فخری نوری - پرویز نویدی - ایرج نیری - مرتضی نیکی - احد واحدی – رعنا واحدی - ایرج واحدی پور - پروین واحدی پور - منیر هاشمی - توران همتی - مهشید یاسری - نجم الدین یخچالی - علی یکتا
دقایقی پیش از سوی نهادهای امنیتی به خانواده «بهنام محجوبی» اعلام شد که او درگذشته است.
مصطفی دانشجو، درویش گنابادی و وکیل دادگستری با اعلام خبر فوت آقای محجوبی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشته است: «درویش زندانی، بهنام محجوبی شبهای بلند قفس را با شعله بیدار عشق سر کرد و با تنی خسته و قلبی مالامال از غم یار پر کشید. نام و یادش در مکتب عشاق جاودانه باد! ۳ اسفند ۱۳۹۹.»
بهنام محجوبی هفته گذشته (شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹) و در پی مسمویت دارویی، از زندان اوین به بیمارستان لقمان منتقل شد و بیش از یک هفته در بخش مراقبتهای ویژه این بیمارستان بستری بود. نزدیکان او اعلام کرده بودند که برخی از اندامهای داخلی وی از جمله معده، ریه و کلیه تقریبا یا به کلی از کار افتاده بود.
خبر درگذشت بهنام محجوبی نخستینبار روز سهشنبه ۲۸ بهمن از سوی نزدیکان اعلام شد، اما مقامهای بیمارستان لقمان این خبر را تایید نکردند. گفته شد که در کما به سر میبرد اما زنده است و درمان او ادامه دارد. اما بسیاری،از جمله دوستان نزدیک او بر این باور بودند که بهنام جان خود را حتی پیش از رسیدن به بیمارستان از دست داده و علت عدم تایید فوت او، مدیریت واکنشها به مرگ این زندانی در زندان اوین است.
کانون مدافعان حقوق بشر نوشته است، طولانیکردن روند اعلام مرگ بهنام محجوبی پروژهای امنیتی بود تا علاوه بر کمکردن حساسیت افکارعمومی، اینطور وانمود شود که او با وجود تلاش پزشکان در بیمارستان فوت شده و زندان مقصر نبوده است.
پیکر بهنام به خانوادهاش تحویل نشده و ماموران امنیتی گفتهاند جسد او را در کرمان و به شرط خاکسپاری شبانه، به آنها تحویل خواهند داد. گفته میشود پیکر بهنام به کرمان، زادگاه وی منتقل شده است. به گفته یک منبع مطلع خانواده آقای محجوبی نیز به در راه کرمان هستند. این منبع نزدیک به خانواده اعلام نگرانی کرده است که خانواده به موقع به کرمان نرسند و نیروهای امنیتی خود مراسم خاکسپاری را انجام دهند.
بتول حسینی مادر بهنام محجوبی در ویدیویی بعد از تایید خبر درگذشت فرزندش گفت به عنوان ولیدم به مقامها و ارگانها اجازه نمیدهم پسرم را پیش از انتقال او به پزشک قانونی و مشخص شدن علت مرگ، دفن کنند.
فعالان مدنی میگویند مرگ بهنام محجوبی یک حادثه و ناشی از مسمومیت دارویی نیست. او قربانی شد. او ظالمانه شکنجه شد، آزار دید و سرانجام جان داد.
بهنام محجوبی در زمستان ۹۶ در جریان حوادث گلستان هفتم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۲۷ مردادماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق ارتباط گیری با سایرین و فراهم ساختن تجمع غیرقانونی” به به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از عضویت در احزاب، گروه ها و دسته جات سیاسی یا اجتماعی محکوم شد.
آقای محجوبی در تاریخ ۳۱ خرداد ۹۹ پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد. بازداشت وی در حالی بود که این درویش گنابادی تحت نظر روانپزشک قرار داشت و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای وی داده بود.
بهنام محجوبی که به بیماری اعصاب مبتلا بود، تابستان سال گذشته به جای انتقال به بیمارستان و معاینه توسط پزشک، به بیمارستان روان پزشکی امین آباد منتقل شده بود. آقای محجوبی پیشتر در خصوص ایام بستری شدن خود در بیمارستان روان پزشکی گفته بود که به او داروهایی تزریق کردند که مشخص نیست محتوای آنها چه بوده است.
بهنام محجوبی، فرزند علی و متولد ۱۳۶۶ بود.
منابع: هرانا، کانوان مدافعان حقوق بشر
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با بیان اینکه اکنون سوش غالب جامعه، سوش انگلیسی است، گفت: با وجود اینکه ۴۰ روز از این پیک میگذرد، تعداد مبتلایان ۶ تا ۱۴ ساله در این پیک، بیش از دو برابر شده و موارد ابتلای ۱۵ تا ۲۹ سالهها نیز ۱۷ درصد نسبت به پیک اول بیشتر شده است.
دکتر فرهاد ابولنژادیان در نشست خبری که شنبه شب در دانشگاه علوم پزشکی اهواز برگزار شد، با اشاره به آخرین وضعیت بیماری و شیوع ویروس کرونا در خوزستان اظهار کرد: در حال حاضر ۱۱ شهر خوزستان شامل اهواز، کارون، دزفول، شادگان، آبادان، هویزه، دشت آزادگان، شوشتر، ماهشهر، خرمشهر و رامهرمز در وضعیت قرمز قرار دارند.
به گزارش ایسنا، وی افزود: تعداد شهرهای نارنجی خوزستان نیز به هشت شهر افزایش پیدا کرده است که شامل امیدیه، شوش، باغملک، ایذه، هفتکل، اندیمشک، حمیدیه و هندیجان هستند و دیگر شهرها نیز در وضعیت زرد قرار دارند.
آغاز روند گسترش شیوع در خوزستان؛ از اول بهمنماه
به گزارش ایسنا، رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با اشاره به دلایل وضعیت کنونی خوزستان گفت: پیک اول بیماری از اردیبهشتماه رخ داد و تا تیرماه طول کشید و در هفتههای اول مردادماه، شیب بیماری به حالت پلاتو رسید اما از اواسط شهریورماه مجددا شیب بروز بیماری در خوزستان افزایشی شد که تا حدود آذرماه این روند ادامه داشت، اما شیب تندی نبود؛ در پیک دوم با وجود اینکه موارد فوتی در سطح کشور روزانه به ۵۰۰ مورد هم رسیده بود، موارد فوتی در خوزستان سه تا چهار مورد بود.
ابولنژادیان ادامه داد: تا انتهای دیماه، وضعیت بیماری در خوزستان خوب بود اما از ابتدای بهمنماه میزان مراجعه به بیمارستانها و مراکز ۱۶ ساعته افزایش یافت و از ۱۰ بهمنماه به بعد، سرعت مراجعه و انتشار بیماری بسیار زیاد شد.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با اشاره به اجرای طرح شهید سلیمانی با ۱۵ هزار نیرو، گفت: در ۱۰ روز نخست بهمنماه، نمودار بیماری با شیب ملایم افزایشی بود؛ تلاش کردیم با اجرای طرح شهید سلیمانی و بیماریابی، موج جدید را مهار کنیم اما با این وجود از ۱۶ بهمنماه به بعد سرعت بروز بیماری بسیار بالا بود که این مساله ما را نگران کرد.
سوغاتی مسافری از هلند
ابولنژادیان ادامه داد: وجود کرونای انگلیسی در سطح کشور گزارش شده بود و در خوزستان نیز یک مورد بیمار مبتلا به کرونای انگلیسی در کیانآباد اهواز شناسایی و رهگیری شد. این بیمار از کشور هلند وارد کشور و استان خوزستان شده بود که ۸۲ نفر از مسافران هواپیما که ساکن تهران و ۹ نفر ساکن اهواز بودند، رهگیری شدند.
وی گفت: حتی خواهر این بیمار مبتلا به کرونای انگلیسی که به استقبالش آمده بود را نیز در خانهاش قرنطینه کردیم.
۹ نمونه از ۱۰ نمونه ارسالی خوزستان به انستیتو پاستور، “انگلیسی” بودند
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بیان کرد: با توجه به روند افزایشی بیماری و مشاهده سرعت انتشار بیماری، نگران بودیم که نکند سوش کرونای انگلیسی در خوزستان منتشر شده باشد که در این راستا نمونههای مشکوک، به انستیو پاسور ارسال شد و در نتیجه، ۹ نمونه از ۱۰ نمونه ارسالشده، کرونای انگلیسی بودند.
وی افزود: دو نمونه از این ۱۰ نمونه، از آبادان بودند که هر دوی آنها کرونای انگلیسی بود.
سفر خانوادهای مبتلا از انگلیس به عراق و مهمانیشان در شادگان
ابولنژادیان تصریح کرد: با اثبات ابتلای این افراد به کرونای انگلیسی، این بیماران را رهگیری کردیم. با توجه به اینکه موارد بیماری از شادگان افزایشی شد، بررسیهای لازم انجام شد و متوجه شدیم که یک خانواده ساکن انگلیس به عراق سفر کرده بودند و از عراق نیز به ایران آمده و در منزل خانوادهای در شادگان حضور پیدا کردهاند و گسترش بیماری از این نقطه بوده است.
ابتلای پرسنل یک هتل در اهواز در پی اقامت مسافری از عراق
وی گفت: ۲۵ دیماه نیز یک مسافر عراقی که به کرونای انگیسی مبتلا بود در یکی از هتلهای اهواز حضور پیدا کرده بود؛ پس از اخذ نمونه از ۷۴ نفر از پرسنل این هتل، متوجه شدیم که چهار نفر از آنها مبتلا شدهاند و برخی از این پرسنل، خانوادههایشان را نیز مبتلا کرده بودند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز افزود: حدود ۲۰ روز پیش نیز فردی به عراق سفر کرده بود و آنجا آلوده شد و پس از برگشت به ایران، خواهرش را نیز به کرونا مبتلا کرد و اکنون کل خانوادهاش درگیر شدهاند.
وی تصریح کرد: بنابراین با مشاهده ورود و پخش شدن کرونای انگلیسی در خوزستان، نگران شدیم و وزیر بهداشت و استاندار خوزستان را در جریان موضوع و مساله قرار دادیم زیرا سرعت انتشار و کشندگی سوش انگلیسی، بسیار بالاتر است.
تشخیص کرونای انگلیسی در شهرهای سراسر خوزستان
ابولنژادیان گفت: روز شنبه نتایج نمونههایی از افراد مبتلا به کرونا از شهرهای اهواز، هویزه، دزفول، دشت آزادگان و چند نقطه دیگر که به انستیتو پاستور ارسال کرده بودیم، مشخص شد و این نمونهها نیز کرونای انگلیسی هستند.
وی در خصوص بررسی کرونا انگلیسی از کرونای قبلی، بیان کرد: بررسی ژنتیکی با تست PCR متفاوت است. امروز ۲۰ کیت در اختیار ما قرار داده شد تا در صورت مشکوک بودن به کرونای انگلیسی از نمونههای مشکوک تست انجام شود و برای تایید و تشخیص نهایی به انستیتو پاستور ارسال کنیم.
کرونای انگلیسی، علت مرگ دو کودک خوزستانی
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با بیان اینکه سوش انگلیسی بسیار خطرناک است، گفت: دو کودکی که روز گذشته فوت شدند، به کرونای انگلیسی مبتلا شده بودند که یکی از آنها از ایذه و بیمار دیگر از سوسنگرد بود.
وی افزود: یکی از مبتلایان دختر ۹ ساله اهل سوسنگرد بود که بیماری زمینهای نداشت و با ضعف و بیحالی به بیمارستان مراجعه کرد. پزشکان فکر کردند وی دچار مننژیت شده است، اما با انجام سیتیاسکن از مغز متوجه شدند که بخشی از بخش خاکستری مغز خورده شده است و بیمار را به عنوان مننژیت یا همان التهاب پرده مغز، به بیمارستان کودکان ابوذر اهواز اعزام کردند.
ابولنژادیان گفت: پزشکان متخصص ریه در بیمارستان ابوذر، به ضعف و بیحالی و تب این دختر مشکوک شدند و با انجام سیتیاسکن متوجه شدند که تمام ریه درگیر است و این کودک در تنها کمتر از دو ساعت در بیمارستان ابوذر فوت شد.
خرید و فروش جواب منفی تست، در آن طرف مرزهای خوزستان
به گزارش ایسنا، وی با اشاره به چگونگی ورود کرونای انگلیسی به استان، بیان کرد: بر اساس مبادلات بینالمللی، مقرر بود هر کسی از کشور خارج میشود یک تست PCR منفی که در ۷۲ ساعت گذشته انجام شده، در دست داشته باشد اما در ۱۰ روز گذشته گزارشاتی به دست ما رسیده است که آن طرف مرزها برخی تستها به صورت کاغذ، خرید و فروش میشد و تا حدود یک میلیون و نیم کاغذ جواب منفی تست بدون انجام آزمایش به این افراد تحویل داده شد که در این زمینه، صداقت رعایت نشد و اعتماد را خدشهدار کردند.
وی گفت: بنابراین فعلا مرزها بسته شدند و باید شرایط برای انجام تست در مرزها فراهم شود.
ابولنژادیان افزود: به بخش خصوصی اعلام کردیم در آن طرف مرز آزمایشگاه را فعال کند که آزمایشگاهها حاضر به انجام این کار نیستند بنابراین در نقطه صفر مرزی باید آزمایشگاهی ایجاد شود. از طرف دیگر در مرز، محلی برای قرنطینه نیز وجود ندارد که این مساله، یکی از نقاط آسیب است.
آمار مرگ و میر کرونا در عراق، مستند نیست
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: در عراق هیچ نظام ثبتی وجود ندارد و کمتر از ۵۰ درصد مرگها در بیمارستان است بنابراین آمار اعلامی موارد فوت در کشور عراق غیرمستند است.
وی تصریح کرد: تاکنون طبق اعلام کشور عراق، این کشور ۱۵ هزار مورد مرگ ناشی از کرونا داشته است که اگر ۵۰ درصد این موارد در بیمارستانها رخ دهد باید این عدد را در چهار ضرب کنیم که به ۶۰ هزار نفر میرسد.
ابولنژادیان گفت: عراق نمیداند که سوش انگلیسی در کشورش رخ داده است زیرا نظام ثبتی ندارد.
وی بیان کرد: در حال تلاش هستیم که تست PCR را در مرزها انجام دهیم. در گذشته پروتکل این بود که فرد علامتدار به مبداء برگردانده شود و از افراد مشکوک تست گرفته شود و شماره تماس و کد پاسپورت وی اخذ شود اما گاهی موارد مثبت یا پاسخگو نبودند یا در شهر دیگری حضور پیدا میکردند. اکنون مرزها بسته شدهاند تا بتوانیم شرایط اخذ تست PCR را در مرزها اجرایی کنیم.
سوش انگلیسی، مرگبار است
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با بیان اینکه اکنون سوش غالب جامعه، سوش انگلیسی است، گفت: با وجود اینکه ۴۰ روز از این پیک میگذرد، تعداد مبتلایان ۶ تا ۱۴ ساله در این پیک، بیش از دو برابر شده و موارد ابتلای ۱۵ تا ۲۹ سالهها نیز ۱۷ درصد نسبت به پیک اول بیشتر شده است.
وی افزود: در پیک اول میزان مرگ و میر افراد ۳۰ تا ۴۰ سال، ۵.۷ درصد و در پیک دوم ۷.۲ درصد بود که در پیک سوم به ۷.۴ درصد رسیده است؛ این در حالی است که هنوز پیک به قله خود نرسیده است یعنی مرگ و میر این افراد بیشتر شده است.
ابولنژادیان گفت: افراد ۴۵ تا ۵۹ ساله بیشتری را نیز در این پیک از دست دادهایم.
وی افزود: در این پیک بیماری، افراد ۶۰ تا ۷۴ ساله در حال مبتلا شدن هستند اما میزان مرگ و میر آنها هنوز کمتر است. در پیک اول، از این افراد مراقبت بیشتری میشد و کمتر از منزل خارج میشدند اما اکنون از خانه بیرون میروند که باید بیشتر مراقبت کنند.
امکان درگیری دیگر استانها از سمت خوزستان
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با اشاره به اینکه در حال حاضر جنوب و غرب استان خوزستان درگیر این وضعیت کرونا هستند، بیان کرد: با توجه به این شرایط، در ستاد استانی مدیریت کرونا، اعمال محدودیتها در شهرهای قرمز مصوب شد.
وی افزود: علاوه بر این، از مردم میخواهیم در خانه بمانند تا این موج مهار شود؛ مردم باید در خانه بمانند زیرا ممکن است علاوه بر خوزستان، استانهای دیگر نیز درگیر شوند.
استقرار اتوبوسآمبولانس برای انجام تست کرونا در اهواز
ابولنژادیان بیان کرد: در حال حاضر روزانه ۶ هزار تست در خوزستان انجام میشود که این تعداد در یکی دو روز آینده، به ۱۰ هزار تست افزایش خواهد یافت.
وی افزود: همچنین با توجه به وجود مجتمعهای پزشکان در خیابان پهلوان شرقی منطقه کیانپارس اهواز، در این منطقه اتوبوسآمبولاس مستقر شده تا به محض اینکه پزشکان این منطقه به مورد مشکوکی برخوردند، سریعا در اتوبوسآمبولانس تست انجام شود.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تصریح کرد: یک اتوبوسآمبولانس نیز در خیابان سلمان فارسی اهواز (نادری) و یک اتوبوسآمبولانس نیز در خیابان امیری آبادان مستقر شده است.
محدودیتهای اجراشده، دلخواه ما نیستند
وی گفت: با تلاشهای انجامشده، محدودیتهایی اعمال شد اما این محدودیتها، دلخواه ما نیست و نمیتوانند حلقه بیماری را بشکنند.
ابولنژادیان افزود: در حال حاضر در بهترین حالت، ۵۰ درصد اعمال محدودیت شده است در حالی که برای کنترل شرایط، باید اقدامات جدیتری انجام شود.
وی با اشاره به بالا بودن میزان ابتلا و مرگ افراد جوان در سوش انگلیسی گفت: در قالب طرح شهید سلیمانی، بیماریابی گستردهتری انجام شده است. در بیمارستانها نیز ظرفیتهای بیشتری ایجاد شده است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تصریح کرد: اکنون بیمارستانهای رازی، امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(س) در اهواز با تمام ظرفیت در حال ارائه خدمات به بیماران مبتلا به کرونا هستند.
وی افزود: در بیمارستان سینا نیز ۲۰ تخت ICU و ۴۰ تخت عادی و در بیمارستان گلستان ۵۰ تخت ICU و ۴۰ تخت عادی برای بیماران مبتلا به کرونا در نظر گرفته شده است.
تخلیه یک طبقه از بیمارستان امام اهواز برای پذیرش سرریز بیمارستان رازی
ابولنژادیان گفت: با توجه به اینکه تعداد بیماران زیاد است، دو شب پیش مجبور شدیم طبقه اول بیمارستان امام خمینی(ره) اهواز را تخلیه کنیم.
وی تصریح کرد: ۱۲۵ تخت این طبقه از بیمارستان امام برای بیماران مبتلا به کرونا در نظر گرفته شده تا سرریز بیمارستان رازی به این بیمارستان اعزام شود.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز افزود: ۳۵ تخت اورژانس داخلی بیمارستان امام نیز به ICU تبدیل خواهد شد.
ابولنژادیان با بیان اینکه حوزه درمان اهواز کاملا درگیر است، تصریح کرد: حوزه درمان اهواز دیگر ظرفیت کمک به شهرستانهای دیگر را ندارد بنابراین به شهرستانها اعلام کردیم که بیماران را در شهر خود بستری کنند و تنها بیمار بدحال را به اهواز منتقل کنند.
افزایش ۴۵ درصدی فوتیهای خوزستان در هفته گذشته
وی در خصوص روند افزایش بروز بیماری، بیان کرد: موارد بیماری در هفته گذشته نسبت به هفته قبل از آن، ۷۴ درصد، موارد بستری ۹۰ درصد و موارد فوت ۴۵ درصد افزایش یافته است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ادامه داد: بروز بیماری در دهدز ۹۰۰ درصد، اندیکا ۵۰۰ درصد، شوشتر ۱۷۴ درصد و لالی ۱۸۸ درصد افزایش یافته است که اگر مراقبت نکنند، آسیب جدی خواهند دید. با این وجود، در حال حاضر شهرهای شرقی کمتر درگیر شدهاند.
موارد بیماری بسیار بیشتر از پیکهای قبلی است
وی گفت: شیب موج سوم بسیار تند است و بازوی بالارونده زیادی دارد. در پیک اول بیماری که ۱۱۷ روز طول کشید، تعداد موارد بیمار ۳۲ هزار و ۷۵۲ نفر بود و حداکثر مراجعه در روز، ۸۵۶ نفر بود.
ابولنژادیان افزود: در پیک دوم بیماری که ۱۰۵ روز طول کشید، ۱۹ هزار بیمار داشتیم و حداکثر تعداد مراجعهکنندگان در یک روز، ۴۵۱ نفر بودند.
وی تصریح کرد: اکنون در پیک سوم خوزستان که تاکنون تنها ۴۲ روز طول کشیده است، ۱۰ هزار و ۶۹۸ بیمار داشتهایم و روزانه حداکثر ۹۱۴ نفر به مراکز درمانی مراجعه میکنند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: بنابراین در این پیک، با وجود اینکه همه استان خوزستان درگیر نیست، تعداد موارد بیماری بسیار بیشتر از پیک اول است.
تابآوری نظام سلامت حدی دارد
به گزارش ایسنا، ابولنژادیان بیان کرد: در پیک اول در مدت ۱۴ روز و در پیک دوم در مدت ۲۱ روز تعداد بیماران دو برابر شد اما در پیک سوم در مدت هشت روز، تعداد بیماران دو برابر شده است.
وی ادامه داد: با توجه به این سرعت روند بیماری، باید توجه کنیم که تابآوری نظام سلامت حدی دارد و اگر همراهی مردم نباشد و بیمارستانها پر شود، بیماران پشت در بیمارستانها میمانند و میزان تلفات افزایش مییابد.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: در پیک اول، حداکثر تعداد موارد بستری در یک روز به ۱۴۹ بیمار، در پیک دوم ۷۹ بیمار و در پیک سوم به ۱۱۵ بیمار رسیده است و این در حالی است که هنوز بخشی از استان خوزستان درگیر بیماری نیست.
وی افزود: از ۱۶ بهمنماه به بعد، تعداد موارد تست افزایش یافته و به همان میزان موارد مثبت نیز افزایش یافته است که این نشاندهنده این است که بیمار در جامعه زیاد است.
ابولنژادیان با اشاره به چگونگی ابتلای بیماران بیان کرد: یکچهارم موارد ابتلا بر اثر تماس با موارد مثبت در خانوادهها مبتلا شدهاند. این مساله به معنی این است که بعضی اعضای خانواده سهلانگاری میکنند و فکر میکنند سرما خوردهاند و سریع به مراکز درمانی مراجعه نمی کنند.
هر علامتی، علامت کرونا است
وی بیان کرد: در شرایطی که کرونا حاکم است، هر سرماخوردگی، سردرد شدید، بدن درد، تب، ضعف و بیحالی، کرونا است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز افزود: بنابراین افرادی که دچار این علائم میشوند باید به سرعت ماسک بزنند و به کلینیکهای تخصصی مراجعه کنند تا در صورت بیماری، افراد خانواده و دیگران را مبتلا نکنند. به این ترتیب، یکچهارم موارد بیماری را با این رعایتها میتوانیم کنترل کنیم.
وی تصریح کرد: حضور در مهمانیها و دید و بازدیدها، ۲۳ درصد موارد ابتلا را به خود اختصاص داده است این در حالی است که حدود ۱۰ هفته پیش، حدود ۱۶ درصد بوده است. بنابراین با افزایش بازگشاییها و اعلام آبی شدن وضعیت خوزستان، دید و بازدیدها افزایش یافته است.
ابولنژادیان گفت: ۲۳ درصد موارد ابتلا نیز بر اثر موارد مثبت یا مشکوک در محل کار و ۱۵ تا ۲۰ درصد بر اثر تردد مکرر درون شهری رخ داده است، بنابراین از مردم خواهش میکنیم کارهای غیرضروری را به زمان دیگری موکول کنند.
وی افزود: کرونا در هوای کوچه پسکوچهها و خیابانها پخش شده است و باید مردم رعایت کنند تا درگیر بیمارستانها نشوند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تصریح کرد: حضور در موارد ترحیم و ازدواج ۱۱ درصد موارد ابتلا را به خود اختصاص دادهاند و متاسفانه خوزستانیها به ویژه در روستاها این موارد را رعایت نمیکنند.
وی افزود: تالارها نیز تعهد داده بودند که با ۳۰ درصد ظرفیت و با رعایت پروتکلهای بهداشتی فعالیت کنند اما به تعهد خود عمل نکردند.
ابولنژادیان تصریح کرد: میانگین ابتلای افراد بالای ۷۴ سال، ۵.۴ درصد بوده است اما یک هفته پس از شب یلدا که دید و بازدیدها با بزرگترها انجام شد، میزان ابتلای این افراد افزایش یافت در حالی که این افراد باید از حضور در اجتماع پرهیز کنند.
ابتلای جوانان در حال افزایش است
وی بیان کرد: میانگین ابتلای ۶۰ تا ۷۴ سال ۱۳ درصد، افراد ۴۵ تا ۵۹ سال ۲۲ درصد و ۳۰ تا ۴۴ سال ۳۵ درصد است. میزان ابتلای ۱۵ تا ۲۹ سال نیز در حال بالاتر رفتن از میانگین است یعنی ابتلای جوانان در حال افزایش است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز افزود: میانگین ابتلای کودکان ۶ تا ۱۴ سال نیز از ۲.۹ درصد در دیماه، در بهمنماه تقریبا دو برابر شده است. میانگین ابتلای کودکان زیر پنج سال نیز کمتر از یک درصد است.
شیب بسیار تند پیک در اهواز
وی با اشاره به وقوع پیک سوم با شیب بسیار تند در اهواز گفت: در اهواز ۳۰ درصد موارد ابتلا بر اثر تماس با سایر بستگان و شرکت در مهمانیها، ۲۱ درصد بر اثر تماس با موارد مثبت در خانوادهها و ۱۹ درصد ترددهای درونشهری بوده است.
ابولنژادیان ادامه داد: روند بیماری در آبادان نیز شیب تندی دارد و ۳۵ درصد موارد درگیری بر اثر دید و بازدیدها و ۲۸ درصد بر اثر تجمعات و حضور در اماکن شلوغ مانند بانکها است.
وی گفت: میزان ابتلا در شادگان نیز شیب تندی دارد و ۴۳ درصد بر اثر تماس با افراد مبتلا در خانوادهها، ۳۳ درصد بر اثر تماس با موارد مثبت یا مشکوک در محل کار است و ۱۷ درصد بر اثر تردد درونشهری است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با اشاره به حضور جوانان شادگان در خیابانها برای کارهای غیر ضروری، گفت: در شادگان مشاهده کردیم که جوانان موتورسوار بدون استفاده از ماسک در حال دور زدن در سطح شهر هستند در حالی که اکثر آنها هیچ کار ضروری نداشتند.
ابولنژادیان بیان کرد: در حال حاضر ۲۲ درصد مبتلایان، بیماری زمینهای دارند و ۷۸ درصد بیماری زمینهای ندارند و ۱۳ درصد موارد ابتلا در روستاها و ۸۷ درصد در مناطق شهری است.
وی ادامه داد: روند ابتلای دانشآموزان و معلمان در پی درگیری جامعه افزایش پیدا میکند؛ با وجود تعطیلی حضوری مدارس، اصرار بر این بود که معلمان در محل کار حضور پیدا کنند که ما با این مساله مخالفت کردیم.
افزایش ابتلای معلمان و دانشآموزان در خوزستان
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: ما دنبال این هستیم که هیچ فردی از منزل خارج نشود. معلمان باید در منازل نسبت به تولید محتوا برای دانشآموزان اقدام کنند. در حال حاضر به نسبت افزایش بیماری در جامعه، شاهد افزایش ابتلای معلمان و دانشآموزان هم هستیم.
وی بیان کرد: بیشترین تعداد مبتلایان بر اساس هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، به ترتیب در هفتکل، اهواز، بهبهان و دزفول هستند.
ابولنژادیان گفت: بازار کالای هندیجان بسیار وسیع است و در روزهای تعطیل، مردم برای خرید به آنجا میروند؛ اکنون این شهرستان در حالت نارنجی قرار دارد و فرماندار در حال تلاش است تا بازار را کنترل کند.
وی افزود: روند بیماری در ماهشهر نیز افزایشی است. در باغملک همچنان مهمانیها و مراسم چند هزار نفره برگزار میشود که این مساله بسیار خطرناک است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: روند بیماری در گتوند هم افزایشی است و با توجه به نزدیکی به دو شهر قرمز دزفول و شوشتر، مردم گتوند باید از تردد به این شهرها پرهیز کنند.
وی افزود: شهرستان باوی نیز اگر در چند روز آینده مراقبت نشود، قرمز میشود و مردم باوی باید از تردد به اهواز پرهیز کنند.
فوت ۴-۲۳ سالهها در اثر کرونا
ابولنژادیان تصریح کرد: اکنون در حال از دست دادن جوانان ۴-۲۳ ساله و ۳۰ ساله هستیم اما روز پنجشنبه یک کاروان عروسی در بلوار ساحلی اهواز راه افتاده بود و هر کدام از جوانان نصف بدنش را از پنجره خودرو بیرون آورده بود.
وی با اشاره به روند افزایشی موارد فوت در بهمنماه گفت: در حال حاضر میانگین فوتیها در خوزستان ۶۷ سال است. ۷۷ درصد فوتشدگان نیز بیماری زمینهای داشتهاند.
بستری حدود ۱۰۰۰ بیمار در خوزستان
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بیان کرد: در حال حاضر ۹۸۴ بیمار در بیمارستانهای خوزستان بستری هستند که ۷۳۰ نفر از این بیماران در بخشهای عادی و ۲۵۴ نفر در بخشهای ویژه بستری هستند.
وی افزود: ۵۱ نفر از این بیماران نیز اینتوبه شدهاند.
ابولنژادیان گفت: در ۲۴ ساعت گذشته میزان مراجعه به بیمارستانهای خوزستان یک هزار و ۵۷۹ مورد بوده است.
وی افزود: ۲۰۹ مورد از این تعداد بستری شدند و ۱۰۵ نفر از موارد بستری، مثبت قطعی کرونا هستند.
۲۴ درصد تستهای کرونا در خوزستان مثبت هستند
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: با وجود کاهش مراجعات در روز جمعه، تنها در این روز ۳ هزار و ۸۸۴ مورد تست انجام شد که ۹۵۷ مورد از این تعداد مثبت بودهاند؛ یعنی ۲۴ درصد تستها مثبت بودند.
ابولنژادیان با اشاره به عدم اجرای کامل محدودیتها تصریح کرد: در ستاد استانی مدیریت کرونا، موضوع تعطیلی بازار و فعالیت یکسوم ادارات را مطالبه کردم زیرا آثار کمکاری در رعایت پروتکلها در بیمارستانها مشاهده میشود.
وی افزود: رئیس دانشگاه علوم پزشکی اهواز، دبیر ستاد مدیریت کرونا است و نظارت بر اجرای مصوبات در قرارگاه پشتیبانی و نظارت که مسئول این قرارگاه آقای حیاتی معاون امنیتی استاندار است، انجام میشود. نظارت بر اجرای این مصوبات نیز جزو وظایف فرمانداران است که این مسائل را بارها مطالبه کردهایم.
فعلا جان از نان مهمتر است
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بیان کرد: از شرایط سخت اقتصادی اصناف اطلاع داریم و نگران آنها هستیم اما در پاندمی، جان و سلامت مردم اهمیت دارد و فعلا جان از نان مهمتر است.
تعطیل کردن بازار کار ما نیست
ابولنژادیان تصریح کرد: همه سازمانها در ستاد کرونا تکالیفی دارند؛ وظیفه علوم پزشکی ارائه خدمات در بیمارستانها و ارائه آموزش و انجام تست و موارد دیگر در حوزه سلامت است اما تعطیل کردن بازار کار ما نیست.
وی گفت: ما این نگرانیها را داریم و خواستهها را بیان کردهایم و باید فرمانداران نیز در این خصوص پاسخگو باشند.
به گزارش ایسنا، رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ادامه داد: در حال حاضر حوزه سلامت با همه ظرفیت و نیروها در حال فعالیت است و خوشبختانه تاکنون کمبود تخت نداشتهایم اما آیا سازمانهای دیگر نیز این گونه کار کردهاند؟
وی بیان کرد: مقرر شده است از این هفته در تمام فرودگاهها، ایستگاههای قطار و ترمینالهای مسافربری، از مسافران تست رپید گرفته شود اما مگر ما چه تعداد پرسنل داریم؟
دانشگاههای تعطیل وزارت علوم کمکی به علوم پزشکیها نکردهاند
ابولنژادیان تصریح کرد: ما از آموزش و پرورش و دانشگاههای وزارت علوم که همه تعطیل هستند، خواستیم نیروهایشان را در اختیار ما قرار دهند. آنها باید بگویند در یک سال اخیر که دانشگاهها تعطیل بودهاند، چه اقدامی در راستای کنترل بیماری انجام دادهاند؟ آیا نیروهای آنها حقوقبگیر دولت نیستند که حاضر نیستند ذرهای به حوزه سلامت کمک کنند؟
وی بیان کرد: نیروهای بسیج طلاب کمکپرستار در بیمارستانها فعال هستند. بسیج جامعه پزشکی نیز در کنار بهداشت در حال غربالگری بیماران است و هلال احمر با همه ظرفیت پای کار آمده است که جای تشکر دارد اما وزارت علوم در استان خوزستان با حدود ۲۰ هزار دانشجو، یک هزار عضو هیات علمی و چند هزار کارمند، چه اقدامی در این راستا انجام داده است؟
عدم اجرای درخواست علوم پزشکی اهواز برای تعطیلی خوزستان
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفت: ما درخواست شرایط اضطراری کردیم و خواستار دو هفته تعطیلی کامل استان خوزستان شدیم اما در این خصوص، ما تصمیمگیرنده نیستیم و تنها پیشنهادها را ارائه میدهیم.
وی بیان کرد: امیدواریم پروتکلها، سفت و سختتر اجرا شوند.
ابولنژادیان گفت: اصناف گلهمند بودند که چرا آنها که اجاره و مالیات پرداخت میکنند، باید تعطیل کنند اما دستفروشان فعال باشند. اگر قرار است تعطیلی اعمال شود، باید همه تعطیل کنند. مگر ما چقدر میتوانیم پلمب کنیم یا اخطار دهیم؟ تا همراهی نباشد کار ابتر میماند. امیدواریم مصوبات، اجرایی شوند و تعطیلیها به نقطه مطلوبی برسد و زنجیره بیماری قطع شود.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز افزود: با این میزان رعایت و اعمال محدودیتها، کار ما حل نخواهد شد. رعایت پروتکلها باید سفت و سخت انجام شود تا حداقل این موج کنترل شود.
وی افزود: ما به عنوان کارشناس بهداشتی اعلام کردیم و اکنون نیز اعلام میکنیم که با این روند محدودیتها، کار حل نخواهد شد.
سهمیه خوزستان از واکسن کرونا
ابولنژادیان در خصوص واکسیناسیون کرونا نیز بیان کرد: در مرحله اول ۲۰ هزار دوز واکسن وارد کشور شد که سهمیه خوزستان برای ۵۰۰ نفر بود و به پرسنل شاغل در بخشهای ICU کرونا که به کرونا مبتلا نشده بودند، تزریق شد.
وی افزود: در مرحله دوم ۱۰۰ هزار واکسن برای ۵۰ هزار نفر وارد کشور شده که قرار است سهمیه خوزستان ۲۵۰۰ واکسن باشد و مقرر شده به پرسنل بیمارستانی شاغل در بخشها و اورژانس کرونا که به کرونا مبتلا نشدهاند تزریق شود.
مشخص نیست که واکسن نسبت به سوش انگلیسی جواب بدهد
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بیان کرد: چهار تا شش هفته پس از تزریق مرحله اول واکسن، سطح ایمنی فرد بالا میرود. تقریبا سه هفته پس از تزریق دوز دوم، میتوان ایمنیزایی واکسن را فهمید و هنوز مشخص نیست که واکسن نسبت به این سوش انگلیسی جواب میدهد یا خیر.
وی افزود: تا زمان تامین واکسن برای همه مردم، باید پروتکلهای بهداشتی رعایت شوند.
ابولنژادیان گفت: طبق برآوردهای انجامشده، با این ظرفیت شرکتهای تولید واکسن، واکسیناسیون کل جمعیت دنیا هفت سال طول میکشد اما اکنون شرکتهای دیگری نیز اقدام کردهاند و در حال تولید مشترک واکسن هستند و اکنون نیز روسیه با ایران قرارداد دارد.
وی بیان کرد: کار واکسن تولید داخل نیز در حال انجام است. در حال حاضر هر کشوری واکسیناسیون ملت خود را انجام میدهد و مازاد خود را به دیگر کشورها ارسال میکند و ما نیز واکسن خود را ابتدا به ملت خود تزریق میکنیم.
درخواست اعدام برای نوشیدن الکل
سازمان حقوق بشر ایران؛ ۳ اسفند ۱۳۹۹: مرد ۷۳ سالهای که هویتش احسان، خلبان بازنشسته اعلان شده، به جرم نوشیدن الکل برای چهارمین بار، با خطر صدور حکم اعدام روبرو است. هشدار سازمان حقوق بشر ایران نسبت به گسترش دامنه استفاده از مجازات اعدام.
محمود امیریمقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در این خصوص گفت: «با وجود اینکه در قانون مجازات اسلامی اعدام برای تکرار جرایم حدی مثل شرب خمر در نظر گرفته شده، این مجازات بر اساس گزارشهای رسمی در دو دهه گذشته تنها یک بار اجرا شده است». وی در ادامه افزود: «اعلام رسمی احتمال حکم اعدام برای شرب خمر فقط چند ماه پس از اجرای چنین حکمی نشانگر اراده نظام در گسترش دامنه مجازات اعدام است. این در حالی ست که در نظر سنجی سال ماه سپتامبر ۲۰۲۰ بیش از ۷۰ در صد مردم خواستار لغو کامل یا محدودیت شدید مجازات اعدام شده بودند».
به گزارش رکنا، فردی با هویت احسان، ۷۳ ساله که دکترای نظامی دارد و خلبان بازنشسته است، به اتهام نوشیدن مشروبات الکلی و رانندگی در حال مستی در تهران بازداشت و در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی از سوی دادستان برای وی درخواست مجازات اعدام شده است.
در این گزارش آمده است که این فرد پیشتر نیز سه بار به اتهام نوشیدن مشروبات الکلی بازداشت و مجازات شلاق (حد) بر وی اجرا شده است.
این فرد سالخورده که منکر مصرف مشروبات الکلی بود گفته است: «قبول دارم در سالهای قبل سه مرتبه به اتهام شرب خمر بازداشت شدم وچون تست الکل مثبت بود هر بار شلاق خوردم. اما آخرین بار بی دلیل بازداشت شدم و من مشروب مصرف نکرده بودم».
متهم در ادامه افزود: «باور کنید به زور از من تست الکل گرفته شد و به همین خاطر هم برگه ای را که تایید کننده مثبت بودن تست الکل بود امضا نکردم. من اتهامم را قبول ندارم».
طبق ماده ۱۳۶ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، «هرگاه کسی مرتکب یک نوع جرم موجب «حد» شود و هر بار «حد» آن جرم برای محکوم به مرحله اجرا درآید برای مرتبه چهارم به «حد» اعدام محکوم می شود».
اما در بند ج. ماده ۱۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲ و همچنین مواد ۱۱۴ تا ۱۱۹ قانون مجازات اسلامی، این اختیار را در دست قضات قرار داده، تا درصورت «توبه» متهم، وی را تبرئه و یا از رئیس قوه قضائیه درخواست عفو وی را نمایند.
گفتنی است، ۱۸ تیرماه سال جاری نیز حکم یک زندانی که با اتهام نوشیدن مشروبات الکلی برای ششمین بار به اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی مشهد به اجرا درآمد. توبه این زندانی قبول نشده بود و در گزارشی که وبسایت روزنامه خراسان منتشر کرده، بهصورت تلویحی گفته شده، علت رد شدن «توبه» متهم این بود که ادعا داشت «مشروب الکلی مصرف نکرده است».
***
اصل گزارش در خبرگزاری «رکنا»
درخواست اعدام برای خلبان تهرانی که مشروب خورد
مرد ۷۳ ساله به جرم خوردن مشروبات الکلی در تهران دستگیر شد.
احسان ۷۳ ساله که دکترای نظامی دارد و خلبان بازنشسته است به اتهام شرب خمر و رانندگی در حال مستی در شمال تهران بازداشت شد .وی منکر مصرف مشروبات الکلی بود اما در بررسی پرونده اش مشخص شد وی قبلاً نیز سه مرتبه به اتهام شرب خمر بازداشت شده و حد برای وی اجرا شده است.
به این ترتیب خلبان بازنشسته به اتهام شرب خمر با وصف سه مرتبه اجرای حد، در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی پای میز محاکمه ایستاد و جرمش را انکار کرد.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای وی درخواست اعدام را مطرح کرد .
ماجرای دستگیری پیرمرد ۷۳ ساله در تهران
وقتی پیرمرد روبه روی قضات ایستاد گفت: قبول دارم در سالهای قبل سه مرتبه به اتهام شرب خمر بازداشت شدم وچون تست الکل مثبت بود هر بار شلاق خوردم .اما آخرین بار بی دلیل بازداشت شدم و من مشروب مصرف نکرده بودم
.باور کنید به زور از من تست الکل گرفته شد و به همین خاطر هم برگه ای را که تایید کننده مثبت بودن تست الکل بود امضا نکردم .من اتهامم را قبول ندارم.
سپس محمد شمس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: پرونده نواقص بسیاری دارد و موکلم نیز در پرونده اعتراف به مشروب خواری نداشته است.از این رو تقاضای برائت وی را دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
شنبه ۲۰ فوریه ۲۰۲۱
در پی شرایط به وجود آمده در مورد «بهنام محجوبی» درویش گنابادی زندانی که از چند روز پیش از زندان به بیمارستان منتقل شده، جمعی از فعالان اجتماعی و مدافعان حقوق بشر طی نامهای به «مصطفی معین» رئیس شورای عالی نظام پزشکی و «محمدرضا ظفرقندی» رئیس سازمان نظام پزشکی، خواستار عدم دخالتهای امنیتی در روند پزشکی این زندانی سیاسی شدند.
به گزارش وبسایت کانون مدافعان حقوق بشر، در این نامه که توسط ۱۴۲ فعال اجتماعی از جمله جعفر پناهی، احمد منتظری، احسان شریعتی، صدیقه وسمقی، نرگس محمدی، ناهید شیرپیشه، شهناز اکملی، سکینه احمدی و احمدرضا حائری امضا شده، دسترسی پزشکان مورد اعتماد خانواده بهنام محجوبی به اطلاعات پزشکی فرزندشان مطالبه شده است و نیز «اینکه بتوانند مانند هر شهروند دیگری بر روند درمان او بدون دخالت نیروهای امنیتی و برخی از افراد کادر درمان مطیع ایشان، نظارت داشته و درباره چگونگی آن تصمیمگیری کنند.»
متن کامل نامه و اسامی امضاکنندگان را در ادامه بخوانید
جناب مصطفی معین رئیس شورای عالی نظام پزشکی
جناب محمدرضا ظفرقندی رئیس سازمان نظام پزشکی
با سلام
همانگونه که احتمالا در اخبار خواندهاید، درویش گنابادی و زندانی سیاسی بهنام محجوبی به دلیل آنچه که مسمومیت داروئی خوانده شده، مدتی است که در بخش ایسییو بیمارستان لقمان در وضعیتی نامشخص بستری شده است.
متاسفانه مقامات قضائی تاکنون اجازه ندادهاند که پزشکان مورد اعتماد خانواده، وضعیت حیاتی این زندانی سیاسی را بررسی کنند تا اطلاعات مورد وثوقی درباره فرزندشان به دست آورده و در صورت نیاز اقدامات درمانی مناسبی را برای وی فراهم آورند.
این گونه برخوردهای امنیتی، تالمات روحی بیشتر برای مادر، همسر و دیگر اعضای خانواده بهنام را در پی داشته است.
اینکه شرایط به وجود آمده برای بهنام حاصل قصور یا تقصیر چه افراد و نهادهائی است، موضوعی است که در وقت خود باید بررسی بیطرفانهای درباره آن صورت گیرد، اما آنچه در حال حاضر برای خانواده بهنام مهم است، دسترسی پزشکان مورد اعتماد خانواده به اطلاعات پزشکی فرزندشان است و اینکه بتوانند مانند هر شهروند دیگری بر روند درمان فرزندشان بدون دخالت نیروهای امنیتی و برخی از افراد کادر درمان مطیع ایشان، نظارت داشته و درباره چگونگی آن تصمیم گیری کنند.
از شما آقایان که مسولیت نظام پزشکی در کشور را برعهده دارید، انتظار میرود، به کمک خانواده بهنام محجوبی آمده و شرایط مذکور را که حق همه شهروندان است، برای این خانواده و فرزندشان فراهم آورید.
با احترام
دوم اسفند ۱۳۹۹
۱. آتفه چهارمحالیان
۲. آرش کیخسروی
۳. آرش مرادی
۴. آمنه رضایی
۵. ابراهیم الله بخشی
۶. ابوالفضل حاجی زادگان
۷. اجلال قوامی
۸. احسان شریعتی
۹. احمد منتظری
۱۰. احمدرضا حائری
۱۱. اسماعیل مرادی چگینی
۱۲. اسماعیل مفتیزاده
۱۳. اشرف خانعلیزاده
۱۴. اشکان رضوی
۱۵. اشکان فیاضبخش
۱۶. اعظم جعفری
۱۷. افسانه صالحی
۱۸. اکبر امینی ارمکی
۱۹. اکرم مصباح
۲۰. امجد حسینی
۲۱. امیر علی لباف
۲۲. اوختای حسینی
۲۳. بهاره هدایت
۲۴. پروانه آل بویه
۲۵. پروانه راد
۲۶. پروین اسفندیاری
۲۷. پروین ضرابی
۲۸. پری باغبان
۲۹. پری دانشور
۳۰. ثریا یوسفی
۳۱. جعفر پناهی
۳۲. جمال عاملی
۳۳. جواد رحیمپور
۳۴. حامد مهری
۳۵. حجت عسگری
۳۶. حسین رفیعی
۳۷. حسین مجاهد
۳۸. حشمت اله سیاه پوش
۳۹. حمید آصفی
۴۰. خلیل علیزاده
۴۱. راحله راحمیفر
۴۲. رادا مردانی
۴۳. رحیم امیری
۴۴. رسول بداغی
۴۵. رضا اسدی
۴۶. رضا شهابی
۴۷. زهرا ربانی املشی
۴۸. زهرا رحیمی
۴۹. زهرا سادات ابراهیمی
۵۰. زهرا محمدی
۵۱. ژیلا بنییعقوب
۵۲. ژینوس سبحانی
۵۳. سپهر صمدیراد
۵۴. سرور ابطحی
۵۵. سعید رضایی
۵۶. سعید محمدی
۵۷. سکینه احمدی
۵۸. سمانه نائینی
۵۹. سهیلا خوشبین
۶۰. شادی شهرابی
۶۱. شاهو رنجبر
۶۲. شکرالله مسیحپور
۶۳. شکوفه یداللهی
۶۴. شهناز اکملی
۶۵. صبا شعردوست
۶۶. صدرا عبداللهی
۶۷. صدیقه وسمقی
۶۸. ضیا نبوی
۶۹. طلعت تقینیا
۷۰. طهمورث امیران
۷۱. عاطفه رنگریز
۷۲. عباس جعفری
۷۳. عباس حمیدی
۷۴. عبدالفتاح سلطانی
۷۵. عزیز قاسمزاده
۷۶. على جلیلى
۷۷. علی اسداللهی
۷۸. علی جلیلی
۷۹. علی عباسی
۸۰. علی فرخی
۸۱. علیرضا محمودی
۸۲. غلامرضاغلامی کندازی
۸۳. غنچه قوامی
۸۴. فاطمه رحمانی
۸۵. فاطمه گوارایی
۸۶. فاطمه ملکی
۸۷. فرانک چالاک
۸۸. فردین احمدی
۸۹. فرشاد قربانپور
۹۰. فرشته اسانلو
۹۱. فرشته طوسی
۹۲. فریده مراد خانی
۹۳. قاسم شعله سعدی
۹۴. کاظم خانعلیزاده
۹۵. کاک حسن امینی
۹۶. کامران رحیمیان
۹۷. کوروش زعیم
۹۸. کیکاوس عنبری
۹۹. کیوان رحیمیان
۱۰۰. گلاله رحیمی
۱۰۱. لی لی ایپکچی
۱۰۲. مادر اسانلو
۱۰۳. مجتبی ابطحی
۱۰۴. مجید دری
۱۰۵. مجید مسافر
۱۰۶. محمد اویسی
۱۰۷. محمد سیفزاده
۱۰۸. محمد شیورانی
۱۰۹. محمد کریم بیگی
۱۱۰. محمدرضا معمارصادقی
۱۱۱. محمدعلی کامفیروزی
۱۱۲. محمود بهشتی لنگرودی
۱۱۳. محمود جعفری
۱۱۴. محمود عزیزیان
۱۱۵. محمود عمرانی
۱۱۶. مریم قلیزاده
۱۱۷. مژگان عطاالهی
۱۱۸. مسعود باستانی
۱۱۹. مصطفی نیلی
۱۲۰. معصومه دهقان
۱۲۱. ملیحه کریمالدینی
۱۲۲. مهران اصغرزاده
۱۲۳. مهناز رشیدی
۱۲۴. مهوش شهریاری
۱۲۵. میلاد فدایی اصل
۱۲۶. میترا اعتضاد
۱۲۷. میلاد شمالی
۱۲۸. نازنین امیری
۱۲۹. ناصر نوری زاده
۱۳۰. ناهید شیربیشه
۱۳۱. نرگس محمدی
۱۳۲. نسرین سلیمی
۱۳۳. نسیم باقری
۱۳۴. نسیم بنیکمالی
۱۳۵. نگین قدمیان
۱۳۶. نوریک بابا خانی
۱۳۷. نیما بهاروندی
۱۳۸. هادی احتظاظی
۱۳۹. هاشم باروتی
۱۴۰. هلن منشى زاده
۱۴۱. هوشیار انصاری فر
۱۴۲. هیوا کردستانی
دویچه وله: با ادامه جنگ داخلی در سوریه همچنان میلیونها غیرنظامی با سرما و کمبود مواد غذایی و بهداشتی مواجه هستند. سازمان “کمک به گرسنگان جهان” برآورد میکند که بیش از ۱۲ میلیون شهروند سوریه از دسترسی به غذای کافی محروم هستند.
خبرگزاری آلمان شنبه دوم اسفند (۲۰ فوریه) به نقل از هماهنگکننده امور سوریه سازمان کمک به گرسنگان جهان اعلام کرد حدود ۶۰ درصد شهروندان سوری غذای کافی در اختیار ندارند. جمعیت سوریه حدود ۲۱ میلیون نفر برآورد میشود که دستکم پنج میلیون نفر آنها از زمان آغاز جنگ داخلی در بهار ۲۰۱۱ تا کنون آواره کشورهای خارجی شدهاند.
بر این پایه شمار شهروندان سوریه که از کمبود مواد غذایی رنج میبرند به بیش از ۱۲ میلیون نفر میرسد. در ده سال گذشته میلیونها سوری در کشور خود بیخانمان شدهاند که شمار بزرگی از آنها در اقامتگاههای موقت در مناطق هممرز با ترکیه در شمال سوریه به سر میبرند.
هماهنگکننده سازمان آلمانی کمک به گرسنگان جهان میگوید در سالهای اخیر به دلیل سقوط شدید ارزش پول ملی سوریه، قیمت مواد غذایی بیش از سه برابر افزایش یافته است.
تشدید معضل آوارگان با شیوع کرونا افزون بر کاهش قدرت خرید شهروندان، حکومت بشار اسد قادر به جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از پاندمی کرونا در کشور نیست و این وضعیت مشکلات اکثریت مردم را دو چندان کرده است. نهادهای امدادرسانی معتقدند وضعیت بحرانی اکثریت مردم سوریه در یک سال گذشته و با شروع شیوع گسترده بیماری کووید۱۹ به مراتب وخیمتر از قبل شده است.
شهروندانی که در سالهای طولانی جنگ داخلی خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند و آوارگانی که در اردوگاهها در چادر زندگی میکنند و از حداقل امکانات رفاهی و وسایل گرمایشی محروم هستند با آغاز فصل سرما و بارندگی با معضلات مضاعفی روبرو شدهاند. مطابق آمار رسمی تعداد موارد شناسایی شده ابتلا به بیماری کووید۱۹ در سوریه حدود ۱۵ هزار و ۱۰۰ مورد و شمار مبتلایان فوت شده کمتر از هزار نفر است.
ناظران معتقدند این آمار فقط بخشی از واقعیت را نشان میدهد و شمار مبتلایان و قربانیان، به خصوص با توجه به کمبود امکانات بهداشتی و ازدحام در اردوگاههای آوارگان باید بسیار بیشتر از آمار رسمی باشد.
درگذشت دکتر حمزه فراهتی
با دلی پر اندوه، درگذشت حمزه فراهتی را به عزیزان وی، سارا و بهروزه و مهناز و بهزاد و دکتر رضا جوشنی و بقیه بستگان و انبوه دوستداراناش از صمیم قلب تسلیت گفته و برای همه آنان تسلی خاطر آرزو میکنیم. روز ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ (۱۷ فوریه ۲۰۲۱)، وجود عزیز یکی از سرمایههای گرانقدر مهر و دوستی در میان ما، دور از خاک میهن، به ابدیت پیوست.
حمزه برای ما، سمبل بسیاری از خصایل نیک انسانی بود. انساندوستی وی، ملت و قوم، زبان و مذهب و جغرافیا نمیشناخت. از ساکنان محله زادگاه و دوران کودکیاش در تبریز تا دوستان دوران دبیرستان و دانشگاه و محفل تبریز، از دوستدارانش در پیرانشهر و بوکان و اشنویه و نقده و مهاباد تا باقی باشندگان کشور و از ساکنان سرزمینهای شوروی سابق تا شهروندان اروپا و... ، همه میتوانستند در دنیای بیمرز مهر و انسانیت او، جایی فراخ برای خود دارا باشند.
روح آزاد و سرکش وی، مناعت طبع، ظرفیت شگرف و عظمت روحی او برای تحمل رنجهای عظیمی که بر وی تحمیل شد، متانت شخصی و جوشش درونی او در خدمت به بینوایان و محرومان و نیازمندان، و ... در چارچوب هیچ حصاری نمیگنجید و هیچ عامل دیگری جز مهر و دوستی، عدالت و انصاف و خیر عمومی او را بە سوی خود نمیکشید. برای ما تعدادی از دوستداران حمزه، وی گوهر یگانه نسلی بود که آنچه خوبانش از خصایل برجسته انسانی داشتند وی به راستی به تنهایی داشت.
اگر روزی کسی سراغ حمزه را گرفت، قلبهای ما را نشانش دهید.
جمعی از دوستداداران حمزه از لندن - بریتانیا
20.02.2021
ایلنا: سیام بهمن امسال در خبری اعلام شد: «طی ماههای گذشته ۱۱۰ زن کولبر در روستاهای ۷ شهرستان سروآباد، بانه و کامیاران در استان کردستان و پاوه، ثلاث باباجانی، جوانرود و روانسر استان کرمانشاه شناسایی شدهاند و تحت پوشش فعالیتهای اشتغالزایی بنیاد برکت قرار گرفتهاند.»
عبدالله بلواسی فعال صنفی کارگران مریوان در استان کردستان در این رابطه با اشاره به فقدان فرصتهای شغلی در استان کردستان حتی برای مردان میگوید: چرا باید یک زن، کولهبار بر دوشش بگذارد و به اسم کولبر از کوهستانهای سخت و پرخطر بگذرد؟ آیا این کار دلیلی جز استیصال و ناچاری میتواند داشته باشد؟!
وی ادامه میدهد: در استانهای مرزی فرصتهای اشتغال بسیار محدود است. از معدود فرصتهای شغلی موجود نیز هرگز حمایتی صورت نگرفته است. به همین دلیل است که نیروی جویای کار چارهای ندارد جز اینکه به کولبری پناه ببرد. اما اینکه زنان بخواهند چنین شغل پرخطری را که اصلاً «شغل» نیست، بر عهده بگیرند، بسیار دلخراش و ناراحتکننده است.
به گفته بلواسی، در کشور اسلامی، وضع زندگی و معاشِ زنان بدسرپرست یا خودسرپرست نباید اینگونه باشد. وقتی شعار مبارزه با بیعدالتی میدهیم، باید حواسمان به شهروندانمان باشد؛ به این زنان محروم که جان خود را بر سرِ «نان» به قمار گذاشتهاند!
وی اضافه میکند: اینکه ۱۱۰ زن را شناسایی کردهاند، اول ماجراست. بدون تردید آمار واقعی بسیار بیشتر از این عددهاست. همانطور که اعلام کردهاند، این آمار فقط متعلق به ۷ روستای استان کرمانشاه است بنابراین اگر کل استانهای غربی را پایش کنند، آمار واقعی چند برابر این عدد است.
بلواسی در پایان میگوید: مسئولان باید پاسخ بدهند سرمایههای عظیم این مملکت، کجا و برای چه کسانی هزینه میشود؟ چرا یک زن باید بار بر دوش بگذارد و به کولبری پناه بیاورد؟ چرا هیچ حمایتی از این زنان تنها نمیشود؟ وقتی این زنان دچار مصدومیت و بیماری میشوند، چه کسی حامی آنهاست. کدام نهاد به داد خانوادههای محروم آنها میرسد؟! مگر اصل ۲۹ قانون اساسی نمیگوید برخورداری از بیمه و حمایتهای اجتماعی حقی است همگانی! پس حق این زنان کجا رفته است؟!
رادیو فردا: آنتونی بلینکن، وزیر خارجه جدید آمریکا، روز جمعه اول اسفند گفته است که آمریکا قصد دارد در نشست غیر رسمی گروه ۱+۵ با ایران شرکت کند و چنین نشستی نخستین گامها برای باز کردن مسیر دیپلماسی برای حل مساله هستهای ایران خواهد بود.
آنتونی بلینکن در گفت وگو با یلدا حکیم، از بخش انگلیسی بیبیسی، در خصوص مذاکرات در نشست مجازی روز گذشته خود با سه کشور اروپایی درباره ایران گفت، نتیجه این مذاکرات این بود که آمریکا و اروپا اکنون بار دیگر همسو هستند و به دنبال اهداف متفاوتی نیستند و این مهم است که ما اکنون اهداف مشترکی داریم.
آنتونی بلینکن در این مصاحبه بار دیگر به اظهارات و موضع جو بایدن رئیس جمهوری جدید آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران اشاره کرد و گفت، بر اساس این رویکرد، اگر جمهوری اسلامی به اجرای کامل تعهدات خود در چارچوب توافق هستهای بازگردد، آمریکا نیز همین کار را خواهد کرد.
وی در ادامه تصریح کرد، پس از احیای توافق هستهای موسوم به برجام، ما با همکاری شرکای خود به دنبال مستحکمتر و طولانی تر کردن این توافق خواهیم بود. سپس مقابله با اقدامات و مسائلی مانند فعالیتهای بیثبات کننده ایران در منطقه و برنامه موشکهای بالستیک این کشور را پیگیری خواهیم کرد.
وزیر امور خارجه آمریکا در ادامه گفت، آنچه که من در گفتو گو با همتایان اروپایی متوجه شدم این است که ما الان کاملا با یکدیگر همسو هستیم.
آنتونی بلینکن تاکید کرد، ما اکنون دعوتنامه اتحادیه اروپا را برای شرکت در نشست غیر رسمی کمیسیون مشترک توافق هستهای با ایران را دریافت کردهایم و قرار است که سه کشور اروپایی به همراه روسیه و چین و همچنین ایران در آن حضور داشته باشند. ما هم قصد داریم در آن حضور داشته باشیم.
وی تصریح کرد، اگر چنین نشستی برگزار شود، این نخستین گام جهت باز کردن مسیر دیپلماسی برای حل این مساله خواهد بود.
خبرنگاری بی بی سی در ادامه این مصاحبه از آنتونی بلینکن پرسید منتقدان معتقدند که اقدام آمریکا در پس گرفتن «مکانیسم ماشه در شورای امنیت سازمان ملل متحد» یک امتیازدهی پیشاپیش در برابر تهران بود؟
وزیر امور خارجه آمریکا در پاسخ گفت، هیچ امتیاز دهی پیشاپیشی در کار نیست. ما در سال ها اخیر سیاست موسوم به «فشار حداکثری» در قبال ایران را داشتیم که نه تنها نتیجه نداد، بلکه مشکلات را هم بدتر کرد.
او اضافه کرد، ایران الان به تولید مواد شکافتپذیر لازم برای ساخت سلاح اتمی که به آن «زمان گریز» گفته میشود خیلی نزدیک شده است این (زمان گریز اتمی) در زمان برجام یک سال بود، اکنون بنا بر گزارشهای منتشر شده، تنها چند ماه با آن فاصله دارند.
آنتونی بلینکن تصریح کرد، این راهبرد باعث نشد که ایران به عقب رانده شود، بلکه ایران اقدامات بی ثبات کننده اش را در منطقه تشدید کرده است و حتی نیروهای ما را در عراق و نیروهای متحدانمان را هدف قرار می دهد. وضعیت نه تنها بهتر نشد، بلکه بدتر شد.
یک دیپلمات ارشد اروپایی در خصوص نشست غیر رسمی ۱+۵ با ایران به رویترز گفت، هنوز دعوتنامه برای همه ارسال نشده و زمان این نشست هم مشخص نیست، اما قدرت جهانی به دنبال حل و فصل سریع مساله ایران هستند.
در همین زمینه، کاخ سفید روز جمعه ضمن اعلام موافقت با پیشنهاد میانجیگری اروپا بر سر برجام تاکید کرد تا پیش از انجام مذاکرات دیپلماتیک حاضر به برداشتن گام اضافی نیست.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران دو هفته پیش از اتحادیه اروپا درخواست کرده بود که در مناقشه اتمی میان ایران و آمریکا میانجیگری کند.
یک مقام ارشد مقام ارشد اتحادیه اروپا دیگر هم روز جمعه با اشاره به استقبال آمریکا از نشست کمیسیون مشترک برجام، آن را فرصتی خاص برای احیای توافق هستهای دانست.
به گزارش خبرنگار رادیو اروپای آزاد، این مقام اتحادیه اروپا که در جلسهای توجیهی با خبرنگاران حضور یافته بود، درباره برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام گفت: «دعوتنامه این نشست هنوز برای طرفهای باقی مانده در برجام فرستاده نشده، اما فکر میکنم با استقبال آمریکا از این رویکرد، یک فرصت خاص فراهم شده که بتوان از آن بهره برد.»
جو بایدن رئيس جمهوری ایالات متحده ظهر جمعه ۱ اسفند از طریق مجازی در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کرد. رئیس جمهوری آمریکا در بخشی از سخنان خود خبر داد که ایالات متحده آماده تعامل دوباره با ۱+۵ در خصوص برنامه هستهای ایران است.
به گزارش صدای آمریکا، بایدن در بخشی از سخنان خود فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: اعلام کردیم آماده مذاکره دوباره با کشورهای پنج به علاوه یک در مورد برنامه هستهای ایران هستیم. ما همچنین باید فعالیتهای برهم زننده ایران در خاورمیانه را بررسی کنیم. و در این راه، با اروپاییها و دیگر شرکایمان همکاری میکنیم.
ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پنجشنبه شب ۳۰ بهمن گفت دولت ایالات متحده دعوت نماینده عالی اتحادیه اروپا را برای شرکت در نشست نمایندگان کشورهای عضو گروه ۱+۵ و ایران، جهت بحث درباره حرکت در یک مسیر دیپلماتیک در قبال برنامه هستهای ایران، پذیرفته است.
در واکنش، محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران روز جمعه یکم اسفند اعلام کرد: اگر آمریکا تمام تحریمهایی که ترامپ احیا کرده بود را بردارد، ما هم فوراً تمام اقدامات اصلاحی را به عقب برمیگردانیم.
اشاره به ناتو، افغانستان و چین
رئیس جمهور آمریکا در ادامه سخنانش گفت: «چهار سال گذشته، سالهای دشواری بودند. اما اروپا و ایالات متحده باید با اعتماد یکبار دیگر رهبری امور را به دست بگیرند. باید با کمک اتحادیه اروپا با چالشها مقابله کرده و آیندههایمان را تضمین کنیم. میدانم که میتوانیم این کار را انجام بدهیم».
او با تاکید بر اینکه باید از دسترسی و استفاده گروههای تروریستی به مواد رادیواکتیو جلوگیری کرد، گفت: طیفی از چالشها وجود دارد که آمریکا و اروپا با همدیگر باید به آنها بپردازند.
بایدن اضافه کرد: محدوده چالشهای پیش رو، بسیار گسترده و پیچیده است.
وی با اشاره به ماده پنجم سازمان نظامی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که فرماندهی آن در اختیار امریکا است، گفت: بر اساس این پیمان، حمله به هر عضو به منزله حمله به دیگر اعضا است و همه ما متعهد هستیم به صورت جمعی با تهدیدها مقابله کنیم.
رئیس جمهوری آمریکا افزود: ما باید اطمینان حاصل کنیم که افغانستان هرگز به محل و پایگاه تروریستها تبدیل نخواهد شد.
بایدن با تاکید بر مبارزه با تروریسم در عراق و سایر نقاط جهان گفت: خروج نیروهای آمریکایی از آلمان را متوقف کردهام و سقف تعیین شده دولت گذشته برای تعداد نیروهای آمریکایی در آلمان را برمیدارم.
رئیس جمهوری آمریکا ادامه داد: امروز نیز در نشست سران گروه هفت شرکت کردم تا بتوانیم به صورت جمعی با بحرانهای جهانی همچون کووید ۱۹ مقابله کنیم.
بایدن اضافه کرد: این به معنای بازآفرینی نهادهای اقتصادی و مدرن کردن توانایی نظامی در عین حال، رهبری با دیپلماسی است. ما با همکاری هم می توانیم جهان را برای همه امنتر کنیم.
رئیس جمهوری آمریکا با بیان اینکه نهادهای دموکراتیک در معرض تهدید قرار گرفته است، گفت: ما در بحبوحه یک بحث بنیادین درباره آینده و مسیر جهان هستیم ولی من بر این باورم که دموکراسی پیروز خواهد شد و باید پیروز شود.
بایدن افزود: به نظرم، ماموریت همیشگی ما دفاع از مردم سالاری است اما دموکراسی اتفاقی نیست بلکه باید برای آن جنگید و ما نیز باید ثابت کنیم که دموکراسی بهترین راه برای آینده جهان است.
وی ادامه داد: همچنین باید برای مقابله با چالش بلندمدت چین، به صورت هماهنگ و راهبردی مقابله کرد. رقابت با چین دشوار خواهد بود.
بایدن افزود: معتقدم که در نظام جهانی، اروپا و آمریکا با هم کار میکنند و ما می توانیم در رقابت آینده پیروز شویم. این کار با انجام سرمایهگذاری لازم ممکن خواهد بود.
رئیس جمهوری آمریکا اضافه کرد: ما باید مطمئن شویم که دموکراسی نه فقط توسط یک عده کم بلکه توسط یک عده گسترده محافظت میشود.
وی در همین راستا آنچه که آن را «اقدامات مخرب اقتصادی چین» توصیف کرد، مورد انتقاد قرار داد و گفت که این اقدامات پکن به بنیادهای دموکراسی آسیب میرساند و ما نباید آن را نادیده بگیریم.
