تبليغات در ايران امروز
با قيمت مناسب و كيفيت عالی
بازگشت به صفحه اول

گفت‌وگوی ايسنا با عليرضا رجايی

“ميانه‌روها پيروز خواهند شد”

● در انتخابات ٧٦ مردم احساس می‌كردند كه اگر گرايشی غير از گرايش راست در جامعه حاكم شود، در نحوه‌ی زندگی آنها از هر لحاظ تغييرات و دگرگونی‌هايی ايجاد می‌شود ولی مردم در حال حاضر فكر می‌كنند كه اين دو جريان با يكديگر تفاوتی نداشته و جمله‌ی معروف «چه فرقی می‌كند» را به طور مكرر از زبان مردم می‌شنويم.
● اگر در طبقه متوسط اين احساس خطر ايجاد شود كه در صورتی كه شركت نكنند وضع از روند كنونی بدتر می‌شود، ممكن است با اكراه، نه با شور و نشاط، تمايل بيشتری به مشاركت در انتخابات پيدا كنند.

Sun / 08 05 2005 / 9:39

عليرضا رجايی در گفت و گو با خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، در ارتباط با رفتارشناسی مردم در انتخابات و هم‌چنين موانع و عواملی كه مشاركت حداكثری مردم را در پی دارد به تشريح مواضع و ديدگاه‌های خود پرداخت.
وی در اين گفت و گو تاكيد كرد كه احزاب به درستی در ايران شكل نگرفته و ما در حال حاضر با بحران انگيزش درجامعه مواجه هستيم. اين بحران انگيزش با ايجاد فضايی دوقطبی در جامعه حل نمی‌شود بلكه راهكار آن ايجاد فضای رقابتی در جامعه، به شكلی فراتر از حد معمول و چينش سنتی در جريان‌های سياسی و ايجاد احساس موثر و نافذ بودن آرا در بين مردم است.
دكتر عليرضا رجايی با اعتقادبه اين‌كه در حال حاضر نمی‌توان برای تمام كانديداهايی كه در صحنه‌ی انتخابات رياست جمهوری حضور دارند، پايگاه اجتماعی قائل شد، اظهار داشت: بعضی از اين كانديداها مانند قاليباف و لاريجانی دارای پايگاهی مشترك هستند و معين و هاشمی نيز در قشر متوسط دارای پايگاهی يكسان هستند. او پيش‌بينی می‌كند كه ميانه‌روها با حضور هاشمی رفسنجانی در صحنه‌ی انتخابات بتوانند كرسی رياست جمهوری را در دست بگيرند.
آن چه در پی می‌آيد حاصل گفت‌وگوی خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) با دكتر عليرضا رجايی است.

