سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - Tuesday 16 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 01.10.2009, 19:45


این روز ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹ د رهفته‌نامه‌ی آلمانی «دی سایت» (Die Zeit) منتشر شده است. نام گزارشگر «شارلوته ویدرمن» ذکر شده است.

در جستجوی راهی مسالمت‌آمیز
موج سبز همچنان پافشاری می‌کند
موسوی چه می‌خواهد؟


در یک برنامه زنده تلویزیون دولتی ایران، یک شخصیت روحانی به ارائه مشاوره‌های اخلاقی می‌پردازد. خانمی زنگ میزند و مشکلات زناشوئی خود را بیان میکند ؛ ناگهان می‌افزاید: "تصادفاً نام همسر من نیز میرحسین موسوی است؛ درست همنام رئیس جمهور منتخب" مجری برنامه مبهوت شده و برنامه قطع می‌گردد.

بر روی اسکناس‌هایی؛ علامت سبز V به نشانه پیروزی با عبارت "مرگ بر دیکتاتور" مشاهده می‌شود، یا تصویر کوچکی از ندا، مشهورترین کشته‌ی روزهای بعد از انتخابات ژوئن چاپ شده است. دستوالعمل اینکار در اینترنت دیده می‌شود.

در یک مسابقه فوتبال در اصفهان اغلب تماشاچیان سبزپوش‌اند. دوربین‌ها می‌کوشند از پخش این تصاویر جلو گیری کنند اما از سویی دیگر رنگ سبز رنگ مخصوص باشگاه فوتبال اصفهان است؛ به این باشگاه دستور داده می‌شود رنگ کلوپ خود را عوض کند.

جنبش آزادی‌خواهی در ایران علیرغم اختناق، شکنجه، دادگاه‌های فرمایشی همچنان پابرجاست. این موج آنچنان قوی نیست که دولت احمدی‌نژاد را به زانو در آورد؛ اما توان آن را دارد که حالت تنش را در کشور همچنان حفظ کند.

از آنجاکه قانون ممنوعیت اجتماعات حاکم است مردم به مناسبتهای عمومی روی می‌آورند؛ آنچنان که در جمعه گذشته و در راهپیمایی رسمی روز قدس که همه ساله علیه اسرائیل برپا می‌شود حضور پیدا کردند.
دهها هزار نفر در این راهپیمایی با نشان دادن انگشت خود به علامت پیروزی خواهان آزادی اصلاح طلبان زندانی بودند. در این تظاهرات یک تجربه‌ی دیگر ایرانی به کار گرفته شد؛ تجربه‌ای که روانشناسی جامعه را در روزهای ماه ژوئن تغییر داد: و آن این که می‌توان علیرغم ممنوعیت و محدودیت تشکیل اجتماعات به خیابان‌ها رفت. امری که گرچه خطرناک است اما امکان پذیراست.

به نظر می‌رسد یک نیروی نامرئی جبنش سبز را تغذیه می‌کند: این نیرو توانسته است در خانواده‌های بی‌شماری از ایرانیان موجب آشتی نسل‌ها گشته و شکاف موجود بین آنها را پر سازد. شکافی که میان بزرگسالانی که در سی سال قبل انقلاب کردند و نسل جوانی که امروز از تبعات آن ناراضی هستند. اینجاست که فرزندان با پدران خود آشتی کرده‌اند.

در پارک لاله تهران مادران سیاه پوشی را می‌بینیم که هر هفته شنبه بعد از ظهر با اجتماعی توام با سکوت به کشتار فرزندان خود اعتراض می‌کنند. در گرداگرد آنان خانم‌های بی‌شماری را می‌بینیم که با آنان همدردی می‌کنند. دریک فهرست نام هفتاد و دو انسان را می‌بینیم که در حوادث بعد از انتخابات کشته شدند و در میان آنان کارگران ساده، فروشندگان کفش، و حتی کارمندان رده‌های پائین وجود داشتند. تعداد کشته‌شدگان نشان می‌دهد که اعمال خفقان و فشارهای خونبار امکان پذیر است.