بایدن همچنین به روسیه اشاره کرد و گفت: پوتین قصد تضعیف ائتلاف ناتو را دارد چون تهدید یک کشور مستقل برای کرملین بسیار آسانتر خواهد بود.
وی با بیان اینکه ممکن است چالشهای ما با روسیه متفاوتتر از چین باشد، خاطرنشان کرد: اما به همان اندازه این چالش نیز اهمیت دارد زیرا ما نمیتوانیم به دوران جنگ سرد بازگردیم.
رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به خطر تغییرات اقلیمی گفت: این بحران موجود است و اگر شکست بخوریم همه ما از پیامدهای آن ضربه خواهیم خورد.
بایدن افزود: به همین دلیل، از امروز بار دیگر ایالات متحده یکی از اعضای توافق پاریس خواهد بود. من از رهبری مستمر اروپا برای رهبری تغیرات اقلیمی در چهارسال گذشته سپاسگزارم.
وی خطر گسترش سلاح اتمی را هم نیازمند دیپلماسی، دقت و همکاری دانست و تصریح کرد: ما باید با شفاف سازی و تعامل خطر ناشی از درک نادرست و اشتباه استراتژیک را کاهش دهیم. به همین دلیل است که آمریکا و روسیه پیمان استارت جدید را تمدید کردند.
اتحادیه اروپا: بازگشت آمریکا به برجام از اولویتهای ماست
سخنگوی اتحادیه اروپا روز جمعه با تاکید بر امکان برگزاری نشست غیررسمی طرفین برجام و آمریکا اظهار کرد که هنوز تاریخ و زمان مشخصی برای چنین نشستی تعیین نشده است.
به گزارش ایسنا، پیتر استانو، سخنگوی اتحادیه اروپا روز جمعه در پاسخ به خبرنگار یورونیوز که درباره «برداشتن قدمهای اول درخصوص لغو تحریمها علیه ایران» میپرسید گفت: اروپا پیشاپیش قدمهایش را برداشته است و تحریمها را در مقابل پایبندی ایران به تعهدات برجامیاش لغو کرده است بنابراین هیچ تحریم اروپایی که همچنان علیه ایران پابرجا باشد، وجود ندارد. با وضع هرگونه تحریم جدیدی علیه ایران، اتحادیه اروپا تعهداتش را نسبت به توافق هستهای نقض میکند و به همین خاطر هیچ تحریمی وجود ندارد.
سخنگوی اتحادیه اروپا افزود که درخواست ایران لغو تحریمهایی است که در دوره زمامداری دونالد ترامپ و پس از خروج آمریکا از برجام به صورت یکجانبه از سوی واشنگتن وضع شد.
پیتر استانو گفت: بیتردید شما درباره قدمها و تحریمهای ایالات متحده (در ساعات اخیر) دیده و شنیدهاید. اینکه ایالات متحده مکانیسم ماشه را برداشته و محدودیت تردد دیپلماتهای ایرانی را لغو کرده است. شما پیامهای دولت آمریکا به سازمان ملل را میبینید.
سخنگوی اتحادیه اروپا درباره تاثیر این اقدامات واشنگتن گفت: این مسئله [اقدامات آمریکا در قبال ایران از جمله چشمپوشی از ساز و کار ماشه] به ما فضای بیشتری می دهد. این موضوع به ما فرصت میدهد تا تمام تلاشهای دیپلماتیک را به جلو ببریم.
پیتر استانو بازگشت آمریکا به برجام را «یکی از اولویتهای» اتحادیه اروپا عنوان کرد. او در عین حال «بازگشت ایران به اجرای کامل تعهداتش و همزمان چگونگی بازگشت آمریکا به میز مذاکرات مربوط به توافق هستهای» را از دیگر موضوعاتی دانست که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر روی آنها متمرکز شده است.
وی در مورد تلاشهای صورت گرفته گفت: تلاشهایی در چند هفته گذشته جریان داشته است. تلاشهایی که بازتابش نشست مدیران وزارت خارجه کشورهای عضو برجام در ماه دسامبر بود که با هدف بازگشت دوباره آمریکا به برجام برگزار شد.
پیتر استانو گفت که جوزپ بورل به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و در مقام «میانجیگر برجام» به شدت در تلاش برای یافتن راهحل است.
وی افزود: امروز زمان دیپلماسی و گفتوگو است. اتحادیه اروپا بصورت فعال در حال گفتوگو با تمامی کشورهای حاضر در برجام و نمایندگان ایالات متحده است.
این مقام ارشد اروپایی درباره احتمال برگزاری نشستی درباره بحران کنونی گفت: ما به عنوان هماهنگ کننده توافق هستهای حاضریم با تمامی کشورهای امضاکننده و همچنین آمریکا میزبان نشستی باشیم تا بصورت غیررسمی درباره روشهای عملی بازگشت آمریکا به برجام و تمامی چالشها به سوالات پاسخ بدهیم. برگزاری دیدار امکانپذیر است اما هنوز هیچ تاریخ و زمان مشخصی برای آن تعیین نشده است.
پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری
یک دیپلمات سابق کشورمان سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر را سوء تفاهم دانست و گفت: ادعای ۵۰ درصد روی دست ملت ناسیونالیست ایران مانده و الآن دولت از دو طرف تحت فشار است. میهن پرستان داخلی فراموش کردهاند که ما درگیر مبارزه با اسرائیل و تحریم هستیم و میخواهند ۵۰ درصد از آبی که هیچ تعلقی به ما ندارد را بگیرند و مرتب اعلامیه میدهند که ترکمانچای دوم دارد امضا میشود و دریا را فروختهاند و دریا را از دست دادهاند. به نظر من اینها باعث میشود که دولت محتاط باشد و نخواهد برای خودش بدنامی بی جهتی ایجاد کند.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با فریدون مجلسی را در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از رژیم حقوقی دریای خزر چیست؟ آیا میتواند منافع کشور ما را تأمین کند؟
بله؛ ولی متأسفم که با ۲۵ سال وقتکشی و تأخیر امضا شد. تنها نکته منفی آن این است که شهامت لازم را نداشتهاند که حدود مرزی کف دریا برای استفاده و بهره برداری را در آن بگنجانند.
ظاهرا قرار است در آینده نه چندان دور خطوط مرزی هم مورد بحث و توافق نظر قرار بگیرد.
خطوط مرزی بین دولت روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان ۳۰ سال است که ترسیم شده و هیچ مسألهای بین خودشان ندارند؛ فقط بین ایران و ترکمنستان و آذربایجان مسائلی وجود دارد که من فکر میکنم به این سادگی قابل حل نباشد. دلیلش این است که روسها، چون خودشان نفت نداشتند و قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان نفت فراوان داشتند، دنبال بهانه میگشتند که شریک شوند و آن موقع از ایران استفاده و شایعه تعلق ۵۰ درصدی و استفاده مشاء از دریا را مطرح کردند که امتیاز بگیرند.
امتیاز گرفتن یا نگرفتن آنها را خبر نداریم ولی ادعای ۵۰ درصد روی دست ملت ناسیونالیست ایران مانده و الآن دولت از دو طرف تحت فشار است. میهن پرستان داخلی فراموش کردهاند که ما درگیر مبارزه با اسرائیل و تحریم هستیم و میخواهند ۵۰ درصد از آبی که هیچ تعلقی به ما ندارد را بگیرند و مرتب اعلامیه میدهند که ترکمانچای دوم دارد امضا میشود و دریا را فروختهاند و دریا را از دست دادهاند. به نظر من اینها باعث میشود که دولت محتاط باشد و نخواهد برای خودش بدنامی بی جهتی ایجاد کند.
آیا مقایسه رژیم حقوقی دریای خزر با ترکمانچای میتواند توجیه داشته باشد؟
این را بهانه کردهاند که بگویند این دولت خائن و وطن فروش است و منافع ملی را رعایت نمیکند. من به لحاظ سیاسی بی طرف هستم ولی واقعیتی که میدانم و شاهدش هستم را میگویم. مقصودشان از ترکمانچای دوم این است که در آن قرارداد بخشهایی از سرزمین ایران به روسیه داده شد و حالا دارند با یک قرارداد دیگر آب دریای خزر را میدهند؛ در حالی که در ترکمنچای کل دریای خزر به روسیه واگذار شد و ایران حتی حق قایقرانی و ماهیگیری هم نداشت. در قرارداد مودت ۱۹۲۱ اجازه داد که ایران ماهیگیری و حمل و نقل غیر نظامی داشته باشد و ماهیها را در برابر قیمتی که آنها توافق میکنند به دولت شوروی بدهد.
به نظر شما بهترین توافقی که الآن در زمینه سهم کشور ما از دریای خزر میتواند انجام شود چیست؟
یک بار از من پرسیدند که اگر شما وزیر خارجه بودید چه میکردید؟ گفتم که با توجه به نوع احساسات برانگیخته شده و سوء تفاهمهایی که تزریق شده ۵۰ درصد از دریای خزر متعلق به شما است، در مقام وزیر خارجه جرأت نمیکردم نسبت به حق و حقیقت که مطابق قوانین بین المللی دریایی است قراردادی را امضا کنم. لذا با صحبت دوستانه با طرفین مقابل میگفتم که قضیه را به دادگاه لاهه بدهیم و رأی آنها را بپذیریم؛ آن وقت آن دادگاه مطابق نظر من رأی میداد چون عین رعایت قوانین و حقوق بین المللی است.
من این راه حل را عملی میدانم و اگر ۲۵ سال پیش این را انجام داده بودیم الآن روابط گسترده تری به همسایگانمان از جمله ترکمنستان و آذربایجان داشتیم و میتوانستیم به توافقهایی هم دست پیدا کنیم. عمق زیاد هم مانع بهره برداری از نفت خزر نیست. الآن کشورها و تکنولوژیهایی هستند که بتوانند این کار را در عمق بیشتر هم انجام دهند.
با توجه به این مسائل، الآن چند درصد از دریای خزر میتواند متعلق به کشور ما باشد؟
دریای خزر هم مثل خلیج فارس یک آب ساحلی دارد که انحصارا متعلق به ایران است و یک آب بین المللی دارد که ایران به طور متساوی با همه کشورها، چه یک کشور و چه چهار کشور، حق کشتیرانی دارد. ولی منابع زیرزمینی، کف دریا و ماهیگیری درصدی نیست و اصول حقوق دریا، آبهای ساحلی و توافق بین همسایهها تعیین میکند. برآورد من در این زمینه ۱۲ یا ۱۳ درصد است؛ البته از زمان شوروی بیشتر است.
یعنی زمان شوروی سهم ما کمتر این بود؟
زمان شوروی سهم ما همین بود، اما دولت شوروی اجازه نمیداد. نحوه محاسبه آن را باید جغرافیدانان و ریاضیدانان چانه زنی و طوری تعیین کنند که نفع بیشتری برای ایران داشته باشد. در قرارداد هوانوردی که زمان شوروی بسته بودند گفته شده بود که هواپیماهای ایران حق ندارند از خط آستارا – حسین قلی(از توابع گرگان) تجاوز کنند و بعد هم به آن استناد میکردند و میگفتند این مرز ایران و شوروی است. ایران هرگز آن خط موهوم را قبول نکرد و گفت این فقط برای هوانوردی است.
کسانی هم که میگویند ۵۰ درصد از این دریا متعلق به ما است به این استناد میکنند که نوشتهاند ما به طور متساوی حق کشتیرانی داریم. من و شما و بیل گیتس از حقوق متساوی برخوردار هستیم؛ ما میتوانیم جلوی بانک برویم و بگوییم حقوقم را با حقوق بیل گیتس روی هم بریزید و نصف آن را به من بدهید؟! افغانستان هم اگر کشتی بخرد به طور متساوی در دریای آزاد حق کشتیرانی دارد؛ به این معنی نیست که نصف خلیج فارس متعلق به افغانستان باشد.
به کسانی که این ادعا را دارد باید نقشه را داد و گفت تقسیم کنید و ۵۰ درصد را به ایران بدهید؛ ببینیم این کار چطور ممکن است. اگر بگوییم نصف دریای خزر متعلق به ما باشد به شکم روسیه میرود و از کنار دو کشور آذربایجان و ترکمنستان عبور میکند. نقشه باید طبق ضوابط باشد. به این دلیل است که من میگویم این موضوع را به داوری بین المللی بدهیم؛ تا دیگر کسی نگوید خائن بودند که امضا کردند.
موازنه سیاسی چقدر در گرفتن سهم بیشتر ایران میتواند مؤثر باشد؟
هیچ تأثیری ندارد؛ ذرهای هم به ما سهم بیشتر نمیدهند. خود ترکمنستان و آذربایجان به استناد اینکه زمان شوروی شرکت آذربایجانی از خط نمونه به سمت ترکمنستان بهره برداری میکرده دعوا دارند و دعوای آنها هم به جایی نخواهد رسید. مگر ما از حقوقمان در شط العرب میتوانیم کوتاه بیاییم که آنها روی سرزمین و ثروت خودشان کوتاه بیایند؟! میدانیم که ۲۵ سال است داریم روی امر محال وقت تلف میکنیم و آن را به بیم و هراس و توسعه طلبی تبدیل کرده ایم که فایدهای هم ندارد و به هیچ جای دیگری هم نخواهد رسید.
طبق آخرین خبرها، بهنام محجوبی، زندانی عقیدتی با سطح هوشیاری بسیار پایین در اغما به سر میبرد. او در سال ۱۳۹۶ به اتهام شرکت در یکی از تجمع های دراویش بازداشت و چندی بعد در دادگاه به دو سال حبس محکوم شد. بهنام دچار بیماری “پانیک اتک” هست و هنگامی که در خرداد امسال برای اجرای حکم به زندان احضار شد با این بیماری دست به گریبان بود. در دوران حبس بیماریش تشدید شد، طوری که بنابر اعلام پزشکی قانونی قادر به تحمل حبس نبود اما مجریان سیاست انتقامجویی و آزار زندانیان سیاسی و عقیدتی نظر پزشکی قانونی را به هیچ انگاشتند و همچنان او را در زندان نگاه داشتند. بهنام در همهی ماههای حبس در راه و نیمراه بند و بهداری زندان بود و با عوارض بیماری و دشواریهای تامین دارو و بیدارویی دست و پنجه نرم میکرد و گرفتار سیستم پزشکی و درمان ناکارآمد و بیتوجه زندان بود. سرانجام در نیمه شب ۲۴ بهمن پس از آنکه حالش وخیم میشود، همبندیهایش او را به بهداری میبرند و...
اکنون او در بیمارستان به زندگی نباتی فرو رفته است؛ یعنی فرو بردهاندش! جانِ جوانش را بر لبهی پرتگاهِ نیستی آونگ کردهاند تا سیستمی بر سر کار بماند که از آغاز جز تحمیل خفقان و فقر و فلاکت بر مردم و ستم مضاعف بر زندانیان و تامین منافع قشری زراندوز کاری نکردهاست.
بهنام را آن سیستمی به زندگی نباتی کشاند که استفادهی مردم از حق آزادی بیان را جرم میداند و زندانها را از مردان و زنان منتقد، معترض و مخالف انباشته است؛
بهنام را آن قوانین و مقرراتی تا دم مرگ برده است که در هیچ یک از مراحل تشکیل پرونده، دادرسی، دادگاه و اجرای حکمش ذرهای عدالت وجود ندارد؛ قوانین و مقررات و مجریانی که رویکردشان بر له کردن شخصیت زندانی، به زانو درآوردن او و تنبیه و آزار وی و خانوادهاش استوار است؛
بهنام در زندانی ذره ذره جسم و روانش کاهیده و همسایهی مرگ شد که از حداقلها و مناسبات لازم برای زندگی انسان برخوردار نبودهاست و هر جز آن با سلامت جسم و روان زندانی سر ستیز دارد.
بهنام نخستین قربانی این شرایط ظالمانه نبوده و چنانچه این وضع ادامه یابد، آخرینِ آن نیز نخواهد بود. کم نیستند کسانی که هماکنون با وضع مشابه بهنام در زندان به سر میبرند و هیچ گوشی شنوای فریاد دادخواهیشان نیست. امروز بهنام میتوانست سر زنده در کنار خانواده و عزیزانش باشد، اگر صدای دادخواهیش شنیده میشد.
ما زندانیان امضا کنندهی این بیانیه، شاهدان مستقیم رنجها و شرایط دهشتناک زندان، توجه همهی انسانهای شریف و آزاداندیش، وجدانهای بیدار و سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر در ایران و جهان را به این بیدادها جلب میکنیم و خواهان شناسایی و محاکمهی کسانی هستیم که موجب وضعیت فعلی بهنام محجوبی شدهاند؛ خواهان تغییر قوانین، مقرارت و شرایط ضد انسانی حاکم بر زندانها هستیم و اولین گام را آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی میدانیم.
۱۳۹۹/۱۲/۰۱
بکتاش آبتین
سید افخم ابراهیمی
سعید افسری
محسن اسفندانی
کیانوش اصلانی
سعید اقبالی
کیوان باژن
کسری بنیعامریان
وحید بنیعامران
سینا بهشتی
پیمان پورداد
آتبین جعفریان
رسول جلیل پور
یاسین جمالی
عباس چطرروز
معین حاجیزاده
علی حسن بیگی
مجید حسینینژاد
علی اصغر حسنیراد
روح الله خزعلی
مصطفی خسرو باوادی
محمدجواد خلاصی
رضا خندان(مهابادی)
مهدی دارینی
امیرسالار داوودی
فرزین رضاییروشن
داوود رمضان زاده
مسیب رییسی یگانه
سیدحمید سجادی
بهروز سلطانرو
عباس سوهانی
سیدجواد سیدی
محمد شجاعی فر
حمید شریف
سجاد شکری
میلاد شهدی
پوریا شهرابی توفیق
خسرو صادقی بروجنی
غلامحسین صارمی
علی اکبر صحرایی
کیوان صمیمی
محمدسعید صمیمی
سینا ظهیری
صادق عباسی
اسماعیل عبدی
کریم عزیزمحمدی
محمود علینقی
ابولفضل غسالی
محمد غیاثوند
احمد فارسی
محسن قنبری
حسین گرمرودی
پارسا گلشنی
جواد لاری
نصرالله لشنی
امیررضا محمدی
میلاد محمدی
علی مجیدینژاد
عبدالرسول مرتضوی
حمید منافی
سید ابولحسن منتظر
پوریا مضروب
امیرحسین میرخلیلی
سیامک میرزایی
شهابالدین نظری
رحیم نوروزی
کسری نوری
حسین هاشمی
بهزاد همایونی
رمضان همتی
سعید یارییگانه
احمد یزدانی
زندان رجاییشهر (بر اساس حروف الفبا)
مطلب احمدیان
محمد امیرخیزی
آرشام رضایی
حمزه سواری
آرش صادقی
حسن صادقی
جعفر عظیمزاده
سعید ماسوری
رضا محمدحسینی
مهدی مسکین نواز
محمدعلی منصوری
بهنام موسیوند
علی موسینژاد فرکوش
فرهاد میثمی
آرش نصری
زندان تهران بزرگ (بر اساس حروف الفبا)
شاهپور احسانی راد
عباس دهقان
محمد شریفیمقدم
کیانوش عباسزاده
مصطفی عبدی
پویا قبادی
عادل آباد
محمد داوری
سجاد زارع
اینستاگرام:
instagram.com/harfemardomeiran
@harfemardomeiran
عفو بينالملل
دو زندانی بلوچ در ایران با نامهای حامد ریگی و مهران نارویی در معرض خطر اعدام قرار دارند. این دو تن مورد موارد نقض جدی حقوق بشر از جمله ناپدیدسازی قهری، شکنجه و سایر بدرفتاریها قرار گرفتهاند تا علیه خود «اعتراف» کنند. «اعترافات» اجباری آنها طی دادرسیهای ناعادلانه برای محکوم کردن آنها به اعدام مورد استفاده قرار گرفته است. از آذر ماه ۱۳۹۹، مقامات ایران ۱۸ مرد بلوچ را اعدام کردهاند، امری که موجب افزایش نگرانیها درمورد احتمال اعدام قریبالوقوع حامد ریگی و مهران نارویی شده است.
حامد ریگی، که در زندان زاهدان در استان سیستان و بلوچستان در صف اعدام به سر میبرد، در رابطه با یک درگیری مسلحانه با ماموران مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۳۹۶ که منجر به کشته شدن چندین تن از نیروهای امنیتی شد، به اعدام محکوم شده است. دو برادر وی با نامهای بهنام ریگی و شعیب ریگی، که طی همین پرونده به اعدام محکوم شده بودند، در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۹۹ اعدام شدند، امری که موجب افزایش نگرانی درمورد اعدام قریبالوقوع حامد ریگی میشود.
مهران نارویی در زندان دستگرد در استان اصفهان در صف اعدام به سر میبرد. بر اساس اطلاعات عفو بینالملل، وی حدود چهار سال پیش در رابطه با جرائم مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم شده است. یک زندانی بلوچ دیگر با نام انور نارویی که در همان پرونده به مرگ محکوم شده بود در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۹ در زندان دستگرد اعدام شد، امری که نگرانیها درباره اعدام قریبالوقوع مهران نارویی را افزایش میدهد.
به زبان و قلم خودتان یا با استفاده از متن پیشنهادی عفو بینالملل به مقامات ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید که؛
* هرگونه برنامه برای اعدام حامد ریگی و مهران نارویی را بلافاصله متوقف کنند،
* حکم اعدام آنها بایست لغو شود و این افراد باید از یک دادرسی مجدد منصفانه بدون رجوع به مجازات اعدام و بدون استفاده از «اعترافات» حاصل از شکنجه بهرهمند شوند،
* اطمینان حاصل کنند حامد ریگی و مهران نارویی از دسترسی منظم به ملاقات با خانوادهها و وکلای انتخابیشان برخوردار باشند،
* در برابر هرگونه شکنجه و سایر بدرفتاریها محافظت شوند و ادعاهای ایشان مبنی بر شکنجه شدن، به نحو مستقل، بیطرفانه و موثر مورد تحقیق قرار گیرد و مسوولان این امر در دادگاههای عادلانه به دست عدالت سپرده شوند.
* همچنین از آنها بخواهید که در راستای لغو کامل مجازات اعدام تمام احکام اعدام را به صورت رسمی به حال تعلیق درآورند.
«زهرا اسماعیلی» یکی از کسانی که در روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ۹۹ در زندان رجاییشهر اعدام شد، پیش از اجرای حکم بر اثر ایست قلبی جان خود را از دست داده بود اما با این وجود پیکر بیجانش به دار آویخته شد.
امید مرادی، وکیل «زهرا اسماعیلی» یکی از ۹ نفری مه روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ۹۹ در زندان رجاییشهر اعدام شد میگوید موکلش پیش از اجرای حکم بر اثر ایست قلبی جان خود را از دست داده بود اما با این وجود پیکر بیجانش به دار آویخته شد.
امید مرادی، وکیل «زهرا اسماعیلی» این خبر را در یادداشتی که در صفحه شخصی خود در فیسبوک منتشر کرده نوشته است زهرا اسمعیلی با دیدن اعدام چند مرد پیش از اجرای حکم سکته کرد.
به گفته این وکیل دادگستری زهرا اسماعیلی با دیدن اعدام ۱۶ مرد دیگر که پیش از او در مقابل چشمانش اعدام شدند دچار ایست قلبی شده و جان باخته است با این وجود پیکر بیجان او به دار آویخته شد.
حکم اعدام پیکر بیجان زهرا اسماعیلی توسط مادر مقتول (همسر زهرا اسماعیلی) اجرا شده و او چند دقیقهای هم به تماشای پیکر بهدار آویخته عروسش ایستاده است.
آقای همچنین مرادی نوشته است، در روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۷ نفر در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند. در خبرها گفته شده بود در این روز ۹ نفر درزندان رحاییشهر اعدام شدهاند.
این وکیل دادگستری نوشته شب را تاصبح پشت در زندان بوده و شمار اعدامشدگان آنگونه که در خبرها آمده نبوده است: «تعداد اعدامیها ۱۶ مرد و یک زن بود. اما در خبرها به اشتباه تعداد اعدام شدگان را ۷ نفر ذکر کردهاند.»
زهرا اسمعیلی ۴۲ ساله و مادر دو کودک، متهم به قتل علیرضا زمانیان، همسر خود شده است. به گفته امید مرادی، علیرضا زمانیان از «مدیران کل وزارت اطلاعات» بوده و “آزار و اذیتهای مختلفی” داشته است.
چندی پیش دیدارنیوز در گزارشی درباره این پرونده نوشت: «ظاهرا قتل توسط دختر مقتول و توسط اسلحه کمری پدر انجام شده است. تا زمانی که زهرا قتل را به گردن گرفت هر سه عضو خانواده در زندان به سر میبردند. از سال ۹۷ تا کنون تلاشهای زیادی صورت گرفت که رضایت اولیا دم را بگیرند، ولی در نهایت مادر مقتول رضایت نداده است.»
«موجی چشمگیر از حمایت»:
رهبران مسلمان و مقامات دولتی آزار و سرکوب بهائیان ایران را محکوم میکنند
ژنو – رهبران مسلمان، مقامات دولتی و نمایندگان مجلس در سراسر جهان به اعتراض فزاینده به مصادرۀ ناعادلانۀ املاک بهائیان روستای ایول در ایران پیوستند. این حکم که آشکارا با انگیزۀ تعصّبات مذهبی به مقامات حکومت ایران اجازۀ تصرف املاک افراد را میدهد، به تازگی در دادگاه تجدیدنظر تأیید شده و دهها خانواده را در داخل کشور آواره و از نظر اقتصادی فقیر کرده است.
كنگرۀ اسلامی آمریكا (American Islamic Congress)، شورای ائمۀ کانادا (Canadian Council of Imams)، رئیس بنیاد فضایل اخلاقی (Virtues Ethics Foundation) و یکی از برجستهترین فضلای اسلامی در بریتانیا ، شیخ ابراهیم موگرا (Shaykh Ibrahim Mogra)، آل اندیا تنظیم فلاح المسلمین (All India Tanzeem Falahul Muslemin) و آل اندیا سیفی اسوسیشن (All India Saifi Association) از هندوستان با صدور بیانیههایی در حمایت از بهائیان ایول، نگرانی عمیق خود را از مصادرۀ املاک بیان کردهاند.
در بیانیۀ كنگرۀ اسلامی آمریكا آمده است: «ما از دادگاه عالی مازندران و همۀ کارکنان مسئول میخواهیم که به کمک جامعۀ بهائی ایول برخیزند و برای استرداد این املاک اقدام نمایند.» شورای ائمۀ کانادا با تکرار چنین دیدگاهی «نگرانی عمیق خود را از حکم صادره توسط دادگاهی در ایران مبنی بر مصادرۀ املاک ۲۷ بهائی در روستای کشاورزی ایول» ابراز میدارد.» شیخ ابراهیم موگرا «با اشاره به این بیعدالتی»، رئیس قوۀ قضاییۀ ایران، ابراهیم رئیسی را خطاب قرار داده و اضافه کرده است: «اسلام به دولت اجازه نمیدهد که زمین شهروندان را صرفاً به دلیل پیروی از مذهب دیگری مصادره کند.»
خانم دیان علائی، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو گفت: «نگرش رهبران مسلمان در سراسر جهان که با چنین موج چشمگیری از حمایت به کمک دوستان بهائی خود در ایران میآیند، نشان قدرتمندی برای جمهوری اسلامی است که مسلمانان اقدامات آنها را محکوم میکنند.» خانم علائی افزود: «اظهار حمایت رهبران مسلمان در جهان از بهائیان ایول که بیش از ۱۵۰ سال است در این روستا در کنار همسایگان مسلمان خود زندگی میکنند نشان میدهد كه استناد به قوانین اسلامی سرپوش نامناسبی است كه دولت ایران آزار و سرکوب بهائیان را با آن میپوشاند.»
در نمود دیگری از حمایت جهانی از بهائیان ایران، مقامات دولتی نیز در سراسر جهان رأی دادگاه ایران را محکوم کردهاند. وزیر امور خارجۀ کانادا، مارک گارنو (Marc Garneau)، اظهار داشت که دولت کانادا از این حکم «نگران» است و از ایران خواست که «به هر گونه تبعیض دینی یا عقیدتی پایان دهد.» این فراخوان توسط مقامات کشورهای آلمان، هلند، سوئد، انگلستان، برزیل، ایالات متحده، پارلمان اروپا و سازمان ملل نیز تکرار شده است. در سوئد، 12 نفر از نمایندگان مجلس و نمایندگان منتخب نیز قاطعانه از ایران خواستهاند که زمینهای بهائیان ایول را پس دهد.
جوس دوما (Jos Douma)، فرستادۀ ویژۀ دین و مذهب هلند، اظهار داشت: «مصادرۀ املاک بهائیان در روستای ایول را متوقف کنید و بهائیان را به عنوان یک جامعۀ مذهبی به رسمیت بشناسید.» کمیسر دولت فدرال آلمان در امر آزادی مذاهب، مارکوس گروبل (Markus Grübel) نیز از ایران خواست که بهائیان را به عنوان یک جامعۀ مذهبی در ایران به رسمیت بشناسد و از «تبعیض سیستماتیک و آزار و اذیت جامعۀ بهائی» دست بردارد.
مرکز منابع حقوقی آفریقای جنوبی، سازمانی که به خاطر فعالیتهای حقوق بشر در دوران آپارتاید معروف است، نیز با صدور نامهای مصادرۀ املاک بهائیان را محکوم کرده است.
مصادرۀ املاک بهائیان ایول از سالهای اولیۀ پس از انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. در سال ۲۰۱۰، خانههای متعلق به حدود ۵۰ خانوار بهائی در ایول سوزانده و تخریب شد و بدین ترتیب ساکنین آنها مجبور به ترک مزارع و خانههای آباء و اجدادی خود شدند.
طی سالهای گذشته، بهائیان ایول به طور مداوم پیگیر احقاق حقوق قانونی خود بودهاند و با ارائۀ شکایتهای خود به مقامات در سطوح مختلف، اقدامات قانونی را برای بازپسگیری زمینهای خود انجام دادهاند. اما این اقدامات هیچ نتیجهای در پی نداشته است.
خانم علائی میگوید: «جهان با دقت به اوضاع مینگرد و از بیعدالتیهای آشکار دولت ایران به جامعۀ بهائی خشمگین و ناخشنود است. بیگناهی بهائیان بیش از هر زمان دیگری برای جامعۀ بینالمللی مشهود شده و دولت ایران باید پاسخگوی بیداد آشکاری باشد که به جامعۀ بهائیان ایران وارد کرده است. دولت با انجام اقدامات لازم باید نه تنها زمینهای بهائیان ایول را به آنها بازگرداند، بلکه یک بار و برای همیشه به آزار و سرکوب سیستماتیک بهائیان در سراسر ایران پایان دهد.»
اطلاعات بیشتر
● این حمایت تازه بعد از آن صورت گرفت که نخست وزیر پیشین کانادا و بیش از 50 نفر از جامعۀ حقوقی کانادا با امضای نامۀ سرگشادهای به رئیس قوۀ قضاییۀ ایران، ابراهیم رئیسی، «نگرانی عمیق» خود را از این مصادرهها ابراز کردند.
● حکم مصادرۀ املاک که در دادگاه ویژۀ اصل ۴۹ قانون اساسی صادر شده به دولت ایران امکان تصرّف هر گونه اموال در کشور را میدهد. اصل ۴۹ میگوید: «این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیلۀ دولت اجرا شود.»
● با وجود این الزام قانونی، با نگاهی به احکام قضایی و اسناد رسمی بیشمار، انگیزۀ تعصّبات مذهبی در این مصادرهها به وضوح دیده میشود. توقیف املاک، بخشی از آزار و سرکوب سیستماتیک حکومت علیه بهائیان ایران است که سازمان ملل گزارش آن را به طور گستردهای منتشر کرده است.
● در اکتبر سال ۲۰۲۰، علی رغم تلاشهای فراوان بهائیان و بدون اینکه پرونده به رؤیت وکلا رسیده باشد تا بتوانند دفاعیهای تهیه کنند، دادگاه تجدیدنظر با تأیید رأی دادگاه ویژه به نفع ستاد اجرائی فرمان امام خمینی که تحت کنترل رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای فعالیت میکند، اختیار فروش اراضی متعلّق به بهائیان را به آن ستاد واگذار کرد.
● مصادرۀ املاک بهائیان- اماکن متبرّکه و همچنین املاک شخصی- بخشی از کارزار سیستماتیک سرکوب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حکومت ایران علیه بهائیان بوده است. این تنها بخشی از تلاشی طولانی است که در مدت چهار دهه برای نابودی جامعۀ بهائی به عنوان یک موجود زنده و پویا در کشور انجام شده است.
● مصادرۀ املاک بهائیان ایول از سالهای اولیۀ پس از انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. بهائیان همچنین از دسترسی به درمانگاهها و سایر مؤسساتی که با همّت خود آنها در روستا تأسیس شده بود محروم گشتند. معلمان با استفاده از روشهای مختلف از جمله مردود کردن دانشآموزان بهائی در امتحانات، آنها را مورد آزار قرار دادند، گورستان ۱۰۰ سالۀ بهائیان در روستا مصادره و برای تبدیل به ملک مسکونی فروخته شد و در سال ۱۹۸۳ بیش از ۱۳۰ بهائی بدون غذا و آب به مدت سه روز در مسجد روستا زندانی شدند تا وادار به انکار دینشان شوند.
عصر پنجشنبه ابتدا اعلام شد که آمریکا در نامهای به شورای امنیت موضع دولت ترامپ درباره فعال شدن مکانیزم ماشه و احیا تمامی تحریمها علیه ایران را پس گرفت.
آمریکا روز پنجشنبه ۳۰ بهمن ماه اعلام کرد که آماده است در جلسه گروه ۱+۵ با ایران شرکت کند.
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است، ایالات متحده دعوت نماینده عالی اتحادیه اروپا برای شرکت در نشست گروه پنج به علاوه یک و ایران جهت گفتوگو در خصوص دستیابی به راهی دیپلماتیک درباره برنامه هستهای ایران را می پذیرد.
یک مقام آمریکایی هم پیشتر به رویترز گفته بود، ما آمادهایم در صورت برگزاری نشست ۱+۵ در آن شرکت کنیم.
ند پرایس این اظهارات را پس از نشست مجازی با حضور وزیران خارجه آمریکا، آلمان، بریتانیا و فرانسه به میزبانی پاریس انجام شد، مطرح کرده است.
به گزارش رویترز، تونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در گفتوگو با اعضای اروپایی برجام اعلام کرد که دولت جو بایدن آماده است تا با ایران در خصوص بازگشت دو کشور به توافق هستهای ۲۰۱۵ گفتوگو کند.
یک مقام ارشد اتحادیه اروپایی نیز به رویترز گفت، آماده است که زمینه سازی این نشست را به عهده بگیرد.
خبرگزاری فرانسه هم میگوید، مشخص نیست که آیا دولت ایران حاضر خواهد شد که با آمریکا رو در رو مذاکره کند یا خیر.
دولت ایران میگوید، آمریکا باید پیش از بازگشت به برجام یا همزمان با بازگشت به برجام، اقدام به لغو تحریمها کند و پس از آن ایران شروع به بازگشت به تعهدات برجامی خود میکند.
در همین حال، یک مقام ارشد آمریکایی گفته است، دولت جو بایدن حسن نیت خود را نشان میدهد و این نشست را به مثابه «یک مسیر طولانی» برای احیا و ساختن توافق هستهای میداند.
این مقام در پاسخ به این پرسش که اگر مقامهای ایران نخواهند در این نشست شرکت کنند، گفت، چنین اقدامی هم باعث تاسف خواهد شد و هم با اظهارات آنها در تضاد خواهد بود که میگویند که اگر شما به توافق برگردید ما نیز باز خواهیم گشت.
این مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود، اضافه کرده است، این بهسادگی نیست که یک طرف به طرف دیگر بگوید چه کاری انجام دهد.
این تحولات تازه در مناقشه بر سر برنامه هستهای ایران در حالی روی داده است که تنها سه روز به پایان ضرب الاجل ایران برای تعویق پروتکل الحاقی و اعمال محدودیت در زمینه بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی براساس مصوبه مجلس باقی مانده است.
عقبنشینی دولت بایدن از مکانیسم ماشه
تمایل آمریکا برای حضور در نشست ۱+۵ همزمان با دو تحول دیگر از سوی این کشور اعلام شد. عصر پنجشنبه ابتدا اعلام شد که آمریکا در نامهای به شورای امنیت موضع دولت ترامپ درباره فعال شدن مکانیزم ماشه و احیا تمامی تحریمها علیه ایران را پس گرفت.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ریچارد میلز نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل متحد روز پنجشنبه ۳۰ بهمن در نامهای به شورای امنیت اطلاع داد که دولت جدید ایالات متحده اعلان دولت دونالد ترامپ، رییس جمهوری سابق مبنی بر بازگشت کلیه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را لغو کرده است.
آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا ساعاتی پیشتر در همین روز در نشست مجازی با سه متحد اروپایی واشینگتن که طرف برجام هستند، تصریح کرد دولت جو بایدن آماده مذاکره با ایران درباره بازگشت هر دو کشور به توافق هستهای ۲۰۱۵، با هدف قطع دسترسی تهران به سلاح هستهای، است.
همزمان ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد دولت ایالات متحده دعوت نماینده عالی اتحادیه اروپا را برای شرکت در نشست نمایندگان کشورهای عضو گروه ۱+۵ و ایران، جهت بحث درباره حرکت در یک مسیر دیپلماتیک در قبال برنامه هستهای ایران، پذیرفته است.
دولت دونالد ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ با هدف رسیدن به توافق جدید با ایران، از برجام خارج شد و مایک پمپئو وزیر خارجه او نیز در ماه اوت اعلام کرد که روند ۳۰ روزه در شورای امنیت به منظور بازگرداندن همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران یا «مکانیزم ماشه» را کلید زده است.
سیزده کشور عضو از پانزده عضو شورای امنیت این اعلان را باطل دانستند، چرا که به گفته آنها واشینگتن از مکانیزمی تحت توافق ۲۰۱۵ استفاده کرده درحالی که از این توافق خارج شده است. دولت وقت آمریکا اما استدلال میکرد که چون امضای ایالات متحده هنوز بر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت وجود دارد امکان استفاده از این مکانیسم وجود دارد.
لغو محدودیت تردد دیپلماتهای ایران در نیویورک
همزمان با دو اقدام فوق آمریکا به نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل اطلاع داده که محدودیتهای اعمال شده بر سفر دیپلماتهای ایرانی در نیویورک را لغو کرده است.
دولت دونالد ترامپ در تیرماه سال ۱۳۹۸ اعلام کرد برای تردد همه دیپلماتهای جمهوری اسلامی و خانوادههای آنها در آمریکا محدودیت وضع کرده است.
یک مقام آمریکایی روز پنجشنبه به رویترز گفته است، دولت دونالد ترامپ با ارسال نامهای به نمایندگی دیپلماتیک ایران در سازمان ملل در نیویورک خواسته بود دیپلماتها و خانوادههای آنها تنها در مسیر سازمان ملل، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل، اقامتگاه سفیر ایران و فرودگاه جان اف. کندی تردد کنند.
این تحول همزمان با دو تحول دیگر صورت گرفته است. دولت آمریکا در همین روز اعلام کرد که آماده است تا در نشست گروه ۱+۵ با ایران شرکت کند.
همچنین در این روز نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در نامهای به شورای امنیت موضع دولت ترامپ درباره فعال شدن مکانیزم ماشه و احیا تمامی تحریمها علیه ایران را پس گرفت.
منابع: رادیو فردا، صدای آمریکا
خبرگزاری آناتولی: حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در جلسه هیئت دولت این کشور اعلام کرد: همانطور که بارها گفتیم در برنامه دفاعی کشور ما جایی برای سلاح کشتارجمعی، از جمله هستهای وجود ندارد و نخواهد داشت و این تصمیم قاطع نظام است.
این درحالی است که دو روز پیش از این اظهارات، دکتر احمد بخشایش اردستانی، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران در مصاحبه خود با وبسایت «دیپلماسی ایرانی» متعلق به صادق خرازی، سفیر پیشین ایران در سازمان ملل گفته بود: ساخت سلاح هستهای تنها راه حل جمهوری اسلامی ایران برای خروج از چالشها و بنبستهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مربوط به برجام و پرونده فعالیتهای هستهای است.
این کارشناس مسائل بینالملل و پژوهشگر حوزه امنیت در ادامه همچنین اظهار داشته است: «تا زمانیکه ایران به بمب هستهای دست پیدا نکند، این چالشها و مشکلات کمابیش و با شدت و ضعف در دورهها و ادوار مختلف ادامه پیدا خواهد کرد. پس باز هم تاکید میکنم برای برون رفت از این شرایط و خاتمه دادن به این فشارها، ایران باید به سلاح هستهای دست پیدا کند».
سیدمحمود علوی، وزیر اطلاعات ایران نیز ده روز پیش با بیان اینکه براساس فتوای رهبر آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر این کشور تولید سلاح هستهای حرام است، گفت: «اگر جمهوری اسلامی ایران را به سمت سلاح هستهای هل بدهند دیگر تقصیر ایران نیست، بلکه تقصیر آنهایی است که ایران را هل دادهاند».
وزارت امور خارجه آمریکا این سخنان علوی را «بسیار نگرانکننده» دانسته است. به همین دلیل خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران از وی به شدت انتقاد کرد. علی خضریان، نماینده مردم تهران نیز اعلام کرده است که طرح سوال از علوی تهیه و در سامانه مجلس ثبت شده است تا این عضو کابینه پاسخگوی نمایندگان باشد.
روحانی سخنان فوق را برای رفع نگرانی ناشی از اظهارات علوی گفته، اما بعید است وزیر اطلاعات ایران بدون هماهنگی با نهادهای بالادستی چنین موضعی؛ آنهم در تلویزیون رسمی این کشور بیان کند. ناگفته نماند که وزیر اطلاعات در ایران باید به تایید خامنهای برسد و خود را بیشتر به او پاسخگو میداند تا رئیسجمهور. به همین دلیل است که به گفته بخشایش اردستانی، «وزیر اطلاعات بعد از گذشت چند روز برای جبران اظهارات خود اقدامی نکرده است».
بخشایش اردستانی که در گذشته معاون دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه ایران نیز بوده در دفاع از علوی گفته است: «مواضع وزیر اطلاعات نمیتواند به معنای تقابل با فتوای مقام معظم رهبری درخصوص حرامبودن ساخت سلاح هستهای باشد. فتوای دینی بنا به اقتضائات و شرایط زمانی و مکانی تغییر پیدا میکند. لذا همانطور که مقام معظم رهبری در یک بازه زمانی و با توجه به شرایط سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مربوط به پرونده فعالیتهای هستهای، ساخت سلاح اتمی را حرام دانستند، میتوان در شرایط دیگری این فتوا را تغییر داد».
مسئولین بلندپایه ایران طی چند دهه گذشته همواره وجود هرگونه قصد و اقدامی برای تولید سلاح هستهای را تکذیب کردهاند، اما این سیاست با تردید بسیاری، حتی از سوی حامیان حکومت این کشور همراه بوده است. از سویی، برنامه هستهای ایران، بخشی از دکترین دفاعی (نظامی) و تحت کنترل کامل سپاه پاسداران به مدیریت افرادی مانند سرتیپ محسن فخریزاده و فریدون عباسی بوده است.
از سوی دیگر، برخی طرفداران حکومت ایران در داخل و خارج بر لزوم دستیابی به سلاح هستهای تاکید کردهاند. بهعنوان مثال؛ افرادی مانند علی علیزاده، احسان منصوری، پوریا استرکی و حمزه غالبی که ساکن اروپا هستند و بهعنوان کارشناس در رسانههای خارجی از دخالت نظامی ایران کشورهای منطقه دفاع میکنند در شبکههای اجتماعی خواهان ساخت بمب اتم توسط این کشور شدهاند.
برخی کارشناسان ایرانی مسائل هستهای مانند مهران مصطفوی و بهروز بیات و غیره از قصد حکومت این کشور برای ساخت بمب اتمی خبر دادهاند. بیات که قبلا کارشناس آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده در مصاحبه با «دویچه وله» گفته است: «ایران میخواهد به قابلیت ساخت جنگافزار هستهای برسد، اما من تردید دارم که تصمیم بگیرد بمب بسازد. ایران با محاسبات خودش فکر میکند که این برایش یک گنجینه استراتژیک است که قابلیت ساختن بمب را داشته باشد و نه خود بمب را».
همانطور که بیان شد، بعید است دو مسئول سرشناس جمهوری اسلامی در رسانههای معتبری مانند صدا و سیما و وبسایت «دیپلماسی ایرانی» چنین سخنانی را از روی خبط و خطا و بدون هماهنگی به زبان آورده باشند، بهویژه اینکه تهران اجازه داده است بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مرکز تولید اروانیوم فلزی که برای ساخت بمب هستهای مناسب است، بازدید و گزارش تهیه کنند.
چرا مسئولین به عمد اظهارات ضد و نقیض و پالسهای غیرمستقیم درباره توان یا قصد خود برای سلاح هستهای ارائه میکنند؟ به نظر میرسد با توجه گزارش مذکور و همچنین ۳۲ گاوصندوق حاوی حدود ۵۰ هزار صفحه و ۱۶۳ سیدی و ویدئو و طرح از اطلاعات برنامه هستهای ایران که اسرائیل ربوده و احتمالا در اختیار آمریکا، اروپا قرار گرفته، تکذیب برای این کشور دشوار شده و قصد کردهاند که از این تهدید (ساخت بمب اتم) برای گرفتن امتیاز از دولت جو بایدن استفاده کنند.
در پایان باید پرسید که آیا ایران در عمل به بمب اتم دست خواهد یافت؟ دکتر یدالله کریمیپور، استاد مسائل ژئوپلتیک در کانال تلگرام خود نوشته به دلایل زیر، دستیابی درونی ایران به بمب هستهای، بس سختتر از سالهای پیش شده است: «هر ۵ کشور عضو دائم شورای امنیت در جلوگیری از پیوستن ایران به باشگاه دارندگان تسلیحات هستهای یکپارچه هستند. چین و روسیه نیز همپا و بلکه پیشاهنگ ایجاد مانعیت در هرگونه تلاش ایران برای دستیابی احتمالی به اینگونه جنگافزارها خواهند بود، زیرا آن را مخالف استراتژی جهانی و منطقهای خود میدانند».
وی «کنترل منطقهای» را مانع دیگری بر سر راه دستیابی ایران به سلاح هستهای دانسته و گفته است: «به گمانم، با وجود رخنه اسرائیل اشغالگر و دولتهای منطقه در برخی مراکز حساس جمهوری اسلامی، که پیامدهایش در اشکال ترور مدیران و متخصصان هستهای، خرابکاری در تاسیسات، نفوذهای سایبری، سرقت اسناد، جانمایی کانونهای برخی کنشها و... نمایان شده است، پاسداری از اصل محرمانگی در این زمینه بس سخت شده باشد. مهمترین نتیجه این کنترل، دستکم تعویق چند ساله و بلکه تعلیق برخی کوششها در اینباره خواهد بود».
وزارت خارجه بریتانیا اعلام کرد در نشست وزیران خارجه آمریکا و اعضای اروپایی برجام تاکید شد که ایران «هرگز نباید به سلاح هستهای دست پیدا کند» و در عین حال به تهران درباره «عواقب شدید» تعلیق پروتکل الحاقی هشدار دادند.
وزیران خارجه آمریکا و اعضای اروپایی برجام روز پنجشنبه ۳۰ بهمن نشست مجازی خود را درباره آخرین تحولات پرونده هستهای ایران آغاز کردند.
این نشست با حضور وزیران خارجه آلمان، بریتانیا و فرانسه به میزبانی پاریس انجام شد و وزیر خارجه آمریکا نیز به صورت مجازی در آن حضور داشت.
بر اساس گزارش وزارت خارجه بریتانیا، در این نشست بر منافع امنیتی اساسی و مشترک مبتنی بر حفظ رژیم منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی تاکید شد.
این گزارش در ادامه گفته است وزیران خارجه کشورهای اروپایی عضو برجام و آمریکا نگرانی خود را از اقدامات اخیر ایران از جمله تولید «اورانیوم فلزی» و غنیسازی بالای ۲۰ درصد اعلام کردند.
هشدار به ایران درباره تعلیق پروتکل الحاقی
وزارت خارجه فرانسه نیز گزارشی از نشست وزیران خارجه اعضای اروپایی برجام و آمریکا منتشر کرده و میگوید این کشورها تاکید کردهاند که ایران باید به تعهدات هستهای خود باز گردد.
این گزارش از قول آنتونی بلینکن وزیرخارجه آمریکا میگوید همانطور که جو بایدن رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا تصریح کرده است، اگر ایران به تعهدات برجامی خود پایبند باشد، آمریکا نیز آماده اقدام مشابه است و میتواند با ایران وارد مذاکره شود.
بیانیه منتشر شده میافزاید در همین چارچوب، آمریکا و اعضای اروپایی برجام از ایران میخواهند که از برداشتن گامهای اضافی، خصوصا در زمینه تعویق پروتکل الحاقی و اعمال محدودیت در زمینه بازرسیهای آژانس، خودداری کرده و عواقب «شدید» آن را در نظر داشته باشد.
بر پایه پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح هستهای معروف به «انپیتی» که ایران در توافق هستهای اجرای داوطلبانه آن را پذیرفته است، بازرسان آژانس مجاز خواهند بود هر زمان که لازم میدانند سرزده از تأسیسات هستهای ایران بازرسی کنند.
اما مجلس ایران در مصوبه ۱۱ آذر امسال خود که به تایید شورای نگهبان نیز رسید، دولت را ملزم کرد که اگر تا سوم اسفند، تحریمهای مالی، بانکی و نفت حذف نشود، بازرسان آژانس از کشور اخراج شوند و ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند.
بیانیه تروئیکای اروپایی و آمریکا درباره برجام
وزیران خارجه آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان با صدور بیانیهای ضمن ابراز نگرانی از کاهش تعهدات هستهای توسط ایران، از این کشور خواستند به برجام پایبند بماند. سه کشور اروپایی و آمریکا تاکید کردند در صورت بازگشت ایران به تعهدات برجامی، ایالات متحده نیز به توافق هستهای بازمیگردد.
به گزارش ایسنا، آلمان، فرانسه، انگلیس و آلمان روز پنجشنبه با صدور بیانیه مشترکی نوشتند: درخصوص ایران سه کشور اروپایی و ایالات متحده منافع اساسی خود در خصوص حفظ نظام عدم اشاعه هستهای را به اشتراک گذاشتند. در این خصوص سرانجام برجام دستاوردی در دیپلماسی چندجانبه بود. سه کشور اروپایی از عزم ایالات متحده برای بازگشت به دیپلماسی و ازسرگیری گفتوگوهای عمیق و قابلاتکا بین تروئیکای اروپا و آمریکا استقبال کردند.
در ادامه بیانیه آمده است: سه کشور اروپایی بر هدف مشترک خود مبنی بر بازگشت ایران به پایبندی کامل به تعهداتش ذیل برجام تاکید کردند. وزیر خارجه آنتونی بلینکن تاکید داشت که مطابق با گفتههای جو بایدن، اگر ایران به پایبندی دقیق تعهداتش ذیل برجام بازگردد، ایالات متحده نیز همینکار را خواهد کرد و حاضر است که در این خصوص به گفتوگو با ایران مشغول شود.
در ادامه بیانیه این چهار کشور آمده است: در همین راستا، سه کشور اروپایی و آمریکا از ایران خواستند که از برداشتن گامهای بیشتر بویژه در زمینه تعلیق پروتکل الحاقی و محدودسازی فعالیتهای راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران خودداری کند. سه کشور اروپایی و آمریکا در تاکید بر ماهیت خطرناک تصمیم برای محدودسازی دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی متحد هستند و ایران میخواهند پیامدهای چنین اقدامات پرمخاطرهای را خصوصا در این برهه که فرصتی جدیدی برای دیپلماسی ایجاد شده، درنظر بگیرد. آنها بر حمایت کامل از نقش بیطرفانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مدیرکل آن در زمینه تلاش برای اجرای راستیآزماییهای ضروری و نظارت بر تعهدات هستهای ایران ذیل برجام تاکید کردند.
تروئیکای اروپا و ایالات متحده در این بیانیه عنوان کردند: سه کشور اروپایی و آمریکا همچنین نگرانی مشترک خود درخصوص اقدام اخیر ایران مبنی بر تولید اورانیوم تا سقف غنای ۲۰ درصد و اورانیوم فلزی را ابراز کردند. این فعالیتها هیچگونه توجیه موجه غیرنظامی ندارند. تولید اورانیوم فلزی گامی کلیدی در جهت تولید سلاح هستهای محسوب میشود.
در این بیانیه نوشته شده است: سه کشور اروپایی از چشمانداز بازگشت ایران و آمریکا به پایبندی به برجام استقبال کردند. سه کشور اروپایی و آمریکا بر عزمشان مبنی بر تقویت برجام و رسیدگی به نگرانیهای امنیتی جامعتر درخصوص برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران به همراه طرفهای منطقهای و جامعه بینالمللی وسیعتر تاکید داشتند. سه کشور اروپایی و آمریکا به همکاری بایکدیگر برای رسیدن به این اهداف متعهد هستند.
این چهار کشور همچنین ضمن ابراز نگرانی از «وضعیت حقوق بشر در ایران» خواستار آزادی زندانیانی شدند که به گفته آنها به صورت خودسرانه بازداشت شدهاند.
واکنش ایران
در همین حال، وزیر خارجه ایران لحظاتی بعد از نشست یاد شده به آن واکنش نشان داد و در توئیتی نوشت که «تروئیکای اروپایی باید به جای سفسطه و تحمیل مسئولیت به ایران، به تعهدات خود پایبند باشد و خواستار پایان دادن به میراث ترامپ، تروریسم اقتصادی علیه ایران باشد».
محمدجواد ظریف میگوید اقدامات ایران که از آن به «اقدامات اصلاحی» یاد کرده است «پاسخی به تخلفات ایالات متحده و تروئیکای اروپایی» بوده است و «ما عمل در مقابل عمل را دیگر دنبال خواهیم کرد».
قبل از آغاز این نشست، هایکو ماس وزیر خارجه آلمان هشدار داده بود که اقدامات اخیر ایران در برنامه هستهای بازگشت ایالات متحده آمریکا به برجام را به خطر میاندازد و «بازی با آتش است».
جن ساکی سخنگوی کاخ سفید نیز روز پنجشنبه اعلام کرد «ایران فاصلهای طولانی از پایبندی» به برجام دارد و گفت که تمرکز دولت آمریکا معطوف به جلوگیری از دستیابی تهران به قابلیتهای هستهای است.
طی چند روز گذشته رئیسجمهوری سوئیس، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و رئیس کمیسیون اروپا درباره پرونده هستهای تهران با حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، تلفنی گفتوگو کردهاند.
خانم مرکل در گفتوگو با رئیسجمهوری ایران خواستار «ارسال علائم مثبت برای ایجاد اعتماد و افزایش شانس برای حل دیپلماتیک مناقشه هستهای» شده بود.
در این میان شارل میشل رئیس کمیسیون اروپا نیز روز پنجشنبه اعلام کرد که با حسن روحانی گفتوگو و بر اجرای کامل برجام تاکید کرده است.
او با انتشار توئیتی نوشت اتحادیه اروپا از اجرای کامل برجام حمایت میکند و برای حفظ فضای دیپلماسی در این مرحله حساس، برداشتن گامهای مثبت ضروری است.
هایکو ماس: ایران در پی تنشزدایی نیست، با آتش بازی میکند
از سوی دیگر وزیر خارجه آلمان روز پنجشنبه هشدار داد که اقدامات اخیر ایران در برنامه هستهایش بازگشت ایالات متحده آمریکا به توافق هستهای را به خطر میاندازد و «بازی با آتش است».
هایکو ماس گفت: «هر چه فشارها افزایش یابد، دستیابی به یک راهحل سیاسی سختتر میشود».
ایران در نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده که از روز ۲۳ فوریه (۵ اسفند) «اجرای اقدامات شفاف داوطلبانه» در چارچوب برجام را متوقف میکند.
بر پایه پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح هستهای معروف به «انپیتی» که ایران در توافق هستهای اجرای داوطلبانه آن را پذیرفته است، بازرسان آژانس مجاز خواهند بود هر زمان که لازم میدانند سرزده از تأسیسات هستهای ایران بازرسی کنند.
اما مجلس ایران در مصوبه ۱۱ آذر امسال خود که به تایید شورای نگهبان نیز رسید، دولت را ملزم کرد که اگر تا سوم اسفند، تحریمهای مالی، بانکی و نفت حذف نشود، بازرسان آژانس از کشور اخراج شوند و ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند.
هایکو ماس با اشاره به این تحولات گفت که مذاکره «در شرایط کنونی به شکل قابل ملاحظهای پیچیده شده است چرا که ایران آشکارا در پی تنشزدایی نیست، بلکه میخواهد به تنشها دامن بزند و این امر در حکم بازی با آتش است».
آلمان پیش از این در مورد اخراج بازرسان آژانس به ایران هشدار داده و آن را «کاملا غیرقابل قبول» خوانده بود. یک دیپلمات آلمانی به خبرگزاری رویترز گفته است: «ما از ایران میخواهیم که از این اقدام صرفنظر کند».
همچنین آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در مکالمهای با رئیسجمهوری ایران خواستار «ارسال علائم مثبت برای ایجاد اعتماد و افزایش شانس برای حل دیپلماتیک مناقشه هستهای» شده است.
مقامات جمهوری اسلامی میگویند که اگر تحریمها برداشته شود ایران هم «بهطور کامل» تعهدات خود را در قالب برجام انجام خواهد داد.
با این حال آمریکا در واکنش به نامه ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است که «ایران در مسیر اشتباهی قرار دارد، اگرچه هنوز راه دیپلماسی باز است».
دولت دونالد ترامپ در اردیبهشت سال ۹۷ از توافق هستهای شش قدرت جهانی با ایران خارج شد و تحریمهای شدید علیه تهران وضع کرد. ایران یکسال بعد در واکنش به این اقدام، به صورت مرحله به مرحله از تعهدات هستهایش عدول کرده است.
دولت جو بایدن که از بیستم ژانویه در آمریکا بر سر کار آمده است میگوید که ایالات متحده آماده بازگشت به برجام است مشروط به اینکه ایران به تعهداتش پایبند باشد. تهران میگوید که اول آمریکا باید به برجام برگردد.
منابع: رادیو فردا، ایسنا
مریخنورد “استقامت” ناسا با موفقیت روی سطح مریخ فرود آمد.
به گزارش ایسنا و به نقل از اسپیس، مریخنورد استقامت(preserverance) که اندازهای مشابه یک خودرو دارد و پیشرفتهترین رباتی است که تاکنون به سیارهی سرخ فرستاده شده پس از هفت دقیقه ترس و اضطراب امروز در تاریخ ۱۸ فوریه ساعت ۴ بعدازظهر به وقت منطقهی زمانی شرقی و ۲۱ گرینویچ(۰۰:۳۰ بامداد ایران) به آرامی در دهانهی ۴۵ کیلومتری جزرو فرود آمد.
بعد از انجام بررسیهای سختافزاری، “استقامت” کار خود را آغاز خواهد کرد و به جستجوی مریخ برای یافتن حیات و جمعآوری و ذخیرهی نمونه سنگهایی برای بازگردادن به زمین خواهد پرداخت.
ناسا خبر فرود مریخنورد استقامت را در ساعت ۳:۵۵ دقیقه بعد از ظهر و ۲۰:۵۵ گرینویچ(۰۰:۲۵ بامداد ایران) دریافت کرد. حدود ۱۱ دقیقه بعد از فرود حقیقی زیرا مدت زمانی طول میکشد تا سیگنالها به سطح زمین برسند.
این خبر باعث ایجاد جشن و سرور در آزمایشگاه پیشرانش جت در جنوب کالیفرنیا شد که ماموریت مریخ ۲۰۲۰ را هدایت میکند.
مقامات ناسا میگویند: بدون شک احساس آرامش و هیجان با هم همراه بودند، زیرا موفقیت امروز تضمین شده نبود. در طول دههها تنها نیمی از ماموریتهای سفر به سطح مریخ به درستی فرود آمده بودند و محل فرود مریخنورد استقامت سختترین منطقهی فرود تاکنون بوده است زیرا دارای صخره، تپههای شنی و ماسه و تخته سنگ است.
در واقع این محل دشوار برای فرود نیازمند آن بود که مریخنورد استقامت دقیقترین فرود بر روی سیارهی سرخ را انجام دهد.
این مریخنورد امروز با کمک دو فناوری جدید به هدف خود رسید. فناوری فرودی که مریخ نورد “Curiosity” در اختیار نداشت. یکی از آنها با نام “range trigger” به این مریخنورد اجازه داد تا چترش را درست در زمان مناسب باز کند و دیگری به نام “terrain-relative navigation” به آن اجازه داد تا دهانهی جزرو را بررسی کند و در برابر خطرات احتمالی هنگام فرود آماده باشد.
این مریخنورد پس از فرود بلافاصله دو عکس از سطح مریخ به زمین فرستاد.
با اندوه و تاثر فراوان اطلاع یافتیم که دوست و یار اجمندمان حمزه فراهتی روز ۲۹ بهمنماه ۱۳۹۹ (۱۷ فوریه ۲۰۲۱) چشم از جهان فروبسته و خانواده و یاران خود را در سوگ نشاندهاست.
حمزه فراهتی انسانی آزاده، زحمتکش و بیپیرایه بود. از جوانی دل در گروه آرمانهای انسانی داشت. جزو حلقهی یاران صمد بهرنگی، بهروز دهقانی و دیگران بود. او همراه صمد و شاهد تراژدی مرگ او در ارس بود، حادثهای که تا آخر عمر تاثیر آن را با خود داشت.
حمزه فراهتی زندانی سیاسی دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی و از فعالان جنبش فدائی بود. او برای تحقق آرزوهای خود برای ایرانی آزاد و انسانی هیچ گاه از تلاش باز نایستاد. در هر کاری و هر جا که حضور داشت، روش و منش خاص خود را داشت و مورد تحسین یارانش بود. دوستی قابل اعتماد و اتکا با طبعی شوخ و روحیهای سرکش، اما فروتن.
اتحاد جمهوریخواهان ایران درگذشت حمزه فراهتی را به همهی یاران پر شمار او، همسر گرامی ایشان سارا جوشنی عزیز، فرزندان ایشان بهروزه، مهناز و بهزاد، و دوست ارجمند رضا جوشنی عزیز تسلیت میگوید و خود را در اندوه آنان شریک و همدرد میداند.
هیات سیاسی اجرائی
اتحاد جمهوریخواهان ایران
۳۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۸ فوریه ۲۰۲۱
* ایران امروز درگذشت حمزه فراهتی را به خانواده، دوستان و همراهان او تسلیت میگوید.
فرارو- با توجه به قانونی که در مجلس در مورد فعالیتهای هستهای به تصویب رسید، نمایندگان مجلس معتقدند؛ اگر تا ۳ اسفندماه لغو تحریمهای ایران عملیاتی نشود، خروج جمهوری اسلامی ایران از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی ضروری است و انتظار ما از دولت آن است که در این تاریخ خروج ایران از اجرای داوطلبانه پروتکلهای الحاقی را رقم بزند.
عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه به دولت بایدن هشدار داد که زمان حفظ برجام رو به پایان است. عراقچی در پاسخ به اظهارات «جو بایدن» رییس جمهوری آمریکا که گفته است «تحریمهای ایالات متحده علیه ایران را لغو نمیکند مگر اینکه تهران تعهد خود را به برجام نشان دهد»، گفت: ایالات متحده ابتدا باید اقدام و تحریمهای ایران را لغو کند.
معاون وزیر خارجه در مورد مصوبه مجلس مبنی افزایش غنی سازی اورانیوم نیز گفت: فکر میکنم قانون مجلس کاملاً واضح است پارلمان در واقع به دولت دستور داده است تا بلافاصله تا ۲۰ درصد غنی سازی اورانیوم را آغاز کند. این کاری است که تقریباً یک ماه پیش انجام داده ایم و سپس مجلس تصمیم گرفت که اجرای داوطلبانه پروتکلهای اضافی، دو ماه پس از اجرایی شدن قانون را متوقف کند.
وی افزود: این مهلت در واقع تا ۲۱ فوریه /سوم اسفند ۱۳۹۹ / است. بنابراین، اگر قبل از آن تاریخ اتفاقی نیفتد، اگر تحریمها قبل از آن تاریخ لغو نشوند، ما راهی نداریم جز اینکه تصمیمی را که گرفته شده است، اجرا کنیم تا از این طریق پروتکل الحاقی را متوقف نماییم و این بدان معنی است که تعداد بازرسیها و تعداد بازرسان بین المللی در ایران کاهش مییابد.
عراقچی ادامه داد: ما هنوز عضو “ان. پی. تی” خواهیم بود و همچنان توافق نامه خود را با آژانس انرژی هستهای خواهیم داشت ما به NPT و توافق نامه حفاظتی متعهد خواهیم ماند و براساس این دو سند، بازرسان همچنان به کار خود در ایران ادامه میدهند، اما نه به اندازه پروتکل الحاقی که به آنها اجازه میدهد، چیزی به آن تاریخ نمانده است.
عراقچی ادامه داد: زمان کوتاه است، چون یک ماه بعد از آن تاریخ، به سال نو در ایران خواهیم رسید و سپس وارد فضای انتخابات ریاست جمهوری خواهیم شد همه میدانند که در طول مبارزات انتخاباتی، هیچ کس ترجیح نمیدهد مذاکره کند پس ما زمان بسیار محدودی داریم.
در صورت تعلیق اجرای پروتکل الحاقی چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو در مورد اظهارات اخیر عراقچی معاون وزیر امور خارجه بایت اجرای قانون مجلس پیرامون تعهدات هستهای، اظهارداشت: سخنان اخیر بایدن در رابطه با بازگشت به برجام نشان داد که او میخواهد از فشار تحریمی که ترامپ به راه انداخته علیه ایران، همچنان به عنوان یک اهرم استفاده کند، او اعلام کرد که تهران ابتدا باید گامهایی را که در رابطه با کاهش تعهدات برجام برداشته، به عقب بازگرداند، تا آمریکا نیز به تعهدات خود در قالب لغو تحریمها عمل کند.
وی افزود: آمریکا میخواهد از این طریق و در قالب برجام، مذکرات خود را با ایران آغاز کند و به نوعی با اصلاح برجام فعلی، پای دیگر موضوعات از قبیل موشکی و منطقهای را نیز به مذاکرات باز کند، در مقابل نیز تهران معتقد است که این اول آمریکا است که باید به تعهدات خود پایبند باشد و تحریمها رفع کند، تا بعد از آن ایران نیز تعهداتی را که کاهش داده، دوباره اجرایی کند، اما باید این نکته را در نظر داشت که پرونده تهران- واشنگتن تنها به موضوع هستهای مربوط نمیشود و ابعاد گسترده بین المللی و منطقهای دارد.
مطهرنیا اضافه کرد: بنابراین مشکلاتی که بین دو طرف وجود دارد، به این زودیها قابل حل نیست و نباید تنها آن را در مورد مسائل هستهای دانست، بلکه خصومتی که بین دو کشور وجود دارد، تقابل دو گفتمان است و این جدال به این راحتیها جمع نخواهد شد، در همین زمینه تیمی که بایدن برای ایران در دوره خود درنظرگرفته این خصوصیت را دارد که بسیار با کشور ما آشنا هستند، در این رابطه انتخاب رابرت مالی به عنوان نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران خود نشان دهنده این موضوع است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اگر ایران در سوم اسفند ماه قانون مصوب مجلس را اجرا کند، این مسئله میتواند تبعات مهمی را در پی داشته باشد، ادامه داد: بر طبق این مصوبه اگر تا سوم اسفند آمریکا تحریمها را لغو نکند، ایران اجرای پروتکل الحاقی را که الان به طور داوطلبانه اجرا میکند، به حالت تعلیق در خواهد آورد و با آژانس بین المللی انرژی اتمی تنها در قالب پادمان هستهای و NPT همکاری خواهد کرد، این موضوع باعث میشود که دیگر بازرسان آژانس نتوانند، به بازرسیهای خود ادامه دهند و این موضوع با محدودیتهای زیادی روبرو خواهد شد.