عليرضا رجايی در تشريح عوامل موثر در مشاركت حداكثری مردم در صحنه‌ی انتخابات اظهار داشت: مردم بايد احساس كنند كه رای آنها نافذ است و می‌تواند تاثيرگذار باشد. در ايران بعد از انقلاب ما مواجه با مشاركت وسيع مردم در صحنه‌ی انتخابات بوديم ولی در پی تحولاتی در كشور يك نوع عدم تمايل به مشاركت در انتخابات در بين مردم ايجاد شد.
به اعتقاد وی شورای نگهبان در صورتی كه از خود انعطاف بيشتری نشان دهد و از چيدمان سنتی فراتر رفته و اجازه دهد تمام نيروهايی كه به تماميت ارضی و منافع ملی ايران معتقدند وارد صحنه شوند، مسلما فضا برای افزايش رقابت در بين كانديداها ايجاد شده و اين خود می‌تواند افزايش مشاركت مردم در صحنه‌ی انتخابات را در پی داشته باشد.
رجايی با تاكيد بر اين‌كه ما در حال حاضر دچار بحران انگيزش در بين مردم هستيم و رد اين موضوع كه ايجاد فضای دوقطبی به مانند انتخابات سال ٧٦ باعث مشاركت حداكثری مردم در صحنه‌ی انتخابات می‌شود، گفت: در انتخابات ٧٦ مردم احساس می‌كردند كه اگر گرايشی غير از گرايش راست در جامعه حاكم شود، در نحوه‌ی زندگی آنها از هر لحاظ تغييرات و دگرگونی‌هايی ايجاد می‌شود ولی مردم در حال حاضر فكر می‌كنند كه اين دو جريان با يكديگر تفاوتی نداشته و جمله‌ی معروف «چه فرقی می‌كند» را به طور مكرر از زبان مردم می‌شنويم. البته در همان سال ٧٦ نيز گروهی بودند كه برای انتخابات مشروعيتی قائل نبودند و در حال حاضر نيز با چنين گروه هايی در صحنه ی سياسی كشور مواجه هستيم.
اين فعال سياسی ادامه داد: اگر در طبقه متوسط اين احساس خطر ايجاد شود كه در صورتی كه شركت نكنند وضع از روند كنونی بدتر می‌شود، ممكن است با اكراه، نه با شور و نشاط، تمايل بيشتری به مشاركت در انتخابات پيدا كنند.
وی تاكيد كرد: ايجاد هيجان‌های گذشته مستلزم وجود نيروهای رقابت‌كننده فراتر از تركيب سنتی گذشته است. من معتقدم هر نيرويی كه به تماميت ارضی و منافع ملی ايران پايبند باشد، می‌تواند در انتخابات شركت كند.
وی در رد اين تحليل كه مردم ايران در كنش‌های سياسي، افرادی غير قابل پيش‌بينی هستند، اظهار داشت: گروه‌های سياسی در جامعه‌ی ايران به علت اين‌كه ابزار تحليل فضای سياسی جامعه را ندارند، وقتی كه در تحليل‌های خود با شكست مواجه می‌شوند، به جای اذعان به شكست تحليل خود، اظهار می‌دارند كه مردم ايران افرادی غير قابل پيش‌بينی هستند و من بعيد می‌دانم كه اين سخن علمی باشد. ما به خاطر اين‌كه ابزار تحليل نداريم، در بيشتر مواقع در تحليل‌های خود دچار مشكل هستيم. زمانی مجاهدين خلق بر اساس تحليل خود فكر می‌كردند كه می‌توانند نظام آلترناتيو بعد از انقلاب باشند ولی مشاهده كرديم كه با پيروزی انقلاب، آنها از صحنه سياسی جامعه حذف شدند. يا جريان راست در انتخابات ٧٦ شعارهايی می‌داد كه رأی‌سوز بود وبا توجه به همين شعارها پيش‌بينی می‌كرد كه در انتخابات اكثريت آرا را به دست خواهد آورد؛ در صورتی كه ديديم در تحليل خود اشتباه كرده و درنتيجه در انتخابات شوراها برای جلوگيری از شكست از وجه ايدئولوژيك خود به ظاهر فاصله گرفت.
رجايی با اعتقاد به اين امر كه بيشتر مواقع احزاب موجود در كشور بر موج جنبش‌ها سوار شده‌اند و بعد از اين‌كه جنبش فرو نشسته اين احزاب به علت نداشتن عمق اجتماعی و مدني، كاركرد اصلی خود را در جامعه از دست داده‌اند، برای مثال اظهار داشت: در بعد از خرداد ٧٦ به علت نبود جريان حزبی قوي، پشتوانه‌ی آرای مردمی دولت خاتمی نتوانست سازمان پيدا كند و به صورت پراكنده در جامعه پخش شد.
رجايی در تحليل افراد و گروه‌هايی سياسی كه در جامعه‌ی ايران رای می‌دهند، به ايسنا گفت: در درجه‌ی اول گروه‌هايی هستند كه دارای تحليل سياسی بوده و از نخبگان و تحصيل‌كردگان جامعه می‌باشند. البته آنها از شرايط كنونی چندان رضايت ندارند ولی اعتقاد دارند كه با توجه به اين نابسامانی‌ها بايد در صحنه‌ی انتخابات حضور پيدا كرد. از اين جريان می‌توان به عنوان گروه‌های اپوزيسيون قانونی و اصلاح‌طلب نام برد. آنها اعتقاد دارند عدم مشاركت در صحنه‌ی انتخابات، وضعيت را وخيم‌تر می‌كند.
وی ادامه داد: بخشی از طبقه‌ی متوسط جامعه گرايش به اين گروه دارند و به تبع تحليل اين گروه وارد عرصه‌ی انتخابات می‌شوند. گروه دوم، رابطه‌ی ارگانيك با نظام سياسی داشته كه از آن می‌توان به عنوان جريان راست در صحنه سياسی كشور نام برد. اين جريان اعتقاد دارد كه بايد مواضع و منافع كنونی را حفظ كرد. گروه سوم نيز كه زيرگروه گروه دوم محسوب می‌شود، از لحاظ ايدئولوژيك پيرو اين گروه ولی فاقد منافع گروه دوم است و جنبه‌های ايدئولوژيك آن قوی‌تر است و متاسفانه طی هشت‌سال اخير رای‌دهندگان طبقه متوسط به علت عدم تامين خواسته‌های خود به سمت گروههای بی‌علاقه به مشاركت و حضور در انتخابات گرايش يافته كه از آنها می‌توان به گروه چهارم ياد كرد.