درحالی که دو جبهه‌ی متخاصم به تقویت مواضع خود می‌پردازند؛ حقیقت دیگری نمودار میشود و آن نادیده انگاشتن تابوهایی است تا کنون مقدس بوده‌اند. محمد خاتمی ؛ رئیس جمهور سابق بطوری مورد تهاجم قرار گرفت که عمامه‌اش بر زمین افتاد. رئیس جمهور معتدلی چون خاتمی رژیم را به روشهای فاشیستی متهم کرده بود.

این رفتار و این بیان نشان می‌دهد که راهی برای بازگشت وجود ندارد. سیر حوادث با تلخی بسیار اما آرام به جلو می‌رود. اما به کجا؟ آیا کسی وجود دارد که بتواند این پروسه را مهار کند؟

جوانان و دانشجویانی که خلاقیت آنان زیبایی این حرکت را نشان می‌دهد در این امید به سر می‌برند که هر چه زودتر حادثه‌ای بزرگ اتفاق افتد؛ یک تغییر عمیق و رادیکال هم در نظام حکومتی و هم در زندگی آنان. و این در حالی است که افرادی از سر دلسوزی نگران ایجاد خلاء در قدرت حاکمه هستند.

میرحسین موسوی نامزد شصت و هشت ساله انتخابات ژوئن، چهره‌ی محبوب و مورد علاقه جریاناتی است که گستره‌ی جنبش سازش‌ناپذیر سبز را شکل می‌دهند. شخصیتی که روزگاری نخست وزیر نظام بود و از آن نشأت می‌گیرد همچنان می‌کوشد مخالفان محافظه‌کار احمدی‌نژاد را بسوی خود بکشاند. برای چنین گروههایی موسوی ازین امتیاز برخوردار است – آنگونه که یک هموطن او میگوید: "می‌بینید او قدرت را از آنان میگیرد اما آنها را بحال خود وامی‌گذارد" . موسوی در عین حال باید سر سخت باقی بماند چه، در غیر این صورت حامیان جوان و اقشار متوسط حامی خود را از دست می‌دهد. عوامل امنیتی رژیم با بکارگزاردن دوربین‌هایی در خیابان محل اقامت او و در مقابل منزلش؛ رفت و آمد اورا می‌کنند. هرگاه موسوی از منزل خارج می‌شود دو گروه او را همراهی می‌کنند؛ محافظان شخصی و پاسداران حکومت.

حلقه‌ی دستگیری‌ها هر روز تنگ‌تر شده و به دایره رهبران نزدیک شده است. از این نظر برنامه‌ای که هدف آن ایجاد یک تشکیلات سیاسی از موج سبز مردمی بود فعلا به کنار گذارده شده است. جنبش آزادیخواهی باید به یک شبکه گسترده و عظیم و سازش ناپذیر تبدیل گردد.

جنبشی که در آن، به قول علیرضا بهشتی، یکی از مشاوران نزدیک موسوی: "به هرکس که به هویت اسلامی و ایرانی خود پایبند است خوش‌آمد می‌گوید" و یا به قول اطرافیان نزدیک به موسوی، جنبشی که به چهارچوب نظام جمهوری اسلامی متعهد باقی می‌ماند اما معتقد است باید اصلاحاتی در آن صورت گیرد؛ از جمله رعایت و تحقق حقوقی که در قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته شده ، نظیر آزادی عقیده ، آزادی اجتماعات و ...

در بیانیه‌ای که موسوی از طریق اینترنت خطاب به ملت ایران منتشر کرده بود از جمله آمده است : اصلاح قانون انتخابات؛ آزادی مطبوعات؛ امکان تاسیس ایستگاه‌‌های خصوصی رادیو و تلویزیون؛ قانونی که از نیروهای نظامی و انتظامی حق دخالت در سیاست و اقتصاد را سلب می‌کند؛ آزادی تمام زندانیان سیاسی و پایان بخشیدن به اعمال خشونت در زندانها.

برپایه این حداقل خواسته‌ها؛ گروهی متخصص سرگرم آماده کردن زمینه‌های تشکیل دولت جدید شدند؛ که در آن افرادی از کارگزاران فعلی حکومت و نیز ایرانیان خارج از کشور حضور دارند.