وی بیان کرد: اگر ایران این کار را انجام دهد، با توجه به وجود دولت جدید در آمریکا، همگرایی این کشور با اروپا، روسیه و چین در مورد پرونده هسته ایران بیشتر خواهد شد و میتوانند علیه کشورمان یک اجماع سازی انجام دهند و تحریمهای بیشتری را نیز وضع کند، از سوی دیگر اروپا نیز امکان دارد تحریمهایی را که به حالت تعلیق درآورده را دوباره احیا کند، اگر چنین روندی آغاز شود، احتمال ارجاع پرونده هسته ایران به شورای امنیت و تکرار تصویب قطعنامههای هفت گانه علیه ایران وجود دارد.
مطهرنیا خاطرنشان ساخت: اگر تیم سیاست خارجی بایدن نتواند با ایران به یک توافقی دست پیدا کند، آن زمان سطح اصطحکاک و تنش بین دو کشور افزایش خواهد یافت، از سوی دیگر به دلیل اینکه دولت بایدن به مانند اوباما میتواند علیه ایران اقدام به ایجاد یک اجماع جهانی کند، این موضوع میتواند فشارهای بسیار زیادی را به کشورمان وارد کند، به طور کلی زمانی که بایدن روی کار آمد، یک جو خوشبینی نسبت به بازگشت آمریکا به برجام ایجاد شد، اما حال که زمان گذشته، مشخص شد این خوشبینیهایی که ایجاد شد با واقعیتهایی که در عرصه میدانی وجود دارد، تفاوت بسیار زیادی میکند.
صدای آمریکا: ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، روز چهارشنبه گفتوگوی آنتونی بلینکن، وزیر خارجه، را با همتایان فرانسوی، بریتانایی و آلمانی خود در روز پنجشنبه در مورد «چالشهای جهانی» تایید کرد. پیشتر وزارت خارجه فرانسه گفته بود در این نشست مجازی قرار است درباره ایران گفتوگو شود.
ند پرایس روز چهارشنبه در کنفرانس مطبوعاتی روزانه وزارت خارجه، در پاسخ به پرسشی درباره گامهای اخیر ایران در نقض تعهدات خود در برجام گفت: «ما از تهدید ایران به توقف اجرای تعهدات خود تحت مفاد پروتکل الحاقی و دیگر بازرسیهای هستهای تحت برجام آگاه هستیم و این البته در صدر دیگر گامهایی است که تهران فراتر از محدودیتهای مقرر در برجام بر میدارد.»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اضافه کرد: «خبر خوب این است که همه این اقدامات ایران قابل بازگشت هستند و مسیر دیپلماسی هنوز باز است. من میتوانم بگویم که ما و شرکایمان تاکید کردهایم که ایران باید این گامها را به عقب برگرداند و از برداشتن گامهای دیگر ... خودداری کند.»
ند پرایس با تاکید بر این که ایران باید همکاری کامل و به موقع با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته باشد، گفت شرطی که پیشتر از سوی پرزیدنت بایدن و وزیر خارجه آمریکا بیان شده به قوت خود باقی است و آن این است که «اگر ایران پیروی کامل از برجام را ازسربگیرد، ما نیز اقدام مشابه انجام میدهیم.»
وی گفت: «توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران برای ما کف خواستههایمان است و نه سقف و ما می خواهیم فراتر از برجام برویم و آن را طولانیمدتتر و مستحکمتر کنیم و بر پایه آن، ترتیباتی اتخاذ کنیم که به دیگر مسئل مورد نگرانی در ارتباط با ایران بپردازیم؛ نگرانیهایی که میان ما و متحدان و شرکای ما مشترک است، از جمله برنامه موشکی بالیستیک.»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به کوتاهتر شدن زمان گریز هستهای پس از عبور تهران از تعهداتش در برجام، گفت که ایران در مسیر نادرستی حرکت میکند. او در ادامه خاطرنشان کرد: «البته دیپلماسی هنوز موجود است و ما امیدواریم بتوانیم آن را همراه با متحدان و شرکایمان دنبال کنیم.»
ند پرایس در مورد رویکرد جدید واشنگتن در برابر جالشهای جهانی، از جمله ایران، گفت: «ما میدانیم که باید متحدان و شرکایمان را با خود همراه کنیم. وزیر خارجه و رییس جمهوری ایالات متحده و دیگران در این دولت، از جمله راب مالی نماینده ویژه در امور ایران، هفتههای گذشته را صرف گفتوگوهای تلفنی و ویدئویی کردند تا اطمینان حاصل کند ما به این چالشها همگام با متحدان و شرکایمان رسیدگی میکنیم.»
وی افزود: «انتظار میرود در گفتوگوهای فردای وزیران خارجه آمریکا و سه متحد اروپایی، در مورد ایران نیز صحبت شود.»
ایرنا- بنگلادش درجنوب آسیا که در سالهای نه چندان دور به عنوان کشوری عقب مانده و بدهکار محسوب میشد در سالهای اخیر با رشد اقتصادی ۸ درصدی میرود که در دهههای آینده به کشوری توسعه یافته و به یکی از غولهای بزرگ اقتصادی جنوب آسیا تبدیل شود.
شتمین کشور پرجمعیت جهان به لطف جمعیت جوان (۲۵ درصد)، دومین صنعت نساجی قدرتمند جهان پس از چین، توسعه آی تی ، ایجاد تنوع در اقتصاد و نیروی کار خارجی که همه ساله میلیاردها دلار ارز به این کشور سرایز میکنند، توانسته است زمینه رونق اقتصادی این کشور را فراهم کند.
رشد اقتصادی این کشور در جنوب قاره آسیا در سالهای اخیر باعث شد که حدود ۸ میلیون نفر از مردم این کشور از فقر نجات یابند.
به گزارش رسانههای بنگلادش، در جهانی که به دلیل شیوع کرونا با رکود شدید مواجه شده است، نرخ رشد اقتصادی بالا ، بنگلادش را به سریعترین اقتصاد در حال رشد جهان تبدیل خواهد کرد.
محمد عبدل منان وزیر برنامه ریزی بنگلادش گفت: پیشبینی میشود که در دوره ژانویه تا ژوئن، رشد اقتصادی بنگلادش ۶ تا ۷ درصد باشد. رشد اقتصادی بنگلادش بسیار پایینتر از تخمینهای اولیه است. ما باید اولویتهای خود را شناسایی کنیم. بخش بهداشت اکنون در مرکز توجه قرار دارد و به سرمایه گذاری بیشتری نیاز دارد.
بنگلادش دومین کشور بزرگ تولید کننده پوشاک در جهان است و به همین دلیل به شدت به تقاضای جهانی وابسته است.
بیش از ۸۰ درصد از درآمد صادراتی بنگلادش از صنعت پوشاک این کشور تامین میشود. به دلیل شیوع ویروس کرونا، صنعت پوشاک بنگلادش اکنون با لغو سفارشها مواجه شده است.
بنگلادش با جمعیت ۱۶۰ میلیون نفر دارای تعداد زیادی کارگر که صنعت پوشاک این کشور برای ۴ میلیون نفر شغل ایجاد کرده است. صنعت پوشاک یکی از عوامل بزرگ در رشد اقتصادی بنگلادش است.
شیخ حسینه نخست وزیر بنگلادش در ماه آوریل از یک کمک ۵۸۸ میلیون دلاری برای بخش پوشاک بنگلادش خبر داد.
این کشور یک صنعت صادرات محور را دنبال کرده و مهمترین صادرات این کشور شامل منسوجات، کشتی سازی، ماهی و غذاهای دریایی، کنف هندی (جوت) و کالاهای چرمی است.
مازاد تراز پرداختها
به گفته کارشناسان، بنگلادش در سال گذشته با وجود شیوع کرونا و اثرات مخرب آن بر اقتصاد کشورها، وضعیت مناسبی از نظر مازاد تراز پرداختها که یکی از شاخصهای اصلی رشد اقتصادی به شمار میرود، داشته است.
آمار جدید بانک مرکزی بنگلادش نشان میدهد که در چهار ماهه نخست سال مالی جاری (ژوئیه ۲۰۲۰ الی اکتبر ۲۰۲۱) این مازاد به رقم ۴.۰۵ میلیارد دلار میرسد. این در حالی است که در دوره مشابه سال مالی قبل، نه تنها در تراز پرداختها هیچ مازادی وجود نداشت بلکه مبلغ بیش از ۱.۵ میلیارد دلار کسری وجود داشت.
اگر چه مازاد تراز پرداختها مایه تسلی و آسایش خاطر دولتها میباشد، اما باید توجه داشت که این میزان مازاد تا چه زمانی بدلیل تشدید مجدد شیوع کرونا پایدار خواهد بود. کووید- ۱۹ اقتصاد جهانی را ویران کرده و این روند همچنان ادامه دارد و هیچکس نمیداند پایان آن به کجا ختم خواهد شد. در این زمینه مدیر اجرایی موسسه تحقیقات راهبردی (PRI) بنگلادش اظهار میدارد: موج دوم و سوم کرونا در کشورهای مختلف جهان از جمله اروپا و آمریکا آغاز شده است و شمار مرگ و میر بر اثر این بیماری در بنگلادش نیز درحال افزایش است. با این حال، در صورت تداوم این وضعیت، راحتی خیال بابت رشد تراز پرداختها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور پایدار نبوده و دوباره مختل خواهد شد.
دولت بنگلادش مازاد بیش از ۴ میلیارد دلار در تراز پرداختها در این دوران دشوار را پدیده مثبت و مسرت بخشی میداند، زیرا امر واردات و صادرات، سایر درآمدها و هزینههای کشور با تراز پرداختها مرتبط بوده و برخورداری از این مازاد در تراز پرداختها بدان معنا است که این کشور در معاملات (واردات و صادرات) نیازی به دریافت وام ندارد. بر این اساس کسری تراز پرداختها نیز مستلزم دریافت وام از سوی دولت خواهد بود.
اقتصاددانان معتقدند، رشد مازاد تراز پرداختهای بنگلادش در برهه کنونی ناشی از عواملی نظیر: افزایش چشمگیر میزان حوالجات ارزی، درآمد حاصله از صادرات کشور و نیز پائین آمدن قیمت جهانی سوخت میباشد. از سوی دیگر شیوع کرونا منجر به کاهش شدید واردات کالاهای سرمایهای و سایر مواد اولیه صنعتی شده است که این امر به رشد مازاد تراز پرداختها کمک شایانی کرده است.
دولت خانم شیخ حسینه بر این باور است که با توجه به اقدامات حمایتی صورت گرفته شامل اعطای بسته تشویقی، به زودی زود از این بحران عبور خواهد کرد. با این حال تحلیلگران اقتصادی معتقدند، گذار از شرایط کنونی چندان آسان نبوده و زمانبر خواهد بود.
با نگاهی به اطلاعات بانک مرکزی بنگلادش میتوان دریافت که سال مالی ۲۰- ۲۰۱۹ با کسری عظیم حدود ۵ میلیارد دلاری تراز پرداختها به پایان رسید. پیشتر در سال مالی ۱۹- ۲۰۱۸ میزان کسری از این بیشتر یعنی ۵.۱۲ میلیارد دلار بود. سال قبل از آن یعنی ۱۸- ۲۰۱۷ میزان کسری بالغ بر ۹.۵۶۷ میلیارد دلار بود.
در مجموع اگر چه حصول مازاد بیش از ۴ میلیارد دلار در تراز پرداختهای بنگلادش آنهم ظرف ۴ ماه یک پیروزی بزرگ و جهش اقتصادی قابل توجه بشمار میرود، اما اقتصاددانان معتقدند که دولت خانم شیخ حسینه باید در بخش هزینههای جاری همچنان جانب احتیاط را در پیش گرفته و با بررسی دقیق وضعیت جهانی گام بردارد، چرا که بر اساس پیش بینیها میزان حوالههای ارزی ارسالی از سوی کارگران مهاجر بنگلادشی با کاهش مواجه خواهد بود، ضمن آنکه در مورد صادرات نیز چنین نگرانی وجود دارد. از طرف دیگر، اگر هزینه واردات کالاها افزایش یابد، دیگر هیچ مازادی وجود نخواهد داشت.
با نگاهی به درآمدهای ارزی و کسری بودجه بنگلادش طی دو سال اخیر، در مییابیم که بر اساس آمار منتشره از سوی بانک مرکزی بنگلادش کسری بودجه این کشور در سال مالی جاری نصف شده است. بنگلادش سال مالی گذشته (۲۰-۲۰۱۹ میلادی) را با کسری بودجه حدود ۱۸ میلیارد دلار به پایان رساند. میزان کسری بودجه در بازه زمانی ژوئیه تا اکتبر سال گذشته ۵.۲۹ میلیارد دلار بود، اما این رقم در بازه زمانی ژوئیه تا اکتبر سال مالی جاری (۲۱-۲۰۲۰) به ۳.۲۳ میلیارد دلار کاهش یافت.
این کشور شبه قاره هند در بازه زمانی ژوئیه تا اکتبر سال مالی جاری ۱۲ میلیارد و ۵۴۸ میلیون دلار صادرات و ۱۵ میلیارد و ۷۸۴ میلیون دلار واردات داشته است.
در نتیجه، کل کسری تجاری (بودجه) این ۴ ماه بالغ بر ۳ میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار بوده است. بعلاوه، درآمد ارزی حاصله از صادرات در بازه زمانی مشابه در سال قبل ۱.۱۰ درصد افزایش یافته و هزینه واردات نیز ۱۳ درصد کاهش داشته است.
از سوی دیگر، رسانهها با استناد به آمار بانک مرکزی بنگلادش گزارش دادند که با وجود باقی ماندن دو هفته تا پایان سال ۲۰۲۰، حوالههای ارسالی از مهاجران از مرز ۲۰ میلیارد دلار فراتر رفته است. بر اساس آمار منتشره، از اول ژانویه تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، مجموعا مبلغ ۲۰.۵۰ میلیارد دلار از طرف کارگران مهاجر بنگلادشی وارد این کشور شده است. این میزان حدود ۱۲ درصد بیش از رقم سال ۲۰۱۹ میلادی بوده و به نوبه خود یک دستاورد بزرگ اقتصادی برای این کشور پر جمعیت بشمار میرود.
همچنین از گزارشهای منتشره چنین بر میآید که طی ماههای ژوئیه تا اکتبر سال مالی جاری (۲۱-۲۰۲۰) میزان دریافت وام خارجی ۸۳.۲۴ درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر، با وجود افزایش کمکهای اعتباری، میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) در کشور بنگلادش ۳۱ درصد کاهش داشته است.
پیشتازی اقتصادی بنگلادش در جنوب آسیا
نشریه ” مانی کنترل” در گزارشی به نقل از بانک توسعه آسیا در گزارش “چشم انداز رشد آسیا در سال ۲۰۱۹” اعلام کرد که در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ رشد اقتصادی بنگلادش از ۷.۱ درصد به ۷.۹ درصد افزایش یافته است.این در حالی است که رشد اقتصادی هند در دوره مشابه از ۸ درصد به ۷ درصد کاهش یافته است.
بانک توسعه آسیا پیش بینی میکند که رشد اقتصادی بنگلادش در سال ۲۰۱۹ حدود ۸ درصد و در سال ۲۰۲۰ حدود ۸.۱ درصد باشد. پیش بینی رشد اقتصادی برای هند به ترتیب ۷.۲ و ۷.۳ درصد در دو سال آینده بوده است.
بخش خدمات یکی از عوامل مهم رشد اقتصادی هند در یک دهه گذشته بوده است. رشد سالانه ۸ درصدی بخش خدمات سبب شده که هند عنوان سریع ترین کشور در حال توسعه را در یک دهه گذشته به دست آورد. از سوی دیگر در یک دهه اخیر سایر بخشهای اقتصادی هند مانند کشاورزی با رشد بسیار کمتری روبرو بودهاند. به عنوان مثال رشد بخش کشاورزی این کشور ۳ درصد و رشد تولید آن ۵.۲ درصد بوده است.
اما رشد اقتصادی بنگلادش بیشتر به دلیل رشد صنایع در این کشور بوده است. در سال مالی ۲۰۱۶-۱۷، بخش پوشاک بنگلادش به تنهایی ۸۰ درصد از کل صادرات این کشور را تامین کرد.
ر سال مالی ۲۰۱۷-۱۸، سهم صادرات چرم بنگلادش از مجموع ۳۶.۷ میلیارد دلار درآمد صادرات، ۱.۰۸ میلیارد دلار بوده است. صادرات چرم پس از پوشاک دومین منبع بزرگ درآمد بنگلادش است. این کشور یک صنعت صادرات محور را دنبال کرده است و مهمترین صادرات این کشور شامل منسوجات، کشتی سازی، ماهی و غذاهای دریایی، کنف هندی( جوت) و کالاهای چرمی میشود. برخلاف بخش خدمات، صنعت دارای ظرفیت بالایی اشتغال زایی دارد. رشد صنعت تولید در بنگلادش به این کشور کمک کرده است تا نرخ بیکاری را کاهش دهد.
بر اساس جدیدترین گزارش «چشمانداز اقتصادی صندوق بینالمللی پول» ویژه اکتبر ۲۰۲۰، بنگلادش از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP) هند را پشت سر گذاشته است.
بنگلادش همچنین در زمینه رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی، کاهش باروری و کنترل جمعیت وضعیت بهتری نسبت به همسایه خود یعنی هند داشته است.
مولفههای رشد اقتصادی بنگلادش
معاونت دیپلماسی وزارت امور خارجه در گزارشی با اشاره به مولفههای رشد اقتصادی بنگلادش نوشت بنگلادش پس از استقلال از پاکستان، از همان ابتدا این فرصت را پیدا کرد که هویت اقتصادی و سیاسی خود را شکل دهد. این کشور با عدم سختگیری در قانون کار و مشارکت دادن زنان در اقتصاد به صورت فزاینده، خصوصا در صنعت پوشاک، موفقیتهای چشمگیری را به دست آورد و موفق شد سهم قابل توجهی از صادرات پوشاک جهان را از چین به نفع خود کسب کند.
با اینکه بخش کشاورزی همواره سهم قابل توجهی از اقتصاد بنگلاش را تشکیل داده است، به طوری که بیش از ۷۰ درصد جمعیت بنگلادش و ۷۷ درصد از نیروی کار در این بخش فعال میباشند، با این حال رشد بخش صنعت و به دنبال آن بخش خدمات که به طور معمول اشتغالزایی بالاتر و دستمزد بیشتر را به همراه دارند، موجب شده که رشد مستمر اقتصادی در کشور بنگلادش را شاهد باشیم.
جدا از مسائل اقتصادی، از دیگر دلایل عمده رشد قابل توجه بنگلادش در دو دهه اخیر را میتوان در چند معیار اجتماعی نیز مشاهده کرد. به طور مثال شرایط مربوط به بهداشت عمومیبه ویژه تأمین آب آشامیدنی تمیز و دفع فاضلاب نسبت به گذشته بهبود یافته است. شمول مالی (افرادی که صاحب حساب بانکی هستند) فراگیرتر شده و شاخص برابری جنسیتی (برابری فرصتهای سیاسی و اقتصادی و همچنین پیشرفت تحصیلی و سلامت زنان و مردان) رشد خیره کنندهای داشته است، به طوری که بنگلادش در میان ۵۰ کشور برتر جهان قرار گرفته است.
براساس گزارش فائو در سال ۲۰۱۸ ، بنگلادش از نظر بهبود شاخص جهانی گرسنگی نیز در سالهای گذشته وضعیت مناسبی داشته به طوری که آمارها حاکی از بهبود وضعیت شاخص گرسنگی در این کشور دارد .
شاخص گرسنگی معمولا از میانگین درصد افراد دچار سوءتغذیه، درصد کودکان کم وزن زیر ۵ سال و درصد کودکانی که قبل از ۵ سال میمیرند، به دست میآید.
در آخرین گزارش منتشر شده از شاخص گرسنگی، کشور بنگلادش در رتبه ۷۵ در میان ۱۰۷ کشور جهان قرار گرفته است.
با استناد به گزارش «چشمانداز اقتصادی صندوق بینالمللی پول» ویژه اکتبر ۲۰۲۰ میتوان چنین نتیجه گرفت که در مجموع اقتصاد بنگلادش حتی در شرایط شیوع کرونا از رشد نسبتا قابل قبولی در شاخص «سرانه تولید ناخالص داخلی» در مقایسه با بسیاری از کشورها نظیر هند برخوردار بوده است.
بنگلادش در دورهای که کرونا لطمات جبران ناپذیری بر پیکره اقتصاد و تجارت جهان و آسیا وارد کرد با رشد هشت درصدی خود و با توجه ویژه به صادرات بویژه پوشاک، منسوجات، بهبود شرایط زندگی، اشتغالزایی و مشارکت گسترده زنان در بخشهای اقتصادی میرود که در دهههای آینده با افزایش فاصله خود با کشورهای در حال توسعه و عقب مانده به کشوری پیشرفته در جنوب آسیا تبدیل شود.
زمین لرزهای به بزرگی ٥.٦ در مقیاس ریشتر در منطقه سی سخت در مرز بین دو استان اصفهان و کهگیلویه وبویر احمد در ساعت ٢٢:٠٥ بوقوع پیوسته است.
زلزله در فاصله ۱۰ کیلومتری سیسخت در کهگیلویه و بویراحمد، ۱۹ کیلومتری کمه در استان اصفهان و ۲۴ کیلومتری یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد رخ داده است. سی سخت در ۳۵ کیلومتری غرب یاسوج قرار دارد.
مرکز لرزه نگاری کشور اعلام کرد که این زمین لرزه در عمق ۱۰ کیلومتری زمین اتفاق افتاده است. شدت این زمین لرزه در شهرهای یاسوج، گچساران و دهدشت هم احساس شد.
بر اساس آخرین گزارشها تاکنون خسارتهایی به منازل این شهر وارد شده است. اما تاکنون هیچ مورد فوتی در پی این زلزله گزارش نشده است.
حمید پناهی، فرماندار سیسخت گفته زمین لرزه زلزله چهارشنبه شب با توجه به شدت بالای ۵ ریشتر؛ موجب بروز خسارت مالی و تخریب سقف و دیوار خانه های مسکونی مردم شده است.
به گفته فرماندار سیسخت، بیشترین میزان خسارت مربوط به ساختمانهای مسکونی و وسایل درون ساختمانها بوده است.
تعدادی از منازل مسکونی شهر سی سخت تخریب و تعدادی نیز دچار خسارت شدند. آب برق و گاز شهرستان دنا پس از زلزله قطع شده بود که با تلاش نیروهای دستگاه های خدمات رسان وصل شدند.
سازمان اورژانس کشور اعلام کرد: تاکنون ۴۴ نفر شامل ۴ نفر در سمیرم و ۴۰ نفر در شهرستان دنا بر اثر زلزله ۵.۶ ریشتری در شهرهای یاسوج و سی سخت دچار آسیب دیدگی شدهاند.
آخرین وضعیت زلزله
دبیرکل جمعیت هلال احمر آخرین وضعیت منطقه زلزله زده مرز بین اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد را تشریح کرد.
دکتر محمد حسن قوسیان در گفت و گو با ایسنا، در خصوص آخرین وضعیت زمین لرزه ۵.۶ ریشتری شب گذشته در مرز بین دو استان اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد اظهار کرد: دیشب پس از وقوع زلزله در ساعت ٢٢:٠۵ بلافاصله در جمعیت هلال احمر ستاد مدیریت بحران تشکیل شد و با توجه به اینکه بنده در برنامه بازدید استانی از فارس بودم از همین استان عملیات را هدایت می کردیم.
وی با بیان اینکه پس از وقوع زمین لرزه شش استان به حالت آماده باش در آمدند، گفت: اطلاعات اولیه حاکی از آن بود که زمین لرزه در مرز بین اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد رخ داده، بنابراین هر دو استان به سرعت وارد عملیات شدند. ٢٦ روستای استان اصفهان و ١٢١ روستا و شهر سی سخت نیز در کهگیلویه و بویراحمد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
وی افزود: شب گذشته بارانی و برفی بود و تقریبا حوالی ساعت یک بامداد ارزیابی استان اصفهان پایان یافت که در آن جا خسارت زیادی نداشتیم، چهار یا پنج نفر مصدوم شده بودند که اغلب به دلیل ترس و فرار از زلزله دچار صدمات شده بودند.
دبیر کل جمعیت هلال احمر اظهار کرد: در استان کهگیلویه و بویراحمد شهر سی سخت تحت تاثیر زمین لرزه قرار گرفته بود و ١٢١ شهر و روستا باید ارزیابی می شدند که ارزیابی آن ها تا ساعت سه بامداد به طول انجامید. در بعضی مناطق حدود ٢٠ تا ۴٠ درصد تخریب داشتیم که البته در بیشتر موارد دیوار حیاط ها دچار تخریب شده بود و شاهد ترک خوردگی دیواره ساختمان ها بودیم. مصدومان این منطقه ۴۴ نفر بودند که عمدتا به شکل سرپایی مرخص شدند.
قوسیان ادامه داد: این زمین لرزه فوتی نداشت.
دبیر کل جمعیت هلال احمر با بیان اینکه معاون امداد سازمان امداد و نجات و معاون پشتیبانی جمعیت هلال احمر شب گذشته عازم سی سخت شدند گفت: حضور این افراد نیز به فرایند امداد کمک کرد و به دستور ستاد مدیریت بحران دو اردوگاه اسکان اضطراری با ظرفیت ۶۴ دستگاه چادر در دو سالن سرپوشیده تشکیل شد.
وی افزود: ارزیابی ها حوالی ساعت سه یا چهار صبح به پایان رسید و مشخص بود که وضعیت نابسامان نیست اما شاهد تخریب دیوار های منازل بودیم.
وی با بیان اینکه امروز نیز آمادگی کامل داریم گفت: شب گذشته از دو استان محموله چادر به سی سخت رسید. از یاسوج سه کامیون چادر رسیده است و آمادگی داریم که در روستاها زیر نظر دهیاری ها و در شهر زیر نظر مدیریت بحران در مواردی که خانه ها مورد سکونت نباشد چادر توزیع کنیم.
وی ادامه داد: در اردوگاه های برپا شده مراجعه نداشتیم، البته قابل پیش بینی بود چرا که برخی از دیواره ها تخریب شده و در این شرایط مردم خانه خود را رها نمیکنند. اما چنانچه خانواده ها مراجعه کنند می توانند از این اردوگاه استفاده کنند.
وی در خصوص اینکه آیا پروتکل های مورد نیاز برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در محل نصب چادر ها رعایت شده است یا خیر گفت: در خصوص اسکان اضطراری فواصل را رعایت کردیم، یکی از بحث های عمده همین بود که باید تعداد بیشتری چادر استفاده می کردیم و به همین دلیل قرار شد چادر را در محلی توزیع کنیم که نیاز صد درصد وجود دارد.
یورونیوز: وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو قصد دارند ماموریتهای آموزشی خود را در عراق و افغانستان تمدید کنند؛ اقدامی که باعث تقویت حضور نظامی این اتحاد نظامی در منطقه خاورمیانه میشود.
قرار است وزرای دفاع این کشورها در نشست دو روزه خود که از امروز چهارشنبه بصورت آنلاین برگزار میشود، در این باره تصمیم گیری کنند.
این اولین نشست اعضای ناتو با دولت جدید ایالات متحده نیز محسوب میشود و قرار است در چهارچوب آن ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو مجموعه پیشنهاداتی را برای تقویت دوباره حضور ناتو در عراق و افغانستان، آنهم پس از چهار سال روابط غیرمنسجم با دولت ترامپ، ارائه دهد.
به گفته دیپلماتهای آگاه، با تصویب این طرح شمار نیروهای ناتو در عراق از ۵۰۰ نفر تا حدود ۵ هزار نفر افزایش خواهد یافت و حضور نظامی ناتو در افغانستان نیز حتی پس از اجرای احتمالی توافق آمریکا-طالبان برای خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان تا مه ۲۰۲۱ میلادی، تقویت خواهد شد.
آلمان از هم اکنون اعلام کرده که مایل به تمدید ماموریت خود در افغانستان پس از مه ۲۰۲۱ است.
دبیرکل ناتو پیش از این در روز دوشنبه ابراز امیدواری کرده بود که وزرای دفاع با این طرح موافقت کنند و نیروهای بیشتری را برای تامین امنیت منطقه به عراق بفرستند. او تاکید کرده بود که این ماموریت «به تدریج و متناسب با شرایط، گسترش خواهد یافت».
دولت عراق حامی توسعۀ فعالیتهای ناتو
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به «ناتو» از سال ۲۰۱۸ میلادی دارای ماموریتی غیر رزمی و صرفا «آموزشیمشاوره ای» در عراق است و در یکسال اخیر نیز هرگونه برنامه برای توسعه فعالیتهای خود را به دلایلی همچون شیوع ویروس کرونا و پیش از آن کشته شدن قاسم سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی و نگرانی از به چالش کشیده شدن ثبات منطقهای به تاخیر انداخته است.
تا کنون هرگونه تصمیم برای توسعه فعالیتهای ناتو در عراق عمدتا بر اساس تقاضای ایالات متحده گرفته میشد، اما این بار مصطفی کاظمی، نخستوزیر عراق مشتاق تقویت حضور ناتو در این کشور با توجه به افزایش سطخ ناامنیها است.
نشست ناتو در حالی برگزار میشود که تنها دو روز پیش از این در پی حملات موشکی به نزدیکی پایگاه نیروهای آمریکایی در اربیل، دستکم یک نفر کشته و ۵ نفر زخمی شدند. علاوه بر این، گروههای شبه نظامی همسو با ایران در عراق و یمن، در هفتههای اخیر حملات علیه نیروهای ایالات متحده و متحد آن عربستان را افزایش دادهاند.
احتمال میرود که ناتو بخشی از فعالیتهای آموزشی که تا کنون توسط ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا علیه داعش انجام میشد را نیز برعهده بگیرد و در این چهارچوب، کشورهایی از جمله بریتانیا، ترکیه و دانمارک نقش بیشتری در مقایسه با گذشته در اجرای طرحهای جدید داشته باشند.
در حال حاضر ناتو تنها اعضای نهادهای امنیتی عراق و نیروهایی که تحت کنترل مستقیم دولت عراق هستند را آموزش میدهد.
احتمال تقویت نقش ترکیه در چارچوب ماموریت ناتو
دو روز پیش از این نیز آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده با مولود چاووش اوغلو، همتای ترک خود بصورت تلفنی گفتگو کرد.
او در جریان این مکالمه، بر اهمیت روابط طولانی مدت واشنگتن و آنکارا همچنین منافع مشترک دو کشور در مقابله با تروریسم تاکید کرد.
هر دو طرف متعهد شدند که همکاریهای مشترک را برای حل و فصل سیاسی درگیریها در منطقه تقویت کنند.
ترکیه علاوه بر حضور نظامی در سوریه، بارها نیز اقدام به اجرای عملیات زمینی و هوایی علیه نیروهای کرد مستقر در شمال عراق کرده است. او مدعی است که این عملیات را علیه اعضای حزب کارگران کردستان (پکک) که در شمال عراق پنهان شدهاند انجام میدهد زیرا نه دولت مرکزی عراق و نه دولت منطقهای در اقلیم کردستان عراق برای خذف آنها تلاشی نمیکنند.
پیش از این تنها در ژوئن سال ۲۰۲۰ میلادی وزیر دفاع ترکیه اعلام کرده بود که در چهارچوب عملیاتی در شمال عراق از جمله در منطقه سنجار، ۱۵۰ موقعیت مشکوک به حضور نیروهای پکک هدف قرار گرفته و در جریان آن علاوه بر حمله توپخانه، از هواپیماهای جنگنده اف-۱۶، هواپیماهای بدون سرنشین و هلی کوپترهای تهاجمی نیز استفاده شده است.
امیر رئیسیان وکیل نوشین جعفری خبر از بازداشت و اجرای حکم موکل خود داد. به گفته رئیسیان موکل وی برای اجرای حکم چهار سال حبس خود بازداشت و راهی زندان قرچک شده است.
نوشین جعفری، عکاس و خبرنگار سابق که ۱۲ مرداد ۹۸ توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شده بود، به پنج سال زندان محکوم شده است. سه روز پس از محکومیت، ماموران به درب منزل وی رفته و او را برای اجرای حکم بازداشت کردند.
این وکیل دادگستری ضمن اعلام این خبر به امتداد گفت: «روز گذشته ماموران اجرای احکام به درب منزل موکل اینجانب مراجعه و وی را برای اجرای حکم به زندان قرچک منتقل کردند. این اتفاق در حالی رخ داده که حکم نوشین جعفری روز شنبه از دادگاه تجدید نظر به من ابلاغ شد و بدون هیچ ابلاغ و احضار و اخطار قبلی به درب منزل وی رفته و او را برای اجرای حکم بازداشت کردند.»
وکیل نوشین جعفری افزود: «گفته میشود دلیل اجرای این حکم با این سرعت، ترس از فرار موکل من بوده در حالیکه او طی این یک سال مشغول کارهای هنری خود بوده و حتی پروژههایی در دست داشت که با ادعای خروج از کشور در تعارض است و تا جایی که میدانم ایشان هیچ قصدی برای خروج از کشور نداشت و از قضا امیدوار بود با مستندات واضحی که وجود دارد، این حکم نقض شود و قاعدتا اگر میخواست می توانست طی این مدت خارج شود.»
نوشین جعفری برای دو اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به پنج سال زندان محکوم شده است. در صورت تایید این حکم در دادگاه تجدیدنظر، ۴ سال از این حکم برای اتهام توهین به مقدسات قابل اجرا است.
***
نوشین جعفری عکاس در حوزه سینما و تئاتر روز یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ بازداشت شده است با این حال دلیل بازداشت، نحوه بازداشت، نهاد بازداشتکننده و محل نگهداری او مشخص نیست و تاکنون مقامات قضایی واکنشی به بازداشت این عکاس نشان ندادهاند. براساس خبرهای منتشر شده این عکاس مطبوعات از زمان بازداشت تاکنون با خانواده خود تماسی نداشته است.
نوشین جعفری کار خود را در سال ۱۳۸۷ با خبرنگاری در حوزه فرهنگی روزنامه اعتماد آغاز کرد و پس از مدتی عکاس مطبوعات شد که بیشتر در زمینه عکاسی تئاتر و سینما متمرکز بود. او همچنین به عکاسی مستقل در حیطه سینما و تئاتر از جمله عکاسی دو فیلم «لانتوری» و «مجبوریم» اشتغال داشته است. نمایشگاه عکاسهای فیلم لانتوری به انتخاب خانم جعفری به نفع قربانیان اسیدپاشی برگزار شد.
این عکاس تاکنون دو بار بازداشت شده است. بار اول نیمه شب ۱۴ بهمن ۱۳۸۸، ماموران با ورود به منزل خانم جعفری پس از تفتیش خانه و ضبط وسایل شخصی مانند لپتاپ و تلفن همراهش او را با خود بردند. در آن زمان نوشین جعفری خبرنگار فرهنگی روزنامه اعتماد بود.
پس از رسانهای شدن بازداشت این عکاس، برخی از کاربران توییتر معروف به «ارزشیها» در رشته توییتی ادعا کردند که بازداشت او را مرتبط با همکاری گزارشگران حقوق بشر و نویسنده یک حساب توییتری «ضدانقلاب»، در تور اطلاعاتی نهادهای انقلابی گرفتار شده است. این توییتها خانم جعفری را نویسنده اکانت توییتری به نام «یار دبستانی» میدانند که به اهل بیت و نظام عتاکی کرده است.
پس از بازداشت او، همکاران مطبوعاتی خانم جعفری و همچنین برخی از کارگردانهای مطرح سینما و تئاتر که با او کار کرده بودند نسبت به بازداشت و سکوت مقامات قضایی اعتراض کردند.
۶۰ ضربه شلاق به یک زندانی بیمار، مستعد خودکشی و در معرض خطر قطع عضو
عفو بینالملل امروز با انتشار بیانیهای گفت مقامات ایران با زدن ۶۰ ضربه شالق به هادی رستمی، از زندانیان زندان ارومیه، بیرحمی نظام قضایی به شدت معیوب ایران را به شیوهای شنیع به جهان یادآوری کردهاند. این سازمان از مقامات ایران خواست فورا حکم محکومیت و مجازات قطع عضو هادی رستمی را لغو کنند و دسترسی او به مراقبتهای پزشکی فوری که به آن نیاز دارد را تامین کنند.
دادگاه کیفری یک استان آذربایجان غربی در آبان ۱۳۹۸ هادی رستمی را به دنبال یک محاکمه به شدت ناعادلانه و با استناد به «اعترافات» گرفته شده تحت شکنجه، از بابت جرم سرقت، به قطع چهار انگشت دست محکوم کرد. در دی ماه ۱۳۹۹، هادی رستمی به اتهام «اخلال در نظم زندان» به ۸ ماه حبس و ۶۰ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم در ارتباط با اعتصابهای غذا و سایر اعتراضات مسالمتآمیز او به شرا یط غیرانسانی زندان و تهدیدهای مکرر ظرف دو ماه گذشته مبنی بر اجرای حکم قطع انگشتانش صادر شده است. وی به دلیل دو بار اقدام به خودکشی در مدت اخیر مبتلا به مشکلات جدی پزشکی شده است.
دیانا الطحاوی، معاون دفتر خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل گفت: «شلاق زدن یک زندانی بیمار و مستعد خودکشی، ماهیت غیرانسانی نظام کیفری جمهوری اسلامی ایران را به ما یادآوری میکند که شکنجه و سایر رفتارها و مجازاتهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز را قانونی کرده است. مقامات ایران با نگه داشتن هادی رستمی تحت ترس دائمی قطع عضو و جلوگیری عامدانه از دسترسی وی به خدمات درمانی، که از زمان اقدام به خودکشی به شدت به آنها نیاز داشته، در حال ارتکاب شکنجه هستند.»
«ما از مقامات ایران میخواهیم که فورا محکومیت و مجازات قطع عضو هادی رستمی را لغو کرده و زمینه دسترسی او به یک محاکمه مجدد را فراهم آورند. این محاکمه باید به صورت عادلانه و بدو ن توسل به مجازاتهای بدنی برگزار شود. به علاوه، از آنها میخواهیم که هادی رستمی را فورا به یک مرکز درمانی خارج از زندان منتقل کرده و مراقبتهای جسمی و روانی تخصصی مورد نیاز را فورا در اختیارش قرار دهند.»
در ماههای اخیر، مسئولان زندان، ماموران اطلاعاتی و مقامات دادستانی در زندان ارومیه چندین بار هادی رستمی را احضار کرده، و هر دفعه او را در رسانهای شدن پروندههای مردانی که در زندان ارومیه در معرض خطر قطع عضو قرار دارند، مسئول دانستهاند و تهدید کردهاند که حکم قطع عضو او را به زودی اجرا خواهند کرد. این وضعیت صدمات شدیدی به سلامت روحی هادی رستمی وارد کرده است به طوری که او تا الان دو بار اقدام به خودکشی کرده است؛ دومین بار با بلعیدن تکههای شیشه شکسته در ۲۹ دی ماه ۱۳۹۹. طبق اطلاعات به دست آمده توسط عفو بینالملل از یک منبع مطلع، او در حال حاضر دچار درد شدید و خونریزی داخلی است و خون بالا میآورد زیرا هنوز خرده شیشه در سیستم گوارش وی وجود دارد. مقامات زندان و دادسرا از اعزام او به بیمارستان خارج از زندان برای دریافت معالجات پزشکی تخصصی سرباز میزنند. به علاوه، با وجود داشتن افکار خودزنی و خودکشی، هادی رستمی هیچ مراقبت روحی-روانی نیز در زندان دریافت نکرده است.
خدمات پزشکی که بهداریهای زندانهای ایران ارائه میدهند محدود به مراقبتهای ابتدایی نظیر اندازهگیری فشار خون، تزریق سرم و تجویز دارو است. زندانیانی که نیاز به درمانهای بیشتر دارند باید برای دریافت آن به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شوند.
دیانا الطحاوی گفت: «ما از مقامات ایران میخواهیم که فورا قطع عضو و سایر اعمال بیرحمانه علیه زندانیان را متوقف کنند و به کرامت انسانی آنها احترام بگذارند. جامعه جهانی باید به مقامات ایران فشار بیاورد که به حقوق بشر احترام بگذارند و برنامهی اجرای حکم قطع عضو هادی رستمی و پنج زندانی دیگر در زندان ارومیه را لغو کنند. جامعه جهانی باید، با تمام توان، رویه ادامهدار استفاده از مجازاتهای بدنی توسط مقامات ایران را محکوم کند.»
پیش زمینه
در مهر ماه ۱۳۹۹، عفو بینالملل هشدار داد که دیوان عالی ایران احکام قطع عضو علیه چهار مرد، از جمله هادی رستمی، را تأیید کرده است. این زندانیان پس از محاکمههای ناعادلانه برای سرقت مجرم شناخته شدهاند. در آذر ۱۳۹۹ عفو بینالملل خبر داد گزارشاتی در یافت کرده است مبنی بر این که مقامات دادستانی و زندان ارومیه در حال برنامهریزی برای آوردن گیوتین به زندان برای اجرای احکام قطع عضو ۶ زندانی هستند.
اسامی این زندانیان عبار ت است از: هادی رستمی، مهدی شرفیان، مهدی شاهیوند، کسری کرمی، شهاب تیموری آینه و مهرداد تیموری آینه.
مجازاتهای بیرحمانه و غیرانسانی مانند شلاق و قطع عضو شکنجه محسوب میشوند. شکنجه طبق قوانین بینالمللی یک جرم است و طبق ماده ۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز عضوی از آن است، ممنوع است.
بر اساس اطلاعات جمعآوری شده توسط مرکز عبدالرحمن برومند، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰، مقامات ایران حداقل ۱۲۹ نفر را قطع عضو کردهاند. این بدان معنی است که به طور متوسط، مقامات هر دو ماه حداقل انگشتان دست یا پای یک نفر را قطع کردهاند.
روزنامه شرق
موضوع ممنوعالخروجشدن زنان ورزشکار ایرانی از سوی همسرشان دوباره خبرساز شده؛ اینبار خبر مربوط به سمیرا زرگری است؛ سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین بانوان که اجازه خروج از کشور را ندارد. این تیم بامداد دیروز در حالی برای شرکت در رقابتهای جهانی، تهران را به مقصد ایتالیا ترک کرد که زرگری نتوانست به دلیل ممنوعالخروجبودن، شاگردانش را همراهی کند. اینکه مشکل زرگری چه بوده که ممنوعالخروج شده، هنوز بهطور دقیق اعلام نشده و فدراسیون اسکی هم توضیحی در این خصوص نداده است.
پیگیریهای «شرق» نشان داد که ماجرای ممنوعالخروجی سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین بانوان نیز مثل موارد قبلی به اختلافهای خانوادگی برمیگردد. یک منبع آگاه از درون فدراسیون اسکی دراینباره به «شرق» گفت: «مسئولان فدراسیون نهایت تلاش خود را انجام دادند تا بتوانند خانم زرگری را با تیم به ایتالیا اعزام کنند، ولی متأسفانه این امر محقق نشد. ما حتی با ایتالیا هماهنگ کرده بودیم که اگر تا لحظه آخر هم خانم زرگری توانستند اجازه خروج از کشور را بگیرند، بلافاصله برای ایشان ویزا بگیریم».
مسئولان فدراسیون اسکی در حالی امیدوار بودند تا روزهای منتهی به اعزام، ممنوعیت زرگری را برطرف کنند که مربی دیگری را جایگزین او نکردند. با این اوصاف، قرار است مرجان کلهر، عضو باسابقه تیم ملی اسکی آلپاین، مسئولیت امور مربوط به سرمربی غایب و حضور در جلسات فنی پیش از رقابتها را عهدهدار شود.
معضل ممنوعالخروجکردن ورزشکاران زن در چند سال اخیر بهگونهای در ایران باب شده که رفتهرفته دارد به یکی از اتفاقهای تلخ و تکراری در ورزش کشور تبدیل میشود. زرگری نخستین زن ورزشکاری نیست که از سوی همسرش ممنوعالخروج میشود.
پیش از او این قرعه به نام نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان افتاده بود؛ جایی که او در آستانه حضور در رقابتهای جام ملتهای ۲۰۱۵ آسیا قرار داشت، اما همسرش که از مجریان برنامههای ورزشی است، مانع از اعزام او با این تیم شد. در آن مقطع شایعه شد همسر این بانوی فوتبالیست برای اینکه اجازه خروج از کشور را به او بدهد، به اردلان گفته باید مهریهاش را ببخشد که اردلان این درخواست میپذیرد؛ اما چندی بعد شایعه دیگری از این مجری ورزشی در رسانهها مطرح شد مبنی بر اینکه اردلان باید نفقه و سایر حقوق خود را نیز ببخشد تا به او اجازه خروج از کشور را بدهد، اما اینبار این موضوع با مخالفت او روبهرو شده است.
نمونه دیگر ممنوعالخروجی چهرههای مطرح زن ورزش ایران، زهرا نعمتی است؛ کماندار معلولی که قهرمان دو دوره بازیهای پارالمپیک است و همزمان در تیم ملی افراد سالم نیز فعالیت میکند.
رهام شهابیپور، همسر زهرا نعمتی که مربی این کماندار بود، دراینباره گفته بود: «بعد از بازیهای پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو، زهرا نعمتی بنا بر دلایلی منزل را ترک کرد و با وجود اینکه چندینبار خواستار بازگشت او به منزل بودم، از زندگی با من امتناع کرد و حتی درخواست طلاق داد. پس از این اتفاق، او را ممنوعالخروج کردهام تا نتواند در هیچ تورنمنت برونمرزیای شرکت کند».
ممنوعالخروجی این دو چهره شناختهشده ورزش زنان ایران، در حالی در زمان خود با بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی مواجه شد که فشارهای فعالان حقوق زنان، فعالان مدنی و واکنشهای منفی عموم مردم تا آنجا پیش رفت که مقامات ارشد کشور را وادار کرد پیگیر این موضوع شوند و بهرغم قوانین موجود، استثناهایی را برای این افراد در نظر بگیرند.
نیلوفر اردلان مدتی بعد با پیگیریهای فدراسیون فوتبال وقت و اجازه دادستان، توانست در اردوی تیم ملی فوتسال در مکزیک حضور پیدا کند. این در حالی بود که همسرش تجدیدنظری درخصوص ممنوعالخروجی او نکرده بود.
پس از آن بود که شهین مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری از ضرورت اصلاح قانون «اجازه همسر برای خروج» سخن به میان آورد و گفت: «تا زمانی که این قانون اصلاح نشود، به دنبال استثناها خواهیم بود تا حداقل زنان علمی و ورزشکاران بتوانند به کنفرانسها و میادین بینالمللی بروند».
درباره زهرا نعمتی نیز همین حرکت صورت گرفت؛ پیگیریهای محمود خسرویوفا، رئیس کمیته ملی پارالمپیک که از افراد بانفوذ سیاسی هم بهشمار میرود، موجب شد تا او بتواند مجوز خروج از کشور بگیرد.
طیبه سیاووشی، نماینده مجلس، دراینباره گفت: «خانمهایی هستند که فرهنگی یا استاد دانشگاه هستند و سرمایه مملکت به حساب میآیند. اینها وجهه بینالمللی بهشمار میروند و اینکه با یک مشکل خانوادگی ممنوعالخروج شوند، به آبروی کشور صدمه میزند. به نظر میرسد در چنین مواردی دولت میتواند ورود کند و با مجوزهای لازم، موضوع را حلوفصل کند. به هر حال روی افرادی مثل زهرا نعمتی هزینه و سرمایهگذاری شده و در صورت ممنوعیتشان برای خروج از کشور، آبروی ما در عرصه بینالمللی صدمه میخورد. این یک موضوع شخصی نیست، بلکه مسئله ملی است».
ایران از جمله کشورهایی است که اجازه خروج زن تا قبل از ازدواج توسط پدر یا جد پدری و بعد از ازدواج به دست همسرش سپرده شده است؛ در نظام فقهی، حق اذن خروج زن از حقوق مسلم مرد یا همسرش است که همه فقها در آن اشتراک نظر دارند. بند ۳ ماده ۱۸ قانون گذرنامه به صراحت صدور گذرنامه برای زنان شوهردار را به موافقت کتبی شوهر موکول میکند. تنها استثنائی که مطرح میشود، زنانی هستند که با شوهر خود مقیم خارج هستند و زنانی که شوهر خارجی اختیار کرده و به تابعیت ایرانی باقی ماندهاند. در موارد اضطراری نیز در صورت اجازه دادستان شهرستان، امکان صدور گذرنامه وجود دارد، اما این شرایط ضروری تعریف نشده و تشخیص آن به اختیار دادستانی است.
به هر حال باید منتظر ماند و دید ممنوعالخروجی سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین زنان که البته چندان چهره شناختهشدهای نیست، در بین مسئولان، فضای جامعه و ورزش کشور با چه واکنشهایی همراه میشود. مسئولان فدراسیون اسکی در صورتی که بخواهند این مشکل را مرتفع کنند، باید این موضوع را کتبا به اطلاع وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک برسانند که تا روز گذشته خبری از این موضوع نبود.
یورونیوز: سخنگوی کاخ سفید میگوید که جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در نظر دارد روابط کشورش با عربستان را از مسیری تازه و تنها از کانال ارتباط با سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه این کشور دنبال کند.
جن ساکی، سخنگوی دفتر ریاست جمهوری جو بایدن در این خصوص تصریح کرد که در دیپلماسی مورد نظر بایدن برای ارتباط با عربستان محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور جایی ندارد.
این رویکرد در واقع مغایر با سیاستهای پیشین کاخ سفید و کاملا خلاف مسیری است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده در روابط با عربستان، یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته بود.
دولت قبلی آمریکا ارتباط نزدیکی با محمد بن سلمان داشت و جرد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ سیاستهای کاخ سفید در منطقه را به صورت ویژه با محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و پر نفوذ دربار سعودی هماهنگ میکرد.
جن ساکی که روز سه شنبه در جریان کنفرانس خبری روزانه با خبرنگاران سخن میگفت در ادامه تصریح کرد: «ما از ابتدا به صراحت و روشنی اعلام کردیم که قصد داریم روابط با عربستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم.»
در حالی که اشاره جن ساکی به نام محمد بن سلمان در این سخنان نوعی سرزنش از جانب کاخ سفید تلقی شد اما سخنگوی دفتر ریاست جمهوری آمریکا در ادامه با لحنی صریحتر در باره دیگر نقطه چالش برانگیز در سیاست منطقهای آمریکا سخن گفت و تاکید کرد جو بایدن به زودی برای نخستین بار با بنیامین نتانیاهو تلفنی صحبت خواهد کرد.
جو بایدن پیشتر اعلام کرده بود که مسائل حقوق بشری نقش مهمی در روابط کشورش با جهان خواهد داشت. او بدین ترتیب با توجه به مسائل مطرح در پرونده قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد حکومت ریاض که توسط عواملی نزدیک به بن سلمان در دربار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید از بازنگری در سیاستهای کاخ سفید و تغییر نوع روابط با عربستان خبر داده بود.
جن ساکی پیشتر حتی اعلام کرده بود که دولت جو بایدن آماده است تا گزارش محرمانه مربوط به قتل جمال خاشقچی را در اختیار کنگره قرار دهد.
محمد بن سلمان از دید بسیاری از تحلیلگران به صورت دو فکتو رئیس اصلی در دربار سعودی و جانشین قطعی ملک سلمان، پادشاه ۸۵ ساله این کشور است.
این در حالیست که اعتبار و قدرت وی در داخل و بویژه وجهه بینالمللی او پس از قتل روزنامهنگار سعودی در سال ۲۰۱۸ به شدت خدشه دار شد.
از سوی دیگر دولت جدید آمریکا به ریاست جو بایدن در تلاش است تا عربستان را در خصوص دیگر مسائل حقوق بشری از جمله آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از مدافعان حقوق زنان تحت فشار بیشتری قرار دهد.
جن ساکی در پاسخ به سوال خبرنگاران در باره احتمال گفتگوی بایدن و بن سلمان نیز گفته است که رئیس جمهوری آمریکا قائل به ارتباط «همتا با همتا» است و همتای وی ملک سلمان است که در فرصت مناسب گفتگویی با وی خواهد داشت.
وی در ادامه تاکید کرد که عربستان نیازهای دفاعی مهمی دارد و ایالات متحده در این زمینه با این کشور همکاری خواهد کرد اگر چه تردیدی در مطرح کردن برخی نارضایتیها و موضوعات نگران کننده ندارد.
دویچه وله: در بسیاری از فرهنگها، متاثر از هنجارهای زنستیزانه اینکه یک زن با چه عنوانی در جامعه نامیده شود به ازدواج کردن یا نکردن او مربوط میشده است. ۵۰ سال پیش آلمان تصمیم گرفت به این تبعیض علیه زنان پایان دهد.
در دوران معاصر زبان همیشه یکی از شاخصهای میزان پیشرفتگی یا توسعه نیافتگی فرهنگ یک جامعه در برخورد با زنان و دورشدن یا نشدن از سنتها و هنجارهای مردسالارانه تلقی شده است. یکی از موارد در فرهنگ مردسالار کاربرد واژه دوشیزه برای زنان ازدواجنکرده است.
تقریبا در همه زبانها هم این واژهی آلوده به زهر مردسالاری وجود داشته یا دارد. در زبان فرانسوی چنین زنانی با عنوان مادموازل خطاب میشدهاند، در زبان انگلیسی میس، در زبان ایتالیایی بونو سرا، در اسپانیایی سنیوریتا، در سوئدی فروکن.
اولین کشوری که در راه حذف این واژه جنسیتزده و تحقیرآمیز در خطابکردن زنان ازدواج نکرده گام برداشت آلمان بود. روز ۱۶ فوریه امسال، ۵۰ سال از تصمیم دولت به ممنوعیت کاربرد این عنوان در مکاتبات و مراوادت آلمان اداری گذشت.
معادل واژه دوشیزه در زبان آلمانی، یعنی فرولاین (Fräulein) در ابتدای قرن بیستم برای زن ازدواج نکرده، شاغل و دارای دستمزد نازل به کار برده میشد. فرولاین یا منشی بود یا کلفت آشپزخانه، یا در ادارت شغل نازلی داشت. وقتی که یک فرولاین ازدواج میکرد عنوان فراو (Frau) یا خانم برای او به کار برده میشد و دوره اشتغالش هم پایان مییافت، چرا که سنت این بود که تنها نانآور خانه مرد است یا مرد اصولا به او اجازه کار نمیداد.
ولی پس از جنگ جهانی دوم که مردان بسیاری در جبههها کشته شده بودند، شمار زیادی از زنان بودند که نه ازدواج کرده بودند و نه مادر بودند. و از همین دوران شکایتهای زنان برای حذف عنوان دوشیزه یا فرولاین در عرصه عمومی بالا گرفت؛ شکایتهایی که اکثر آنها به دائره امور زنان در وزارت کشور میرسید و حرفشان هم این بود که نمیخواهند دوشیزه خطاب شوند.
در این نامهها که حالا در آرشیو دولتی آلمان در شهر کوبلنتس جمعآوری شدهاند از قول یک زن میخوانیم: «من نمیخواهم یک دوشیزه پیر باشم، بلکه میخواهم همچون زنی به من نگریسته شود که در میانه زندگی ایستاده است و دستیار خرید بالاپوش زنان در یک کنسرن بزرگ است.» یا یکی دیگر نوشته بود: «دوشیزه در امور تجاری و حمل و نقل معمولا مورد تمسخر و تحقیر است و باید بایستد که اول کار مردان و زنان متاهل راه بیفتد».
معافیت مردان از یک تبعیض
فرولاین (Fräulein) واژهای است متشکل از فراو (Frau) به معنای زن و پسوند لاین (lein) به معنای کوچک. و این اولین عامل آزاردهنده و زنستیزانه در نامیدن زنان ازدواجنکرده بود. انتقاد اساسی دوم این بود که واژه مشابهای برای مردان وجود نداشت و مردان اعم از ازدواجکرده و نکرده با عنوان هر (Herr) یا آقا خطاب میشدند. زن اما با نوع کلمهای که برایش به کار برده میشد و تعیینگر ازدواج یا عدم ازدواج او با یک مرد بود عملا بخشی از حقوق و حریم فردی خود را از دست میداد و نوع نسبتاش با مرد تعیینکننده عنوانی بود که در جامعه بر او نهاده میشد.
به سخن دیگر، عنوان فرولاین (دوشیزه)، مسئلهای که به حقوق و حیطه شخصی او برمیگشت (ازدواج کرده یا نکرده) عملا در جامعه جار زده میشد، در حالی که مردان مشمول چنین تضییع حقوق و چنین گیر و گرفتهایی نبودند.
در نتیجه فشارها و اعتراضها و به خصوص بالاگرفتن جنبش دانشجویی گسترده در اروپا که حذف و نفی کلیشههای جنسیتی یکی از مطالبات آن بود، نهایتا دولت در ۱۶ فوریه ۱۹۷۱ بخشنامهای را تصویب کرد که به موجب آن میبایست در ادارات برای زنان به سن بلوغ رسیده و ازدواج نکرده هم عنوان فراو (Frau) به کار برده شود و لفظ تحقیرآمیز فرولاین (Fräulein) کنار گذاشته شود.
اما این بخشنامه نیز پس از چندی آماج انتقاد قرار گرفت، چرا که مامور دولت از کجا میتوانست تشخیص بدهد که زن ازدواجنکرده بالغ است یا نیست. تاکید مخالفان این بود که کلا این واژه باری ضدزن و حاوی تبعیض دارد. این گونه بود که نهایتا در اواسط دهه هفتاد کلا دولت استفاده از واژه فرولاین را در همه مکاتبات و مراودات اداری ممنوع کرد و حالا به همه زنان آلمان عنوان فراو (Frau) یا خانم اطلاق میشود.
فرانسه برای افتادن در این راه به بیش از ۴۰ سال دیگر زمان نیاز داشت. نهایتاً در فوریه ۲۰۱۲ این کشورهم تصمیم گرفت عنوان دوشیزه (Mademoiselle) را از زبان و مراودات و مکاتبات اداری حذف کند. این تصمیم حاصل سالها تلاش فعالان حقوق زنان بود که تاکید داشتند زنان نباید برای معرفی خودشان مجبور به توضیح دربارهٔ وضعیت تاهلشان باشند، امری که در مورد مردان صدق نمیکرد و از این قید و بند جنسیتستیز معاف بودند.
علی کریمی و مهدی مهدویکیا دو نامزد انتخابات فدراسیون فوتبال ایران برای تصدی سمت ریاست و معاونت فدراسیون هستند. این دو در بیانیهای مشترک هدف از نامزدی خود در انتخابات فدراسیون را مقابله با فساد و زد وبندها اعلام کردند.
این دو ملیپوش سابق فوتبال ایران نوشتهاند: «معتقدیم این فوتبال باید عاری از فساد و کاملا پاک و شفاف باشد. فوتبال برای ما و خیلی از پیشکسوتان، خط قرمز است پس نباید فوتبال قربانی زد و بندهای ناسالم شود.»
آنها میگویند: جايی برای ارايه گزارش دروغين وجود ندارد و نمیتوان با آمار نادرست باشگاههايمان را به سازمان داخلی و خارجی درآمدزا معرفی كنيم درحالی كه اين فوتبال چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی كاملا ورشكسته است.
متن کامل بیانیه این دو ملیپوش سابق فوتبال ایران به این شرح است:
«بدون تعارف میخواهیم برخی مسائل فوتبال ایران را با مردم سرزمینمان، از هواداران و عاشقان فوتبالی و پیشکسوتان و رسانهها گرفته تا مدیران فوتبالی اعم از روسای هیاتها و مدیران باشگاهها در میان بگذاریم. با این که در هفتههای گذشته غم از دست دادن دوستان عزیزمان مهرداد میناوند و علی انصاریان قلب ما را شکست و دل ما، خانوادههایشان و هواداران قدرشناس فوتبال را به درد آورد، اما ما را در تصمیمان برای ورود به عرصه مدیریت فوتبال و کمک به آینده پرطرفدارترین ورزش ایران مصممتر از قبل کرده است.
علی کریمی و مهدی مهدویکیا مانند خیلی از پیشکسوتان فوتبالی که سالها با گوشت و پوست واستخوانشان فوتبال را لمس کردهاند، خیلی خوب میدانیم که فوتبال از معدود دلخوشیهای مردم این مرز و بوم است؛ مردمانی که با افتخارآفرینی و موفقیتهای فوتبالی اشک شوق میریزند و در شکستها و ناکامیها روزها افسرده و سرخورده میشوند و ما اهالی فوتبال، سالها این غمها و شادیها را از نزدیک شاهد بودهایم و در کنار مردم خندیدیم و اشک ریختهایم. امثال مهدویکیا و کریمیها اعتبارشان را از لطف و محبت همین مردم به دست آوردهاند و یقینا به خاطر همین لطف مردم بود که بعد از تغییرات اساسی در اساسنامه فدراسیون و فرصتی که فراهم شد تا فوتبالیها هم وارد انتخابات فوتبال شوند، ما نیز مجاب شدیم تا وارد انتخابات ۱۰ اسفند شویم.
از معادلات پشت پرده کاملا آگاهیم اما داوطلب شدیم تا ثابت کنیم انتقادات چند سال گذشته فقط شعار نبوده و با کسی هم حب و بغض شخصی نداریم بلکه معتقدیم این فوتبال باید عاری از فساد و کاملا پاک و شفاف باشد. فوتبال برای ما و خیلی از پیشکسوتان، خط قرمز است پس نباید فوتبال قربانی زد و بندهای ناسالم شود، زد و بندهایی که در آن حق داوران، بانوان، پیشکسوتان، هواداران و استعدادهای ناب و… نادیده گرفته و فقط عدهای خاص و بعضا چهرههای غیرفوتبالی از آن بهرهمند شوند.
پس ثبت نام کردیم تا بلکه بتوانیم از انتقادهایمان دفاع کنیم و ثابت کنیم نقدهای ما صرفا حرف نیست و حالا که آمدهایم شعارمان خیلی واضح و روشن: فوتبال پاک و مبارزه علیه فساد فوتبالی، است. این شعار هیچ تضادی با رایزنی و گفتوگو با افراد سالم و دلسوز ندارد چرا که همچنان معتقدیم در این فوتبال ورشکسته با بدهیهای میلیون دلاری، هستند افرادی که خون دل فوتبال را میخورند تا بلکه بتوانند این کشتی به گل نشسته را نجات دهند.
برای ما مسیر و نقشه راه با تدوین یک برنامه استراتژیک و مدون مشخص است، برنامهای که به کمک افراد متخصص در حوزههای اقتصادی، حقوقی، امور مربوط به داوری و مسائل بینالمللی و… آماده شده تا هر مدیری که توان حرکت را در چارچوب برنامه تدوینشده داشته باشد، ما را همراهی کند. برنامههایی که تمامی فعالیتهایش شفاف و روشن است، مسیری که فرد ناسالم نمیتواند همراهش باشد و مدیر سالم قادر خواهد بود تا خط پایان ما را همراهی کند. بنابراین مقابل هیچ فرد یا هیاتی گارد بسته نداشته و نداریم مگر این که فردی علاقهای به همراهی در این برنامه شفاف نداشته باشد.
در این برنامه جایی برای ارائه گزارش دروغین وجود ندارد و نمیتوان با آمار نادرست باشگاههایمان را به سازمان داخلی و خارجی درآمدزا معرفی کنیم در حالی که این فوتبال چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی کاملا ورشکسته است. در این برنامه استراتژیک توسعه فوتبال از پایه تا ردههای بالا در اولویت قرار دارد، به مسائل فوتبال بانوان ریشهای توجه شده و برای داوران مصونیت و استقلال بیشتری در نظر گرفته شده است.
پاکسازی فوتبال صرفا یک شعار نیست بلکه برای ما یک هدف است، هدفی که با زد و بندهای همیشگی محقق نخواهد شد، چون معتقدیم سرانجام زد و بندهای نادرست ختم میشود به قرارداد ننگین با ویلموتس، شعار و عوام فریبی به استفاده از VAR و سوءاستفاده از احساسات هواداران، هدیه دادن پستهای مختلف به دوستان، وضعیت مبهم و دردآور فوتبال بانوان، مشکلات فراوان ورزشگاهها، بدهیهای کلان و صدها معضل دیگر. با کریمی و مهدوی کیا یا بدون ما، امیدواریم در انتخابات ۱۰ اسفند فضا همانی نباشد که سالها فوتبال ایران از آن لطمه خورده و در کنار ۸۵ میلیون جمعیت فقط عدهای خاص از آن بهره بردهاند و فوتبال هم قربانی شعارهای بیپایه و اساس شده است.
سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد میگوید حشدالشعبی و ایران، بیثبات کننده این کشور هستند. او خواستار مقابله با دخالتهای ایران قبل از انتخابات عراق در ماه اکتبر ۲۰۲۱ شد.
ریچارد میلز روز سهشنبه در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد که با موضوع عراق برگزار شد، افزود: دولت بایدن از مشارکت استراتژیک با یک عراق پایدار و دموکراتیک حمایت میکند.
وی ادامه داد: دولت آمریکا یک شریک ثابت و قابلاعتماد خواهد بود که از اقدامات ضد فساد و اصلاحات اقتصادی عراق پشتیبانی، روابط منطقهای را تقویت و ناقضان حقوق بشر را پاسخگو میکند.
سرپرست نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد اضافه کرد: «دولتی که کمکهای بشردوستانه ارائه میدهد، از تلاش برای کنترل شبهنظامیان و کنترل فعالیتهای بیثباتساز ایران پشتیبانی و نیروهای ضد تروریسم عراق را مشاوره و کمک میکند.»
میلز در ادامه اظهارات خود گفت: «از جمله اولویتهای اصلی ایالات متحده، جلوگیری از تجدید حیات داعش و تلاش در جهت ثبات عراق است و به عراق کمک خواهد کرد تا حاکمیت خود را در برابر دشمنان، در داخل و خارج از کشور حفظ کند.»
وی تصریح کرد: «برای ایالات متحده، این به معنای حمایت از تلاشهای عراق برای برگزاری انتخابات معتبر، فراگیر و مسالمتآمیز است. اداره انتخابات عراق و پرسنل امنیتی آن، باید از نزدیک برای برنامهریزی و هماهنگی در مورد تأمین امنیت انتخابات همکاری کنند و این کار باید بلافاصله در کنار سایر آمادگیها برای روند انتخابات آغاز شود.»
این دیپلمات آمریکایی در توصیف فضای مناسب برای برگزاری انتخابات گفت: «یک فضای مناسب به این معنی است که ما باید به شبهنظامیان مورد حمایت ایران و فعالیتهای بیثبات کننده ایران در عراق و همچنین عناصر باقیمانده داعش بپردازیم.»
میلز یکی از بزرگترین موانع برای ایجاد فضای مساعد جهت برگزاری انتخابات معتبر، مسالمتآمیز و فراگیر در عراق حضور شبهنظامیان مسلح، افراطگراهای خشن و سوءاستفادهگران دانست.
میلز تاکید کرد: «این گروهها اعتماد عمومی به دولت و انتخابات اکتبر ۲۰۲۱ را تضعیف میکنند. آنها شهروندان عراقی را میکشند و عراق را از مزایای اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی که به شدت به آن نیاز دارد محروم میکنند. هیچکس ایمن نیست.»
این مقام آمریکایی اظهار کرد: «آنها همچنین به کاروانهای سازمان ملل حمله کردهاند و هم پرسنل دیپلماتیک و هم سازمانهای غیردولتی را که قصد کمک به عراق و عراقیها دارند، هدف قرار دادهاند.»