رجايی افزود: در بيرون از جامعه‌ی شهری كه قشر عظيمی از جمعيت كشور ما را تشكيل می‌دهد، عوامل ايدئولوژيك در مشاركت تاثيرگذار است كه از اين افراد به عنوان رای‌دهندگان كلاسيك ياد می‌شود. اين جوامع دارای خواسته‌های قومي، قبيله‌ای و مذهبی هستند و در بعضی مواقع ممكن است كه با گروه شهری انسجام و هماهنگی پيدا كنند كه ما در جريان انتخابات دوم خرداد ٧٦ مشاهده كرديم كه جريان شهری و رای‌دهندگان كلاسيك با يكديگر برای به صحنه آوردن جريان اصلاح‌طلب و دموكرات تلاش كردند.
رجايی در ادامه‌ی گفت و گوی خود با خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: كار حزبی كردن، كار چندان راحت و آسانی نيست و بيشتر احزاب در كشور منشأگرفته از قدرت سياسی هستند و در شرايط خاصی ايجاد شده‌اند. ايجاد احزاب توانمند و قوي، مستلزم كار قوی و طولانی‌مدت است؛ مثلا حزب توده در شهريور ١٣٢٠ در هنگام آغاز فعاليت اقدام به ايجاد سنديكايی كرد و فعاليت سنديكاها را در ايران سازماندهی كرد و تقريبا توانست در درازمدت از جريانهای سنديكايی حمايتهای وسيع كسب كند. در ايران پس از انقلاب، جريان سياسی به كمك نهادهايی كه خود ايجاد كرده بود، جايگزين احزاب شد و سررشته‌ی امور را در دست گرفت. در طول ٧-٨ سال گذشته يعنی ايجاد جريان اصلاحی در كشور تغيير و تحولاتی ايجاد شد، ولی هنوز سررشته‌ی امور در دست نظام سياسی حاكم است.
وی در مورد حضور روحانيون در انتخابات و گرايش مردم به آنها افزود: درقوانين كشور ذكر شده كه فقط رهبری و وزير اطلاعات بايد فردی مجتهد باشند و در ساير مسووليت‌ها الزام و اجباری برای حضور روحانيون وجود ندارد. روحانيون در حال حاضر كاركرد دهه‌ی ٦٠ را ندارند و مردم نارضايتی‌هايی را كه از بعضی امور دارند،و به علت اين‌كه جريان حاكم را منتسب به روحانيون می‌دانند، در نتيجه از روحانيون نيز اظهار نارضايتی می‌كنند. در حال حاضر اين احساس در جامعه به وجود آمده كه بخشی از روحانيون از آن كاركرد اصلی خود كه دفاع از حق مردم بوده دور شده و زندگی آنها با مواهب دنيوی آميخته شده است. اكنون و به همين علت است كه حتی گروه‌های اصولگرا نيز سعی كرده‌اند كه علقه‌های ايدئولوژيك خود را پنهان كنند و در قالب گروه‌هايی مانند آبادگران حضور پيدا كنند. از نمونه‌های دوری گزيدن اصولگرايان جوان از روحانيت را می‌توان از موضع‌گيری شورای هماهنگی در مقابل هاشمی رفسنجانی نام برد. روحانيان سنت‌گرا در اين جريان تمايل به هاشمی دارند ولی جوانان اين جريان، يكی از شروطی را كه برای كانديداهای خود قرار داده بودند، مقابله با هاشمی بود.
وی در مورد حضور نظاميان نيز در صحنه‌ی انتخابات به ايسنا گفت: تاريخ معاصر ايران نشان می‌دهد كه نظاميان چندان در بين مردم دارای پايگاه نبوده و در موقعی كه احساس خطر كرده‌اند، از روی اجبار به نظاميان گرايش پيدا كرده‌اند كه نمونه‌ی آن را می‌توان گرايش مردم برای حفظ امنيت خود در جامعه به رضا شاه ذكر كرد رضا شاه از خلاء قدرتی كه در جامعه وجود داشت استفاده كرد. اكنون نظامی‌هايی كه وارد عرصه‌ی انتخابات شده‌اند، خود سعی می‌كنند كه تا حدودی وجهه نظامی خود را بيشتر به عنوان يك شخصيت سياسی مطرح كنند كه نمونه‌ی آن استعفای قاليباف از نيروهای مسلح است.
رجايی با اعتقادبه اين‌كه ميانه‌روها در صحنه‌ی انتخابات پيروز خواهند شد و همه‌ی كانديداهايی كه اكنون مطرح هستند، دارای پايگاه اجتماعی نيستند، گفت: لاريجانی و قاليباف دارای پايگاهی مشترك هستند و من معتقدم بخشی از افرادی كه به جريان آبادگران در دو انتخابات قبلی رای داده‌اند، ممكن است به لاريجانی گرايش پيدا ‌كنند.
وی با ابراز اين عقيده كه با توجه به عمل نكردن مجلس هفتم به همه‌ی شعارهايی كه داده، يك نارضايتی در سطح طرفداران آنها در مورد عملكردشان وجود دارد، خاطر نشان كرد: ممكن است اين افراد گرايش به قاليباف پيدا كنند ولی در كل پايگاه اجتماعی هردو كانديدا يكسان است.
اين فعال سياسی در پايان گفت: معين و هاشمی نيز دارای پايگاهی مشترك هستند و قشر متوسط رو به بالا تمايل به هاشمی و قشر متوسط رو به پايين و ميانه، تمايل به معين خواهند داشت و در مجموع می‌توان از چهار كانديدای اصلی يعنی لاريجاني، قاليباف، معين و هاشمی در صحنه‌ی انتخابات به شرط عدم انصراف نام برد.


ايران امروز (نشريه خبری سياسی الكترونيك)
Iran Emrooz (iranian political online magazine)
iran emrooz©1998-2005 ........... editor@iran-emrooz.net