به جای رهبر تام الاختیار و پر قدرت فعلی انقلاب، گروهی از پنج تا هشت رهبر بزرگ مذهبی خواهند نشست که برای مدت زمان محدود مستقیما از طرف ملت انتخاب می‌شوند. این گروه موظف خواهند شد نوعی پلورالیسم مذهبی را به نمایش گذارند؛ آنچنان که سنت همیشگی انتخاب آزاد مراجع شیعه بوده است: هر فرد مومن، آزاد و مختار است به هر شخصیت و عالم مذهبی که مورد علاقه اوست مراجعه کند. هیچکس حق ندارد خود را نماینده خدا بداند.
موسوی: "هیچکس حق ندارد بگوید: فقط انچه را که من از اسلام میفهمم، معتبر است".

هیچ اتفاقی به سرعت رخ نخواهد داد. اما ادامه فشارهای موجود این امید و این امکان را ایجاد می‌کند که با از کار انداختن سیستم اداری، احمدی نژاد را طی ١٨ ماه آینده وادار به استعفاء کند. گرچه موسوی اصراری ندارد که جای او را بگیرد. به منظور اینکه زمان کافی برای مردم ایجاد شود تا خود را با شرایط مناسب آشنا سازند راه حل میانه‌ای پیشنهاد شده است. و آن اینکه : احمدی نژاد جای خود را به شهردار تهران محمدباقر قالبیاف بدهد؛ محافظه کار مشهور و معتدلی که گستره‌ی اجتماع مردمی در تظاهرات ماه ژوئن، بالغ بر سه میلیون نفر اعلام کرده بود.

چنین به نظر می‌رسد که موسوی به این واقعیت اذعان دارد که تعلق کامل او به جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته، کار شکل دهی آینده ایران را برای او آسان نمی‌سازد. همچین به عنوان یک متشرع پای‌بند، باید پیوسته با یک دوگانگی در درون خود بجنگد، اگر بخواهد به خواسته‌های جوانان که خواهان آزادی بیشتر در زندگی روزمره خود هستند، پاسخ مساعد دهد. ایرانیانی که مشروبات الکلی صرف می‌کنند می‌توانند به درون جنبش سبز راه یابند؛ اما موسوی نمی‌تواند خود را بر سر میزی بنشاند که در آن شراب نوشیده می‌شود.

مهدی کروبی دومین نامزد اصلاح طلب با شدت بیشتری به اعتراض روی آورده است. در چند هفته‌ی گذشته این روحانی خوش‌خو، اصلی‌ترین شخصیتی بود که علیه رژیم بپا خواسته بود. او همان کسی بود که به افکار عمومی اعلام کرد: دختران و پسران جوان در بازداشتگاهها مورد تجاوز قرار گرفته‌اند؛ امری که ایرانیان بیشماری را به شدت نگران کرد، حتی افراد متدینی را که به احمدی نژاد وابسته بودند متاثر کرده بود. کروبی با این کار خود شکاف درون حاکمیت را بیش از پیش نمودار ساخت. موسوی با رفتار خود، خود را مشابه مهره‌ی شاه در صفحه‌ی شطرنج ساخته است. حرکات کوتاه، و بازگشت به هنگام خطر؛ و پیوسته در حمایت و چتر حفاظتی دوستداران. این امر را نباید ترس و زبونی تلقی کرد. اگر موسوی بازداشت شود جنبش به مبارزات زیرزمینی روی خواهد آورد؛ بدین ترتیب افراطی‌تر و خطرناکتر خواهد شد و این همان نگرانی یاران موسوی است. موسوی خود را به عنوان چهره‌ای می‌شناسد که در جستجوی راهی مسالمت آمیز و غیرخونبار برای برون رفت از وضع موجود می‌باشد. پس از آن باید ملت خود تصمیم گیرد در چه سیستم حکومتی می‌خواهد زندگی کند.