وی به حمله راکتی روز گذشته به اربیل عراق هم اشاره کرد که در جریان آن یک پیمانکار غیرنظامی و چند نیروی آمریکایی زخمی شدهاند، اظهار کرد: «همانطور که بلینکن وزیر خارجه گفت، ایالات متحده از حمله موشکی به اقلیم کردستان عراق خشمگین است.»
سرپرست نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد همچنین بهبود واقعی در عراق را به معنای اصلاحات واقعی برای پایان دادن به فساد برشمرد و گفت: «تلاشهای اصلاحات اقتصادی تنها با اقدامات مشخص از جمله تأسیس کمیته دائمی برای بررسی فساد، تقویت خواهد شد.»
میلز خاطرنشان کرد: «فساد بومی شده، پیشرفت اقتصادی و همچنین اعتماد به نهادهای سیاسی را ضعیف میکند.»
منابع: ایرنا، فارس
مقامات اربیل به صورت تلویحی اعلام کردند که حمله موشکی شب گذشته به فرودگاه بینالمللی این شهر توسط گروههای متعلق به شبهنظامیان حشدالشعبی نزدیک به ایران انجام شده است.
فرودگاه بینالمللی اربیل که سربازان آمریکایی نیز در آنجا حضور دارند، طی پنج ماه اخیر برای دومین بار از جنوب شرقی موصل که هرچند تحت کنترل دولت مرکزی عراق است اما عناصر متعلق به گروه حشدالشعبی نزدیک به ایران نیز در این منطقه حضور دارند، مورد حمله موشکی قرار گرفت.
هنوز جزئیات بیشتر و اطلاعات مشخص درباره عاملان این حمله در دست نیست اما نچیروان بارزانی، رئیس اداره محلی اقلیم کرد شمال عراق تلویحا گفت که حمله مذکور توسط گروههای متعلق به شبهنظامیان حشدالشعبی ترتیب داده شدهاست.
از سوی دیگر محمود محمد، سخنگوی حزب دموکرات کردستان عراق (KDP) به رهبری مسعود بارزانی با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد: «گروهی غیرقانونی، از خود بیخود شده که از امتیاز و امکانات حشدالشعبی سوء استفاده کرده و زیر چتر آن قرار گرفته برای برهم زدن ثبات منطقه کردستان بزدلانه به مرکز شهر اربیل تعدادی راکت پرتاب کرد.»
وی ضمن محکوم کردن این حمله، از دولت مرکزی عراق، نیروهای ائتلاف بینالمللی و آمریکا خواست تا این حادثه را محکوم و هرچه سریعتر تحقیقات خود را آغاز کنند.
در حمله شب گذشته به فرودگاه بینالمللی اربیل یک نفر کشته و ۹ نفر دیگر زخمی شدند. واین ماروتو، سخنگوی ائتلاف بینالمللی ضد داعش امروز در توییتی اعلام کرد: براساس اطلاعات جدید درباره حمله به فرودگاه اربیل عراق، ۱۴ راکت از نوع ۱۰۷ میلی متری شب گذشته به این فرودگاه شلیک شد.
سخنگوی ائتلاف بینالمللی ضد داعش افزود: در این حمله یک نفر کشته و ۸ نفر از پیمانکاران غیرنظامی و یک سرباز آمریکایی نیز زخمی شدهاند. او همچنین گفت: دولت محلی اقلیم کردستان عراق رهبری تحقیقات را برعهده دارد و اطلاعات بیشتری را ارایه خواهد کرد.
گروهی موسوم به «سرایا اولیاء الدم»، مسئولیت حمله راکتی به فرودگاه بین المللی اربیل و اطراف آن در اقلیم کردستان عراق را برعهده گرفت. این گروه با انتشار بیانیهای در صفحه فیسبوک خود گفت که نیروهای سرایا اولیاء الدم دوشنبه توانستند یک عملیات ویژه علیه اشغالگری امریکا در شمال عراق انجام دهند و با فاصله ۷ کیلومتری به پایگاه الحریر نزدیک شوند.
این گروه همچنین عنوان کرد که با ۲۴ راکت اهدافی را هدف قرار دادند که این حملات با دقت به اهداف اصابت کرد و سامانه پدافندی امریکا و پرتابه های امریکا نتوانستند، راکت ها را منهدم کنند.
ایران: تلاش مشکوک برای انتساب حملات اربیل به ایران شدیدا محکوم است
«سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در پی اخبار منتشر شده در خصوص حادثه شب گذشته اربیل و برخی شایعات مشکوک در این ارتباط اظهار داشت: ضمن اینکه این شایعات قویا رد میشود، تلاش مشکوک برای انتساب آن به ایران نیز شدیدا محکوم است.
خطیبزاده در ادامه تاکید کرد: ایران، ثبات و امنیت عراق را یک امر کلیدی برای منطقه و همسایگان دانسته و هرگونه اقداماتی که برهم زننده نظم و آرامش در این کشور راست را مردود میشمارد.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی با مشکوک توصیف کردن این قبیل اقدامات از دولت عراق خواست نسبت به پیگیری و برخورد با عاملان این اقدامات دستورات لازم را صادر کند.
پلاسخرت: حمله به اربیل، تلاشی برای دامن زدن به تنشها بود
«جنین هنیس پلاسخرت»، نماینده سازمان ملل متحد در عراق امروز سه شنبه حمله به اربیل را تلاشی برای دامن زدن به تنش ها دانست.
وی در گزارش خود درباره اوضاع عراق در شورای امنیت سازمان ملل، حمله راکتی به اربیل را تلاشی برای دامن زدن به تنش ها دانست و مجددا تاکید کرد که رابطه بین بغداد و اربیل با ثبات است.
پلاسخرت افزود که سران عراق به حفظ روابط باز با سایر کشورها در راستای خدمت به سیاست خارجی خود ادامه می دهند.
نماینده سازمان ملل در عراق اشاره کرد که فراکسیون های سیاسی به وضوح بر اهمیت اجرای انتخابات زودهنگام تاکید کردند.
وی همچنین تصریح کرد که دولت عراق در حال ستن اردوگاه های آوارگان است.
وزیر دفاع امریکا: متعهد به حمایت از عراق برای دفاع از حاکمیتش هستیم
«لوید آستین»، وزیر دفاع امریکا تاکید کرد که امریکا به حمایت از تلاش های عراق برای دفاع از حاکمیت خود پایبند است.
وی در تماس تلفنی با «جمعه عناد سعدون»، وزیر دفاع عراق در پی حمله راکتی شب گذشته به اربیل در اقلیم کردستان عراق تاکید کرد که امریکا به حمایت از تلاش های عراق برای دفاع از حاکمیت خود پایبند است.
از طرفی دیگر «جین بساکی»، سخنگوی کاخ سفید نیز گفت دولت امریکا در حال بررسی شرایط و ابهامات حمله راکتی به فرودگاه اربیل است.
وی در کنفرانسی مطبوعاتی تصریح کرد که امریکا عامل حمله به اربیل را مشخص نکرده است و در حال بررسی شرایط و ابهامات این حمله است و همواره دیپلماسی را اولویت خود قرار می دهد.
بساکی افزود کاخ سفید از این حمله که منجر به کشته شدن یک پیمانکار و مجروح شدن ۵ امریکایی شده، خشمگین است.
سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز گفت که امریکا می خواهد بداند چه اتفاقی در اربیل رخ داده است و حق پاسخ به این حمله را در زمان و مکانی که خود انتخاب می کند، محفوظ می دارد.
وی افزود که امریکا در مراحل اولیه تحقیقات درخصوص حمله راکتی اربیل است و امکان پیش بینی وقایع را ندارد.
منابع: میدلایست نبوز، آناتولی
بهنام محجوبی، درویش گنابادی زندانی چهار روز پس از انتقال به بیمارستان لقمان، امروز سهشنبه ۲۸ بهمنماه ۱۳۹۹، درگذشت.
«ابراهیم اللهبخشی»، از دوستان بهنام محجوبی، خبر داد که این درویش زندانی، سه روز پس از انتقال از زندان اوین به بیمارستان لقمان جان خود را از دست داده است. او در حساب توییترش نوشت: « بهنامم آزاد شد.»
پوریا نوری از دیگر دراویش گنابادی با تایید این خبر به بخشی از نامه سرگشاده بهنام درباره آنچه در بیمارستان روانپزشکی امین آباد بر سرش آمده بود اشاره کرده و نوشته است: «من را به شکل صلیب به تخت بستند. آمپول و قرص میدادند، روی من ادرار میکردند و کارهای خلافی که رویم نمیشود بگویم. به من گفتند باید به حمام بروی. اما همه را لخت کردند و مسخرهبازی درمیآوردند. من در امین آباد افول انسانیت را دیدم.»
سایت ایران اینترنشنال در یک گزارش اختصاصی به نقل از یک منبع مطلع نوشته بود که مسئولان بهداری زندان اوین با خودداری از اعزام فوری بهنام محجوبی، درویش محبوس در این زندان، عامدانه جان او را به خطر انداختهاند: «بهنام در یک فاصله زمانی کوتاه دو بار دچار حمله عصبی شد، اما مسئولین بهداری هر دو بار با خودداری از معاینه و اعزام او به خارج از زندان، او را به بند باز گردانند.»
بهنام محجوبی روز شنبه ۲۵ بهمنماه در پی مسمومیت دارویی از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده بود. آقای محجوبی در حالی از خردادماه امسال دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکرد که او تحت نظر روانپزشک قرار داشت و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای وی داده بود.
شب گذشته که پزشک با دستور قضایی به بستگان آقای محجوبی گفته، سطح هوشیاری او ۳ بوده و تنها با دستگاه قادر به تنفس است. او در ادامه افزوده بود: “کادر بیمارستان همه تلاش خود را انجام داده و برگشتن بهنام فقط با معجزه امکانپذبر است.” گفتنی است که سطح هوشیاری طبیعی انسان ۱۵ است.
پیشتر یک منبع نزدیک به خانواده آقای محجوبی در خصوص آخرین وضعیت وی به خبرگزاری هرانا گفت: «آقای محجوبی جمعه شب به بهداری منتقل شد اما به دلیل نبود پزشک به او داروی خواب آور داده شد، امری که منجر به وخامت حال و کاهش سطح هشیاری وی شد و نهایتا روز یکشنبه یکی از ماموران زندان اوین، در بیمارستان به خانواده وی گفته است سطح هوشیاری آقای محجوبی به شدت پایین آمده و به کما رفتهاند.»
گفته میشود بنا بر صدور قرار تعویق اجرای حکم آقای محجوبی، محمدی، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی برای این زندانی قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادره کرده و ایشان جهت آزادی و رسیدگی مناسب پزشکی در انتظار تودیع قرار بود.
شب گذشته باوجود درخواستهای مکرر بتول حسینی مادر بهنام محجوبی و پیگری های انجام شده توسط فعالان مدنی، برای ملاقات مادر محجوبی با پسرش بر روی تخت بیمارستان، به مادر او اجازه ملاقات داده نشد.
بهنام محجوبی در زمستان ۹۶ در جریان حوادث گلستان هفتم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۲۷ مردادماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق ارتباط گیری با سایرین و فراهم ساختن تجمع غیرقانونی” به به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از عضویت در احزاب، گروه ها و دسته جات سیاسی یا اجتماعی محکوم شد.
آقای محجوبی در تاریخ ۳۱ خرداد ۹۹ پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد. بازداشت وی در حالی بود که این درویش گنابادی تحت نظر روانپزشک قرار داشت و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای وی داده بود.
بهنام محجوبی طی این هشت ماهی که در زندان بود چندین بار دست به اعتصاب غذا زده بود. او، عدم تحویل داروهای مخصوص بیماریاش در زمان مقرر را از دلایل این اعتصابها عنوان کرده بود.
بهنام محجوبی، فرزند علی و متولد ۱۳۶۶ بود.
منابع: هرانا، ایرانوایر، ایران اینترنشنال
روزنامه ایران
«دخترها به ظاهر داشتند بازی میکردند. یکیشان پاهای عروسک را گرفته بود و آن یکی دستهایش را. عروسک را افقی پیش میبردند. سرهایشان را پایین انداخته و ساکت بودند. پرسیدم دارید چی بازی میکنید بچهها؟ یکی از دخترها گفت: این عروسک کرونا گرفته و دیگر نشد کاری برایش بکنیم. حالش خیلی بد بود و مُرد. داریم میبریم خاکش کنیم. جوابشان شوکهام کرد. هیچ وقت فکر نمیکردم بچههای به این سن فکرشان آن قدر درگیر مرگ شود.»
مرد این را میگوید و ادامه میدهد: «این روزها آن قدر خبر مرگ میشنویم که روی خودمان هم اثر منفی گذاشته، چه برسد به بچهها.»
مادری که این روزها بهشدت نگران وضعیت روحی پسرش است، میگوید: «پسر من کلاً از کرونا خیلی میترسید و نگران بود. بعد از شنیدن خبر فوت علی انصاریان اما واقعاً به هم ریخت. آن قدر تأثیر بدی رویش گذاشت که تمام بدنش از اضطراب کهیر زد. این برای یک پسربچه ۱۲ ساله خیلی ناراحتکننده است. پسرم مثل خیلی از پسربچههای دیگر به فوتبال علاقهمند است و مرگ فوتبالیست معروف به دلیل کرونا مسلماً خیلی ناراحتش کرده، مثل خیلیهای دیگر اما ناراحتیاش دیگر عادی نیست و نوعی اضطراب شدید است که آثار جسمی هم پیدا کرده. دائم از مرگ حرف میزند.»
مادری دیگر میگوید: «دختر من ۱۰ ساله است. روزی که آقای انصاریان فوت کرد تا شب گریه کرد و با گریه خوابید. فکر میکنم بیشتر از ترسش بود چون خیلی نگران من و پدرش است و میترسد اتفاقی برای ما بیفتد. یک بار گفت اگر شما بمیرید، من را به پرورشگاه میبرند یا خاله نگهم میدارد؟ آن قدر به خاطر این سؤالهایش متأثر شدم که تصمیم گرفتم استعفا بدهم اما هزینه زندگی هم بالاست و نمیشود به این راحتی چنین تصمیمی گرفت. یک مدت بهتر شده بود اما الان دوباره با شنیدن این اخبار مرگ مضطرب شده و باز هم سؤالات زیادی درباره مرگ میپرسد. حتی اگر او را از اخبار دور نگه دارم باز هم از همکلاسیهایش که در فضای واتس اپ با هم ارتباط دارند درباره این مسائل میشنود.»
مادر یکی دیگر از دانشآموزان هم به نکته تأمل برانگیزی اشاره میکند: «من حرفهایی از پسر ۱۱ سالهام شنیدم که خیلی ذهنم را مشغول کرده است. چند روز پیش گفت مامان من فکر میکنم مردن بد نیست. پرسیدم چطور؟ گفت وقتی آدم میمیرد همه مردم عکسهایش را توی پروفایلشان میگذارند و برایش گریه میکنند. کلیپ هم درست میکنند و رویش آهنگ میگذارند. این حرفهایش خیلی نگرانم کرد. میترسم توی خانه تنهایش بگذارم چون بچه در این سن تصور درستی از اتفاقات ندارد و ممکن است کار خطرناکی بکند.»
دکتر سهیل رحیمی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در پاسخ به این نگرانیها این طور میگوید: «کودکان را میتوانیم از دیدگاه رشد تفکری و شناختیشان در حوزه آگاهی از مرگ در سه دسته سنی طبقهبندی کنیم. دسته اول ۳ تا ۵ سالگی، دسته دوم ۵ تا ۹ سالگی و دسته سوم ۹ تا ۱۰، ۱۱ سالگی است. برای این که بتوانیم مفهوم مرگ را درک کنیم، باید بفهمیم که آگاهی از مرگ مبتنی بر ۵ مفهوم اساسی است. یکی تداوم، یعنی وقتی موجود زنده میمیرد و دیگر نمیتوان او را به زندگی برگرداند. دوم اجتنابناپذیری، یعنی همه موجودات زنده سرانجام میمیرند. سوم حرکت، یعنی حرکت همه اندامهای بدن هنگام مرگ متوقف میشود. چهارم قابلیت کاربردی، یعنی مرگ فقط برای موجودات زنده کاربرد دارد و آخرین مفهوم هم علیت است یعنی مرگ به علت از کار افتادن عملکرد بدن رخ میدهد.
حالا باید ببینیم کودکان در این سه رده سنی چگونه به این ۵ مفهوم نگاه میکنند. در سن ۳ تا ۵ سالگی بچهها درباره مرگ کنجکاو هستند اما آن را موقتی و برگشتپذیر میدانند. حتی ممکن است تصور کنند که بعضی افراد اصلاً نمیمیرند یا تصور کنند اگر کسی مرده، بچهها باعث شدهاند او بمیرد. مثلاً فکر کنند پدربزرگ مرد چون با من خیلی بدوبدو میکرد اما پدربزرگ برمیگردد. در سن ۵ تا ۹ سالگی کودک به این درک میرسد که مرگ برگشت ناپذیر و دائمی است. او بهتدریج میفهمد که خود بچهها هم میتوانند بمیرند اما الزامی برای مردن ندارند. در سن ۹ تا ۱۰ سالگی کودک متوجه میشود که مرگ اجتنابناپذیر و همگانی است و حتی به این فکر میکند که مرگ چطور میتواند به خودشان و خانوادهشان دستاندازی کند. حتی ممکن است کودکان در این سن خواب مرگ را ببینند و در مواجهه با مرگ دیگران احساس خشم و گناه کنند و سوگواریهای شدید از خودشان نشان دهند. معمولاً نوجوانان مرگ را اتفاقی میدانند که برای دیگران رخ میدهد و احساس نامیرایی در آنها وجود دارد چون درکشان از مرگ محدود است و مرگ را برای دیگران میبینند؛ مگر این که از نزدیک در مواجهه با مرگ باشند مثل کودکان و نوجوانان مناطق جنگی.
وقتی کودک یا نوجوان با مرگ روبهرو میشود، آیا دچار سوگ میشود؟ بله. سوگ یعنی کنار آمدن با مرگ افراد عزیز و سه وجه اجتناب، مواجهه و سازگاری دارد. جلوههای سوگ در کودکان در هر رده سنی متفاوت است و در بچههای دبستانی ممکن است حتی به افت تحصیلی منجر شود و در نوجوانی ممکن است در شکل آسیبزدن به خود بروز کند. در برابر این سوگ راهکار اساسی بالابردن آگاهی کودکان است که متناسب با سن شان باید باشد. مثلاً برای کودکان پیشدبستانی و دبستانی اگر راجع به کارکردهای اندامهای بدن توضیحاتی بدهیم و آنها متوجه شوند که موجودات به دو گروه زنده و غیر زنده طبقهبندی میشوند، کمک میکند با پدیده مرگ راحتتر کنار بیایند یا جلوههای مرگ را برای آنها به تصویر بکشیم مثلاً گیاهی که خشکشده یا ماهی قرمزی که مرده. میتوانیم ماهی را در دستمال کاغذی قرار دهیم و آن را دفن کنیم تا آیین خاکسپاری را یاد بگیرد. از گفتن واژههایی که کودک را گیج میکند باید خودداری کنیم و نگوییم طرف به سفری طولانی رفته. درباره نوجوانان قضیه کمی متفاوت است و چون مرگ را نزدیک به خودش نمیبیند، جذب جلوههای رمانتیک مرگ میشود. گاهی حتی عاشق مرگ میشوند که خودش خطرناک است. پس باید کمک کنیم که نوجوان به هویت دست پیدا کند تا این تصور از بین برود. با نوجوان درباره مرگ صحبت کنید تا برداشتهایش را تصحیح کند.»
دکتر رحیمی چند راهکار در مقابل سؤالات کودکان درباره مرگ دارد: «اول این که نسبت به واکنشهای غیر کلامی کودکمان هوشیار باشیم. موضوع را از طریق همدلی با کودک و نوجوان مطرح کنیم. دوم، با درایت گوش کنیم و به احساسات نهفته در کلام او توجه کنیم. گاهی بزرگسالان فقط وانمود میکنند که گوش میدهند در نتیجه کودک یا نوجوان احساس میکند به او بیتفاوت هستید. سوم، به احساسات کودک و نوجوان توجه کنید و به او اطلاعات واقعی و صادقانه با زبان قابل فهم بدهیم.
نکته مهم دیگر این است که حتیالامکان اخبار ناگوار و مرگ و میر را کمتر به اطلاع کودکان و نوجوانان برسانیم. در شرایط حاضر و با توجه به مسأله کووید، ما خیلی راحت اخبار ناگوار را پخش میکنیم و کودکان را در مقابل آن بیدفاع میگذاریم و متوجه نیستیم چه آسیبی به آنها میزند. حتی وقتی برخی مرگها را بسیار بزرگ نشان میدهیم، همان احساس رمانتیک بودن مرگ را میدهیم و باعث میشویم گاهی نوجوان دست به رفتارهای آسیبزای عمدی بزند چون در جامعهای هستیم که هویت یک چالش بزرگ برای ما شده. وقتی الگویی مناسب برای نوجوان تعریف نمیشود، آن وقت است که یک فرد متوفی و مراسم او تبدیل به یک الگو برای نوجوان میشود و این بسیار خطرناک است. اینجا تفاوت الگو و اسطوره مطرح است.
اسطوره دست یافتنی نیست و نمیتواند الگو باشد. ما باید به کودک و نوجوان اجازه بدهیم آن فقدان را مطرح کند و ما هم به او گوش کنیم و در موقعیتهای مناسب تلاش کنیم مشغولیتهایی برای کودک و نوجوانمان ایجاد کنیم که فکرش دائم مشغول مرگ نباشد. ما برنامهای آموزشی بهنام آموزش مرگ داریم که مهارتهایی را در کودکان و نوجوانان درباره مرگ ایجاد میکند و اضطراب مرگ را در آنها کاهش میدهد. مربیان آگاه باید در این کار به خدمت گرفته شوند.
در نهایت باز تأکید میکنم که کودکان را باید از اخبار ناگوار دور نگه داشت که این وظیفه رسانه ملی است که اخبار ناگوار را کمتر بیان کند و والدین هم با حساسیت بیشتر تلاش کنند که پدیده مرگ را به زبان ساده و قابل فهم برای کودک و نوجوان با بهرهگیری از نظرات روانشناسان مجرب در این حوزه شرح و بسط دهند و آسیبها را به حداقل برسانند.»
«وین مورتو» سخنگوی نیروهای امریکایی در ائتلاف بینالمللی، در تازه ترین آمار ارائه شده درباره حادثه حمله راکتی در اربیل، از زخمی شدن ۹ تن در این حادثه خبر داد.
او گفت که در این حادثه ۱۴ راکت ۱۰۷ میلی متری شلیک شده که ۳ راکت آن به پایگاه نظامی برخورد کرده و در آن یک پیمانکار غیر نظامی (غیر امریکایی) جان باخته و ۹ تن که ۸ تن از آنها نیروی پیمانکار هستند زخمی شدهاند و ۴ مورد موج گرفتگی مغزی بر اثر انفجار ثبت شده است.
مورتو افزوده که درصورت دریافت اطلاعات بیشتر اطلاع رسانی لازم انجام خواهد شد.
او پیش از این آمار زخمی شدگان را ۶ تن اعلام کرده بود.
تاکنون، غیر از رؤسای جمهور و مجلس عراق، چند مقام سیاسی به این حادثه واکنش نشان دادهاند.
«نچیروان بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان عراق، در بیانیه ای ضمن محکوم کردن شدید این حادثه از شورای امنیت و سازمان ملل خواست که این حملات را جدی بگیرند و برای «پایان تهدیدها علیه ملت کرد از طریق وادار کردن دولت مرکزی عراق به اجرای ماده ۱۴۰ قانون اساسی» اقدام کنند.
او از فرمانده کل نیروهای مسلح عراق و فرمانده نیروهای ائتلاف نیز خواست که سازوکار هماهنگی با اقلیم کردستان برای تحقیق و هماهنگی میان نیروهای پیشمرگه و آسایش و نیروهای دستگاه های امنیتی عراق و ائتلاف بین المللی را اجرایی کنند.
بارزانی «عدم هماهنگی و وجود گروه ها و دسته های مسلح خارج از چارچوب حکومت مرکزی» را «عامل ایجاد تنش در منطقه و تهدید مداوم اقلیم کردستان» دانسته است.
او از نخست وزیر عراق خواست که کمیته تحقیقاتی مشترک به صورت فوری برای شناسایی عاملان این جنایت و برخورد قاطع با آنان تشکیل دهد.
بلینکن: از مسببان حمله به اربیل حسابکشی خواهیم کرد
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای ضمن محکوم کردن حمله به یک پایگاه آمریکایی در اربیل اعلام کرد، واشنگتن از مسسبان این حمله حسابکشی خواهد کرد.
«آنتونی بلینکن» ادامه داد: «گزارشهای اولیه نشان میدهند که در این حملات یک پیمانکار غیرنظامی کشته و چند تن از اعضای ائتلاف (به رهبری آمریکا) شامل یک پرسنل نیروهای مسلح و پیمانکاران آمریکایی زخمی شدند».
وزیر خارجه دولت جو بایدن اعلام کرد: «ما به عزیزان پیمانکاری که در این حمله کشته شد و همچنین به مردم بیگناه عراق و خانوادههایشان که از چنین خشونتهای وحشیانه آسیب میبینند، تسلیت میگوییم».
وی افزود: «من با مسرور بارزانی نخستوزیر حکومت منطقهای کردستان برای صحبت درباره این حادثه حرف زدهام و بر حمایتمان برای تلاشها به منظور تحقیق و حساب کشی کردن از مسببان این حمله تاکید کردم».
پیش از این، مسرور بارزانی نخستوزیر اقلیم کردستان عراق از تماس تلفنی خود با آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا درباره این حمله خبر داد و گفت که دو طرف برای همکاری نزدیک جهت تحقیق درباره عاملان این حمله توافق کردند.
رئیسجمهور عراق: حمله به اربیل، اقدام تروریستی بود
رئیسجمهور و رئیس پارلمان عراق با تروریستی خواندن عملیات راکتی علیه پایگاه نظامی آمریکا در اربیل، خواستار افزیش تلاشها برای مقابله با اینگونه اقدامات و عاملان آن شدند.
«برهم صالح» رئیسجمهور عراق بامداد سهشنبه به حمله راکتی علیه پایگاه نظامیان آمریکایی در اربیل واکنش نشان داد.
صالح در صفحه توئیتر خود نوشت: «هدف قرار دادن اربیل، که منجر به تلفات شد، نمایانگر تنشزایی خطرناک و اقدام تروریستی مجرمانه است که تلاشهای ما برای حفاظت از امنیت کشورمان و ایمنی شهروندان را هدف قرار داده است».
وی در ادامه توضیح داد: «ما چارهای نداریم جز اینکه تلاشهایمان برای ریشهکن کردن نیروهای تروریسم و اقدامات برای به آشوب کشاندن کشور را بهشدت تقویت کنیم».
رئیسجمهور عراق در پایان این اظهارات تهدیدآمیز خود، افزود: «این نبرد دولت و حاکمیت با تروریسم و بیقانونی است».
«محمد الحلبوسی» رئیس پارلمان عراق نیز با تروریستی خواندن حمله راکتی به پایگاه آمریکایی در اربیل، آن را محکوم کرد.
الحلبوسی نیز در صفحه توئیتر خود نوشت: «ما حمله تروریستی که اربیلِ امن را هدف گرفت، محکوم میکنیم. این اقدام تروریستی مجرمانه نمایانگر تنشزایی خطرناک و هدف قرار داده شدن امنیت کشور است».
وی ادامه داد: «همه باید برای حفظ ثبات و حاکمیت عراق همکاری کرده و مجازات حداکثری بر هرکسی که به امنیت وطن و شهروندانمان دستاندازی میکند، اعمال شود».
«جنین هنیس پلاسخرت»، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور عراق، نیز این «اقدامات شنیع و متهورانه» را خطری جدی برای ثبات عراق دانست و از همه خواست که با خویشتنداری و با همکاری تنگاتنگ بغداد و اربیل عاملان این جنایت را به دست عدالت بسپرند.
ائتلاف نصر به ریاست «حیدر العبادی» نیز این حمله را «نقض حاکمیت عراق و حمله به امنیت شهرها و به وحشت انداختن شهروندان» خواند و خواستار تحقیق فوری و شفاف برای شناسایی جانیان شد.
در بیانیه این ائتلاف نسبت به تلاش ها برای «تشویش و متشنج کردن فضای سیاسی کشور» هشدار داده شده است.
«ایاد علاوی»، رئیس ائتلاف الوطنیه، نیز تکرار این گونه حملات را «نقطه سیاه» دیگری خواند که به گفته وی «نشان دهنده حجم دخالت های خارجی در عراق و ناتوانی حکومت از بستن پرونده سلاح بی ضابطه» است.
او ابراز امیدواری کرد که این بار دربرابر این اقدام جنایتکارانه شاهد اقدام عملی و نه اظهارات رسانه ای درباره تشکیل کمیته های تحقیق باشیم.
پیش از این گروهی موسوم به «سرایا اولیاء الدم»، امروز سه شنبه مسئولیت حمله راکتی به فرودگاه بین المللی اربیل و اطراف آن در اقلیم کردستان عراق را برعهده گرفت.
این گروه با انتشار بیانیهای در صفحه فیسبوک خود گفت که نیروهای سرایا اولیاء الدم دوشنبه توانستند یک عملیات ویژه علیه اشغالگری امریکا در شمال عراق انجام دهند و با فاصله ۷ کیلومتری به پایگاه الحریر نزدیک شوند.
این گروه همچنین عنوان کرد که با ۲۴ راکت اهدافی را هدف قرار دادند که این حملات با دقت به اهداف اصابت کرد و سامانه پدافندی امریکا و پرتابه های امریکا نتوانستند، راکت ها را منهدم کنند.
اما برخی منابع امنیتی در اقلیم کردستان عراق اعلام کردند گروه شبهنظامی حشد شعبی نزدیک به حکومت ایران، مسوول حملات موشکی به اطراف فرودگاه اربیل است.
مایکل نایت، تحلیگر «مؤسسهٔ سیاست خاور نزدیک واشنگتن» معتقد است ابعاد این حمله بهشکل نامعمولی وسیع بوده و بهاحتمال بسیار برای کشتن مستشاران و کارکنان آمریکایی و همتایان کُرد آنها طراحی شده است. وی در گفتگو با نیویورک تایمز میافزاید: «این حمله آزمونی است برای دولت تازهٔ بایدن تا ببینند چطور از پس آن بر میآیند.»
ایالات متحده نیروهای خود در عراق را به کمتر از ۲۵۰۰ تن کاهش داده و مقامات آمریکایی گفتهاند نیروهای باقیمانده عموما در پایگاهها مستقر شدهاند تا دفاع از آنها آسانتر شود.
منابع: میدل ایست نیوز، فارس، یورونیوز
شامگاه دوشنبه ۱۵ فوریه دستکم سه راکت کاتیوشا به سوی فرودگاه بینالمللی اربیل در کردستان عراق شلیک شد. گفته میشود دو موشک به فرودگاه اصابت کرده و یک موشک هم در منطقه مسکونی و تجاری نزدیک فرودگاه فرود آمده است.
رخی منابع خبری گفتهاند که یک راکت به داخل پایگاه نظامی «الحریر» آمریکا، یک راکت به نزدیک شرکت مرسدس در نزدیک فرودگاه و سه راکت دیگر به مناطق نزدیک فرودگاه از جمله محله وزیران اصابت کرده و راکتها از نوع کاتیوشا بوده است.
هنوز گزارشی از آمار تلفات و میزان خسارات این حملات منتشر نشده است. برخی منابع از کشته و زخمی شدن چند نفر گزارش دادهاند.
وزارت داخله اقلیم کردستان عراق در بیانیهای درباره حملات راکتی امشب در اربیل نوشت: در ساعت ۹:۳۰ شامگاه دوشنبه ۱۵ فوریه ۲۰۲۱، چند راکت به شهر اربیل و اطراف آن اصابت کرد و راکتها در مواضع مختلفی به زمین نشست، و بنابر آمار اولیه شماری زخمی شدند.
وزارت داخله اقلیم از شهروندان خواست از مناطق هدف قرار داده شده دور شوند و تا زمانی که اطلاعات بیشتر منتشر شود، در منازل بمانند.
«هوشیار زیباری» از مسئولان ارشد حزب دموکرات کردستان عراق نیز دوشنبه شب در توییتی شمار راکت ها را “پنج عدد و از نوع کاتیوشا” عنوان کرد و گفت که این راکت ها “به شهر اربیل و برخی تاسیسات دیپلماتیک و مناطق مسکونی” اصابت کرده است.
خبرنگار آناتولی نیز از محل حادثه گزارش داد موشکی که به بیرون محوطه فرودگاه اصابت کرده، موجب شکسته شدن شیشههای یک مغازه و تخریب دیوار حیاط یک خانه شده است.
خبرگزاری فارس به نقل از ائتلاف بینالمللی ضد داعش در عراق خبر داد که در جریان حمله راکتی به اربیل، حداقل ۷ نفر کشته یا زخمی شدند.
سرهنگ «وین ماروتو» سخنگوی نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا در عراق، در توئیتر نوشت: «گزارشهای اولیه نشان میدهد که حمله غیرمستقیم به نیروهای ائتلاف در اربیل انجام شده است. ۱ پیمانکار کشته شده، ۵ پیمانکار مجروح و ۱ نظامی آمریکایی نیز آسیب دیده است».
رئیسجمهور عراق: حمله به اربیل، اقدام تروریستی بود
رئیسجمهور و رئیس پارلمان عراق با تروریستی خواندن عملیات راکتی علیه پایگاه نظامی آمریکا در اربیل، خواستار افزیش تلاشها برای مقابله با اینگونه اقدامات و عاملان آن شدند.
به گزارش فارس، «برهم صالح» رئیسجمهور عراق بامداد سهشنبه به حمله راکتی علیه پایگاه نظامیان آمریکایی در اربیل واکنش نشان داد.
صالح در صفحه توئیتر خود نوشت: «هدف قرار دادن اربیل، که منجر به تلفات شد، نمایانگر تنشزایی خطرناک و اقدام تروریستی مجرمانه است که تلاشهای ما برای حفاظت از امنیت کشورمان و ایمنی شهروندان را هدف قرار داده است».
وی در ادامه توضیح داد: «ما چارهای نداریم جز اینکه تلاشهایمان برای ریشهکن کردن نیروهای تروریسم و اقدامات برای به آشوب کشاندن کشور را بهشدت تقویت کنیم».
رئیسجمهور عراق در پایان این اظهارات تهدیدآمیز خود، افزود: «این نبرد دولت و حاکمیت با تروریسم و بیقانونی است».
«محمد الحلبوسی» رئیس پارلمان عراق نیز با تروریستی خواندن حمله راکتی به پایگاه آمریکایی در اربیل، آن را محکوم کرد.
الحلبوسی نیز در صفحه توئیتر خود نوشت: «ما حمله تروریستی که اربیلِ امن را هدف گرفت، محکوم میکنیم. این اقدام تروریستی مجرمانه نمایانگر تنشزایی خطرناک و هدف قرار داده شدن امنیت کشور است».
وی ادامه داد: «همه باید برای حفظ ثبات و حاکمیت عراق همکاری کرده و مجازات حداکثری بر هرکسی که به امنیت وطن و شهروندانمان دستاندازی میکند، اعمال شود».
گروه عراقی «سرایا اولیاء الدم» مسئولیت حمله را برعهده گرفت
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران ایران نوشت یک گروه عراقی تازه تأسیس موسوم به «سرایا اولیاء الدم» مسئولیت حمله راکتی به اربیل را برعهده گرفته است.
احتمالا این گروه تازهساخت هم از گروههای شیعی و نیابتی جمهوری اسلامی ایران در عراق است.
در بیانیه منتشر شده از سوی این گروه آمده است: «به توفیق الهی و دعای مردم ما، دقیقا در ساعت ۹:۱۵ شب پانزدهم فوریه، مردان شما در سرایا اولیاء الدم، عملیات موفقی را علیه اشغالگران آمریکایی در منطقه شمالی عزیز ما انجام دادند».
این گروه توضیح داد: «ما به فاصله ۷ کیلومتری پایگاه اشغالگران (الحریر) در اربیل نزدیک شدیم و توانستیم ضربات مهلکی با ۲۴ راکت بزنیم که به دلیل ناتوانی سامانه ضد هوایی اشغالگران از رهگیری آنها، دقیقا به اهداف خود اصابت کردند».
در ادامه این بیانیه آمده است: «این عملیات منجر به خسارات شدید به خودروها، انبارها و هواپیماهای اشغالگران و تعداد زیادی تلفات در بیان عناصر اشغالگر شد. به مردم خود میگوییم خمپارههایی که بیرون از پایگاه اشغالگران افتاد، راکتهای آمریکایی بودند که تلاش داشتند موشکهای ما را رهگیری کنند».
اما برخی منابع امنیتی در اقلیم کردستان عراق اعلام کردند گروه شبهنظامی حشد شعبی نزدیک به حکومت ایران، مسوول حملات موشکی به اطراف فرودگاه اربیل است.
لحظه برخورد کاتیوشا به منطقه مسکونی اربیل عراق
شورایعالی فضای مجازی جمهوری اسلامی با هدف «مقابله با نشر اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی»، مصوبهای را تصویب و روز دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ به نهادهای مسوول ابلاغ کرده است.
در این مصوبه، نهادهایی چون قوه قضاییه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما و وزارت امور خارجه موظف شدهاند اقداماتی را در جهت کنترل مطالب به محض انتشار در «درگاههای نشر» انجام دهند.
منظور از درگاههای نشر در این مصوبه، کانال، صفحه، وبسایت، برنامک و بات یا رباتهایی هستند که بیش از پنج هزار مخاطب داشته باشند. پلتفرمهایی چون یوتیوب، تلگرام، اینستاگرام و… را نیز «سکوی نشر» میگویند. به عبارت دیگر، با اجرایی شدن این مصوبه، حسابهای کاربری پرمخاطب در فضای مجازی توسط جمهوری اسلامی رصد قضایی خواهند شد.
به گزارش «آیتی ایران»، براساس مصوبه شورای عالی فضای مجازی جمهوری اسلامی، قوه قضاییه موظف است با همکاری مرکز ملی فضای مجازی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ نسبت به ارایه «لایحه قضایی مقابله با اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع با پوشش همه ابعاد» اقدام کنند.
به زبانی سادهتر، قوه قضاییه موظف است قوانین و مجازاتی را تهیه و تدوین کند تا افرادی که کانال، صفحه یا… با بیش از پنج هزار نفر دارند و در آن خلاف مصوبه اخیر، دست به انتشار مطالب خبری میزنند، مجازات شوند. البته در صورتی که مشخص شود مطالب انتشار یافته از نگاه جمهوری اسلامی، «خلاف واقع» هستند.
براساس سند الزامات پیشگیری و مقابله با نشر اطلاعات، اخبار و محتوای خلاف واقع در فضای مجازی که در تاریخ ۱۶ دی۱۳۹۹به تصویب رسیده است، هیات نظارت بر مطبوعات درگاههای نشر داخلی نیز باید شیوهنامه جدید نظارت بر تخلفات ناشی از اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع را در چارچوب قانون و آییننامههای موجود، تهیه و اجرا کند. این قانون باید مطابق با شرایط تعیین شده در «قانون مطبوعات جمهوری اسلامی» تهیه شود.
همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، درگاههای نشر پرمخاطب را شناسایی و احراز هویت کند.
در بخش دیگری از این مصوبه که روز دوشنبه ابلاغ شد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی یک همکاری با وزارت امور خارجه، باید برای جمعآوری اطلاعات نقاط تماس درگاهها و پیامرسانهای اجتماعی خارجی، برای مقابله فعال با نشر اخبار خلاف واقع در این پلتفرمها ساز و کاری را تعیین کنند.
همچنین تدوین دستورالعمل و ایجاد پنجره واحد همکاری درگاههای نشر با نهادهای ذیربط برای مقابله و واکنش فوری به رخدادها، از دیگر کارهایی است که در مصوبه به آن تاکید شده است.
در بند دیگری از این مصوبه، وزارت ارشاد موظف به تهیه نظام مستندسازی اقدام حقوقی و مقابله با سوءعملکرد و عدم همکاری سکوهای نشر خارجی در زمینه اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع با همکاری دادستانی کل کشور و وزارت خارجه است.
تدوین و پیادهسازی نظام اعتبارسنجی و رتبهبندی درگاهها و سکوهای نشر با همکاری سازمان صداوسیما برای مقابله با اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع، از جمله دیگر وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان شده است.
براساس این مصوبه، سازمان صداوسیما باید برای آگاهسازی افکار عمومی و کاهش میزان اثرگذاری و وزارت امورخارجه با بهرهگیری از ظرفیتهای حقوقی و دیپلماتیک، برای مقابله با موارد ارجاعی از سوی دستگاههای مسوول درخصوص عملیات سازمانیافته انتشار اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع علیه منافع و امنیت ملی با منشأ خارجی اقدام کند.
طبق این مصوبه، پلتفرمهای نشر باید ساز و کار لازم برای تشخیص اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع دریافتی قبل از انتشار، اعم از رویههای انسانی یا ماشینی، موسوم به «تعدیل محتوا» یا اتصال به سامانههای راستی آزمایی مرجع را ایجاد کنند. همچنین به محض اطلاع از انتشار اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع، نسبت به حذف و درج توضیحات اقدام و از رویهها و سامانههای گزارشدهی فوری به مراجع ذیربط استفاده کنند.
شورای عالی فضای مجازی برای اولین بار در سال ۱۳۹۰ و به دستور «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد.
«سازمان گزارشگران بدون مرز» در سال ۱۳۹۸ شورای عالی فضای مجازی را به عنوان یکی از ۲۰ نهاد اصلی سرکوبگر سایبری در ایران معرفی کرده بود.
پیش از این، در آبان ۱۳۹۹، «طرح الزام به انتشار داده و اطلاعات» با امضای ۳۳ نفر از نمایندگان در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت.
مجلس شورای اسلامی ایران با ارایه این طرح، قصد دارد با منسوخ کردن «قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات»، اختیار انتشار اطلاعات و دادهها را از دولت بگیرد و در اختیار قوه قضاییه قرار دهد.
منبع: خبرنگاری جرم نیست
یورونیوز فارسی: بیست و شش سال پس از نسلکشی روندا که طی آن شمار زیادی از توتسی تبارها قتلعام شدند یک رسانه مستقل فرانسه از نقش مقامات این کشور در زمینه سازی فرار عاملان این نسل کشی پرده برداشت.
رسانه خبری آنلاین و مستقل مدیاپار که توسط جمعی از روزنامهنگاران نخبه فرانسوی مدیریت میشود از دسترسی به یک تلگرام دیپلماتیک به تاریخ ۱۵ ژوئیه ۱۹۹۴ خبر داده که در آن به نقش نظامیان فرانسه در کمک به این نسلکشی اشاره شده است.
بر اساس آنچه در این سند آمده مقامات فرانسوی از نظامیان این کشور خواسته بودند که در مناطق تحت کنترل خود به دستگیری آمران اصلی و عاملان نسلکشی مبادرت نورزند و به نوعی زمنیه فرار آنها را فراهم کنند.
این سند تلگرامی در آرشیو اسناد برونو دولای، مشاور امور آفریقای فرانسوا میتران، رئیس جمهوری اسبق فرانسه نگهداری شده و به تازگی یک محقق فرانسوی به نام فرانسوا گرانه بواسطه تصمیم شورای کشوری اجازه دسترسی به آن را پیدا کرده بود.
به نوشته مدیاپار همه ماجرا در ژوئیه ۱۹۹۴ از یک درخواست اولیه از سوی یانیک ژرار، سفیر فرانسه در رواندا به عنوان نماینده ارشد وزارت خارجه کلید میخورد.
وی از مقامات ارشد وزارت خارجه میخواهد دستورالعملهای روشنی در خصوص نحوه برخورد با مسئولان نسلکشی در «مناطق امن بشر دوستانه» که کنترل آن بدست نظامیان فرانسوی سپرده شده بود، ارائه دهند.
دیپلمات فرانسوی در این پیام خاطرنشان کرده بود که دو راه بیشتر پیش رو ندارد؛ یا باید آنها را دستگیر کرد و یا فورا در حصر خانگی قرار داد.
آنچه در این میان جنجالبرانگیز شده پاسخی است که مقامات دولت فرانسه پس از دریافت پیام و درخواست سفیر کشورشان در رواندا ارسال میکنند.
در این پاسخ که پانزدهم ژوئیه ۱۹۹۴ تاریخ خورده شائبه کمک به عاملان و مسئولان نسلکشی رواندا برجسته میشود چرا که گفته میشود در آن به نوعی توصیه شده تا اجازه فرار مسئولان نسلکشی داده شود.
وزارت امور خارجه فرانسه که در آنزمان تحت هدایت آلن ژوپه اداره میشد در پاسخ تصریح میکند که بهتر است به عاملان نسل کشی اجازه داده شود تا از منطقه خارج شوند؛ به عبارت دیگر امکان فرار آنها فراهم شود.
این پیام به صورت تلگرام بدست سفیر فرانسه در رواندا رسیده و در آن به وی توصیه شده تا با استفاده از همه کانالهای غیرمستقیم افراد مسئول و دخیل در نسل کشی را در جریان خواست دولت فرانسه برای ترک منطقه امن بشردوستانه قرار دهند.
پایِ این پیام دیپلماتیک که با دستگاه تلگراف الکتریکی ارسال شده امضای برنار امیه، مشاور وقت آلن ژوپه دیده میشود که اکنون ریاست سرویسهای اطلاعات خارجی فرانسه را برعهده دارد.
تنش در روابط فرانسه و رواندا پس از نسلکشی سال ۱۹۹۴ همچنان تاکنون ادامه دارد. پاریس اتهام حمایت از رژیم هوتو و ناکامی در فرونشاندن موج نفرت علیه توتسی ها پس از قتل جووینال هابیاریمانا، رئیس جمهوری وقت و هوتو تبار رواندا را رد کرده است.
یورونیوز: کانادا روز دوشنبه اعلام کرد ابتکار عملی را در ۵۸ کشور جهان برای جلوگیری از بازداشت شهروندان خارجی با اهداف دیپلماتیک آغاز کرده است.
این ابتکار عمل که جزئیات کامل آن هنوز روشن نشده از دید اوتاوا و واشنگتن میتواند در تغییر رفتار چین و دیگر کشورها مثمر ثمر واقع شود.
وزارتخانههای خارجه کشورهای همراه با این ابتکار در همین راستا بیانیهای غیرالزام آور را امضا کردهاند که به گفته مارک گارنو، وزیر خارجه جدید کانادا برای تقبیح و محکوم کردن آنچه وی رفتارهای غیرقابل قبول خوانده تهیه و تدارک دیده شده است.
آقای گارنو در گفتگویی تلفنی با خبرگزاری رویترز ضمن بدیع و تازه توصیف کردن ابتکار یاد شده گفت: «جدا کردن افراد از خانوادههایشان و استفاده از آنها به عنوان ابزاری برای چانه زنی غیرقانونی و غیر اخلاقی است.»
همه بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا به همراه ژاپن، بریتانیا و استرالیا از جمله امضا کنندگان بیانیه یاد شده هستند.
این بیانیه کشور خاصی را هدف قرار نمیدهد. مارک گارنو در عین حال تاکید کرد که این ابتکار عمل قرار است کشورهایی را که دست به بازداشت شهروندان خارجی میزنند و یا قصد انجام این کار را دارند، تحت فشار بیشتری قرار دهد.
این در حالیست که یک مقام کانادایی که نامی از وی برده نشده به رویترز گفته است که اقدام یاد شده با توجه به نگرانیها نسبت به دستگیری و بازداشت شهروندان خارجی و پیشینه موجود در کشورهایی چون چین، ایران، روسیه و کره شمالی در پیش گرفته شده است.
گلوبال تایمز، یک نشریه چینی تحت حمایت دولت در پکن پیش از انتشار رسمی بیانیه یاد شده به نقل از کارشناسانی که نامی از آنها برده نشده این ابتکار عمل را «اقدامی تهاجمی و نسنجیده برای تحریک چین» توصیف کرده بود.
روابط اوتاوا و پکن مدتها است که به دلیل اختلاف بر سر موضوعات مختلف از جمله دستگیری و بازداشت شهروندان در کشور متقابل متشنج و تیره شده است.
چین سال ۲۰۱۸ پس از صدور قرار بازداشت در کانادا برای رئیس شرکت هواوی که به درخواست واشنگتن صورت گرفته بود در عمل متقابل، اقدام به دستگیری و بازداشت دو شهروند کانادایی کرد.
اوتاوا این اقدام چین را محکوم کرد و آنرا «دیپلماسی مبتنی بر گروگانگیری» خواند؛ این در حالیست که پکن اتهام وارده را رد کرد و گفت که دستگیری شهروندان کانادایی با صدور قرار بازداشت با رئیس شرکت هواوی ارتباطی نداشته است.
ایالات متحده یکی دیگر از امضا کنندگان این بیانیه است. وزارت خارجه آمریکا هفته با صدور اطلاعیهای خواهان آزادی دو شهروند کانادایی در چین شد که سال گذشته دادگاهی در این کشور آنرا به جاسوسی متهم کرد.
وزارت خارجه آمریکا ضمن درخواست آزادی دو شهروند کانادایی آنچه را که «استفاده از زورگویی به عنوان یک اهرم سیاسی» خوانده، محکوم کرده است.
یک مقام کانادایی به رویترز گفت بیانیه امضا شده توسط کشورهای مختلف و نیز درخواست تازه ایالات متحده از پکن برای آزادی شهروندان کانادایی میتواند چین را تحت فشار بیشتری قرار دهد.
ایران نیز یکی از کشورهایی است که امضا کنندگان ابتکار عمل کانادا قصد دارند آن را برای تغییر رفتار در خصوص به گروگان گرفتن شهروندان خارجی تحت فشار قرار دهند.
کمیته روابط خارجی پارلمان بریتانیا دسامبر گذشته از دولت این کشور خواست «بازداشت خودسرانه شهروندان خارجی در ایران» را به عنوان گروگانگیری قلمداد کند.
این درخواست به بازداشت نازنین زاغری، شهر دو تابعیتی ایرانی-بریتانیایی در تهران مرتبط بود. خانم زاغری سال ۲۰۱۶ هنگام به سفر به ایران دستگیر و بازداشت شد و سپس به جرم تلاش برای سرنگونی نظامی به تحمل پنج سال زندان محکوم شد.
بیانیه «تحلیلی-راهبردی»
نقد راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و
نگاهِ ما برای یک سیاست خارجی مدرن و دموکراتیک
هممیهنان گرامی، سیاستها و رویکرد خارجی جمهوری اسلامی که طی چهار دهه اخیر نتیجه ای جز بالا بردن شدت تنشهای جهانی و منطقه ای و به خطر انداختن منافع مردم و مصالح سرزمین کهن ما نداشته، اینک در مقطعی قرار گرفته که یا با تداوم خود یکی از عوامل موثری باشد که فقر و فلاکت و بیکاری وسیعی که اکثریت جامعه ایران را در شدیدترین فشار زندگی در طول چند دهه اخیر قرار داده مضاعف کند و یا مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد تا از شدت فشار بر زندگی اکثریت زحمتکش و مظلوم جامعه ایران تا حدی کاسته شود.
تکرار این چرخهی معیوب (گروگانگیری، طولانی شدن جنگ، پروندهی هستهای و اینک پروندهی مناقشههای منطقهای و جهانی) آشکار میسازد که مشکل اصلی نه در این یا آن دولت آمریکا و نه در این یا آن دولت ایران، بلکه در کل سیاست راهبردی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دکترین و آموزهی امنیت ملیِ آن است که بهدست هستهی اصلی حکومت (که همواره دستِ بالا را در قدرت مستقر داشته است) طراحی و به اجرا درمیآید.
در مقاطع مختلفی بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی ایرانی پیشنهاد دادند که سیاست خارجی ایران باید از اساس تغییر کند و از جمله ضمن تنش زدایی با امریکا، به خصوص با دولت جدید آن که از ابتدا سیاست مثبت بازگشت به برجام را اعلام کرده، وارد مذاکره بی قید وشرط، بدون تاخیر و شفاف در جهت دفاع از منافع ملت ایران گردد.
اینک اما باتوجه به وضعیت بسیار دشوار مردم ایران و موقعیت خطرناک کشور و برای حفظ منافع ملی و بهروزی مردم ایران، ما جمعی از جمهوریخواهان تحولخواه ایران برآن شدهایم تا در یک «بیانیه تحلیلی- راهبردی»، ضمن نقد سیاستهای ایران بربادده جمهوری اسلامی، یکبار دیگر نگاه اثباتی خود را در این زمینه به اطلاع شما هموطنان گرامی برسانیم.
الف- مؤلفههای مؤثر در سیاست خارجی
فهم مبناها و مؤلفههای سیاست خارجی نقش عمدهای در چگونگی طراحی سیاست خارجی در هر کشوری ایفا میکند. طراحان یک سیاست خارجی کارآمد درهرکشور کوشش میکنند که با ایجاد هماهنگی میان عنصرهای گوناگونِ سازندهی سیاست خارجی، از منافع ملی آن کشور دفاع کنند. بدون فهم و ایجاد توازنی معقول و قابل اتکا میانِ این عنصرها، هیچ کشوری قادر نخواهد بود منافع ملی خود را درست تبیین و عملیاتی کند و برای آن نقشهی راه دقیقی داشته باشد. طراحان سیاست خارجی در یک کشور حتی ممکن است با تکیه بر یکی از عنصرها و کم بها دادن به بقیه، هم منافع و هم امنیت ملی آن کشور را به مخاطره اندازند.
در زیر به چند مؤلفهی مهمِ مؤثر و سازندهی سیاست خارجی اشاره میکنیم:
یک: نوع دولت (حکومت) در هر کشوری در طراحی سیاست خارجی بسیار تاثیر گذار است. هرچند دولتها اغلب در پیِ منافع خود هستند و سیاست خارجیشان بیشتر بازتاب این منافع است اما، در نظامهای دموکراتیک نهادهای مختلف (و نه ارادهی یک فرد یا قشر خاص) بر طراحی سیاستهای خارجی تاثیر میگذارند. در کشورهای دمکراتیک، جامعه مدنی و رسانههای آزاد، بهویژه با استفاده از فشار افکار عمومی؛ در نقد و اصلاح سیاست خارجی نقش مهمی بازی میکنند.
سیاست خارجیای که براساسِ نظر و منافعِ یک فرد یا یک قشر محدود طراحی میشود منافع ملی شهروندان کشور را باز نمیتاباند و سرانجام با حمایت اکثریت مردم روبهرو نمیشود. حمایت مردم و اعتماد آنها به حکومت پشتوانه بسیار بزرگی برای سیاست خارجی هر کشوری است.
در کشورهایی که از پشتیبانی و اعتماد مردم برخوردارند آنگاهکه با بحرانهای بین المللی روبهرو میشوند، انسجام همهی جناحهای داخلی و بهخصوص پشتیبانی مردمی نهتنها به آن کشورها کمک میکند تا بهتر بر مشکلات فائق آیند بلکه رقیبان و دشمنان خارجی هم با درک حمایت مردمی آن حکومت، در مراودات خود با آن کشور ملاحظات فراوانی را منظور میدارند.
بدینترتیب «همبستگی درونی» که درسایهی دموکراسی، آزادی، نبودِ تبعیض (جنسیتی، مذهبی، اتنیکی، زبانی و ...) تأمین میشود، یکی از بنیادینترین مؤلفههای «امنیت» در آموزههای نوین امنیت ملی در سطح جهان و تدوین سیاست خارجی کارآمد است.
بهره گیری از یک «دیپلماسی فعال و کارشناسانه» معمولاٌ در حکومتهای دموکراتیک است که میتواند در جهت منافع ملی آن کشورها بهکار آید. در این کشورها همچنین «منافع ملی» نیز معمولاً از طریق نمایندگان مجلس، دولتها و ...، که به صورت دموکراتیک انتخاب می شوند، تعریف و طراحی میگردد.
شایان ذکر است در اندک کشورهای غیردموکراتیکی که به رشد و توسعه اقتصادی رسیدهاند نیز عموما (نه مطلقاً)، جدا از اینکه سیاست خارجی عقلانی و عموماً مبتنی بر منافع ملی و توسعه اقتصادی کشورشان را پیشگرفتهاند، برنامهریزیهای سیاست خارجی نیز بهدستِ یک دولت کارآمد انجام میشود. همچنین توفیق در «بسیج همگانی» ضامن اصلی موفقیت شان بوده است. در این نوع کشورها اغلب از فساد نظاممند نیز جلوگیری میشود.
دو- عنصر دیگر وضعیت اقتصادی کشور است که میتواند نقش بهسزایی در سیاست خارجی و جایگاه بینالمللی آن کشور ایفا کند. آشکار است که کشورهایی که دارایِ اقتصادی توسعهیافتهاند در میان دیگر کشورها و در سطح اقتصاد جهانی دارای نفوذ بیشتری هستند. کشورهای ثروتمند عمدتاً با اِعمالِ «قدرت هوشمند» که در آن قدرت اقتصادی نقش مهمی دارد، از منافع برونمرزی خود پاسداری میکنند.
توسعه اقتصادی بدون رشد علمی و تکنولوژیک میسر نیست. سرمایهگذاری در این حوزهها و پیوند دانش و دانشگاه با صنعت و فناوری و این دو با مدیریت سیاسی و اجتماعی از ضرورتهای نخستین رشد و قدرت اقتصادی است.
کشورهایی که در پیِ رشد و توسعهی اقتصادی خود هستند، میکوشند از راههای گوناگون و بهخصوص ایجاد امنیت و قانونمند کردن روابط داخلی وضعیتِ مساعدی برای سرمایهگذاری خارجی ایجاد کنند. قدرتهای اقتصادی همچنان درهای کشور را به روی فناوریِ مؤثر باز کرده و امکانِ استفاده از آن را در بخشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی فراهم میآورند. هر اقتصاد پویایی همچنین این امکان را فراهم میکند که کشور بتواند در صنایع نظامی خود در حد ضرورتهای کشوری سرمایه گذاری کند.
در نبود اقتصادی پیشرفته و پویا افزون بر وابستگی بیشتر به دنیای بیرون، کشور هر لحظه و از جنبههای گوناگون ضربهپذیر میشود.
سه- عنصرِ مؤثرِ دیگر در سیاست خارجی هر کشوری فهم و درک موقعیت جغرافیایِ سیاسیِ آن کشور است. این که کشوری در کجای جغرافیای جهانی و در چه بخشی از دنیا قرار دارد و به کدامین منبعهای استراتژیک دسترسی دارد، در طراحی سیاست خارجی اهمیت فراوانی دارد. مرزهای آبی وخاکی، وسعت، جمعیت، وسعت مرزها با کشورهای همسایه و نظایر آن همه در طراحی سیاست خارجی هر کشوری نقش مهمی را دارا هستند. بهعنوان مثال، کشور ما از شمال به دریای خزر (مازندران) و از جنوب به خلیج فارس متصل است و با پانزده کشور دارای مرزهای آبی و خاکی است. خلیج فارس شاهراه آبی است که ایران را به آبهای بینالملل متصل میکند. یک حکومت ملی و دموکراتیک در ایران میتواند باتکیه بر طولانیترین مرز آبی در خلیج فارس کشورهای همسایه را برای امنیت این شاهراه آبی و استراتژیک با خود همراه و احیاناً متکی کند. نقش سازندهی ایران برای ایجاد امنیت در منطقهی خلیج فارس بر اقتدار و اعتبار ایران در سطح منطقهای و جهانی میافزاید.
چهار: نیروی نظامی کشور و قدرت دفاع آن از تمامیت ارضی کشور نیز در سیاست خارجی نقشی مهم بازی میکند. در بسیاری از کشورهای جهان تلاش می شود این رویکرد حالت دفاعی داشته باشد و نه تهاجمی و برایناساس از تشدید تنشها و بسترسازی هراس دیگر کشورها (و یا هراس افکنی رقیبان و دشمنان) جلوگیری میکنند.
اما، در کشورهای استبدادی بهموازات توهم قدرت مطلقهی داخلی، توهم قدرتمندی خارجی نیز برای رهبر یا قشر رهبری پیش میآید.
در کشورهای دموکراتیک که کنشهای دولت از شفافیت برخوردار است ارزیابی توان نظامی کشور کار آسانتری است. دولتها بودجهای خاص به نیروی نظامی خود اختصاص داده و بیرون از این چارچوب بهندرت میتوانند جایگاه خاصی برای نیروی نظامی خود قائل گردند. بسیاری از کشورهای توسعه یافته بعد از جنگ جهانی دوم بودجه های نظامی خودرا تقلیل داده و آن را به تربیت نیروی کار و رشد و توسعه اقتصادی تخصیص دادهاند. آنها برای امنیت خود به ائتلافهای بزرگ جهانی و منطقه ای روی آوردهاند. کشورهای ژاپن و آلمان ازجمله این کشورها هستند که با تخصیص بودجههای بزرگ برای رشد اقتصادی تبدیل به کشورهای بزرگ صنعتی دنیا شدهاند. اقتصاد پویا و پیشرفتهی این کشورها امکانات وسیعی در روابط بین الملل و روند جهانیشدن برای آنان فراهم آورده است. بنابراین اگر کشوری تنها به نیروی نظامی خود توجهای استثنائی داشته باشد، از توان آن کشور در توسعهی اقتصادی کشور ودیگر پایههای اساسی رشد نظیر آموزش میکاهد و نمیتواند جایگاه و اعتبار خاصی در روابط بینالملل برای خود ایجاد کند. سرنوشت شوروی و بلوک شرق در این مورد عبرتآموز است.
پنج: روند جهانی شدن و سیاست خارجی
روند «جهانی شدن» در طول دهههای گذشته تأثیرهای بسیار عمیقی در روابط بین الملل در بعدهای گوناگون بهخصوص در دگرگونیِ مفهومِ حاکمیت ملی و استقلال و نیز گسترش تقسیم کار جهانی گذاشته است.
شتاب گرفتن و آسانتر شدن ارتباطات و ترابری در جهان دیجیتال و پیامدهای آن ازیکسو و گسترش تقسیمِ کارِ جهانی ازدیگرسو باعث رشد فزایندهی روند «جهانی شدن» شده است. این روند منجر به درهمتنیدگی اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشورها شده است. بازارهای مالی و کالایی و کاری مرزهای ملی را درنوردیدهاند. این درهم تنیدگی (بهموازات درهمآمیختهگی طبیعی زیستبومی) باعث گشته است تا به میزان زیادی نوعی همسرنوشتی میان کشورها و ملتهای جهان احساس شود. سامان و سازماندهی این فرایند ایجاب میکند که مفهومهای حاکمیت ملی و استقلال بازتعریف شوند. در این دوران دولتهای ملی بخشی از حاکمیت ملی خود را داوطلبانه به نهادهای فراملیتی تفویض کردهاند.
هر گونه سیاست خارجی که خود را در دنیای جهانی شده امروز شناور نبیند و این دگرگونیهای شگرف در مناسبات بین المللی را در محاسبات خود در نظر نگیرد، به شکست میانجامد.
در دوران جهانی شدن دیگر صدور یکسویهی کالاهای ساخته شده از کشور های صنعتی به کشورهای “جهان سوم” چهرهی فرادست دادوستد در گسترهی جهانی نیست. در این دوران سرمایهگذاری خارجی کشورهای پیشرفته که همراه است با فناوری و ارتباطات علمی و مراودههای تجاری به بسیاری از کشورها کمک میکند تا با رابطههای دوسویه به اقتصاد خود سامان داده و به اقتصادی دارای توان بالا دست یابند.
در پهنهی تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی نیز شاهد رشد تدریجی مشترکات زیادی در یک فرهنگ جهانی هستیم. همراه این تغییرات، بسیاری از ملتها توانستهاند به بهترین شکل از هویت ملی خود نیز پاسداری کنند. به موازات این هویت ملی اما، هویت یا مشترکات جهانی دیگری شکل گرفته که امتیازهایی برای شهروندی جهانی قائل شده است. کشورها و ملتها زمانی میتوانند شهروند جهانی شوند که ابزارهای لازم را برای بهرهبری از اقتصاد جهانی داشته باشند و از نهادهای بینالمللی حمایت کرده و در فعالیتهای آنها فعالانه سهیم و شریک شوند.
بهتاکید باید یادآوری کرد که مشکلات زیستبومی نیز روزبهروز در سیاست خارجی اهمیت بیشتری مییابند زیرا که بسیاری از مسائل راه حل ملی ندارند.
بدین ترتیب هیچ ملت و دولتی نمی تواند از روند جهانی شدن بهرغم جنبههای ناعادلانهی نظامِ بینالمللی چشمپوشی و یا تصور کند که میتواند با کنارهگیری از آن به مقابله با نظم مستقر جهانی برخیزد. مگر اینکه به انزوای سیاسی و اضمحلال اقتصادی آن کشور تن دردهد. فناوری ارتباطات که برقآسا همه چیز را دگرگون کرده است و ملتها را در ایجاد روابط نزدیک با یکدیگر یاری رسانده و این بهرغم مشکلاتی است که دولتهایی خواستهاند در این راه ایجاد کنند. جهانی شدن محدودیتهای اعمال شده از سوی دولتهای مستبد را کاهش میدهد. دانش و فناوری کاملاً جهانی شده و جلوگیری از مراودههای تنگاتنگ میان ملتها تنها به عقبافتادگی و عقبماندن کشورهایی خواهد انجامیدکه دولتهایشان در این راه تلاش میکنند.
این همه بدان معنی است که “شناخت تنگناها و مزیتهای کشور و مشارکت هوشمند در بازار و تقسیم کار جهانی” یگانه شالوده محکم و مطمئنی است که سیاست خارجی می تواند بر آن بنا شود.
ب- نقد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (سیاست خارجی مبتنی بر «محور مقاومت» و «تقابل» با قدرتهای جهانی و منطقهای)
از آنجا که در انقلاب بهمن ۵۷ نیروهای مختلف سیاسی مشارکت داشتند ممیزهها و گرایشهای فکری- سیاسی این نیروها در سیاست خارجی دوران اولیهی بعد از انقلاب هم موثر بود.
عنصرهای مهم سیاست خارجی اوایل انقلاب بر شعار استقلال؛ نه شرقی، نه غربی؛ حمایت از جنبشهای آزادیبخش (بهخصوص مبارزات مردم فلسطین) استوار بود.
با اشغال سفارت آمریکا رویکرد ضدآمریکایی که مورد حمایت بخش مهمی از نیروهای منتقد حکومت هم بود به صورت شتابانی پُر رنگتر شد؛ هرچندکه تلقی نیروهای مختلف از رویکرد ضدامپریالیستی از مبناهای درونی یکسانی نشأت نمی گرفت و به خروجیهای متفاوت و گاه متضادی هم میانجامید.
بر اساس ایدهی حمایت از نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان که در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز آمده است، نخست در وزارت امورخارجه و سپس درون سپاه پاسداران نیز نهادی به همین نام تأسیس شد که بهتدریج گسترش یافت و از مضمون «حمایت» پا به عرصه «دخالت» و حتی ساختن نیروهای نظامی و میلشیا در کشورهای منطقه زیر مدیریت «سپاه قدس» رسید. این رویکرد بهتدریج گسترش بیشتری یافت و بهموازات قدرتگیری سپاه در حوزههای مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی داخلی؛ در سیاست خارجی بهخصوص در منطقهی پیرامون دست بالا را یافت و امور را از دست وزارت خارجه خارج کرد.
اینک در منطقهی خاورمیانه دو سوی فعال جنگهای نیابتی، یعنی ایران و عربستان با دامن زدن به آتش جنگ فرقهای شیعه و سنی بحران خطرناک منطقه را بهسوی فراگیر شدن و کشاندن آن به مرزهای خود سوق میدهند.