این برای اولین بار است که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ١٩٧٩، اپوزیسیون خارج از کشور با نیروی‌های داخلی که خواهان تغییر هستند به زبانی مشترک رسیده است. این حقیقت مجالی را ایجاد کرده است که تا چندی پیش قابل تصور نبود. در صورت بازداشت موسوی و کروبی رهبری موج سبز بطور خودکار به خارج از کشور منتقل خواهد شد. خبرهایی از تهران بگوش می‌رسد حاکی از اینکه در چنین حالتی یک کمیته پنج نفری – بدون ذکر نام آنان – مامور به رهبری جنبش؛ خواهد شد. بطور مسلم این امر مورد رضایت یاران موسوی نیست خاصه در کشوری که نقش نیروها و کُنش گران خارج از کشور همواره مورد توَھُم و بدگمانی بوده است. از این رو موسوی پیوسته به عوامل رژیم اخطار میکند: به هوش باشید؛ اگر مرا بازداشت کنید، راه مسالمت آمیز اصلاح و تغییر به انتها می‌رسد.

با اثرپذیری ازنیروی موج سبز، افراد زیادی که در گذشته با هم رفتاری خصومت‌آمیز داشتند؛ به هم نزدیک شده‌اند. در حالی که سلطنت‌طلبان بی‌اعتبار شده‌اند، جمهوری خواهان سکولار از شدت انتقادات خود به موسوی کاسته‌اند. گروهی از رهبران متفکر و معتبر جنبش اصلاحات که در خارج از کشور زندگی میکنند روز به روز اعتبار بیشتری پیدا کرده اند؛ در بین آنان میتوان از وزیر ارشاد سابق عطاالله مهاجرانی ؛ از کارگردان سینما مخلملباف مقیم پاریس و نیز محسن کدیور شخصیت روحانی اصلاح طلب مقیم امریکا نام برد.

کدیور؛ که در حال حاضر در دانشگاه دوکه به تدریس اشتغال دارد، با شورو حال زائدالوصفی از بازرگانان ایرانی خواسته است، بودجه لازم را برای تأسیس یک شبکه تلویزیونی مستقل و ملی فراهم سازند. "هزینه تاسیس یک رسانه‌ی سبز باید انحصاراً بر دوش سرمایه گذاران ایرانی قرار گیرد". زنان ایرانی میتوانند در این راه میهن پرستی خود را به نمایش گذاشته و زیور الات خود را بدین منظور هزینه کنند. برای ایجاد ایستگاههای رادیو و تلویزیون ماهواره‌ای که از سانسور معاف بوده و دارای سرشتی ایرانی باشند. در حال حاضر در چند کشور فعالیت‌هایی در این زمینه آغاز شده است. از جمله در آمستردام ؛ مهدی جامی که سابقاً بخش فارسی رادیوزمانه متعلق به بلوگران را اداره می‌کرد از تجربه لازم برخوردار است. اینک او در صدد است با روزنامه نگاران وطنی، نسل جدیدی از برنامه‌های تلویزیونی را سامان دهد که ایرانیان جوان با ارسال کلیپ‌های ویدئویی خود از طریق یوتوب آن را اداره کنند.

شبکه‌ای چند صدایی که ضعف‌ها و قدرت‌های موج سبز را نشان دهد. گرچه در مسئله هسته‌ای و مذاکرات مربوط به آن در اول اکتبر که پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان و نماینده احمدی نژاد در آن حضور دارند نظری واحد وجود ندارد، اما این نگرانی وجود دارد که همین موضع باعث شود احمدی نژاد نزد ایرانیان خارج از کشور از مشروعیتی برخوردار شود که در داخل کشور از آن دریغ شده است؛ حتی نزدیکی به کسانی که در اصل خواهان گفتگو می‌باشند. در دایره نزدیکان موسوی گفته میشود که هر چه در این مذاکرات؛ مورد توافق قرارگیرد از لحاظ ملت ایران فاقد اعتبار است مگر زمانیکه از طرف نمایندگان معتبر و قانونی دولت جدید ایران مورد قبول قرار گیرد. موسوی در این مورد از اظهار نظر صریح و قاطع خودداری کرده است.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024