سه مؤلفهی پیچیدهی سیاست خارجی حکومت
سه مؤلفه و سه لایهی درهمتنیده و پیچیدهی تشکیل دهندهی اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی را میتوان چنین ترسیم کرد:
مولفه اول: صدور انقلاب و مبارزه با «دشمن» است که از نگاه آنان “استکبار جهانی”، “صهیونیسم” و پایگاههای آنهاست. این نگاه در متن قانون اساسی نیز مورد تایید و تاکید قرار گرفته است. در این رویکرد امت جای ملت قرار میگیرد. در نگاهِ حکومت این مبارزه طولانی برای نابودی شر و استکبار و رسیدن به تمدن اسلامی باید در ابتدا از سوی محور مقاومت در منطقه و جهان صورت گیرد. این لایه مبنای اولیه و اصلی سیاست خارجی جمهور اسلامی بهخصوص پس از اشغال سفارت آمریکا و به ویژه سه دههی اخیر بوده است.
ویژگیهای این رویکرد امتگرایی بهجاى دیدگاه ملى؛ رویارویى با نظام بینالمللی؛ عدم واقع بینى و درک واقعیتهاى عینى؛ انعطافناپذیرى در سیاست خارجى؛ بیاعتنایی به رابطههای تنگانگ جهانی و افراط در استقلال خواهى کلامی و شعاری؛ برداشت سختافزارى از امنیت ملى؛ بىتوجهى به اهمیت عاملهای اقتصادى؛ استفاده نکردن از رقابتهاى بین المللى به نفع امنیت ملى؛ نبود تناسب میان هدفهای حکومتی با قدرت ملی کشور؛ تفسیر امور عینی بر اساس باورهای ذهنی و ذهنگرایی مطلق است.
مولفه دوم: تشکیل امت اسلامی و هلال شیعی به امالقرائی جمهوری اسلامی و رهبری ولایت فقیه ایران که مقدمهساز ظهور «منجی» (امام زمان) است. عملکرد جمهوری اسلامی نشان داده است که مولفه اول حاکم بر مولفه دوم است بهاینمعناکه حاکمان ایران همیشه مبارزه با «دشمن» را بر نظریهی امت اسلامی (و نیز نظریهی امت اسلامی را بر امت شیعی) اولویت دادهاند. نزدیکی به چاوز و روسیه و چین و بیاعتنایی به ستم مسلمانان ساکن سرزمین های این دولتها و نیز حمایت از برخی جریانهای فلسطینی بهرغم سنی بودن آنان، نمونههایی از این ترتیببندی است.
مولفه سوم: «مصلحت نظام» و اینکه «حفظ نظام اوجب واجبات است!».
رفتارشناسی حکومت ایران نشان میدهد که این مولفه، حاکم بر دو مولفه قبلی است.
این مولفه در دو شکل عمل میکند: یک شکل آن ایجاد توان «بازدارندگی» برای محافظت از نظام به موازات «دشمن»ستیزی است. جمهوری اسلامی از دو راه به دنبال تحقق این امر بوده است. یکی کوشش در توسعهی جنگافزارهای موشکی و دیگری ایجاد گروههای مسلح نیابتی در کشورهای مختلف خاورمیانه (بهویژه حزب الله در بیخ گوش اسرائیل).
شکل دوم که برعکس اولی است، عقبنشینیهای تاکتیکی برای حفظ نظام و تجدید قوا برای ادامهی کُشتی و شکست حریف است(تمثیلی که آیتالله خامنهای خود بهکار برده است). یعنی هرگاه موجودیت نظام به خطر بیافتد هم مبارزه علیه «دشمن» میتواند موقتاً به محاق برود و هم تشکیل امالقرای جهان اسلام یا هلال شیعی. این عقبنشینیها را میتوان در مصداقهایی چون مذاکره با مک فارلین، پذیرش قطعنامه ۵۹۸، نوشیدن جام زهر، انعقاد برجام و نرمش قهرمانانه و ... دید.
سه خصیصهی مهم سیاست خارجی حکومت
بهگونهای مختصر میتوان سه خصیصهی مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی را چنین برشمرد:
اول- عقبماندگی تاریخی: ادامهی گفتمان دوران جنگ سرد در جهان آنهم در وضعیتی که تحولات جهان در دهههای اخیر روابط و امکانات و گفتمانهای جدیدی را شکل داده و مفهومهای گذشته در روابط بینالمللی دگرگون شده است؛
دوم- فریب: پنهانکاری و فریبکاری در عرصهی افکار عمومی مانند طرح شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» برای پوشاندن بلندپروازیهای هستهای و یا «جنگ در سوریه برای نجنگیدن در تهران» و یا طرح موضوعِ «مدافعان حرم»؛ ترکیبی از گفتمان ملی با گفتمانی مذهبی برای پنهان کردن «دشمن»ستیزیِ ضد آمریکا و اسرائیل؛
سوم- فساد: فساد مالی باندهای مافیایی با سوءاستفاده از تحریمها باعنوانِ دور زدن آنها.
سه نقد بنیادی بر سیاست خارجی حکومت
بهطور فشرده میتوان سه نقد اساسی در زمینههای: ارزشهای حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی، کارکرد آن و نیز غیردموکراتیک بودن نظام تصمیم گیری مطرح کرد:
اول- نقد ارزشی (نقد ارزشهای حاکم بر سیاست خارجی ج.ا)
مقابله با آمریکا و اسرائیل که محور سیاست خارجی حکومت ایران است، برای چیست؟
ظاهراً ادعا میشود که این امر برای مقابله با ظلم و تبعیض و سرکوب و... توسط این حکومتها و قدرتهای ستمگر جهانی و منطقهای است. گذشته از نادرست بودن چنین سیاستی که مخالف منافع مردم و مصالح کشور ماست، آشکارا شاهدیم که خودِ حکومت نماد همهی این ظلمها و فسادها در داخل میهنمان است. همانطورکه نمیتوان تحقق عدالت را با دفاع از دیکتاتورهای جلاد و خونریز منطقه عملی کرد، با دستمال کثیف حکومت ایران هم نمیتوان به تمیز کردن ظلم و ستم در منطقه و جهان پرداخت (اشاره به سخن خود آیتالله خامنهای که گفته است «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد!»).
دوم- نقد کارکردی (نقد کارکردِ سیاست خارجیِ ج.ا)
سیاستهای «دشمنمحور» جمهوری اسلامی و تلاش برای تحکیم آنچه «محور مقاومت» مینامد که با ایجاد (یا پشتیبانی از) گروه های شبه نظامی نیابتی در لبنان، سوریه، عراق و تا حدودی یمن و گروه های مسلح فلسطینی صورت گرفته است در عمل سبب نزدیکی کشورهای عرب با اسرائیل و تکوین ائتلافی میان آنان علیه ایران شده است.
سیاست هستهای حکومت باعث ایجاد یک ائتلاف جهانی (حتی در زمانهایی به شمول روسیه و چین) شد. این سیاست منجر به انزوای حکومت و خسارتها و هزینههای مستقیم و غیرمستقیم در ابعاد چند صد میلیارد دلاری برای ایران شده و کشور را تا آستانه جنگ نیز سوق داده است.
سیاست «دشمنمحور» حکومت همچنین منجر به حضور گسترده و فزایندهی آمریکا در منطقهی خلیج فارس و دیگر کشورهای پیرامون ایران و مشروعیتبخشی به سیاست تسلیحاتی کشورهایی مانند عربستان و امارات و بازار پرسود فروش گستردهی تسلیحات از سوی کارخانههای نظامی آمریکایی و غیر آن شده است. این کشورها در سیاست و اقتصاد آمریکا آن چنان جایی باز کردهاند که خود میتواند انگیزهی حفظ تنش از سوی آمریکا تلقی شود و تأثیر منفی بر امکان توافق میان ایران و آمریکا بگذارد.
و بالاخره در آخرین پرده این سیاست باعث نزدیکی و حتی رسمی و علنی کردن رابطه بعضی کشورهای عربی و مسلمان منطقه با اسرائیل و تشکیل اتحاد با دولت راستگرای افراطی نتانیاهو علیه ج.ا شده است.
شیعهگرایی حکومت ایران در منطقه همچنین بهانهای به رژیمهای استبدادی عرب داد تا به بهانهی ایران بهعنوان یک دشمن، شهروندان خود را از استبداد و ارتجاع داخلی منحرف کرده و چشمدوخته به چنین دشمنی کنند و در برابر شیعهگرایی جمهوری اسلامی بنیادگرایی شیعهستیز را برانگیزانند.
مجموعهی این سیاستها در عمل بهجای ایجاد امنیت برای ایران و ایرانیان و صلح و دوستی در منطقه ناامنی و خطر جنگ و بهمخاطره افتادن تمامیتِ ارضی کشورمان را بهارمغان آورده است.
سوم-نقد دموکراتیک (نقد سازوکار تصمیمگیریبرای سیاست خارجی)
از سوی دیگر ما شاهد هستیم که اکثریت ملت ایران در چند انتخابات مختلف (در چارچوب همین انتخابات استصوابی و محدود موجود) با رأی دادن به دورترین برنامهها نسبت به برنامههای هستهی اصلی قدرت نشان دادهاند که مخالف سیاست خارجی آنها هستند. اما، حاکمانی که دست بالا را در قدرت دارند با بیاعتنایی به تمایل و رأی اکثریت ملت همچنان با سرسختی بر ادامهی سیاستهای ضد منافع ملی خود اصرار میورزند و مخالفان را به نفوذ، جاسوسی، پایگاه دشمن و ... متهم میکنند.
پس از پایان جنگ در درون ساختار قدرت شاهد رشد گرایشهایی هستیم که برخلاف سابق معتقد به تنش زدایی و تعامل با جهان هستند. اما، گردانندگان اصلی حکومت حتی این منتقدین داخلی درون ساختار قدرت را که به رویکرد دیگری در سیاست خارجی اعتقاد دارند، خط سازش و معبر نفوذ دشمن میدانند.
افزون بر نبود هیچگونه فضای علنی برای نقد این سیاستها، دستورهای شورای عالی امنیت ملی حتی ورود به بحث دراینباره را هم ممنوع کرده است و هر کس که جرئت کرده و خلاف این سیاستها بحث کند زیر فشارهای امنیتی و بازداشت و حبس قرار میگیرد.
درواقع در وضعیتی که حکومت پس از انقلاب جدا از مقبولیت و مشروعیت مردمی، مشروعیت کارکردیاش را نیز از دست داده است؛ ظاهرا تنها عنوان بیمحتوا و شیر بی بییال و دم و اشکمِ «استکبارستیزی» بهعنوان اصلِ معناده و مشروعیتبخش برای حکومت و حامیان داخلی آن باقی مانده است.
مجموعهی موضوعهایی که تا بدین جا ذکر شد و همچنین باتوجه به تکرار چهار تجربهی ناکام و بسیار پرهزینه برای ملت و سرزمین ایران، آشکار میگردد که با رفرمهای سطحی و «تغییر افراد»، مشکل مملکت و مردم ایران راهحلی درخور نمییابد و این مشکلات نیاز به تغییرات جدی و بنیادی سیاست خارجی حکومت دارد و تغییر از گفتمان دشمنمحور و توطئهنگر به سیاستی مبتنی بر منافع ملی و توسعه اقتصادی را میطلبد. اما، تجربهی این حکومت نشان داده است که «تغییر سیاست» بدون «تغییر ساختار» امکانپذیر نیست.
پ- نگاهِ ما برای یک سیاست خارجی مدرن برای ایران (سیاست خارجیای بنا شده بر توسعهی همهجانبه و پایدار و منافعِ ملت ایران)
به باور ما:
* سیاست خارجی یک دولت ملی و دموکراتیک همواره باید براساسِ «منافع ملی» و بهگونهای باشد که از امکانات و فرصت های بينالمللی برای دستیابی به هدفهای خود، بهویژه توسعهی همه جانبه و پایدار ایران، بهره ببرد و صلح و همبستگی منطقهای و جهانی و حفظ محیطِ زیست و تقويت موقعيت خود در سطح منطقه و جهان را تأمین کند؛
* از اساس در سیاست خارجی باید مسلکزدایی و مذهبزدایی شود؛
* با بهرهگيری از فرصت ها و امکانات باید در راستای جذب سرمایهی خارجی و فناوریِ پیشرفته بههمراهِ وضعِ مقررات و تنظیمهای مناسب برای توانمند کردن صنعت و ارتقای کیفیت تولیدات داخلی، بالا بردن بازدهی کار با هدف رقابت و ورود به بازارهای منطقه ای و بين المللی (همراه با تضمين حقوق کار و امنيت سرمايه خارجی) کوشید. در غیر این صورت فاصلهی کشور ما با دیگر کشورهای منطقه و جهان هر روز بیشتر خواهد شد و در ردهی کشورهای منزوی و عقب افتاده جای خواهد گرفت؛
* دنیایِ جهانیشده دارای عرصههای گوناگونی است که شبکه های جهانی خود را تشکیل می دهند (مانند اقتصاد؛ بازار کالا، بازار پول و بازار کار- دانش و فناوری؛ ارتباطات با دانشگاه ها و مرکزهای فرهنگی و هنری و...). باید با برنامههایی سنجیده از همهی این امکانات بهرهمند شد و بهصورت متقابل در آنها مشارکت کرد؛
* در دورهی پساجنگِسرد امنیت دیگر در نبود تهدید صرفا نظامی تعریف نمیشود و باید در نگرشی چند بُعدی به آن پرداخته شود. چنانچه دولتی نتواند وضعیت اقتصادی شهروندان خود را تضمین کند فاقد امنیت ملی است. از نظر بین المللی نیز امروزه تهدیدات اقتصادی علیه کشورها بسیار جدیتر از تهدیدات صرفا نظامی در گذشته است؛
* سیر نظریهپردازیها در رابطه با مقولهی امنیت ملی نشان میدهد که امنیت دارای لایههای گوناگونی است و مهمترین بخش سازندهی «امنیت» هر کشوری، فراهم آوردن امنیت همه جانبه برای شهروندان هر کشور در داخل آن است؛
* امنیت ملی دارای بُعدهای چندگانهای است: قدرت اقتصادی مبتنی بر توسعه، قدرت سیاسی داخلی متکی بر دموکراسی و نبود تبعیض؛ قدرت سیاسی بینالمللی مبتنی بر ارتباط و ائتلافهای جهانی و منطقهای و داشتن متحدان قدرتمند؛ قدرت و سرمایهی اجتماعی داخلی مبتنی بر آزادی وهمبستگی ملی و اعتبار جهانی در افکار عمومی بینالمللی با اتکا به پیشرفتهای اقتصادی و علمی و فرهنگی و ورزشی و … و رعایت حقوق بشر و ارتباط دوستانه با دولتهای همسایه و جهان با احترام متقابل؛ و در نهایت قدرت نظامی و تسلیحاتی از نوع بازدارنده برای دفاع از استقلال کشور و حاکمیت ملی در برابر قانون شکنیها و نقض قوانین بینالملل توسط هر نیروی متجاوز؛
* پیش گرفتن سیاست خارجی براساس «موازنهی وحشت» پیامدهای ویرانگری دارد که در سرنوشت و سرانجام شوروی و بلوک شرق قابل بازخوانی است. یکی از نخستین پیامدهای حرکت در این مسیر و بازدارندگی بر اساس «موازنهی وحشت» تخصیص بیرویهی منابع مالی برای امور نظامی و امنیتی و فقر و فلاکت برای مردمان آن سرزمین است. این نوع حکومتها معمولاً در سیاست داخلی نیز از هراس مخالفان و مردمان ناراضی باید منبعهای آشکار و پنهانی را برای حفظ امنیت خویش اختصاص دهند و بار هزینههای سنگینی را برای حفظ خویش بر دوش ملت نهند؛
* ازآنجاکه بهعلت پیشینهی تاریخی و برخورد منافع ممکن است میان همسایگان اختلافاتی وجود داشته باشد که در وضعیت معینی منجر به تنش شود، ضروری است که در سیاست خارجیِ دولت ملی سازوکارهایی پیریزی شود تا برای رفع سوءظن و جلوگیری از تنش بهکار آید. گام نخست در این پهنه اعتمادسازی است که با گسترش رابطههای اقتصادی، علمی، فرهنگی، ورزشی، جهانگردی و... تحقق مییابد، بهگونهایکه سرنوشت کشورها به هم متصل میشود. هدف این کوششها میتواند با چشماندازِ ایجاد سازمانهای چند ملیتی منطقهای برای گسترش همه جانبهی ارتباطات و وابستگی متقابل کشورها، بهسان اتحادیه اروپا، باشد،
* قابل محاسبه و پیشبینیپذیر بودن رفتارها و روندها و مناسبات میان کشورهایی که دولتهایشان برخاسته از از حکومت قانوناند نیز نقش بهسزایی در اعتمادسازی متقابل دارد؛
* پذیرش قراردادها و پیمانهای جهانشمول بینالمللی و در رأس آنان اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای وابسته و کوشش در تقویت چندجانبهگرایی با پیوستن به نهادهای مربوطه نقش مؤثری در صلح جهانی و منطقهای دارد؛
* شرکت در نهادهای تجاری و مالی و اقتصادی جهانی و شفافیت در سیاستهای مالی و بانکی به دولتی ملی و دموکراتیک کمک میکند تا باتکیه به این رابطهها منافع ملی کشور را تأمین کند و از امکانهای بینالمللی بهطور متقابل بهرهمند شود.
* در سیاست خارجی دولت ملی و دموکراتیک اصل بر رابطهی دوستانهی دیپلماتیک با همهی کشور های جهان ، بهویژه با همسایگان و کشورهای بزرگ جهان است.
* «سیاست موازنه منفی» و بیطرف ماندن در جبههبندیهای جهانی و جایگزین نکردن برخی کشورها با دیگر کشورها، درمقام مثال روسیه و چین ازیکسو و آمریکا و دیگر کشورهای غربی ازدیگرسو، اصلِ روشن هر سیاست عاقلانه و دوراندیشانهی خارجی است که براساس منافع ملی مردم ایران بنا شده باشد.
* و کلامِ آخر: توسعهی اقتصادی (صنعتی، علمی و تکنولوژیکی) بدون توسعهی سیاسی و دموکراتیزه کردن حکمرانی که حکومت قانون را در خود فرض دارد، شدنی نیست.
* هرگاه سرکوب و ستم و تبعیض بر روابط درونی کشور حاکم نباشد، می توان به سهم و اندازهی توان خود بهطور صادقانه و شفاف با ستم و تبعیض در حوزههای منطقهای و جهانی هم مخالفت کرد و هم در روند کاهش و نابودی آن فعالانه (از طریق نهادهای جهانی و با رعایت قواعد شناختهشدهی بین المللی و قابل دفاع از منظر منطقی و دیپلماتیک) شرکت جست، بیآنکه دچار تندروی و شعارهای بیپشتوانه شد.
++++++
مردم ایران به دلایل مختلف از جمله سیاستهای متضاد با منافع ملی حکومت و رویکردهای نابخردانه در عرصهی سیاست خارجی در چند دههی اخیر در وضعیت سختی زندگی میکنند. خطر جنگ نیز بهدلیلِ رفتارهای غیرقابل پیشبینی طرفهای درگیر و متحدانِ آنان یا برخی حرکتهای مشکوک در داخل یا منطقه گهگاه ظاهر میشود.
ما بر این باوریم که بدون خروج نظامیان (و بهطورِ خاص سپاه پاسداران) از عرصهی سیاست خارجی (و هچنین همهی حوزههای سیاست داخلی) و مهمتر از آن بدون تغییر اساسی در سیاست خارجی (بهویژه دست برداشتن از جنگهای نیابتی و تشکیل و تأمین هزینههایِ اقتصادی میلیشیاهای نظامی در منطقه)، نهتنها مشکلاتی که بهصورت ادواری رفاهِ حداقلی مردم زحمتکش و رنجدیدهی یک حکومت ضددموکراتیک را به خطر میاندازند، بلکه سایهی شوم جنگ نیز برطرف نخواهد شد.
سخن به روز و امروز ما همزمان با روی کار آمدن دولت آقای بایدن این است؛
تجربه نافرجام برجام نشان داد بدون تغییر بنیادی سیاست خارجی ج.ا و نه صرفا کوتاه آمدن تاکتیکی در یک حوزه برای پیش بردن همان سیاستها در عرصه های دیگر، کار تنش زدایی بين حکومت ايران و مخالفين آن در منطقه و جهان به نتیجه نمیرسد. تا حکومت ایران نخواهد از سیاست «دشمن ستیزی» (که هسته سخت آن آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی است) و مداخله سیاسی- نظامی در دیگر کشورها و داعیه دروغین اصلاح جهان دست بردارد و به یک حکومت عادی که به نهادها و هنجارهای بین المللی احترام میگذارد تبدیل شود، همه پیامدهای این سیاست ضدملی پابرجا خواهد ماند و ملت ایران باید با فقر و رنج روزافزون هزینه های سنگنیش را بپردازد.
به گمان ما هیچ حکومتی در نزاع های سیاسی- هویتی – امنیتی نبايد خواهان نابودی و یا تغییر حکومتی که عضو رسمی سازمان ملل متحد است، باشد. تغيير حکومت ها (و سیاستهایشان) تنها برعهده مردمان همان سرزمین (و نهادهای مشروع بین المللی) است. دیگر کشورها صرفا می توانند در چهارچوب قواعد و نهادهای بین المللی از مطالبات مردم حمایت کنند. تفاوتی نمی کند نام این کشور اسرائیل باشد و یا جمهوری اسلامی ایران. مردم تحت ستم و تبعیض فلسطین باشند و یا مردم ایران.
حکومت ایران باید از سیاستهای ماجراجویانه، توسعه طلبانه، پرهزینه و ضدملی خود بنا به خواست اکثریت ملت ایران دست بردارد. بدین طریق بستر تعامل با جامعه جهانی هموار میشود و زیاده خواهی بعضی جریان ها در آمریکا و دیگر کشورهای غربی و یا منطقه پیرامون نیز کاهش پیدا می کند. تاریخچه تنش بین کشورهای گوناگون و متنوعی با غرب و آمریکا همچون ژاپن و ویتنام و چین و... بیشتر برای ایران به عنوان تجربهای مثبت به کار میآید تا کشورهایی همچون کره شمالی و ونزوئلا و نظایر آنها. کشورهایی مانند کره شمالی و ونزوئلا خوب میدانند که نهایتا راهکار دیگری بجز کاهش تنش و مذاکره وجود ندارد، برای همین هم اکنون مادرو در ونزوئلا نیز اعلام کرده که آماده مذاکره با آمریکاست.
به گمان ما جمعی از جمهوریخواهان تحولخواه ایران، تنش زدایی از سیاست خارجی بدون فاصله گرفتن حکومت ایران از سیاست ستيز و نابودی اسرائیل و پیگیری سیاست تنش زدائی مستمر در کل منطقه امکان پذیر نیست. لازم است حکومت ایران در مرحله نخست به اولویت دادن به «منافع ملت ایران» بر هر امر دیگری بپردازد. در مرحله بعد از منظر ضرورت برقراری «صلح در منطقه» که بدون حل مسئله فلسطین قابل تحقق نیست و در لایه سوم از منظر «حقوق بشر» در حد متعارف در سطح جهان و منطقه و در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل متحد از حقوق فلسطینیان نیز می تواند دفاع کند. برخورد ابزاری ج.ا با مسئله فلسطین اما بارها مورد اعتراض رهبران فلسطینی قرار گرفته است. حاکمان ایران به جای حمایت از مواضع دولت و رهبران فلسطینی به کارشکنی و افراط گری دامن زده و متقابلا و به سهم خویش باعث رشد جریان راست افراطی در اسرائیل گردیده اند. نگاه تفرقه انگیز و کارشکنانه حکومت ایران در مسئله فلسطین، بین گروه های فلسطینی جدایی ایجاد کرده و جبهه متحد این ملت را در مقابل تجاوزات اسرائیل به حقوق شان تضعیف نموده است.
حاکم مستبد و خودکامه ایران، فرماندهان سپاه، راست افراطی و باندهای مافیایی بهره مند از این تنش و تحریم ها مانع اصلی در تغییر سیاست ماجراجویانه و مخرب جمهوری اسلامی در برابر آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه و جهان هستند.
تجربهی این سه دهه نشان داده است تغییر افراد و جناحهای سیاسی نتوانسته است به تغییر پايه ای این سیاست منجر شود. تغییر سیاستها درایران، نیازمند تغییر و تحولات اساسی در ساختار حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه است.
امضاکنندگان:
مهرداد احمدزاده – امير ممبينی ـ حسن یوسفی اشکوری - فرزانه بذرپور - بهروز بیات – احمدپورمندی - مريم تنگستانی - نيره توحيدی - بهروز خليق - هادی زمانی - مريم سطوت - مجيد عبدالرحيم پور - کاظم علمداری - احمد علوی - رضا علیجانی - مهدی فتاپور - منصور فرهنگ - رضا قريشی - علی کلائی - مهدی ممکن - مهدی نخل احمدی - مهدی نوربخش - توران همتی - رضا هوشمند
وزیر امور خارجه پرو، ضمن اعتراف به دریافت خارج از نوبت واکسن کرونا از سمت خود کنارهگیری کرد.
به گزارش روز دوشنبه ایرنا به نقل از خبرگزاری اروپا پرس اسپانیا، به دنبال افشای واکسن زدن پیش از موعد «مارتین ویسکارا» رئیسجمهوری سابق پرو و همسرش و همچنین شماری از مقامهای ارشد این کشور، «الیزابت اَستِته» (Elizabeth Astete) وزیر امور خارجه پرو نیز با اعتراف به اینکه خود از دریافت کنندگان دوز نخست واکسن کرونا بوده است، از سمت خود کنارهگیری کرد.
اَستِته با صدور بیانیه ای ضمن اعلام خبر استعفایش، این اقدام را «ارتکاب به خطایی جدی» خواند و از دریافت دوز بعدی واکسن انصراف داد.
«لوئیس سوارز» (Luis Suárez) معاون وزیر بهداشت پرو نیز ساعاتی پیش از کنارهگیری وزیر امور خارجه این کشور اعلام کرد که شخص او و گروه مسئول برنامه کنترل و مهار ویروس کرونا دربازه زمانی ماههای سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۰ (شهریور تا آبان ماه) و پیش از تایید استفاده اضطراری واکسن چینی سینوفارم، دوز نخست را دریافت کرده اند.
پس از استعفای «پیلار مازِتی» (Pilar Mazzetti) وزیر بهداشت پرو، معاون این وزارتخانه نیز کنارهگیری کرد.
به گزارش تلویزیون دولتی پرو، مازِتی روز جمعه (۲۴ بهمن ماه) با انتقاد شدید از دریافت خارج از نوبت واکسن کرونا از سوی رئیس جمهوری پیشین پرو، پیش از آغاز طرح ملی واکسیناسیون در این کشور از سمت خود استعفا داد.
به این ترتیب، «اوسکار اوگارته» (Óscar Ugarte) وزیر بهداشت جدید پرو و جانشین مازِتی که روز شنبه (۲۵ بهمن ماه) سوگند یاد کرد، پنجمین وزیر بهداشت از آغاز شیوع بیماری همهگیر در این کشور آمریکای جنوبی خواهد بود.
برنامه واکسیناسیون کووید-۱۹ در پرو با اولویت کادر درمان و بهداشت از ۹ فوریه (۲۱ بهمن) آغاز شده است.
ویسکارا رئیسجمهوری پیشین پرو (۲۰۰۸- ۲۰۲۰) که به اتهام دست داشتن در فساد از کار برکنار شد، در دفاع از خود گفت، او همچون هزاران نفر دیگر به عنوان داوطلب در کارآزمایی بالینی، واکسن چینی سینوفارم را دریافت کرده است.
بر اساس آخرین آمار تارنمای «وردو میترز» شمار مبتلایان به کووید-۱۹ در آمریکای لاتین در حالی در روزهای اخیر از ۲۰ میلیون نفر فراتر رفته است. همچنین تا کنون بیش از ۴۳ هزار نفر در اثر ابتلا به ویروس کرونا در این کشورر جان خود را از دست داده اند.
به دنبال شناسایی گونه جهشیافته برزیلی کرونا در پرو که از کشورهای فقیر و آسیبدیده منطقه آمریکای لاتین محسوب میشود، کارشناسان انستیتوی ملی بهداشت وابسته به وزارت بهداشت پرو هشدار داده که ابتلای افراد به ویروس کرونا موجب مصونیت این افراد از ابتلا به انواع جهش یافته نخواهد بود.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی گفت: اگر طرف مقابل به تعهداتش تا هفته اول اسفند اجرا نکنند، دولت موظف به توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است. این اقدام به معنای توقف نظارتهای فراپادمانی است. در واقع ایران عضو پادمان و انپیتی است ولی پروتکل الحاقی متوقف میشود.
به گزارش ایرنا، سعید خطیبزاده در نشست خبری روز دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ درباره ضربالاجل سوم اسفند براساس مصوبه مجلس افزود: مسائل فنی باید از سازمان انرژی اتمی پرسیده شود ولی اگر طرف مقابل به تعهداتش در آن روز اجرا نکنند، دولت موظف به توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است.
او گفت: «این اقدام به معنای توقف نظارتهای فراپادمانی است و به معنی پایان تمامی نظارتها نیست. در واقع ایران عضو پادمان و انپیتی است ولی پروتکل الحاقی متوقف میشود. تمامی این اقدامات برگشتپذیر هستند به شرطی که طرفهای مقابل به تعهدات خود پایبند باشند.»
مجلس شورای اسلامی در مصوبه خود که روز ۱۱ آذر تصویب کرد، دولت را ملزم کرده است اگر تا سوم اسفند سال جاری، تحریمهای مالی و بانکی و نفت حذف نشود، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران اخراج شوند و تهران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند.
خطیبزاده درباره تولید «اورانیوم فلزی» توسط ایران که با واکنش منفی آمریکا، اروپا و نیز روسیه روبرو شد، گفت: «ایران در حوزه تحقیق و توسعه دانش هستهای این مسئله را در مدنظر قرار داد ولی در برجام متوقف کرده بود. سوخت پیشرفته هستهای اکنون در بسیاری از راکتورها استفاده میشود امروز هم جزو ترندهای صنعت صلحآمیز هستهای است. اورانیوم فلزی راه رسیدن به این سوخت پیشرفته است. ایران کاری جزو تحقیق و توسعه برای سوخت راکتور تهران انجام نداده است. بهتر است اروپا و آمریکا به تعهداتشان بازگشته تا ایران به تهداتش عمل کند.»
وی درباره تلاش قطر برای احیای برجام میان ایران و آمریکا هم اظهار داشت: «از این کمکها استقبال میکنیم. قطر میان دوستان و همکاران منطقهای ایران قرار دارد. رایزنیهای نزدیکی میان ایران و قطر در سطوح مختلف در جریان بوده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه «از هر کمکی برای کاهش تنشها استقبال میکنیم ولی اجرای تعهدات آمریکا نیازمند پیام بردن نیست»، گفت: «این کشور به راحتی میتواند این کار را بکند. تاسف اینجاست که دولت کنونی شریک نقض دولت قبلی در نقض تعهدات شده است که این مسیر سازندهای نیست و باید متوقف شود.»
درباره بازداشت کارمند کنسولگری ایران در استانبول
سخنگوی وزارت خارجه همچنین در باره گزارش برخی از رسانههای ترکیه مبنی بر بازداشت یکی از کارمندان سرکنسولگری ایران در استانبول و انتشار تصاویری در این ارتباط از سوی برخی از شبکههای ترکیه در ارتباط با این موضوع اظهار کرد: همانطور که پیش از این گفتهام هیچ کارمند سرکنسولگری ایران بازداشت نشده است و نمیتواند چنین موضوعی اتفاق بیفتد. چرا که خلاف رویههاست.
وی افزود: آنچه که رخ داده است بازداشت یکی از اتباع ایرانی در هنگام ورود به این کشور بوده است. ما با دولت ترکیه در این زمینه در تماس هستیم و نتیجه را خواهیم گفت و این موضوع باید در مسیر خود به زودی حل شود.
خبرگزاری رسمی آناتولی روز جمعه گذشته ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ تصاویر دوربینهای مداربسته را منتشر کرد که در آن محمد رضا ناصرزاده، کارمند سرکنسولگری ایران در استانبول و دارای پاسپورت خدمت، به بخش پروازهای خارجی فرودگاه استانبول میآید و در کنترل پاسپورت دیده میشود.»
«محمدرضا ناصرزاده» (۴۳ ساله) و کارمند سرکنسولگری ایران در استانبول در ارتباط با قتل مسعود مولوی تحت پیگرد بود. او متهم است که برای «علی اسفنجانی» قاتل مسعود مولوی، پاسپورت جعلی برای فرار به ایران فراهم کرده است.
فروش نفت ایران از سوی آمریکا
خطیبزاده درباره فروش نفت ایران از سوی آمریکا در پی توقیف نفتکشهای ایرانی اظهار داشت: آن نفت فروخته شده بود و آمریکا نفت کشور دیگری را گرفته بود. اما این راهزنی آمریکا در آبهای بینالمللی بود که برای این کشور موجب شرمساری است.
وی اضافه کرد: آنچه در مورد یک نفتکش دیگر گفته میشود، این نفت برای دولت ایران نیست بلکه برای بخش خصوصی است که این هم راهزنی است ولی این اتفاق در دولت بایدن است که قرار بود که مسیر غلط گذشته را جبران کند. باید راهی اندیشید که هر کسی به هر دلیلی نتواند راهزنی انجام دهد.
عفو بينالملل
همزمان با دهمین سالگرد حصر خانگی مهدی کروبی و میرحسین موسوی، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و همسر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، سازمان عفو بینالملل گفت مقامات ایران باید فورا به این بازداشتهای غیرقانونی و خودسرانه خاتمه دهند و خسارات ناشی از نقض حق آزادی و سایر آسیبهایی را که به این مخالفان سیاسی وارد کردهاند، به طور موثر جبران کنند.
مقامات ایران در روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را به خاطر اعتراض مسالمتآمیزشان به نتیجه مناقشهبرانگیز انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و پس از آنکه این مخالفان سیاسی خواستار برگزاری تظاهرات برای اعلام همبستگی با خیزشهای مردمی در مصر و تونس شدند، تحت بازداشت خانگی قرار دادند.
در آبان ۱۳۹۰، محمدجواد لاریجانی، رئیس وقت ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، گفت که مخالفان بازداشت شده مرتکب «اقدامات غیرقانونی» شدهاند و افراد را در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸ به «خشونت تحریک کردهاند». او افزود که در ایران هیچ کس را نمیتوان «بدون محاکمه و بدون حکم دادگاه» در حصر خانگی قرار داد و اتهامات بازداشتشدگان به زودی به مردم اعلام خواهد شد.
یک دهه بعد، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد همچنان از حق آزادی محروم ماندهاند بدون آنکه کیفرخواستی علیه آنها صادر یا محاکمهای برای آنها برگزار شده باشد؛ آنها هیچ گونه امکانی نداشتهاند که قانونی بودن بازداشتشان را به چالش بکشند و خواهان احقاق حقوق خود شوند. اظهارات رسمی طی سالهای گذشته تأیید میکند که بازداشت آنها با تأیید رهبر جمهوری اسلامی ایران علی خامنهای صورت گرفته است.
در پاسخ به خواسته های مکرر مخالفان و حامیان آنها برای برگزاری یک محاکمه علنی، مقامات عالی قضایی، سیاسی و انتظامی در موارد مختلف ادعا کردهاند که با قرار دادن مخالفان در حصر خانگی، در واقع آنها را تحت «مراقبت و حفاظت» قرار دادهاند و اینکه اگر به خاطر «رافت» رهبر جمهوری اسلامی نبود، محاکمهی مخالفان به عنوان «سران فتنه» قطعا منتهی به صدور حکم اعدام میشد.
در یک دهه گذشته، سلب ناعادلانه حق آزادی این مخالفان در زمانهایی با آزار و اذیت اعضای خانوادهی آنها، نقض حق حریم خصوصی به دلیل حضور مستمر نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در محل سکونتشان، و ممانعت از دسترسی به هوای تازه، نور خورشید، و مراقبتهای پزشکی مناسب همراه بوده است. این در حالی است که هر سه نفر به دلیل سنشان به مراقبتهای پزشکی نیاز داشتهاند. مهدی کروبی در دههی هشتاد و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در دههی هفتاد زندگی خود هستند.
«کارگروه بازداشت خودسرانه سازمان ملل متحد» با انتشار یک رای در اوت 2012، بازداشت این مخالفان را «خودسرانه (و بدین ترتیب ممنوع)» اعلام کرد و از دولت ایران خواست که فورا بازداشتشدگان را آزاد کرده و خسارات ناشی از بازداشت ناعادلانه آنها را جبران کند.
سایر مقامات و نهادهای سازمان ملل، از جمله دبیرکل سازمان ملل، گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، شورای حقوق بشر و مجمع عمومی نیز ضمن تاکید بر ماهیت خودسرانه و غیرقانونی این بازداشتها، از مقامات ایران بارها خواستهاند که این سه مخالف را آزاد کنند. عفو بینالملل درخواست خود را از مقامات ایران برای پایان دادن به حصر خودسرانه این مخالفان آخرین بار در گزارش سال 2020 خود به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد تجدید کرد.
پیشز مینه
میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی ایران از آبان ۱۳۶۰ تا مرداد ۱۳۶۸، و مهدی کروبی، رئیس مجلس شورای اسلامی از خرداد ۱۳۷۹ تا خرداد ۱۳۸۳، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بودند. در این انتخابات، رئیس جمهور وقت، محمود احمدینژاد در شرایطی مناقشهآمیز برنده اعلام شد. اعلام پیروزی وی موجب به راه افتادن اعتراضات گسترده در تهران و سایر شهرهای کشور شد. مقامات برای سرکوب معترضان، هم در جریان اعتراضات و هم پس از آن، مرتکب نقض گسترده حقوق بشر و جرایم بینالمللی، شامل کشتارهای ناقض قوانین بینالمللی، دستگیریها و بازداشتهای گسترده خودسرانه، ناپدیدسازیهای قهری، شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز، و نقض آشکار حق دادرسی عادلانه شدند. قربانیان شامل تظاهرکنندگان، مدافعان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران، منتقدان دولت و فعالان سیاسی مرتبط با کارزارهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند.
روزنامه جوان
«چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟»
پاسخ به این سؤال مستلزم آن است که ما نخست از آنچه پیرامون فرهنگ کار در کشورهای صنعتی و پیشرفته رخ میدهد، آگاهی یابیم. آنگاه به اوضاع و احوال کشورمان نظری افکنده، فرهنگ کار را بررسی کنیم و بعد در صورت مواجهه با نقصان و کاستی، طرحها و برنامههایی را جهت بهینه شدن شرایط ارائه کنیم.
در آغاز سخن لازم است اشاره کوتاهی به بحث مهم «راندمان» یا «کار مفید» داشته باشیم و این مقوله را در کشورمان و جهان صنعتی مورد مقایسه قرار دهیم.
راندمان یا کار مفید براساس میزان ساعت کار روتین در هر روز، مواد مصرفی و استفاده شده، ذهنیتی که از سود و زیان داریم، همچنین میزان واقعی سود و زیان سنجیده میشود. به تعبیر دیگر این عوامل میزان راندمان کار را در شرایط گوناگون تعیین میکنند.
براساس آمارها میزان کار مفید در ایران حداکثر ۱۱ ساعت در هفته و در بخشهای دولتی حدود ۲۲ دقیقه در روز برآورد شده است. درحالیکه در کشوری همچون فرانسه میزان کار مفید حدود ۳۰ تا ۳۳ ساعت در هفته تخمین زده شده است، یعنی مردم فرانسه حدود پنج ساعت و نیم در روز کار مفید میکنند.
چنانچه ملاحظه میکنید تفاوت فاحشی در اعداد و ارقام وجود دارد که لازم است به صورت جدی مورد تأمل قرار گرفته شود و برای بهینهسازی شرایط، چاره اندیشیهای لازم صورت پذیرد.
فرهنگ کار و فراغت در جوامع صنعتی
در کشورهای پیشرفته صنعتی کار مبتنی بر سود و ارزش افزوده است. کسانی که به کار روی میآورند، صرفاً دنبال کسب معاش نیستند، بلکه از تولید برای زایش پول بیشتر استفاده میکنند. در چنین مدلی سرمایهگذاری برای کسب و انباشت پول و انباشت پول نیز برای سرمایهگذاری بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
بدیهی است که در کنار چنین کار مولدی اوقات فراغت (Hobby) نیز معنی و مفهومی خاص پیدا میکند، بنابراین در جهان صنعتی زمان خاصی برای کار و زمان دیگری برای اوقات فراغت در نظر گرفته شده است. افراد در اوقات فراغت انرژی میگیرند و در هنگام کار آن را خرج میکنند. ازاینرو در اروپا و امریکا گردش و پارتی و مهمانی وسط هفته معنا ندارد. افراد از محل کار به خانه میآیند، استراحت میکنند و خود را برای کار روز بعد آماده میکنند، اما از سوی دیگر ایام پایان هفته نیز برای آنان زمان استراحت کامل است. آنها در روزهای شنبه و یکشنبه در استراحت مطلق هستند و حتی به ایمیل کاری خود نیز جواب نمیدهند. آنان همچنین میتوانند به تلفن رئیس خود نیز پاسخ ندهند. از این رو حیطه کار و تلاش با اوقات فراغت از یکدیگر متمایز و جدا شدهاند.
همچنین مناسبات فرهنگ کار نیز در کشورهای صنعتی بر مدار سود و زیان است. چنین سیستمی کارمند را اجبار میکند که به مشتری لبخند زده، با روی گشاده با وی برخورد کند. او ممکن است در واقع خوشحال و خندان نباشد، اما لبخند و تبسم لازمه کار اوست و به سودآوری کسب و کار وی رونق میدهد.
به همین جهت نظم و انضباط نیز در کشورهای صنعتی جایگاه ویژهای دارد. کارمندان در این کشورها مجبورند افزایش تولید و رقابت سالم را مدنظر قرار داده و حداکثر برنامهریزی را در این مسیر داشته باشند. به همین جهت شرکتها و بنگاههای کسب و کار باید بهترین و کیفیترین افراد را برای کار خویش انتخاب کنند. در چنین شرایطی است که سفارش کردن برای نیروی کار نیز معنا پیدا نمیکند، چون استخدام نیروی سفارش شده ممکن است به هدررفت منابع مالی شرکت بینجامد.
همچنین در بسیاری از اوقات با کاهش ارزش افزوده، نیروی کار مقصر شمرده میشود. بهعنوان مثال اگر قرار است در کارگاهی میزان خاصی پلاستیک خام به تعداد مشخصی بطری تبدیل شود و این اتفاق به هر دلیل با خدشه مواجه شده است، شرکتها این را اغلب ناشی از کمبود نیروی کار، کمکاری کارکنان یا عدم مهارت کافی آنان میدانند.
در جهان صنعتی رقابت حرف اول را میزند
در جهان صنعتی از آنجا که بیشترین کارها توسط بخش خصوصی انجام میشود، رقابت حرف اول را میزند. بخش خصوصی اگر دائماً برنامهریزی نکند و از بهترین و زبدهترین نیروها استفاده نکند، احتمال ورشکستگیاش بسیار است. همین امر به درونی شدن نظم و انضباط در این کشورها انجامیده است. حتی سیاستورزی در این قبیل کشورها تابع مسائل اقتصادی است. سیاستها تا جایی قابلتحمل هستند که صدای بنگاههای کسبوکار یا شرکتهای خصوصی در نیاید، وگرنه این مجموعهها بر دولتها شوریده، علیه آنان اقامه دعوی میکنند.
نمونه این قضایا را میتوان در فشار مجموعههای کارگری و استعفای دسته جمعی برخی دولتها ملاحظه کرد. بهعنوان مثال در جهان صنعتی کاهش یا افزایش مالیات بر میزان رأی افراد تأثیر مستقیم دارد و رأی مردم دقیقاً تابع مناسبات اقتصادی آنهاست. نکته دیگر آنکه در کشورهای جهان اول نظامهای آموزشی نیز براساس بازتولید نیروی کار شکل گرفته است. دانشگاهها و مراکز علمی کاملاً منعطف عمل کرده و دائماً آپدیت و روزآمد میشوند.
در کشوری همچون آلمان مدرک تحصیلی اهمیت چندانی ندارد. آنچه اهمیت دارد، مهارت است؛ بنابراین افراد ترجیح میدهند تا مقطع کارشناسیارشد درس خوانده و به سرعت جذب بازار کار و تولید شوند. در آلمان تحصیل در مقطع دکتری به ندرت صورت میپذیرد.
شرکتهای خصوصی نیز افراد را بدون توجه به مدرک آنان به کار میگیرند. یک هفته کار آنان را سنجیده، اگر آنها را توانا و ماهر تشخیص دادند، نگه میدارند، والا حتی اگر مدرک دکتری هم داشته باشند به سهولت کنار میگذارند. بدین جهت تحصیلات عالیه در کشورهای صنعتی اغلب برای خارجیهاست و تعداد نیروهای بومی در دانشگاهها اندک است.
خروجی کار اهمیت اصلی را دارد
در جهان پیشرفته از نظر اقتصادی، امنیت شغلی نیز زیاد نیست و هیچ دلیلی ندارد کسی که وارد شغلی شده، تا آخر در آن شغل باقی بماند، بنابراین افراد در طول دوره خدمت بارها و بارها تغییر شغل میدهند. نظام حکومتی و دولتها کوچک و چابک هستند و برای همین پستهای ابدی نیز بسیار محدودند. به خوبی میتوان دریافت آنچه در دنیای پیشرفته صنعتی اهمیت دارد، خروجی کار است؛ بنابراین ممکن است ۱۰۰ نفر در یک بنگاه کسب و کار یا شرکت مشغول به کار باشند، اما درآمدهایی کاملاً متفاوت از یکدیگر داشته باشند.
هرکه ارزش افزوده و خروجی بیشتری دارد، طبعاً عایدی بیشتری هم خواهد داشت. شرکتها اغلب به سابقه افراد و مدرک تحصیلی آنان توجهی نمیکنند و اصولاً این مؤلفهها برای کارفرمای خارجی مهم و اساسی تلقی نمیشوند. آنچه در ارزیابی کیفی کارکنان اهمیت دارد، کارآفرینی و راندمان مناسب است.
در جوامع صنعتی کار حقیقتاً یک ارزش اجتماعی است و شخص بیکار هر چند بیمه بیکاری دریافت کند، فاقد هویت اجتماعی است. آنان به جد معتقدند هیچ کس نباید سربار جامعه باشد. هویت اجتماعی به کار و تلاش افراد بستگی دارد و مشارکت در سود باعث خلاقیت و نوآوری بیشتر آنان میشود.
پیشنهاد فرصتهای کاری جدید از دیگر خصیصههای فرهنگ کار در جوامع صنعتی است. بدیهی است در جامعهای که کار ارزشمند است، افراد دوست دارند خودشان را با کار تعریف کنند. به بیان دیگر فرهنگ، آموزش دوران کودکی، منافع گستردهای که در گروی کار بیشتر و درآمد بیشتر است و رقابت فشرده عوامل متعددی هستند که کارکنان را به سمت جلو رانده، فعالیت بهتر آنان را تضمین میکنند.
تعریف کار در ایران روشن نیست
مناسبات فرهنگ کار در جوامع سنتی و از جمله ایران به کلی با کشورهای صنعتی متفاوت است. در جوامع شرقی کار بیش از هر چیز دیگر برای امرار معاش در نظر گرفته میشود. زندگی در این حیطه از جغرافیای صنعتی، تجاری و تکنولوژیک نیست و طبعاً با مناسبات زندگی غربی نیز متمایز است.
کار و تلاش با تمرکز و توجه کافی صورت نمیگیرد و اوقات فراغت نیز تعریف دقیق خود را ندارد. کار و اوقات فراغت ما به نوعی درهم آمیخته و قابل انفکاک نیست. همچنین برخلاف جوامع صنعتی اعتقاد بر آن نیست که کارگر یا کارمند ساعت کار خود را به کارفرما فروخته و واگذار کرده است. آنان به همین جهت در حین کار بسیاری از امور شخصی خود را نیز ساماندهی میکنند.
در ایران سیاست، فرهنگ و فعالیتهای اجتماعی همگی بر اقتصاد اولویت دارند. بهنوعی آنها متن شمرده شده و اقتصاد به حاشیه رانده شده است؛ درحالیکه در جوامع صنعتی حرف اول و آخر را اقتصاد میزند.
همچنین نظامهای آموزشی ما بدون ارتباط با نظام اقتصادی تعریف شدهاند و لذا بسیاری از مردم ایدههای نوین اقتصادی ندارند. در ایران ارزشیابی کارکنان اغلب کمی بوده و جای خالی کیفیت در آن مشهود است.
اینجا حتی کارمندی که اضافهکاری میکند، ممکن است در ساعت اضافه کار جدول حل کند یا از شبکههای اجتماعی استفاده کند. ما عملاً روشی برای کنترل فعالیت کاری وی در اختیار نداریم. همچنین اعتبار کارکنان ما براساس مدرک و سابقه است و خروجی کار یا مدنظر نیست یا اهمیت زیادی به آن داده نمیشود.
فرهنگ کار در کشور ما روند ثابتی دارد. ما در بدو استخدام، روند ۳۰ ساله خدمت خود را همچون پازلی در مقابل خود میبینیم. آموزش و یادگیری مداوم در فرهنگ کار ما تعریف نشده است. درحالیکه در کشورهای صنعتی آموزش نقش کلیدی در استخدام و به کارگیری افراد دارد. آنان به نیروی کار ماهر فوقالعاده اهمیت میدهند تا جایی که اگر نتوانند آن را از داخل جذب کنند، اقدام به وارد کردن نیروی کار ماهر از خارج کشور میکنند.
در ایران هر چند دستگاههای گوناگون فرهنگی دائم بر طبل فرهنگ، پیشرفت و تمدن میکوبند، اما اقتصاد فرهنگی به مفهوم متداول جهانی وجود ندارد. این در شرایطی است که کشورهای پیشرفته پولی را که از حوزه اقتصاد فرهنگی نظیر اینترنت، کتاب، موسیقی، تئاتر و سینما درمیآورند، گاه برای گرداندن چرخهای اقتصاد کشورشان کفاف میکند! میزان فروش میلیونی CDهای آموزشی و سرگرمی، درآمد هالیوود و صنعت چاپ و نشر کتاب در میان کشورهای پیشرفته و جهان سوم قابلقیاس نیست.
ایرنا- رنگ زرد گوگردی را اهالی عسلویه خوب میشناسند زیرا با وزش باد ذرات خشک گوگرد از انبارهای روباز کنار بزرگراه اصلی شهر به پرواز در آمده، در فضا پراکنده میشود و با بارش باران و جریان آبهای سطحی باعث آلودگی هوا و زردپوش شدن زمین و دیگر اماکن و تاسیسات موجود در منطقه میشود.
عسلویه را همه با پارس جنوبی و پتروشیمیهای و پالایشگاههایش میشناسند، اما این واحدها در کنار همه مزایایی که از لحاظ اقتصادی و اشتغال زایی دارند، آلودگیهایی نیز برای آب، خاک و هوا و سلامت ساکنان جنوبیترین نقطه استان ساحلی بوشهر به همراه آوردهاند که نیازمند برداشتن گامهای بلند برای بهبودی است.
این شهرستان هشت پالایشگاه گازی را در خود جای دادهاست که از آنها گوگرد استحصال و برای فروش و صادرات انبارش میشود، کاربرد گوگرد در پزشکی و بهداشت، کشاورزی، تصفیه نفت و آب، استخراج مواد معدنی و موارد دیگر کم نیست اما گوگرد محصولی صادراتی نیز هست و سالانه تناژ بالایی از آن به پایانه صادراتی عسلویه میرود.
امادر این میان آنچه فعالان و مسئولان محیط زیست و مردم را آشفته کردهاست آلودگی خاک و هوا و زردی چهره عسلویه است که از انبارهای روبازی ناشی میشودد که در هنگام راهاندازی قرار بود تنها محل موقت دپوی گوگرد باشد اما به یکی از مراکز اصلی این محصول تبدیل شدهاست.
البته باید به آلودگیهایی که بر اثر جریانات هوا و این انبارها رخ میدهد، بارگیری و حمل و نقل غیر اصولی را نیز اضافه کرد که با گشاده دستی گوگرد بر سطح معابر میپراکنند، بیدقتی در بارگیری و حمل و نقل با کامیونهای غیر مسقف در مسیر بارگیری گوگرد از پالایشگاه تا انبار روباز و مسیر بارگیری از انبار تا اسکله صادراتی سبب میشود که این نوع آلودگی به وضوح در حاشیه راه خودنمایی کند.
آشفتگی محیط زیست عسلویه از گوگرد
محمد درویش فعال نام آشنای محیط زیست کشور میگوید: هیچ جای دنیا دپوی گوگرد گرانول بدون هیچ سرپوشی دیده نمیشود، ذرات گوگرد برراحتی وارد منابع آب سطحی و خلیج فارس میشود، پرندگان به اشتباه به جای دانه از این ذرات تغذیه میکنند و این میتواند آثار زیانبار بسیاری داشته باشد و در نهایت وارد زنجیره غذایی انسان شود.
درویش پس از بازدید میدانی از این منطقه آلوده به گوگرد میگوید: عسلویه پر از ذرات زرد رنگ گوگرد است که روی سطح زمین را پوشانده و همه جا پخش شدهاست، روی انبار روباز گوگرد حتی یک چادر کشیده نشدهاست و زمانی که باد میوزد ذرات گوگرد همانند توفان شن در منطقه پخش میشود.
او با ابراز نگرانی و انتقاد از متولیان این انبارها اذعان میکند که این ذرات پراکنده هم بر منابع آب و خاک و هم بر حیات وحش منطقه و در نهایت بر همه اجزای اکوسیستم از جمله انسانها آثار مخربی بر جای میگذارد.
او میگوید: سازمان حفاظت از محیط زیست باید برای پیشگیری و پایان دادن به این آسیب از اهرمهای نظارتی خود استفاده کند اتفاقی که تاکنون آنطور که باید نیفتاده است.
همین آلودگی که رفته رفته به آشنایی ناخوشایند در عسلویه تبدیل شد اعتراضهای متعدد سازمان حفاظت محیط زیست را به دنبال داشت و امام جمعه موقت عسلویه نیز در خطبههای نماز جمعه اول شهریورماه به این مساله واکنش نشان داد.
حجت الاسلام مصطفی بدری گفت: «انبار روباز گوگرد در عسلویه سلامت مردم را به خطر انداخته است، بعضی نمیدانند که این گوگردها آلودگی زیادی ایجاد میکند و آن را در محیطی سرباز رها میکنند، انگار متوجه نیستند که اینجا موجود و انسان زندگی میکند ».
اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوشهر پیش از این چند بار مهلتهایی را برای ساماندهی انبار روباز گوگرد به متولیان آن داده بود اما سرانجام با پایان یافتن این مهلتها ۲۵ تیر بود که فرهاد قلینژاد مدیرکل محیط زیست بوشهر پیگیری قضایی این مساله را رسانهای کرد.
اما این رویه نامیمون همچنان ادامه یافت تا اینکه هفته گذشته دادستان عمومی و انقلاب عسلویه به عنوان مدعیالعموم در اخطاری به متولیان انبار گوگرد ۲ ماه فرصت داد تا سازوکار ساخت انبار سرپوشیده مکانیزه براساس استانداردهای محیط زیست را مهیا کنند. محمد خدری گفت: پس از این فرصت افرادی که سرپیچی کردهاند تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند.
او همچنین گفت: با توجه به اینکه بر اساس ارزیابی محیط زیست بیشترین آلودگی هوا درعسلویه دی اکسید گوگرد است، ضمن اطلاع رسانی به مسئؤلان قضایی، پرونده در سطح ملی تشکیل میشود و پس از فرصت ۲ ماهه با هیچ کس تعارف نخواهیم داشت.
انبار روباز خطر ساز
برای آشنایی بیشتر و دقیقتر با این انبار روباز خبر و خطرساز برای محیط زیست و سلامت اهالی عسلویه و سرنوشت این مرکز با رئیس اداره حفاظت محیط زیست عسلویه به گفتوگو نشستیم.
مصطفی موذنی میگوید: این انبار گوگرد که در حاشیه بزرگراه عسلویه قرار گرفته است، فضایی یکپارچه در ۹ هکتار است که پارتیشن بندی شدهاست و برای انبارش انواع گوگرد مورد استفاده قرار میگیرد.
آنگونه که این مقام مسئول میگوید، این انبار در ابتدا ساخته شد تا به طور موقت محل انبارش گوگردهایی باشد که در مواقعی خاص بیش از ظرفیت انبارهای مکانیزه است، اما با راهاندازی پالایشگاههای جدید و تولید نوع متفاوتی ازگوگرد، این انبار به محلی دائم برای گوگردهای تولیدی این پالایشگاهها شد و با ایجاد خلل در صادرات بخشی از گوگرد مازاد بر ۲ انبار مکانیزه نیز کماکان راه به همین انبار میبرند.
موذنی گفت: گوگرد تولیدی ۳ پالایشگاه عسلویه متفاوت است که برای انبارش روانه انبار روباز میشوند، او معتقد است کم کاری از شرکت متولی این انبارها است که در ابتدا زیر ساخت لازم را برای این امر فراهم نکردهاست.
با اعتراضها و جلسات مکرر اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوشهر مقرر شدهاست، دیوارکشی این انبار به نحوی صورت گیرد که امکان پراکنش دانههای گوگرد وجود نداشته باشد، بارگیری مکانیزه و برای حمل نیز از کامیون مسقف استفاده شود.
به گفته رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان عسلویه اکنون گامهایی برای بهبود این مساله از سوی مجتمع گاز پارس جنوبی برداشته شدهاست.
موذنی میگوید: اکنون مناقصه دیوارکشی و زیرسازی این انبار انجام و پیمانکار نیز مشخص شدهاست.، البته در برنامه زمانبندی ارائه شده پایان سال ۹۹ برای ساماندهی انبار روباز تعیین شده بود که زمان زیادی به انتهای آن نمانده است.
آنچه در این بخش گفته شد معرفی مختصر انبار گوگردی بود که زمین و هوای عسلویه را به کام آلودگی کشانده و بیش از هر چیز همگان را نگران سلامتی همسایگان صبور خلیج فارس و قطب انرژی ایران کردهاست.
به گفته کارشناسان، گوگرد و دیاکسید گوگرد غشای مخاطی سیستم تنفسی و ریه را درگیر میکند.
به گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گوگرد میتواند بر سلامت انسان و محیط زیست اثرگذار باشد و یا در ترکیب با دیگر عناصر آلودگیهای دیگری ایجاد کند که بیماریهای تنفسی را به همراه میآورد.
فرهاد قلی نژاد به ایرنا گفت: هرچند این آلودگی دائمی نیست اما گوگرد این انبار با هر وزش شدید باد هوا را آلوده میکند و با باران جاری میشود و آب و خاک را میآلاید، همچنین در شرایطی موجب اشتعال میشود و این بار دی اکسید گوگرد هوای عسلویه را ناسالم میکند.
او نیز از تذکرهای مکرر و شکایت اداره کل حفاظت محیط زیست به متولیان یاد میکند که البته بی نتیجه نیز نبوده است زیرا به گفته او انبار مکانیزه گوگرد کنگان تا پایان سال آماده میشود و انباری دیگر در دست ساخت است، هر چند به گفته او تا آن زمان ضروری است انبار موجود زیرسازی و دیوار کشی شود.
آنچه گوگردهای سرگردان با سلامت مردم میکنند
به جدال تلخ و زرد گوگردهای سرگردان با پوست و ریه شهروندان عسلویه بر میگردیم تا در گفتو گو با متخصص بهداشت حرفهای چند و چون آسیبهایی را بررسی کنیم که ممکن است گوگرد بر جان انسانها وارد کند.
رئیس گروه بهداشت حرفهای معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر گفت: عنصرگوگرد با نامهای مترادف گل گوگرد و گردگوگرد میتواند برای سلامت افرادی که در مواجهه مستقیم با آن قرار میگیرند عارضههایی به همراه داشته باشد.
به گفته اصغر “بلکامه”، تحریک پوست، ایجاد خارش و قرمزی و عارضههای پوستی و آبریزش، قرمزی و تحریک چشم از عوارضی است گرد و غبار گوگرد به جای میگذارد.
تحریک موکوس غشایی دستگاه تنفس و ایجاد عارضه سرفه و تنگی نفس در دستگاه تنفسی از دیگر آسیبهای این ذرات پراکنده است که او به آنها اشاره میکند و ادامه میدهد: در صورتی که به سهو بلعیده شود سبب تحریک دهان، ایجاد زخم درگلو و اسهال میشود.
رئیس گروه بهداشت حرفهای معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر تاکید کرد: بر اساس استانداردها گوگرد باید درجای سرد و خنک، به دور از گرما، منابع مشتعل و عوامل اکسیدکننده انبار شود زیرا این عنصر در صورت قرارگرفتن در جوار عوامل اکسید کننده چون اکسیژن و رطوبت هوا قابلیت احتراق و انفجار دارد.
بلکامه این را هم گفت که غلظت بالای این ماده کشنده است و هر چند این اتفاق در محیط باز بسیار نادر است اما باید تدابیر پیشگیرانه سنجیده شود.
اینکه گوگرد برای تولید در بسیاری از زمینههای و همچنین ارزآوری عنصری بسیار مفید فایده است جای هیچگونه شکی نیست، همان اندازه که در آلودگی و آسیبهای ناشی از انبارش آن محیط روباز شکی وجود ندارد.
توسعه پایدار در کنار حفاظت از محیط زیست شهری و دفاع از اکوسیستم موجود روی میدهد و لازم است با حفظ همه مزایای تولیدی پالایشگاهی در عسلویه زیرساختهای زیست محیطی آن به دقت و حدت دنبال شود.
اکنون مدیر امور هماهنگی و نظارت بر تولید مجتمع گاز پارس جنوبی میگوید: تا پایان دی ماه ۹۹ در مجموع ۵۲۶ هزار تن گوگرد در این مجتمع تولید شدهاست و بیشتر از ۵۹۰ هزار تن گوگرد دانه بندی شده نیز به بازارهای خارجی صادر شدهاست.
علی احمدی هدف اصلی مجتمع گاز پارس جنوبی را حذف کامل انبار روباز گوگرد و استفاده از انبارهای مکانیزه بیان میکند، امری که به گفته او با راهاندازی سوله سوم انبار مکانیزه سایت یک و انبار مکانیزه سایت ۲ که تا سال آینده تحویل میشود، محقق خواهد شد تا امکان حذف انبار روباز به طور کامل فراهم شود.
البته مدیر امور هماهنگی و نظارت بر تولید مجتمع گاز پارس جنوبی میگوید: در زمان حاضر نیز برای سیاست حذف انبار روباز نزدیک به ۸۰ درصد گوگرد تولیدی در انبار مکانیزه و ۲۰ درصد در انبار روباز ذخیره میشود.
اما لازم است حفظ جان مردم عسلویه و محیط زیست و زندگی آنها منوط به تکمیل پروژهها نماند و آنچنان که مسئولان محیط زیست و فعالان زیست محیطی بر آن تاکید دارند برای ساماندهی این انبار خطرساز دست به کار شوند و راه خطر بر گوگردهای سرگردان ببندند.
اندکی پس از آن که سنای آمریکا به بیگناه بودن ترامپ رأی داد و او را از اتهام تحریک مردم به آشوب در کنگره تبرئه کرد، رئیس جمهوری آمریکا در بیانیه خود این رویداد را «فصل غمناک تاریخ آمریکا» خواند.
بایدن در بیانیه خود افزود: «هیچکس در ذات اتهامهای رئیسجمهوری پیشین در تحریک به شورش کنگره در روز ششم ژانویه بحث و تردید ندارد؛ ماجرایی که در آن پنج نفر جان خود را از دست دادند. حتی آن کسانی که علیه محاکمه رأی دادند، از جمله رهبر سناتورهای جمهوریخواه، میچ مکانل، بر گناهکار بودن ترامپ در کوتاهی در انجام وظیفه و تحریک به خشونت لجامگسیخته در کنگره اذعان کردند.»
رئیس جمهوری آمریکا در بخش دیگر بیانیه خود به وقایع مربوط به حمله حامیان رئیس جمهوری سابق آمریکا به ساختمان کنگره و مرگ یک پلیس اشاره کرد و در نهایت نوشت: این فصل غمانگیز در تاریخ ما یادآور شکننده بودن دموکراسی است. باید همیشه از آن دفاع کرد... باید هوشیار باشیم. این خشونت و افراط گری جایی در آمریکا ندارد. هر کدام از ما به ویژه رهبران، به عنوان آمریکاییها، یک وظیفه و مسئولیت داریم تا از صداقت دفاع کنیم و دروغ را شکست دهیم.
سنای آمریکا روز شنبه ۲۵ بهمن رای به تبرئه دونالد ترامپ رئیس جمهوری پیشین آمریکا داد. با اینکه ۵۰ سناتور دموکرات و ۷ سناتور جمهوریخواه، در مجموع ۵۷ رای به استیضاح آقای ترامپ به «تحریک به شورش» دادند اما آرای آنها کافی نبود و او تبرئه شد. براساس قانون، برای استیضاح همراهی دو سوم مجلس سنا، یا ۶۷ رأی نیاز بود.
فقط پس از پنج روز بحث و گفتوگوی داغ در صحن ساختمانی که کمی بیش از یک ماه پیش صحنه تاخت و تاز اوباش و شورشیان هوادار ترامپ بود، سناتورهای دموکرات برای همراه کردن همتایان جمهوریخواه خود در رأی مثبت دادن به محاکمه استیضاح کم آوردند و رئیس جمهوری پیشین با اختلاف ۱۰ رأی توانست از دومین محاکمه خود هم جان سالم به در برد. هفت نفر از جمهوریخواهان به استیضاح ترامپ رأی مثبت دادند.
ریچارد بر از کارولینای شمالی، بیل کسیدی از لوییزیانا، سوزان کالینز از مین، لیزا مرکووسکی از آلاسکا، میت رامنی از یوتا، بن سس از نبراسکا و پت تومی از پنسلیوانیا هفت سناتور جمهوریخواه بودند که به محاکمه ترامپ رأی مثبت دادند. برای رأی آوردن استیضاح رئیس جمهوری پیشین در سنا به ۶۷ رأی مثبت نیاز بود. نکته جالب این که برخی سناتورهای جمهوریخواه موافق استیضاح از ترس تهدیدهای هواداران ترامپ به آن رأی منفی دادند.
سناتورهای آمریکایی روز شنبه با پایان رسیدگی به دومین پرونده استیضاح دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق این کشور او را از اتهامات مطرح شده در دومین استیضاح، تبرئه کردند
در این جلسه ۵۷ سناتور به استیضاح دونالد ترامپ رای مثبت و ۴۳ سناتور نیز رای منفی دادند. دموکراتها برای متخلف شناخته شدن دونالد ترامپ به رای موافق دو سوم اعضای مجلس سنا (۶۷ رای) نیاز داشتند. هفت سناتور جمهوریخواه همراه با ۵۰ سناتور دموکرات دونالد ترامپ را به دلیل «تحریک به شورش» مجرم شناختند.
مجلس نمایندگان ایالات متحده روز ۱۳ ژانویه (۲۴ دی) طرح استیضاح دونالد ترامپ، رئيسجمهوری وقت آمریکا را به اتهام «تحریک به شورش» تصویب کرده بود.
دونالد ترامپ در تاریخ آمریکا تنها رئیس جمهوری است که پس از خروج از کاخ سفید مورد محاکمه قرار گرفت چرا که در هفته پایانی حضور در کاخ سفید، با ۲۳۲ رای مجلس نمایندگان استیضاح شد.
اتهام وی «تحریک برای شورش» بود که در پی آن حادثه شورش هواردانش به کنگره و کشته شدن پنج نفر، زخمی شدن دهها تن و چندین میلیون دلار خسارت مادی رخ داد.
این شورش زمانی رخ داد که در نشست مشترک کنگره آمریکا، آرای گزینشگران انتخاباتی ایالتهای آمریکا در حال شمارش بود و پیش بینی میشد پیروزی جو بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهوری آمریکا به تایید برسد.
مدیران استیضاح منتخب مجلس نمایندگان که در نقش دادستان این پرونده عمل میکردند، کیفرخواستی را قرائت کردند که ترامپ را عامل اصلی تحریک این شورش قلمداد میکردند. آنها در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ادله خود را ارائه دادند که همراه با فیلمهای منتشر نشده این شورش بود. صحنههایی از حمله حامیان ترامپ به کنگره، شعارهایی که به نفع ترامپ سرداده میشد، اظهاراتی که برای قتل مایک پنس معاون ترامپ و نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان به زبان آمد، تصاویری از گریز و هدایت اعضای کنگره به پناهگاه و همچنین حمل سلاح سرد و گرم از سوی هواداران ترامپ.
این ادله با اظهارات، پیامهای توئیتری و موضعگیری ترامپ همراه بود و این استدلال هم مطرح شد که جهان در حال تماشای آمریکا بود.
آنها همچنین از اظهارات مقامهای جمهوری اسلامی، روسیه و چین و حتی کانادا و آلمان درباره دموکراسی آمریکایی استفاده کردند تا اتهام ترامپ را پررنگتر کرده و ابعاد بینالمللی آن را هم ترسیم کنند.
در برابر، وکلای ترامپ از روز جمعه برای ۱۶ ساعت فرصت داشتند تا دفاعیات خود را ارائه دهند. آنها با مونتاژ کردن اظهارات برخی از مقامات فعلی آمریکا از جمله کامالا هریس معاون بایدن، پلوسی رئیس مجلس نمایندگان، سناتورهای دموکرات و اعضای مجلس نمایندگان، کوشیدند بباورانند که همه اینها در قالب آزادی بیان و متمم نخست قانون اساسی آمریکا انجام شده و قابل پیگرد نیست. از این رو اظهارات روز چهارشنبه ۱۷ دیماه ترامپ را هم فاقد جنبه کیفری دانستند.
به اعتقاد آنها، قانون اساسی از اظهارات مقامات عالیرتبه حمایت میکند و آنها را تحت پوشش آزادی بیان پشتیبانی میکند از این رو، نباید با آن برخورد شود.
پس از آن، سناتورها ۴ ساعت فرصت داشتند تا سوالات خود را از ۲ طرف دعوا بپرسند که این سوالها به صورت کتبی به رئیس محکمه تقدیم میشد و پس از قرائت آن، متناسب با تقاضای سوال کننده یکی از طرفها یا هر دوی آنها، پاسخ میدادند.
یکی از سوالات درباره ادعای ترامپ برای تقلب و اینکه آیا او را بازنده یا برنده میدانند، سر باز زدند.
سوال دیگر این بود که اگر ترامپ در این باره مجرم شناخته نشود، در آینده چه پیش خواهد آمد که دادستانهای مجلس نمایندگان پاسخ دادند باعث میشود هر رئیس جمهوری بعدی در آخرین روز کاری خود دست به اقدام مشابه بزند و از مجازات مصون بماند.
آنها، مجرم ندانستن ترامپ را به معنای حمایت از عملکرد وی و همچنین شورش به کنگره دانستند.
روز شنبه در حالیکه سناتورها ابتدا با ۵۵ رای موافق با احضار شاهد موافقت کردند اما پس از تنفس بین جلسه، توافق شد که شاهدی احضار نشود.
در نهایت با ارائه آخرین استدلالها و دفاعیات دو طرف، سنا وارد رایگیری نهایی شد.
سر انجام، ۵۷ نفر از سناتورها که به عنوان هیات منصفه این محکمه سوگند با مجرم بودن ترامپ موافقت کردند و ۴۳ سناتور هم ترامپ را مجرم ندانستند. دست کم باید ۶۷ نفر از سناتورها به مجرم بودن ترامپ رای مثبت میدادند.
ترامپ در سال ۲۰۱۹ هم به اتهام «سوء استفاده از قدرت» و «کارشکنی در برابر کنگره» در مجلس نمایندگان استیضاح شد اما در دادگاه سنا، تبرئه شد.
منابع: ایرنا، یورونیوز
رادیو فردا: یکی از اعضای تیم سازمان بهداشت جهانی که ماه گذشته میلادی برای تحقیق درباره منشاء ویروس کرونا به چین سفر کرده بودند، اعلام کرده است این کشور از ارائه اطلاعات خام مربوط به ۱۷۴ نفری که چین برای اولین بار از ابتلای آنها به ویروس کرونا در شهر ووهان خبر داده بود، خودداری کرده است.
خبرگزاری رویترز روز شنبه ۲۵ بهمن گزارش داد، دوایر دومینیک، کارشناس استرالیایی که همراه با تیم سازمان بهداشت جهانی به چین سفر کرده بود، اعلام کرده که پکن از ارائه اطلاعات دیگر مبتلایان نیز خودداری نموده و تنها موافقت کرده خلاصهای از گزارش ابتلا به کرونا در کشور را تحویل این نهاد وابسته به سازمان ملل دهد.
بر اساس ادعای دولت چین، اولین موارد ابتلا به کرونا در شهر ووهان در دسامبر پارسال مشاهده شده است.
آقای دومینیک گفته است از آنجا که تنها نیمی از ۱۷۴ نفری که برای اولین بار ابتلای آنها به کرونا گزارش شد در مرکز فروش محصولات دریایی شهر ووهان مبتلا به ویروس شده بودند، دریافت اطلاعات مربوط به آنها اهمیت زیادی دارد.
چین دسامبر پارسال اعلام کرد این ویروس از مرکز فروش محصولات دریایی «هونان» منتشر شده است و این مرکز را بست.
این متخصص استرالیایی گفت دسترسی به اطلاعات خام مربوط به مبتلایان اولیه بسیار مهم و تعیینکننده است، اما نمیداند چرا پکن از ارائه این اطلاعات سر باز میزند.
وی افزود، چین حجم بزرگی از اطلاعات را به تیم سازمان بهداشت جهانی تحویل داده، اما معلوم نیست چرا اطلاعات مربوط به اولین مبتلایان به کرونا را تحویل نمیدهد.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده که خلاصه اطلاعات دریافتی از چین قرار است هفته آینده منتشر شود.
آمریکا و برخی دیگر از کشورها چین را به پنهانکاری درباره منشا و زمان دقیق انتشار ویروس کرونا متهم کردهاند، موضوعی که دولت کمونیستی چین آن را رد کرده، اما طی بیش از یک سال اجازه ورود تیم بازرسی سازمان بهداشت جهانی به کشور را نیز نداده بود.
با این حال، سازمان بهداشت جهانی میگوید حجم اطلاعاتی که چین تحویل این نهاد داده، بسیار بیشتر از آن چیزی است که انتظار میرفت.
تیم سازمان بهداشت جهانی برای چهار هفته در چین اقامت داشت و فعالیتها و بازرسیهایش از افراد و محلها محدود به مجوزهای سازمانیافتهای بود که خود دولت پکن به آنها ارائه میکرد.
در دو هفته ابتدایی تیم سازمان بهداشت جهانی در هتلی قرنطینه شده بودند و تنها دو هفته فرصت تحقیق داشتند.
روز گذشته نیز روزنامههای نیویورک تایمز و وال استریت جورنال گزارش دادند چین اطلاعات خام مربوط به مبتلایان اولیه به کرونا را تحویل تیم بازرسی سازمان بهداشت جهانی نداده است.
همچنین جیک سالیوان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز شنبه با انتشار بیانیهای گفت که «بسیار مهم است چین اطلاعات اولین افرادی را که به کرونا مبتلا شده بودند تحویل سازمان جهانی بهداشت دهد».
وی گفت کارشناسان این سازمان مستقل هستند و باید بستری فراهم شود که اعتبار این سازمان لطمه نبیند.
چین مدعی است از زمان مشاهده اولین مورد ابتلای به کرونا در شهر ووهان تاکنون کمتر از ۹۰ هزار نفر در کشور به ویروس کرونا مبتلا شده و ۴ هزار و ۶۳۶ نفر نیز جان باختهاند.
این در حالی است که شمار مبتلایان به کرونا که در جهان ثبت شدهاند، به نزدیک ۱۱۰ میلیون نفر و شمار قربانیان ثبت شده نیز به ۲.۴ میلیون نفر رسیده است.
آتشسوزی “گسترده” در گمرک اسلام قلعه در مرز ایران رخ داده است. ویدئوها و تصاویر منتشر شده از آتش سوزی، انفجارها و دامنه گسترده آتش سوزی و فرار مردم برای دور شدن از محل را نشان میدهد.
به گزارش بیبیسی، وحید قتالی، والی هرات در پیام ویدئویی از “خسارات بزرگ مالی” براثر آتش سوزی خبر داده و گفته که خودروهای آتش نشانی ایران به “نقطه صفر مرزی” رسیدهاند.
او همچنین خواستار همکاری تاجران در حراست از اموال، دور کردن خودروها از محل و جلوگیری از سوءاستفاده احتمالی شد.
گمرک اسلام قلعه-دوغارون نیز تعطیل شده است و به گفته برشنا، شرکت ملی برق افغانستان، برق وارداتی ایران از هرات نیز قطع شده است.
جیلانی فرهاد، سخنگوی والی هرات به بیبیسی گفت “چندین تانکر حامل مواد سوختی” آتش گرفته است. او افزود که هماهنگی با نیروهای ناتو مستقر در افغانستان انجام شده است.
او گفت که تاکنون تلفات انسانی گزارش نشده ولی خسارت مالی زیاد است.
مسئولان بهداشت در هرات گفته که تاکنون ۱۷ مجروح دچار سوختگی به مراکز درمانی هرات منتقل شدهاند. وضعیت دو نفر آنان وخیم گزارش شدهاست.
مقامهای هرات به بیبیسی گفتند که در تماس مداوم با مقامهای ارشد ایرانی هستند و کمیته “بحران” در بالاترین سطح در استان خراسان ایران نیز تشکیل شده و وعده همکاری آتش نشانی “هوایی” دادهاند.
به گزارش خبرنگار محلی بیبیسی شماری زخمی با سوختگیهای سطحی نیز به بیمارستانهای محلی منتقل شده است. هنوز از تلفات دقیق احتمالی این حادثه اطلاعاتی در دست نیست.
مهرالله بلوچ، کمیسار نظامی در اسلام قلعه به بیبیسی گقت که “آتش سوزی جریان دارد و امکانات ما کم است، آتش سوزی بسیار گسترده تانکرهای سوخت است.” او درخواست آتش نشانی از طریق “هوایی” کرده و گفت که از زمین “امکان مهار” آتش سوزی نیست.
مقامهای محلی هرات گفتهاند که از ایران نیز درخواست همکاری برای مهار آتشسوزی کردهاند. به گفته این مسئولان از “اطفائیه کشور همسایه هم خواسته شده و تلاش میشود که از گسترش دامنه خسارات جلوگیری شود.”
رسول موسوی، دستیار وزیر و مدیرکل آسیای غرب وزارت امور خارجه ایران در توییتر نوشته که “هشدار! آتش در خانه همسایه، آتش در خانه ماست. آتش سوزی در حال گسترش در اسلام قلعه. باید با تمام توانی که داریم به کمک افغانستان برویم. هر کاری را که در حیطه مسئولیتم بوده، انجام دادم. اکنون منتظرم ببینم در عمل چه خواهد شد؟”
محسن نجات، مدیرکل دفتر بحران در استانداری خراسان رضوی به ایرنا گفته که “دهها دستگاه خودروهای سبک و سنگین آتشنشانی با تجهیزات کامل اطفای حریق در دوغارون مستقر و فعال شدند.”
نعمت الله الکوزی، مسئول بخش نظارت شورای انسجام خودروهای باربری در افغانستان به محمد قاضی زاده، خبرنگار بیبیسی در غرب افغانستان گفت که “تانکر حامل گاز از ایران عازم افغانستان بوده و این تانکر نشتی داشته است”.
به گفته او راننده وقتی وارد خاک افغانستان شده از مردم و مقامهای افغان درخواست کمک کرده بود که تانکرش نشتی دارد ولی کسی به کمک او نرفته است.
اکبرخان شیرزاد، یک شاهد عینی نیز به بیبیسی گفت که ابتدا یک تانکر گاز آتش گرفته بود که بعد از انفجار این تانکر، سایر تانکرها نیز آتش گرفت.
به گفته او شدت آتش سوزی اکنون به حد غیر قابل مهار رسیده و اگر مهار نشود ممکن است که تمام زیربناهای گمرگ اسلام قلعه نابود شود.
آقای الکوزی مدعی است که تانکر در خاک ایران نشتی داشته و مقامات ایرانی میخواستند که این تانکر از خاک ایران خارج و وارد افغانستان شود. به گفته او تانکر بعد از مدت کوتاهی منفجر شده و این فاجعه رخ داد.
به گزارش خبرگزاری ایرنا از محل حادثه، این “انفجار تبعاتی برای تاسیسات مرزی و گمرکی ایران” نیز در پی داشته و با رسیدن آتش به داخل خاک ایران سبب “انفجار برخی از مخازن آب و گاز” شده است.به گفته ایرنا، یگانهایی از نیروی زمینی ارتش مستقر در نوار مرزی و نیروی انتظامی ایران جهت امدادرسانی و کنترل منطقه وارد عمل شدهاند.
به گزارش ایرنا زمان وقوع آتش سوزی ساعت یک عصر بوده است.
شرکت ملی برق افغانستان (برشنا) نیز اعلام کرده است که حوالی ساعت ۱:۴۰ دقیقه پس از ظهر امروز به دلیل آتش سوزی در بندر اسلام قلعه و اتصالی خط انتقال ۱۳۲ کیلوولت برق وارداتی از ایران، جریان برق به این ولایت قطع شده است.
به گزارش ایرنا، محسن نجات، مدیرکل دفتر بحران در استانداری خراسان گفته که گروههای امداد، اورژانس، آتشنشانی و دیگر واحدهای مرتبط از شهرستانهای معین تایباد در منطقه شرق خراسان رضوی برای کمک به دوغارون اعزام شدهاند.به گفته این مقام ایرانی یک فروند بالگرد اورژانس ۱۱۵ نیز به سمت تایباد پرواز کرده است تا در حالت آمادهباش قرار داشته و عملیات لازم را انجام دهد.
دنیایاقتصاد- رضا احمدزاده
ویتنام، کشوری است که نامش بیشتر تداعیکننده جنگ با آمریکا است. بررسی آمارهای دو دهه اخیر نشان میدهد که ویتنام در جبهه اقتصادی، درحال رقم زدن یک پیروزی است. در یک دهه اخیر، ویتنام از کشورهای جنوب شرقی آسیا، بین کشورهای دنیا یکی از بیشترین رشدهای اقتصادی سالانه را داشته است. اگر چه اقتصاد این کشور راه زیادی تا رسیدن به اقتصاد کشورهای همجوار خود یعنی سنگاپور و تایوان دارد ولی رشد اقتصادی در یک دهه اخیر و پتانسیلهای بالقوه اقتصادی در این کشور نوید توسعه اقتصادی در سالهای آینده را نیز میدهد.
رویکرد جدید سیاستگذاران از اواخر دهه ۸۰ میلادی نقش موثری در رشد اقتصادی در سالهای بعد از آن داشته است. در این تغییر رویکرد، سیاستگذار از یک اقتصاد مبتنی بر برنامهریزی مرکزی به بازار آزاد تمایل پیدا کرده و تجارت آزاد در دستورکار قرار گرفته است. در نتیجه این تغییر سیاستی با وجود افزایش جمعیت به اندازه ۲۵ درصد از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۹ درآمد سرانه از ۹۵ دلار به ۲۷۱۵ دلار رسیده است و در همین مدت خطفقر نیز از ۶۰ درصد به کمتر از ۵ درصد رسیده است.
نکته جالب توجه اینکه ویتنام از معدود کشورهای منطقه جنوب غربی آسیا محسوب میشود که در سال ۲۰۲۰ گرفتار رکود نشد. براساس آخرین آمار در سال ۲۰۱۹ این کشور بیش از ۶۰ میلیارد دلار به آمریکا صادر کرده است، همچنین میزان واردات این کشور از آمریکا در سال ۲۰۱۹ به میزان ۳/ ۱۴ میلیارد دلار بوده است.
سیاستهای کمونیستی در پساجنگ
ویتنام از سالهای ۱۹۵۵ تا سال ۱۹۷۵ درگیر جنگ فرسایشی میان نیروهای کمونیستی و ضدکمونیستی بود. بعد از اتمام جنگ در سال ۱۹۷۵ و اتحاد دو ویتنام شمالی و جنوبی، دولت این کشور به دست سیاستمداران کمونیست افتاد و در نتیجه این رویداد یک اقتصاد دستوری و برنامهریزی شده به کشور تحمیل شد. برنامههای پنجساله اقتصادی با رویکرد کمونیستی، سیاست تثبیت دستوری قیمتها و اتکا به کشاورزی اشتراکی در سالهای بعد از جنگ باعث شد کشور در حوزه اقتصاد پیشرفت چشمگیری نداشته باشد.
تجارت محدود با کشورهای کمونیستی تاثیر مطلوبی بر اقتصاد نداشت و علاوه بر اینها فروپاشی شوروی و تغییر سیاستهای اقتصادی چین، نگاه جهانی به اقتصاد را نیز تغییر داد. نتیجه سیاستهای کمونیستی بعد از جنگ حتی به خود سیاستگذاران ثابت کرد که نمیتوانند با این سیاستها توفیق چندانی در بهبود شرایط اقتصادی کشور داشته باشند. در مجموع در سالهای بعد از جنگ، اقتصاد و زیرساختهای کشور بهطور کامل نابود شده بود و سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ نیز کمکی به حل مشکلات اقتصادی در کشور نکرد.
شروع اصلاحات اقتصادی
از سال ۱۹۸۶ دولت سیاست جدیدی را تحت عنوان تغییر جدید «Doi Moi» به اجرا گذاشت. تمرکز این سیاستگذاری جدید بر روی لغو اقتصاد دستوری و حرکت به سمت اقتصاد بازار آزاد بود. همچنین طی این شیفت سیاستی، اقتصاد بسته کشور برای تجارت آزاد با کشورهای دیگر منطقه و جهان باز شد. توجه برنامه جدید بیشتر بر روی مسائل کشاورزی بود که حدود ۷۰ درصد از نیروی کار را به خود اختصاص میداد و براساس این برنامه، بخش کشاورزی از مدیریت اشتراکی درآن سالها به کشاورزی مبتنی بر سود شخصی شیفت کرد، به این معنی که کشاورزان میتوانستند تولیدات خود را قیمتگذاری کرده تا سود خود را در این زمینه بیشینه کنند.
در نتیجه این تغییر در سیاستگذاری در بخش کشاورزی، تولیدات این گروه از کالاها در ویتنام با افزایش قابل ملاحظهای روبهرو شد. این اصلاحات، تنها در بخش کشاورزی نماند و در ادامه سیاستگذاران به سراغ اصلاحات ساختاری در اقتصاد کلان نیز رفتند. ابتدا ارزش پول رایج ویتنام (dong) را نسبت به دلار کاهش دادند و به تدریج سیاستگذاران بهدنبال اصلاحات پولی و مالی دیگر هم رفتند. در همین راستا دولت بهطور جدی حل معضل کسری بودجه را دستور کار خود قرار داد.
البته دولت پا را از این هم فراتر گذاشت و از دهه ۹۰ میلادی، خصوصیسازی صنایع دولتی توسط تکنوکراتهای ویتنامی آغاز شد که در نتیجه آن، ۱۲ هزار شرکت دولتی در سال ۱۹۸۹ به کمتر از ۶۰۰ شرکت در سال ۲۰۱۶ رسید. البته دولت قبل از خصوصیسازی در اقتصاد به آزادسازی اقتصاد روی آورده بود و تا حد امکان فضا را برای رونق کسبوکارهای خصوصی آماده کرده بود؛ به همین دلیل خصوصیسازی در این کشور توانست موفقیت قابل قبولی پیدا کند.
میوه اصلاحات برای اقتصاد ویتنام
برنامه تغییر جدید «Doi Moi» تاثیری پایدار بر اقتصاد ویتنام داشت و باعث شد ویتنام از کشوری فقیر در سالهای بعد از جنگ به کشوری با درآمد متوسط بدل شود. در میانه این اصلاحات در ویتنام، چین نیز به مرور زمان درحال از دست دادن مزیت رقابتی خود بود و در همین حال نگاه آمریکا به چین نیز داشت رنگ و بوی امنیتی به خود میگرفت که این امر ریسک سیاسی مهمی برای سرمایهگذاری خارجی در این کشور محسوب میشد. در همین زمینه ویتنام جایگزین خوبی برای سرمایهگذاران کشورهای غربی بود و اصلاحات سیاستی در این کشور به سرمایهگذاران این اطمینان را داد که حداقل ریسک سیاسی به اقتصاد ویتنام ضربه نخواهد زد.
بررسیها نشان میدهد که در سال ۲۰۱۹ میزان تولید ناخالص داخلی این کشور به میزان ۲۶۱ میلیارد دلار بوده است. این رقم در سال ۲۰۰۰ حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است، یعنی در دو دهه اخیر یک مسیر صعودی با شیب زیاد را طی کرده است. در بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۱۸ تولید ناخالص داخلی سرانه (به قیمتهای ثابت سال ۲۰۱۰) ۷/ ۲ برابر شد. در سال ۲۰۱۹ رقم تولید ناخالص داخلی سرانه از مرز ۲ هزار و ۷۰۰ دلار نیز فراتر رفت.
همچنین در همین مدت ۴۵ میلیون نفر از خط فقر مطلق رهایی جستهاند و درحالحاضر صرفا ۵ درصد از جمعیت، توسط دولت فقیر محسوب میشوند که براساس برآوردهای بانک جهانی اکثر این فقیران(حدود ۸۶ درصد از آنها) از اقلیتهای نژادی هستند.
در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ اقتصاد ویتنام رشد بیش از هفت درصدی داشته که بین کشورهای آن منطقه و جهان از سریعترین رشدهای اقتصادی بهحساب میآید. نکته جالب توجه اینکه ویتنام از معدود کشورهای منطقه جنوب شرقی آسیا بود که در سال ۲۰۲۰ گرفتار رکود نشد و توانست رشد اقتصادی را حتی در میانه این پاندمی نیز تجربه کند. علاوه بر سیاستهای آزادسازی اقتصاد و خصوصیسازی، تجارت آزاد با کشورهای منطقه و جهان نیز تاثیر بسزایی در رشد اقتصادی ویتنام در سه دهه اخیر داشته است.
از سال ۲۰۰۷ ویتنام به سازمان تجارت جهانی«WTO» پیوسته و از آن سال تا به امروز دهها موافقتنامه تجاری را با دیگر کشورها امضا کرده است. مهمترین شریک تجاری ویتنام کشورهای جنوب غربی آسیا محسوب میشوند و ویتنام در دو دهه اخیر فواید بسیاری را از تجارت جهانی با این کشورها بهدست آورده است. تجارت آزاد با دیگر کشورها در دو دهه اخیر با وجود افزایش صادرات، واردات را نیز افزایش داده که این امری اجتنابناپذیر بوده است.
براساس آمارهای سال ۲۰۱۹، میزان صادرات این کشور در سال ۲۰۱۹ به رقم ۲۶۴ میلیارد دلار و رقم واردات این کشور به ۲۵۳ میلیارد دلار رسیده است. در سال ۱۹۹۰ این کشور تنها ۳/ ۲ میلیارد دلار صادرات داشت. نکته قابل توجه این است که بیشترین صادرات این کشور به آمریکا بوده که در سال ۲۰۱۹ به میزان ۶۱ میلیارد دلار به این کشور صادرات داشته است.
پتانسیلهای رشد اقتصادی
مهمترین مولفه رشد اقتصادی ویتنام در سه دهه اخیر در گرو نیروی کار خود بوده است. بیش از ۵۵ درصد از جمعیت ویتنام کمتر از ۳۵ سال دارند و شاخص سرمایه انسانی از سال ۲۰۱۰ تا به امروز از ۶۶ درصد به ۶۹ درصد رسیده است که موفقیت بزرگی برای سیاستگذاران ویتنامی محسوب میشود زیرا در دو دهه اخیر سرمایهگذاریهای دولتی در بخش آموزش بسیار بیشتر شده بود. این شاخص درحالحاضر در ایران ۵۹ درصد، بین کشورهای با درآمد بالا بیشتر از ۷۰ درصد و سنگاپور با داشتن شاخص ۸۸ درصدی از همه کشورها در این زمینه بالاتر است.
ویتنام بین کشورها با درآمد متوسط بهترین عملکرد را در این شاخص نشان میدهد. همچنین به باور صاحبنظران، طبقه متوسط ویتنام به مرور درحال رشد است که این امر را به خوبی میتوان در شاخص سرمایه انسانی و نرخ مشارکت اقتصادی به خوبی مشاهده کرد. درحالحاضر نرخ مشارکت اقتصادی در ویتنام ۸۰ درصد است. این درحالی است که نرخ مشارکت میانگین در اروپا حدود ۵۷ درصد، در ایالاتمتحده آمریکا ۴/ ۶۱ و در ایران حدود ۴۰ درصد اندازهگیری شده است.
چالشهای کشور ۹۶ میلیون نفری
ویتنام اگر چه پیشرفتهای مهمی را در سالهای اخیر تجربه کرده است ولی همچنان اقتصاد این کشور راه سختی را برای رشدهای اقتصادی بالا پیش روی خود دارد. در این کشور ۹۶ میلیون نفری کمتر از ۲۵ درصد از نیروی کار در ویتنام قرارداد شغلی دارند و هنوز حدود ۴۰ درصد از نیروی کار در بخش کشاورزی فعالیت میکنند. همچنین جمعیت جوان در ویتنام به سرعت درحال پیر شدن است و این موضوع تهدیدی جدی برای این کشور محسوب میشود. قبل از ویتنام، بقیه کشورهای همسایه این کشور بهخصوص ژاپن، این تهدید را پشتسر گذاشته و از این مرحله به سلامت عبور کرده بودند.
براساس برآوردها تعداد افراد بالای ۶۵ سال تا سال ۲۰۳۵ از حدود ۷ درصد به ۱۴ درصد خواهد رسید که این امر زنگ خطری برای اقتصاد این کشور محسوب میشود. بانک جهانی همچنین عدم شمول اقلیتهای نژادی در اقتصاد را از تهدیدات جدی پیشرو به حساب میآورد و به دولت این کشور پیشنهاد داده است که اقدامات متناسبی برای رفع این معضل انجام دهد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا میگوید با ادامه نقض تعهدات ایران در برجام، تهران تنها چند هفته با تا تولید مواد شکافتپذیر هستهای برای ساخت سلاح هستهای فاصله خواهد داشت این در حالیست که یووال اشتاینیتز، وزیر انرژی اسرائیل بر این باور است ایران به شش ماه زمان نیاز خواهد داشت که بتواند به موارد مورد نظر برای شکافت هستهای دست یابد و بعد از آنهم یک یا دو سال خواهد گذشت تا تهران بتواند به سلاح هستهای دست یابد.
اما این مدت زمانهای مختلف چه معنایی برای برنامه هستهای ایران دارند و از آن مهمتر چه معنا و مفهومی دارند. از سوی دیگر اگر ایران بخواهد به سمت ساخت سلاح اتمی برود، چقدر برای آن زمان میخواهد؟
برای یافتن پاسخ این سوالات با دریا دولزیکوا، پژوهشگر انستیتو مطالعات دفاع و امنیت در لندن گفتگو کردیم. خانم دولزیکوا معتقد است که نمیتوان تخمین دقیقی از زمانی که ایران با ساخت بمب اتمی فاصله دارد ارائه کرد چرا که فاکتورهای متعددی در این موضوع نقش آفرین هستند.
ایران چقدر با ساخت سلاح هستهای فاصله دارد؟ یا به عبارت دقیقتر ایران چقدر زمان نیاز دارد تا مواد شکافتپذیر لازم برای ساخت سلاح هستهای را فراهم سازد؟
به سختی میتوان به این پرسش پاسخ مشخصی داد. اینکه ایران تا چه اندازه با سلاح اتمی فاصله دارد به مولفههای مختلفی بستگی دارد. برآوردهای مختلفی در خصوص فاصله ایران با «زمان گریز هستهای» وجود دارد. در خصوص زمان گریز هستهای Breakout باید به این نکته اشاره کنم که این مفهوم به معنای مدت زمانی است که یک کشور زمان نیاز دارد تا میزان اورانیوم لازم برای ساخت یک سلاح هستهای را غنیسازی کند.
آیا در حال حاضر نمیدانیم که ایران برای ساخت احتمالی یک بمب اتمی، به چه مقدار اورانیوم غنیسازی شده نیاز دارد؟
نکته دقیقا همینجاست. اینکه ایران برای ساخت بمب اتمی به چه میزان اورانیوم غنیسازی شده احتیاج دارد به عوامل گوناگونی بستگی دارد. چرا که موضوع تنها میزان اورانیوم غنیسازی شده نیست. باید میزان خلوص این غنیسازی را هم مورد توجه قرار دهیم. ضمن اینکه سطوحی که ایران این غنیسازی را انجام میدهد بحث دیگری است که مجموعه اینها سبب میشود تا نتوانیم از یک تاریخ دقیق و شفاف صحبت کنیم.
چرا شفاف نیست؟ چطور کشورهای مختلف تخمینهای مختلفی ارائه میدهند؟ به عنوان مثال اسرائيل و آمریکا هر کدام عدد متفاوتی میگویند.
برای اینکه به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد و هرگونه ناکارآمدی در این فرآیند ممکن است زمانبندیها را تغییر دهد. از جمله میتوان به سطحی که ایران میخواهد برای ساخت سلاح هستهای غنیسازی کند. یا از سوی دیگر پروسهای که در آن هگزا فلوراید اورانیوم به فلز اورانیوم تبدیل میشود و همچنین فرآیندی که برای طراحی سلاح هستهای روی میدهد همه اینها روی تخمین زمانبندی تاثیر میگذارند. بنابراین و به همین علت تخمینهای متفاوتی از زمان گریز هستهای ارائه میشود. در خصوص بخش دوم سوال شما من با برآوردهای خاص ارائه شده از سوی ایالات متحده و اسرائيل آشنا نیستم و نمیدانم آنها چه فرآیندی را در نظر گرفتهاند که به این تخمین رسیدهاند اما در مقام جمع بندی باید اشاره کرد که اینطور نیست که ما به راحتی بتوانیم به یک تخمین مشخص و معین برسیم چرا که هر یک از این فاکتورها و متغیرها در پاسخ نهایی ما اثرگذار هستند.
یک مرحله جلوتر برویم. فرض کنیم که ایران به تمام مواد مورد نیاز براس ساخت سلاح هستهای دست یافت. بعد از آن چقدر زمان نیاز دارد تا بتواند یک سلاح هستهای بسازد؟
داشتن مواد شکافت پذیر برای ساخت سلاح هستهای کافی نیست. کار طراحی کلاهک هستهای خود پروسهای زمانبر است. گزارشها نشان میدهد ایران در گذشته تحقیقاتی انجام داده که به نظر آژانس میتواند نقش مهمی در طراحی و ساخت کلاهک هستهای داشته باشد اما هنوز مشخص نیست که ایران به دانش کافی لازم برای این کار رسیده است یا خیر.
آیا برجام واقعا فاصله ایران را با این پروسه افزایش داده است؟
کاری که برجام انجام داده این است که با توجه به محدودیتهایی که بر توافق هستهای ایران تحمیل کرده، زمان گریز هستهای ایران را افزایش داده است و به حدود یک سال رسانده است. علاوه بر این برجام نظارت پیشرفتهای را بر تاسیسات هستهای ایران اعمال کرده بود و ضمن اینکه ایران هم در اقدامی داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا میکرد. تمام این عوامل باعث میشد دستیابی ایران به سلاح هستهای با چالشهای جدی رو به رو شود. چرا که با توجه به این پروسه ۱۲ ماهه، هر لحظهای که ایران اراده کند به این سمت برود، جامعه جهانی با اقدامهای نظارتی موجود متوجه این عزم ایران میشد.
پس در نهایت میتوان نتیجه گرفت که این توافق، به صورت کامل راه را برای دسترسی ایران به سلاح هستهای مسدود نمیکند؟
همینطور است. اگر بخواهم به صورت فنی بگویم، برجام به صورت کامل راه را برای ایران نمیبندد اما کار را برای ساخت سلاح هستهای دشوار میکند. ضمن اینکه به نظر من برجام فضای تنفسی خوبی به جامعه جهانی میداد که میتوانست به نگرانیهای امنیتی و منطقهای بپردازد که ممکن است ایران را به سمت توسعه تسلیحات هستهای سوق دهد. اما با توجه به شرایطی که ایجاد شده و عدم پایبندی طرفین به برجام، این نگرانیها هم افزایش یافتهاند.
شرق / نفیسه زارعکهن: یکی از همین صبحهای سرد کرونایی زمستانی با مهندس محسن صفاییفراهانی در دفتر کارش قرار گذاشتیم؛ با وجود مشغله زیادش ما را پذیرفت و با همان دقت خاصی که دارد، به پرسشهای ما پاسخ گفت. از او درباره اوضاع و شرایط سیاسی- اقتصادی پرسیدیم و او با حسرت فراوان از کشورهای پیشرفتکرده منطقه مانند چین گفت و مثال زد که چگونه مدیرانش متوجه شدند باید رابطه خود را با دنیا بهبود بخشند تا پیشرفت کنند. از بنگلادش گفت و اینکه چگونه بازار نرمافزار را از آن خود کرده است. از اینکه چین طی ۱۵ سال۳۰ هزار کیلومتر اتوبان ساخته و ما هنوز اندر خم ساختن یک اتوبان ۱۳۰ کیلومتری به شمال کشور هستیم.
صفاییفراهانی از ضرورت تغییر استراتژیها و نگاه کشور و تعامل با جهان گفت و راه برونرفت از شرایط پیشرو را تغییر نگاه به دنیا دانست و گفت: «تا در جامعه امید به بهبود شرایط ایجاد نشود نمیتوان امید به موفقیت داشت، تعامل با دنیا و امید در شهروندان ایرانزمین، تنها راه موفقیت است». او راه کار مشارکت مشروط در انتخابات را بیفایده خواند و البته درباره حضور یک فرد اقتدارگرا در رأس دولت آتی گفت: «اکنون سال ۱۹۲۱ (سال کودتای رضاشاه- ۱۲۹۹ شمسی) نیست که فکر کنند با یک فرد اقتدارگرا میتوان تغییر ایجاد کرد».
* همانطور که میدانید، اغلب صاحبنظران شرایط داخلی و بینالمللی کشور را خوب ارزیابی نمیکنند. با توجه به اینکه سال آخر دولت فعلی است و چشمانداز روشنی وجود ندارد، با همه فاکتورهایی که خودتان میدانید ارزیابی شما از شرایط کنونی کشور چیست؟ به نظرتان به کدام سمت میرویم
زبان گویا درباره شرایط کشور، آمار و ارقام است! آنچه دولت از طریق مرکز آمار منتشر میکند، نشاندهنده آن است که در دو پارامتر اصلی یعنی رشد اقتصادی و رشد سرمایهگذاری سالانه که تصویر کلی اقتصاد را نمایان میکند، در کشور شرایط مناسبی ندارند! طبق همین آمار در ۱۰ سال گذشته در بهترین نگاه متوسط رشد اقتصادی صفر بوده و تولید ناخالص ملی رشد نداشته است! رشد سرمایهگذاری هم در طول این مدت منفی شش درصد است! و شرایط کسبوکار و فعالیت اقتصادی در جامعه به حداقل و بیکاری به حداکثر رسیده است.
براساس گزارشی که سازمان مدیریت و برنامهریزی در سالهای ۸۱-۸۲ منتشر کرده بود، پیشبینی شده بود که اگر متوسط رشد اقتصادی سالانه ایران کمتر از پنج درصد باشد، ناهنجاریهای اجتماعی بهشدت جامعه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و امروز شاهد نتایج آن پیشبینی در کشور هستید. ناهنجاریها در تمام سطوح در حد کنترلناپذیر است و در سال ۹۸ شاهد بخشی از آن و معضلاتی که آفرید، بودید! در ۳۰ سال گذشته متوسط تورم بالای ۲۰ درصد است و براساس شاخصهای آذر امسال رشد قیمتها در ۹ ماه گذشته ۴۵ درصد بوده و این نشاندهنده فشاری است که به مردم میآید. زبان آمار درحالحاضر نشاندهنده وضع وخیم این بیمار است. متأسفانه بهانه خوبی به نام تحریم وجود دارد که همه ناتوانیها را پشت آن پنهان کنند!
* یعنی معتقدید تحریمها نقشی نداشته است؟
مطمئنا تحریمها بر کشور اثرگذار بوده؛ اما به این صورت نیست که همه این وضعیت وخیم ناشی از تحریم است.
* چطور؟
سالهای ۹۸ و ۹۹ ابعاد تحریم گسترده شد؛ ولی سالهای ۹۵ تا ۹۸ هم بخشی از همین سالهاست که فقط صادرات نفت و میعانات سالانه بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار بوده! پس ریشه مشکل در جای دیگر است!
* ریشه مشکل کجاست؟
بارها گفتهام دو مشکل اساسی داریم. اول تخصص در حکمرانی است که در دنیای امروز از پیچیدهترین تخصصهاست. کسانی را نیاز داریم که ساختار قدرت جهانی را بهدرستی بشناسند و سیاستهای اداره کشور را براساس آن شناخت تنظیم کنند و دوم انتخاب سیاست توسعه است که در جهت تعامل با دنیا نیست که باید به پیامدهایش فکر میکردند. به نظر من اعمال این سیاست یکبعدی بوده و برای جلوگیری از پیامدهای آن، مطلقا چارهاندیشی نشده است. معلوم است وقتی تداوم سیاستها برای حضور در منطقه، نه به روش حضور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که مؤثرترین روش نفوذ در دیگر کشورهاست که به روش تقابل انتخاب شد، مسلم است این روش تهدیدهای غرب و عوامل منطقهای آنها را به دنبال دارد و شرایط موجود پیش میآید. در دولت اصلاحات که نشستهای سعدآباد برگزار میشد و وزرای خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس برای مذاکره به ایران میآمدند، دولت گزارشی را خواسته بود که وزارت اقتصاد به کمک بانک مرکزی، وزارت نفت و سازمان برنامه تهیه کند. براساس آن گزارش مشخص بود اگر تحریمها گسترده شود، با توجه به شرایط و نوع برنامهریزی اقتصادی در ایران، کشور صدمات زیادی خواهد دید.
پس مطالعات و پیشبینیها در مقاطعی در کشور انجام شده؛ اما دانش استفاده از نتایج آنها و ادامه مطالعه برای مقابله با شرایط بعدی انجام نشد که نتیجه آن، میشود استراتژی محدود یکبعدی انتخابشده که نتیجه آن دامنگیر همه مردم کشور میشود.
* با توجه به گفتههای شما به نظر میرسد بیشتر مشکلاتی که در کشور وجود دارد، ناشی از این دیپلماسی است؟ آیا دیپلماسیهایی که در برخی موارد اتخاذ کردهایم، در دیدگاه بینالملل جای دارد؟ ما چقدر توانستهایم با این دیپلماسیها پیش برویم؟
با توجه به شرایطی که در منطقه هست و همانطور که رئیسجمهور اعلام کرد، حکومت ایران دفاع از کشورهای مسلمان مدنظر را وظیفه خود میداند. در اصل ایران بهنوعی در درگیریهای منطقهای به صورت مستقیم و غیرمستقیم حضور دارد و جنگهای نیابتی در منطقه بار خودش را برای ایران داشته و دارد.
* اینکه بخش اعظم درگیریهای ما ناشی از نوع مراوداتمان با آمریکاست، درست است و در رابطه ایران و آمریکا سیاست موجود تا چه زمانی جواب میدهد؟ آیا با تغییر دولتها در آمریکا این شرایط تغییر میکند؟ چه چیزی باید تغییر کند که بتوانیم این مسئله را حل کنیم؟
به نظرم راهی که انتخاب شده، بنبستبودنش از سالهای گذشته خود را نشان داده است. کسینجر در کتاب چین که تجربه آن کشور را کاملا بیان کرده است، از قبل از انقلاب چین (سال ۱۹۴۹) تا به دوره دن شیائوپنگ رسیده است. تصور نسل امروز این است که آنچه در چین امروز اتفاق افتاده، ناشی از تصمیماتی است که دن شیائوپنگ گرفته است؛ درحالیکه بعد از انقلاب فرهنگی که مائو در چین راه انداخت و با شکست مواجه شد، تصمیمی که مائو با آن شخصیت کاریزمایی که در چین داشت، اتخاذ کرد، زمینهساز این تحولات شد. وقتی انقلاب فرهنگی مائو شکست خورد، خودش متوجه شد نتایج بدی برای آن کشور داشته و (او بسیاری از وزرا، معاونان وزرا و فرماندهان ارتش را در انقلاب فرهنگی به مزارع فرستاد تا کارکردن را از آنجا شروع کنند و به مرور ارتقا بیابند) این اقدام تلفات زیادی را به لحاظ نیروی انسانی به چین تحمیل کرده بود.
آنطور که در کتاب چین آمده است، در یک نقطه مائو متوجه تصمیمات اشتباهش شد و به «چو ان لای»، نخستوزیر وقت چین، گفت نامهای به سران آمریکا بنویس و این باعث تعجب «چو ان لای» شد؛ چون تا آن زمان شعارهای ضدامپریالیستی یکی از شعارهای عمده کشورهای کمونیست بود و مردم دنیا، چین را دوآتشهتر از شوروی سابق میشناختند.
بهاینترتیب مائو به نخستوزیر خود گفت من هرچه فکر کردم، دیدم راهی نداریم جز اینکه بهنوعی در اقتصاد دنیا جایی داشته باشیم و راهش هم ارتباط با آمریکاست؛ چون بقیه کشورها از آمریکا تبعیت میکنند و بدون اینکه با آمریکا ارتباط داشته باشیم، نمیتوانیم در این زمینه موفق باشیم.
نامه چو ان لای از طریق پاکستان به نیکسون رسید و پاسخ آن ارسال شد؛ اما باگذشت سه ماه چینیها جواب نامه را ندادند. آمریکا از طریق پاکستان که میانجی بود، بدبینی خود را به پاسخندادن به چین منتقل کرده، وقتی مائو مطلع شد، از اینکه از ابتدا این بیاعتمادی شکل بگیرد، نگران شد! او مطلع شد تیم پینگپنگ آمریکا به همراه تیم ملی چین در ژاپن است. از تیم ملی آمریکا برای رفتن به چین دعوت کردند و برای اینکه به آمریکاییها نشان دهند چقدر به نامهای که ارسال شده است، اعتقاد دارند، دستور داد از تیم پینگپنگ آمریکا در ساختمان ملل چین که مقر ریاستجمهوری و رهبری چین است و فقط رهبران جهان را در آن ساختمان ملاقات میکنند، استقبال کنند!!
چرا رهبران چین این برخورد را کردند؟ چون در مقطعی احساس کردند با اتکا به شوروی مسئله آنها حل نمیشود و یک استراتژی جدید را برای آینده چین نیاز دارند. امروز نتیجه آن اقدام مائو را بعد از حدود ۴۵ سال میتوان ارزیابی کرد. کشور فقیر چین تبدیل شده است به دومین اقتصاد دنیا و میرود که در ۲۰۳۰ اولین اقتصاد دنیا شود. آیا آن تصمیم چین را وابسته به آمریکا کرده است؟ آیا چین در دهههای اخیر وابسته به آمریکا بوده است؟ یا با روشننگری دولتمردانش هم رابطهاش را با آمریکا حفظ کرده و هم موقعیت خودش را در جهان تثبیت کرده و امروز بدونتردید میرود که اقتصاد برتر جهان شود و همه اینها مرهون جسارت مائو، رهبر چین، در مقطعی بود که تصمیم گرفت و مردم چین را نجات داد. آنچه در چین گذشت، نشان میدهد لزومی ندارد هر کشوری در دنیا بخواهد با غرب تعامل کند، الزاما باید تحت سلطه آنها برود. میتوان با برنامهریزی از فرصت اقتصاد جهانی مناسبترین شرایط را برای کشور خود فراهم آورد.
بنگلادش بعد از جدایی از پاکستان، کشوری عقبافتاده و توسعهنیافته بود؛ اما همین بنگلادش در طول سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ درست در دههای که متوسط رشد اقتصادی ایران صفر بود، ۳۰۰ درصد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانهاش رشد کرده است.
خانم حسینه که نخستوزیر بنگلادش است، عملا کاری کرده که صادرات منسوجات بنگلادش در دنیا رده دوم را به خود اختصاص داده است. همچنین بعد از هند، بنگلادش در تولید نرمافزار رتبه دوم جهان را دارا شده است!. حکومت بنگلادش چطور به این توفیقات دست پیدا کرد؟ آیا این کشور زیر یوغ غرب رفته است؟ یا با اتخاذ سیاستهای منطقی توانسته است در دنیای امروز خودش را با تحولات جهان تطبیق دهد. پیشبینیها حاکی از این است که در سال ۲۰۳۰ چین رتبه اول اقتصاد دنیا میشود و بعد از آن آمریکا و هند خواهند بود. این نشاندهنده این است که رهبران چین و هند در چهار دهه گذشته با آیندهنگری و شناخت ظرف و دینامیک جهانی و ساختار قدرت جهان، جایگاه خود را چگونه ارتقا دادند. شناخت دقیق آینده دنیا واقعا مقولهای است که مسئولان به مطالعه آگاهانه از آن نیاز وافر دارد؛ امری که تاکنون فراموش شده است.
* پس به نظرتان ایران هم باید راه ۴۰ سال قبل چین را برود؟ (به طور کل رویکردش به غرب را تغییر دهد تا بهبود و گشایشی حاصل شود).
مسئولان کشور نیاز به شناخت دقیق از شرایط و روابط اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان دارند و در پی آن هیچ راهی به جز تعامل با دنیا ندارند. نمیتوانند در بازارهای جهانی حضور نداشته باشند، وقتی بازارهای جهانی اینهمه در تولید ناخالص ملی کشورهای دنیا تأثیر مستقیم دارند، نمیتواني در زنجیره تولید جهانی جایی نداشته باشی، روزی که تولید پیکان را ایران شروع کرد، کره جنوبی هیوندایی را. امروز هیوندایی در اتومبیلهای دنیا چه جایگاهی دارد و پیکان ایران کجاست؟ با محدودنگریستن به دنیا نمیتوان در کشور تحول ایجاد کرد!
باید بررسی کرد چرا تحصیلکردههای ایران در حال مهاجرت از کشور هستند؟ گزارش صندوق بینالمللی پول حاکی از این است که ایران رتبه نخست را در مهاجرت مغزها دارد. کشوری که تا سال ۱۹۸۰ مهاجرت مغزها در آن نزدیک به صفر بوده است، امروز جایگاه اول دنیا را دارد. این فاجعه است؛ یعنی هرچه نیروی تحصیلکرده توانمند در کشور تولید میشود، مهاجرت میکند. گزارشها حاکی از آن است که قریب به اتفاق المپیادیها کشور را ترک کردهاند!
امروز آمارها حاکی از فرار شدید مغزها و سرمایه از کشور است، سالانه به طور متوسط بیش از ۱۰ میلیارد دلار خروج سرمایه در ۱۰ سال گذشته اتفاق افتاده است.
جالب است بدانید سال گذشته گوگل تصمیم گرفته ۱۰ میلیارد دلار در هند سرمایهگذاری کند. چرا؟ چون هند بزرگترین تولیدکننده نرمافزار جهان شده است. ایران با همه سابقه تاریخی خود کجای این داستان است؟ جوان ایرانی چرا باید از ایران مهاجرت کند؟ و گوگل از آن طرف دنیا در هند سرمایهگذاری کند که جوان هندی نرمافزار تولید کند! آیا کسی اصلا نگران آینده جوانان این کشور هست؟ وقتی سرمایهگذاری صنعتی کشور ۱۰ سال است که رشد منفی دارد، یعنی چه؟ یعنی هیچ روزنهای برای اشتغال جوانان در این جامعه بزرگ دیده نمیشود! یکی از علل فرار مغزها، نتیجه عدم سرمایهگذاری مناسب در داخل کشور است. جوان وقتی تحصیل میکند و بازار کاری وجود ندارد، طبیعی است که در کشور دیگری دنبال بازار کار میگردد، مسئولیتش با کیست؟ با کسانی که سیاستهای کلان کشور را طراحی و تصویب میکنند! قرار بوده در ۱۴۰۴ ایران اقتصاد اول منطقه باشد! الان کجاست؟ طبق پیشبینیها در سال ۲۰۳۰ روسیه اقتصاد دهم دنیا، عربستان اقتصاد هجدهم دنیا و ترکیه اقتصاد بیستم دنیا میشود. ایران قرار بود اقتصاد اول منطقه باشد. آیا سیاستهای اتخاذشده، کشور را در همین مسیر قرار داده است؟ آیا این شرایط موجود جزء نگرانیهای مقامات ارشد کشور هست؟ آیا آنها در تصویب استراتژیها به این میاندیشند که نتیجه سیاستگذاریها مردم کشور را در چه شرایطی قرار داده است؟ متأسفانه هدف و گفتهها با هم مغایرت دارند؛ نمیشود این دو در تناقض باشند و نتیجه مطلوب حاصل شود.
* تطبیقدادن اهداف مسئولان و سیاستهای اجرائی با چه کسی است؟ از ابتدای انقلاب تاکنون انواع دولتها (سازندگی، اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدال) را داشتهایم و این تطابق صورت نگرفته است؟
اگر منظور شما این است که دولت بهعنوان قوه مجریه این کار را انجام دهد، با توجه به قانون اساسی حاضر، رئیس قوه مجریه کمتر از ۲۰ درصد اختیارات اداره کشور را دارد و تعیین استراتژی و چشمانداز اداره بلندمدت کشور با قوه مجریه نیست. بهجز دولت آقای احمدینژاد که در شش سال اول عمر هشتساله دولتش که همه ارکان حاکمیت با او همراه بودند، در دور دوم آقای هاشمی، دو دوره آقای خاتمی، دو دوره آقای روحانی و دو سال آخر دولت آقای احمدینژاد، همیشه قوه مجریه با تنشهای مستمر روبهرو بوده است. کدام ارکان حکومت با اینها همسو بودند؟ همسویی فقط به کلام نیست؛ باید اهداف ملی را با هم پیش ببرند. در دوره آقای هاشمی، وقتی ایشان به آمریکا برای اجلاس سالانه سازمان ملل رفتند، نشستی با ایرانیان مقیم آمریکا داشتند و از آنها برای آمدن به ایران دعوت کردند. ازجمله افرادی که به ایران آمد، سرمایهگذاری بود که شهرک اکباتان را ساخته بود. ایشان پیشنهاد داد من اتوبان تهران- شمال را حاضرم سرمایهگذاری کنم و چهارساله بسازم، در عوض شما تا مدتی عوارض این راه را به من بدهید و اجازه دهید دو شهرک مشابه اکباتان در دو سوی این راه بسازم و همه اینها را با سرمایه خودم انجام میدهم، فقط به من تضمین بدهید که سرمایهام را مصادره نمیکنید.
متأسفانه بلافاصله تنش بالا گرفت که داخلیها خودشان هم میتوانند این کار را انجام دهند و از دولت هاشمی تا الان، هنوز نصف این راه هم ساخته نشده است! شاید جوک به نظر برسد، ولی واقعیت کشور ما این است. ما در مقایسه با دنیا با چه سرعتی جلو میرویم؟ چین در ۱۵ سال گذشته، ۳۰ هزار کیلومتر اتوبان ساخته، این در حالی است که اتوبان تهران- شمال ۱۳۰ کیلومتر است. جالب است بدانید چینیها از مرز چین و پاکستان به بندر گوادر نزدیک چابهار ایران اتوبان کشیدهاند و این اتوبان ششباندی هزارکیلومتری را طی سهسالونیم ساختهاند و تصمیم دارند بندر گوادر را بندر بزرگی برای واردات و صادرات کالاهای چینی کنند؛ یعنی کالای چینی را به کشورهای حوزه آفریقا و خاورمیانه برساند!
در این میان، ما چه کردهایم؟ چین امروز نه آمریکاست و نه کشور توسعهیافته اروپایی، پس چطور بهعنوان یک کشور جهانسومی اینطور جلو میرود؟ ایران کجای این برنامهریزی دنیاست؟ مایی که هنوز برای رسیدن به آبهای خلیج فارس یک اتوبان با استانداردهای روز دنیا نساختهایم، هنوز برای تهران به بندرعباس یک راهآهن دوخطه با سرعت متداول دنیا نداریم، در سالهای ۸۳ تا ۱۳۹۳ بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی بود، فقط در سال ۸۹ ایران ۱۱۸ میلیارد درآمد نفتی داشت، چه اتفاقی رخ داد، چه سرمایهگذاریاي انجام شد که صادرات آن امروز جای نفت را بگیرد؟
عمر ساختن اجرای بعضی از فازهای پارس جنوبی به بیش از ۱۰ سال رسیده، درحالیکه باید سهساله تمام میشد. طبق اعلام وزیر نفت، در بعضی از فازها دوونیم برابر قیمتی که باید تمام میشد، برای کشور هزینه داشت! این یعنی اتلاف منابع کشور؛ یعنی سیاستهایی اتخاذ شده است که به توانایی و توسعه کشور نمیانجامد. اکثر مخازن عسلویه و بسیاری از کشتیهای ناوگان نفتکش در خلیج فارس پر از میعانات گازی است، چرا؟ چون هیچوقت فکر نمیکنند درگیری با همه دنیا چقدر هزینه دارد؟!
چین در دورهای که درهای کشورش را بست، در مقابل همه دنیا جبههگیری کرد، در آخر به کجا رسید؟ مائو بهعنوان یک شخصیت کاریزماتیک در دنیا و کسی که استراتژیست کشورش بود، جسارت آن را داشت که به نخستوزیرش بگوید مسیر را عوض کند!
گزارشهای اقتصادی اخیر حاکی از آن است که چین از سال ۲۰۱۶ تا آخر ۲۰۲۰ حدود ۶۵۰ میلیارد دلار جذب سرمایه کرده و این میزان جذب سرمایه در مدت پنج سال، برای کشوری که خودش بزرگترین تولیدکننده شده و بهعنوان یک قدرت جهانی مطرح است، اتفاق افتاده؛ یعنی تعامل با دنیا هنوز هم محور استراتژی آنهاست؛ میدانند دنیا، دنیای تکنولوژی است، پس باید در آن حضور داشته باشند. حالا در پنج سال گذشته در ایران چه رخ داده است؟ چقدر سرمایه جذب کرده؟ چقدر توانسته زمینه جذب تکنولوژیهای نو باشد؟ تا کی قرار است بدنه پراید را کمی تزیین کنند و اسمش را عوض کرده و بگویند اتومبیل جدیدی تولید شده است؟! در دنیای امروز در بازاری که متوسط تورم کشورها زیر دو درصد است، ایران با تورم بالای ۴۰ درصد چطور میخواهد با آنها رقابت کند؟ باید از خود بپرسیم با این شرایط چطور قرار است در دنیای امروز حضور جدی داشته و همپای بقیه کشورهای درحالتوسعه مثل برزیل و ترکیه جلو برویم؟
* از ضرورت تغییر نگاه سیستمی گفتید و به این موضوع اشاره کردید که با دولتها همراهی نمیکنند. با توجه به اینکه انتخابات نزدیک است، صحبتهایی شنیده میشود که اگر دولت اقتدارگرای توسعهخواه روی کار بیاید، ارکان حاکمیت با آن همراهی میکند و حتما شاهد تغییرات خواهیم بود. کسانی که منتسب به اصلاحطلبان هستند، این حرف را گفتهاند و یکسری هم مخالفت کردهاند. به نظرتان این نگرش باعث تغییر مثبت و رو به جلو خواهد شد؟
بخشهای مختلف تا نگاهشان را به دنیا تغییر ندهند و در جامعه امید به بهبودی شرایط ایجاد نشود، نمیتوان امید به موفقیت داشت. تعامل با دنیا و امید در شهروندان ایرانزمین، تنها راه موفقیت است. برای اتکا به نیروی جوان کشور و ایجاد امید در آنها، باید رفتارها و گفتارها تغییر کند. باید تساهل و تعامل پیشه کنیم. نمیتوان بهجای تعامل با دنیا، با ادبیات غیردیپلماتیک دیگران را تحقیر کرد و امید داشت به نتیجه مطلوب رسید. به این دو عامل بهعنوان دو ابزار جدی نیاز است. برای آوردن مردم به صحنه، باید به آنها احترام گذاشت و در آنها باید اعتماد ایجاد کرد. باید حقوق آنها بهطور جدی و مستمر رعایت شود. امروز به مدد فضای مجازی، مردم به حقوق خود آگاهی دارند؛ بدون رعایت حقوق شهروندان و بدون توجه به اینکه رشد کشور را در رشد نیروی انسانی ببینید، نمیتوان بهرهوری را بالا برد!
پایه رشد اقتصادی کشور بهرهوری نیروی کار و سرمایه است. وقتی بهرهوری نیروی کار ایران در ۳۰ سال گذشته یا منفی یا نزدیک به صفر بوده و سرمایهگذاری منفی است، چطور میتوان توقع داشت در اقتصاد کشور اتفاقی بیفتد؟ برای اینکه تحول ایجاد شود، باید بذر امید را بکارند. بنگلادش توانسته با آن همه جمعیت، با اتخاذ سیاستهای درست دومین تولیدکننده پوشاک و نرمافزار شود؛ چرا جوان ایرانی از کشور مهاجرت کند و دنبال فرصت بگردد! واقعا تأسفبار است!
در سال گذشته بزرگترین خریدار خانه در ترکیه بین خارجیها، ایرانیها بودند! آیا ترکیه قبله آمال مردم ما شده است؟ جای گریه دارد. واقعا باید همه دلسوزان کشور نگران باشند. کشوری که میخواست در اقتصاد در ۱۴۰۴ از ترکیه جلوتر باشد، امروز کجا قرار دارد؟ آیا با آوردن یک فرد اقتدارگرا میتوان به مقصود رسید؟ خیر!
اکنون سال ۱۹۲۱ (سال کودتای رضاشاه، ۱۲۹۹ شمسی) نیست که فکر کنند با یک فرد اقتدارگرا میتوان تغییر ایجاد کرد. الان سال ۲۰۲۱ است. نسل اینترنت است. با جوانی که از هشتسالگی با اینترنت آشناست، نمیشود با ابزارها و روشهای سال ۱۲۹۹ رفتار کرد.
حضور یک فرد اقتدارگرا برای آن دوران مؤثر بود. آن فرد در آن زمان موفق بود و نتیجه هم گرفت، اما امروز جواب نمیدهد (سرنا را از سر گشاد دمیدن است). در چین هم اقتدارگرایی با مفهومی که شما تصور میکنید، وجود ندارد. اگر یک دولت اقتدارگرا بعد از ۱۹۵۶ در کرهجنوبی سر کار آمد و موفق بود، مربوط به سال ۱۹۵۶ است نه ۲۰۲۱؛ هرچند آنها هم مجبور شدند ظرف ۱۵ سال انتقال قدرت انجام بدهند.
سیاست یعنی به فکر آینده بودن. امروز دنیا کجا ایستاده است و به کجا میرود؟ عمر تکنولوژیها چند سال شده است؟ اکنون عصر دیجیتال است و اطلاعات با سرعت وحشتناکی منتقل میشود. ژاپن قطار مغناطیسی با سرعت بالای صوت را دارد آزمایش میکند! و اینجا هنوز به دنبال مدیر اقتدارگرا هستند! و با این روشهای سادهانگارانه میخواهند تواناییهایشان را به دنیا نشان دهند. اینها شوخی و سادهانگاری است و دلیل مشکلاتمان هم همین نوع نگاه است.
چرا امروز باید این شرایط را داشته باشیم؟ کشوری که اقلیم مناسب دارد و میتواند با برنامهریزی مناسب محصولات زراعی کافی داشته باشد و به لحاظ صنعتی در آن سرمایهگذاری خوبی انجام شده است. ایران نیاز به نیروهایی دارد که از کشور مهاجرت کردند. باید بتواند از یک هکتار بالای پنج تن گندم برداشت کند. باید از سرمایهگذاری صنعتی انجامشده بتوان محصول با کیفیت و استاندارد روز دنیا و با ارزشافزوده بالا تولید کرد.
اعتقاد دارم اغلب مسئولان نسبت به آنچه در دنیا میگذرد، بیگانه هستند. اعتقاد دارم اکثر تصمیمگیران کشور با آنچه در منطقه میگذرد، غریبه هستند و نمیدانند در کشورهای منطقه چه میگذرد؟
چه اتفاقی افتاده که خانم حسینه توانسته تولید سرانه کشور را در ۱۰ سال، ۳۰۰ درصد بالا ببرد. چرا بنگلادش با آن همه بحران و مشکلات اقلیمی که وقتی بارندگی میشد همه را سیل میبرد، توانسته بعد از هند دومین کشور در زمینه تولید نرمافزار باشد؟ اینها به خاطر تفکر مدیر ارشد آنهاست که میتوانند کشورشان را به این شرایط برسانند. مثال سادهای میزنم؛ من در مقطعی که رئیس فدراسیون فوتبال بودم، به دلیل تعاملی که با بسیاری از مدیران فدراسیونهای دنیا داشتم، زمانی که تیم ملی ایران قرار بود به جام جهانی فرانسه برود، توانست ۱۵ روز با هزینه ایتالیایی، در ایتالیا اردو بزند و در سال ۲۰۰۰ تیم ملی جوانان که میخواست به جام جهانی آرژانتین برود، تیم ملی ۲۰ روز در کمپ تیم ملی اسپانیا به هزینه آنها اردو داشت. آیا این کارها بدون تعامل امکان داشت؟ اگر من در فیفا با فدراسیون اسپانیا درگیری داشتم، میتوانستم انتظار داشته باشم از تیم ملی ایران پذیرایی کنند؟ به دلیل همین روابط در آن زمان در سال بیش از ۱۰ بازی بینالمللی بیرون از ایران با تیمهای ملی مثل دانمارک، اتریش، ژاپن و... برای تیم ملیمان تدارک میدیدیم و امروز نمیشود. چرا نمیشود؟ این دیگر ابتداییترین حرف است. از همینجا بگیرید و جلو بروید.
یادم هست زمانی که من مپنا بودم، در آلمان با مدیر زیمنس صحبت کردم و گفتم چون سقف بیمهای هرمس پر شده، اگر میخواهید به ایران توربین بفروشید، باید خودتان مسئولیت بیمه آن را بپذیرید. بازار ایران آنقدر برایش اهمیت داشت که قبول کرد. اما آیا امروز هم این کار امکانپذیر است؟ پس با این نگاهی که وجود دارد، فرقی نمیکند چه کسی بیاید؛ مادامی که نگاه بر اساس تعامل نباشد، چه در درون و چه در بیرون، آوردن اقتدارگرا یا غیراقتدارگرا تفاوتی ندارد؛ شرایط تنها در حد پنج درصد بالا و پایین میشود. اگر استراتژیها تغییر نکند، ابتدا درون و بعد بیرون، نمیتوان امید به تغییر اساسی داشت. باید دنیای بعد از ۲۰۲۰ و بعد از کرونا را بشناسند و با نگاهی که در مردم دنیا ایجاد شده، ساختارها اصلاح شود. آیا میتوانیم این تغییر نگاه را درست و عمیق درک کنیم؟
* با توجه به سخنانتان و نگاهی که دارید برای انتخابات پیشرو چه نسخهای باید پیچید؟
تا مادامی که استراتژی تغییر نکند، انتخابات تأثیری ندارد. چون رؤسای جمهور نمیتوانند شرایط را به گونهای مهیا کنند که از همه تواناییهای کشور بتوانند استفاده کنند. در بالا هم اشاره کردم، نیاز است مانند دولت اصلاحات در داخل امید ایجاد کنند و با دنیا رفتارها را بهبود ببخشند. یادمان نرود عامل اینکه دولت اصلاحات توانست رشد اقتصادیاش را بالا ببرد، امید در داخل و ارتباط با دنیا بود. باور کنید به خاطر اینکه اصلاحطلب هستم، نمیگویم؛ اما زمانی که آقای خاتمی رئیسجمهور شده بود، وزیر خارجه ایتالیا (یا فرانسه) جزء اولین وزرای خارجهای بودند که بعد از انتخاب ایشان به ایران آمدند. آن زمان برای کاری به اروپا رفته بودم و وقتی ایشان برگشت، در اروپا مورد تهاجم خبرنگاران قرار گرفت و بهنوعی بیاحترامی میکردند که تو چرا سد را شکستی و دوباره به کشوری رفتی که مشکلآفرین است. ایشان خیلی خونسرد گفت یادمان نرود ایران کشور بزرگ منطقه خاورمیانه است و هر دولتی میتواند سیاستی داشته باشد. من در مذاکرهای که با رئیسجمهور جدید ایران داشتم، کاملا اطمینان پیدا کردم او به دنبال تعامل با دنیاست. شب هم اخبار را دنبال کردم و دیدم اکثر تلویزیونها این خبر را پخش کردند. چون احساس کردند با دولتی طرف هستند که میخواهد تعامل کند. من که در آن مذاکره حضور نداشتم اما مطمئنم در مدتی که مذاکره انجام شده بود، ایشان به این جمعبندی رسیده بود که با دولتی طرف است که مسئولانه صحبت میکند. مقامات کشور اگر نشان ندهند که دنبال تعامل با دنیا هستند، نمیتوانند از فرصتها استفاده کنند و نتیجه میشود وضعیت کنونی.
* جملهای از مصاحبه آقای حجاریان میخوانم: «جریان اصیل اصلاحات چند دهه است برای حداقلها تلاش میکند و در عرصه سیاست فقط به فکر ایجاد موازنه است. اگر انتخابکنندگان یا انتخابشوندگان فیلتر یا مهندسی شوند، اصل انتخابات زیر سؤال است». با توجه به همین یک جمله و سخنان جنابعالی الان باید بپرسم پس شرکت در انتخابات چه سودی دارد؟ آیا فایدهای دارد تلاش کنیم که موازنه قدرت خیلی محدود داشته باشیم؟
من البته صحبت ایشان را نشنیدهام ولی آنچه مسلم است این است که با این روش عملا نمیتوانیم در دنیا حرکت کنیم. ما هنوز در گذشته خیلی دور هستیم و با گذشته خیلی دور نمیتوان در دنیای امروز بود. اگر میخواهیم در دنیای امروز باشیم، باید با دنیای امروز حرکت کنیم.
آیا واقعا با طب ابنسینا میتوان امروز بیمار معالجه کرد؟ آیا تمام بیمارستانها و دانشکدههای پزشکیمان را تعطیل کرده و وادار میکنیم طب ابنسینا را بخوانند؟ اگر برای هر کاری که نیاز داریم سراغ تکنولوژیهای نو میرویم، باید بدانیم در بقیه موارد هم باید این کار را بکنیم. ما مجبور هستیم با ابزارهای نو آشنا شویم، با هدف حکومتها آشنا شویم. ببینید ترکیه چرا متحول شده است؟ ترکیهای که تولید ناخالص ملیاش تا سال ۱۹۸۰ نصف تولید ناخالص ملی ایران بوده و الان بیش از ۲.۵ برابر کشور ماست. چرا؟ همسایه و همجمعیت ماست و مسلمان است. چطور شده که تولید ناخالص ملی ۱۹۸۰ این کشور یعنی دو سال بعد از انقلاب نصف ایران بوده و الان به اینجا رسیده ست؟ در اصل باید بگوییم ترکیه ۴۰۰ درصد نسبت به ایران جلو رفته است. چرا؟
* پس به نظرتان اصلاحطلبان باید چه کار کنند؟
آنها راهی ندارند جز اینکه با مردم باشند و با آنها برای ماندن، بودن و حفظ و سربلندی ایران تلاش کنند. فردوسی هزار سال پیش میگوید «چو ایران نباشد تن من مباد». چند کشور آسیایی و اروپایی را میشناسید که به نام امروزشان در هزار سال پیش مطرح بودهاند؟ پاکستان، عراق، عربستان، ترکیه کجا بودند؟ هیچکدام نبودند ولی ایران بود. اقتدار ترکیه از دولت عثمانی شروع شد وگرنه قبلا بخشی از خاک آنها متعلق به ایران بود و بخشی هم به یونان و رم تعلق داشت ولی ایران بود و ایرانیان نسلاندرنسل در این خاک زیستهاند.
باید به این اندوختههای تاریخی خودمان شناخت داشته باشیم. ایران کشور ناتوانی نبود. در کشورهای آسیایی اولین کشوری بود که برای مشروطیت انقلاب کرد؛ پس ما مردم آگاهی هستیم. آنها در کمتر از ۷۵ سال دو انقلاب را پشتسر گذاشتهاند. باید به این مردم اعتماد کرد و همراه شد، کجا هستند و کجا میتوانند باشند. دولت هم باید توجه کند با این ساختار نمیشود در دنیای دیجیتال حرکت کرد. مثل این است که در مقابل تانک و موشک کروز بخواهند با شمشیر بجنگند، آنوقت نتیجه جنگ مشخص است! بایستی شرایط برای بودن و شدن مردم این مرزوبوم در قرن بیستویکم فراهم باشد و این وظیفه حاکمیت است که توجه کند ابزارهای این کار خودبزرگپنداری نیست، استفاده از تجربیات جهانی است.
* پس فایدهای ندارد که مردم را به مشارکت دعوت کنیم، چون هنوز باور نکردهایم که ابزار ما برای تغییر در دنیای فعلی چیست؟
خیر من معتقدم انتخابات فرصتی است که مردم به آن توجه دارند و باید از آن توجه برای آگاهکردن آنها استفاده کرد.
* پس یعنی باید از این فرصت استفاده کرد؟
بله. باید مردم بدانند شرایط چگونه است و راه برونرفت از آن چگونه میتواند باشد. دیالوگ برقرارکردن با مردم در هر قشری وظیفه همه کسانی است که دلنگران ایران هستند.
* اینکه بحث مشارکت مشروط را پیش بکشیم و بگوییم مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات مشروط خواهد بود، چقدر در بازی و تغییر شرایط آن مؤثر است؟
هیچ تأثیری ندارد، چون انتخابات مجلس فعلی نشان داد که انتخاب حداقلی برای آنها مهم نیست. چون عملا در همین شرایط میبینید مجلس کنونی برای آنها ایدئال است!
* پس میتوانیم از این فرصت برای بیان حرفهایمان استفاده کنیم و تمام؟
تمام نیست. مهم ملت هستند. بدانید که همیشه ملتها ماندگار هستند. به ویکیپدیا نگاه کنید از کشور ما در دنیا کهنسالتر نیست. این سرزمین بوده و هست. مردمش هستند و این مشکلات را هم باید از بین برد.
* ما همیشه به مسائل ایجابی نگاه میکنیم که چه کارهایی را باید انجام داد. در شرایط فعلی برای بهبود اوضاع چه کارهایی را نباید انجام داد که حداقل به سمت بهترشدن برویم و شرایط بدتر نشود؟
به تحرکنداشتن اعتقادی ندارم. بیتحرکی مردم طرف مقابل را خوشحال میکند. آنها خوشحال خواهند شد که هیچ انتقادی نباشد و هیچ حرفوحدیثی مطرح نشود و آنها هم هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند. ولی باید توجه کرد کشور ملک شخصی آنها نیست. آنها اقلیتی هستند که بهطور موقت تلاش دارند سکان را به دست بگیرند! ولی اکثریت ملت لزومی ندارد به خاطر آن اقلیت سکوت کنند. اطلاعداشتن از حقوق و شرایط مردمان و شناخت آنچه در دنیا میگذرد، باعث میشود مردم آگاهتر و بهروزتر شوند و خودبهخود بسیاری از مسائل را که ممکن است به دلیل ناآگاهی بپذیرند، قبول نکنند. یعنی آگاهی عموم باعث میشود انفعال از محیط کار و زندگی رخت بربندد، حتما بازخورد آگاهکردن مردم موجب انفعال طرف مقابل میشود.
* و پیشبینی شما از انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟
هیچ چیزی قابلپیشبینی نیست. کشوری نیستیم که با استراتژی شناختهشده پیش برود، شرایط ایران خیلی قابلپیشبینی نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر به سال ۱۳۷۵ برگردید، آخرین سال دولت آقای هاشمی، در زمستان با هرکس صحبت میکردید میگفت رئیسجمهور بعدی آقای ناطقنوری است. من در ستاد آقای خاتمی بودم و به یکسری از دوستانم گفتم میخواهم با بازاریها نشست بگذارم. گفتند وقتت را تلف میکنی. گفتم بالاخره صحبتکردن که ایراد ندارد و میتواند نتیجهای غیر از اینکه میگویید داشته باشد. حتی یادم است در ستاد که فعالیت میکردم، یکی از وزرای دولت آقای هاشمی را دیدم که به من گفت تو را آدم عاقلی میدانستم ولی با اقداماتی که کردی متوجه شدم اشتباه میکردم. از او پرسیدم مگر چه کار کردهام؟ گفت چون مسئول ستاد آقای خاتمی شدهای که من به او گفتم براساس اعتقادم کار میکنم. او هم در پاسخ من گفت اصلا آقای خاتمی پنجدرصد شانس دارد؟
جالب است بدانید این صحبتها اوایل اردیبهشت سال ۷۶ صورت گرفت. یعنی یک ماه قبل از برگزاری انتخابات. وقتی به آقای خاتمی گفتم یک برنامه برای شما در بازار مسجد امام است که سخنرانی کنید. خیلی از اعضای ستاد ناراحت شدند و گفتند معلوم نیست چطور برنامهریزی میکنی. گفتم چرا نگران هستید؟ گفتند چون بدترین جایی است که ممکن است مشکل به وجود بیاید. حتی به من میگفتند ایشان ممکن است در بازار مورد ضربوشتم قرار بگیرد. گفتم فکر این شرایط را میکنیم که این اتفاق نیفتد. نمیدانم فیلم آن نشست را دیدهاید یا نه. مسجد امام را باید با پله پایین رفت. دقیقا نیمساعت طول کشید که آقای خاتمی از ماشین در خیابان ۱۵ خرداد که پیاده شدند به پشت تریبون برسند؛ آنقدر که جمعیت فشردهای آمده بودند و اصلا برای دوستان باورکردنی نبود.
در همان مقطع زمانی، آقای خاتمی را برای سخنرانی به اسلامشهر میبردیم که در مسیر وقت نماز شد و تصمیم گرفتیم در یک مسجد کوچک در روستاهای اطراف نماز را بخوانند و بعد به اسلامشهر برویم. به آن مسجد که خیلی کوچک بود و حتی شیر آب آن برای وضوگرفتن داخل کوچه بود، رفتیم. همراهان آقای خاتمی آنجا وضو گرفتند و وارد مسجد شدیم. پیشنمازی در حال نماز بود و هفت، هشت نفر پشتسر ایشان بودند. آقای خاتمی هم به ایشان اقتدا کردند و با بقیه نماز خواندند.
ما بدون هیچ اطلاعی به آن مسجد رفته بودیم اما زمانی که نماز تمام شد، من زودتر سلام دادم و از مسجد خارج شدم و دیدم در کوچه اصلا راه نیست. تمام مردم ده در کوچه جمع شده بودند. همانجا به دوستان گفتم «مردم همه چیز را دارند تغییر میدهند!». ما در آن روستا حتی عکس آقای خاتمی را نزده بودیم! ولی شرایط نشان میداد که اوضاع فرق کرده است و همانجا با اصرار شدید مردم آقای خاتمی بعد از نماز با بلندگوی دستی برای مردم صحبت کردند. الان هم در بهمنماه هستیم و در پنجماهی که تا انتخابات مانده خیلی اتفاقات ممکن است بیفتد که قابل پیشبینی نیست. در اردیبهشتماه وزیر آقای هاشمی به من گفت تو عقلت کم است که در ستاد آقای خاتمی کار میکنی. یعنی حتی تا اردیبهشت ۱۳۷۶هم همه فکر میکردند کسی دیگر رئیسجمهور خواهد شد، ولی شرایط تغییر کرد. پس مهم است که مردم هوشیار باشند و تغییر را بخواهند.
* الان که تقریبا اغلب مردم دلخور هستند.
حق دارند. وقتی در جامعهای دولت میگوید به ۶۰ میلیون نفر یارانه اضافه میدهم به این معنی است که تأیید میکند این درصد از جمعیت مشکلات اقتصادی جدی دارند. آمار رسمی نشان میدهد مصرف سرانه گوشت نسبت به مصرف سرانه سال ۹۰ حدود ۳۵ درصد کاهش پیدا کرده و همچنین مصرف مرغ و لبنیات در خانوار شهری کاهش جدی دارد، این آمارها نشاندهنده فقر عمومی در جامعه است و این حق مردم نیست، مردم حق دارند ناراحت باشند، چون اتخاذ سیاستهای غلط شرایط دشواری را به آنها تحمیل کرده است! ولی برای برونرفت از این شرایط باید تلاش کنند.
شرق / محمد باقرزاده: درست دو روز پیش اره برقی بدنه تناور درخت کُناری را که به افتخار تولد «احمد اعطا» کاشته شده بود، برید و ریشههایش هم خشکانده شد. دیروز هم بیلمکانیکی خانه محل تولد و دوران کودکی خالق همسایهها را با خاک یکی کرد تا از نام و یادگارهای بنیانگذار سبک رئالیسم اجتماعی ادبیات ایران، در شهر زادگاهش چیزی باقی نماند؛ «احمد محمود» حالا در اهواز غریب است و چیزی از خانه محل تولدش و زیرزمینی که فضای رمان «زمین سوخته» در آن میگذرد، باقی نمانده است.
محمود البته بیمهریهای فراوان دید و در دوران زندگی، جایزههای مهمی از او دریغ شد؛ این در حالی است که صاحبنظران فراوانی در حوزه ادبیات، نوشتههای او را شایسته تقدیر میدانستند. جای بیمهریهای رسمی، محمود البته از مخاطبان و مردم همچنان قدر میبیند و در کنار خواندهشدن بیش از پیش آثارش، همین تلاش مردمی برای حفظ خانه محل تولدش نیز گویای وضعیت است؛ تلاشی که بینتیجه ماند و حالا شهرداری اهواز، میراث فرهنگی این استان و همچنین فرهنگ و ارشاد اسلامی هرچند همدیگر را به کمکاری محکوم میکنند، اما تخریب این خانه ارزشمند نتیجه کار گروهی آنهاست.
دراینباره شهردار اهواز حاضر به پاسخگویی به «شرق» نیست، معاون فرهنگی شهرداری این شهر میگوید حفظ این خانه در حوزه فعالیت او نبوده و مدیر کل میراث استان و شهرستان نیز از شکایت خود از شهرداری میگوید.
خانه راوی تهیدستان چگونه با خاک یکسان شد؟
۱۴ مهر همین امسال، «شرق» در گزارشی با تیتر «چوب حراج بر خانه راوی روزگار تهیدستان» از فروش خانه پدری احمد محمود خبر داد و خطاب به مسئولان استان خوزستان و دوستداران فرهنگ کشور هشدار داد که مالک جدید این خانه قصد تخریب ملک و ساخت ملکی تجاری در بافت فرسوده اهواز را دارد. حدود چهار ماه پس از آن گزارش، همین دیروز این خانه با بیل مکانیکی تخریب شد و حالا از خانهای تاریخی با ارزش فرهنگی فراوان و زیرزمینی که فضای رمان «زمین سوخته» در آن میگذرد، چیزی نمانده است. برادر احمد محمود، محمود اعطا نام داشت که معلمی صاحبنام در شهر اهواز و انسانی فرهیخته و دوستدار فرهنگ و ادبیات بود که شاگردانش خاطرات فراوانی از او در ذهن دارند. محمود اعطا همان فردی است که احمد اعطا، با نیت احترام به برادرش و به خاطر اثرپذیریای که از او داشت، نام هنری خود را از احمد اعطا به احمد محمود تغییر داد.
آنطورکه «اتابک آردانهگندمانی»، خواهرزاده احمد محمود، به «شرق» میگوید، محمود اعطا که نماینده ورثه این خانه بود، سالها تلاش کرد تا این خانه حفظ شود. براساس این روایت، او در یک دهه گذشته بارها با میراث فرهنگی شهر و استان هماهنگی کرد که این خانه را بخرند و به موزه یا اثری فرهنگی برای شهر اهواز تبدیل کنند، اما میراث به دلایل مختلف حاضر به همکاری نشد. برای مثال، قیمتی که میراث تعیین میکرد بسیار پایینتر از قیمت ملک در آن منطقه بود و محمود هم که نماینده ورثه بود، نمیتوانست کاری در این زمینه انجام دهد. آنطورکه خواهرزاده این نویسنده بزرگ ادبیات داستانی ایران میگوید، ماجرا به همین شکل پیش رفت تا اینکه محمود اعطا به یک بیماری خاص و پرهزینه مبتلا میشود: «دایی محمود اینجا هم تلاش زیادی کرد، ولی از طرف مسئولان و میراث همکاری لازم نشد و او هم مجبور شد این خانه را بفروشد».
در اهواز البته شنیده میشود که محمود اعطا حتی پس از فروش این خانه دچار مشکلات روحی و افسردگی میشود، اما بر اساس گفتههای خواهرزادهاش، این روایتها نادرست است: «این حرفها همه نادرست است. دایی من خیلی تلاش کرد این خانه حفظ شود، اما همکاری از سمت مسئولان وجود نداشت و زندگی هم مشکلات خاص خودش را داشت. او بیماری پرهزینهای داشت و مجبور شد تکلیف این خانه را آنهم پس از سالها بلاتکلیفی مشخص کند».
واقعیت این است که تخریب این خانه بیش از هر چیز دیگر خانواده و نزدیکان احمد محمود را آزار میدهد و آنها احساس میکنند بخشی از میراث باارزش خانواده و شهر از بین رفته است؛ پدر و مادر همین اتابک، با نامهای شهلا و امین از شخصیتهای رمان زمین سوخته هستند و آنطورکه خواهرزاده این نویسنده بزرگ میگوید، همچنان خانواده از نامی که احمد محمود برای مادرش به کار برده، یعنی شهلا، استفاده میکنند. حالا که میراث فرهنگی و مدیران استان خوزستان از غافلگیری و نگرانی درباره تخریب این خانه میگویند، خواهرزاده محمود این واکنشها را نمیپذیرد: «ما سالها تلاش کردیم این خانه حفظ شود، ولی هیچ کاری انجام نشد. چرا هیچ نامی از احمد محمود در این شهر نیست؟ مگر قرار نبود میدانی در این شهر به نام محمود شود، اما نام دیگری برایش انتخاب شد. اگر میخواستند هر کاری انجامشدنی بود، اما نخواستند».
مدیران چه میگویند؟
شهردار اهواز حاضر به پاسخگویی درباره این ملک ارزشمند نیست. مدیر دفترش اما معاون فرهنگی را مسئول پاسخگویی میداند. «علی جزایری»، معاون فرهنگی شهرداری اهواز، درباره چرایی صدور مجوز تخریب چنین ملکی در اهواز به «شرق» میگوید: این معاونت نقش قانونی برای مخالفت نداشت. او دراینباره میگوید: «متولی بافت فرسوده، معاونت فرهنگی نیست، ولی نمیدانم چرا از ما نام برده میشود. درباره همین خانه، ما از میراث فرهنگی اهواز پیگیری کردیم و گفتند جلوگیری کردیم».
این سخنان را جزایری عصر روز گذشته میگوید؛ این در حالی است که دیروز صبح این خانه تخریب شده. او پس از شنیدن این توضیحات نیز میگوید: «واقعیتش من خبردار نیستم، چون در حوزه کاری ما نگهداری از میراث فرهنگی تعریف نشده است. دوستان میراث فرهنگی هم همکاری مناسب را با شهرداری ندارند. برای حفظ همین محله عامری، ما ماهها منتظر دوستان بودیم که همکاری لازم را انجام دهند. بهسازی و نوسازی بافت ارزشمند فرهنگی با یک سازمان به نام بهسازی و نوسازی است و تمام وظایفی که شما در این حوزه متصور هستید، با این سازمان است. در شهر اهواز اینطور است و مأموریت در این سازمان تعریف شده».
با همه این توضیحات، مسئول فرهنگی شهرداری یک شهر نباید تلاش خود برای حفظ یک ملک ارزشمند را انجام دهد؟ دراینباره معاون فرهنگی شهرداری اهواز چه کاری انجام داده است؟ جزایری در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «یک مرحله پیگیری و این تخریب متوقف شد و این موضوعی که شما میفرمایید تازه است و البته در حوزه کاری ما نیست. در تهران و کلانشهرها، سازمان فرهنگی و معاونت اجتماعی و فرهنگی حوزه مأموریت بیشتری دارند، ولی متأسفانه در اهواز شرایط به این صورت نیست؛ وگرنه دغدغه ما بوده که مکانهای مربوط به هویت تاریخی و اجتماعی شهر حفظ شود؛ هرچند خلأ قانونی در این زمینه وجود دارد. این موضوع در حوزه وظایف ما تعریف نشده؛ وگرنه نمیتوان گفت کمکاری شده است. کار ما تنها در حد پیگری و وساطت است».
این توضیحات در حالی است که شهرداری اهواز مجوز تخریب و ساخت ملکی تازه در این مکان را داده است. دراینباره مدیر کل میراث فرهنگی استان خوزستان نیز از شکایت قضائی به «شرق» میگوید. حکمتالله موسوی میگوید: «بله در جریان تخریب امروز هستم، ولی چرایی آن را باید از شهرداری پرسید. ما موارد را به اطلاع رسانده بودیم، ولی شهردار منطقه یک حاضر به پذیرش اهمیت این اثر نشد. از ایشان شکایت قضائی کردیم. ما پیگیریهای قضائی و مکاتبات مختلفی با شهرداری داشتیم، اما عملکرد شهرداری در این زمینه نهتنها مثبت نیست، بلکه منفی نیز هست».
آنطورکه موسوی میگوید، شهرداری اهواز و منطقه یک این شهر، مجوز چنین تخریبی را صادر کرده است: «شهرداری منطقه یک بدون مجوز میراث اجازه تخریب این اثر را صادر کرد. ما بعد از اینکه اقدامات اولیه در این زمینه انجام شد و متوجه فروش آن شدیم، به شهرداری اعلام کردیم این ملک واجد ارزش است و حق تخریب ندارید و حتما قبل از هر اتفاقی باید با میراث هماهنگی شود. با وجود همه این نامهها و هشدارها، امروز صبح این اتفاق رخ داد. تا دیروز هم ما در حال پیگیری بودیم و خبری نبود و امروز ناگهانی این اتفاق رخ داد». آنطورکه مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان میگوید، شهردار منطقه یک این شهر پیش از این نیز مجوز تخریب ملکهای ارزشمند دیگری مانند خانه شالباف را صادر کرده و در این مورد هم حاضر به همکاری با میراث یا دستکم اطلاعرسانی به آنها نشده است.
«تبار قریب»، معاون مدیر کل و رئیس اداره میراث فرهنگی اهواز نیز موارد مشابهی را در گفتوگو با «شرق» مطرح میکند و شهرداری را مقصر این تخریب میداند: «ما با شهرداری مکاتبه کرده و ارزشمندی این ملک را اطلاع داده بودیم. گفته بودیم نباید کاری در این زمینه انجام شود؛ چون در آن مکان بافت تاریخی هم قرار دارد». اما آیا الان ملک کاملا تخریب شده و اگر تخریب شده این توضیحات چه کمکی به دوستداران احمد محمود و میراث فرهنگی ایران و استان خوزستان میکند؟ خانم قریب در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «بله ملک کامل تخریب شده، اما با اطلاع میراث نبوده است و شهرداری از ما استعلام نگرفته بود. بر اساس قوانین، قبل از هر کاری و صدور هر مجوزی، شهرداری باید از ما استعلام میگرفت».
به نظر میآید عزمی جدی برای حفظ این اثر وجود نداشته؛ گرنه ماهها پیش رسانهها درباره تخریب چنین خانهای هشدار داده بودند و چطور مدیران میراث استان و شهرستان متوجه این خطر نبودند؟ مدیر میراث فرهنگی اهواز در پاسخ به این پرسش نیز میگوید: «بعد از اینکه مالک جدید خانه را از وراث خریده بود، ما با شهرداری مکاتبه کرده و هشدار داده بودیم نباید بدون مجوز میراث کاری انجام شود. علاوه بر این، بارها از مالک جدید درخواست گفتوگو کردیم، ولی حاضر به همکاری و صحبت نمیشد. این خانه بهعنوان خانه مشاهیر میتوانست احیا شود. این کار را باید شهردار انجام میداد؛ باید کاری مشترک بین دستگاههای مشترک انجام میشد و آنجا به یک سرای محله یا یک بافت فرهنگی تبدیل میشد».
نابودی خانهای ارزشمند به خاطر چند میلیارد
با وجود تمام نگرانیها و هشدارها، آنهم در حدود یک دهه گذشته و بهخصوص در چند ماه گذشته و پس از فروش خانه از سوی ورثه، ملکی تاریخی و خانهای واجد ارزشهای فراوان، روز گذشته در اهواز با خاک یکسان شد. این توضیح به خوبی کمکاری مسئولان در این سالها را نشان میدهد و بعید است کسی بپذیرد که مسئولان انتظار چنین تخریبی را نداشتهاند. حالا و بر اساس این توضیحات، در بین دوستداران میراث فرهنگی و همچنین احمد محمود، این گمانه جدیتر مطرح شده که نیت و عزمی برای حفظ این اثر وجود نداشته است؛ همچنان که هنوز برخی آثار این نویسنده شهیر امکان چاپ رسمی ندارند.
بررسیها و همچنین اطلاعات رسیده به خبرنگار «شرق» نشان میدهد این ملک همین چهار ماه پیش با قیمتی حدود سه میلیارد تومان به فروش رفته که این عدد در مقایسه با بودجههای شهرداری و سازمانهای مختلف عدد کوچکی است. خرید این ملک از ورثه میتوانست اثری مهم را برای شهر اهواز حفظ کند و میراثی ارزشمند برای آینده ایران محسوب شود، اما این اتفاق به دلایلی که چندان هم غیرقابلتشخیص نیست، رخ نداد و خانه محل تولد و گذران کودکی خالق چندین اثر ماندگار ادبیات داستانی ایران برای همیشه با خاک یکسان شد تا تبدیل به ساختمانی بدقواره در آیندهای نزدیک شود.
سه کشور اروپایی امضاکننده توافق هستهای موسوم به تروئیکای اروپایی روز جمعه با صدور یک بیانیه مشترک جمهوری اسلامی را به نقض تعهدات برجام متهم کردند. فرانسه، آلمان و بریتانیا، سه کشور امضاکننده این بیانیه، تولید اورانیوم فلزی در ایران را «مایه نگرانی» خواندند.
بنا بر گزارش وبسایت وزارت خارجه فرانسه، در بیانیه مشترک این کشور با آلمان و فرانسه آمده است: «ما دولتهای فرانسه، آلمان و پادشاهی متحده (بریتانیا) با نگرانی بسیار تاییدیه اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را که طی آن اعلام شده، ایران در حال تولید اورانیوم فلزی است را نگاه کردیم، اقدامی که نقض برجام است. طبق برجام، ایران متعهد شده که طی ۱۵ سال در زمینه فعالیتهای تولید یا به دست آوردن اورانیوم فلزی یا تحقیقات و توسعه روی استخراج اورانیوم اقدام نکند».
تروئیکای اروپایی تاکید کردند: «ایران هیچ توجیه معتبری در زمینه فعالیت غیرنظامی (در زمینه برنامه هستهای) در خصوص این اقدامات ندارد؛ اقداماتی که گامی کلیدی در مسیر تولید سلاح اتمی هستند».
آنها در پایان بیانیه نوشتند: «ما قویا از ایران میخواهیم بدون هر گونه تاخیری این اقدامات خود را متوقف کند و اقدامات جدیدی در حوزه عدم پایبندی (به تعهدات برجامی) در برنامه هستهای خود برندارد. ایران با تشدید اقدامات خود در زمینه عدم پایبندی (به برجام)، در حال تضعیف کردن فرصت احیای دیپلماسی برای رسیدن کامل به اهداف برجام است».
دو روز پیش رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در یک گزارش محرمانه به اعضای این نهاد اطلاع داد که ایران در بخش تحقیق و توسعه برنامه هستهای خود حدود سه گرم اورانیوم فلزی تولید کرده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی روزهای، میگوید که ایران حدود سه گرم اورانیوم فلزی تولید کرده و فرایند تولید اورانیوم فلزی که گفته شده نوع ارتقا یافته سوخت اتمی راکتور تهران است را در تاسیسات اتمی اصفهان آغاز کرده است.
تولید اورانیوم فلزی میتواند اقدام دیگری برخلاف تعهدات ایران در چارچوب برجام باشد. از سال ۲۰۱۸ میلادی که آمریکا از برجام خارج شده، ایران در مراحل مختلف به بخشی از تعهدات خود در چارچوب برنامه هستهای عمل نکرده است.
ایران میگوید این اقدام برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران انجام می شود. کاظم غریب آبادی نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشتر گفته بود: “فعالیت تحقیق و توسعه برای طراحی نوع ارتقا یافته سوخت راکتور تحقیقاتی تهران است”.
راکتور تحقیقاتی اتمی تهران که در مرکز پایتخت قرار دارد بیش از پنج دهه پیش از سوی ایالات متحده آمریکا به ایران اهدا شد. ایران میگوید عمده کاربری این راکتور در حال حاضر تولید رادیوداروها برای مصارف پزشکی است.
در حالی است که محمود علوی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی به تازگی در تلویزیون دولتی اعلام کرد: «اگر جمهوری اسلامی ایران را به آن سمت هول بدهند دیگر تقصیر ایران نیست بلکه تقصیر آنهایی است که ایران را هول داده اند گرچه در شرایط عادی جمهوری اسلامی ایران چنین نیت و برنامهای ندارد.»
رادیو فردا: عفو بینالملل در نامهای خطاب به رئیس قوه قضائیه ایران خواستار توقف اجرای حکم اعدام چهار شهروند عرب جنوب کشور و دادرسی مجدد عادلانه در خصوص آنها شده است.
در این نامه که روز جمعه ۲۴ بهمن ماه خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه ایران منتشر شده، ضمن محکوم کردن حکم اعدام سه شهروند از اقلیت عرب جنوب ایران به نامهای علی خسرجی، حسین سیلاوی و جاسم حیدری خواسته شده تا درباره محل نگهداری ناصر خفاجیان، چهارمین زندانی اهوازی که او هم به اعدام محکوم شده است، اطلاعرسانی شود.
جاسم حیدری، علی خسرجی، حسین سیلاوی سه زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز هستند که از ۴ بهمنماه با دوختن لبهای خود اقدام به اعتصاب غذا کردهاند. اعتصاب این شهروندان در اعتراض به ممنوعیت ملاقات و بدرفتاری مسئولان زندان صورت گرفته است.
علی مطیری، بوکسور ایرانی دیگر زندانی اهوازی که در این اعتصاب با سه زندانی سیاسی گفتهشده همراهی میکرد در نهم بهمن ماه اعدام شد.
آقای مطیری اردیبهشت ۹۷ بازداشت و توسط دادگاه کیفری یک اهواز از بابت اتهامات «محاربه، افساد فیالارض و قتل دو تن از اعضای بسیج این شهرستان» به اعدام محکوم شده بود.
علی خسرجی و حسین سیلاوی دو زندانی دیگری که در معرض خطر اعدام زودهنگام قرار دارند، در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۹۶ توسط نیروهای امنیتی به اتهام دست داشتن در حمله به پاسگاه حمید در ۴۰ کیلومتری شهر اهواز و کلانتری ۲۳ کوی مجاهد شهر اهواز، بازداشت شدند.
در نامه عفو بینالملل آمده است که سخنگوی قوه قضائیه ایران پیشتر در دی ماه ۹۸ اعلام کرده بود که سه مرد در رابطه با حمله مسلحانه به یک ایستگاه پلیس در اهواز که منجر به کشته شدن دو مامور شده بود، به اعدام محکوم شدهاند. در حالی که سخنگوی این نهاد از این افراد نام نبرد، اما جزئیات پروندهای که او به آن اشاره کرده بود، نشان میداد که منظور او حسین سیلاوی، علی خسرجی و ناصر خفاجیان بوده است.
این شهروندان از بابت اتهام بغی توسط دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شدند و این حکم در دیوان عالی کشور نیز به تایید رسید.
این در حالی است که ناصر خفاجیان از فروردین ۹۹ ناپدید شده و تاکنون خبری درباره وضعیت او منتشر نشده است.
جاسم حیدری دیگر زندانی سیاسی اهوازی هم پیشتر بابت اتهام بغی از طریق همکاری با یکی از گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم شد و این حکم در آبانماه امسال توسط دیوان عالی کشور تایید شد.
عفو بینالملل در نامه خود تاکید کرده است که مراحل دادرسی در خصوص پرونده این محکومان به پایان نرسیده و صدور حکم اعدام برای این افراد غیرقابل قبول است.
در ادامه این نامه همچنین ضمن محکوم کردن اقدامات مقامات قضایی و امنیتی ایران در اخذ اعترافات اجباری از زندانیان سیاسی تحت شکنجه خواسته شده تا محمدعلی عمور، جابر البوشوکه و مختار البوشوکه فوراً و بدون قید و شرط آزاد شوند.
رادیو فردا: ۱۱۲ نفر از اعضای جمهوریخواه و دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا با امضای یک قطعنامه از رئيس جمهور این کشور خواستند که «نقض حقوق بشر» در ایران و «حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم دولتی» را محکوم کند.
در این قطعنامه با اشاره به محکومیت اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی که توسط دادگاه بلژیک به اتهام مشارکت در طراحی یک حمله تروریستی به ۲۰ سال زندان محکوم شد، از دولت آمریکا خواسته شده است که با همکاری کشورهای اروپایی جلوی «اقدامات شرورانه» ایران و «سوءاستفاده جمهوری اسلامی از مصونیت دیپلماتیک» مقاماتش را بگیرد.
در بخش دیگری از این قطعنامه، از سرکوب اعتراضهای آبان ۹۸، اعدام نوید افکاری و شلیک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری اوکراینی از موارد نقض حقوق بشر در ایران نام برده شده و از جو بایدن خواسته شده که از خواسته مردم ایران برای رسیدن به«جمهوری ایرانی دموکراتیک و سکولار و غیراتمی» حمایت کند.
روز ۱۴ بهمن امسال نیز ۳۸ فعال مدنی و سیاسی ایرانی در نامهای به جو بایدن، خواست اکثریت مردم ایران را «دستیابی به یک قانون اساسی دموکراتیک و سکولار» دانسته و از دولت آمریکا خواسته بودند از «اراده ملت ایران برای گذار خشونتپرهیز به سوی سامانهای دموکراتیک و سکولار، از طریق برگزاری همهپرسی آزاد و عادلانه» حمایت کند.
در قطعنامه ۱۱۲ نفر از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا به موارد دیگری از نقض حقوق بشر در ایران از جمله اعدامهای گسترده تابستان ۶۷، سرکوب اعتراضهای دانشجویی در سال ۷۸، سرکوب معترضان به نتایج انتخابات در سال ۸۸، سرکوب اعتراضهای مردم در دیماه ۹۶، سرکوب اقلیتهای مذهبی، قتل و بازداشت ۸۶۰ روزنامهنگار در چهل سال گذشته و موارد متعدد حبس، شکنجه و اعدام معترضان به سیاستهای حکومت اشاره شده است.
در این قطعنامه دو حزبی که توسط برد شرمن،نماینده دموکرات و تام مککلینتاک، نماینده جمهوریخواه عضو مجلس نمایندگان آمریکا تدوین شده، به موارد محل اختلاف دولت آمریکا با حکومت ایران مانند «فعالیتهای هستهای»، فعالیتهای ایران در منطقه که «مخل ثبات» توصیف شده و «توسعه موشکهای بالستیک» نیز اشاره شده است.
در هفتههای گذشته، دولت بایدن که اعلام کرده است مایل به بازگشت به برجام است، از گفتوگو درباره آینده برنامه هستهای ایران، فعالیتهای منطقهای و برنامه موشکی تهران به عنوان سه محور مذاکره احتمالی با جمهوری اسلامی خبر دادهاند.
مقامهای حکومت ایران اما با رد این درخواستها و تاکید بر لغو تحریمها، مذاکره مجدد درباره برجام را رد کرده و گفتوگو درباره برنامه موشکی را خط قرمز اعلام کردهاند.
حکومت ایران همچنین به طور معمول نقض حقوق بشر را انکار میکند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی پیش از این با رد انتقادات مقامهای آمریکایی درباره نقض حقوق بشر در ایران گفته است که در حوزه حقوق بشر «ما مدعی نظام ایالات متحده آمریکا و بسیاری از دولتهای غربی هستیم، ما از آنها سؤال میکنیم».
ایران امروز: یکی از کارکنان کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول به دلیل دستداشتن در ترور «مسعود مولوی وردنجانی» بازداشت شد.
روزنامه انگلیسیزبان «دیلی صاباح» (Daily Sabah) چاپ ترکیه، روز پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ (۱۱ فوریه ۲۰۲۱) از بازداشت «محمدرضا ناصرزاده»، از دیپلماتهای کنسولگری ایران در استانبول، خبر داد.
به نوشته «دیلی صاباح»، محمدرضا ناصرزاده، ۴۳ ساله، متهم است اسناد سفر علی اسفنجانی، متهم اصلی قتل مسعود مولوی و فرار مخفیانه او به ایران را فراهم آورده است.
مسعود مولوی در روز ۲۳ آبان ۱۳۹۸ (۱۴ نوامبر ۲۰۱۹) توسط فردی به نام «عبدالوهاب کوچاک» در یکی از خیابانهای منطقه شیشلی استانبول با شلیک گلوله به قتل رسید.
خبرگزاری رویترز اندکی پس از ترور مسعود مولوی به نقل از مقامات رسمی و امنیتی ترکیه گزارش داد، بر اساس تحقیقات، «دو دیپلمات ایرانی» در این قتل دست داشتهاند و کنسولگری ایران در ترکیه محل فرماندهی عملیات بوده است.
پلیس و دستگاه قضایی ترکیه از طریق اعترافات «سیاوش اباذری شلمزاری»، به نام «محمدرضا ناصرزاده» دست پیدا کرد. «سیاوش اباذری شلمزاری» یکی از متهمان بازداشتشده در ارتباط با ترور مسعود مولوی است که به فرار «علی اسفنجانی» به ایران کمک کرده بود.
دادگاهی در استانبول اوایل این هفته دستور بازداشت «محمدرضا ناصرزاده» را صادر کرد و او بلافاصله بازداشت شد.
ناصرزاده که در بخش ثبت احوال کنسولگری استابنول کار میکرد، در بازجویی خود ادعا کرده که هنگام ترور مسعود مولوی در ترکیه نبوده و علی اسفنجانی و دیگر مظنونان را نمیشناسد.
«سیاوش اباذری شلمزاری» اعتراف کرده او دیده است پس از آن هواپیمای حامل علی اسفنجانی در تهران فرود آمده، محمدرضا ناصرزاده و فرد دیگری که از آن به نام «حاج آقا» نام برده، اسفنجانی را تحویل گرفته و بردهاند.
سیاوش اباذری گفته: «اسفنجانی شناسنامه جدیدی با نام عباس داشت. من به حاجی زنگ زدم تا به او بگویم نامش در شناسنامه اشتباه است. وی به من گفت كه با كنسولگری تماس خواهد گرفت و از من خواست كه در هر حال اسفنجانی را به ایران برسانم.»
سیاوش اباذری در اعترافات خود گفته چندین افسر اطلاعاتی ایران نیز در فرودگاه تهران به استقبال اسفنجانی رفته بودند.
مسعود مولوی وردنجانی، دانشآموختهٔ مهندسی عمران دانشگاه آزاد نجفآباد بود و پیش از خروج از ایران با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حوزه «امنیت سایبری» همکاری میکرد.
او در ژوئن ۲۰۱۸ ایران را ترک کرد و در استانبول مستقر شد. سپس به فعالیتهای افشاگرانه در شبکههای اجتماعی درباره فساد در دولت ایران و نیز نیروی قدس سپاه پاسداران روی آورد.
گفته میشود او گرداننده اصلی کانال افشاگر «جعبه سیاه» بود که بارها با انتشار اسنادی بیت رهبری، قوه قضائیه و نیروهای امنیتی ایران را متهم به فساد مالی و ترور مخالفان از جمله ترور شخصیتهای هستهای ایران کرد.
به نوشته دیلیصاباح، در همین دوره علی اسفنجانی با مسعود مولوی طرح دوستی ریخت و از این طریق، اطلاعات مربوط به او و فعالیتهایش را به دستگاههای اطلاعاتی ایران میرساند.
همین دوستی اسفنجانی بود که در نهایت و یک سال بعد به ترور مسعود مولوی منجر شد. اسفنجانی هنگام قتل مولوی در صحنه ترور و همراه او بود.
پلیس ترکیه تاکنون جزییاتی از قتل منتشر نکرده ولی سیانان ترک پیشتر گزارش داده بود که پلیس به علی اسفنجانی که پس از ترور به ایران فرار کرده بود به عنوان مظنون اصلی قتل مسعود مولوی مشکوک است.
به نوشته دیلیصاباح، تحقیقات پلیس ترکیه نشان میدهد که «عبدالواهاب کوچاک» مظنون به قتل مسعود مولوی، با «ناجی شریفی زیندشتی»، رئیس باند قاچاق مواد مخدر و آدمکشیهای سفارشی در ارتباط بوده است.
«ناجی شریفی زیندشتی» بهخاطر اتهامات سنگین جنایی در ترکیه تحت پیگرد قرار داشت از همین رو توانست به ایران فرار کند و همکنون در ایران زندگی میکند و زیر حمایت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است.
دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی حبیب (اسیود) کعبی را نیز با کمک باند ناجی شریفی زیندشتی حبیب کعبی را به استانبول کشاند و در آنجا ربوده و به ایران بود.
پویان خوشحال / خبرنگاری جرم نیست
مخاطبان سینما در ایران به خوبی با اصطلاح «اثر سفارشی» آشنا هستند. نهادهای امنیتی و گاهی اشخاص از چهار دهه پیش، پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، ساخت آثار هدفمندی را با بودجههای بیتالمال آغاز کردند؛ آثاری که مورد پسند حکومت بودهاند و در سالهای اخیر حتی میتوان از عوامل آنها به نورچشمیهای «جشنواره فجر» نام برد. در عین حال، هرچهقدر سینمای مورد حمایت نهادهای امنیتی و حکومتی عزیز شمرده شده، سانسور و فیلتر گریبان سینمای مستقل را گرفته است. جایزه بهترین فیلمها در جشنواره فجر نصیب آثار تولیدی از سوی نهادهای امنیتی میشوند و بسیاری از فیلمها با مضامینی که مورد حمایت حاکمیت نیستند، طی این سالها توقیف شدهاند.
وزارت اطلاعات: دوربین، صدا، حرکت
در آستانه ۴۲ سالگی انقلاب اسلامی در ایران، «محمود علوی»، وزیر اطلاعات دولت دوازدهم روز ۲۰بهمن ۱۳۹۹ از شماری از فیلمها و سریالهایی که با سفارش و حمایت این نهاد امنیتی تولید شدهاند، پرده برداشت.
علوی از فیلمهای سینمایی «روباه» ساخته «بهروز افخمی» و تهیهکنندگی «محمد پیرهادی»، «ماجرای نیمروز» به کارگردانی «محمدحسین مهدویان» و تهیهکنندگی «سیدمحمود رضوی»، «سیانور» به کارگردانی «بهروز شعیبی» و تهیهکنندگی «سیدمحمود رضوی»، «امکان مینا» ساخته «کمال تبریزی» و تهیهکنندگی «منوچهر محمدی»، «روز صفر» به کارگردانی و تهیهکنندگی «سعید ملکان» و «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی «نرگس آبیار» و تهیهکنندگی «محمدحسین قاسمی» به عنوان فیلمهای سفارشی وزارت اطلاعات طی سالهای اخیر نام برد.
همچنین سریالهای «پازل» به کارگردانی «ابراهیم شیبانی» و تهیهکنندگی محمد پیرهادی، «تعبیر وارونه یک رویا» به کارگردانی «فریدون جیرانی» و تهیهکنندگی «سیدکمال طباطبایی» و «سارق روح» و «خانه امن» به کارگردانی «احمد معظمی» و تهیهکنندگی «ابوالفضل صفری» نیز به گفته علوی، از تولیدات وزارت اطلاعات هستند.
وزیر اطلاعات دولت دوازدهم جمهوری اسلامی در توضیح اینکه علت ورود نهادهای امنیتی به حوزه سینما و تلویزیون چیست، گفت: «وزارت اطلاعات را وارد کار ساخت فیلم و سریال کردیم تا افزون بر آموزش عمومی و صیانت در برابر جاسوسی، اهداف اطلاعاتی را محقق کنیم.»
نباید فراموش کرد که شمار فیلمها و سریالهای ساخته شده توسط نهادهای امنیتی در ایران بیشتر از آنچه بوده که علوی مطرح کرده است و موارد نام برده شده تنها طی چند سال اخیر به نمایش در آمدهاند.
«روز شیطان» به کارگردانی بهروز افخمی، «به رنگ ارغوان» به کارگردانی «ابراهیم حاتمیکیا»، «قلادههای طلا» به کارگردانی «ابوالقاسم طالبی»، «راننده سفیر» به کارگردانی حبیبالله بهمنی و شفیع آقا محمدیان و «مروارید سیاه» به کارگردانی «حبیبالله بهمنی» و شفیع آقا محمدیان را میتوان از دیگر آثار سینمایی سفارشی نامید.
جشنواره امنیتی فیلم فجر
«علی مصلح حیدرزاده»، منتقد سینما در مطلبی در «روزنامه همشهری»، جشنواره فیلم فجر را «علیه مردم» خوانده و نوشته است: «این خروجی ۴۰ سال سیستم ممیزی سینما است که حالا در آستانه ورود به قرن جدید باعث شده در فیلمها نه چیزی از قهرمان باقی بماند و نه ضدقهرمان. آنچه در فیلمهای منتخب جشنواره امسال دیدیم، اغلب نمایندگان تودهای بیشکل با عنوان “مردم” بودند که اسیر انفعال، ترس، جهل، فقر، خرافات و… شدهاند و عزت نفس و بلندنظری خود را از دست دادهاند. این مردم که سینمای ایران تصویرش میکند، همدلی برنمیانگیزد. برعکس، نفرتانگیز یا رقتبار است.»
علی مصلح حیدرزاده در نوشته خود با اشاره به سرمایهگذاران ناشناخته و مشکوک فیلمها مینویسد که به این ترتیب جای تعجب نیست که خروجی فیلمها ضدمردمی میشود. او در پایان نوشتهاش نیز نتیجه میگیرد: «جشنواره فیلم فجر دیگر داعیه ندارد که آینه تمام نمای سینمای ایران است اما این آینه رنگ و رو رفته و ترک خورده در آستانه ۴۰ سالگی تصویر ترسناکی مقابل چشم ما گذاشته است که باید از آن بهراسیم؛ تصویری که کابوسوار و ناخوشایند است؛ تصویری که در جشنواره فجر سی و نهم رسما رونمایی شد: سینما علیه مردم.»
سایت «کافه سینما» نیز پس از پایان اختتامیه جشنواره فیلم فجر، درباره آن نوشت داوران جشنواره از میان فیلمها، ۱۶ فیلمی را انتخاب کردند که اغلب از سوی یک ارگان ویژه ساخته شدهاند و سینماگرانی که فیلمهایی با تم «ضد مردم» ساختند و البته جشنوارهای که کمترین استقبال را از سوی مردم داشته است.
بهترین فیلم امسال جشنواره سینما به فیلم «یدو» به کارگردانی «مهدی جعفری» تعلق گرفت که مضمون آن جنگ ایران و عراق است؛ انتخابی که باعث انتقادات زیادی شد.
موافقان، این فیلم آن را شبیه فیلم «باشو، غریبه کوچک» به کارگردانی «بهرام بیضایی» دانستهاند؛ فیلمی که در سال ۱۳۶۸ پس از چندین سال توقیف، اکران شد. بیضایی در این فیلم نگاهی متفاوت به جنگ داشت.
وجه مشترک این فیلم با باشو غریبه کوچک، این است که هر دو درباره روایتی از جنگ ایران و عراق از نگاه یک کودک هستند و یدو نیز محصول مشترک «بنیاد سینمایی فارابی» و «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» است.
«بابک غفوری آذر»، روزنامهنگار حوزه سینما در خصوص «سیمرغ» بهترین فیلم جشنواره در صفحه توییتر خود نوشته است: «عجب سرانجامی پیدا کرد این دوره فجر. جایزه بهترین فیلم را دادهاند به فیلمی که میگویند پاسخی به “باشو، غریبه کوچک” است. ناراضیان هم وقتی با اشتیاق شرکت میکنند و گرمابخش میشوند، حتما فکر پایانش را میکنند. جلوه کامل سینمای امنیتی - نظامی شده جمهوری اسلامی ایران.»
«میرا قربانیفر»، روزنامهنگار نیز در این باره نوشته است: «پس از حدود ۳۰ سال، هنوز داغ جواب دادن به باشو غریبه کوچک از عالیجناب بهرام بیضایی را به دل دارید؟ او که آنقدر آزار دید تا به تبعید اجباری رفت، هنوز با هنرش با وطنپرستی و دانش و دانستههایش، چون خورشید درخشان، نورش به سیاهی چشمانتان فرو میرود؟»
دیگر سانسورهای جشنواره امسال
در جشنواره امسال فیلمی مانند «قاتل وحشی»، اثر «حمید نعمتالله» به دلیل نمایش سر تراشیده و گوشهای بازیگر زن فیلم، «لیلا حاتمی»، اجازه حضور در میان ۱۶ فیلم جشنواره را نداشت.
همچنین در اقدامی دیگر، در راستای سانسور در صداوسیما، هنگامی که ویدیو نکوداشت «چنگیز جلیلوند»، دوبلور فوت شده ایرانی در اختتامیه جشنواره فجر از شبکه «نمایش» در حال پخش بود، این شبکه بخشهایی که مربوط به فیلمهای پیش از انقلاب بود را حذف کرد.
این سانسور به دلیل نمایش تصاویر «بهروز وثوقی»، «ناصر ملکمطیعی» و «فردین»، از بازیگران پیش از انقلاب در ایران انجام شد.
ساخت دو فیلم سینمایی و یک سریال با پیگیری قاسم سلیمانی
«موسسه هنری اوج» از دیگر نهادهایی است که با توجه به حمایت همه جانبه از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اهداف این نهاد را در فیلمسینمایی اجرایی میکند.
از آثار این موسسه نیز میتوان به «لباس شخصی» به کارگردانی و نویسندگی «امیرعباس ربیعی» با موضوع عملکرد «حزب توده ایران» در سالهای ابتدایی انقلاب ۱۳۵۷، «تنگه ابوقریب» به کارگردانی «بهرام توکلی» و «بادیگارد» به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا و بسیاری دیگر اشاره کرد.
از جمله چشمگیرترین ورود نهادهای امنیتی به سینما و تلویزیون، همکاری سازمان هنری اوج با سریال «پایتخت» است.
«احسان محمدحسنی»، رییس مؤسسه اوج ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ با حضور در یک برنامه تلویزیونی گفته است «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده سپاه «قدس» شخصاً در پروژههای سینمایی و سریال حضور داشته است.
او میگوید قاسم سلیمانی با کارگردانهایی چون «رضا میرکریمی»، «کمال تبریزی»، «ابراهیم حاتمی کیا»، «مجید مجیدی» و تعدادی دیگر ملاقاتهایی کرده است.
همچنین سلیمانی عوامل فصل پنجم سریال پایتخت را دیده و این سریال با پیگیری او تولید شده است: «ایشان خواستن عوامل سریال پایتخت را پیش از اینکه وارد تولید شود، ببینند و حرف بزنند که آقای سیروس مقدم با ایشان یک صبحانه خوردند.»
محمدحسنی میگوید بسیاری دیگر از هنرمندان در نوبت بودند تا سلیمانی آنها را ببیند.
رییس موسسه اوج نیز گفته فیلمهایی سینمایی «۲۳ نفر» و «به وقت شام» با درخواست و پیگیری سلیمانی ساخته شده است.
از جشنواره فیلم فجر به عنوان بزرگترین اتفاق سینمایی ایران یاد میشود؛ جشنوارهای که بسیاری از هنرمندان هنر هفتم تلاش میکنند در آثار مربوط به آن، بهترین خود باشند. اما آنچنان که نهادهای امنیتی به این هنر ورود کردهاند، عرصه برای حضور فیلمسازان مستقل هرروز تنگ و تنگتر میشود و یا حتی فیلمهای خوبی که با سرمایه و کمک «آنها» ساخته میشود، میتوانند زیر سایه همین «آنها» قرار بگیرند.
در سال ۱۳۹۴، فیلم «ایستاده در غبار»، تولید موسسه اوج، بهترین فیلم جشنواره شد. در سال ۱۳۹۵، سیمرغ به «ماجرای نیمروز»، تولید وزارت اطلاعات رسید. این روند طی دوسال بعدی نیز ادامه داشت و در سال ۱۳۹۶، تنگه ابوقریب، تولید موسسه اوج و در سال ۱۳۹۷، شبی که ماه کامل شد، تولید وزارت اطلاعات برنده سیمرغ بهترین فیلم جشنواره شدند.
فارغ از اهمیت و جایگاه هر کدام از این فیلمها اما وقتی نام وزارت اطلاعات و یا سپاه پاسداران به عنوان حمایتکننده پشت این فیلمها قرار میگیرد، تصویر ناخوشایندی ایجاد میکند.
مهدویان: در خانه میمانم اما فیلم سفارشی نمیسازم!
«محمد حسین مهدویان»، کارگردان آثاری چون ماجرای نیمروز و «ماجرای نیمروز؛ ردخون»، یکی از کارگردانهایی است که نامش در فهرست فیلمهای ساخته شده با حمایت وزارت اطلاعات قید شده است. اما او در اظهارنظری در بهمن ۱۳۹۹ در این باره گفت: «من آدمی نیستم که تحتتأثیر فشارهای بیرونی فیلم بسازم. حتی اگر در خانه بمانم و مجبور باشم فیلم نسازم، تحتتأثیر این موضوع فیلم نمیسازم.»
مهدویان میگوید همه فیلمهایش را دوست دارد و در پاسخ به اینکه او یک کارگردان سفارشیساز به شمار میرود، گفته است: «یاد گرفتهام این اظهارنظرها، تلاش مذبوحانه برای کشاندن ترمز من و گرفتن انرژی من است. اما من ناراحت نمیشوم.»
فیلم ایستاده در غبار این کارگردان نیز از سوی سازمان هنری رسانهای اوج، با حمایت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ساخته شده است.
فیلم سینمایی «شیشلیک» او نیز در جشنواره فجر امسال حضور داشت.
یورونیوز: سخنگوی وزارت دادگستری ایالات متحده اعلام کرد فروش بیش از یک میلیون بشکه سوخت مصادرهای ایران به پایان رسیده و عواید آن به بنیاد قربانیان تروریسم در آمریکا خواهد رسید. مایک رایموندی اعلام کرد یک نفتکش دیگر که هفتهٔ گذشته توقیف شده و حامل نفت ایران است در راه رسیدن به بنادر آمریکاست.
ایالات متحده در سال گذشته محمولهٔ ۱/۲ میلیون بشکه بنزین را که در چهار تانکر بهسوی ونزوئلا میرفت، با اعلام آن که آنها حامل سوخت متعلق به ایران هستند، توقیف کرد و پس از چندی اعلام شد که محمولهٔ این تانکرها مصادره شده و به فروش میرسد.
سخنگوی وزارت دادگستری آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد فروش محمولهٔ فوق، اخیراً تمام شده و اکنون مقامات وزارت دادگستری در انتظار حکم دادگاه واشنگتن هستند تا بتوانند این مبلغ را که به دهها میلیون دلار میرسد به «بنیاد قربانیان آمریکایی کشورهای حامی تروریسم» واریز کنند.
ایالات متحده هفتهٔ گذشته نیز نفتکش یونانی «آشیل» را با پرچم لیبریا (کشوری کوچک در غرب آفریقا) توقیف کرد. مقامات آمریکایی گفتهاند این کشتی بهجای محمولهٔ نفتی عراق، حامل نفت خام ایران است و کسانی با جعل مدارک دربارهٔ محمولهٔ آن قصد دور زدن تحریمهای نفتی ایران را داشتهاند. اکنون بهمنظور مصادرهٔ محمولهٔ نفت خام کشتی «آشیل» شکایتی در آمریکا روانهٔ دادگاه شده است.
دولت ایران هنوز دربارهٔ توقیف نفتکش فوق اظهار نظر رسمی نکرده است.
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران در دوران دونالد ترامپ به شدیدترین حالت خود در سالهای اخیر رسید و گرچه جو بایدن، رئيس جمهوری فعلی آمریکا در کارزار انتخاباتی خود، از تمایل کشورش به بازگشت به برجام سخن گفته بود در هفتهٔ جاری اعلام کرد برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره حاضر نیست تحریمها علیه این کشور را لغو کند.
رادیو فردا: هفته نامه جوییش کرونیکل در بریتانیا روز چهارشنبه ۲۲ بهمن در گزارشی اختصاصی به نقل از منابع اطلاعاتی نوشت که محسن فخری زاده، کارشناس ارشد هستهای جمهوری اسلامی، توسط یک اسلحه ویژه یک تنی کشته شد که موساد، سازمان جاسوسی و اطلاعات خارجی اسرائیل، آن را به صورت قطعات مجزا به داخل ایران قاچاق کرده بود.
این منابع اطلاعاتی که هویت آنها فاش نشده، به جوییش کرونیکل گفتهاند، تیمی با بیش از ۲۰ جاسوس، متشکل از شهروندان اسرائیلی و ایرانی، طی هشت ماه با زیر نظر داشتن محسن فخریزاده این عملیات را انجام دادند.
محسن فخریزاده مهابادی، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع، روز هفتم آذر در آبسرد دماوند هدف سوءقصد قرار گرفت و کشته شد.
جوییش کرونیکل میگوید، محسن فخری زاده در حالی که به همراه همسر و ۱۲ محافظ خود در آبسرد، در تردد بود به ضرب ۱۳ گلوله کشته شد.
این گزارش اضافه کرده است که اسلحه اتوماتیک در داخل یک نیسان قرار داده شده بود.
گزارش نشریه جوییش کرونیکل به روایت علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و علی فدوی از نحوه کشته شدن محسن فخریزاده نزدیک است.
علی شمخانی در جریان مراسم خاکسپاری محسن فخریزاده گفته بود، او در جریان «یک عملیات پیچیده و با استفاده از تجهیزات الکترونیکی و بدون حضور فردی در صحنه» کشته شد.
خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران هم در گزارشی نوشته بود که تیراندازی به سمت خودروی محسن فخریزاده، با استفاده از «سلاحهای خودکار» صورت گرفته و «هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته است».
بر اساس این روایت، در این ترور از خودرو نیسانی که در فاصله ۱۵۰ متری ماشین فخریزاده متوقف بوده، از یک دستگاه تیربار اتوماتیک کنترل از راه دور، شلیکهای متعددی» صورت میگیرد که در نهایت منجر به کشتهشدن فخریزاده میشود.
علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران نیز گفته بود، در لحظه وقوع حادثه ترور، «۱۱ پاسدار همراه فخریزاده بودند و انفجار نیسان هم به خاطر از بین بردن پاسداران بوده است».
او نیز ضمن تاکید بر اینکه «هیچ عامل انسانی در صحنه ترور حضور نداشته است»، اظهار داشت: «۱۳ تیر در این حادثه با تیربار داخل نیسان شلیک شده و باقی تیرها از سوی محافظان بوده است».
جانشین فرمانده کل سپاه همچنین گفته بود: «تیربار داخل نیسان مجهز به یک سیستم هوشمند ماهوارهای بوده که روی فخریزاده زوم کرده و از هوش مصنوعی بهره برده است»
از محسن فخریزاده که یک افسر ارشد سپاه پاسداران بود و نامش در لیست تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت، به عنوان «مهرهای کلیدی» و «مدیر ارشد» برنامه هستهای ایران نام برده میشد که از سال ۱۳۸۰ نقش مهمی در این زمینه بر عهده داشت.
جوییش کرونیکل میگوید، «برآورد محرمانه» نشان میدهد که پر کردن جای محسن فخریزاده در برنامه هستهای ایران شش سال طول خواهد کشید. این نشریه درباره چنین ادعایی توضیح نداده است که منابعش چگونه به چنین جمعبندی رسیدهاند.
«منابع اطلاعاتی» همچنین به این نشریه گفتهاند، یکی از دلایل موفقیت عملیات ترور محسن فخریزاده این بود که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران سخت مشغول رصد و زیر نظر داشتن مخالفان سیاسی بودند.
برخلاف اظهارات مقامهای ایرانی، جوییش کرنیکل در گزارش خود تاکید کرده است که نیروهای عملیاتی در محل ترور محسن فخریزاده حضور داشتهاند.
«نقش موساد»
جوییش کرونیکل در گزارش خود تایید کرده که سازمان موساد عامل این ترور بوده است.
این گزارش اضافه کرده است، دلیل این که آسیبی به محافظان و همسر محسن فخریزاده در جریان این حمله وارد نشد، این است که در این عملیات از یک سلاح بسیار دقیق اتوماتیک استفاده شد تا از آسیب وارد شدن به غیرنظامیان جلوگیری شود.
جوییش کرونیکل اضافه کرده است: این ترور با سلاح بسیار سنگین از راه دور و با هدایت نیروهای حاضر در صحنه عملیات و با مشاهده «هدف» انجام شد.
این گزارش میافزاید، این سلاح به دلیل تعبیه بمبی در آن بسیار سنگین بود. این بمب پس از عملیات منفجر شد تا آثاری و شواهدی از این سلاح به جای نماند.
این نشریه بریتانیایی به نقل از «منابع اطلاعاتی ارشد بین المللی» نوشته است که اسرائیلیها به تنهایی و بدون کمک امریکاییها این عملیات را انجام دادند و فقط قبل از عملیات اطلاعات مختصری در اختیار آمریکاییها گذاشته بودند.
جوییش کرونیکل در حالی به نقش موساد در ترور محسن فحریزاده اشاره کرده است که دو روز پیش وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران گفته بود، فردی که اولین تدارکات را برای «ترور» محسن فخریزاده انجام داد «جزو نیروهای مسلح بود».
محمود علوی ضمن دفاع از عملکرد خود در وزارت اطلاعات، مدعی شد که وزارت اطلاعات «پنج روز» پیش از کشته شدن محسن فخریزاده خبر داده بود که «دشمن قصد انجام عملیات در آن نقطه را دارد».
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در ادامه برای نخستین بار اعلام کرد: «فردی که اولین تدارکات را برای ترور انجام داد، جزو نیروهای مسلح بوده است».
اسرائیل هنوز به این گزارش جوییش کرانیکل واکنشی نشان نداده است.
مقامات جمهوری اسلامی تاکنون اظهارات متناقضی درباره چگونگی ترور محسن فخریزاده بیان کردهاند.
محسن فخری زاده، ۶۲ ساله، مقام اجرايی برنامه موسوم به «آماد» در ايران بود که در حيطه مواد منفجره و فنون تجهيز موشک برای سوار کردن کلاهک های جنگی فعال بوده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۳۹۰ در گزارشی نوشت کليه فعاليتها «آماد»به شکلی تقريبا ناگهانی در اواخر سال ۸۳ به حالت تعليق درآمد و محسن فخریزاده نیز از نظرها پنهان شد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد و آمریکا محسن فخری زاده را به دلیل فعالیتهایش در «آماد» مورد تحریم قرار داده بودند.
حمیدرضا ابراهیمی/خبرگزاری آناتولی
در مورد روابط سیاسی و اقتصادی ایران و عراق میتوان یک تحلیل کلی و جامع ارائه کرد و آن اینکه طرفین دارای پتانسیلها و توان بالقوهای هستند که اگر به مرحله فعلیت برسد میتواند دو کشور را در سطح دو شریک راهبردی در منطقه مطرح کند و در عین حال از تضادهایی برخوردارند که اگر توسط تهران و بغداد مهار نشود میتواند دو طرف را مجددا وارد دورهای طولانی از تنشهای امنیتی و نظامی و حتی جنگ بکند.
مهمترین عوامل در نحوه جهتدهی به تحولات ایران و عراق در آینده و اینکه کدام یک از احتمالات فوق در مناسبات دو طرف حاکم شود به ترتیب عبارتند از نوع حکمرانی آنها و تاثیر مناسبات منطقهای و جهانی بر تعیین سیاستهای کلان دو کشور نسبت به یکدیگر. اگر دو دولت مردمسالار در تهران و بغداد حاکم شوند، طبیعتا با توجه به مناسبات مذهبی و فرهنگی مشترک ایران و عراق، نهادهای تصمیمساز در دو کشور، راهکارهای دیپلماتیک را برای حل مسائل و اختلافات ترجیح خواهند داد و خطر نظامیگری تا حد فراوانی کاهش مییابد. حاکمیت دولت ملی در ایران و عراق همچنین احتمال بروز دخالتهای طرفین در اوضاع داخلی دو کشور را کاهش داده و به تبع آن اثرات رسانهای و سیاسی ناشی از حس “استعمارشدن” را از میان میبرد.
در نقطه مقابل، عدم وجود حاکمیت ملی باعث میشود که طرفهای سیاسی فعال در داخل عراق و ایران از اختلافات راهبردی میان طرفین سوءاستفاده، در قبال تامین منافع طرف مقابل به مصالح سیاسی کشور خود پشت و نفرت عمومی را از دولت همسایه در میان آحاد مردم نهادینه کنند.
در جریان مبارزات مسلحانه اکراد علیه دولت مرکزی عراق و همچنین در زمان شکلگیری بلوکهای سیاسی معارض شیعی در دوران جنگ ایران-عراق و همچنین بعد از سقوط صدام، نمونههایی از دخالتهای ایران در عراق با استفاده از نارضایتی گروههای عراقی را شاهد بودهایم. از آن سو نیز، در جریان مبارزات مسلحانه گروههای چپ با شاه و فعالیت سازمان مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی نیز شاهد فعالیتهای عراق علیه ایران از طریق اتحاد با گروههای ناراضی ایرانی بودهایم.
استمرار دخالتهای آشکار در امور داخلی کشور همسایه باعث میشود تا دیدگاه عمومی مردم نسبت به طرف مقابل منفی شود. این موضوع میتواند اثرات بلندمدتی را در مناسبات سیاسی دو طرف باقی بگذارد. بنابراین اگر اختیار تصمیمگیری در ایران یا عراق کاملا به مردم سپرده شود، آنها هرگز تمایلی به ملایمت با طرف همسایه نشان نمیدهند.
یک دولت دموکراتیک و پایبند به اصول روابط بینالملل، مناسبات سیاسی خود را با تکیه بر برقراری رابطه با دولت رسمی کشور مقابل استوار میکند. در مقابل ارتباط با گروههای سیاسی خارج از سیطره دولت و تقویت آنها، به تدریج باعث قطع ارتباط رسمی با دولت حاکم مبدل میشود و این موضوع مناسبات اقتصادی طرفین را با مخاطره مواجه میکند.
ایران و عراق پتانسیلهای فراوانی برای همکاری در زمینههایی مانند انتقال فناوری، صادرات مواد غذایی و مشارکت در پروژههای مشترک نفت و گاز و انرژی دارند. درهمتنیدگی اقتصادی باعث میشود تا عراق و ایران هنگام تصمیمگیری برای حل اختلافات سیاسی، راهحل سخت و امنیتی را در رده آخر گزینههای خود قرار دهند و اولویت را در حفظ مناسبات بازرگانی بدانند. با این وجود، نادیده گرفتن نقش دولت مرکزی در روابط تهران-بغداد توسط ایران، بهتدریج طرف عراقی را به کاهش مناسبات اقتصادی و یافتن جایگزین در تامین منابع انرژی سوق داده است.
بافت عشایری عراق در برخی مناطق این کشور گاهی علقههای عربی و استقلال خود را به اشتراکات مذهبی ترجیح داده است. هرچند عراقیها از کمکهای ایران استقبال میکنند، اما اگر این حمایت اقتصادی از فرم همیاری خارج و به دخالت در مناسبات سیاسی تبدیل شود، به آن واکنش منفی نشان خواهند داد. یکی از ارکان اعتراضات سیاسی مردمی در عراق از اکتبر سال ۲۰۱۹ تا امروز نیز بر کاهش نقش ایران در صحنه سیاسی کشورشان متمرکز بوده است. این رخداد نشان میدهد که تهران باید سیاست خود در قبال بغداد را مورد تجدیدنظر قرار دهد.
فاکتور موثر دیگر در شکلدهی مناسبات ایران و عراق، موضوعات جهانی و منطقهای و تاثیر آنها بر روابط دو کشور است. تهران از مدتها قبل به متحدان سیاسی و شبهنظامی خود در عراق بهعنوان عاملی برای پیشبرد سیاستهای منطقهای خود نگاه کرده است و توقع دارد این نیروها در مسائلی مانند مقابله با آمریکا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین موضوع فلسطین موضعی نزدیک به ایران داشته باشند، در حالیکه ممکن است اقتضائات سیاسی عراق چیز دیگری ایجاب کند.
این نوع موضعگیری سیاسی گروههای مذکور، رقبای ایران را نیز بر آن میدارد تا با تقویت گروههای همسوی خود، از نفوذ آن کشور در ساختار سیاسی عراق بکاهند که طبعا این دخالت طرفینی باعث تنش مستمر در روابط تهران-بغداد میشود. از این رو، بدون تردید، منافع جهان و ایران در عراق تنها با پیروی از اصل عدم دخالت در امور داخلی این کشور قابل تحقق است. اقدام ایران برای تقویت بلوکهای سیاسی نزدیک به خود علیه غرب در عراق روی دیگری نیز دارد؛ تقویت قطبهای سیاسی نزدیک به غرب علیه تهران.
بدون تردید، فضای سیاسی نامناسب داخل عراق و تراکم مطالبات و ناکارآمدی دولتهای قبلی این قطببندی مطلقا به نفع ایران نخواهد بود. قدرتهای خارجی درصورت احساس وجود تهدید دائم در خاک عراق علیه منافع خود، فرآیند خروج از این کشور را در درازمدت به تاخیر خواهند انداخت. حضور تمامعیار سیاسی و نظامی آنها در عراق مانع از شکلگیری روابط مطلوب بین تهران و بغداد میشود. بیثباتی در عراق، وجود نیروهای نیابتی، تضعیف دولت مرکزی و رابطه پرتنش آن با محیط اطراف خود در درجه اول به زیان ایران است و از برقراری مناسبات پایدار و بلندمدت میان طرفین جلوگیری میکند.
ناگفته نماند که درصورت تجزیه عراق، ایران نیز باید منتظر فعال شدن گسلهای جداییطلبانه در خاک خود باشد. اگر عراق بدون کمک تهران به ثبات و استقرار دست یابد که تحقق آن محال هم نیست، ایران از پیامدهای نگاه بدبینانه عراقیها، بهویژه سیاستمداران این کشور در امان نخواهد بود. لذا سیاست تهران در قبال بغداد باید مبتنی بر ایجاد ثبات در عراق و تصحیح دیدگاه آسیبدیده مردم این کشور نسبت به ایران باشد. اگر این سیاست به درستی اجرا شود، با توجه به مشترکات مذهبی و مناسبات اقتصادی طرفین، ایران شریک به اصلی عراق در منطقه تبدیل خواهد شد. در غیر اینصورت، مجددا ایران را در معرض خطرات ناشی از رشد دیدگاههای ناسیونالیستی در عراق قرار خواهد گرفت که می تواند به بازتولید مناسبات سیاسی خصمانه در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ این کشور منجر شود.
* حمیدرضا ابراهیمی، روزنامهنگار حوزه جهان عرب و خاورمیانه و کارشناس ارشد حقوقبشر
رویداد۲۴: رسانه کانادایی سی بی اس از وجود یک فایل صوتی خبر داده که در آن محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران از احتمال عمدی بودن شلیک به هواپیمای اوکراینی حرف میزند. این رسانه مدعی شده دولت کانادا و نهادهای امنیتی این کشور در حال بررسی یک فایل صوتی هستند که ادعا شده محمدجواد ظریف است و در مورد احتمال عمدی بودن شلیک به هواپیمای پرواز PS۷۵۲ تهران-کیف حرف میزند.
بر اساس این گزارش صدایی که در این فایل حرف میزند، میگوید: «هزاران احتمال برای توضیح سرنگونی هواپیما وجود دارد، از جمله حمله عمدی دو یا سه نفوذی. این سناریو بعید نیست.»
صدای درون فایل میگوید «واقعیت هرگز توسط مقامات عالی رتبه نظام و ارتش افشا نخواهد شد. دلایلی وجود دارد که هرگز واقعیت افشا نشود. آنها نه به ما و نه به هیچکس دیگر واقعیت را نخواهند گفت چرا که اگر بگویند برخی درها به سمت سامانههای دفاعی کشور باز میشود که به نفع ملت نیست.»
رسانه کانادایی سی بی اس نوشته این فایل یک ماه بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی به دست کانادا رسیده است. سی بی اس گفته از سه مترجم برای ترجمه مکالمات فارسی این فایل صوتی به انگلیسی استفاده کرده است.
به نوشته سی بی اس در بخش دیگری از این فایل صوتی گفته میشود «سرنگونی هواپیما اتفاقی بوده، اما بعدا احتمال حضور چند نفوذی در شلیک به هواپیما را مطرح میکند. حتی اگر بگوییم این یک اقدام عمدی برنامهریزی شده بوده، آنها هیچ وقت حقیقت را به ما نخواهند گفت. شاید دو یا سه نفر این کار را طراحی کرده باشند. این بعید نیست. ممکن است نفوذی باشند. هزاران احتمال وجود دارد. شاید این واقعا جنگ بوده یا به خاطر رادار بوده است.»
به گزارش سی بی اس در فایل صوتی گفته میشود که روسیه در سرنگونی یک هواپیما (هواپیمای مالزیایی در سال ۲۰۱۴) نقش داشته و حقیقت این امر هم هرگز مشخص نشد.
او همچنین چند بار به مساله غرامت اشاره میکند و میگوید «ایران میخواهد به خانواده قربانیان غرامت بدهد تا جلوی تبدیل این فاجعه به یک جنایت بینالمللی از سوی سایر کشورها را بگیرد. ایران جعبه سیاه هواپیما را برای تحلیل به فرانسویها داده، اما دادههای به دست آمده معلوم نمیکند که این سرنگونی هواپیما عمدی بوده یا نه.»
در نخستین واکنش محمدجواد ظریف مشخصا اعلام کرده که این فایل صوتی جعلی است و گفته «پس از تراژدی پرواز پیاس۷۵۲، من و بسیاری دیگر تأکید کردیم که تمام احتمالات، از جمله نفوذ خارجی و مداخله الکترونیکی، باید مورد تحقیق قرار گیرد (فارغ از فایل صوتی جعلی). نهایتا خطای انسانی به عنوان عامل شناسایی شد.»
به گزارش رویداد۲۴ در این مطلب همچنین آمده: جزییات این مکالمات و هویت افرادی که با این فایل در ارتباطند به خاطر نگرانی برای امنیت آنها منتشر نخواهد شد. سی بی اس منبع رسیدن این رکورد به دستشان را افشا نمیکند.
رالف گودل مشاور ویژه نخست وزیر کانادا در پرونده هواپیمای اکراینی گفته دولت از این فایل صوتی مطلع است و تیم بررسی و تحقیق کانادا در ماه نوامبر یک کپی از این رکورد را به دست آورده است. گودل گفته این فایل صوتی اطلاعات حساسی را افشا میکند که جزییات آن به خاطر نگرانی برای جان برخی افراد نباید علنی شود.
او با بیان اینکه «سرویس امنیت ملی کانادا و تشکیلات امنیت ارتباطات این کشور در حال بررسی صحت این فایل صوتیاند، گفته «ما همه اسناد و مدارک را بررسی میکنیم و هر سند بالقوهای را جدی میگیریم. ما میدانیم که خانواده قربانیان میخواهند خبر درست و حقیقی را بدانند و به همین دلیل هر کار بتوانیم خواهیم کرد.»
ایران پیشنهاد پرداخت ۱۵۰ هزار دلاری غرامت به خانواده قربانیان را داده است، اما کانادا این درخواست را رد کرده است. گودل گفته ایران حق ندارد یک جانبه درمورد غرامت خانواده قربانیان تصمیم بگیرد.
آیا ممکن است فایل صوتی به ظریف تعلق داشته باشد؟
واکنشهای ظریف به سقوط هواپیمای اکراینی از روز نخست با اعتراض خانواده قربانیان همراه بوده است. او نیز در کنار دیگر مقامات کشور در روزهای ابتدایی نسبت به احتمال سرنگونی هواپیما با موشک ابراز تردید کرده بود. ظریف در پی اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح درباره علت سقوط هواپیما در توییتر خود از مردم عذرخواهی کرد، اما این اتفاق را «خطای انسانی حاصل از ماجراجویی آمریکا» خواند.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به پرسش اشپیگل درباره اینکه چرا سه روز طول کشید تا دولت ایران تائید کند هواپیمای اوکراینی با شلیک نیروهای مسلح این کشور سقوط کرده است، گفت: در زمانی دشوار اوضاع پیچیدهای بود و آنها به زمان بیشتری نیاز داشتند. تقریبا ۳۲ سال پیش آمریکا هواپیمای مسافربری ایرانی را سرنگون کرد و تا امروز هنوز به طور رسمی عذرخواهی نکردهاست.
او نقش دولت را در این پنهانکاری تقلیل داده و گفته مردم حق دارند از این حقیقت (هواپیمای اوکراینی با شلیک نیروهای مسلح ایران) که به آنها دیر اطلاعرسانی شده گله داشته باشند، اما دولت مسئول آن نبود.
حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس روز ۱۷ فروردین در مصاحبه با روزنامه همدلی مدعی شده بود که نوع حرکت هواپیمای اوکراینی مشکوک بوده و ممکن است کنترل هواپیما در اختیار آمریکا بوده باشد. ظریف این اظهارنظر را رسما تکذیب کرد و گفت این موضع رسمی دولت نیست.
ظریف پیشتر از بازداشت فردی که مرتکب خطای انسانی شده خبر داده بود اما رییس کمیسیون قضایی مجلس این اظهارنظر را تکذیب کرده بود. تیرماه امسال محسن بهاروند معاون حقوقی وزارت خارجه از ارسال جعبه سیاه هواپیمای ۷۵۲ اوکراین به فرانسه خبر داد.
اگرچه ارسال جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی با شش ماه تاخیر انجام شد، اما در بیش از ۶ ماه گذشته نیز هیچ اطلاعاتی از سوی غرب درباره محتوای جعبه سیاه منتشر نشده است.
بیش از ۲۵۰ مورد مختلف اطلاعات از دستگاههای مختلف هواپیما در جعبه سیاه ثبت میشود. همین طور گفتگوهایی که در کابین خلبان انجام میشود و ارتباطاتی که با برج مراقبت برقرار میشود در این دستگاه ضبط میشود.
ایران به اقدام خود درباره شلیک اشتباهی به هواپیمای اوکراینی اعتراف کرده. غرب برای مدت شش ماه بهطور مرتب خواستار دستیابی به جعبه سیاه هواپیما بود اما از زمانی که ایران این قطعه را به فرانسویها تحویل داده هیچ خبری درباره محتوای اطلاعات داخل آن منتشر نشده است.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در یک گزارش محرمانه به اعضای این نهاد اطلاع داده است که ایران در بخش تحقیق و توسعه برنامه هستهای خود حدود سه گرم اورانیوم فلزی تولید کرده است.
به گزارش بی بی سی، آژانس در ماه ژانویه امسال گفته بود که ایران فرایند تولید اورانیوم فلزی که گفته شده نوع ارتقا یافته سوخت اتمی راکتور تهران است را در تاسیسات اتمی اصفهان آغاز کرده است.
تولید اورانیوم فلزی می تواند اقدام دیگری برخلاف تعهدات ایران در چارچوب برجام باشد. ایران از سال ۲۰۱۸ میلادی که آمریکا از برجام خارج شده در مراحل مختلف به بخشی از تعهدات خود در چارچوب برنامه هسته ای عمل نکرده است.
خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه (۱۰ فوریه) گزارش داد که آژانس با صدور بیانیه ای تایید کرده است که در تاسیسات اصفهان ۳/۶۰ گرم اورانیوم فلزی تولید شده است.
بنا بر این گزارش، آقای گروسی این مطلب را دوشنبه (۸ فوریه) رسما به نمایندگان کشورهای عضو شورای حکام ابلاغ کرد. ایران می گوید این اقدام برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران انجام می شود.
کاظم غریب آبادی نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشتر گفته بود: “فعالیت تحقیق و توسعه برای طراحی نوع ارتقا یافته سوخت راکتور تحقیقاتی تهران است”.
راکتور تحقیقاتی اتمی تهران که در مرکز این شهر قرار دارد بیش از پنج دهه پیش از سوی ایالات متحده آمریکا به ایران اهدا شد. ایران می گوید عمده کاربری این راکتور در حال حاضر تولید رادیوداروها برای مصارف پزشکی است.
این خبر در حالی انجام می شود که محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران، اخیرا در اظهاراتی جنجالی گفت که اگر ایران به سراغ سلاح اتمی برود، مقصر آنهایی هستند که ایران را وادار به چنین کاری کردند.
وزیر اطلاعات ایران، درسخنانی که دوشنبه ( ۲۰ بهمن) منتشر شد گفت: “صنعت هستهای ما صلحآمیز است و فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز سلاح هستهای را حرام اعلام کرده است، اما اگر جمهوری اسلامی ایران را به آن سمت هل بدهند دیگر تقصیر ایران نیست بلکه تقصیر آنهایی است که ایران را هل داده اند، گرچه در شرایط عادی جمهوری اسلامی ایران چنین نیت و برنامهای ندارد”.
آقای علوی در جایی دیگر از مصاحبه خود با بخش گفتگوی ویژه تلویزیون ایران درباره شروط بازگشت به برجام و تحریمهای آمریکا تلویحا از پیشبرد برنامه هستهای ایران در پاسخ به خروج آمریکا از این توافق استقبال کرد و گفت: “تحریمهای ترامپ برای ملت ایران فشارهای زیادی ایجاد کرد، اما برای صنعت هستهای ما فرصت بود... در جریان تحقیق و توسعه به دستاوردهای بسیار بزرگی دست یافتهایم که باید آزمایش عملی میشد و خروج آمریکا از برجام و کاهش تعهدات برجامی از طرف ما این فرصت را ایجاد کرد که دستاوردهایمان را آزمایش کنیم.”
مقامات آمریکایی هنوز درباره تولید اورانیوم فلزی در ایران اظهار نظری نکرده اند. این خبر در حالی اعلام می شود که ٔجو بایدن،رییس جمهوری آمریکا، می گوید تا زمانی که ایران به تعهداتش در توافق هسته ای عمل نکند، آمریکا مبادرت به رفع تحریم ها و بازگشت به برجام نخواهد کرد.
این در حالیست که حسن روحانی، رئیس جمهور ایران میگوید که کشوری که اول از تعهد خارج شد “و به مدت سه سال خلاف مقررات بین المللی و خلاف تعهدات قطعنامه ۲۲۳۱ این همه ظلم بر ملت ما روا داشته است، امروز موظف است در بازگشت به برجام آغازگر باشد.”
فرایند تولید اورانیوم غنی شده با خلوص ۲۰ درصد پس از آن مجددا در ایران آغاز شد که مجلس شورای اسلامی در مصوبه ای دولت را ملزم به این کار کرد.
درباره تولید اورانیوم فلزی، نماینده دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته بود که این فعالیت در سه مرحله انجام می شود و در مرحله اول آن، اورانیوم فلزی با استفاده از اورانیوم طبیعی تولید می شود.
ایران می گوید که تمامی این مراحل به اطلاع آژانس رسیده و به گفته آقای غریب آبادی بازرسان این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد هم در هفته جاری از کارخانه تولید صفحه سوخت ایران بازدید کرده اند.
توقف غنی سازی ۲۰ درصدی یکی از دستاوردهای قدرتهای جهانی در توافق هسته ای برجام بود.
اورانیوم غنی شده با خلوص بالا کاربرد دوگانه در ساخت سلاح اتمی دارد و سرعت رسیدن به آن را در مقایسه با اورانیوم کم غنی شده افزایش می دهد.
چین، سه کشور اروپایی عضو توافق هسته ای (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، اعضای اتحادیه اروپا، عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات متحده از آغاز غنی سازی با خلوص ۲۰ درصد در ایران ابراز نگرانی کرده اند.
اتحادیه اروپا از ایران خواسته تا با توقف غنی سازی ۲۰ درصدی “به دیپلماسی فرصت دهد”.
پویان خوشحال / «خبرنگاری جرم نیست»
روز گذشته، نهم فوریه (۲۱بهمن) «روز اینترنت امنتر» در جهان بود و جهانیان با هشتگ #SaferInternetDay خواستههای خود را از داشتن یک اینترنت امن در کشورشان در شبکههای اجتماعی مطرح کردند. در ایران، اما وقتی صحبت از «امنیت اینترنت» میشود، بسیاری از کاربران ایرانی میگویند سرعت اینترنت درست شود، امنیت پیشکش!
کاربرانی که از بدو ورود اینترنت به ایران، این تکنولوژی برایشان با «فیلترشکن» معنا شده و هرزمان از سایت، اپلیکیشن یا هر پلتفرم دیگری استقبال کردند، سریعا انگشت حکومت روی دکمه فیلترینگ رفت، حالا نه تنها صفت «تر» در عبارت «اینترنت امنتر» برایشان معنایی ندارد؛ بلکه در بزنگاههای تاریخ، نگرانِ قطعی اینترنت نیز هستند.
کارشناسان معتقدند بحث اینترنت در ایران با بسیاری از کشورها متفاوت است و نوشتن نقض امنیت کاربران نیاز به طوماری بلندبالا دارد؛ اما پیش از هرچیز باید مشخص کرد که منظور از امنیت اینترنت در «اینترنت ملی» معنا مییابد؟ یا با استفاده از سایر پلتفرمهای جهانی که حکومت با فیلترینگ سعی در سانسور آنها دارد، معنادار خواهد شد؟ و از همه مهمتر، آیا نقض امنیت اینترنت در ایران به همین موارد معطوف میشود؟
چرا کاربران ایرانی نسبت به «روز اینترنت امنتر» بیتفاوت هستند؟
در خصوص روز اینترنت امنتر و عدم توجه کاربران ایرانی به این روز، «امیر رشیدی»، پژوهشگر حوزه اینترنت به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «پدیده امنیت اینترنت یا اساسا هرچیز که مربوط به حوزه حقوق دیجیتال میشود، مباحث جدیدی است. بهطور مثال در ایران وزیر ارتباطات میآید، حق «بیطرفی شبکه» را نقض میکند و با توجه به اینکه عموم کاربران ایرانی تعریف مشخصی از این موضوع ندارند، این حق بدون هیچ نوع اعتراضی از سوی کاربران، از آنها گرفته میشود.»
این روزها بیش از هر زمان دیگری کاربران از کاهش سرعت یا ترافیک اینترنت خارجی نسبت به شبکه ملی اینترنت در ایران میگویند؛ موضوعی که در قالب «بیطرفی شبکه» به آن پرداخته میشود؛ رشیدی در این خصوص توضیح میدهد: «این موضوع جدیدی نیست و حدود پنج سال پیش ما درباره آن هشدار دادیم. به عبارتی ما حقوق خودمان چه در حوزههای دیجیتال و چه حقوق بشر را از طریق تجربه کردن داریم یاد میگیریم؛ فرد زندانی میشود، بعد میفهمیم زندان بد است، کتابمان را سانسور میکنند، سپس میفهمیم سانسور بد است؛ در نتیجه میتوان گفت در مواجهه با حقوق دیجیتال ما دچار عدم آگاهی هستیم و از این رو است که کاربر ایرانی توجهی به روز اینترنت امنتر نمیکند.»
«بیطرفی شبکه»، «عضویت کاربران اینترنت در پیامرسانهای داخلی مانند سروش بدون اطلاع آنها»، «تغییر در پروتکلهای امنیتی اینترنت که بیشتر مربوط به فیلترینگ است» و بسیاری دیگر که مهمترین آن راهاندازی «شبکه ملی اطلاعات» است، از جمله اقدامات مربوط به نقض امنیت اینترنت برای کاربران طی دو دوره ریاستجمهوری حسن روحانی است.
«تیک سوم» را چه کسی خواهد زد؟
وقتی صحبت از آغاز به کار پیامرسانهای داخلی در ایران شد، بسیاری با نگاهی طنز از «تیک سوم» ارسال پیام نوشتند؛ به این معنی که علاوه بر فرستنده به عنوان «تیک اول» و گیرنده بهعنوان «تیک دوم»، تیک سومی نیز پای پیامهای ارسالی زده خواهد شد که همان اشراف وزارت ارتباطات یا نهادهای امنیتی بر اطلاعات رد و بدل شده میان کاربران است.
در ایران دو نوع اینترنت وجود دارد که به اینترنت ملی یا شبکه ملی اطلاعات و اینترنت دوم همان پلتفرمهای خارجی مانند گوگل، اینستاگرام، تلگرام و… تقسیمبندی میشود. اگر فرد بخواهد از سایتهایی که در بستر اینترنت ملی ایران قرار دارد استفاده کند، بیشک قابل ردیابی خواهد بود و امکان شناسایی او وجود دارد. در خصوص پلتفرمهای خارجی مانند برخی از پیامرسانها با توجه به کدگذاری انجام شده، امکان ردیابی و البته دسترسی به اطلاعات بهشدت کاهش مییابد.
«امین ثابتی»، پژوهشگر اینترنت و امنیت دیجیتال در پاسخ به این سوال که دقیقا منظور از اینترنت امن چیست، به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «وقتی ما از اینترنت امن صحبت میکنیم، در واقع داریم از اشتباهات کاربران حرف میزنیم. بهطور مثال کاربر اپلیکیشنی را نصب میکند که چراغ سبز را به هکرها میدهد تا بتوانند اطلاعات کاربر را تخلیه کند. در نتیجه در قبال این سوال که آیا اینترنت امن است یا خیر، باید گفت؛ بستگی دارد کاربر چه استفادهای میکند. وگرنه همه دولتها به زیرساخت اینترنت دسترسی دارند. بهطور مثال در یک کشور غربی ممکن است، دولت اینترنت را زیرورو کند برای رسیدن به نقطه داعش؛ اما در کشور دیگری مثل ایران، دولت به دنبال اطلاعاتی باشد که فلان روزنامهنگار یا فعالرسانهای رد و بدل میکنند. از این رو است وقتی میگوییم روز اینترنت امنتر، بیشتر کاربران کشورهایی دیگر مطرح است، نه کاربری ایرانی.»
آیا وزیر ارتباطات نقشی در فیلترینگ دارد؟
یوتیوب، فیسبوک و توییتر را میتوان بهعنوان پلتفرمهایی نام برد که سابقه بیشترین فیلتر در ایران را دارند؛ سه سایتی که خود و متعلقات آن بیش از یک دهه است که در ایران بهجز با فیلترشکن در دسترس نیستند. با این حال واژههای فیلترینگ و فیلترشکن زمانی عمومیت یافت که تلفن همراه هوشمند و متعاقب آن «پیامرسانها» روی کار آمدند.
از آغاز آخرین فیلترینگ پیامرسان محبوب «تلگرام» در ایران حدود سه سال میگذرد؛ اردیبهشت ۱۳۹۷، به دستور قضایی دسترسی کاربران این پیامرسان حداقل تا زمان نگارش این گزارش؛ مگر با استفاده از فیلترشکن، ممکن نیست.
«محمدجواد آذری جهرمی»، وزیر ارتباطات ایران و بهظاهر مهره اصلی میدانداری اینترنت در ایران، طی این سالها اظهارات متناقضی را مطرح کرده است و حتی زیربار فیلترینگ تحت نظارت خود نمیرود.
امین ثابتی دراینباره توضیح میدهد: «این امکان وجود ندارد که یک وزیری بیاید و بگوید من در مقابل فیلترینگ اینستاگرام مقاومت کردم، اما برای فیلترینگ تلگرام کاری از دستم برنیامد. به این معنی که شما یا میتوانید یک کاری را انجام دهید، یعنی قدرت آن را دارید یا خیر. مگر نه اینکه در برخی موارد وزیر میگوید من هیچکاره هستم؛ اما چطور برای زمانی که صحبت از فیلترنشدن میشود، میگوید من مقاوت کردم. نتیجه اینکه حرفهای این آقا تناقض دارد.»
ثابتی میگوید نکته قابل اشاره این است که آذریجهرمی خود عضو «شورای عالی فضای مجازی جمهوری اسلامی» است؛ شورایی که بهعنوان مرجع اصلی موضوع اینترنت در ایران قانون تصویب و اجرا میکند. بهعبارت دیگر بدنه اصلی دولت در این شورا حضور دارد و در صورتی که «بخواهند» میتوانند جلوی هرنوع فیلترینگ را بگیرند و واژه «نتوانستن» چنانکه آذری جهرمی گاهی از آن سخن به میان میآورد، مطرح نیست. آذری جهرمی طی سالهای گذشته بارها عنوان کرده است او بوده که مانع فیلترینگ شبکه اجتماعی اینستاگرام شده است.
امیر رشیدی نیز با تایید این موضوع که آذریجهرمی نقش اصلی را در فیلترینگ و سانسور در ایران بازی میکند، میگوید: «فرض کنید که قوه قضاییه جمهوری اسلامی حکم میدهد که فلان پلتفرم فیلتر شود. اجرای این دستور به عهده وزارت ارتباطات است؛ چرا که قوه قضاییه که نمیداند پروتکلهای امنیتی چه است که بخواهد دست به تغییر آن بزند؛ در نتیجه این وزارت ارتباطات و شخص آذریجهرمی است که دست به فیلتر میزند و اینکه میگوید دست من نیست، حرف درستی نیست. به عقیده من یکسری بازیگران متفاوتی در این داستان وجود دارد که هیچکدام به معنای سلب مسئولیت از دولت و وزارت ارتباطات نیست.»
ساخت موبوگرام و تلگرام؛ نقض مشهود امنیت در اینترنت
از جمله دیگر موارد نقض امنیت اینترنت در ایران میتوان به ساخت دو اپلیکیشن «موبوگرام» و «تلگرام طلایی» توسط حکومت ایران و مشخصا وزارت اطلاعات اشاره کرد که پس از فیلترینگ تلگرام در سال ۱۳۹۷ در ایران، مدتی مورد استفاده کاربران قرار گرفت و این اجازه را به مقامات جمهوری اسلامی داد تا بهراحتی اطلاعات کاربران را مشاهده کنند.
امین ثابتی با تاکید بر این نکته میگوید از همه اقداماتی که کاربر در این اپلیکیشنها انجام میداد، یک نسخه برای وزارت اطلاعات ارسال میشد.
بد نیست حالا که حرف از پیامرسان تلگرام شد؛ نگاهی به سرنوشت این پیانرسان پس از آخرین فیلترینگ داشته باشیم. روز ۹اردیبهشت۱۳۹۷ بود که به دستور قضایی فیلترینگ تلگرام در ایران آغاز شد و این روند همچنان ادامه دارد. ساخت پیامرسانهای مشابه از جمله موبوگرام و تلگرام طلایی نیز برای مدت کوتاهی، بخشی از کاربران را به این اپلیکیشنها جذب کرد؛ اما بخش غالب کاربران همچنان با فیلترشکن از تلگرام استفاده کردند.
حتی جمهوری اسلامی حداقل سه پیامرسان داخلی از جمله «بله»، «سروش» و «ایتا» را برای جذب کاربران راهاندازی کرد؛ اما این تلاش نیز موفقیتآمیز نبود، تا آنجا که براساس آخرین آمارها تا پاییز سال ۱۳۹۹، بیش از ۴۷ میلیون کاربر از تلگرام استفاده میکنند و این میزان در پیامرسانهای داخلی چون سروش تنها کمی بیش از سه میلیون کاربر است.
در این بین وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی هرگز زیر بار فیلتر تلگرام نرفت و طی این سالها بارها خود را از فیلترینگ تلگرام مبرا کرده و در عینحال گفته است جلوی فیلترینگ سایر اپلیکیشنها را گرفته است.
جمهوری اسلامی بر فیلترشکنها احاطه دارد؟
اما سوال تکراری ولی مهم دیگر اینکه، آیا استفاده از فیلترشکن امنیت کاربر ایرانی را تضمین میکند یا خیر؟ سوالی که پاسخ آن ریشه در این موضوع دارد که فیلترشکن را چه گروهی در اختیار کاربران قرار میدهد؟
امین ثابتی در اینباره میگوید: «اگر فیلترشکن را دولت ایران یا گروههایی که با دولت ایران در ارتباط هستند؛ مثل سپاه پاسداران ارائه کنند، به هیچوجه اینترنت مورد استفاده برای کاربر امن نیست. در مقابل برخی شرکتهای ارائهکننده فیلترشکن معتبر جهانی هستند که آزمون خود را پس دادهاند و در آن صورت است که شناسایی کاربر و به دست آوردن اطلاعات را برای دولتها دشوار میشود. هرچند نباید فراموش کرد که چنین فیلترشکنهایی نیز عموما نیاز به اینترنت پرسرعت دارند که در ایران به آن صورت وجود ندارد.»
این پژوهشگر اینترنت به کاربران ایرانی توصیه میکند که حتما از فیلترشکن استفاده کنند؛ اگر و تنها اگر این اطمینان وجود دارد که فیلترشکن مورد استفاده توسط سپاه یا سایر نهادهای حکومتی ایران ارائه نشده باشد.
او میگوید در این بین برخی اپلیکیشنها هستند که خودشان اجازه مشاهده اطلاعات کاربر را نمیدهند که یکی از آنها پیامرسان «سیگنال» است که اطلاعات را با کدهای رمزگذاری شده ارسال میکند.
تظاهرکنندگان در میانمار، صبح چهارشنبه در حالی برای پنجمین روز متوالی به خیابانها آمدند که روز گذشته خشونت کودتاگران علیه معترضان به اوج رسید. معترضان خواستار پایان کودتا و آزادی آنگسان سوچی، رهبر حزب «لیگ ملی برای دموکراسی» و دیگر اعضای این حزب هستند.
در نایپیداو، پایتخت این کشور صدها تن از کارمندان دولت در حمایت از معترضان راهمپیمایی کردند و در شهر بزرگ یانگون نیز هزاران نفر به صفوف تظاهرکنندگان پیوستند.
پزشکان یک درمانگاه به خبرنگاران گفتند در جریان تیراندازی پلیس که عمدتا برای متفرق کردن تظاهرکنندگان بوده است، گلولهای به سر یک زن معترض خورده و او با مرگ فاصلهای ندارد. همچنین شماری دیگر نیز در اثر اصابت گلولههای پلاستیکی زخمی شدهاند.
پلیس همچنین از ماشینهای آبپاش برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرده و ارتش نیز در شهرهای بزرگ کشور شبها را حکومت نظامی اعلام کرده است.
حمله نیروهای امنیتی میانمار به ساختمان حزب اتحادیه ملی دموکراسی
در حالی که اعتراضات علیه کودتای نظامی و بازداشت مقامات دولت در میانمار ادامه دارد، نیروهای امنیتی به ساختمان حزب اتحادیه ملی دموکراسی که آنگ سان سوچی، رهبر آن است حمله کردند.
در ویدئوهایی که معترضان در رسانههای اجتماعی منتشر کردهاند، مشاهده میشود که نیروهای ارتش و پلیس میانمار در ساعات شب به ساختمان حزب اتحادیه ملی دموکراسی در یانگون حمله میکنند.
نیروهای امنیتی در اطراف ساختمان حضور داشته و مانع تردد مخالفان شدند.
ارتش میانمار در روز اول فوریه به دفاتر استانی حزب اتحادیه ملی دموکراسی یورش برده و تمامی کامپیوتر و اسناد را ضبط کرده بود.
در اعتراضات روز گذشته علیه کودتا در نایپیداو پایتخت میانمار، یکی از معترضان در تیراندازی پلیس به شدت مجروح شد.
اعتراضات مردم میانمار علیه کودتا در این کشور ادامه دارد. معترضان با در دست داشتن بالنهای قرمز که نماد حزب اتحادیه ملی دموکراسی به رهبری سوچی است، شعار «ما دموکراسی میخواهیم، نه دیکتاتوری نظامی»، سر دادند.
همزمان معترضان در شهر «ماولامیاین» این کشور به خیابانها آمده و تظاهرات کردند. گروهی از پزشکان در ماندالای نیز در اعتراض به کودتا اعتصاب کردند.
با آغاز اعتراضات علیه کودتا در میانمار٬ حاکمان نظامی دسترسی به اینترنت را محدود کردند.
ارتش میانمار روز اول فوریه در پی بازداشت میو انیونت، سخنگوی حزب حاکم اتحادیه ملی دموکراسی و آنگ سان سوچی، رهبر این حزب و وزیر خارجه این کشور با انتشار بیانیهای اعلام کرد قدرت به مین آنگ هلینگ، فرمانده کل ارتش منتقل شده است.
نظامیان در بیانیهای تاکید کردند این کودتا به علت عدم رسیدگی به تقلب در انتخابات ۸ نوامبر ۲۰۲۰ انجام گرفته و کنترل کشور را تا یک سال آینده بر عهده گرفتهاند.
در حالی که بحث تقلب در انتخابات ۸ نوامبر ۲۰۲۰ در میانمار داغ بود، رئیس ستاد کل ارتش در ۲۷ ژانویه اعلام کرد که در صورت عدم رسیدگی به این مسئله و اجرای قوانین، قانون اساسی را منحل خواهد کرد.
این کودتا واکنشهای بینالمللی را در پی داشته و آنتونیو گوترش٬ دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که تمام تلاش خود را برای بسیج همه بازیگران و جامعه بین المللی برای شکست کودتای نظامی انجام خواهند داد.
از سوی دیگر سازمان ملل متحد از نیروهای دولتی میانمار خواست به حق مردم برای اعتراض مسالمتآمیز احترام بگذارند. ایالات متحده نیز اعلام کرده است مسئولان کودتا با «پیامدهای جدی» روبرو خواهند شد.
آویناش پالیوال، کارشناس سیاسی دانشگاه لندن معتقد است که میانمار موقعيّت ژئوپولتیک خاصی در آسیا دارد و بعید است مثل گذشته منزوی شود. او میافزاید: «میانمار از نظر استراتژیک و ژئوپولیتیک بسیار مهمتر از آن است که چنین اتفاقی (منزوی شدن در منطقه) برایش بیفتد. آمریکا و غرب این کشور را تحریم میکنند اما عواقب این کودتا در آسیا تعیین میشود نه در غرب.»
حزب آنگ سان سوچی در انتخابات هشتم نوامبر میانمار با قاطعیت پیروز شد و درست در روزی که بنا بود از نو قدرت را در اختیار بگیرد با کودتای نظامیان، روبرو شد. ارتش میانمار مدعی است در انتخابات تخلف شده، اما کمیسیون انتخابات این کشور ادعای ارتش را رد کرده است.
منابع: یورونیوز، خبرگزاری آناتولی
ایران اینترنشنال: جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، در تازهترین گزارش خود از این کشور علاوه بر اشاره به ادامه محدودیتهای زنان در قانون و رویههای جمهوری اسلامی درباره وضعیت بهداشتی زندانیان و حقوق کارگران هشدار داده است.
متن این گزارش رحمان برای ارائه به چهل و ششمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل که قرار است چهارم تا ۲۹ اسفندماه برگزار شود، آماده شده است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد اشاره میکند زندانهای حکومت ایران با نگهداری ۲/۵ برابر ظرفیت زندانی و همچنین کمبودهای بهداشتی رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و نگهداری زندانیان در بخش ایزوله را غیرممکن کرده است.
همچنین به کمبود امکانات بهداشتی و پزشکی در زندانها انتقاد شده است.
در همین زمینه به صورت مثال اشاره شده که در زندانهای برازجان، وکیلآباد مشهد، و زنجان زندانیهای در حال بهبود یا کسانی که علائم کووید-۱۹ دارند در بند عمومی نگهداری میشوند و انجام آزمایش و درمان زندانیان محدود است.
جاوید رحمان در همین زمینه درباره رفتار خلاف میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و قوانین استاندارد سازمان ملل متحد از سوی حکومت ایران ابراز نگرانی کرده است.
او خواستار سرمایهگذاری حکومت برای کاهش شمار زندانیان و دسترسی سریع آنها به درمان به خصوص در دوره کرونا شده است.
ادامه تبعیض علیه زنان با معیار اسلامی
در بخش دیگری از این گزارش به وضعیت تبعیض و محدودیتهای زنان بر مبنای قوانین و رویههای اسلامی اشاره شده است.
رحمان میگوید با وجود برخی پیشرفتها، مثلا در بحث اعطای شناسنامه به همسران اتباع خارجی، هنوز برابری و حقوق زنان مشروط به معیارهای اسلامی حکومت است.
در همین زمینه به نقض حقوق زنان در قوانین خانواده، بحث ازدواج، اجازه خروج همسران و حق طلاق اشاره شده و گزارشگر سازمان ملل آنها را نقض کنوانسیون جهانی حقوق مدنی و سیاسی عنوان کرده است.
از سوی دیگر به سن ازدواج ۱۳ سال برای کودکان اشاره شده و بر مبنای کنوانسیون حقوق کودکان از کودکهمسری در ایران انتقاد به عمل آمده است.
جاوید رحمان در این زمینه خواستار تصویب کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان و همچنین توقف شکاف جنسیتی، ازدواج کودکان و نابرابری جنسیتی در قوانین جمهوری اسلامی شده است.
انتقاد از حبس فعالان کارگری
قسمتی دیگر از گزارش جاوید رحمان به حقوق کارگران و حق تشکیل اتحادیههای کارگری به خصوص در دوران بحران معیشتی و اقتصادی ناشی از کرونا اشاره شده است.
رحمان میگوید محدودیت اعمال شده بر اتحادیههای صنفی توان کارگران برای مذاکره را محدود کرده و همچنان فعالان حقوق کارگری همچنان زندانی میشوند.
در این قسمت به محرومیت این فعالان از درمان و دسترسی به امکانات بهداشتی در زندان طی دوره بحران شیوع کرونا نیز اشاره شده است.
گزارشگر سازمان ملل متحد خواستار به رسمیت شناختن اتحادیهها و تصویب کنوانسیونهای بنیادین سازمان بینالمللی کار شده است.
ادامه نقض حقوق اقلیتها
در بخشهای دیگری از این متن، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل به ابعاد دیگر نقش حقوق سیاسی و مدنی و اجتماعی فردی و جمعی ایرانیان پرداخته است.
در این زمینه به محدودیتهای اعمال شده بر اقلیتهای مذهبی، قومی و جنسیتی انتقاد شده است.
جاوید رحمان خواستار حفظ حقوق تمام افراد متعلق به اقلیتها، رفع تبعیضها و آزادی زندانیان شده و همچنین اشاره کرده که تحریمها تاثیرات منفی بر وضعیت اقتصادی و معیشتی در ایران داشته است.
یورونیوز: سفینه فضایی متعلق به کشور امارات عربی متحده روز سهشنبه ۲۱ بهمن (۹ فوریه) در اولین ماموریت بین سیارهای جهان عرب به مدار مریخ رسید.
این ماهواره که «امید» نام دارد، طی تقریبا هفت ماه ۴۸۲ میلیون کیلومتر مسافت را طی کرده است تا به مقصد برسد.
امارات عربی متحده از چند هفته پیش به پیشواز فرود ماهواره امید خود رفته و مکانهای دیدنی شهرهای خود را با چراغهای قرمز، به نشانه ماموریت به سیاره سرخ، تزئین کرده است. برج خلیفه، نماد مشهور شهر دبی، نیز به رنگ قرمز درآمده و قرار است جشنهایی در این کشور به مناسبت این رویداد تاریخی برگزار شود.
ورود ماهواره به مدار مریخ همزمان با پنجاهمین سال تاسیس کشور امارات عربی متحده اتفاق میافتد، امری که مقامات اماراتی از آن به عنوان فرصتی برای مطرح ساختن «غرور ملی» بهره بردهاند.
موفقیت ماهواره اماراتی در ورود به مدار مریخ یک پیشرفت قابل توجه در جاهطلبیهای فضایی این کشور حاشیه خلیج فارس به شمار میرود. امارات عربی متحده پیشتر در سال ۲۰۱۹ نخستین فضانورد خود را با همراهی روسها به ایستگاه فضایی بینالمللی رساند.
دولت امارات که متکی بر اقتصاد نفتی است طی سالهای اخیر سرمایه گذاری بالایی در بخش علم و فناوری کرده است. این کشور پروژه اعزام کاوشگر به جو مریخ را هفت سال قبل در سال ۲۰۱۴ میلادی کلید زد.
در طراحی و ساخت این ماهواره، که در مرکز فضایی محمد بن راشد امارات انجام شده است، ۱۵۰ دانشمند اماراتی با ۲۰۰ محقق از دانشگاههای آریزونا، برکلی و کلرادوی آمریکا همکاری داشتهاند.
شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم ابوظبی و مدیر پروژه، در پیامی با اشاره به اینکه احتمال شکست ورود به مدار ۵۰ درصد است گفت: « حتی اگر نتوانیم که وارد مدار شویم، ما قبلاً تاریخسازی کردهایم چرا که این دورترین نقطه در جهان است که عربها در طول تاریخ خود به آن رسیدهاند.»
ماموریتهای فضایی به مریخ یکی از دشوارترین و پیچیدهترین ماموریتهای فضایی به شمار میروند و حدود ۶۰ درصد از کلیه ماموریتها به دلیل بروز مشکل در فرود یا سوانح غیرمنتظره با شکست مواجه شدهاند.
فضاپیمای امید برای ورود موفقیتآمیز به مدار مریخ باید در عرض ۲۷ دقیقه سرعتش را از ۱۲۱هزار کیلومتر در ساعت به حدود ۱۸هزار کیلومتر کم کند تا بتواند در دام جاذبه مریخ بیفتد و در مدار بیرونی شروع به چرخش کند.
مدت ماموریت کاوشگر اماراتی دو سال تعیین شده است و قرار است اطلاعات گوناگونی را از وضعیت اقلیمی و جوی مریخ جمع آوری کند. دانشمندان امیدوارند بتوانند با دادههای به دست آمده مدل آب و هوایی مریخ را بازسازی کنند.
یکی از اهداف مطالعاتی کاوشگر امید این است که تلاش کند دریابد چرا مولکولهای هیدروژن و اکسیژن از سطح مریخ پراکنده میشوند و تشکیل ذره آب را نمیدهند.
در هفته پیشرو دو کاوشگر «تیانون-۱» چین و «پشتکار» آمریکا ، که برای اکتشاف در اتمسفر و سطح کره مریخ به این سیاره اعزام شدهاند به مدار مریخ خواهند رسید.
دادگاه تجدیدنظر استان تهران محکومیت سها مرتضایی، فعال دانشجویی و دبیر اسبق شورای صنفی دانشگاه تهران را عینا تایید کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس این حکم که توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران صادر و طی روزهای اخیر به وکیل مدافع وی ابلاغ شده است، سها مرتضایی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی” به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است. دادگاه در خصوص مصداق صدور این حکم به تحصن خانم مرتضایی در دانشگاه تهران در اعتراض به محرومیت از تحصیل، شرکت در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و تجمع اعتراضی نسبت به لایحه پوشش در دانشگاه تهران و فعالیت در شورای صنفی دانشگاه تهران استناد کرده است.
با توجه به محکومیت پیشین خانم مرتضایی، دادگاه برای صدور حکم جدید به ماده ۱۳۷ قانون مجازات اسلامی استناد کرده است که بر اساس آن در صورت تکرار جرم، قاضی اجازه خواهد داشت حکمی بیش از حداکثر مجازات تعیین شده صادر کند.
خانم مرتضایی آبانماه امسال توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۶ سال زندان محکوم شد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات خانم مرتضایی پیشتر در تاریخ ۱۹ شهریورماه امسال با حضور وی، محمدهادی عرفانیان کاسب و مصطفی نیلی وکلای مدافع او در این شعبه برگزار شده بود.
سها مرتضایی پیشتر در تاریخ ۲۶ آبان ۹۸ در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه از طریق یک پیامک به محوطه ورودی خوابگاه فاطمیه دانشگاه تهران فراخوانده شده و مقابل خوابگاه بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲-الف زندان اوین منتقل شده بود. خانم مرتضایی مدتی بعد در اعتراض به عدم توانایی مالی خود برای تامین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین شده اعتصاب غذا کرد و در تاریخ ۱۰ دیماه ۹۸ در دهمین روز اعتصاب خود، به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او نهایتا روز یکشنبه ۲۲ دیماه ۹۸ پس از بیست و دو روز به اعتصاب غذای خود پایان داد. خانم مرتضایی در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان قرچک ورامین آزاد شد.
این فعال دانشجویی پیشتر از ادامه تحصیل در مقطع دکتری رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل محروم شد و در کارنامه آزمون دکتری او “نقص در پرونده” درج شده است. او در مهرماه ۱۳۹۸ در پی محرومیت از تحصیل در مقطع دکترا و عدم موفقیت در پیگیری اداری این موضوع به مدت بیست و یک روز با به همراه داشتن پلاکارد مقابل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دست به تحصن انفرادی زد. در پی این تحصن، مسئولان دانشگاه خانم مرتضایی را به لغو جلسه دفاع کارشناسی ارشد تهدید کردند و ضمن تماس با مادر خانم مرتضایی، او را برای بستری شدنش دخترش در بیمارستان روانپزشکی تحت فشار قرار دادند.
سها مرتضایی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم انسانی و دبیر اسبق شورای صنفی دانشگاه تهران پیش از این نیز به دلیل پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشتی در اعتراضات دیماه ۹۶ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شهریورماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب و گروهها و دستهجات سیاسی محکوم شد. این حکم نهایتا در مرحله تجدیدنظر به ۱ سال حبس کاهش پیدا کرد. خانم مرتضایی پیش از این نیز در سلسله بازداشتهای اواخر دیماه ۹۳ به همراه تعدادی از فعالین دانشگاههای امیرکبیر و علامه طباطبایی بازداشت و پس از حدود دو ماه در بهمنماه همان سال آزاد شد.
لازم به اشاره است اعتراضات آبان ماه، به مجموعه اعتراضات سراسری گفته می شود که از روز جمعه ۲۴ آبان ماه ۹۸ با اعلام افزایش بی سابقه قیمت بنزین در دهها شهر ایران با حضور بی سابقه معترضین در خیابانها آغاز شد و برای چند روز ادامه یافت. محمد جواد کولیوند، نماینده مردم کرج در مجلس گفت این اعتراضات در ۷۱۹ نقطه از کشور رخ داد. سید حسین نقوی حسینی سخنگوی وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز، آمار بازداشتی های اعتراضات این اعتراضات را حدود ۷ هزار نفر اعلام کرد. بر اساس گزارشات نهادهای مدافع حقوق بشر صدها تن نیز در پی این اعتراضات خونین جان باختند.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری سابق نامهای به ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه نوشته است که متن آن را سایت «دولت بهار» روز سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ / ۹ فوریه ۲۰۲۱ منتشر کرده است. اما تاریخ زیر نامه احمدینژاد «اردیبهشت ۱۳۹۹» قید شده است.
احمدینژاد در نامه خود به پوتین، آثار سوء طولانی شدن حاکمیت افراد و احزاب را گوشزد کرده و نوشته است؛ «شکلگیری باندهای قدرت و ثروت، از بین رفتن شور و نشاط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بسته شدن فضای نقد و ارزیابی منصفانه، پنهان شدن مفاسد و سوءاستفادهها، عقبافتادگی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، سرکوب استعدادها و اندیشههای بالندهتر و جدیدتر و بسته شدن راه رشد و اثرگذاری نیروها و توانمندیهای خارج از حلقه بسته حاکمان از جمله آثار طولانی شدن دوره مسئولیتهاست که دیکتاتوری نتیجه طبیعی آن است.»
نامه احمدینژاد خطاب به پوتین است اما گویا هدف آن است که علی خامنهای این نامه را بخواند؛ کسی که از ۳۲ سال پیش تاکنون بخش عمده و اساسی قدرت و حاکمیت را در اختیار دارد و مسئولیت بنبست در سیاست خارجی و داخلی و فلاکت اقتصادی و اجتماعی کشور است.
احمدینژاد نوشته است: «حاکمانی که اصرار بر طولانی شدن دوران خود دارند، اصولاً خود را در اداره و پیشبرد امور جامعه موفق میپندارند و معمولاً مشکلات، نابسامانیها و ضعفها را به طراحی و دخالت دشمنان داخلی و خارجی و توطئهگران منتسب و فضای جامعه را امنیتی میکنند.»
در این نامه تأکید شده است که هر مقدار دوره حاکمیت از میزان معین و مناسب فراتر رود، فرصت بازگشت و تن دادن به اراده مردم محدودتر و انجام آن سختتر می شود. ترس از مواجهه با رفتار مشابه آنچه با مردم انجام دادهاند، این حاکمان را در دفاع از حاکمیت خود و طولانیتر شدن آن مصممتر میکند.
متن نامه احمدی نژاد خطاب به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به شرح زیر است:
«عالیجناب آقای ولادیمیر پوتین
رئیس محترم جمهوری فدراسیون روسیه
با سلام و احترام و با آرزوی سلامت و موفقیت و دوستی عمیق برای دو ملت روسیه و ایران و همه ملتها، مناسب میدانم خاطرات دیدارهای بسیار مؤثر، سازنده و جدی دوره مسئولیت اینجانب را یادآوری نمایم.
با توجه به تحولات بسیار مهم جاری در سطح جهان از یک سو و تمهیداتی که برای استمرار ریاست جنابعالی برای سالهای طولانی اندیشیده شده است از سوی دیگر، مایلم مطالبی را با جنابعالی و دیگر حاکمان و همچنین اندیشمندان و دلسوزان جامعه بشری در میان بگذارم.
حق حاکمیت و تعیین سرنوشت از آن آحاد مردم است. این حق اساسی و بنیادین را خداوند با دادن اختیار به انسانها ارزانی فرموده است و هیچ فرد، گروه یا قدرتی حق سلب یا تحدید آن را ندارد.
این حقیقت مستلزم یادآوری مستمر، آشکار، قاطع و همگانی است. چرا که بخش اصلی مشکلات جامعه انسانی از ابتدا تاکنون ریشه در دست اندازی به این حق و زیر پا گذاشتن آن داشته است.
حکومت و قدرت و امثال آن متعلق به آحاد مردم بوده و صرفاً به عنوان نمایندگی مجاز از سوی مردم و ابزاری برای استقرار و جاری شدن این حق و تلاش در راه توسعه آزادی، عدالت و اعمال اراده صاحبان آن است. خارج از این محدوده، حکومتها هیچ اصالت، جایگاه و جوازی ندارند. ساز و کارهای اجتماعی و همه امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باید بر پایه این حق، قوامبخش آن و بستر مناسبی برای جاری شدن و اعتلای آن باشد.
متأسفانه در طول تاریخ، اغلب قریب به اتفاق حکومتها بدون اعتنا به این حقیقت بدیهی و فارغ از خواست مردم برای خود اختیارات گستردهای وضع کرده و هر یک به نسبتی دائماً حقوق اساسی مردم را به نفع خود مصادره و یا تضییع کردهاند.
تجربه عملی و تحلیل نظری نشان میدهد که طولانی شدن غیر متعارف دوره مسئولیت افراد، گروهها و یا احزاب حتی اگر از مسیر دموکراتیک انجام شود نتایج سوء فراوانی به دنبال دارد که از جمله میتوان به کاهش انگیزه اصلاحی در مردم، شکلگیری باندهای قدرت و ثروت، از بین رفتن شور و نشاط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بسته شدن فضای نقد و ارزیابی منصفانه، پنهان شدن مفاسد و سوءاستفادهها تا زمان انفجار خبری محتومشان، عقب افتادگی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، سرکوب شدن استعدادها و اندیشههای بالندهتر و جدیدتر و بسته شدن راه رشد و اثرگذاری نیروها و توانمندیهای خارج از حلقه بسته حاکمان، اشاره کرد که با خودداری از تشریح موضوع و به منظور پرهیز از طولانی شدن سخن تنها به ذکر واژه “دیکتاتوری” بسنده می کنم.
جوامع بشری، در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی، بنا بر تجربیات پرهزینه خود و در جهت صیانت از حقوق اساسی آحاد جامعه و ممانعت از بروز و افزایش تضییع این حق، تلاش کرده اند به تناسب، ساز و کارهایی را تدوین نموده و به کار بندند.
از جمله توجه به احتمال بالای تخلف هیأتهای حاکمه از تعهدات یا ضعف و ناتوانی آنان در تأمین منویات عموم جامعه، لزوم استمرار فرصت برای مردم جهت اعمال اراده و جایگزینی افراد کارآمدتر و تازهنفستر و همچنین استفاده از اندیشههای متعالیتر در اداره جوامع، ضرورت و لزوم مقید بودن دوره تصدی حاکمان به محدوده معین و مناسب از زمان را به خوبی آشکار کرده است.
حاکمانی که اصرار بر طولانی شدن دوران خود دارند اصولاً خود را در اداره و پیشبرد امور جامعه موفق میپندارند و معمولاً مشکلات، نابسامانیها و ضعفها را به طراحی و دخالت دشمنان داخلی و خارجی و توطئهگران منتسب و فضای جامعه را امنیتی میکنند. این روند بیش از پیش راه را بر حرکت و اندیشه اصلاحی میبندد و فرصتهای رشد و شکوفایی و پیشرفت را از ملتها میگیرد. در چنین شرایطی فاصله بین مردم و حاکمان افزایش مییابد و فریب و پنهانکاری به یک اصل مسلّم در رفتار حاکمان تبدیل میشود. این حاکمان دائماّ بین مردم خود و همچنین بین آنان با دیگر ملتها، مرزهای ساختگی و موهوم ایجاد میکنند.
هر مقدار دوره حاکمیت از میزان معین و مناسب فراتر رود، فرصت بازگشت و تن دادن به اراده مردم محدودتر و انجام آن سختتر می شود. ترس از مواجهه با رفتار مشابه آنچه با مردم انجام دادهاند، این حاکمان را در دفاع از حاکمیت خود و طولانیتر شدن آن مصممتر میکند.
به نظر جنابعالی که در متن عبور مردم بزرگ روسیه از بحران عمیق و گسترده فروپاشی شوروی قرار داشته و نقشآفرینی کردهاید و علیالقاعده با تاریخ سیاسی بسیاری از ملتها و مبارزاتشان برای رهایی و استقلال و اعمال حق تعیین سرنوشت آشنایی دارید، آیا چنین حاکمانی جز در لحظه سقوط فرصت عذرخواهی از مردم پیدا میکنند.
حتی اگر حاکمانی موفق باشند و یا خود را موفق بشمارند، بهترین راه آن است که پس از گذشت مدت محدود و مناسب، جای خود را -البته با انتخاب آزاد مردم - به نیروهای جدیدتر، با انگیزهتر و جوانتر بدهند. در این صورت اولاً ضمن حفظ جایگاه اجتماعی، دستاوردهای مثبت دوران حاکمیت آنان، به سرمایه جامعه برای ادوار بعدی تبدیل خواهد شد و ثانیاً میتوانند توان و تجربیات خود را از طریق حاکمان جدید در خدمت رشد سریعتر و بالاتر جامعه قرار دهند.
در این صورت فرصت مناسب برای ارزیابی دقیق و واقعی عملکرد و شناسایی نقاط ضعف و قوت دوران آنان و طراحی برنامههای اصلاحی و کاملتر برای همگان و به ویژه برای خودشان فراهم می گردد.
منظور از این بحث ممنوعیت حضور مجدد در حاکمیت و پایان حیات سیاسی حاکمان پس از دوره معین نیست. پس از حداقل یک دوره حضور دیگران، فرصت و امکان برای آنان وجود دارد که در صورت تمایل، با توان بالاتر و برنامه بهتر و البته با نظر و انتخاب آزاد مردم در این عرصه وارد شوند. مهم این است که با ایجاد انقطاع در توالی دوره حاکمیتها، زمینه بروز مفاسد پیش گفته از بین برود و یا تضعیف گردد.
بر عهده افراد اندیشمند، دلسوز و متعهد است که اگر قوانین کشور متبوع بر خلاف عرف تجربه شده جهانی، نامحدود بودن دوره حاکمیت یک فرد و یا بدون انقطاع، طولانی بودن آن را مجاز بشمارد، به جای تقویت و تثبیت چنین رویههای به اصطلاح قانونی، نسبت به اصلاح این نقیصه از طریق ارتقاء سطح آگاهیها و مطالبات مردم و هشداردهی به حاکمان از مسیرهای عرفی و قانونی اقدام نمایند.
محتوم بودن پیروزی حق بر باطل، گزاره اساسی نهاد مشترک انسانی است که فطرت پیشگام و عقل پشتیبان به آن نقش برجسته ای داده است.
مجددا تاکید می نماید که حق حاکمیت بر خود که ضامن حیات است، بیاستثناء در ساحت آحاد جامعه به زلالی خرد و شیرینی فطرت جاری است.
حق آزادی، حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت که بیت الغزل ادبیات سیاسی و آرمانی همه ملتها و انسانهای آزاده جهان است، چیزی غیر از توسعه اجتنابناپذیر حق حاکمیت برخود در مناسبات ملی و بینالمللی نیست. از این رو این حق محتوم که قائم به حق حیات است، گویی در مرکز جبهه بایدها و ضرورتها، پرچمی از قداست را برافراشته است.
بیتردید هیچ حاکمی و هیچ حکومتی جز به انتخاب آزادانه و خواست یک ملت، مشروع و بر حق نبوده و استوار نخواهد ماند.
تجارب تاریخی بشر، حتی یک مورد خوش نامی برای حاکمانی که به هر ترتیب تلاش کردهاند دوره خود را نامحدود و یا بر خلاف عرف، طولانی نموده و حق طبیعی مردم را نادیده بگیرند، ثبت نکرده است.
حتی اگر وجود امپراتوری جهانی سلطه در حاکمیت آمریکا بهانه اطاله دوره برخی از حاکمیتها باشد، باید یادآور شد که در این ساختار استعماری و در دموکراسیهای کنترلشده که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل میدهند، گروه ثابت پشت صحنه، نقش همان حاکمان با دوره حاکمیت نامحدود را ایفا مینمایند که بخش مهمی از انباشت و بروز مشکلات جهان در دهههای اخیر ناشی از این امر و محصول افکار، سیاستها و عملکرد آن گروه است.
خوشبختانه تبعات سوء این شیوه حکمرانی کاملاً آشکار شده است و سردمداران آن به پایان راه خود رسیده و چارهای جز تن دادن به تحولات گسترده و بنیادین به نفع مردم ندارند. آنان باید در برابر خواست ناشی از آگاهی عمومی نسبت به ریشه مشکلات و همچنین اراده عمومی و جهانی ملتها برای اصلاح اساسی و نهایی وضع جهان، تسلیم شوند.
همانگونه که در ملاقاتهای حضوری تأکید گردید، نظم ظالمانه حاکم بر جهان و اندیشه برتریجویی، اصالت سرمایه و سلطهطلبی و امپراتوری فریب و چپاولگری در عمل شکست خورده و به پایان راه رسیده و ارکان آن، که مدتهای مدید مانند حکومت شوروی سابق، آهنین و غیرقابل خدشه تلقی میگردید به لرزه افتاده است.
شاهدیم که دوران مسابقه برتریجویی و بالاترین نماد آن یعنی مسابقه تسلیحاتی به پایان راه رسیده و یک ویروس آزمایشگاه ساخته، همه زرادخانهها را به یکباره از کارآیی انداخته و با افشای ماهیت ضد انسانی قدرتمداران جهانی، مناسبات ظالمانه و یک سویه سیاسی، امنیتی و اقتصادی و ادبیات و ساز و کارهای سلطهگری و مرزهای غیر انسانی آن را در آستانه فروپاشی کامل قرار داده است.
معلوم است که اصلاح وضع جهان و تحقق آرزوهای تاریخی بشر نمیتواند در چارچوب مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعلی به وقوع بپیوندد. مناسبات آینده لزوماً بر پایه کرامت انسان، مشارکت عمومی و تعامل آحاد مردم و اراده آزاد آنان، فارغ از تحمیلات و مرزبندیهای کاذب سلطهگران و قدرتمداران شکل خواهد گرفت.
انتظار میرود جامعه انسانی به سمتی حرکت نماید که تمرکز قدرت در هر شکل و صورت آن به طور کامل مضمحل و قدرت به طور حقیقی و کامل به مردم واگذار گردد.
اینجانب قصد دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را ندارم اما از آنجا که به سرنوشت مردم روسیه و به آینده جنابعالی علاقمند هستم و همچنین حافظه جامعه و وجدان تاریخ تمام حرکات و تصمیمات سیاستمداران را ثبت و مورد رسیدگی و حسابرسی قرار میدهد، مایلم دوستانه یادآور شوم کاری که امروز سیاستمداران روسیه انجام میدهند بر خلاف روند عمومی جامعه انسانی است. این نوع تصمیمات، همین امروز نیز مورد قضاوت منفی صاحبنظران و دلسوزان در سراسر جهان قرار دارد و تصویر نامناسبی از کشور روسیه و حاکمان سیاسی آن در ذهنها بر جای میگذارد.
به فرض قبول اینکه جنابعالی در تحقق اهداف خود برای روسیه موفق شوید باید توجه داشت که این نوع تصمیمات، توجیهگر و بهانهای برای سلطه طولانی مدت کسان دیگری خواهد شد که میتوانند حیثیت، استقلال، اقتصاد، فرهنگ و موجودیت مردم روسیه یا دیگر ملتها را منکوب نماید.
به جنابعالی اطمینان میدهم که مشارکت و همبستگی روز افزون آحاد مردم در سطح ملی و دوستی و صلح و تعامل رو به گسترش ملتها در سطوح بینالمللی، شب تاریک حاکمیت استبداد و استعمار را به پایان خود بسیار نزدیک ساخته است.
دنیا دستخوش تحولات بزرگ و سریع است و تمام مرزهای ساخته شیطانیان برای جدایی و تقابل بین مردم به زودی برچیده میشود. جهان با طلوع قریبالوقوع انسان جهانی، در آستانه برپایی جهان انسانی مشحون از مشارکت همه جانبه و دائمی آحاد انسانها قرار دارد و روز روشن دنیای بهتر سرشار از آزادی، عدالت، عشق، صلح، آرامش و رفاه را در سپیده طلوع دلانگیز و باشکوه قرار داده است. این همه، در سایه مطالبه و استقرار رهبری و هدایت انسان کامل و موعود الهی حضرت مهدی(ع) به همراهی حضرت مسیح(ع) به سرعت در حال تحقق است.
امیدوارم از صراحت بیان که لازمه اهمیت بالای موضوع بود آزرده خاطر نشده باشید.
در پایان مایلم یک بار دیگر با آرزوی موفقیت برای جنابعالی در اتخاذ تصمیم منطبق بر منافع و مصالح اساسی خود و مردم روسیه و جهان، ارادت قلبی خود را به مردم عزیز روسیه و دیگر ملتها تقدیم دارم.
مردم روسیه، مردمانی باهوش، با اراده، آزادیخواه و عدالتطلب هستند. نفی سلطه خشن و سنگین و کمسابقه رژیم کمونیستی و پافشاری بر حفظ هویت تاریخی خود، نشانی از عظمت و استحکام فرهنگی و نمادی گویا از زنده بودن آن مردم است. معتقدم که مردم عزیز روسیه که از سدهها قبل باورمند به منجی و منتظر ظهور او و استقرار زیباییهای انسانی در جهانند، در ساخت جهان انسانی آینده نقشی مؤثر و پیشگام ایفا خواهند نمود.
برای آنان و همه ملتها، سعادت و سلامت آرزومندم و دستان همه آزادیخواهان و عدالتطلبان را که با پایبندی به حقوق اساسی ملتها به دنبال تحقق آن روز درخشان هستند، به گرمی میفشارم.
محمود احمدینژاد
رئیس سابق جمهوری اسلامی ایران
اردیبهشت ۱۳۹۹ »
ميرحسين: قصدشان بر هم زدن انتخابات بوده است از اول، نتایج در درجه دوم اهمیت است. کودتا کردهاند.
آیتالله خامنهای: این چه حرفی است آقای موسوى؟ کودتا یعنی چه؟
ميرحسين: کودتا یعنی بریزند ستادهای ما را به آشوب بکشند و نیروهای حامی ما را شبانه بگیرند و ببرند زندان.
آیتالله خامنهای: منظورتان را نمیفهمم!
ميرحسين: آیا نوزدهم خرداد خبری بوده که حکم دستگیری همه فعالان ستاد ما را به درخواست سپاه، دادستانى صادر کرده؟
آیتالله خامنهای: چه کسی گفته؟ آنچه که به من گفتهاند، اجازه احضار محسن ميردامادى و مصطفی تاجزاده برای چند سؤال بوده! قرار هم شده که روند انتخابات لطمه نخورد.
ميرحسين: نه خیر، حکما جنابعالی بیاطلاعید!
آیتالله خامنهای: مگر چنین چیزی ممکن است که من بیاطلاع باشم؟!
ميرحسين: بیاطلاعید که بهزاد نبوی، رضا خاتمى، صفایی فراهانى، عبدالله مومنى، سعید حجاریان و دهها تن از جوانترهاى ستاد ما را شبانه بردهاند اوین. به چه جرمی به چه اتهامی؟ اگرمن ادعایی کردهام به دیگران چه ارتباط دارد بیایند خود مرا ببرند.
آیتالله خامنهای: بیجا کردهاند. امکان ندارد. من جویا میشوم، آقای حجازى! دادستان تهران را بگیرید، هیچ کس از فعالان نباید در زندان باشند، فورا همه را رها کنند.
ميرحسين: خوب پس ممکن است شما از بقیه اقدامها هم بیاطلاع مانده باشید.
آیتالله خامنهای: نخير، انتخابات با صحت و اتقان پایان یافته. شما بروید هر چه مستند دارید جمع کنید و بیاورید.
ميرحسين: ما در حد امکان در این دو روز اطلاعات گستردهای از تخلفات به دستمان رسیده، با همین میزان هم اگر گروهی منصف بررسی و داوری کنند باید انتخابات ابطال شود و متخلفین مجازات شوند.
آیتالله خامنهای: این حرف غلطی است آقای موسوی، ۴۰ میلیون رای را که نمیشود باطل کرد. تو دهنی به مردم است!
ميرحسين: بخش زیادی از مردم از بنده جلوتر و مدعی رأیشان هستند. الان دارند میگویند «موسوى کوتاه بیای خائنی»، «موسوى، رأی ما رو پس بگیر»
آیتالله خامنهای: اینها که همه مردم نیستند. یک عده تحریک شده توسط رسانهها و عوامل داخلی دشمنان نظاماند. از جنس من و شما نیستند. جنس شما با این حرفها و شعارها متفاوت است!!
ميرحسين: آقا نفرمایید این حرف را، اینها همان مردمی هستند که جمعه با امید به حرف و سخن ما به پای صندوق آمدند. شما هم در پیام دیروز فرقی نگذاشتید میان یک عده که حالا به قول شما تحریک شدهاند و کسانی که خالصا مخلصا رأی دادند. همانطور که به آقای ح. ع عرض کردم باید انتخابات تجدید شود.
آیتالله خامنهای: بنده تعمیم نمیدهم، عرضم این است که این شعارها کار قلیلی است که معلوم نیست با شما باشند. حالا قانون اساسی به همه حق داده که بیایند اعتراض کنند ولی شما نباید محرک باشید. به گونهای موضع بگیرید که مردم را به نافرمانی فرا بخوانید. بالاخره قانون فصلالخطاب انتخابات را معلوم کرده.
ميرحسين: بله فرمایش شما درست است، اما بنده دو اشکال دارم، اول اینکه فصلالخطابی که حداقل ۷ نفرشان در تبلیغات علنا و با اسم و رسم از یک طرف جانبداری کردهاند، اصلا رقیب ما را فرستادهی امام زمان میدانند و برای خود تکلیف شرعی ساختهاند، سخنگویش سخنران تجمعات رقیب ماست، چه داوریای دارند؟
دوم اشکال و مهمتر از اولی این است که حضرتعالی وقتی هنوز مراحل رسیدگی تمام نشده صحبت از احراز صحت و اتقان میکنید و پیام تبریک صادر میفرمایید بدون اینکه دلایل و مدارک ادعای ما عرضه شده باشد، کار را تمام شده میدانید، چه کسی از آقایان بالای حرف شما حرف خواهد زد؟
آیتالله خامنهای: هر چه که هست این آقایان از جهت ما به عدل و صائنا لنفسهم تصمیم میگیرند، مگر از آقایان جنتی و مومن مورد اعتمادتر داریم؟ شما نگران این معنا نباشید. همان که عرض کردم صحت و اتقان انتخابات برای بنده که محرز است، ولی شما هم بروید هرچه هست از یک صندوق تا دههزار تا بدهید به آقایان.آ قای حجازى تماس با دادستان گرفتید؟
اصغر حجازی: بله حاج آقا، خبر آقای موسوی درست است، عدهای از سران حزب مشاركت را در محل دفتر سیاسیشان و سایر افراد را از منازلشان بازداشت کردهاند و همان دیشب به اوین منتقل کردهاند و عمدهشان در انفرادی بودهاند. اما هنوز تفهیم اتهام و تحقیقات آغاز نشده
آیتالله خامنهای: بگویید همه افراد با حفظ احترام تا پیش از وقت اداری امروز رها شوند و سابقهای هم برایشان درست نکنند. آقاى موسوى نگذارید دعوا و اختلاف بالا بگیرد که شروعش با شماست و نهایتش معلوم نیست چه شود.
ميرحسين: ولی دشمنی و اختلاف را این آقا که بزرگواران او را نظر کردهی حضرت ولی امر میدانند آغاز کرد و بیمحابا هرچه خواست به بنده و خانواده و بزرگان نظام و یاران امام و انقلاب نسبت داد و هیچ عتابی نشنید و تازه صدا و سیما هم وقت اضافهمشبعی در اختیارش گذاشت که یکطرفه هر چه میخواهد بگوید.
آیتالله خامنهای: ایشان هم کار بسیار اشتباهی کرد و در وقت مقتضی به ایشان عارض خواهم شد و تذکر و انتباه خواهم داد اما باقی اطراف هم رعایت شئون رقابت سالم را کنار گذاشتند.
حال دیگر بس است و باید مهیای نماز شویم. شما هم نگران نباشید و سعی در آرام کردن فضا داشته باشید.
ميرحسين: بله بنده هم فکر میکنم که بیش از این فعلا مصدع وقت شریف نباشم، شما به فریضه برسید، بنده هم مرخص شوم تا فرائض فوت نشود ولی عرض آخرم اینکه منصفانه نیست این مردم معترض را بدون اینکه اقناع شوند تنها رها کنیم. زخمی میماند که محل عفونت میشود و درمان آن سختتر از پیشگیری است.
آیتالله خامنهای: شما از طریق شورای نگهبان پيگيرى كنيد انشاءالله ختم به خير میشود، اما به فكر ابطال انتخابات نباشيد كه خط قرمز من است.
ميرحسين: انشاءالله عاقبت همهی ما ختم بخیر شود اما خط قرمز بنده حق مردم است که ضایع شده!